eitaa logo
ذاکرین آل الله
285 دنبال‌کننده
2.4هزار عکس
1.4هزار ویدیو
308 فایل
( متن اشعار؛سبکها وفایلهای صوتی ایام ولادت و شهادت ائمه اطهار(ع) ومناسبتها ی ملی و مذهبی التماس دعا حاج غلامرضا سالار 09351601259 . شماره جهت ارتباط با مدیر کانال...
مشاهده در ایتا
دانلود
مناجات ۵ بسم الله الرحمن الرحیم... السَّلامُ عَلَیْکَ یَا حُجَّةَ اللّهِ فِی أَرْضِهِ... السَّلامُ عَلَيْكَ يَا عَيْنَ اللَّهِ فِي خَلْقِهِ... 🔹کاش مهدی به جهان چهره هویدا می‌کرد ببین حرف دلت هست یا نه... در این ایام فاطمیه... ایام عزای مادرش زهرا... 🔹کاش مهدی به جهان چهره هویدا می‌کرد 🔹گره از مشکل پیچیده ما وا می‌کرد یه مشکلی تمام شیعیان دارند... یه درد دلی همه شیعیان دارند... 🔹کاش می‌آمد و بهر عاشقان زهرا 🔹قبر مخفی شده ی فاطمه پیدا می‌کرد ای کاش امام زمان ما می آمد... قبر مخفی مادر رو نشون می داد... مثل یه همچین شبها و روزهایی... شیعیان می رفتند کنار قبر مادرشون زهرا... برا قبر مادر حرم می ساختند... برا قبر مادر ضریح می ساختند.... کنار ضریح می نشستند... هی زار زار گریه می کردند... خود امام زمان روضه می خوندند... دور تا دور شیعیان می نشستند گریه می کردند... 🔹کاش می آمد و بهر عاشقان زهرا 🔹قبر مخفی شده ی فاطمه پیدا می کرد حالا از سوز دلت صدا بزن... یا بن الحسن... .
متن روضه ۶ 🔸ﻣﺎﺩﺭﯼ ﺧﻮﺭﺩ ﺯﻣﯿﻦ ﻭ ﻫﻤﻪ ﺟﺎ ﺭﯾﺨﺖ ﺑﻬﻢ 🔸ﻫﻤﻪ ﺯﻧﺪﮔﯽ ﺷﯿﺮِﺧﺪﺍ ﺭﯾﺨﺖ ﺑﻬﻢ همه امید امیرالمومنین رو نا امید کردند امشب کمک امیرالمؤمنین کن... بلند بلند گریه کن... آخه اگه الان مدینه بودی... نمیتونستی بلند گریه کنی... 🔸ﻫﻤﻪ ﺯﻧﺪﮔﯽ ﺷﯿﺮِﺧﺪﺍ ﺭﯾﺨﺖ ﺑﻬﻢ 🔸ﺑﺸﮑﻨﺪ ﭘﺎﯼ ﮐﺴﯽ ﮐﻪ ﻟﮕﺪﺵ ﺳﻨﮕﯿﻦ ﺑﻮد 🔸ﺗﺎ ﮐﻪ ﺯﺩ ﺳﻠﺴﻠﻪ ﺁﻝ ﻋﺒﺎ ﺭﯾﺨﺖ ﺑﻬﻢ شیخ مفید در کتاب اختصاصش نوشته: (منبع: شیخ مفید، الاختصاص، ص 185) وقتی زهرای مرضيه قباله فدک رو گرفت و بر میگشت... بین راه دومی نامرد اومد جلو... صدا زد: يَا بِنْتَ مُحَمَّدٍ مَا هَذَا الْكِتَابُ الَّذِي مَعک دختر پیغمبر چی به دست داری... تا فهمید قباله رو پس گرفته... صدا زد: بده به من قباله فدک رو... اما مادر امتناع کرد... خدا میدونه این مصیبت خیلی سنگینه... باید حقش رو ادا کنی... مادر امتناع کرد... قباله رو نداد... اما ای کاش قباله فدک رو میداد... یاصاحب الزمان... فَرَفَسَهَا بِرِجْلِهِ نانجیب با پای نحسش به پهلوی مادر زد... 🔸ﺑﺸﮑﻨﺪ ﭘﺎﯼ ﮐﺴﯽ ﮐﻪ ﻟﮕﺪﺵ ﺳﻨﮕﯿﻦ ﺑﻮد 🔸ﺗﺎ ﮐﻪ ﺯﺩ ﺳﻠﺴﻠﻪ ﺁﻝ ﻋﺒﺎ ﺭﯾﺨﺖ ﺑﻬﻢ اوج مصیبت مادر اینجاست... طاقت داری بگم یا نه... دیدند نانجیب دست های نحسش رفت بالا... خدایا... این نامرد میخواد چکار کنه... یا صاحب الزمان... منو ببخشید آقا... ثُمَّ لَطَمَهَا یعنی آنچنان سیلی به مادرمون زهرا زد... مادر نقش زمین شد... (زمزمه آذری زبانها: یارالی ننم زهرا...جوان ننم زهرا...) 🔸رویِ او ریخت بهم، پهلویِ او ریخت بهم 🔸دهنش غرق ِ به خون گشت و صدا ریخت بهم خدایا... قصه سیلی تمومی نداره... اگه مدینه مادر رو سیلی زدند... کربلا هم دختر ابی عبدالله رو سیلی زدند... صدا زد بابا بابا بابا... 🔸دست عَدو بزرگتر از صورت من است دختر بچه داری یا نه... 🔸دست عَدو بزرگتر از صورت من است 🔸یک ضربه زد کبود شد هر دو گونه ام یک ضربه زد دو گونه من را کبود کرد... از کربلا تا کوفه و شام... سر ابی عبدالله... روی نیزه ها... هر کجا دختر بهونه بابا میگرفت... نانجیب با تازیانه... با کعب نی... بت غلاف شمشير... ناله بزن یا حسین... 🔸سیلی کسی به صورت دختر نمیزند 🔸گمگشته را که خصم مکرر نمیزند 🔸از پا فتاده را به تهاجم نمی زنند 🔸لکنت گرفته را به تبسم نمی زنند
بسم الله الرحمن الرحیم اَلسّلامُ عَلَیْکَ یا صاحِبَ الزَّمانِ... و یا خَلیفَةَ الرَّحْمانِ... 🔸تسلیت یابن الحسن خاتون محشر کُشته شد 🔸میوه قلب رسول از ضربت در کُشته شد آجرک الله یا صاحب الزمان... 🔸آه ای سادات عالم بر سر و سینه زنید 🔸عصمت حق از نفس افتاد، مادر کشته شد سادات منو ببخشید... بچه های فاطمه منو ببخشید... چطوری مادرتون رو کشتند... 🔸صورت زهرا کجا و دست نامحرم کجا 🔸صَدمه دید آن نوگل باغ پیمبر کشته شد واويلا.. 🔸من ندانم پشت در مسمار یا شمشیر بود 🔸فاطمه با تازیانه یا که خنجر کشته شد 🔸نور چشم مصطفی شد پیش مرگ مرتضی 🔸بشکند دست عدو زهرای اطهر کشته شد (شاعر: ولی الله کلامی زنجانی) حالا میخوای منتقمش رو صدا بزنی بسم الله... از سوز دل صداش بزن... یا صاحب الزمان... -
پیغمبر اکرم فرمودند: أَلَا إِنَّ فَاطِمَهَ بَابُهَا بَابِی وَ بَیْتُهَا بَیْتِی خانه ی فاطمه... خانه منِ... یعنی مردم بدونید... خانه ی دخترم فاطمه احترام داره... مبادا به این خانه و اهلش بی حرمتی کنید... عرضه بداریم یا رسول الله... نبودید ببینید با این خانه و اهلش چه کردند... 🔸شعله می ریخت ز دیوار و در بیت الله یا رسول الله 🔸شعله می ریخت ز دیوار و در بیت الله 🔸پشت در پیرهن شعله وری گفت علـی خونه ی زهرای مرضیه رو آتیش زدند... اما به همین اکتفا نکردند... دومی نامرد خودش میگه... وقتی دیدم زهرای مرضیه... پشت در ایستاده... آنچنان به در کوبیدم... صدای ناله دختر پیغمبر... بین در و دیوار... 🔸لَگدی خورد به دَر، در که نه، دیوار شِکَست 🔸خانه لَرزید و تَمامِ تَنِ تَب دار شِکَست یا صاحب الزمان منو ببخشید آقا... 🔸کاش درهای مَدینه وَسَطش میخ نَداشت 🔸پهلوی زخمی او با نوک مسمار شِکَست نانجیب میگه... دیدم فاطمه با همون حال... اجازه نمیده کسی وارد بشه... میگه دستم بردم بالا... فَصَفَقْتُ صَفْقَةً عَلَى خَدَّیْهَا از روی مقنعه... آنچنان سیلی زدم... گوشواره شکست و به زمین افتاد... ناله بزن یا زهرا... 🔸بابا ببین که مادر،خورده زمین پشت در 🔸پاشیده روی دیوار ،خون پهلوی مادر 🔸وقتی مادر راه میره بابا نیگاه کن ببین 🔸کنار پای مادر خون می چکه رو زمین اگر اینجا مادر رو زدن... کربلا هم دخترش زینب رو زدند... کنارِ بدنِ بی سر برادر... نانجیبها با تازیانه... با غلاف شمشیر... ناله بزن یا حسین... 🔸چون چاره نیست میرومُ میگذارمت 🔸ای پاره پاره تن به خدا می سپارمت .
مناجات ۳_ متن روضه ۳ 🔸بیا تا کی نهادی سر به صحرا یااباصالح 🔸بتاب ای آفتاب عالم آرا یااباصالح ای خورشید پشت ابرها... ببین عالم با مصیبت مادرت تاریک شده... بیا و عالم رو روشن کن امام زمان... 🔸صدای غربت مولا ز چاه کوفه می آید 🔸علی تنهاست ای تنهای تنها یااباصالح امام زمان... 🔸بیا ای وارث حیدر که زخم پهلوی زهرا 🔸به شمشیر تو می گردد مداوا یااباصالح ای یادگار علی... بیا انتقام مادر رو بگیر... خدا میدونه با کشتن مادرمون... یک داغی به دلمون گذاشتند... تا شما نیایید... داغ دل ما مرهمی نداره... آقا جان ما دیگه طاقت نداریم... 🔸بیا از قنفذ کافر غلاف تیغ را بستان 🔸که جایش مانده بر بازوی زهرا یااباصالح ___ متن روضه ۳👇 امام صادق فرمودند... ِ وَ کانَ سَبَبُ وَفاتِها أنَّ قُنْفُذاً مَوْلی عُمَرَ لَکَزَها بِنَعْلِ السَیفِ بِأمْرِه (سند:دلائل الامامه ص134) سبب شهادت مادرمون زهرا... ضرباتی بود که قنفذ ملعون زد... بزار این عبارت امام صادق رو ترجمه کنم... بدونی با مادرمون چه کردند... لَکَزَها  به ضربه محکمی میگن که به بدن اصابت کنه... نَعْلِ السیْف  هم به اون قطعه آهن سنگینی میگن که... ته غلاف شمشیر قرار داره... حالا میخوام تصور کنی... یک خانم بارداری که... خودش به سختی راه میره... آیا طاقت غلاف شمشیر رو داره یا نه؟؟😭 آی غیرتی ها... وقتی نانجیب دومی اشاره کرد... گفت قنفذ... بزن زهرا رو... قنفذ بی حیا... چنان با غلاف شمشیر، مادرمون رو زد که... امام صادق میفرماید... فَأسْقَطَتْ مُحسناً وَ مَرِضَتْ مِنْ ذلِکَ مَرَضاً شَدیداً محسنش کشته شد و... از اون به بعد ديگه مادر توی بستر بیماری افتاد... 🔸يکبار، فشار در و ديوار مرا کشت زبانحال مادرمون... 🔸يکبار، فشار در و ديوار مرا کشت 🔸قنفذ بخدا باعث قتل دگرم بود اما آی کربلایی ها... آماده اید بریم کربلا... ناله داری بسم الله... اگه تو مدینه... نانجیب اشاره کرد... گفت قنفذ دست زهرا رو کوتاه کن... بزن زهرا رو... کربلا هم عمر سعد ملعون... اشاره کرد... گفت حرمله چرا آروم نشستی... مگه سفیدی زیر گلوی علی رو نمیبینی... بزن داغش رو به دل حسین بزار... یا زهرا... یکدفعه ابی عبدالله نگاه کرد... دید علی اصغرش... داره بین زمین و آسمان... دست و پا میزنه... تسلای دل امام زمان بگو یاحسین. 🔸کوفیان! این قصد جنگیدن نداشت 🔸این گلوی تشنه بُبریدن نداشت 🔸لاله‌چینان دستتان بُبریده باد 🔸غنچهٔ پژمرده‌ام چیدن نداشت 🔸با سه‌شعبه غرقِ خونش کرده‌اید 🔸گرچه حتی تاب بوسیدن نداشت 🔸گریه‌ام دیدید و خندیدید، وای! 🔸کشتن شش‌ماهه خندیدن نداشت .
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
. ، وقتی دلت شکست، حدیث کسا بخوان غم بر دلت نشست، حدیث کسا بخوان حبل المتین، تمسکِ بر دامن علی است تا رشته ات گسست، حدیث کسا بخوان آسان شود مقرب آل عبا شدن جبریل شاهد است، حدیث کسا بخوان روزی خلق در گرو امر فاطمه است ای عبد تنگدست، حدیث کسا بخوان وقتی که بغضِ دوریِ از صحن کربلا راه گلوت بست، بخوان وقتی تمام دهر به تو پشت می کنند وقتی دلت شکست، حدیث کسا بخوان شاعر: ........................... جبـرئـیل آورده از ســـوی خــدای پنـــج تن آیــه ی تطهـــیر را بهـــر ثــنـای پـــنج تن خـــالق عـــرش و زمـین و آســمان و کائـنات افـــریده هــر دو عــالـم را بــرای پنـــج تن چشمـه ی نورند و در عــرش خدا روشنگرند روشـــنی کهکشـــانـها از ضـــیای پنــج تن اب و خــاک و باد و اتش را تو بنگر در جهان چار عنصــر هســـت در تحــت لوای پــنج تن توبه ی ادم که شــد در مسجـــد کوفـه قبول مستجـاب از خمســــه ی ال عـــبای پنــج تن کشتـی نـوح نبـــی اله اگـــر ایمـــن گــرفـت بـوده در طوفــان بـه امـــر ناخـدای پنج تن اتـش نمــرودیان چــون شد گلستان بر خلیل نار سـوزان همچــو گل شد از عطا ی پنج تن خاتـــم پیغمبـران احمـــد چـو رفت ازین سرا ماتـــم و بــزم عـــزا شـــد در سرای پنج تن پهلوی زهرا ز در بشکست ومحسن شد شهید محسن ششماه جانـــش شد فــدای پنـــج تن پعد پیغــمبر چــو زهـــرا رفـــت از دار فــنا احمد و زهرا شــده کــم از کــسای پنـــج تن شد به محراب عبـادت کشــته در ماه صیـام شــیر حــق مولا علی و ان صــفـای پنــج تن زهر کین زد شعله ها بر جسـم وجان مجتبی کشته ی زهـر جــفــا شــد مجتــبای پنج تن کر بلا و کــشته هــای بـی کفـــن روی زمین لاله ها پرپر شــده بهـــر بـقـــای پـــنج تـن ســـرور ازادگان مــولا حســـیــن ابــن علی کشته ی راه خــــدا و در رضـــای پنـــج تن زینب کبــــری چــــو امــد در کنـــار قتـلگاه با تعجــــب گفـــت ای مهـــر ولای پـــنج تن گر حسین من تویی ، پس کو سر و پیراهنت خواهرت زینب شده ݟــرق عــزای پــنج تــن شعر ماتم خیز "حلوایی"پر از درد وغم است چـون که از دل او سـروده در رثای پنــج تن شعر:حاج محمود حلوایی