eitaa logo
ذاکرین آل الله
275 دنبال‌کننده
2.4هزار عکس
1.4هزار ویدیو
299 فایل
( متن اشعار؛سبکها وفایلهای صوتی ایام ولادت و شهادت ائمه اطهار(ع) ومناسبتها ی ملی و مذهبی التماس دعا حاج غلامرضا سالار 09351601259 . شماره جهت ارتباط با مدیر کانال...
مشاهده در ایتا
دانلود
نماهنگ تصویر آخر.mp3
6.87M
من تموم سال دلهره دارم که دوباره کربلا رو میبینم یا نه بغلم کردی بین زوارت یا که تو خونه میمونم تک و تنها نه 🎙 ✳️ #️⃣ #️⃣ #️⃣ #️⃣
ڪآنوטּحَسرَتِ‌هَمہ‌یِ‌اَهݪ‌مَحشَرَند آטּعِدّه‌ای‌ڪه‌بابِ‌حُسِیـטּایستاده‌اَند
83.6K
اربعین امام حسین علیه السلام نوحه سنتی ای تمام کائنات در عزایت نوحه گر ای امام تشنه لب زینب آمد از سفر السلام ای پاره تن ای شهید بی کفن بین شام و کوفه شد راس تو مشکات من پیکری نیلوفری است زین سفر سوغات من السلام ای...... ای ملائک نوحه خوان روز و شب در غربتت لاله لاله اشک من می چکد بر تربتت السلام...... آسمان از من گرفت اختر من ماه من خاک قبرت یا اخا شد زیارتگاه من السلام....... میثم مومنی نژاد
177.4K
اربعین امام حسین علیه السلام زبانحال زینب کبری س برگشته خواهر با چشم خونبار خبر داری بردن منو به کوچه بازار تا خوندی قرآن نفس گرفتم از خولی و سنان سرت رو پس گرفتم از اسارت میگم برادر اما با اشاره حجاب ما شد آستینای پاره نمونده با من غیر چند ستاره ای همسفر تو که تمام راه رو نیزه بودی چی بگم از محله ی یهودی سوغاتی ما شد تن کبودی ........................... منزل به منزل خون گریه کردم دعا بکن مدینه زنده بر نگردم از دیده اشک حسرت ببارم میون این قافله یک جا مونده دارم از من مپرس نگم چی اومد به سر رقیه شکسته شد بال و پر رقیه ویرانسرا شد بستر رقیه شد دیدنی وقتی بغل گرفته بود سرت رو بوسه میزد لبای پرپرت رو یادم نمیره مرگ دخترت رو میثم مومنی نژاد
77.8K
اربعین امام حسین سبک: راس تو میرود بالای نیزه ها ای خاک کربلا ای خانه ی محن با من بگو کجاست قبر امام من ای سرزمین غم ای خاک لاله گون با من بگو چه شد آن جسم غرق خون ای حسینم ای حسینم ای ضیائهر دوعینم اینجا دم غروب در بین گریه ها با تازیانه من از تو شدم جدا بار دگر اخا من را صدا بزن گم کرده ام تو را ای پاره پاره تن ای حسینم..... باور نمیکنم هستم کنار تو دستم رسیده بر خاک مزار تو با اشک دیده ام خاک تو تر کنم حاشا که من دگر بی تو سفر کنم ای حسینم...... ای بی کفن چنین با تو روا نبود آیا به کربلا جز بوریا نبود غسل تن تو شد با خون حنجرت آب مزار توست از اشک خواهرت ای حسینم.... میثم مومنی نژاد
93.6K
اربعین امام حسین علیه السلام نوحه سنتی ای پاره پاره تن ای سر بریده از رنج اسارت ، زینب رسیده کند زیارت قبر ثارالله یا صاحب الزمان آجرک الله اینجا با خون دل وضو گرفتم بوسه از رگهای گلو گرفتم من در طواف و کعبه ، قتلگاه یا صاحب الزمان آجرک الله ای باغبان ز من از لاله مپرس از شام ویران و سه ساله مپرس در ویران جان داد با حال جانکاه یا صاحب الزمان آجرک الله میثم مومنی نژاد
زیارت امام حسین علیه السلام فراغت ، همچو لاله پرپرم کرد وصالت شمع سان خاکسترم کرد دوباره اربعینت اومد از راه (غم عشقت بیابون پرورم کرد) 🥀🖤🥀 هزاران دل ز هر سو، سوی هم بود هزاران گل ، ولی همبوی هم بود نجف تا کربلا .... یک بی نهایت دو تا آیینه رو در روی هم بود 🥀🖤🥀🖤🥀 به هر خاکی که دل سر زد، بهشت است تمام "رفت یا آمد" بهشت است نجف تا کربلا تنها مسیری است که آنجا "مبدا و مقصد" بهشت است 🥀🖤🥀 زیارت نجف با گریه نوشت .... با چه حالی میرفت آن توبه سرشت.... با چه حالی میرفت در وقت جدایی از نجف ، فهمیدم آدم ز بهشت.... با چه حالی میرفت (میتوان بجای واژه "نجف" از کلمه "حرم"استفاده کرد و برای زیارت ائمه دیگر هم این رباعی را خواند) 🥀🖤🥀 دل شیعه ی آفتاب باشد، چه خوش است مست از نفس گلاب باشد چه خوش است زائر به نجف که میرسد، می فهمد ماهی که میان آب باشد چه خوش است 🥀🖤🥀 موجم ، به سوی کناره بر میگردم با یک بغل از ستاره بر میگردم ای آرزوی همیشه ، در شهر نجف جا مانده دلم ، دوباره بر میگردم 🥀🖤🥀 نگاه از زائر خود بر نداری ز گریه نوحه ای بهتر نداری زیارت نامه ی بالای سر را کجا باید بخوانم ، سر نداری یا صاحب الزمان طریق کربلا این راه دعا راه ظهور دین است این جاده ی اَمن و جاده ی آمین است پیداست که یک قدم فقط مانده به صبح معنای پیاده رفتن ما این است میثم مومنی نژاد
-1805246719_996332720.mp3
2.41M
اللهم صل علی محمد و آل محمد و عجل فرجهم زمزمه ( شور ) اربعین حسینی سبکِ من رفیق زیاد دارم ..... کوله بستم امّا باز .... از قافله جا موندم بسته شد پرِ پرواز وای از دلِ وامونده‌َم چوبِ گناهایِ .... یه ساله‌َ‌مو خوردم آقا غلط کردم قلبتو آزردم اللهمَّ ارزُقنا کربلا همراهِ خیلِ سینه‌زن‌ها در رکابِ مهدیِ زهرا کربلا کربلا کربلا /۴/ موکِب ندارم امّا .... دل که دارم آقاجون جایی واسه من وا کُن بینِ این همه مهمون می‌رسه به گوشِ ....‌ دلم هَلاٰبیٖکُم هم گندم خوردم هم دیدم دستِ مردم خاطراتِ نابِ سفرم می‌گذره از پیشِ نظرم چند تا ستون مونده تا حرم کربلا  کربلا  کربلا /۴/
91.7K
اربعین امام حسین علیه السلام سبک: راس تو میرود بالای نیزه ها (برای مسیر پیاده روی) دل زد به جاده ها دلداده ی حسین ای تشنه لب بنوش از باده ی حسین از خم اربعین پیمانه ها رسید بهر طواف گل پروانه ها رسید لبیک یاحسین...... دست فلک بود در دست کودکان پاهای خسته را می بوسد آسمان بر پای زائران گرد و غبار راه شد نسخه ی شفا شد سرمه ی نگاه لبیک یاحسین..... شانه به شانه اند دلهای آشنا در جاده ی بهشت در راه کربلا اینجا به هر قدم باشد ثواب حج باشد دعای ما تعجیل در فرج لبیک یا حسین میثم مومنی نژاد
82K
اربعین امام حسین علیه السلام زمزمه زمینه غم میزند صلا حی علی العزا فریاد کربلاست ابکی علی الحسین لبیک یا حسین می آید آسمان همپای کودکان پیری عصا زنان اشکش روان ز عین لبیک یا حسین خون می شود قلوب تنگ دل غروب گریم که خورده چوب لبهای "ثقلین" لبیک یا حسین راسش میان طشت در بین کوه و دشت خورشید نیزه گشت مولای مشرقین لبیک یا حسین میثم مومنی نژاد
12_2_Mahdi_Rasuli(Monajat_Ba_emem_Zaman)_(www.rasekhoon.net)(1).mp3
6.16M
مناجات امام زمان عجل الله فرجه شب جمعه است، بیا حال مرا بهتر کن فکر دلواپسیِ قلب منِ مضطر کن این شب جمعه اگر مقصد تو کرببلاست نزد ارباب دعایی به منِ نوکر کن گذر عمر منِ بی سر و پا بر تو نخورد عزم دیدار مرا در نفس آخر کن عمر من رفت و تو را درک نکردم آقا فهم من درخورِ درک تو نشد باور کن چِقَدَر نام تو بردم به زبانم، یک بار تو صدایم بزن و خوش دلم ای دلبر کن سهم من از تو فراق تو شده غم دارم منّتی بر سر من نِه، تو غمم کمتر کن عاشق کرببلا، عاشق دیدار توأم هر دو را قسمت من حق شه بی سر کن کربلا با تو صفا دارد و بی تو سخت است سختی راه، بر این خسته تو راحت تر کن روضه ی جدّ غریبت شب جمعه باز است باز روضه تو نخوان، فکر دل مادر کن مادری کز تَه گودال صدا زد، ای شمر خنجرت را نکش و شرم زِ پیغمبر کن... ...خنجرت را بکشی، حنجر من می سوزد فکر بد حالی من، نزد گل پرپر کن من نه، اصلاً تو بیا فکر حرم باش آخر فکر زینب کن و فکر دل این خواهر کن پیش زینب، به حسینم نزن اِنقدر لگد بدنش ریخت بِهم، رحم بر این پیکر کن فكر نیزه نکن و از سر او دست بکش لااقل قبل بریدن گلویش را تَر کن وقت غارت شده، رحمی تو به ناموس علی رحم بر خیمه و بر کودک و بر معجر کن عاقبت می رسد آن منتقم خون حسین صبر کن، فکر خودت شمر تو در محشر کن .
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
حسین جان گر چه آهی در بساطم نیست ، آه آورده ام 😭😭😭😭😭😭😭😭😭
🏴🏴🏴🏴🏴🏴🏴🏴🏴🏴🏴 حضرت عباس (ع) به قتلگاه امام حسین (ع) بسم الله الرحمن الرحیم یا رحمان یا رحیم اَلسَّلامُ عَلَیْکَ یا اَباعَبْدِاللهِ، وَعَلَى الاَْرْواحِ الَّتى حَلَّتْ بِفِنآئِکَ، عَلَیْکَ مِنّى سَلامُ اللهِ اَبَداً ما بَقیتُ وَبَقِىَ اللَّیْلُ وَالنَّهارُ، وَلا جَعَلَهُ اللهُ آخِرَ الْعَهْدِ مِنّى لِزِیارَتِکُمْ، اَلسَّلامُ عَلَى الْحُسَیْنِ، وَعَلى عَلِىِّ بْنِ الْحُسَیْنِ، وَعَلى اَوْلادِ الْحُسَیْنِ، وَعَلى اَصْحابِ الْحُسَیْنِ ♦️خدا كند كه كسي تير اينچنين نخورد ♦️بدون دست به يك لشگرِ لعين نخورد ♦️سه شعبه تا كه رها شد نشستم و گفتم ♦️خدا كند كه به آن چشم ِ نازنين نخورد ♦️بدونِ دستْ كسي كه تنش پُر از تير است ♦️خدا كند ز بلندي فقط زمين نخورد ♦️كنار ِ پيكرت افتاده استخوانِ سرت ♦️خدا كند كه كسي گُرز ِ آهنين نخورد ♦️به رويِ دست زدم تا كه دادمت از دست ♦️بدونِ تو كه كسي آب بعد از اين نخورد ⬅️اجرومزده همه شما برادران و خواهران وعزاداران با بی بی دوعالم فاطمه زهرا(س) انشاالله درهر گوشه ای از این مجلس ومحفل نشسته آید حاجت روا بشید بریم در خانه اباالفضل، همون اباالفضلی که باب الحوائجه... دست توسل بزنیم ..درسته کربلا دستاشو قطع کردند اما دست عالمی را گرفته اگه حاجت مندی بسم الله... اگه گرفتاری بسم الله... اگه مریض داری بسم الله ...اگه جوون داری بسم الله..... ⏪نمیدونم با چه نیتی امشب اومدی تو مجلس اباالفضل دامن مادر اباالفضل بگیر بخدا عباس مشکل گشاست... مشکل گشایی میکنه... عباس درد بی درمونو دوا میکنه... حالا دلها آمده شد برات روضه اباالفضل بخونم همه اسیران خاک فیض ببرند ⬅️آقا ابوالفضل درروز عاشورا صدا زد حسین جان بادر برادر برادر درخون تپیده ات را دریاب صدای ابوالفضل به گوش امام حسین رسید آمد کنار بدن پاره پاره برادر.. دید برادر دست دربدن ندارد.. تیر به چشم برادر اصابت کرده... فرق ابوالفضل تا به ابرو شکسته امام حسین صدا زد .. عباسم برادر آیا وصیتی دارید صدا زد چرا برادر سه وصیت دارم 🔻وصیت اول برادرجان خون ازچشمم پاک کن تا یک بار دیگرتو برادرم راببینم حسین جان یک بار دیگر عزیز زهرا راببینم 🔻وصیت دوم تا زنده هستم مرا به خیمه مبر برادرجان چون به سکینه ات وعده آب دادم مرا به خیمه مبر تا که حالتی دارم چراکه ز روی سکینه خجالتی دارم سکینه اب طلب کرد وپاره شد جگرم نشد که قطزه ابی برای او ببرم 🔻اما وصیت سوم برادر حسین جان سلام من را به خواهرم زینب برسان بگو زینب جان وقتی رفتی مدینه سلام من را به مادر چشم انتظارم ام البنین برسان انشاالله هیچ مادری را چشم انتظار فرزند نکنه بگومادرجان اجل مهلت نداد بیام یک باردیگر ببینمت مادر.. 🔸صبابیا مددی کن که سخت دلگیرم 🔸سلام من را برسان نزد مادر پیرم 🔸بگو گذشت آمدن من دگر به وطن مادر 🔸غرض که جان تو و طفلهای بی کس من مادر یاد شهدا امام شهدا اموات جمع حاضر ازاین مجلس محفل فیض ببرم گریزی هم به قتلگاه داشته باشیم همه اموات فیض ببرند زینب (س) آمد کنارِ گودیِ قتلگاه. صدا زد: أنتَ آخی؟ أنتَ إبنُ والدی؟ آیا تو برادرِ منی؟ آیا تو فرزندِ پدرِ منی؟ باورم نمی‌شد با فرزند علی این‌گونه عمل کنند. با برادر زینب این‌گونه رفتار کنند؛ نه جامه بر پیکر، نه سر بر بدن، بدن قطعه‌قطعه، یک وقت دست زیرِ این بدنِ چاک‌چاک برد، سر بلند کرد. خیلی‌ها التماس دعا خواسته‌اند این ایام، مخصوصاً مریض‌ها، دکترجواب‌کرده‌ها، درمانده‌ها، وامانده‌ها. خدا را به این ساعتِ زینب قسم بدهیم. بدن را از زمین حرکت داد و سر به آسمان بلند نمود: اللهمَّ تَقَبَّل هَذا القُربان: خدایا این قربانی را از ما قبول نما. حسین آرام جانم..حسین روح روانم الا لعنة الله علي القوم الظالمين و سيعلم الذين ظلموا اي منقلب ينقلبون 🏴🏴🏴🏴🏴🏴🏴🏴🏴🏴
🩸مصیبتی لطیف و جانسوز از عطش حضرت سکینه سلام‌الله‌علیها در شهر شام... درنقلی آمده است: 🥀 در شهر شام هنگامی که نگاه حضرت زینب سلام‌الله‌علیها به حضرت سکینه سلام‌الله‌علیها افتاد که از شدت تشنگی و حزن نزدیک بود که روحش از بدنش جدا شود، به سمت زنان شامی رفت و فرمود: از شما کسی هست که این یتیم را سیراب کند؟ همانا او از شدت عطش نزدیک است جان بدهد! 📋 فَإذًا بإمرَأةٍ فی یَدِها کأسٌ مَملوٌّ مِنَ الماءِ فَقالَتْ: ▪️ناگهان زنی آمد و در دستان خود کاسه‌ای پر از آب آورد و گفت: 📋خُذ هذا فاسقیهِ لَعَلَّ اللهَ تعالی لایَیتمُ أولادیَ و أن لایَجعَلَهم أسیرًا و لاغریباً ▪️بگیر این را و او را آب دِه؛ امید است که خداوند اولاد من را یتیم نکند و ایشان را اسیر و غریب قرار ندهد! 🥀 وقتی حضرت سکینه سلام‌الله‌علیها این صحنه را دید، خاطرات گذشته و عزت و جلالی را که داشت، به یاد آورد و چنان فریادی کشید که نزدیک بود زمین و زمان بهم بریزد تا اینکه زینب کبری سلام‌اللّه‌علیها آمدند و او را تسلی خاطر دادند. 📚 بحرالمصائب،ج۸ ص۳۲ ✍من از بیگانگان هرگز ننالم که هرچه کرد با من آشنا کرد عزیز قوم بودم روزگاری اسیری با وقار من چه‌ها کرد! خدا لالش کند آن ساربان را... میان خلق اسمم را صدا کرد کنار نیزه‌ی تو شمر آمد اراذل را به دور ما رها کرد زنی هم آمد و نشناخت من را برایم سفره‌ی خیرات وا کرد...
🩸ای پدر! وقتی به خانه رفتیم، به خاطرم بیاور چند دست لباسِ کهنه دارم؛ آن‌ها را برای این دختر یتیم بیاورم... در نقلی آمده است: 🥀 در خرابه شام هفده طفل یتیم، دامن زینب کبری سلام‌اللّه‌علیها گرفته بودند و از گرسنگی ناله می‌زدند. مردی از اهل شام از آنجا به همراه دخترش عبور می‌کرد. آن دخترک ، حضرت سکینه سلام‌الله‌علیها را دید که مانند اسیران و غریبان رو به دیوار نهاده و می‌گرید. 🥀آن دخترک دلش سوخته به پدرش گفت:«حالت این دختر دلم را به درد آورد؛ وقتی به خانه رفتیم به خاطرم بیاور چند دست لباس کهنه دارم؛ آن‌ها را برای این یتیم بیاوریم.!» 🥀 پدرش گفت:ساکت باش! چه می‌گویی؟! این دختر، دختر رسول خدا صلی‌الله‌علیه‌وآله و ناز پرورده فاطمه زهرا سلام‌الله‌علیها است؛ از جنگ روزگار، گرفتار کفّار شده است؛ در حالی‌که گردش زمین و آسمان بسته به وجود پدر و جدّ اوست. لب از اینگونه سخنان فرو بند و به آزار و اذیت برگزیدگان خداوند راضی مباش ! 🥀 دختر از حرفش پشیمان شد و به پاهای حضرت سکینه سلام‌الله‌علیها افتاد و عذر خواهی کرد؛ سپس رو به پدرش کرد و گفت: ای پدر، در روز محشر جواب پیامبر خدا صلی‌الله‌علیه‌وآله را چگونه می‌دهی!؟ وای بر شما! بر حقانیت اجداد این اسیران، اقرار میکنی، اما آنها را بدین حالت در قید ذلت در خرابه نگه می‌دارید!پدر آن دختر خجالت زده و شرمگین به خانه برگشت. 📚 بحرالمصائب ج۸ ص۱۱۶ ✍ روزگاری بالش از بال و پَر قو داشتم بر سرم تاج گلی از یاسِ شب‌بو داشتم دختر شامی !؛ نبین حالا تمامش سوخته تو کجا بودی ببینی تا کمر مو داشتم ؟! زخم‌های صورتم با نیش‌خندت باز شد کاش بودی آن زمانی که بَر و رو داشتم فخر نفروش و کنارم آستین بالا نکش روزگاری مثل تو؛ من هم النگو داشتم زُل نزن در چشم‌های نیمه‌باز و سرخ من قبل از اینجا چشم‌هایی مثل آهو داشتم دست بر دیوار می‌گیرم شبیه پیرزن قبل از آوارِ کتک من نیز، نیرو داشتم معجری که داشتم را دختری دزدید و رفت خواستم آن را بگیرم؛ دردِ زانو داشتم چشم‌هایم خواب را فریاد زد دیشب؛ ولی مثل شب‌های گذشته دردِ پهلو داشتم
🩸ملائکهٔ ساکنِ در «حائر حسینی» چنان مشغول گریه و ضجّهٔ هستند، که نمی‌توانند با ملائکه‌ای که برای زیارت می‌آیند، مصافحه کنند ... در روایتی امام صادق علیه‌السلام فرمودند: 📋 إِذَا زُرْتُمْ أَبَا عَبْدِ اللَّهِ علیه‌السلام فَالْزَمُوا الصَّمْتَ إِلَّا مِنْ خَیْرٍ ▪️هرگاه که امام حسین علیه‌السّلام را زیارت می‌کنید، زبان خود را جز از گفتن سخنان خیر، نگه دارید! 📋 وَ إِنَّ مَلَائِکَةَ اللَّیْلِ وَ النَّهَارِ مِنَ الْحَفَظَةِ تَحْضُرُ الْمَلَائِکَةَ الَّذِینَ بِالْحَائِرِ فَتُصَافِحُهُمْ فَلَا یُجِیبُونَهَا 👈مِنْ شِدَّةِ الْبُکَاءِ👉 فَیَنْتَظِرُونَهُمْ حَتَّی تَزُولَ الشَّمْسُ وَ حَتَّی یُنَوِّرَ الْفَجْرُ ▪️زیرا ملائکه‌ای که امور شبانه روز را به عهده دارند، نزد آن ملائکه‌ای که در حائر امام حسین علیه‌السّلام می‌باشند، می‌آیند و می‌خواهند که با آنان مصافحه می‌کنند، اما ایشان از شدت گریه نمی‌توانند جوابشان را بدهند. آنان تا زوال آفتاب و روشن شدن طلوع فجر در انتظار سخن گفتن با ملائکه ساکن در حائر، منتظر می‌مانند. 🥀 سپس (بعد از طلوع آفتاب) راجع به موضوعی از امور آسمان گفتگو می‌کنند. آنان مابین زوال آفتاب و طلوع فجر سخن نمی‌گویند و از گریه بر سیدالشهداء علیه‌السلام و دعا (برای زوار آن حضرت) خسته نمی‌شوند ... 📚 کامل الزیارات ص۸۸ ✍ نمی‌فهمد دگر پروانه دور شمع ، حالش را فقط آموخت باید سوخت، باید سوخت، در آنجا…
🩸با چه حالی به سمت حرم سیدالشهداء علیه‌السلام قدم برداریم چه ذکری بر زبان داشته باشیم؟! صفوان جمّال (که از اصحاب خاص امام صادق علیه‌السلام می‌باشد) گوید: 🔖 از حضرت امام صادق علیه‌السلام اذن گرفتم تا به زیارت مولایمان حسین بن علی علیهماالسلام بروم و از ایشان درخواست کردم آنچه را که باید در این مسیر انجام دهم ، بیان فرمایند ، آن حضرت در ضمن توصیه‌هایی که نمودند، فرمودند: 📋… فَتَوَجَّهْ نَحْوَ اَلْحَائِرِ وَ عَلَيْكَ السَّكِينَةُ وَ الْوَقَارُ ▪️با حال آرامش و وقار به سمت حرم روانه شو! 📋 وَ قَصِّرْ خُطَاكَ فَإِنَّ اللَّهَ تَعَالَى يَكْتُبُ لَكَ بِكُلِّ خُطْوَةٍ حِجَّةً وَ عُمْرَةً ▪️و گام‌هایت را کوتاه بردار که خداوند به اندازه هر قدمی که برمی‌داری، یک حج و یک عمره برایت می‌نویسد. 📋 وَ سِرْ خَاشِعاً قَلْبُكَ بَاكِيَةً عَيْنُكَ ▪️با قلبی خاشع و با چشمی گریان، راه برو! 📋 وَ أَكْثِرْ مِنَ التَّكْبِيرِ وَ التَّهْلِيلِ وَ الثَّنَاءِ عَلَى اللَّهِ عَزَّ وَ جَلَّ وَ الصَّلاَةِ عَلَى النَّبِيِّ صَلَّى اللَّهُ عَلَيْهِ وَ آلِهِ ▪️و بسیار «الله اکبر» و «لا اله الا الله» و «الحمدالله» بگو و بر پیغمبر او «صلوات» بفرست! 📋 وَ الصَّلاَةِ عَلَى اَلْحُسَيْنِ خَاصَّةً وَ الْعَنْ عَلَى مَنْ قَتَلَهُ وَ الْبَرَاءَةِ مِمَّنْ أَسَّسَ ذَلِكَ عَلَيْهِ ▪️و به خصوص بر اباعبدالله الحسین علیه‌السلام «صلوات» بفرست و قاتلین او را لعنت کن و از هر آنکه بنیان این جنایت را نهاد، برائت بجوی. 📚 مصباح المتهجد،ج‏۲ ص ۷۱۹ ✍ قرائت «زیارت عاشورا» در طول مسیر زیارت، با صد لعن و صد سلام، شاید مصداق أتمّ و أکمل این دستور امام صادق علیه‌السّلام باشد.
شمیم اربعین ؛ قدم قدم زحوالی خاک کرببلا صدای پای زنی قدخمیده می آید عقیله بنی هاشم به گیسوان سپید برای دیدن آن سربریده می آید
خواب دیدم سحری پای ضریحت هستم چه کنم حسرت آن بر دل من می ماند چه جوان ها که به پای غم تو پیر شدن بشود دوستی آن دم که کهن می ماند بوی سیب از همه ی کرببلا می آید اشک مادر اثرش روی بدن می ماند هر چه مردست اگر پای تو بی سر بشود پرچم عشق تو بر شانه ی زن می ماند صدهزاران چواویس خاک ره زینب نیست عاشق از یار جدا شهر قرن می ماند گر بنا شد که وصیت بنمایند عشاق چه بدن هاست که بی غسل وکفن می ماند... یاد پیراهن تو بال و پرم درد گرفت بوریا گفتم و دیدم جگرم درد گرفت
زینبم من که علمدار غمم به خدا قافله سالار غمم منکه پیغمبر رنج و آهم من سفیر ابی عبداللهم ریشه ی آب و گلم با اشک است چون تسلای دلم با اشک است من بلا دیده ترین زن هستم عهد غم با لب دلبر بستم فاتح غربت عاشورایم کربلا نائبة الزهرایم فاطمه زاده ام و طاهره ام در بیابان بلا صابره ام نام من شرح تمام است به عشق روی عشاق همه سوی دمشق مدفنم قبله عرش نبوی است بارگاهم هچو حریم علویست دست بوسم حرم آل الله خون من خون رگ ثارالله حال دلخسته و زار آمده ام بهر دیدار نگار آمده ام سینه پر آتش و لب ها خاموش مانده سوغات سفر در آغوش بهر من مانده به جز روی کبود زان سفر پیرهنی خون الود یاد دلدار دلم غرق مهن قلب من پاره تر از پیراهن شرح غمها و مصیبات کنم سخن از غربت سادات کنم قسمتم رنج و بلا شد ای وای صبح تا عصر چه ها شد ای وای ز غریبی سخنم قاصر شد شاه مظلوم “بِلا ناصِر” شد چه بگویم من از آن وضع عجیب ناله ی این زهیر این حبیب باغ شد طعمه ی طوفان بلا مَصرع لاله بود کرب و بلا اولین لاله چسان پرپر شد اربا اربا بدن اکبر شد بعد از او یاسمن ازهم پاشید جسم پور حسن از هم پاشید آن کفن پوش و عسل نوش وصال زیر سمها بدنش شد پامال شد شدائد ولی اندم احساس کامد از علقمه صوت عباس بعداز آن رشته احساس گسست تیرکین ساقه یک غنچه شکست مرغکی را ز جفا پر کندند روی دست پدرش سر کندند دور تا دور حرم نا محرم یک کمر تا شده از این همه غم آمد و دست به قلبم بگذاشت پرده ی صبر به کَربَم بگذاشت ترسش این بود که گردم بی تاب شدت داغ کند قلبم آب خم شد و زیر گلو بوسیدم بعد از آن لحظه چه غمها دیدم دیدم ” ابدانِ بِلا اَکفان” را بین صحرا ورق قرآن را آسمان گشت دگر تیره و تار عرش تا فرش همه گرد و غبار دیدم از تل همه ی غوغا را جلوه ی غربت عاشورا را یک سری روی نی آویخته بود بین یک دشت بدن ریخته بود به خدا نور دو عینم گم شد زیر سم جسم حسینم گم شد باب بی حرمتی اندم شد باز با اسارت سفرم شد آغاز قافله تا که زگودال گذشت این چهل روز چهل سال گذشت کی مصیبات زمین گیرم کرد به خدا داغ حسین پیرم کرد دشمن و مستی و شادی کردن منو ازجسم حسین دل کندن بی حسین رفتم از این کرب و بلا جانب کوفه و آن شام بلا صاحب روضه مکشوفه شدم قد خمیده وارد کوفه شدم بعد هجران سه روزه با یار دیدمش سوخته رخ نیزه سوار بی جواب است سوالم ز وصال قرص مه بود چرا گشته هلال سخت بگذشت برایم یک داغ که در آورد صدایم یک داغ داغ آن میکده ی ابن زیاد مجلش عشرت آن بد بنیاد صحنه ای دیدم و بی تاب شدم از خجالت به خدا آب شدم مردم از بی کسی و زنده شدم پیش طفلان همه شرمنده شدم گشتم از عقده و کردم تبعید جانب شاه بلا ، کاخ یزید من و هشتاد و چهار گلدسته ره چهل منزل و طفلان خسته کاخ حمراء و بیابان و عطش چشم سقا و یتیمان و عطش عزم بشکستن غیرت ای وای کعب نی سیلی و تهمت ای وای راس در صندوق و گه بر نی بود در پیش سینه زنان ، روی کبود بسکه سر،بازی این مردم شد وای دیگر شب و روزم گم شد لطمه ای سخت به سادات رسید ره به دروازه ی سادات رسید نام دروازه که ساعات نبود جای تسبیح و عبادات نبود پایگاه همه رقاصان بود جایگاه طرب مستان بود بعد تجهیز سه روزه با ساز کوچه گردی حرم شد آغاز همه ابعاد جفا سنجیدند چه مسیری بَرِ ما بگزیدند دم دروازه و بازار شلوغ حرفهای بد و القاب دروغ بینشان فحش دمِ رایجی است کمترین تهمتشان خارجی است بدترین لحظه برایم آن بود رَهَم افتاد در آن کوی یهود بر تلافیِّ قیام خیبر حمله کردند به سوی معجر ریشه ی هرچه حیا را کندند پرده محمل ما را کندند سنگ کین از همه سو برسرریخت وان یکی آتش و خاکستر ریخت ازحرارت همه پیکرها سوخت دامنو گیسوی دخترها سوخت درد ، بسیار و ندارم مونس من نگویم سخنی زان مجلس خیزران دست ز نسل نمرود یک سرو تشت و لبی خون آلود آنقدر چوب لبانش بوسید ضربه ، شیرازه ی لبها پاشید بوسه گاه نبوی شد ویران کرد تغییر صدای قرآن شدم از غصه دگر خانه خراب دور تا دور سرش غرق شراب حال با اینهمه غم آمده ام با قد و قامت خم آمده ام اربعینی غم و محنت دیدم من چهل روز مصیبت دیدم کنج ویران گل لاله جا ماند حیف در شام سه ساله جا ماند کو؛ که هنگامه ی امداد شده گریه کردن دگر آزاد شده
ارواحنافداه اشک است همدم دلِ هجران کشیده ها آخر سپید شد به رهِ تو چه دیده ها روزی اشک ما همه در چشم های توست ای ناله دارِ تنگِ غروب و سپیده ها تو ناز کن لیلی خیمه نشینِ عشق نازِ تو می کشند گریبان دریده­ها می­گفت عاشقی که تو را در بغل گرفت مائیم و اشک حسرتی و این شنیده­ها آرامِ جانِ فاطمه برگرد از سفر چشم انتظار تو همه قامت خمیده ها ای کاش امشبی که رویِ سویِ کربلا ما را دعا کنی وسط برگزیده ها تا می­شویم لحظه­ای دلتنگ کربلا دل را حرم کنیم به این اشک دیده ها ره وا کنید قافله سالار می رسد زینب برای دیدن دلدار می رسد
🎙نوحه زمینه به سبک منواشکی ... زجا برخیز ای برادر _رسیدم با دیده تر بریزم ِخاک غریبی_ کنارِ ِقبر توبر سر حسین جان - سلام ای سر بریده رسیدم -ولی قامت خمیده اسیری - توانم را بریده قسم براین ِ گیسوی سپیدم پس از تویک روز خوش ندیدم چه هادیدم تا اینجا کنارِ تورسیدم حسین جان عزیزمادرم تورادیدم هر کجائی - سوارِ برنیزه هائی شنیدم ِ بالای ناقه -نمی دانی چه صدائی حسین جان - چهل منزل به هر جا شنیدم - به گوشم ناسزاها امان از - ِ نگاه خیره سرها تو هم بر نیزه هاگریه کردی به احوال زنها گریه کردی کنارِ محملها ِ مثل زهراگریه کردی ز خون رنگ وبوگرفتم- حنا بر گیسوگرفتم به پیش چشم حرامی - به آستینم روگرفتم حسین جان شکسته حرمت من کجاها کشیده کاریک زن امان از ِ نگاه ِشوم دشمن مگو زینب از چه سربه زیری سراغی از رقیه نگیری نموده جان بر لب دختر ت را این اسیری
🎙نوحه به سبک سردار غریب ... آمد خواهرتو.باچشم گریان مهمانت رسیده.برخیزای حسین جان من روضه بخوانم .با موی سپیدم میدانی چگونه.تااینجا رسیدم واویلا واویلا دیدم هرکجایی.برنیزه سرت را می امد به گوشم.سوز و آه زهرا دنبال تو بودم.باچشمان خونبار کار من کشیده.بعدتو به بازار واویلا واویلا چشمت روشن ای شاه.ازعضه کبابم دیدی بی کس و یار.دربزم شرابم دشمن خارجی گفت.بر ناموس حیدر چوب خیزران خورد.لبهای تو دلبر
آروزی زائران اربعین اربعین ای کاش میلیونها نفر بالباس مشکی و چشمان تر باظهور مهدی صاحب زمان همچونان سیلی خروشان،بی امان راه را سوی مدینه واکنند روبه سوی وادی الزهراکنند لرزه اندازند برجان یهود زیرپاها له کنند آل سعود پرکنند از دسته های سینه زن گنبدالخضراء تاصحن حسن گل دهد باغ و بهار فاطمه تاشود پیدا مزار فاطمه بعداز آن بااقتداری بی نظیر میکند جلوه نگاری بی نظیر میشود درسرزمینها حجاز پرچم جانم حسن دراحتزار انشاالله
غزل مصیبت اربعین بعد از چهل غروب رسیدم کنار تو پُر کرده جای تو بغلم را مزار تو چینم بجای شاخهٔ گل دور خاک قبر این چند شاخه دختر نیلی عذار تو با یاد آتش جگرت گریه می کنم شاید که اشک دیده‌ام آید به کار تو قلب من از لباس تنت پاره تر شده آیینه دلم شده این یادگار تو باخطبه های حیدری ام کوفه‌تا به شام نگذاشتم که کم بشود اقتدار تو یک جا نشد که سیر تماشا کنم تورا... از بس که رقص داده سرت نیزه‌دار تو افتاده یک شیارِ عمیقی به صورتم از ضربه های سنگِ عدو در جوار تو وقت گذر زکوچه برده فروش‌ها یادم نمی‌رود به خدا انکسار تو دیدم به کف گرفته زنی سنگ روی بام با کینه‌ای عجیب کشد انتظار تو معلوم شد زخندهٔ رجّاله‌های شهر او شرط بسته با همه روی شکار تو وقت نزول راس تو یادم نمی رود سر وانمو زخم رخ داغدارتو جایی ولی به‌سختی شام بلا نبود تیر نگاه وغیرت زخمیّ یار تو بزم یزید و تشت طلا چوب خیزران بوی شراب و لعل لب مشک بار تو؟!! ما را در آن میان به تماشا گذاشتند خون می چکید از نگه بی قرار تو حالا که گریه کردنمان بی کتک شده خالی است جای شاخه گل نوبهار تو برخیز و فکر موی سپید رباب کن گم کرده او دوباره تن شیر خوار تو
من اگر اینجا رسیدم میهمان زینبم تا ابد مدیون لطف بیکران زینبنم واجب التعظیم باشد دختر شیر خدا مثل خیل انبیا از خادمان زینبم ناله صوت الحزین او به گوش من رسید با حسین جان گفتن خود همزبان زینبم راه را با اشک چشمم آب و جارو میکنم دست بر سینه غلام آستان زینبم روز محشر در کنار حاج قاسم ها بگو خاک پایش نه غلام دوستان زینبم ذوالفقار خطبه هایش بوی حیدر میدهد واله و سرگشته از فن بیان زینبم در طواف محمل خود هیجده خورشید داشت در چهل منزل به فکر آسمان زینبم راه را واکن ابوفاضل که زینب آمده روضه خوان شوکت و قد کمان زینبم حضرت پرده نشین برگشته از بزم شراب این چهل منزل فقط در فکر جان زینبم درمیان دختران جای رقیه خالی است در عزای روضه خوانِ کاروان زینبم