#ورود_کاروان_اهل_بیت_ع_به_شام
#حضرت_زینب_س_شام
اینجا که بال چلچله را سنگ میزنند
ماهِ اسیر سلسله را سنگ میزنند
ای آسمان نگاه کن! این قوم سنگدل
یاران پاک و یکدله را سنگ میزنند
یا تیغ رویِ «آیۀ تطهیر» میکشند
یا «آیۀ مباهله» را سنگ میزنند
وقتی که دستهای علمدار قطع شد
پاهای غرق آبله را سنگ میزنند
با آنکه هست آینۀ عصمت و عفاف
پرچم به دوش قافله را سنگ میزنند
محراب اگر که خم شود از غم، عجیب نیست
روح نماز نافله را سنگ میزنند
تفسیر عشق بود و پریشانی حسین
وقتی زدند سنگ، به پیشانی حسین
✍ #محمدجواد_غفورزاده
#ورود_کاروان_اهل_بیت_ع_به_شام
دورشان هلهله بود و خودشان غرق سکوت
«ساکنان حرم ستر و عفاف ملکوت»
شام ای شام! چه کردی که شد انگشتنما
کاروانی که فقط دیده جلال و جبروت
نیزهای رفته به قد قامت سرها برسد
دستها بسته به زنجیر ولی گرم قنوت
شهرِ رسوا، به تماشای زنان آمده است
آه! یک مرد ندیدهست به خود این برهوت؟!
«آسمان بار امانت نتوانست کشید»
کاش باران برسد، یَومَ وُلِد، یَومَ یَمُوت...
✍ #زهرا_بشری_موحد
#ورود_کاروان_اهل_بیت_ع_به_شام
#خطبه_حضرت_زینب_س_در_شام
کاش در دروازهی ساعت زمان میایستاد
نیزهها میرفت؛ اما کاروان میایستاد
کاش وقتی قلب زینب روی نیزه میتپید
قلب دنیا میگرفت و ناگهان میایستاد
کوفیان دیدند، وقتی لب به گفتن میگشود
ناگهان زنگ شترها از تکان میایستاد
کائنات انگار تحت امر زینب میشدند
آن چنان که گفتهاند: «آبِ روان میایستاد»
او که با صبر و غرور و همت زهراییاش
باحجابش روبروی دشمنان میایستاد
زینبی که خطبهها را حیدری میخواند و بعد
روی حرفش چون علی تا پای جان میایستاد
با وجودی که غمی سنگین به روی شانه داشت
هم چنان میایستاد و هم چنان میایستاد
::
روضهی گودال را اصلاً نخوانم بهتر است
شمر در خون مینشست اما سنان میایستاد
آفتابِ داغ میتابید بر تنها، ولی
قاتل خورشید زیر سایبان میایستاد
بیت آخر سهم خولی میشد و با خواندش
بر زمین میخورد وقتی روضهخوان میایستاد
✍ #احمد_علوی
#ورود_کاروان_اهل_بیت_ع_به_شام
#حضرت_زینب_س_شام
شامیان خنده به زخم جگر ما نزنید
ساز با نالهی ذرّیهی زهرا نزنید
سر مردان خدا را به سر نیزه زدید
مرد باشید دگر سنگ به زنها نزنید
به زنان بر سر بازار اگر سنگ زدید
دختران را به کنار سر بابا نزنید
علی و فاطمه در جمع شما اِستادند
پیش چشم علی و فاطمه ما را نزنید
به اسیری که بُوَد در غل و زنجیر زدید
به یتیمی که دویده است به صحرا نزنید
رقص شادی جلوی محمل زینب نکنید
پای سرهای بریده به زمین پا نزنید
بگذارید برای شهدا گریه کنیم
خنده بر داغ دل سوختهی ما نزنید
کشتن فاطمه بین در ودیوار بس است
تازیانه به تن زینب کبری نزنید
به تماشای سر پاک حسین آمدهاید
اینقدر دست به هنگام تماشا نزنید
سخن «میثم» دل سوخته را گوش کنید:
دوستان! غیر در خانهی مولا نزنید
✍ #غلامرضا_سازگار
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
▪️هر سَحر بَعدِ نَمازَم
🖤 یاحُسِیْن سَر میدَهَم
▪️مرغِ دِل رٰا به هوٰای
🖤 حرَمَت پر می دَهم.
▪️من بِه عِشقِ دیدَنِ
🖤 آن گُنبَدِ زیبایِ دوست
▪️یک سَلام اَز رٰاهِ دور
🖤 بر اِبنُ الْحِیدَر می دَهَم.
🖤«اَلسَّلامُ عَلَى الْحُسَیْن»
🖤و عَلَى عَلِىِّ بْنِ الْحُسَیْنِ»
🖤و عَلَى اَوْلادِ الْحُسَیْن»
🖤وعَلَى اَصْحابِ الْحُسَیْنِ»
#یا_حسین
#سلام_امام_زمانم ♥️
🔅 السَّلامُ عَلَيْكَ يا عَيْنَ الْحَياةِ...
🌱سلام بر تو ای مولایی که یادت زنده کننده قلبها و ظهورت سر آغاز حیات طیبه است.
#اللهمعجللولیکالفرج🤲
#خداحافظ_محرم..❤️
مُحَرَّم ماه حسين؛ خدانگهدارت!...❤️
نمی دانم دوباره تو را خواهم دید یا نه؟!...❤️
اما اگر وزیدی و از سَرِ کوی من گذشتی، سلامَم را به اربابم برسان!...❤️
و اگر این آخرین محرمم باشد، بگو همیشه برایَت مشکی به تَن می کرد و دوست داشت نامَش با نام تو عجین شود!...❤️
گر چه جوانی می کرد، اما از اعماق وجودش تو را از تَهِ دل دوست داشت و اردتمند شما بود..❤️
با چای روضه، صفا می کرد و سَرَش درد می کرد برای نوکری!...❤️
مُحَرَّم جان؛ تو را به خدا می سپارم و دلم شور می زند برای "صَفر"ی که از "سَفَر" می رسد!...❤️
#التماس_دعای_فرج✋
کم گریه کرده ایم محرم برای تو
داردچه زود سفره تو جمع میشود...💔💔🥀
مرا به خاطر کم کاری ام ببخش یا حسین 🏴💔
#خداحافظ_محرم
محرم جان خدا نگهدارت...😢
نمیدانم دوباره تو را خواهم دید یانه؟!😭
اگر وزیدی و از سر کوی ما گذشتی سلامم را به ارباب برسان!
بگو همیشه برایت مشکی به تن میکرد و دوست داشت نامش با نامت عجین شود..😔
با روضه و هیئتت صفا میکرد و سرش درد میکرد برای نوکری...😢
محرم جان تو را بخدا میسپارم اما بدان از غم حسین کل سال ما محرم است..
و این روزها دلم شور میزند برای صفری که از سفر میرسد....😭
#وداع_با_محرم
#خداحافظ_محرم 😭😢