eitaa logo
ذاکرین آل الله
244 دنبال‌کننده
2.1هزار عکس
1.2هزار ویدیو
272 فایل
( متن اشعار؛سبکها وفایلهای صوتی ایام ولادت و شهادت ائمه اطهار(ع) ومناسبتها ی ملی و مذهبی التماس دعا حاج غلامرضا سالار 09351601259 . شماره جهت ارتباط با مدیر کانال...
مشاهده در ایتا
دانلود
. ای زیباتـرین ستارۀ من ای مصحف پارۀ پارۀ من ای یار نازنین، بعد از یک اربعین، طفلانت را ببین مولانا یا حسین(3) من یک کربلا غمنامه دارم سر بر خاک قبرت می‌گذارم گویم از کربلا، یا از شام بلا، یا از طشت طلا مولانا یا حسین(3) خون در دیده و آتش به سینه آه از داغ گلهــای مـدینـه کو گل یاس من، باغ احساس من، قبر عباس من مولانا یا حسین(3) ای لب تشنه درخون آرمیده بین دریای اشکم رابه دیده از ره رسیده‌ام، با اشکِ دیده‌ام، دسته‌گل چیده‌‌ام مولانا یا حسین(3) شد سوغات شامم اشک وناله در فقدان زهرای سه ساله شمع کاشانه سوخت،مثل پروانه سوخت،کنج ویرانه سوخت مولانا یا حسین(3) من بودم واشک وسوز وآهم تو درطشت زرکردی نگاهم ای برجانت درود،جرمت آخر چه بود،شد لبهایت کبود مولانا یا حسین(3) بوداشکم به چشم و ناله دردل درگودال و درزندان و محمل بردل چنگم زدند، بر رخ رنگم زدند، بر سر سنگم زدند مولانا یا حسین(3) ☆•☆•☆•☆•☆•☆•☆•☆•☆•☆ .
. بعد از تو شد ، سهمم آزار : رفتم بین ، کوچه بازار توو زنجیره ، پاهای من : یا اباعبدالله ، آقای من سایت کم شد ، از سر من : رفتی و سوخت ، چادر من بسته شده ، دستای من : یا اباعبدالله ، آقای من یا اباعبدالله آقای من موندم بین ، یه عده پست : پیشونیم با ، سنگا شکست در نمیاد ، صدای من : یا اباعبدالله آقای من به دخترها ، شد جسارت : خلخالاشون ، شده غارت خندیدن به ، اشکای من : یا اباعبدالله ، آقای من یا اباعبدالله آقای من کشتن مارو ، با حرفاشون : با خنده و ، طعنه هاشون غرقه خونه ، چشمای من : یا اباعبدالله ، آقای من دور زینب ، هلهله شد : خواهرت بی ، حوصله شد بی درمونه ، دردای من : یا اباعبدالله آقای من یا اباعبدالله آقای من یک عده با ، سنگ اومدن : بی رحمانه ، مارو زدن زخمی شده اعضای من ، یا اباعبدالله آقای من می رقصیدند ، روبه رومون : میخندیدن ، به حالمون گفتم فقط ، ای وای من : یا اباعبدالله آقای من یا اباعبدالله آقای من 🎤 ✍ 👇
. رفتی و من ، موندم تنها موندم بین ، نامحرم ها با داغه تو ، پیرم کردن از زندگی ، سیرم کردن بسته س دستای زینبت زخمیه پای زینبت غارت شد اهل حرمت پیش چشمای زینبت ای وای ای وای حسین من رفتم بین ، کوچه بازار دادن مارو ، خیلی آزار پیش چشمم ، می خندیدن دور زینب ، می رقصیدن جنجالی شد دور و برم خاکی شد چادر سرم از روو نیزه دیدی حسین آواره شد اهل حرم ای وای ای وای حسین من توو زنجیره ، دست و پامون دادن زجرم ، باحرفاشون از روو نیزه ، دیدی داداش دورم کردن ، جمع اوباش ای وای از غصه های شام دیدی رفتم توو ازدهام کاری کن واسه خواهرت دارم میرم بزم حرام ای وای ای وای حسین من ✍ 👇
🔹بزا برم به بالای تل خاک غم 🔹بزا برم به بالای تل خاک غم 🔹دوباره ای برادر،برات بگیرم دم 🔹از غمی که دیدم،پیکرم چقد شد خم... 🔸مگه یادم میره،اون لحظه عجیب مقتل 🔸مگه یادم میرم دیدم شدی،غریب مقتل 🔸مگه یادم میره خوردی زمین،تو شیب مقتل 🔺مگه یادم میره شری که شمر،اینجا بپا کرد 🔺مگه یادم میره باچکمه هاش رو سینه جا کرد 🔺مگه یادم میره چند ضربه زد،سرُ جدا کرد ♻️مگه یادم میره مُردم سَره کوچه و بازار ♻️مگه یادم میره نامحرما میدادن آزار ♻️مگه یادم میره خون بود روی چِشِ علمدار 🔰مگه یادم میره گریم گرفت وسط مردم 🔰مگه یادم میره سوخت چادرم،بجای هیزم 🔰مگه یادم میره اون شبی که رقیه شد گم 🔸مگه یادم میره روی سرش،جای کبودی 🔸مگه یادم میره سنگش زد اون،زن یهودی 🔸مگه یادم میره بزم شراب خودت که بودی .... 😭مارو وارد بزم شراب کردن 😭یه عده نامحرم چش چرون 😭یه عده بی حیای مست 😭از یه طرف،زینب وارد مجلس 😭رباب وارد بزم شراب کردن 😭چوب خیزران،تشت طلا،جام شراب 😭😭😭😭😭😭
📖 تقویم شیعه ☀️ امروز: شمسی: شنبه - ۱۳ مرداد ۱۴۰۳ میلادی: Saturday - 03 August 2024 قمری: السبت، 28 محرم 1446 🌹 امروز متعلق است به: 🔸پبامبر گرامی اسلام حضرت محمد مصطفی صلی الله علیه و آله وسلّم ❇️ وقایع مهم شیعه: 🔹وفات حذیفه بن یمان رحمة الله علیه 🔹تبعید امام جواد علیه السلام از مدینه به بغداد، 200÷ه-ق 🔹ورود کاروان اسراء به بعلبک، 61ه-ق 📆 روزشمار: ▪️7 روز تا شهادت حضرت رقیه خاتون سلام الله علیها ▪️22 روز تا اربعین حسینی ▪️30 روز تا شهادت حضرت رسول و امام حسن علیه السلام ▪️32 روز تا شهادت امام رضا علیه السلام ▪️37 روز تا وفات حضرت سکینه بنت الحسین علیه السلام
با ورود اسرا به شام چه تاریخی رقم خورد؟   دوران اسارت اهل حرم امام حسین (ع) سرشار از واقعه تلخی بود که قلب آنان را به درد آورده بود اما در شام واقعه دلخراشی‌تری برای خاندان آل علی(ع) اتفاق افتاد.   به گزارش ایسنا، منطقه زنجان، روز دوم از ماه صفر سال 61 ه.ق است، 18 روز از واقعه عاشورا سپری شده ‌است. اهل حرم امام حسین (ع) با پوشیدن رخت اسارت 18 روز منزل به منزل به همراه سرهای شهدای کربلا توسط سربازان یزید گشتند تا در یکم صفر به شام که مقر حکومت یزید بود، رسیدند.   در منابع تاریخی نقل شده است كه خاندان آل علی (ع) را که سه روز پشت دروازه‌های دمشق نگه داشتند تا شهر را آذین‌بندی كنند و آماده برای جشن و شادی کنند روز اول صفر سر امام حسین (ع) را همراه كاروان اسرا وارد دمشق كردند.   دوران اسارت اهل حرم امام حسین (ع) سرشار از واقعه تلخی بود که قلب آنان را به درد آورده بود اما در شام واقعه دلخراش‌تری برای خاندان آل علی (ع) اتفاق افتاد، علی‌رغم خواست اسرا مبنی بر ورود به شهر از جای خلوت و به‌طور جداگانه از سرهای شهدای کربلا، ولی شمر ملعون دستور داد سرها جلوی كاروان اسرا و از دروازه ساعت كه جمعیت انبوهی تجمع كرده بودند، وارد كنند.   مردم غافل شام كه از حقیقت ماجرا بی‌خبر بودند با مشاهده كاروان شادی و هلهله ‌كردند و بر سرها اهانت می‌کردند سفر شام برای اهل‌بیت امام حسین (ع) بسیار تلخ و مصیبت‌های دوران اسارت در این دیار، برایشان از سخت‌ترین مصیبت‌ها به‌شمار می‌آید.   وقتی از امام سجاد (ع) پرسیدند در سفر كربلا، سخت‌ترین مصیبت‌های شما كجا بود، سه بار فرمودند: «الشام، الشام، الشام» در شام اسرا را در حالی كه به ریسمان بسته بودند، به مجلس یزید وارد كردند، وقتی با آن وضعیت پیش روی یزید قرار گرفتند، سر امام حسین (ع) را در برابر یزید قرار دادند و این صحنه از سوزناك‌ترین صحنه‌هایی است كه برای امام سجاد (ع) و حضرت زینب (س) اتفاق می‌افتد؛ چرا كه یزید ملعون بر سر امام توهین كرده و شماتت کرد و با قرائت اشعاری خود را پیروز میدان دانست و به مردم اجازه حضور داد. یزید در آن مجلس به لب‌های امام مقابل چشمان اسرا خیزران می‌زند.   گویا در این مجلس است كه یك مرد شامی به خود اجازه می‌دهد و این جسارت بزرگ را می‌كند، یزید دختر امام حسین (ع)را با نام فاطمه به كنیزی می‌خواهد و در این حال با پاسخ تند دختر امام و زینب کبری (س) روبه‌رو می‌شود که حضرت زینب (س) با ایراد خطبه‌ای شجاعانه به اعمال پلید یزید اشاره و او را در مجلس خود رسوا و خوار می‌كند.   اسرا در مدتی كه در شام بودند بنا بر روایتی در یك خرابه به صورت زندانی نگه‌داری می‌شدند و در این مدت یزید ملعون چندین مرتبه خواست كه امام سجاد (ع) را به شهادت برساند که حضرت زینب (س) مانع می‌شدند
حضرت رقیه (س) ساله ابی عبدلله زن فرانسوی درکنار بارگاه ملکوتی حضرت رقیه سلام الله علیها ... جناب حجه الاسلام والمسلمین آقای حاج شیخ محمد مهدی تاج لنگرودی ( واعظ ) صاحب تالیفات کثیره، درکتاب توسلات یا راه امیدواران چنین می نویسد: یکی از دوستانم که خود اهل منبر بوده و در فن وخطابه وگویندگی از مشاهیر است، و مکرر برای زیارت قبر حضرت رقیه بنت الحسین سلام الله علیها به شام رفته است، روی منبر نقل می‌کرد: درحرم حضرت رقیه سلام الله علیها زن فرانسوی را دیدند که 2قالیچه گران قیمت به عنوان هدیه به آستانه مقدسه حضرت رقیه بنت الحسین علیها السلام آورده است مردم که می‌دانستند او فرانسوی و مسیحی است از دیدن این عمل درتعجب شدند و با خود گفتند که چه چیز باعث شده که یک زن نامسلمان به این جا آمده وهدیه قیمتی آورده است چنین موقع حس کنجکاوی در افراد تحریک می‌شود. روی همین اصل از او علت این امر را پرسیدند و او در جواب گفت : همان گونه که می‌دانید من مسلمان نیستم، ولی وقتی که از فرانسه به عنوان ماموریت به این جا آمده بودم در منزلی که مجاور این آستانه بود مسکن کردم. اول شبی که می‌خواستم استراحت کنم صدای گریه شنیدم . چون آن صداها ادامه داشت وقطع نمی‌شد، ‌. پرسیدم این گریه وصدااز کجاست ؟ در جواب گفتند : این گریه‌ها از جوار قبر یک دختری است که در این نزدیکی مدفون شده است . من خیال می‌کردم که آن دختر امروز مرده و امشب دفن شده است که پدرومادروسایر بازماندگان وی نوحه سرایی می ‌کنند . ولی به من گفتند الان متجاوز از هزار سال است که از مرگ ودفن او می‌گذرد. برشگفتی من افزوده شد و با خود گفتم که چرا مردم بعد از صدها سال این گونه ارادت به خرج می‌دهند ؟ بعد معلوم شد این دختر با دختران عادی فرق دارد، او دختر امام حسین علیه السلام است ... که پدرش رامخالفین ودشمنان کشته‌اند وفرزندانش را به این جا که پایتخت یزید بوده به اسیری آورده‌اند و این دختر درهمین جا از فراق پدر جان سپرده ومدفون گشته است . بعد از این ماجرا روزی به این جا آمدم. دیدم مردم زهر سو عاشقانه می‌آیند ونذر می‌کنند وهدیه می‌آورند ومتوسل میشوند. محبت او چنان دردلم جا کرد که علاقه زیادی به وی پیدا کردم. پس از مدتی به عنوان زایمان مرا به بیمارستان و زایشگاه بردند. پس از معاینه به من گفتند کودک شماغیر طبیعی به دنیا می‌آید و ما ناچاربه عمل جراحی هستیم. همین که نام عمل جراحی راشنیدم دانستم که دردهان مرگ قرارگرفته‌ام . خدایا چه کنم،‌ خدایا ناراحتم ، گرفتارم چه کنم،‌ چاره چیست ؟ واندیشیدم که، چاره‌ای بجز توسل ندارم،‌و باید متوسل شوم به ناچار دستم را به سوی این دختر دراز کرده و گفتم، خدایا،‌ به حق این دختری که دراسارت کتک و تازیانه خورده است وبه حق پدرش، که امام برحق ونماینده رسولت بوده است و او را ازطریق ظلم کشته‌اند قسم می‌دهم مرا از این ورطه هلاکت نجات بده آنگاه خود این دختر رامخاطب قرارداده و گفتم، اگر من از این ورطه هلاکت نجات یابم 2 قالیچه قیمتی به آستانه‌ات هدیه می‌کنم. خدا شاهد است پس از نذر کردن ومتوسل شدن،‌طولی نکشید برخلاف انتظار اطبا ومتصدیان زایمان،‌ ناگهان فرزند به طور طبیعی متولد شد واز هلاکت نجات یافتم . .
F.H: زمزمه. قبل از حدیث کسا ای فلک دندان پیغمبر شکست ..پهلوی زهرا زضرب در شکست ..شد علی بر مسجد و بهر نماز . فرق او از تیغ ابن ملجم شکست ..چون حسن از کوزه ابی سر کشید از غم مرگش دل خواهر شکست شد حسین عازم به دشت کربلا نوگلانش جمله بال و پرشکست .بگیم یا رسول الله چه کردن امت تو با اهلبیت تو این اشعار را میشه نوحه خواند برای پنج تن گوشواره را خودتان انتخاب کنید اشک ما وقف عزای پنج تن بچه های ما فدای پنج تن رونقی این سفره هامان دارد از برکت و لطف و عطای پنج تن رفت و آمدهای ما در روضه ها هست مرهون دعای پنج تن نسل ما یا نوکرند، یا عاشقند ایل ما اصلا گدای پنج تن ما مریض معصیت هستیم، پس آمدیم دارالشفای پنج تن با دعای فاطمه قد می کشیم روز و شب تحت لوای پنج تن سینه ی ما گنج علم اهل بیت دیده ی ما خاک پای پنج تن هیئتی که فاطمه دارد نظر می شود غار حرای پنج تن مادرم در روضه ها فریاد زد زندگیِ ما برای پنج تن پای میزان عمل که می شود خوش به حال آشنای پنج تن می شود شبهای جمعه، کربلا غرق آه و نینوای پنج تن با نوای (یابُنَیَّ) می شود نینوا در کربلای پنج تن روضه خوان می گفت زینب پیر شد در کنار ماجرای پنج تن آه، از گودال دارد می رسد گریه های، های هایِ پنج تن این صدای وای وایِ زینب است یا صدایِ وای وایِ پنج تن
. |⇦•کیه داره در میزنه.... حضرت زهرا سلام الله علیها اجرا شده ۱۴۰۱ به نفس حاج‌ محمد کریمی ●━━━━━━─────── کیه داره در میزنه انگاری مهمون اومده خدارو شکر که یک نفر به خونه ی ما سر زده طوری که در میکوبه، انگاری سر آورده خونه ی ما تا حالا، اینجوری در نخورده این غریبه کند از جا در رو دود گرفته کُلِّ کوچه رو مادرم میره سمت درچشمای بابا میگه نرو «نرو فاطمه نرو..» تو کوچه امون محشر شد و تو خونه امون شد ازدحام پهلوی مادرم شکست بسته شده دست.ِ بابا چهل نفر تو کوچه تا کشیدن بابا رو گفت یک نفر بگیره چشمای بچه ها رو مادرم صدا زد که نرو بی حیا رها کن حیدر رو تا لباس بابا رو گرفت زد با تازیونه مادرو «نرو فاطمه نرو..» همش داره داد میزنه شمشیری توی دستشه ما تنهاییم و اما او یه لشکری همدستشه از پشت درهمین که صدای مادر اومد مزد رسالت و داد محکم به در لگد زد مادرم صدا زد فضّه رو گفت بلند کن از روم این در رو محسنم رو کشت این بی حیا چی بدم جواب حیدر رو ــــــــــــــــــ ┅═┄⊰༻↭༺⊱┄═┅ 👇
Fadaeian_Fatemiyeh1401-04_14011002_07.mp3
14.8M
|⇦کیه داره در میزنه..... وتوسل به حضرت زهرا سلام الله علیها اجرا شده ۱۴۰۱ به نفس حاج محمد کریمی
4_5942652231193986788.mp3
5.67M
❣﷽❣ 🌻 🌻 🌻 👌👌 (عزیز خواهر،غریب مادر) به سمت گودال از خیمه دویدم من شمر جلو تر بود دیر رسیدم من سر تو دعوا بود ناله کشیدم من سر تورو بردن دیر رسیدم من یه گوشه گودال مادر و دیدم من که رفته بود از حال دیر رسیدم من صدا زدی من رو خودم شنیدم من صدای رگهات بود دیر رسیدم من افتان و خیزارن و نفس بریدم من پیرهن و بردن دیر رسیدم من با بوسه از رگهات به خون تپیدم من میان خاک و خون دیر رسیدم من ♦️
4_5864142956327343527.ogg
5.96M
سبک قدم قدم با یه علم ▪️▪️▪️▪️ا▪️▪️▪️▪️ ▫️بند اول داداش حسین رو نیزه ها ببین که خواهرت میره شام بلا حُرمَت من شکسته شد از بعد عاشورا تو کرب و بلا چادرم سوخته توی خیمه بردن همه چی و به غارت ناموست رو با دسته بسته بردن تا کوفه به اسارت ◾️واویلتا◾️ ▫️بند دوم منزل به منزل یا اخا سنگ و آتیش میریختن از پشت بوما خدا میدونه چی کشید دختره حیدر میونه یهودیا خسته ام از جفای اغیار من کجا کوچه ها و بازار کی باورم میشد یه روزی من برم در میان انظار ◾️واویلتا◾️ ▫️بند سوم مضطرب و خونجگرم ببین با شمر و حرمله همسفرم زنانه رقاصه بادف هلهله میکنن داداش دور و برم آزاره من شده تفریح و امان از این چشای هرزه رقیت تا میبینه زجر و تمامه پیکرش میلرزه ◾️واویلتا◾️ ▫️بند چهارم تو مجلس حرومیا بردن منو به زوره تازیونه ها می‌خندیدند به خواهرت یه عده نانجیب پست بی حیا طعنه ها قسمت زینب شد راس تو بین طشت زرین هر بار که چوب به لبهات میخورد لطمه میزد رباب غمگین ◾️واویلتا◾️ اللهم عجل لولیک الفرج
4_5942652231193986760.mp3
1.56M
❣﷽❣ ☀️ 💢 : گلی گم کرده ام ☀️ 💢 منم آلالهٔ کرببلایی که دیدم لاله های نینوایی زمین کربلا دریای خون شد ودیدم من سرِ از تن جدایی چهل منزل مرا آواره کردند و قلب مضطرم را پاره کردند زدندبر روی نی راس پدر را به طعنه هامرا بیچاره کردند امان ازکربلا و هجوم نابهنگام اسارت تابه کوفه گلایه ازغم شام 💢(امان ای دل امان بسوز ای دل امان) به گریه عادته روزانه دارم به یاد کربلا هردم ببارم شما ده شب فقط روضه شنیدید ولی من دیدم ودل بیقرارم خودم دیدم پدر را سربریدند به روی پیکرش اسبان دویدند تمام خیمه و خرگاهه او را به نامردی همه آتش کشیدند امان ازکربلا وهجوم نابهنگام اسارت تابه کوفه گلایه ازغم شام 💢(امان ای دل امان.. ولی بااینهمه میگویم الشام که دیدم چشم هیز ومردم عام شنیدم اززبان مردکی پست خطاب خارجی بالفظ دشنام کنار عمه ام هرلحظه بودم به ضربه تازیانه ها کبودم هنوز آن صحنه ها یادم نرفته و میسوزد تمام تار و پودم امان ازکربلا وهجوم نابهنگام اسارت تابه کوفه گلایه ازغم شام 💢(امان ای دل امان.. ✍
دشتی زبانحال حضرت زینب سلام الله و گریز به روضه امام سجاد علیه السلام ای دل همیشه قلب دشمن سنگ بوده بیداد بیدادم میخوام زینب بخونم گودال ببینم چقد سنگ روضه خوردیا امیدوارم حقشو اداء کنیا همیشه $.... داداش سر پیراهنت هم جنگ بوده بیداد بیدادم آخ داداش ولی شرمنده زینب دیر فهمید بیداد بیدادم وای که انگشتر به دستت تنگ بوده بیداد بیدادم گفت حسین من بخوان قرآن که صوت دلربایت بیداد بیدادم زقرآن علی دارد حکایت امان آخی.... امانم آخ بیا داداش ببین حال خرابم2 زهجرونت ببین در پیچ وتابم داداش سلام من ،به غیرت الله ،آقام علی بن الحسین رسیدند صدا زدآقا جان تو این چهل منزل کدوم منزل به شما سخت گذشت آی بچه غیرتیا فرمودند :سه مرتبه الشام الشام الشام بمیرم الهی به سهل ساعدی فرمودند: (اومد محضر زین العابدین گفت آقا من از محبین شمام ) فرمودند:سهل پول همرات داری یانه؟عرض کرد دارم آقا فرمود: برو پول بده به اینایی که سرها رو نیزه زدن بهشون بگو یا جلو برند یا عقب بیان چرا؟ فرمود انقدر این مردم به بهونه سرا ناموس ما را نگاه نکنن ای وای هان ناله داری یانه؟ ای حسین ... میگه انجام دادم، آمدم محضر زین العابدین آقا تمامه ! فرمود پارچه داری یانه؟عرض کردم عبام را برات پاره میکنم فرمود پارچه زیر این زنجیر بنداز این گرما زنجیر رو داغ کرده میگه قسمتی از عبام رو پاره کردم تا این زنجیر رو از گردن مبارک بلند کردم دیدم خون تازه از گردن مبارک جاریه! همه باهم به غربت زین العابدین به اشک چشم بچه ها و عمه اش زینب حوائج امام زمان شفای مرضا یاد همه گذشتگان و حسینیا و شهدا و اموات این دسته جمع سه یاد مرتبه بلند بگو یا حسین .
گریزهای مداحی امام سجاد علیه السلام شکایت غلام از شدت گریۀ امام سجاد (ع) یکی از غلامان آن حضرت روزی از بسیاری گریۀ ایشان گفت: آیا وقت آن نشده که گریه شما آخر شود؟ حضرت فرمود: وای بر تو، حضرت یعقوب (ع)دوازده پسر داشت یک پسر او ناپیدا شد، از بسیاری گریه دیده های او سفید شد «وَابیَضَّت عَیناهُ مِنَ الحُزنِ».[۱] و از وفور غم و اندوه پشت او خم شد با آنکه می دانست زنده است. من دیدم پدر و برادران و عموها و هفده نفر از خویشان خود را که در برابر من کشته شدند و سر آنها را بریدند، چگونه اندوه من به نهایت رسد وچگونه گریه نکنم.[۲]آری مگه میشه اقایادشون بره اون زمانیکه عمه جانشون حضرت زینب (س)ببینه زمین داره میلرزه….اومدتوخیمه اقاعرضه داشت یادگاربرادرچرازمین میلرزه چرا…،اقافرمودعمه جان پرده خیمه روبزن کنار،یه وقت ببینن سربریده امام حسین (ع)رونیزه ها…. غریب کیست؟! روزی امام سجاد (ع )در بازار مدینه شنید مردی می گوید: اِرحَمُونی اَنا رَجُلٌ غَریبٌ به من رحم کنید که من مردی غریب هستم. حضرت به او فرمود: اگر مقِّدر شده باشد که تو در اینجا از دنیا بروی آیا جنازه ات بدون دفن می ماند؟  آن مرد با تعجب گفت: الله اکبر، چگونه جنازه ام را دفن نمی کنند با اینکه در برابر دید مردم مسلمان می باشد. امام سجاد ع منقلب شد و گریست و با همان حال فرمود: «و اسَفاه عَلَیکَ یا اَبَتاهُ! ثُبقی ثَلاثَهَ اَیّامِ بِلا دَفنِ وَ اَنتَ اِبنٌ بِنتِ رَسُولِ الله». ای وای، فریاد از اندوه جانکاه تو ای پدر! که جنازه ات سه روز بدون دفن باقی ماند با اینکه پسر دختر پیامبر خدا ص هستی.[۳] ذبح گوسفند روزی امام زین العابدین (ع )از بازار مدینه عبور می کرد دید قصّابی گوسفندی را می کشاند تا آن را در کشتارگاه ذبح نماید. به او فرمود: آیا این گوسفند را آب داده ای. قصاب گفت: ما قصاب ها تا آب به گوسفند ندهیم او را ذبح نمی کنیم. امام سجاد ع گریه کرد و فرمود: «و اَلهفاهُ عَلَیکَ یا اَبا عَبدِالله، الشّاهُ لاتُذبَحُ حَتّی تُسقی الماءُ وَ اَنتَ اِبنُ رَسُولُ الله تُذبَحُ عَطشانا». ای داد و بیداد بر مصائب تو ای اباعبدالله (ع)، گوسفند بدون نوشاندن آب ذبح نشود ولی با اینکه تو پسر رسول خدا (ص) بودی با لب تشنه سر از بدنت جدا کردند.[۴] میهمانی زُهَری یکی از شیعیان خالص بود، امام سجاد(ع) را به مهمانی دعوت کرد. حضرت ناله کرد و فرمود: بعد از میهمانی هائی که در کربلا و کوفه و شام دیدم دیگر میل میهمانی ندارم. زهری عرض کرد: بلکه عزاداری پدر شهیدت می باشد. حضرت خوشحال شد و چون وارد آن مجلس شد و چشم ایشان به عزاداران و چشم آنها به حضرت افتاد چنان ناله و شیون به پا نمودند. حضرت بیهوش شد و چون به هوش آمد و مجلس تمام شده است. دیدند حضرت نیست، هنگامی که جستجو نمودند دیدند که حضرت بیرون درب خانه برای احترام میزبان ها مشغول است (کفش ها را مرتب می نماید). زهری می گوید دویدم و پای مبارکش را بوسه دادم گفتم چرا ما را خجالت می دهید؟ فرمودند: این عزاداری برای پدر مظلوم من است و من به خدمتکاری از تو اولی تَرم، بخدا سوگند دوست می دارم این مجلس را و آمرزش خداوند را بر آنها لازم می دانم که این گونه مجالس تشکیل می دهند و آن هائی که شرکت می کنند.[۵] یاد مصائب جانسوز کربلا شخصی می گوید یک روز از کوچه ی بنی هاشم عبور می کردم دیدم آبی روی سر من از ناودان ریخته شد، من دوری کردم. غلامی گفت: این آبی است که با اشک چشم حضرت سجاد(ع)آمیخته است. من رفتم بالای بام دیدم حضرت ابریقی بدست گرفته می خواهد وضو بگیرد و چون آب در کف دست می ریزد اشک از دیدگان جاری می کند. من هم اشک ریختم. علِّت گریه ی حضرت را پرسیدم، ایشان فرمودند: مگر از تشنگی پدرم و تشنه جان دادن علی اصغر(ع) و العطش گفتن برادرم علی اکبر(ع) خبر نداری و کشتن قاسم و جدا شدن دست های حضرت عباس (ع )و آتش گرفتن خیمه ها و فرار نمودن و عطش کودکان. ای مرد از حضرت یعقوب یک پسر ناپدید شد در بیت الاحزان نشست و دیده از نظارۀ عالم بست من چگونه با این همه شهدا می توانم آرام بمانم.[۶] .
سلام روضه پنج تن معمولا حدیث کسا و ترجمه بکاربرده میشود. اما چند شعر عرضه میکنم التماس دعا ﻋﺎﻟﻢ ﮐﻮﻥ ﻭ ﻣﮑﺎﻥ ﺭﺍ ﮐﺒﺮﯾﺎﯼ ﭘﻨﺞ ﺗﻦ ﮐﺮﺩ ﺧﻠﻘﺖ ﺭﻭﺯ ﺍﻭﻝ ﺍﺯ ﺑﺮﺍﯼ ﭘﻨﺞ ﺗﻦ ﺁﺏ ﻭ ﺑﺎﺩ ﻭ ﺧﺎﮎ ﻭﺁﺗﺶ ﻋﺮﺵ ﻭ ﻓﺮﺵ ﻭ ﻣﻤﮑﻨﺎﺕ ﺩﺭ ﻭﺟﻮﺩ ﺁﻭﺭﺩ ﺍﺯ ﺑﻬﺮ ﻭﻻﯼ ﭘﻨﺞ ﺗﻦ ﺍﺣﻤﺪ ﻭ ﺣﯿﺪﺭ ﻣﮑﺎﻥ ﮐﺮﺩﻧﺪ ﺩﺭ ﺯﯾﺮ ﮐﺴﺎ ﺣﻀﺮﺕ ﺻﺪﯾﻘﻪ ﻭ ﻫﻢ ﻣﺠﺘﺒﺎﯼ ﭘﻨﺞ ﺗﻦ ﺷﺪ ﭼﻮ ﺩﺍﺧﻞ ﺩﺭ ﮐﺴﺎ ﺳﺮ ﺣﻠﻘﻪ ﻣﯿﺪﺍﻥ ﻋﺸﻖ ﺧﺎﻣﺲ ﺁﻝ ﻋﺒﺎ ﮔﻠﮕﻮﻥ ﻗﺒﺎﯼ ﭘﻨﺞ ﺗﻦ ﺟﺒﺮﺋﯿﻞ ﺁﻧﺪﻡ ﮔﺮﻓﺖ ﺍﺫﻥ ﺍﺯ ﺧﺪﺍ ﻭ ﻣﺼﻄﻔﯽ ﮔﺸﺖ ﻭﺍﺭﺩ ﺑﺮ ﺩﺭ ﺩﻭﻟﺖ ﺳﺮﺍﯼ ﭘﻨﺞ ﺗﻦ ﺁﻥ ﺯﻣﺎﻥ ﺧﯿﻞ ﻣﻠﮏ ﮔﻔﺘﻨﺪ ﮐﺎﯼ ﺣﯽ ﮐﺮﯾﻢ ﭼﯿﺴﺖ ﺩﺭ ﻋﺎﻟﻢ ﺍﻟﻬﯽ ﻣﺎﺟﺮﺍﯼ ﭘﻨﺞ ﺗﻦ ﻭﺣﯽ ﺁﻣﺪ ﺁﻧﺰﻣﺎﻥ ﺍﺯ ﺟﺎﻧﺐ ﭘﺮﻭﺭﺩﮔﺎﺭ ﻣﻦ ﻧﮑﺮﺩﻡ ﺧﻠﻖ ﻋﺎﻟﻢ ﺟﺰ ﺑﺮﺍﯼ ﭘﻨﺞ ﺗﻦ ﮐﺴﯿﺘﻨﺪ ﺍﯾﻦ ﭘﻨﺞ ﺗﻦﺍﯼ ﻣﺎﻟﮏ ﺭﻭﺯ ﺷﻤﺎﺭ ﺷﺪ ﻧﺪﺍ ﺍﯾﻦ ﻓﺎﻃﻤﻪ ﺑﺎ ﻣﺼﻄﻔﺎﯼ ﭘﻨﺞ ﺗﻦ ﻓﺎﻃﻤﻪ ﺑﺎﺷﺪ ﺑﻠﯽ ﺑﺎ ﺷﻮﻫﺮ ﺍﻭ ﻣﺮﺗﻀﯽ ﻓﺎﻃﻤﻪ ﺍﺳﺖ ﻧﻮﺭ ﭼﺸﻤﺶ ﻣﺠﺘﺒﺎﯼ ﭘﻨﺞ ﺗﻦ ﻓﺎﻃﻤﻪ ﺍﺳﺖ ﺧﺴﺮﻭ ﮐﺮﺏ ﻭﺑﻼ ﯾﻌﻨﯽ ﺣﺴﯿﻦ ﺁﻧﮑﻪ ﺑﺮ ﺍﻓﺮﺍﺷﺖ ﺑﺮﮔﺮﺩﻭﻥ ﻟﻮﺍﯼ ﭘﻨﺞ ﺗﻦ ﺣﻖ ﺯﻫﺮﺍ ﻭ ﻋﻠﯽ ﻭ ﻣﺼﻄﻔﯽ، ﺍﻭﻻﺩﺷﺎﻥ ﺣﺎﺟﺖ ﺑﺎﻧﯽ ﺑﺮ ﺁﻭﺭﺍﯼ ﺧﺪﺍﯼ ﭘﻨﺞ ﺗﻦ ﯾﮏ ﻣﮑﺎﻥ ﺯﯾﺮ ﮐﺴﺎ ﯾﮏ ﺟﺎ ﻣﯿﺎﻥ ﻗﺘﻠﮕﺎﻩ ﮐﺮﺑﻼ ﮔﺮﺩﯾﺪﺷﺎﻥ ﻣﺎﺗﻢ ﺳﺮﺍﯼ ﭘﻨﺞ ﺗﻦ ﮔﻔﺖ ﺯﻫﺮﺍﺍﯼ ﻏﺮﯾﺐﺍﯼ ﮐﺸﺘﻪ ﻣﺎﺩﺭ ﺣﺴﯿﻦ ﮔﺸﺘﻪﺍﯼ ﻋﺮﯾﺎﻥ ﭼﺮﺍﺍﯼ ﺑﺎ ﻭﻓﺎﯼ ﭘﻨﺞ ﺗﻦ .
🌟 گریز روضه امام حسین علیه السلام 📜 چند جمله نورانى از امام زمان عج در خصوص امام حسين عليه السلام امام زمان عجل الله تعالی فرجه الشریف فرمودند : فَلَئِنْ أَخَّرَتْنِى الدُّهُورُ ، وَ عاقَنی عَنْ نَصْرِک َ الْمَقْدُورُ ، وَ لَمْ أَکُنْ لِمَنْ حارَبَک َ مُحارِباً، وَ لِمَنْ نَصَبَ لَک َ الْعَداوَةَ مُناصِباً ، فَلاََ نْدُبَنَّک َ صَباحاً وَ مَسآءً ، وَ لاََبْکِیَنَّ لَک َ بَدَلَ الدُّمُوعِ دَماً ، حَسْرَةً عَلَیْک َ ، وَ تَأَسُّفاً عَلى ما دَهاک َ وَ تَلَهُّفاً ، حَتّى أَمُوتَ بِلَوْعَةِ الْمُصابِ ، وَ غُصَّةِ الاِکْتِیابِ ، يعنى اگرچه زمانه مرابه تأخیر انداخت، ومُقدَّرات الهى مراازیارىِ تو بازداشت، و نبودم تاباآنانکه باتو جنگیدند بجنگم، و با کسانیکه با تو اظهار دشمنى کردند خصومت نمایم،درعوض صبح و شام برتو مویِه میکنم، و به جاى اشک براى تو خون گریه میکنم، ازروى حسرت و تأسّف و افسوس بر مصیبت هائى که بر تو وارد شد، تاجائى که از فرط اندوهِ مصیبت، وغم و غصّه شدّتِ حزن جان سپارم. 👆 جا دارد عرض كنيم يا امام زمان عج ، شما كه كربلا نبوديد اينطور شب و روز براي جد غريب خود ناله مي زنيد ، اما خدا مي داند به دل اهل بيت چه گذشت آن زمانى كه زنان ديدند كه اسب بى صاحب است و زين واژگون شده از خيمه‌ها بيرون آمدند در حالى كه موها پريشان و بر صورت خود مى زدند و صداى شيون آنها بلند بود، به سوى قتلگاه حسين عليه السّلام حركت كردند زينب بانوى قريش فرياد مى زند: وا محمّداه، وا أبتاه، وا عليّاه، وا جعفراه، وا حمزتاه، اين حسين است كه در بيابان افتاده و كشته كربلاست.آنگاه فرياد زد: اى كاش آسمان بر زمين مى افتاد و كوه‌ها بر بيابانها فرو مى ريختند، آنگاه به سوى حسين عليه السّلام آمد در حالى كه عمر بن سعد با گروهى از اصحابش كنار امام عليه السّلام بودند و حسين عليه السّلام در حال جان دادن بود.زينب عليها السّلام فرياد زد: اى عمر! آيا ابو عبد اللّه كشته مى شود و تو نگاه مى كنى؟! عمر بن سعد روى خود را برمى گرداند در حالى كه اشك او فرو مى ريخت. زينب عليها السّلام مى فرمايد: واى بر شما آيا يك نفر مسلمان در ميان شما نيست؟ احدى پاسخ نمى دهد، ابن سعد فرياد مى زند: فرود آئيد و او را راحت كنيد.شمر نزديك مى رود، بر سينه امام عليه السّلام مى نشيند محاسن مقدّس را به دست مى گيرد و دوازده ضربه شمشير مى زند تا آنكه سر مقدّس را جدا مى سازد(٢). يا حسين 📚 منبع ١- زیارت ناحیه مقدسه ٢- ترجمه مقتل مرحوم مقرم صفحات ٢٥١-٢٥٢ .
شام ی(2).mp3
214.8K
نوحه ورود اهل بیت ع به شام کنار دروازه ی ساعات خون شد دل عمه ی سادات در شام غم محشر به پا بود بدتر ز داغ کربلا بود سر حسین بر نیزه ها بود ای شاه دین ابی عبد الله۳ کرد از حسین و کربلا یاد گفتا چنین حضرت سجاد امان ز ظلم مردم شام کف می زدند در ملاء عام بر ما زدند سنگ از لب بام ای شاه دین ابی عبد الله۳ این سر خونین حسین است بر فاطمه نور دو عین است در کربلا سویش دویدند در قتلگه خنجر کشیدند از پشت سر سرش بریدند ای شاه دین ابی عبد الله۳ دست اسیران را ببستند قلب یتیمان را شکستند گرد اسیران می زدند صف هر دم زدند چنگ و نی و دف در پیش سرها می زدند کف ای شاه دین ابی عبد الله۳ گل های دین پژمرده بودند کتک ز دشمن خورده بودند در بین مردم ولوله بود زینب امید قافله بود پاهای شان پر آبله بود ای شاه دین ابی عبد الله۳ از این مصیبت در عذابند عازم سوی بزم شرابند همه ز عشق حق لبالب جان همه رسیده بر لب سوزد دل حضرت زینب ای شاه دین ابی عبد الله۳ بزم می آن بی حیا بود رو به رویش تشت طلا بود حسین دم از محبوب می زد یزید به لب ها چوب می زد بر آن امام خوب می زد ای شاه دین ابی عبد الله۳ .
شام ی(3).mp3
166.4K
نوحه ورود اهل بیت ع به شام آورده اند اسیران،امروز به شام ویران وارد به شهر شامند،با ستم فراوان امان ز مردم شام۴ شلوغ و ازدهام است،دروازه های ساعات دشمن چه ها نموده،بر عمه های سادات امان ز مردم شام۴ در شام غم رسیدند،جز رنج و غم ندیدند از دشمنان بی دین،زخم زبان شنیدند امان ز مردم شام۴ این جا امام سجاد،جانش رسیده بر لب بهر حسین بگویند،کلثوم سکینه زینب امان ز مردم شام۴ خون شد دل اسیران،زین همه ظلم و بیداد زین داغ و این مصیبت،گفتا امام سجاد امان ز مردم شام۴ ای کاش مرده بودم،این سان ندیده بودم در شام در کنار،سر بریده بودم امان ز مردم شام۴ این جا همه به عترت،ظلم فزون نمودند دل همه اسیران،از کینه خون نمودند امان ز مردم شام۴ می زد عدو به آنان،زخم زبان و دشنام زدند بر اسیران،سنگ ستم ز هر بام امان ز مردم شام۴ .
شام ی(4).mp3
258.1K
نوحه ورود اهل بیت ع به شام لبریز همه مردم(دروازه ی ساعات است)۲ ظلم و ستم دوران(بر عمه ی سادات است)۲ شهر شام در سرور و جشن و شادی بر اهل حرم شد ظلم و بیدادی وای از شام وای از شام داد از غریبی۲ بر اهل حرم کردند(ظلم و ستم بسیار)۲ هر لحظه ز کین دیدند(از مردم شام آزار)۲ دل ها خون گردیده زین ظلم و بیداد در سینه غم دارد حضرت سجاد وای از شام وای از شام داد از غریبی۲ در شام بلا هر دم(شد غربت شان معلوم)۲ چه ظلم و ستم ها شد(بر زینب و بر کلثوم)۲ در شام بلا بی جرم و بهانه می زدند بر یتیمان تازیانه وای از شام وای از شام داد از غریبی۲ از کینه سر نیزه(سرهای شهیدان بود)۲ با اهل حرم زینب(دلخون و پریشان بود)۲ بر روی نی سر ماه مدینه خون شد دل رقیه و سکینه وای از شام وای از شام داد از غریبی۲ رأس پسر زهرا(بر نیزه نمایان بود)۲ بر نیزه سر مولی(همچون مه تابان بود)۲ اهل حرم جان شان آمد بر لب خون گریه می کردند کلثوم و زینب وای از شام وای از شام داد از غریبی۲ از ظلم و ستم در شام(دستان همه بستند)۲ زین جور و جفا هر دم(قلب همه بشکستند)۲ امان از ظلم و کین مردم شام بر اسیران زدند سنگ از لب بام وای از شام وای از شام داد از غریبی۲ .