اذن نگاه خواهم
گفتم شبی به مهدی مولای من نگاهی
گفتا نظر نباشد زیرا که پر گناهی
گفتم عزیز زهرا اذن نگاه خواهم
گفتاکه من ز چشمت ترک گناه خواهم
گفتم فدای نامت مولا به داد ما رس
گفتا همیشه یارم بر بینوا و بی کس
گفتم که دست خالی من آمدم پشیمان
گفتا که توبه باشد راه گریز و درمان
گفتم چرا نهانی مولای من کجایی
گفتا که با دعایت قفل فرج گشایی
گفتم به انتظاریم داد از غم جدایی
گفتا صبور باشید آیم برای یاری
گفتم که ما شما را تنها نمی گذاریم
ما (بیقرار) و خسته مولا به انتظاریم
بیقرار اصفهانی
یا علی مدد
#امام_زمان_عج_مناجات_فاطمی
#امام_زمان_عج_مناجات_محرمی
عصر هر جمعهی دلگیر، تو را میخواند
دم به دم کوچهی تقدیر تو را میخواند
مادری چشم به راه است بیایی از راه
کنج خانه پدری پیر تو را میخواند
ندبهها اشک شد و از تو نیامد خبری
قطرهی اشکِ سرازیر تو را میخواند
عالمی منتظر جلوهی مولایی توست
هر نفس قبضهی شمشیر تو را میخواند
ننگ بر ما چو ببندیم به غیر از تو امید
صبح و شب عرصهی تدبیر تو را میخواند
یازده قرن گذشت از غم تنهایی تو
دل واماندهی ما دیر تو را میخواند
مادری پشتِ در خانه صدایت میکرد
مادری خسته، زمینگیر، تو را میخواند
دارد از حنجرهای خشک صدا میآید
دختری در غل و زنجیر تو را میخواند
از همان ساعت سه، ساعت سر، ساعت حزن
عصر هر جمعهی دلگیر تو را میخواند
✍ #وحید_محمدی
4_5771800695606876523.mp3
26.56M
#مناجات_امام_زمان_عج
#دشتی
هرگزم نقش تو، از لوح دل و جان نرود
هرگز از یاد من آن سرو خرامان نرود
آنچنان مهر تو اندر دل و جان، جای گرفت
که اگر سر برود، از دل و از جان نرود
هزار جهد بکردم که سر عشق بپوشم
نبود بر سر آتش میسرم که نجوشم
به هوش بودم از اول که دل به کس نسپارم
شمایل تو بدیدم نه عقل ماند و نه هوشم
حکایتی ز دهانت به گوش جان آمد
دگر نصیحت مردم، حکایت است به گوشم
مگر تو روی بپوشی و فتنه باز نشانی
که من قرار ندارم که دیده از تو بپوشم
من رمیده دل آن به که در سماع نیایم
که گر ز پای درآیم به در برند به دوشم
بیا به صلح من امروز و در کنار من امشب
که دیده خواب نکرده است از انتظار تو دوشم
مرا به هیچ بدادی و من هنوز برآنم
که از وجود تو مویی به عالمی نفروشم
مرا بگوی که سعدی طریق عشق رها کن
سخن چه فایده گفتن چو پند، می ننیوشم
به راه بادیه رفتن به از نشستن باطل
که گر مراد نیابم به قدر وسع بکوشم
...........
آنکس که تو را شناخت، جان را چه کند
فرزند و عیال و خاندان را چه کند
دیوانه کنی هر دو جهانش بخشی
دیوانهی تو، هر دو جهان را چه کند
یا صاحب الزمان...
Fatemie 45 Roz 1403 Hoseini [Mohjat_Net] (3).mp3
3.26M
#حضرت_زهرا
#فاطمیه
#سید_مهدی_حسینی🎤
ماهم قرار بود بمونی همراهم
بمون که من اول راهم
بمون بزرگ کنیم بچه هامونو با هم
برای من نفس بکش
به جای تو میمیرم به جای من نفس بکش
از نفس افتاده مجتبای من نفس بکش
مادر مظلوم بچه های من نفس بکش
لا به لای نفسم لخته ی خون میبینم
از همان روز که بر سینه ام آزار رسید
شعله ای حلقه زد و چادر من را سوزاند
ناله ای تا که زدم خنده ی انظار رسید
****
زوده علی و التماس بیهوده
هنوز حیاط خونمون دوده
خیال میکردم حال و روزت رو به بهبوده
به جون من نفس بکش
فاطمه ی پوست و استخون من نفس بکش
کجا داری میری تو بدون من نفس بکش
داغ تو پیرم کرده جوون من نفس بکش
جان علی زهرا زهرا زهرا
****
درده علی بمیره دست و پات سرده
آخه برا چی صورتت زرده
گفتن علی بیا که فاطمه تموم کرده
تو رو خدا نفس بکش
پارچه سفید کشیدی رو سرت چرا نفس بکش
با صورت افتادم توی کوچه ها نفس بکش
نرو که تنهاتر میشه مرتضی نفس بکش
جان علی زهرا زهرا زهرا
.
#مناجات_با_خدا
بدم؛ مرا به پیمبر ببخش یا الله!
به اشک دیدهی حیدر، ببخش یا الله!
تمام دار و ندارم محبت زهراست
مرا به سورهی کوثر، ببخش یا الله!
به اشک چشم حسین و حسن قبولم کن
مرا به این دو برادر، ببخش یا الله!
به درگه تو گناه مکرر آوردم
مرا به عفو مکرّر ببخش یا الله!
ببر به کرب و بلا زائر حسینم کن
به آن ضریح مطهر، ببخش یا الله!
به دستهای علمدار کربلا سوگند
به حرمت علی اکبر، ببخش یا الله!
به بانگ العطش نازدانههای حسین
به خون حنجر اصغر، ببخش یا الله!
به سیدالشهدا و به خون حنجر او
که شد بریده ز خنجر، ببخش یا الله!
به لحظهای که سر نیزه گشت با زینب،
سر حسین برابر، ببخش یا الله !
به خون میثم تمّار، جرم "میثم" را
به روی او تو نیاور؛ ببـخش یا الله!
✍ #غلامرضا_سازگار
.
#زمینه_احساسی
#فاطمیه ۱۴۰۳
نوکری توئه میراثم
گذشتی از همه چی واسم
هزار دفعه برات میمیرم
فکر نکنی نمک نشناسم
کشته مردتم
فدایی داریا
میدونم بدم
به روم نیاریا
روز محشرم
تنهام نزاریا
کاش بشم یه روزی خاک پات مادر
عاقبت بخیر شم از دعات مادر
بچه هام فدای بچه هات مادر
یا فاطمه
حبیبه ء علی
#امیرحسین_الفت ✍
#زمینه_حضرت_زهرا
#مناجات_مهدوی_فاطمی
#بستر
#لحظات_آخر
#گریز_به_گودال
یارب امان بده که دگر شیعه مضطر است
عمریست از نبود امامش مکدّر است
از لحظه ای که حضرت مهدی شده طرید
دنیا به کام مردم پست و ستمگر است
هر شنبه تا به جمعه رسد زجر می کشیم
بعد از غروب جمعه،به هر سینه آذر است
دیگر نمانده در دل ما صبر و طاقتی
یارب کدام جمعه ظهورش مقدّر است
دیگر بگو که نیست نیازی به آفتاب
با ماه روی خود به جهان، نورگستر است
یارب بس است دربه دری ِامام ما
تا کی غریب و خائف و بی یار ویاور است
او وارث تمامی غم های مرتضاست
یک عمر دیده، دشمن او روی منبر است
برچین بساط ظلم و جفا را به حرمت ِ
زهرای داغدیده که در بین بستر است
آمد دم شهادت و مهدیست خون جگر
در سینه ی شکسته او داغ مادر است
در بستر است حوریه ای که به نور او
عرش خدا و جنّت اعلیٰ، منوّر است
در بستر است قوّت بازوی مرتضی
نام نکوی او رجز شیر خیبر است
در بستر است فاطمه سرّ تمام خَلق
مصداق قدر و آیه ی تطهیر و کوثر است
در بستر است عالمه ی بی معلّمه
آن بانویی که حجّت آل پیمبر است
دارد میان بستر خود درد می کشد
اما به فکر درد غریبی ِ حیدر است
از داغ روی داغ شده چون شَـبَح ولی
تنها به فکر سینه ی پُرداغ همسر است
حیدر کنار بستر او ناله می زند
عمر ِ بهار زندگی اش رو به آخر است
یک گوشه ی نگاه علی سمت فاطمه
گوشه نگاه دیگر او سمت آن در است
با یک نگاه بر قد و بالای فاطمه
گوید به ناله؛ آه ، گل من چه پرپر است
چیزی نمانده است از او غیر استخوان
یارم چقدر خسته و رنجور و لاغر است
گاهی شده ست ذکر لبش فاطمه و گاه
لعن مغیره، قنفذ و ثانی کافر است
حالا که رو به قبله شده قبله ی علی
در قلب خون فاطمه یک درد دیگر است
گوید: علی به فکر حسینم زمان مرگ
بنگر به یاد کربوبلا دیده ام تر است
من در میان بستر خود سر گذاشتم
اما حسین من به روی خاک، بی سر است
زخمی شده ست گردن آسیب دیده ام
اما به روی حنجر او ردّ خنجر است
در زیر دست و پای عدو رفته ام درست
در زیر نعل تازه گلم پاره پیکر است
#امام_زمان
#فاطمیه
.
.
#امام_زمان
#مناجات_مهدوی_فاطمی
#قبر
دوباره درد ِهجرت، بر لب جوهر نشسته
و اشک نوکرت بر صفحه ی دفتر نشسته
ببین که نوکرت عمریست با دستان خالی
سر ِ راه وصالت، با دو چشم تر نشسته
برای مردن هر شیعه ای این جمله کافیست
امامش بین صحرا بی کس و یاور نشسته
تو آن شاه غریبی که هزار و چندسال است
به امّید فراهم گشتن لشکر نشسته
بیا که حسرت ما شد حکومت کردن تو
چرا جای تو دشمن روی هر منبر نشسته
شبیه قبر تاریک است دنیا بی حضورت
که در آن دل به دنبال مه و اختر نشسته
دوباره روضه ی مادر، دلم در زیر خیمه
به امّید شفاعت در صف محشر نشسته
ظهورت را همیشه خواستم وقتی که اشکم
کنار قبرهای آل پیغمبر نشسته
بیا بنگر کنار قبر مادر نیمه شبها
که با قدّ کمانی، فاتح خیبر نشسته
شده شرح غم ِسی سال ِ حیدر اینکه هرشب
کنار قبر کوثر، ساقی کوثر نشسته
پس از غسل تن مجروح، حق دارد علی که
کنار قبر جانش با دل مضطر نشسته
دوباره روضه خواند وگفت زهرا پیش قبرت
ببین با استخوانی در گلو، حیدر نشسته
همیشه روبه رویم بین دیوار و دری تو
چرا که خون تو بر روی میخ در نشسته
زمان غسل تو فهمیده ام که ردّ پای
چهل تا بی حیا بر روی بال و پر نشسته
چه دیدم، آه ؛ هنگام وداعت بین این قبر
به روی حور، دست ثانی کافر نشسته
به نوبت دیده ام، گاهی مغیره، گاه قنفذ
اگر اشکم میان کوچه و معبر نشسته
قرار بعدی ما کربلا و پیش گودال
ببینی زینبت پیش تنی بی سر نشسته
به جای تو زند بوسه به رگهای بریده
به روی حنجری که از قفا خنجر نشسته
سکینه، اربعین گوید کنار قبر سقا
عمو بعد تو صدها زخم بر پیکر نشسته
چه قبر کوچکی داری، یکی گفته: سکینه
کنار پیکر عباس یا اصغر نشسته؟
✍.
.
#مناجات_با_امام_زمان
#حسین_طاهری 🎤
برگرد ای توسل شب زنده دارها
پایان بده به گریه ی چشم انتظارها
از یک خروش ناله ی عشاق کوی تو
حاجت روا شوند هزاران هزارها
یکبار نیز پشت سرت را نگاه کن
دل بسته این پیاده به لطف سوارها
از درد بی حساب فقط داد میزنم
آیا نمیرسند به تو این هوارها
ما را به جبر هم که شده سر به زیر کن
خیری ندیده ایم از این اختیارها
باید برای دیدن تو "مهزیار" شد
یعنی گذشتن از همگان "محض یار" ها
دیگر برای تو صدقه رد نمیکنم
بیهوده نیست اینکه گره خورده کارها
یکبار هم مسیر دلم سوی تو نبود
اما مسیر تو به من افتاد بارها
شب ها بدون آمدنت صبح می شوند
برگرد ای توسل شب زنده دارها
این دست ها به لطف تو ظرف گدایی اند
یا ایها العزیز تمام ندارها
شاعر: علی اکبر لطیفیان✍
#امام_زمان
👇
.
#زمینه
#فاطمیه
#حسین_طاهری 🎤
ای روی تو ماه تمام
مادر سلام سلام ای مادر
یا فاطمه از این غلام
بر تو سلام سلام ای مادر
من از تو فاطمیه ها ، رزق یه سالم و میگیرم ای مادر
پیراهن مشکی برات میپوشم
بار غمت رو دوشم ای مادر
فاطمیه ها منم مثل بچه سیدا
اسم تو رو میزنم صدا یا زهرا
از غم تو من هر چی که بگم بازم کمه
فاطمیه ها میشه مثل عاشورا
👇
🍀🍀
چه با دل زار تو کردن مادر… مادر وای مادر
چه حرفها بار تو کردن مادر… مادر وای مادر
تو رو عزادار علی کردند… مادر وای مادر
مارو عزا دار تو کردن مادر… مادر وای مادر
♥️مادر وای مادر مادر وای مادر
♥️مادر وای مادر مادر وای مادر
به یاد سینه ی شکستت، شد سینه زنی
حسینی ها تو فاطمیه، میشن حسنی
من الذی ایتمنی ، ای مادر تنی
تو عشق منی تو عشق منی
حقیقت کعبه علی و تو بت شکنی
مردونگی کردی به حقش، چون شیر زنی
خودت نهان شدی که باشه، حیدر علنی
تو عشق منی تو عشق منی تو عشق منی
جان علی، برق چشمان علی، سر و سامان علی
نمک حق علی است و تو نمکدان علی
جان علی طرح ایوان علی، یاس گلدان علی
ای سه آیه کوثرت، بضعه قرآن علی
جان علی، یل میدان علی، تحت فرمان علی
جان ما چیست که شد جان تو قربان علی
جان علی، دست به دامان علی، پای پیمان علی
ای تو مرجع تقلید جان نثاران علی
♥️مادر وای مادر مادر وای مادر
♥️مادر وای مادر مادر وای مادر
پای علی فقط تو هستی مادر…مادر وای مادر
پای اَجَل چرا نشستی مادر… مادر وای مادر
دستاشو واکردی یه بار این دفعه
بِری خودت دستاشو بستی مادر
کُفو علی نگو کنیزی، باش سروری کن
شاه و بیا مات رخت کن ، باز دلبری کن
چهار تا غنچه داری ای یار، گل پروری کن
باش مادری کن ،،، باش مادری کن
یه دنیا دشمنای حیدر، پس یاوری کن
شکل پرستو شدی اما، باز کفتری کن
بمون به کوریه اَبترها، باز کوثری کن
باش مادری کن، باش مادری کن
یارعلی، یار هوشیار علی، چشم بیدار علی
چشماتو وا کن و وا کن گره از کار علی
یار علی، گل بی خار علی، یکه سالار علی
طرف حقی همش، یعنی طرفدار علی
یار علی، جنگ افزار علی، تیغ پیکار علی
در هجوم فتنه ها، میر و علمدار علی
یار علی، کل آثار علی، تویی تکرار علی
پس یقیناً شده زوّار تو زوّار علی
🍀
1_14298953899.MP3
11.09M
کعبی:
#واحد_سنگین
#فراق_کربلا
#فاطمیه
چند روزه این دلم همش بهونه داره ای خدا
هیچ جوری آروم نمیشه تا که بیاد تو روضه ها
چند روزه آشفته ام، دل بیقرار و مضطرم
چند روزه که همش میاد جلو چشام عکس حرم
آقام آقامه قتیل و عریان
غریب و مظلوم، شهید عطشان
عزیز زینب، بریده حنجر
شیب الخضیب و غریب مادر
حسین آقامه ، حسین آقامه ، حسین آقامه
چند روزیه رو لبمه اسم ابالفضل و حسین
چند روزیه تنگه دلم برای بین الحرمین
آقا جونم بزار بیام آرزو تو دل نمیرم
دست به سینه بایستم و با گنبدت عکس بگیرم
دوباره روضه، دوباره زاری، برات بمیرم، کفن نداری
میباره چشم تر ابالفضل، رو نیزه میموند سر ابالفضل
آقام آقامه، آقام آقامه، آقام آقامه
نمیزدن تو کربلا بزرگ و کوچیک همه رو
اگه جلو چشم علی نمیزدن فاطمه رو
نمیدونم چرا حسن چشمای زینبین رو بست
صدای ضربه ای اومد انگار یه استخون شکست
از این مصیبت خمیده حیدر
دست نامحرم، صورت مادر
بابا رو بردن تو اون هیاهو
خون میریزه از سینه و پهلو
#حسین_کریمی_نیا ✍
سنگین این زندگی میشه دو بخش - حاج محمدرضا بذری.mp3
18.6M
🎙 #محمدرضا_بذری
#⃣ #واحد_سنگین#فاطمیه
#⃣ #حضرت_زهرا_سلام_الله
این زندگی میشه دو بخش
اینو قبول دارن همه...
علیِ قبل از فاطمه
علیِ بعد از فاطمه..
تو جای همه پشت در میگی مولا سلام علیکم
شنیدی تو هم که نمیدن جواب سلامم رو مردم..
میدونم که سخت میگذره با علی
سخت شده دیدنه تو
تو زخم تنت بیشتره یا علی
من میدونم تن تو..
«ای نگار من خداحافظ بی قرار من خداحافظ
دیگه یار من خداحافظ..»
این زندگی رو چشم زدن
شیشه ی خوشبختی شکست..
مدینه دست به سینه بود
سینه و دست وقتی شکست..
ببین حال و روز یل خیبرو دیگه خونه نشینه
خبر داری الآن به قنفذ میگه پهلوون مدینه..
دیدم توی مسجد مغیره نشسته چطور صدر مجلس
اینم مزد پهلوی ناقص اینم مزد این بازو بازوی بی حس..
«آه ای یارالی خداحافظ زخمی علی خداحافظ
میمیرم ولی خداحافظ»
این چل نفر از خونمون
یه روزی میشن سی هزار..
حسینو پیدا میکنی
تو قتلگاه تو نیزه زار..
همش میری از حال که میشه لگدمال کنار من و تو
همون ساعت سه همون شیب گودال قرار من و تو..
شدی رو به قبله میگن رو به خیمه میفتن به جونش
تن نامرتب همش میگه زینب با قد کمونش..
«ای حسین من خداحافظ عشق بی کفن خداحافظ
پاره پاره تن خداحافظ
شاه کربلا خداحافظ زیر نیزه ها خداحافظ
کشته از قفا خداحافظ»
#اَللّهُمَّعَجِّلْلِوَلِيِّکَالْفَرَجَ
.
#زمینه_حضرت_زهرا سلام الله علیها
#فاطمیه
مرو مادر از پیش دختر
مرو ای همه هست حیدر
شدم بی تومن زار ومضطر
گل یاس پرپر
پیش چشامون داری دست به دیوار میگیری
میترسم آخر پرستوی من پر بگیری
از حال و روزت میخونم که داری می میری
میترسم که مادر بمیری...
.......
حسن دیده گریونه امشب
بابامون پریشونه امشب
دیگه خونه ویرونه امشب
دلم خونه امشب
یک بارِ دیگه بیا شونه کن این موهامو
بادست بی جون بگیراشک روگونه هامو
بعدتومادر کی میگیره آخر هوامو
ببین اشک روی چشامو
.......
من از زندگی بی تو سیرم
بدون تو مادر می میرم
دعاکن کنارت بمیرم
دعادکن بمیرم
از پیش من پر زدی با پرو بال خسته
بغض جدایی میون گلومون نشسته
از این مصیبت دل زینب تو شکسته
دل من شکسته...
واویلتا وا غریبا غریبا....
#هاشم_محمدی_آرا✍
روضه_حضرت_زهرا_سلام_الله_علیها
روضه تشیع حضرت زهرا(س)🥀
گریزحضرت علی اکبر(ع)🥀
مناجات_امام_زمان_علیه_السلام
بسم الله الرحمن الرحیم...
یا رحمن و یا رحیم...
السلام علی المهدی و علی آبائه....
▪️شده زخم دل هر شیعه تازه
▪️بیا مهدی به تشییع جنازه
▪️بیا حیدر تک وتنهاست امشب
▪️امیر عشق بی زهراست امشب
▪️شب است ودختری مادر ندارد
▪️غریبی در جهان یاور ندارد
▪️امیرالمؤمنین محتاج یاری است
▪️زچشمانش فرات اشک جاری است
▪️گهی شوید رخ وگه پهلو ودست
▪️خدایا غسل بازویش چه سخت است
▪️شب قتل علی باشد همین شب
▪️که می گرید به پیش چشم زینب
⬅️نیمه های شب آقا امیرالمومنین(ع) حسن و حسین رو فرستاد در خونه سلمان ... گفتند سلمان بخدا مادرمون از دنیا رفت... جگر سلمان آتش گرفت ...آخه سلمان همون کسیه که شب عروسی حضرت علی(ع) و فاطمه(س) افسار ناقه حضرت زهرا(س) رو به دستور پیغمبر گرفته بود و به خانه علی برد...امانت پیغمبر رو به علی داد؛ ... راه افتادند به سمت خانه علی ... روایت شده هفت مرد در تشییع جنازه حضرت زهرا(س) شرکت داشتند؛ سلمان، مقداد، ابوذر، عمار ، علی(ع)، حسن(ع) و حسین(ع)
چند تا از زنان و کنیزان هم بودند... زینب(س) سه ساله هم بود...آرام آرام ... بی سر و صدا در دل شب جنازه حضرت فاطمه دختر پیغمبر را تشییع می کنند... اما همچین که به قبرستان نزدیک شدند صدای شیون زینب بلند شد. آقا امیرالمومنین سلمان رو فرستاد برو زینب رو آرام کن... سلمان رفت هر کاری کرد نتونست زینب رو آرام کنه، داد و شیون زینب بلندتر شد... حسن رو فرستاد اما حسن هم نتونست خواهرش رو آرام کنه... آقا امیرالمومنین، حسین رو فرستاد حسینم تو برو خواهرت رو آرام کن... حسین رفت لحظاتی بعد زینب رو آرام کرد... این خواهر و برادر خوب حرف دل هم رو می فهمند...😭
{آه اینجا یه صحنه بود حسین زینب رو آرام کرد یه صحنه دیگه هم تو کربلا عصر عاشورا ... حسین می خواد به میدان بره ... خواهرش زینب خیلی بی تابی میکنه... حسین با دست یداللهی خودش یه اشاره ای به قلب زینب کرد زینب رو آرام کرد.
یادشهدا امام شهدا اموات جمع حاضر ازاین مجلس ومحفل فیض ببرد اما کیا با امام حسین امشب کاردارند امشب امام حسین به جان علی اکبر قسم بده هرگونه حاجتی داشته باشید برآورده می شود چون شما درمجلس مادرش شرکت نموده اید برای مادرش عزاداری می کنید
اما امان از اون لحظه ای که اباعبدالله کنار بدن پاره پاره علی اکبر رسید...
پـسر نـگاه به اشك غم پدر مي كـرد
پدر نـظاره به خون سر پسر مي كـرد
پدر ز داغ پسر باغ لاله در دل داشـت
پسر نشـانه ز زخـم هزار قاتـل داشت
هر روضه اي از روضه هاي كربلا خوانده بـشود، مـداح يـا واعـظ مـ ي گويـد،
انشاءاالله اين روضه را يك شب كنار قبرش بخوانيم.
اما تنها روضه اي كه خيلي سخت است و نمي شه كنار قبرش خواند ، روضه ي
آقا علي اكبر (ع) است، مخصوصاً اينكه شب جمعه باشد. 😭
آخه پيش بابا روضه ي جگرگوشه را نمي خوانند، نبايد به زخم نمك زد.
لذا علي اكبر (ع) از آن لحظه اي كه از بابا آب تقاضا كرد و بابا نتونـست بـه او آب بدهد، ناراحت بود. 😭
لحظه هاي آخر صدا زد: بابا ! الان از دست جدّم رسول الله سيراب شدم.
هميشه پدر دوست دارد وقت جان دادن، سرش روي دامن پسرش باشد... 😭
گاهي محتضر مي خواهد جان بدهد، مي بيند جان از بدنش نمي رود، چشم به راهه، بعضي ها مي گند چشم به راه پسرشه، مي خواد بار آخر پسر را ببيند تـا
پسر مي آيد، سر بابا را به دامن مي گيره، پدر راحت جان مي دهد.
اما خدا نياره پدر سر بالين پسر بيايد .همان آن ساعتی امام حسین به بالین پسرش علی اکبر امد سربه علی زانو گذاشت دلش ارام نشد خم شد صورت به صورت علی گذاشت از سوز دل صدا می زد پسرم علی اکبر
هرکاری کرد نتوانست بدن علی را به خیمه برساند صدا زد😭
▪️جوانان بنی هاشم بیاید
▪️علی را بردر خیمه رسانید
▪️خدا داند که من طاقت ندارم
▪️علی را بردر خیمه رسانم
لا حول ولا قوة الا بالله العلی العظیم
وَ سَیَعلمُ الذین ظَلمو ای مُنقَلبٍ یَنقلبون بلند صلوات
التماس دعا
🏴🏴🏴🏴🏴🏴🏴
🏴🏴🏴🏴🏴🏴🏴
#روضه فاطمیه
#روضه فاطمه زهرا(س)
#روضه بلال
بسم الله الرحمن الرحیم...
یا رحمن و یا رحیم...
هرکجا نشستی...
اول مجلس...
همه با هم...
اَللّهُمَّ کُنْ لِوَلِیِّکَ الْحُجَّهِ بْنِ الْحَسَنِ صَلَواتُکَ عَلَیْهِ وَعَلى آبائِهِ فی هذِهِ السّاعَهِ وَفی کُلِّ ساعَهٍ وَلِیّاً وَحافِظاً وَقائِداً وَناصِراً وَدَلیلاً وَعَیْناً حَتّى تُسْکِنَهُ أَرْضَکَ طَوْعاً وَتُمَتِّعَهُ فیها طَویلاً.
اَللّهم صَلِ عَلی فاطمة و اَبیها و بَعلِها و بَنیها وَ سِرِّ المُستودِعِ فیها بعددِ ما احاطَ بِه عِلمُک
بخوان بلال! که «یاس کبود» دل تنگ است
اذان بگـو! که اذان تو، آســـــمان رنگ است
اذان بگــــو! که پس از رحــــلت رسول خدا
مصـاحــب دل من، ناله ی شـــــباهنگ است
اذان بگـــــو! به صــــدای بلند و جـــــار بزن
که پشت پرده ی ایمان فریب و نیرنگ است
اذان بگـــــو! که بـدانند بعـــــــد پیغمـــــــبر
نصـــیب آینـــه ها ی خــــــدانما سنـگ است
نه من، غـــــــبار یتیمــی نشــــسته بر رویـم
جمال آیـــــنه هایم، مکـــــــدّر از زنـگ است
بگو کــــه «اشــــــهد ان علــــــی- ولـی الله»
بگو که لحن مناجـــات من، غــماهــنگ است
تو از ســـــیاه دلــی های خـلق شــــکوه مکن
«به هرکجا که روی آسمان همین رنگ است»
مرا ز گـــــریه چـــــرا منـــع می کنند، بپرس
که این چه رسم مسلمانی؟این چه فرهنگ است؟
بگوکه فاطمه ایـن یک دو روزه مهمان است
ســفر به خــیر بگویـند وقــت مـا تنگ اسـت
بگـو که فـاطـمه در حشـــر اگــر کــه ناز کند
«کمیت جمله شــفاعـت کنندگان لنگ است»
نماز شـام غــریبان شـد و غـــروب و شــفق
بخـوان بلال! که ماه مــدیـنه دل تنگ است
شاعر :محمد جواد غفورزاده (شفق)
⬅️امشب بیاین بریم درِ خونه ی فاطمه ایامِ فاطمیه و مجلس با نامِ فاطمه( س)، امام حسین فرمودن: بخدا قسم اشکی در چشمِ کسی نمی یاد مگر اینکه مادرم فاطمه ی زهرا نظر کنه، بی بی جان امروز(امشب) به این اشکا نیاز داریم، خیلیا مریض دارن، خیلیا حاجت دارن خیلیا گرفتارند بی بی جان یک نظری کن به مجلس ما
حالا دلها آماده شد برات روضه بخونم التماس دعا
⬅️مجسم کن گلیم خانم در خونه پهنه حسن یه گوشه زانو بغل گرفته حسین یه گوشه ام کلثوم یه گوشه زینب هم مثل پروانه دور مادر میگرده
شندین تو نه ساله زندگیه با علی یه جا فاطمه از علی خواهش نکرده اما یه وقت صدا زد حسینم بابات علی را بگو بیاد کارش دارم
علی خوشحاله خانمش می خواد چی بگه علی جان یه خواهشی دارم چیه خانمم علی جان شنیدم بلال اذان گوی بابام اومده مدینه علی جان می خوام بری دنبال بلا ل به بلال بگید دختر پیغمبر سلام رسوندن
به بلال بگو امروز برو بالای مناره برام اذان بگو علی اومد تو کوچه های مدینه
آی مادر من خواهر من
تا بلال علی را دید اشکه چشای بلال جاری شد
علی جان شنیدم هیزم آوردن در خونتو آتیش زدن علی جان شنیدم جلوی چشای امام حسن تو صورت مادرش سیلی زدن
دیگه چی؟ علی جان شنیدم در را به روی خانمت فشار دادن
های های های به به آخر مجلس یه حال وهوایی داری ها
علی جان شنیدم هر موقعه فاطمه نفس میکشه خون از سینش بالا میادای امان ای امان به به
صدا زد بلال همه ی این کارها را انجام دادن بلال پاهام با ریسمان بستن بلال دستام بستن بلال
بلال آنچنان مغیره بلال به بازوی فاطمم زدجگر علی را مردم مدینه آتیش زدن🔥🔥وای وای وای 🔥🔥
بلال زهرا دلش گرفته گفته اگه میشه برو برام اذان بگو بلال رفت بالای مناره گلیم مادر را در خونه پهنش کردن الله می خواد چه خبر بشه
فاطمه گوش داره میده بلال می خواد اذان بگه
الله اکبر
خدا زن و مرد دیدن مادر امام زمان گریه اش شروع شده یه نگاه به حرم بابا انداخت بابا یا رسول الله بلندشو بیا ببین فاطمتو خونه نشبنش کردن
بابا از وقتی رفتی از علی رو مبگرم بابا
الله اکبر
یا الله
این زینبه خسته حسین خسته حسن خسته مادرشون داره جلوی چشاشون بال بال میزنه صدا زد بابا
فاطمه صدا زد بابایه روز اذان میگفت بلال می اومدی خونه ی من بابا منو بغل میکردی میگفتی فاطمه ی من تو بوی بهشت میدی بابا
اما بابا حالا بیا همون سینمو بو کن بوی خون گرفته
یا الله حسین دیگه طاقتش نمیاد زینب چکار کنم خواهرم مادرم داره میمیره خواهر نگاه کن مادر دیگه نمیتونه نفس بکشه زینب صدا زد حسینم حسنم برید به بلال بگید دیگه اذان نگه
اشهد ان محمد ن رسوالله
یازهرااا صدا زد بابا بیا ببین دیگه دستم بالا نمیاد
دستات بیار بالا هر گوشه نشستی بگو یا زهرا یا زهرا یا زهرا
الالعنة الله علي القوم الظالمين و سيعلم الذين ظلموا اي منقلب ينقلبون
#التماس_دعا
احمد بهزادی
🏴🏴🏴🏴🏴🏴
نوحه حضرت زهرا سلام الله علیها
سبک زمینه
مرو ای مهربانِ حیدر
بمان یارِ جوانِ حیدر
یازهرا یا زهرا یازهرا
بزن گیسیوی زینب شانه
مرو ای روشنیّ خانه
ببین اشکِ یتیمانت را
دلت می آید ای حنانه
یازهرا یازهرا یا زهرا
همینکه صحبت ِ هجران شد
چشمِم از بی کسی گریان شد
تا که تابوت تو حاضر شد
خانه رویِ سرم ویران شد
یازهرا یازهرا یازهرا
مانده ازجسم تو تصویری
دست ِ خود بر کمر می گیری
چین ِ افتاده بر روی تو
می دهد رنگ وبویِ پیری
یازهرا یازهرا یازهرا
مثلِ یک لاله پژمردی تو
تاکه نامِ مرا بُردی تو
فاطمه آبرو ریزی شد
پیش چشمم زمین خوردی تو
یازهرا یازهرا یازهرا
#قاسم_نعمتی
#فاطمیه