eitaa logo
ذاکرین آل الله
272 دنبال‌کننده
2.3هزار عکس
1.4هزار ویدیو
296 فایل
( متن اشعار؛سبکها وفایلهای صوتی ایام ولادت و شهادت ائمه اطهار(ع) ومناسبتها ی ملی و مذهبی التماس دعا حاج غلامرضا سالار 09351601259 . شماره جهت ارتباط با مدیر کانال...
مشاهده در ایتا
دانلود
دوبیتی رباعی بیست و هفتم رمضان هفتم مولای عالم حیدر است خانه ی مولا چو روز محشر است خون بگرید از غم بابا حسین دیده گریان بهر بابا دختر است ◾️ هفتم حیدر عزیز مصطفاست خون جگر از داغ بابا مجتباست خون بگرید از غم بابا حسین خانه ی مولا به پا بزم عزاست ◾️ هفت روزه، مجتبی تنها شده کوفه از داغ علی غوغا شده خون جگر گشته حسین و زینبش بزم غم در خانه اش بر پا شده ◾️ امام مجتبی قلب شکسته درون سینه اش غم حجله بسته به اشک دیده و قد خمیده کنار قبر بابایش نشسته ◾️ کسی چون مجتبی ماتم ندیده ز غم گردیده او قامت خمیده کنار قبر بابای غریبش بریزد از بصر اشک دو دیده ◾️ به شهر کوفه بی حیدر صفا نیست به محراب دعا شیر خدا نیست کنار خانه مظلوم عالم به غیر از ناله طفلان نوا است ◾️ نمی آید چرا حیدر صدایش به کوفه شد بپا بزم عزایش کنار سفره ی افطار، زینب شده خون جگرقوت و غذایش ◾️ عزای مقتدای عالمین است حسن درماتمش درشوروشین است بنالدزینب کبرا ز داغش کنار قبر او گریان حسین است ◾️ همه ذره علی چون آفتاب است به بحر دین یزدان در ناب است حسن نور دل زهرای اطهر کنار قبر او در اضطراب است ◾️ ز دنیا معنی صبر و رضا رفت به سوی حق علی شیر خدا رفت شده از داغ او دنیا پر از غم امید اهل این عالم کجا رفت ◾️ از این عالم ابر مرد جهان رفت به سوی فاطمه قامت کمان رفت حسن گرید حسین می نالد از غم علی مرتضی سوی جنان رفت 🔻
بیست و هفتم رمضان هفت روز است در جهان غوغا به پاست هر کجا را بنگری ماتمسراست هفت روز است دیده‌ها گریان شده بر پیمبر مرتضی مهمان شده هفت روز است بی پدر عالم شده عالم هستی پر از ماتم شده هفت روز است دیده دریا گشته است مرتضی مهمان زهرا گشته است هفت روز است که گلی پرپر شده سوی جنت رهسپر حیدر شده هفت روز است غم فزون گردیده است هر دل غمدیده خون گردیده است هفت روز است مرتضی شدرستگار رفته سوی حضرت پروردگار هفت روز است گشته دلها بی قرار مسجد و منبر بود چشم انتظار هفت روز است دل عزادار علی است دیده گریان یاد رخسار علی است هفت روز است جمله دل ها خون شده ازغم داغ علی محزون شده هفت روز است کوفه دیگر بی صفاست مسجد کوفه بگو حیدر کجاست هفت روز است گل زخانه برده اند غنچه‌های باغ دین پژمرده اند هفت روز است مرتضی گشته خموش صوت قرآنش نمی آید به گوش هفت روز است کوفه گشته بی شکیب بی علی شد مسجد کوفه غریب هفت روز است مرتضی گشته شهید قامت زینب از این ماتم خمید هفت روز است دختران بوتراب ریزد اشک چشمشان همچون گلاب هفت روز است دل پریشان علی است زینب غمدیده گریان علی است هفت روز است سینه لبریز محن سوزد از داغ پدر مولا حسن هفت روز است دل بود در شور و شین زین مصیبت سوزد و نالد حسین هفت روز است کشته خیرالناس شد دیده گریان پدر عباس شد هفت روز است جان عالم بر لب است سوگوار داغ بابا زینب است هفت روزاست سوزداز داغش (رضا) گرید و نالد به یاد مرتضی 🔻
شکایت از من عنایت از او ، قنوت از من اجابت از او گناه و عصیان همیشه از من ، همیشه عفو و حمایت از او مرا فراخواند و من نرفتم ، بغل گشود و محل ندادم که بوده دائم فرار از من ، که بوده همواره دعوت از او عجب خدایی چه باوفایی ، چه مهربانی چه آشنایی که من گنه کردم و به جایم ، مدام بوده خجالت از او گناهکاری است عادت من ، گناه پوشی است عادت او ندیده جز ناسپاسی از من ، ندیده ام جز محبت از او مگر چه می خواست غیر طاعت ، چه خواست از من به جز اطاعت نکردم از او اطاعت اما ، همیشه دیدم اطاعت از او رسیده ام با دو بال بسته ، رسیده ام خسته و شکسته حسین را صدا زدم تا ، مگر بگیرم شفاعت از او حسین از سنگ دُر بسازد ، ز من هم ایکاش حُر بسازد امید دارم بغل بگیرد ، مرا که بوده رفاقت از او عجب رئوفی عجب رحیمی ، عجب بزرگی عجب کریمی که ساربان نیز سائلش شد ، گرفت او نیز حاجت از او به تیغ ، اذن حضور داد و به دشنه اذن عبور داد و درون گودال بود و خنجر ، گرفت اذن زیارت از او حسین در خاک و خون پر از تب ، به خیمه در آه و ناله زینب برادری ماند و خواهری رفت اسارت از این شهادت از او 🔻
ای بر فراز چرخ، رسیده خروشتان بر طوفان نوح کرده به پا، جنب و جوشتان پیوسته بود بار ولایت به دوشتان من مهدی ام که ناله ام آید به گوشتان بیش از هزار سال گذشته زغربتم جانم به لب رسیده از این طول غیبتم یک خلق با منند و ندانند کیستم قومی شدند منکر و گویند نیستم بیش از هزار سال غریبانه زیستم چون مادرم به کوه و بیابان گریستم من وارث غریب غریب مدینه ام فریاد بی صداست نفس ها به سینه ام نسل جوان که دیده ی مهدی است سویتان ای کوثر ولایت ما در سبویتان با ماست در عیان و نهان گفتگویتان در هر نفس ظهور من است آرزویتان دست دعا بلند به سوی خدا کنید ریزید اشک و بر فرج من دعا کنید دشمن حقیر عزّت و مجد و غرورتان فریاد ماست زمزمه ی سوز و شورتان فتح و ظفر تجلّی فیض حضورتان تابیده در سراسر اسلام نورتان قرآن غریب و در طلب یاری شماست مهدی در انتظار وفاداری شماست من کشتی نجاتم و در گل نشسته ام من یوسف و ز دوری یعقوب خسته ام من داغدار مادر پهلو شکسته ام در طول غیبتم به شما چشم بسته ام عمری به سینه حبس شده دادهای من داد شماست پاسخ فریادهای من روزی که چشم آل محمّد به خون نشست روزی که دست جدّ مرا دست فتنه بست روزی که دست مادر مظلومه ام شکست روزی که رفت محسن شش ماهه اش زدست در اوج گریه گرم دعا بود مادرم بالله قسم به یاد شما بود مادرم آماده تا که روز ظهورم فرا رسد فریاد من زکعبه به خلق خدا رسد پیغامم از مدینه به اهل ولا رسد در سامرا و در نجف و کربلا رسد آنجا نوید وصل به خلق جهان دهم بر شیعه قبر مادر خود را نشان دهم آماده، ای تمام جوانان پاک جان آماده، ای همه سپه صاحب الزّمان آماده، ای سرشک من از چشم تان روان آماده، ای به مکتب ما داده امتحان ترک گناه و پیروزی از ما عبادت است این بهترین مسیر جهاد و شهادت است لبّیک ای به سینه ی یاران خروش تو لبّیک ای تمام نداها به گوش تو لبّیک ای حیات بشر جرعه نوش تو لبّیک ای لوای حسینی به دوش تو ای قطره قطره خون دل ما جواب تو ایثار ماست منتظر انقلاب تو تو دادخواه خون خدایی بیا بیا تو آخرین چراغ هدایی بیا بیا تو زنگ غم زسینه زدایی بیا بیا تو نجل سیّد الشّهدایی بیا بیا عالم دهد ندات که الغوث و الامان عجّل علی ظهورک یا صاحب الزّمان استاد حاج غلامرضا سازگار
چنان که مرغ دل من شود کبوتر دوست تمام عمر نشیند کنار معبر دوست بخواند از غم هجران روی انور دوست: "صبا اگر گذری افتدت به کشور دوست بیار نفحه‌ای از گیسوی معنبر دوست" بدون یار، سراپا زیان و خسرانم نشسته ام سر سجاده ندبه می خوانم فراق، حق من بی وفاست می دانم "به جان او که به شکرانه جان برافشانم اگر به سوی من آری پیامی از بر دوست" بگو برای نگار از ارادت بسیار سلام ما برسان سوی خیمه ی دلدار بگیر پیرهنی بهر دیده ی خون بار "و گر چنان که در آن حضرتت نباشد بار برای دیده بیاور غباری از در دوست" من و صدا زدنِ یار، بی وضو هیهات رسیده باده بر این خشکی گلو هیهات از اضطرار زنم بر غریبه رو هیهات "من گدا و تمنای وصل او هیهات مگر به خواب ببینم خیال منظر دوست" سرای سینه ام از غصه بیت الاحزان است همیشه دوری یوسف نصیب کنعان است که گفته است فراق نگار آسان است؟! "دل صنوبری ام همچو بید لرزان است ز حسرت قد و بالای چون صنوبر دوست" نمی دهند به مجنون وصال لیلا را نمی دهند به او رخصت تماشا را به سرورش نرسانند عبد رسوا را "اگر چه دوست به چیزی نمی‌خرد ما را به عالمی نفروشیم مویی از سر دوست" محمدجواد شیرازی 🔻
به تماشای تو ای باغ بهار آمده است آسمان ها همه بر گَشت و گُذار آمده است شوق دیدار تو را بلبل شیدا دارد گل زیبا به تمنای نگار آمده است حسرت وصل تو عمری است به دل ها مانده دیده این بار به امید قرار آمده است آن چه در سینه ی ما می تپد و پَر گیرد مرغ جان است کنون از پی یار آمده است آهوان سر به کف آیند به قربانگاهت همه گویند خوشا وقت شکار آمده است آن که جان می دهد از هجر تو ای مهر نهان خسته جانی است که با حال نزار آمده است قلب ها بی تو شکستَه ست بیا ای گل من غصه بر سینه نشستَه ست بیا ای گل من چشم های همه از روز ازل سوی تواند مهر و مه سیر کنان از پی سوسوی تواند عرشیان در طلب خیمه ی تو در صحرا قدسیان بوسه زن خاک کف کویِ تواند لحظه هایی که پر از نور به شام تارند چون ستاره به میان شب گیسوی تواند ذکر لا حَولَ و لا قوَّةَ اِلا بالله ذکر توحید و همه ، نغمه ای از هوی تواند هر چه محراب بُوَد خَم شده بر خاک رهت عقل ها معتکفان خَم ابروی تواند نه فقط ما و همه اهل جهان بی تابیم اهل بیت اند که مشتاق گل روی تواند همره جمع رسل هر که بیامد به وجود هر امامی به لبش ذکر اباصالح بود دیده ها چشم به راه است بیا مهدی جان زندگی بی تو گناه است بیا مهدی جان چشم هایی که به سوی تو بُوَد هر لحظه منتظر بهر نگاه است بیا مهدی جان ما همه غافل و تو حاضر ناپیدایی روی ما گر چه سیاه است بیا مهدی جان گر امید تو نباشد همگی می میریم بودن بی تو تباه است بیا مهدی جان لحظه لحظه دل ما ذکر تو را می گوید تپش سینه گواه است بیا مهدی جان بشنو این گونه که بانوی مدینه گوید مادرت چشم به راه است بیا مهدی جان در شب تار فراق تو همه دلگیریم گر نیایی به خدا از غم تو می میریم آخر ای حاضر پنهان ز کجا می آیی از فراسوی زمان جانب ما می آیی ما که دوریم ز درگاه خدا امّا تو سمت ما ای همه ی عشق خدا می آیی جمله بیمار فراق تو و هجران توایم سوی بیماری ما بهر شفا می آیی سر دهی بر همگان بانگ انا المهدی را فصل رجعت رسد و با شهدا می آیی بر تقاص حرمِ چادر آغشته به خاک یا به خونخواهیِ آن دستِ جدا می آیی تکیه بر کعبه زنی ، منتقم خون حسین یعنی از کعبه و از کربُبَلا می آیی ای جگر گوشه ی زهرا به فدایت مهدی منتظر مانده جهان بهر ندایت مهدی محمد مبشری 🔻
آنکه از هجر صحبتش کم شد خواه و ناخواه عزتش کم شد میخورد برزمین هرآنکس که با کریمان رفاقتش کم شد سفره ما به نام مهدی نیست بی سبب نیست برکتش کم شد ما نه کاری برای او کردیم و نه از طول غیبتش کم شد نه گره باز شد ز کار فرج نه که اصلا ز غریتش کم شد بشنو باور نکن اگر گفتند به گدایان عنایتش کم شد آبرویش به باد خواهد رفت دل که شوق زیارتش کم شد همه لطف حسین بوده اگر نوکرش بار زحمتش کم شد آفتاب هدایت است حسین معنی مهدویت است حسین سیدپوریا هاشمی 🔻
اي منجي رهاييِ دين خدا بيا جبران دردهاي دل هل اتا بيا اي آخرين سلاله ي مظلوم اهل بيت آقا تو را به آبروي مصطفي بيا از چاههاي كوفه چه داري خبر ؟ بگو! اي باخبر ز درد دل مرتضي بيا ام الائمه النُّجَبا منتظر تُراست اي آشناي مصحف زهرا بيا بيا از غربت غريب مدينه بگو بما اي باخبر ز سرّ دل مجتبي بيا سنگين ترين مصيبت تو داغ كربلاست اي منتقم به خامس آل کسا بيا احياگر صحيفه ي سجاديه تويي اي شرح حال واقعه ي نينوا بيا بي تو دم از وصيت باقر نمي زنيم اي ميزبان روضه ي صحن منا بيا شيخ الائمه گفت: كه خدمتگذار توست اي مقتداي صادق آل عبا بيا باب الحوائجي كه دخيل تو بسته است از چاه خواند ، يوسف زهرا تو را بيا تو نور چشم عالم آل محمدي سوگند بر پيمبر و جان رضا بيا از كودكي جواد الائمه به ياد توست آقا! قسم به گريه ي ابن الرضا بيا تبعيدگاه هادي دين يك بهانه ماند ديگر تو بر نجات امام الهدي بيا حاجت به غير تو حسن عسگري نداشت اي مانده از قديم ز بابا جدا بيا سرداب سامرا ز سحر تا سحر به سوز سر داده اين صلا به صباح و مساء بيا عالم ز جور و ظلم پر است اي امير عدل اي ضامن حقيقي عهد و وفا بيا آقا قسم به درد اسيري عمه ات با ذوالفقار حضرت مولای ما بيا محمود ژوليده 🔻
آقا سلام! ماه مبارک تمام شد شب‌های آخر من و ماه صیام شد درهایی از ضیافت حق بسته شد ولی پشت در نگاه شما ازدحام شد سفره دوباره جمع شد و دیر آمدیم دیر آمدیم و قسمت ما فیض عام شد بین دعای آخر سفره دعا کنید شاید که سال، سالِ ظهور امام شد آقا دعا کنید که شب‌های آخر است شاید که مهمانی ما هم به کام شد رحمان نوازنی 🔻
اسیر درد شدیم و دوا نیامد باز گذشت ماه خدا ماه ما نیامد باز شبیه هر رمضانی که بی تو آمد و رفت نفس به سینهٔ ما ماند و جا نیامد باز چقدر هر سحر از درد دوریش یک ماه صدا زدیم که آقا بیا؛ نیامد باز دوباره من نشدم آنچه را که او می‌خواست دوباره کرد برایم دعا نیامد باز اگرچه بد شده بودم ولی مرا بخشید اگرچه شد دلش از من رضا نیامد باز دوباره روضه بخوان، روضه خوان! که گریه کنیم که صاحب همهٔ روضه‌ها نیامد باز پس از گذشتن یک ماه گریه در دستم مگو که تذکرهٔ کربلا نیامد باز محمدعلی بیابانی 🔻
ماه خدا ، خدا نگهدارت دارم به دل امید دیدارت یادم نمیره لطف بسیارت (خدانگهدار) تا کرده ای عَزم سفر اِی وای دل از فِراقت خونجگر اِی وای ای همدم وقت سحر اِی وای (خدانگهدار) اِغفِر لَنا ذُنوبَنا یا رب (۳) الهی العفو سی شب کنار سفره ات بودم مونس وقتِ سحرت بودم همپای ذکر و روضه ات بودم (الحمدلله) خوشا بحال اون که فهمیده درشب قدر لطف خدا دیده خدا گناهانشو بخشیده (خوشا بحالش) اِغفِر لَنا ذُنوبَنا یا رب (۳) الهی العفو از بار معصیت ببین خستم دل به امید کرمت بستم بر خوان رحمتِ تو بنشستم (ای ماه غفران) وقت وداع با تو چقدر سخته ولی دلم از همه بُگسَسته چونکه بسوی کربلا رفته (الحمدلله) اِغفر لَنا ذُنوبَنا یا رب (۳) الهی العفو اسم وداع اومد دلم خون شد هر دیده با این روضه گریون شد نرو که زینبِ تو محزون شد (حسینِ زهرا) صبری نما حسین کس و کارم رحمی نما به این دل زارم بوسه به حُلقومت بدهکارم (برادر من) حسین فاطمه حسین جانم (۳) حسینِ مظلوم
Shab 18 Ramazan 1403 Arzi [Mohjat_Net].mp3
3.82M
خدایا خدایا اگرچه بدم دوباره درِ خانه ات آمدم رساندم خودم را به مهمانی ات درِ رحمتت را به گریه زدم خدایا خدایا گدایم گدا به رویم نزن که کجا بوده ام قبولم نما گرچه آلوده ام جدا از تو دلواپسم در عوض در آغوش گرم تو آسوده ام خدایا خدایا گدایم گدا به سنگ گناهم شکسته پرم بگو با چه رویی بیایم حرم بگیرم پر چادر فاطمه وساطت کند پیش تو مادرم شده حال و روزم خرابِ خراب شده بی محلی به حالم عذاب اجازه بده صورتم را کشم به خاک درِ خانه ی بوتراب علیً علیً علی یا علی هوایی شده دل برای نجف دهد بوی زهرا فضای نجف شدم مست انگور روی ضریح گدایم گدایم گدای نجف علیً علیً علی یا علی وبالم شده کوله بار گناه نظر کن به حال منه رو سیاه بده دست من را به دست حسین به سمت حرم کن مرا سر به راه حسین جان حسین جان حسین شب جمعه مادر به قدی کمان می آید حرم میشود روضه خوان به یاد لب تشنه ی حسین شده اشک مادر ز دیده روان بُنَیَ بُنَیَ حسین جان حسین بمیرم عزیزم غریب کشتنت جلو چشمم زیر و رو کردنت کلافه شدم بسکه چیدم تو را چرا پس مرتب نمیشه تنت بُنَیَ بُنَیَ حسین جان حسین .
265.6K
وداع با ماه مبارک رمضان خداحافظ ای سوز و آه شبانه خداحافظ ای گریه ی بی بهانه خداحافظ ای ماه دلدادگی ها خداحافظ ای دلبر بی نشانه ✧ خداحافظ ماه چشمان بیدار خداحافظ ای فرصت ناب دیدار خداحافظ ای دیده های سحرخیز خداحافظ ای سفره ی پاک افطار ✧ خداحافظ ای چشمه ی جاری عشق خداحافظ ای اشک دلداری عشق خداحافظ ای ماه مهمانی مهر خداحافظ ای فرصت یاری عشق ✧ خدا حافظ ای ماه شبهای روشن خداحافظ ای ذکر وتسبیح وجوشن خداحافظ ای توبه ی لیله القدر خداحافظ ای فرصت پرکشیدن خداحافظ ای جلوه ی نور ایمان خداحافظ ای فصل تجدید پیمان خداحافظ ای ماه شب زنده داری خداحافظ ای سفره داری قرآن خداحافظ ای لحظه ی بی قراری خداحافظ ای روضه و روزه داری خدا حافظ ای قصه ی تشنه کامی خداحافظ ای اشک از دیده جاری 🔻
366.1K
سبک: ای_نامت_از_دل_و_جان ای ماه خوب خدا ماه دعا خدانگهدارت دارم تا سال دگر در دل خود امید دیدارت رفتنت سوزانده دلم مهرتو در آب و گلم بار جرمم کم نشده پیش اربابم خجلم ز رفتنت ای ماه – کشم ز سینه آه بنگر در تاب و تبت طی شده روز و شبم العفو و ذکر فرج مانده به روی لبم بود به روی لب – اغفر لنا یارب اغفرلنایارب همچون مرغی زغمت سر ببرم زیر پر حسرت قدرم بگذشت و نبودم به خدا لایق این رحمت رفتی و پیمانه شکست در دل من غصه نشست اشک حسرت بر رخ من دست غفلت بر روی دست غمم کجا ببرم – که می روی زبرم در غفلت شد سپری صبح و غروب وسحر جان زهرا و علی از گنهم درگذر بود به روی لب – اغفر لنا یا رب اغفرلنایارب آخر از بار گنه پیش همه مشت دلم وا شد از شرم جرم و خطایم به فغان یوسف زهرا شد کو نشان بندگیم کوه سر افکندگیم گشته ای، ای بار گناه موجب شرمندگیم دگر زکویم رفت – که آبرویم رفت آه از این غفلت وبی مهری و بی غیرتی آه از این ذکر فرج بر لب و بی همتی به دل چه بد عهدی – به لب بیا مهدی اغفرلنایارب
4_321432367430369610.mp3
9.14M
من آمدم ای خدا! درد خود دوا کنم رُخصت بده در زنم، هی خدا خدا کنم ماه من، شاه من، مهربان اله من جان مولا علی، بگذر از گناه من :: شرمندهٔ رحمت و نعمت الهی‌ام عصیان شده موجبِ آه و روسیاهی‌ام گشته اشکم روان، بر رُخ سیاه من جان مولا علی، بگذر از گناه من :: گرچه از این بنده‌ات، جز خطا ندیده‌ای روی گناهان من، پرده‌ها کشیده‌ای آبرویم نبر، چون توئی پناه من جان مولا علی، بگذر از گناه من :: ذکر زبانم بُوَد، یا علیّ و یا عظیم بنما هدایت مرا، بر صراط مستقیم عاصیم، نادمم، اشک من گواه من جان مولا علی، بگذر از گناه من شاعر: باصدای مرحوم: 🔻
Untitled 22 (1).mp3
14.26M
شاعر و نغمه پرداز اجرا در بزن، در بزن_ اگه، با یه عالمه درد اومدی در بزن، در بزن_ آخه، در خونه‌ی مرد اومدی «علی مولا، علی مولا بگو؛ دوای دردته همین آقا علی مولا، علی مولا بگو؛ تموم حاجتات می‌شه امضا» 2 همینی که چشات شده دریا یعنی الان کنارته مولا بگو همه درد دلاتو حالا که آقات اِنقَدَر مرده که واسه مجلسش صدات کرده تو هم صدا بزن آقاتو علی مولا، علی مولا علی علی علی علی مولا... ........................ من بدم، من بدم_ ولی پیش تو با امید اومدم من بدم، من بدم_ ولی حالا دیگه بهت رو زدم «علی مولا، علی مولا می‌خوام همش صدات کنم مِثِ زهرا علی مولا، علی مولا جز اسم تو من چی می‌خوام از این دنیا؟» 2 رو‌به‌رو ایوونْ طلا رؤیامه نجف برام خونه‌ی بابامه برام قشنگ‌تر از بهشته ایشالا بازم احسن الحالم مولا توی تقدیر امسالم «مسافر نجف» نوشته علی مولا، علی مولا علی علی علی علی مولا... 🔻
ما روزه دارها همه یادِ لب توییم؛ ای تشنه لب‌تر از همه تشنه‌ها .
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
چند سحـر مجال گدایے برای ما مانده هنوز بند بہ پاے ما مانده شبے میان حـرم پاگشایمان بڪنید ڪه روزے سفر ما مانده ❤️ 🌙 🌹🍃
🔴 آثار و برکات دعا برای فرج 🔵 کسی که برای فرج بسیار دعا می کند چنان است که ۹ هزار سال خداوند را عبادت کرده، هر روزش روزه و هر شبش مشغول به نماز. 📚 مکیال المکارم جلد ١ آخر بخش ۵ 🌕 خوشا به حال روزه داری که هر سحر و افطار دعا برای فرج را فراموش نمی کند. 🔻
. ای خدا من از گناهان توبه کردم توبه کردم آمدم اکنون پشیمان توبه کردم توبه کردم ماه رجعت ماه دعوت ماه جود و ماه رحمت ماه رحمت ماه رحمان توبه کردم توبه کردم حالتی بشکسته دارم قلب زار و خسته دارم آمدم اُفتان و خیزان توبه کردم توبه کردم من رها از بند امشب می خورم سوگند امشب در بر آیات قرآن توبه کردم توبه کردم کوله باری از گناهان با من است ای جانِ جانان آمدم لبریز عصیان توبه کردم توبه کردم این منم زندانی خود با غم پنهانی خود تا رها گردم ز زندان توبه کردم توبه کردم عبدم و عبدِ مُقَصِّر از گناهم یا مُدَبِّر بگذر و ، بگذر ز احسان توبه کردم توبه کردم مثل روز بینوایان آمدم همچون گدایان من به درگاه تو سلطان توبه کردم توبه کردم هر سحر هر شب که بودم شعله ای بود از وجود سوختم چون شمع سوزان توبه کردم توبه کردم در حریم رحمت و نور آمدم دلخون و مهجور آمدم ای ماه غفران توبه کردم توبه کردم با حضوری بی کرانه با نگاهی عارفانه با تو خواهم بست پیمان توبه کردم توبه کردم بر حسین و ایده او بر لب خشکیده او من به آن لبهای عطشان توبه کردم توبه کردم من به زینب من به داغش من به آن پژمرده باغش من به آن چشمان گریان توبه کردم توبه کردم «یاسرم» یارب نظر کن شام حالم را سحر کن خسته و زار و پریشان توبه کردم توبه کردم ** «یاسر»✍ .
اللهم صل علی محمد و آل محمد و عجل فرجهم نوحه همخوانی ماه رمضان و قرآن سبک آرزوهایی که داشتم .... خونه‌مون رنگِ خدا می‌گیره اون که وقتی بابا واسه‌مون قرآن داره می‌خونه با آوایِ قَرّا از خونه هر وقتی که می‌خوایم بیایم بیرون می‌بینیم زود میاد قرآن می‌گیره مادرم رویِ سرِ ما خداروشکر که اِی خدا بچّه مسلمانم در زیر سایه‌سارِ قرآنم دنیا ومحشر خداروشکر که اُنس گرفتم با کلام‌ُالله ذکرمه یا علی ولیُ الله بابامه حیدر ( الهی به شه مردان باشم همواره با قرآن ) /۲/ تویِ این شبهایِ نورانیِ ماهِ عشق و غفران قَسمت میدم خدایا من به آیه‌هایِ قرآن دادِ بچّه‌هایِ مظلوم ُو بگیر از ظالمان و ُ .... منجیِ مردمِ بی‌پناهِ غزّه‌َرو برسان به حقِّ این مناجاتی که می‌خونم هر شب به آیه‌هایِ مصحفت یارب به آه و ناله به حقِّ اون ناله‌هایی که می‌زده زینب به دختری که پایِ سر کرد تب یا اباصالح ( به حقِّ غصّه‌هایِ شاه همین جمعه بیا آقا ) /۲/ 📄
810032896_-1774270587.mp3
2.45M
خونه‌مون رنگِ خدا می‌گیره اون که وقتی بابا
روضه و مناجات.mp3
25.94M
عاشقم کردی... نمیگویم که دلخونم نکن آخرین شب های مهمانی است؛ بیرونم نکن بازهم با غفلتم، شب را سحر کردم ببخش از شب قدر تو جاماندم، ضرر کردم ببخش آخرش دست گدا بر میوهء طوبی رسید راه را گم کرده بودم، باز هم زهرا رسید کیمیا میخواستم، او خاک چادر را تکاند مادری کرد و کنار سفره اش من را نشاند هرچه بد باشم ولی مادر به من وابسته است گرچه من توبه شکستم، او دلم نشکسته است من که با بی آبرویی آمدم در می زنم... دست خالی چنگ بر دامان حیدر می زنم هرچه من گفتم خطاکارم، گنهکارم...ندید! با تمام آبروریزی، علی من را خرید گفت در دستان من پروندهء جاری توست اسم غفار خدا، قبل از گنهکاری توست ای خدا ای کاش امشب تا سحر کاری کنی آب باران نجف را بر سرم جاری کنی قفل بر پایم بزن، تا قفل آهم بشکند تیشه بر جانم بزن، قلب سیاهم بشکند اشک کم اینجا برات صد برابر می دهد روزی ام را حضرت موسی بن جعفر می دهد بر سر این روزه دار از چه بلا آورده اند پیکرش را روی تخته پاره ها آورده اند استخوانش با عبای پاره اش درگیر بود لحظه های آخری هم بر تنش زنجیر بود من فدای آنکسی که دخترش حیران نشد روی پل تشییع شد، اما تنش عریان نشد درد دل می کرد آقای غریبم با حسین فاطمه پشت جنازه داد می زد یا حسین پاره پاره ذکر یارب، زیر پا افتاده بود مصحف قرآن زینب، زیر پا افتاده بود مادرش با قد خم، ناله به هامون می کشید از دهان تشنهء او نیزه بیرون می کشید