eitaa logo
ذاکرین آل الله
300 دنبال‌کننده
2.6هزار عکس
1.5هزار ویدیو
338 فایل
( متن اشعار؛سبکها وفایلهای صوتی ایام ولادت و شهادت ائمه اطهار(ع) ومناسبتها ی ملی و مذهبی التماس دعا حاج غلامرضا سالار 09351601259 . شماره جهت ارتباط با مدیر کانال...
مشاهده در ایتا
دانلود
┅ ریختن توی خیمه ها برای غارت ، هرکی هرچی دستش می‌رسید می‌برد ... راوی میگه حدود ساعت سه و چهار بعد از ظهر بود ، اینا حمله کردن به غارت خیمه‌ها ... نازدانۀ سه ساله طبق عادت همیشه توی خیمه سجاده بابارو پهن کرده ، بابا بیاد برای نماز عصر ، آماده نشسته بابا از میدون بیاد برای نماز ... تاریخ اینو میگه شمر پردۀ خیمه‌رو پاره کرد ، وارد خیمه شد ، نازدانه تا چشمش به این ملعون افتاد گفت بابام کجاست ... بیشرف بی‌حیای بی‌ادب دستشو بلند کرد ، همون کاری که ملعون دومی توی کوچه با مادرش زهرا کرد ... ای کاش شب میشد ، تمام دشت می‌خوابید تا عمه هم خود را به دست گریه بسپارد کاشکی عمه هم یه فرصت پیدا کنه بتونه بشینه یه کمی برای بابام گریه کنه ، قلبش داره میترکه ... اما سر رفتن ندارد آفتاب، امروز از شرم حتی یک قدم هم برنمی‌دارد عرض من تمام ... همه شما خسته اید...زبان تشکر هم نداریم از آقا سیدالشهدا ... نمی‌تونیم درک کنیم که چه عنایت عظیمی آقا بهمون داشت ... دهه عاشورا و مجلس روضه و حسینیه و شب و روز روضه ، گریه برای امام حسین ... یه وقت هست رفقا ، بچه شما گم میشه ... خیلی ترسناکه خیلی وحشتناکه ... ولی بچه‌ت گم شده ، توی شهر خودت گم شده ... چهارتا آشنا داری رفیق داری میری سفارش کنی بگردن ... یه وقت هست رفتی دیار غریب ، بچه‌ت گم میشه ، خیلی بیشتر میترسی وحشت می‌کنی ... یه وقت هست یه بچه امانت دادن دست تو ... توی یه مملکت غریب هستی ، کس و کارت‌رو کشتن ، اسیر هستی ، بچه امانتی‌رچ پیدا نکردی ، حالا میگن باید راه بیفتیم بریم ... به یاد همه گذشتگانی که این شعرو خوندن و گریه کردن و ضجه زدن و ناله زدن و زیر خاکها خوابیدن ، پدران و مادران و همه اونایی که به ما یاد دادن که درِ این خونه باشیم ، هرکسی که هر اندازه این محبت رو به ما یاد داده ، حق معلمی گردن ما داره ، همشون فیض ببرند ... همه نوحه خون باشند ... طفل یتیمی ز حسین گم شده ، ساربان ساربان قامت زینب ز ألم خم شده ، ساربان ساربان امشب همه باهم کمک به زینب کنیم ... خسته تر از زینبی ؟! تو که دیگه کتک نخوردی که ... گریه کردی ... طفل یتیمی ز حسین گم شده ، ساربان ساربان قامت زینب ز ألم خم شده ، ساربان ساربان بگم بیت بعدیشو یا نه ... سادات به رگ غیرتشون برنخوره ... از من گله‌مند نباشن ... بر تو دخیلیم أیا ساربان ساربان ساربان این شتران را تو به سرعت مَران ، ساربان ساربان (چرا ؟! ...مگه چیکار دارید؟! ... آخه ...) طفل یتیمی ز حسین گم شده ، ساربان ساربان قامت زینب ز ألم خم شده ، ساربان ساربان ↫
روضه حاج حسن خلج.mp3
6.31M
┄⊰༻↭༺⊱┄═┅ قُلُوبَهُم مَعَک و سُیوفَهُم عَلَیک! ↶ قلب‌ها با حسین‌ ، شمشیرها بر حسین؛ این‌میشود !
و توسل به حضرت اباعبدالله الحسین علیه السلام اجرا شده شب شام غریبان محرم به نفس حاج سید مجید بنی فاطمه •✾• سری به روی نیزه ها بلنده کاشکی رقیه چشمِ شو ببنده اینجوری که سر رو زدن به نیزه افتادنِش فقط به مویی بنده مرکبای تازه نفس آوردن یکی یکی نعلای تازه خوردن چیزی که از تن حسین نمونده همونیم که مونده بود رو بردن دیگه تموم کار میبینه زینب وسط غبار به روی پیکرش تو قتلگاه میدوه ده سوار شلوغ قتلگاه دیگه تمومه کار از خیمه زینب خودِشُ رسونده درستش اینه خودشُ کِشونده رسید به قتلگاه حسینُ نشناخت آخه نِشونی از تنش نمونده نیزه و سنگ و تیرارُ که برداشت دید که نه جسمی داره و نه سر داشت داداش تو زیر و رو شدی برا چی خنجر از اون بوسه مگه خبر داشت ای سرِ روی نی این بلا اومده سر تو کی میخوان که زینبُ جدا کنن از تو با کعبِ نی میبینی وضعمُ ای سر روی نی امشب ناموس حسین تکُ تنهاست .. ان شاءالله با ناموسِت آواره نشی .. چهار ساله بود روشنایی ها رو کم میکرد باباش علی .. میگفت نمیخوام چشمی قد و بالایِ زینبُ ببینه ..کجا بودی یا امیرالمومنین امروز .. گفت وقتی حمله کردن سمت خیمه ها دیدن زینب جلو خیمه ایستاده بود نمیزاشت میگفت اینا بچه هستن اینا میترسن.. اینقدر با تازیانه زینبُ جلو خیمه زدن .. حسین ... بچه ها امشب تو بیابون داد میزدن.. یکی میگفت عمه گوشم درد میکنه.. یکی میگفت عمه استخوان هام درد میکنه .. یکی میگفت عمه بابام کجاست میخواست برام آب بیارِ .. وقتی اومدن خیمه ها رو آتش زدن زینب کبری زودی اومد مقابل زین العابدینِ عرض کرد عزیز برادرم چی دستور میدی؟.. گفت عمه جان بگو همه فرار کنن.. والا این زن و بچه ها تو خیمه میسوزن اینا رحم ندارن .. هرکی به یه سمتی میدوید .. میگه یه مرتبه دیدم زینب جلوی خیمه داره بال بال میزنه .. گفتن همه فرار کردن تو چرا اینجا ایستادی .. فرمود من تو این خیمه یه بیمار دارم .. همه توی این بیابونا هی میگفتن وا حسینا .. وا حسینا .. همه جویای حسین بودن تا عاقبت همه اومدن تو گودال زینب اومد تو گودال .. کاری کردن دختر اومد باباشو دید نشناخت .. هی میگفت عمه بلند شو بریم سراغ بابام .. عمه این کیه ؟.. این رگای بریده برا چیه؟.. گفت عزیزم این باباتِ .. آی حسین .. دونه دونه بچه ها رو شروع کرد جمع کردن .. همه رو دونه دونه شمرد .. دید یدونه شون کمه .. یکی از نازدانه ها نیست .. اومد اطراف خیمه رو گشت دید پشت یه بوته ای دو تا پایِ کوچولو .. همچین که بوته رو کنار زد ، دید دخترِ مسلم زیر دست و پا جون داده .. شام غریبونه پَرا میسوزه دامن کل دخترا میسوزه این بوی سوختگی خیمه ها نیست موی سرا با معجرا میسوزه خولی و شمر موندن و خنده هاشون به خیمه ها وا شده دیگه پاشون من نمیگم سر گوشا چی اومد پر شده از گوشواره کیسه هاشون همچین دید زمین کربلا میلرزه آسمان رنگ خون به خودش گرفته زینب اومد خدمت زین العابدین، عزیز برادرم چرا آسمون این جوری شده زمین میلرزه گفت عمه جان الان ساعتیِ که کارِ بابامُ یه سره کردن .. هرکی میخواد غنیمت خودش رو ببره میخوان سر ببرن جایزه بگیرن .. هرکی میره بالاسرِ یه عزیزی سرش رو ببره .. یه وقت دیدن یه نانجیبی پشت خیمه ها میگرده .. یه نیزه ای رو هی تو زمین فرو میکنه عاقبت دید یه بدنه شیرخواره ..حسین....
shab yazdahom001.mp3
4.04M
حسن روحانی: برای آب خوردنمان هم باید با "مذاکره" کنیم! این را ربط بدهید به درس‌های (ع) در عاشورا...
|⇦•درمانده ام چیزی ندارم.. و توسل با امام زمان روحی له الفدا اجرا شده شب شام غریبان محرم به نفس حاج محمد رضا طاهری درمانده ام چاره ندارم غیر آهم این قحطیِ اشکِ دو چشمانم گواهم اصلاً حواسم به تو و تنهاییت نیست شرمنده آقایِ غریبم رو سیاهم هنگام معصیت به یاد تو نبودم تو گریه کردی جایِ من بر اشتباهم میترسم آخرسر زِ چشمانت بیفتم بر این گدایت رحم کن ای تکیه گاهم اصلاً مرا چه به وصال و شکوه از هجر وقتی که انقدر از شما دور است راهم با این همه وضع بدم مثل تو آقا گریان شاه بی کفن هر صبحگاهم *از اینجا دلتو ببرم سر سفرۀ روضۀ امشب ، اما این روضۀ امشب انقدر زیاده که آدم نمیدونه کجا اصلاٌ میتونه این روضه رو بخونه ..* جان ها فدای خواهری که ناله میزد ای کشته افتاده در قتلگاهم آخر تو را با قتلِ صبر از من گرفتن حالا ببین بی یاور و پشت و پناهم کل حرم غارت شده چشم تو روشن همراه دخترهات در بند سپاهم .
980619.102.mp3
1.5M
فقط هایشان را در راه کمک به امامشان روانه کردند! سیدالشهداء(ع) کُشته‌ی محبت‌های آبکی بود! .
و توسل به ساحت مقدس حضرت اباعبدالله اجرا شده شب شام غریبان محرم به نفس حاج محمد رضا طاهری •✾• ┅═┄⊰༻↭༺⊱┄═┅ بیش از ستاره زخم و فلک در نظاره بود دامانِ آسمان زِ غمش پر ستاره بود لازم نبود آتش سوزان به خیمه ها دشتی زِ سوزِ سینۀ زینب شراره بود میخواست تا ببوسد و برگیردش زِ خاک قرآنِ او ورق ورقُ و پاره پاره بود یک خیمه نیم سوخته شد جایِ صد اسیر چیزی که ره نداشت در آن خیمه چاره بود در زیرِ پایِ اسب دو کودک زِ دست رفت *یک به یک بچه ها رو شمرد دید دو تا از بچه ها کم هستند .. اومدن تو این بیابون یه وقت دیدن این دو تا بچه دست به گردنِ هم انداختن زیرِ دستُ پای اسب ها جون دادن .. یه بچه رو زینب رو دست گرفت ، یه بچه رو ام کلثوم ..* در زیرِ پایِ اسب دو کودک زِ دست رفت چون کودکان پیاده و دشمن سواره بود آزاد گشت آب ، ولیکن هزار حیف ! شد شیردار مادر و ، بی شیرخواره بود چشمی برآنچه رفت به غارت،نداشت کس اما دل رباب ، پی گاهواره بود یک طفل با فرات کمی حرف زد ولی نشنید کس که حرف زدن با اشاره بود یک رخ نمانده بود که سیلی نخورده بود در پشت ابر ، چهره ی هر ماهپاره بود از دست ها مپرس که با گوش ها چه کرد از مشت ها بپرس که با گوشواره بود : حاج علی انسانی *وقتی امروز ریختن سمت خیمه ها،وقتی خیمه ها رو آتیش زدن،دیدن همه دارن فرار می کنند، آخه زین العابدین فرموده بودن: "علیکنّ بالفرار " دستورِ امامِ همه دارن فرار میکنن،اما دیدن یه خانومی هی میزنه به دلِ آتیش،گفتن: چرا این زن داره میره تو دلِ آتیشا؟گفتن: این خانوم زینبِ...آخه تو این خیمه عزیز برادرش تب داره... از این بچه هایی که دامنشون آتیش گرفته بود،میگه: دیدم یه دختر بچه دامنش آتیش گرفته،پای برهنه رو خارها داره میدوه،دشمن میگه دلم براش سوخت،گفتم: برم دامنش رو خاموش کنم...همچین که نزدیکش شدم دیدم دستش رو روی سرش گذاشت...گفت: ای مرد! بخدا من بابا ندارم،من یتیم شدم..گفتم کاریت ندارم،اومدم آتیش دامنت رو خاموش کنم...میگه:تا آتیشش رو خاموش کردم...دیدم انگار یه چیزی میخواد بگه روش نمیشه...از چهره اش خوندم گفتم چی میخوای بگو؟گفت: یه مقدار آب داری به من بدی..میگه: رفتم یه مقدار آب آوردم به دستش دادم دیدم نمیخوره...گفتم:مگه آب نمیخواستی،چرا نمی خوری؟گفت: به من بگو راه علقمه از کجاست؟ میخوام برم به عموم بگم:دیگه خجالت نکشه... بی بی زینب سلام الله علیها اومدن همه رو سرشماری کردن،خیلی کار زینب امشب مشکلِ...همه رو که آروم کرد،دید از یه گوشه یه صدا ناله بلندشد،دید پشت خیمه ها یه صدایِ ناله میاد،اومد دید رباب رو خاکا نشسته...عزیزِ دلم اینجوری گریه نکن،میکُشی زینب رو... امروز همه اومدن با ابی عبدالله وداع کردن،اما رباب از دور نگاه میکرد،جلو نیومد،حیا کرد...اما تو مجلس یزید وقتی نانجیب با چوب خیزران بر لب و دندان میزد،یه وقت دیدن حضرت رباب دوید سر رو بغل کرد،هی آروم داره نوازش میکنه...وقتی برگشتن خرابه...حضرت زینب سئوال کرد، رباب ندیده بودم هیچ وقت اینقدر بیقرار بشی؟ گفت: خانم معذرت میخوام ازت...دست خودم نبود... آخه اون لحظه‌ی آخر که داشت وداع میکرد خیلی دوست داشتم بیام، دستای حسین رو ببوسم ...باهاش خداحافظی کنم... بی بی جان از شما حیا کردم، دیدم الان داره با چوب خیزان میزنه... پشت خیمه ها هم گفت: خانم جان! ببخشید دست خودم نیست قربونت برم یه جرعه آب بهم دادن حواسم نبود این آب رو خوردم ،تاحالا وقتی بچم تو بغلم بود، هی ناخن بهم میزد"اگر مادر شیر نداشته باشه به بچه بده... هی بچه ناخن میزنه" هنوز جای ناخناش هست ،یه جرعه آب خوردم حالا شیر دارم، اما علی ندارم.. گفت:* بس کن رباب حرمله بیدار میشود *امروز وقتی اون نانجیب گفت حسین هنوز زنده ای؟ ببین دارن میرن سمت خیمه ها... تکیه به نیزه شکسته داد بلند شد.. گفت: اگر دین ندارید حدالاقل آزاد مرد باشید... اول بیاید کار حسین رو تموم کنید، "گریه کنا هیچ موقع دشمن تو این چند روز حرف ابی‌عبدالله رو گوش نداد... هر وقت میومد حرف بزنه هلهله میکردن کسی نشنَوه..." تا گفت بیایید کار حسین رو تموم کنید، شمر گفت: راست میگه برگردید ،همه اومدن تو گودال، همه اومدن تو گودال، یکی با نیزه میزنه، اینا که حریص بودن زودتر برن سمت خیمه ها زودتر کارو تموم کنن.... یکی با شمشیر میزنه...*
980619.103.mp3
4.76M
و توسل به ساحت مقدس حضرت اباعبدالله اجرا شده شب شام غریبان محرم ۹۸ به نفس حاج محمد رضا طاهری •✾• ┅═┄⊰༻↭༺⊱┄═┅ اگر خودت را میدانی ولی از حمایت نکنی و برگشت به را بخواهی تو در لشکر هستی نه در لشکر 🆔@babolharam_net 📝@babolharam_maktab 🖥 www.babolharam.net
|⇦•مثه زخمایِ سرخ رو پیکرِ تو.. و توسل به ساحت مقدس حضرت اباعبدالله اجرا شده شب شام غریبان محرم ۹۸ به نفس حاج محمد رضا طاهری •✾• ┅═┄⊰༻↭༺⊱┄═┅ 【توجه】: جهت استفاده ، متون حتماً به همراه صوت در اختیار دیگران قرار گیرد. ┅═┄⊰༻↭༺⊱┄═┅ میسوزم .. مثه زخمایِ سرخ رو پیکرِ تو مثه شعلۀ دامنه دخترِ تو مثه ناله هایِ دلِ مادر تو میسوزم .. مثه چشمایی که میشه پر ستاره مثه پایه طفلی که زخمیِ خاره مثه گوشِ اون طفلی که میشه پاره میسوزم حسین جان ، که آبت ندادن کمک خواستی اما جوابت ندادن میسوزم برادر ، که خاکت نکردن هنوز دارن این ها تو گودال میگردن حسین جان .. حسین جان .. من دیدم .. یکی اومد و با لگد بی هوا زد یکی با یه نیزه برایِ خدا زد اوند پیرمردی تو رو با عصا زد من دیدم .. کمک خواستنت رو همه میشنیدن تو رو سمت مقتل چطور میکشیدن سرت رو سر حوصله بریدن تو دعوایِ سرها دلم چی کشیده سرِ تو حسین جان به خولی رسیده از امشب عزیزم دیگه از ما دوری یه شب تویِ دِیرُ یه شب تو تنوری ↫ ﴿بابُ الْحَرَم پایگاهِ متنِ روضه﴾ ــــــــــــــــــ ‼️کپی برداری به جهت کسب درآمد از مطالبِ کانال نبوده و حق الناس محسوب میشود. •┄┅══༻○༺══┅┄• ✅ وب سایت↶ www.babolharam.net ↜سروش↶ http://sapp.ir/babolharam_net ↜ایتا↶ https://eitaa.com/babolharam_net ↜تلگرام↶ https://t.me/babolharam_net ↜اینستاگرام↶ http://instagram.com/babolharam__net
980619.104.mp3
1.38M
|⇦•مثه زخمایِ سرخ رو پیکرِ تو.. و توسل به ساحت مقدس حضرت اباعبدالله اجرا شده شب شام غریبان محرم ۹۸ به نفس حاج محمد رضا طاهری •✾• ┅═┄⊰༻↭༺⊱┄═┅ امروز همان گفتنِ روز عاشوراست... 🆔 @babolharam_net 📝 @babolharam_maktab 🖥 www.babolharam.net
┈•‌‌‌‌‌‌꧁بٰابُ༼﷽༽الْحَرَم꧂•┈ |⇦•اشکی مرا به شام مصیبت... و توسل به حضرت اباعبدالله الحسین علیه السلام اجرا شده شب شام غریبان محرم ۹۹ به نفس حاج سید مجید بنی فاطمه •ೋ ●•┄༻↷◈↶༺┄•● 【توجه】: جهت استفاده ، متون حتماً به همراه صوت در اختیار دیگران قرار گیرد. ●•┄༻↷◈↶༺┄•● "اَلسَّلَامُ عَلَیکَ یَا اَباعَبدِالله" "یَا رَحْمَةَ اللهِ الْوَاسِعَه" "یٰا بابَ النِّجاةِ الاُمَّه" "ياحسين" *شبِ آخرِ،تموم شد،شام غريبان اومد...* اشکی مرا به شامِ مصیبت نمانده است چشمی تو را در این شبِ غربت نمانده است ما را به سخت جانیِ خود این گمان نبود هرچند جانِ عرضِ ارادت نمانده است ما را ببخش زنده اگر مانده ایم باز گرچه نَفَس گرفته و طاقت نمانده است ما خسته ایم خسته تر از ماست دخترت حالا که خیمه ای شبِ غارت نمانده است ما خسته ایم خسته تر از ماست خواهرت او مانده است حیف که قُوَّت نمانده است ما خسته و رباب ولی خسته تر ز ما عباس کو که یک رگِ غیرت نمانده است در علقمه سپاهِ حرم مانده روی خاک چیزی چرا از آن همه قامت نمانده است من کربلا رسیدم و دیدم غروب شد چیزی به غیر رَختِ اسارت نمانده است حسن لطفی *تو اين شب ها كه اومديم جلسه،چقدر بعدِ جلسه منتظر بچه و خانواده ات بودي، بخدا من نشنيدم كه كسي بچه اش گم شده باشه، بعضي شب ها روضه ها گريه داره، بعضي شب ها روضه ها داد داره، امشب روضه اي كه ميخوام بخونم اگه ميتوني براش داد بزن... خدا نياري مادري بچه اش رو گم كنه، اگه گم كنه يا به شوهرش ميگه،يا يه پسرِ بزرگش ميگه، الهي برات بميرم زينب،امشب زينب تك و تنها تويِ بيابون ميگرده، دونه دونه بچه هارو پيدا ميكنه، يكي زخمي شده، يكي گوشواره اش رو كشيدن، يكي خلخال از پاش درآوُردن...* یک خیمه ي نیم سوخته، شد جایِ صد يتيم چیزی که جا نداشت درآن خیمه، چاره بود در زیرِ پایِ اسب، دو کودک ز دست رفت چون کودکان پیاده و دشمن سواره بود از دست ها مپرس که با گوش ها چه کرد از مشت ها بپرس که با گوشواره بود : علی انسانی ↫『بابُ الْحَرَم پایگاهِ متنِ روضه』 ــــــــــــــــــ ‼️هرگونه کپی برداری از متونِ روضه در سایت و کانال هایِ مرتبط با فضایِ روضه بدونِ ذکر منبع و درج آدرس سایت و کانال نبوده و مصداق بارز می باشد. ┅═┄⊰༻↭༺⊱┄═┅ ↜ وب سایت↶ www.babolharam.net ✓ سروش ↶ http://sapp.ir/babolharam_net ✓ ایتا ↶ https://eitaa.com/babolharam_net ✓ تلگرام ↶ https://t.me/babolharam_net ✓اینستاگرام↶ http://instagram.com/babolharam__net
Banifateme_Babolharam_net_shab11-1.mp3
5.26M
و توسل به حضرت اباعبدالله الحسین علیه السلام اجرا شده شب شام غریبان محرم ۹۹ به نفس حاج سید مجید بنی فاطمه •ೋ ●•┄༻↷◈↶༺┄•● خدایا، تو را به مُحرَم حسین علیه‌السلام مرا هم مَحرَم کن... 🆔 @babolharam_net 🖥 www.babolharam.net