#امام_زمان_عج_مناجات_محرمی
#ورود_کاروان_اهل_بیت_ع_به_شام
بیا و درد هجران محبّان را مداوا کن
نگاهی از کرم بر چشمهای خستهی ما کن
تمام آفرینش بیتو باشد جسم بیجانی
بیا با یک نظر بر خلق، اعجاز مسیحا کن
بیا از غربت جدّت بگو، با مردم عالم
بیا و چشم ما را از سرشک سرخ، دریا کن
کنار علقمه با مادر مظلومهات زهرا
دو چشم خویش را دریا، به یاد چشم سقا کن
بیا با اشک کن همچون عموی خویش، سقّایی
بریز از دیده خون و گریه بر اولاد زهرا کن
بیا و تير را بیرون بکش از حنجر اصغر
پسر که ذبح شد از تیرِ قاتل، فکر بابا کن
::
بیا دست یداللهی، برون از آستین آور
طناب خصم را، از دستهای عمّهات وا کن
سر بالای نی، آوای قرآن، خندۀ شادی
بيا دروازۀ ساعات و زینب را تماشا کن
بریزد خون «میثم» تا به خاک پای یارانت
بیا او را برای روز جانبازی، مهیا کن
✍ #غلامرضا_سازگار
#ورود_کاروان_اهل_بیت_ع_به_شام
#حضرت_زینب_س_شام
شامیان خنده به زخم جگر ما نزنید
ساز با نالهی ذرّیهی زهرا نزنید
سر مردان خدا را به سر نیزه زدید
مرد باشید دگر سنگ به زنها نزنید
به زنان بر سر بازار اگر سنگ زدید
دختران را به کنار سر بابا نزنید
علی و فاطمه در جمع شما اِستادند
پیش چشم علی و فاطمه ما را نزنید
به اسیری که بُوَد در غل و زنجیر زدید
به یتیمی که دویده است به صحرا نزنید
رقص شادی جلوی محمل زینب نکنید
پای سرهای بریده به زمین پا نزنید
بگذارید برای شهدا گریه کنیم
خنده بر داغ دل سوختهی ما نزنید
کشتن فاطمه بین در ودیوار بس است
تازیانه به تن زینب کبری نزنید
به تماشای سر پاک حسین آمدهاید
اینقدر دست به هنگام تماشا نزنید
سخن «میثم» دل سوخته را گوش کنید:
دوستان! غیر در خانهی مولا نزنید
✍ #غلامرضا_سازگار
#امام_حسین_ع_مناجات
عزیز فاطمه! جان جهان به قربانت
سلام بر لب عطشان و چشم گریانت
سلام بر تن مجروح و حلق مذبوحت
سلام بر سر خونین و جسم عریانت
سلام بر جگر خون و داغهای دلت
سلام بر شرف و غیرت جوانانت
سلام بر دُر دندان و غنچۀ دهنت
سلام بر لب خونین و صوت قرآنت
سلام بر علی اصغر که وقت جان دادن
به خنده داد تسلاّ به قلب سوزانت
سلام بر لحظات وداع اکبر تو
که وقت رفتن او، رفت از بدن جانت
سلام بر دل زینب که پیش دیدۀ او
عدو ز چار طرف کرد سنگبارانت
عجیب نیست اگر خصم را کنی سیراب
سجیّهات کرم و عادت است احسانت
✍ #غلامرضا_سازگار
.
#حضرت_عبدالعظیم علیهالسلام
#غلامرضا_سازگار
ای دامن مدینۀ ری، کربلای تو
ای اهل فیض تشنۀ جام ولای تو
ریحانۀ امام حسن، سیدالکریم
ای اوفتاده جود و کرامت به پای تو
مدح تو را امام زمان تو گفته است
من کیستم که مدح بگویم برای تو
نجل کریم آل محمّد تویی تویی
تنها نه اهل ری همه عالم گدای تو
ماه حسن، که نور گرفتند اهلبیت
از آفتاب روی محمّد نمای تو
جسم مطّهر تو و آغوش خاک ری
بردار سر که در دل ما هست جای تو
آیات وحی در نفس روح پرورت
علم حدیث درسخن دلربای تو
بر اهل ری نه، بر همۀ عالم وجود
واجب بود زیارت صحن و سرای تو
بر زائری درود که گردد به دور تو
بر شاعری سلام که گوید ثنای تو
بر اهل ری سلام که همسایۀ تواند
بر شهر ری درود که شد نینوای تو
در موج فتنههای اجانب خدا گواست
ایران نیازمند بود بر دعای تو
نبود عجب که هر شب و روز اولیای حق
آرند سجده بر حرم با صفای تو
بیمار نا امید ز درمان، به صد امید
رو آورد به جانب دارالشّفای تو
بوی بقیع میوزد از خاک تربتت
ای نجل مجتبی که دو عالم فدای تو
پرواز میکند دل اهل ولا مدام
چون مرغ جان به جانب دارالولای تو
همچون کبوتران حریمت فرشتگان
گردند دور گنبد و گلدستههای تو
با مکتب ائمه اطهار آشناست
هر کس به هر طریق شود آشنای تو
تو سیدالکریمی و ما سائل درت
بسته به هم حوائج ما و عطای تو
.
بسمالله الرحمن الرحیم
#حضرت_عبدالعظیم_حسنی_ع
ای حریمت رشک جنّات النّعیم
ای دل اهل تولاّیت حریم
نسل طاها زاده ی و المرسلات
نجل بسم الله رحمان الرّحیم
مشعل اِنّا هدیناه السّبیل
طلعت مرآت اللهُ الحکیم
زائر کوی تو عیسای مسیح
آستانت طورِ موسای کلیم
زینت عرش خداوند ودود
از چه در شهر ری گشتی مقیم
با تجلاّی تو از ظلمت چه باک
در تولاّی تو از آتش چه بیم
یاد تو یاد خداوند و رسول
خطّ تو خطّ صراط المستقیم
دور صحنین تو با صوت ملیح
این ندا پیوسته خیزد از نسیم
یا کریم ابن کریم ابن کریم
یا ابالقاسم و یا عبدالعظیم
شهر ری که از تو گرفته احترام
قبر تو کعبه، حرم بیت الحرام
بر رواق قبر و خدّامت درود
بر مزار و صحن و زوّارت سلام
فیض جوشد از حریمت روز و شب
نور خیزد از مزارت صبح و شام
کاروان دل شده لبّیک گو
دور صحنین تو می گردد مدام
تا قیامت بر تمام اهل ری
سایه ی گلدسته هایت مستدام
هر که آید در کنار تربتت
می رسد بوی بقیعش بر مشام
هر چه خواندم در ثنایت نارسا
هر چه گفتم در مدیحت نا تمام
یا کریم ابن کریم ابن کریم
یا ابالقاسم و یا عبدالعظیم
تا مکان در قلب ایران کرده ای
شهر ری را کعبه ی جان کرده ای
خاک پاک شهر ری را سر به سر
با قدوم خود گلستان کرده ای
گنبد و گلدسته های خویش را
شمع جمع اهل ایمان کرده ای
سالها از فتنه ی عبّاسیان
رو به صحرا و بیابان کرده ای
روز و شب بر غربت اجداد خویش
خون دل جاری به دامان کرده ای
نام خود را ای غریب شهر ری
سال ها از خلق پنهان کرده ای
با وجود فتنه ی اهل جحیم
شهر ری را باغ رضوان کرده ای
زخم دل ها را تو مرهم بوده ای
درد جان ها را تو درمان کرده ای
یا کریم ابن کریم ابن کریم
یا ابالقاسم و یا عبدالعظیم
ای تماشایت تماشای حسن
در تو پیدا روری زیبای حسن
قامتت سرو دل آرای حسین
طلعتت مرآت سیمای حسن
باغ حسنت جنّت اهل بهشت
سرو قدّت قدّ و بالای حسن
هم تولاّیت تولاّی علی
هم تجلاّیت تجلاّی حسن
میوه ای از بوستان مصطفی
پاره ای از کلّ اعضای حسن
بهترینی در جمال و در کمال
برترینی بین ابنای حسن
اختری تابنده از برج ولا
گوهر نابی زدریای حسن
خوش بود تا خوانم این ترجیع را
بین زوّارت به آوای حسن
یا کریم ابن کریم ابن کریم
یا ابالقاسم و یا عبدالعظیم
ای چراغ آسمان ها در زمین
روشنی بخش دل اهل یقین
لاله ی گلزار ختم الانبیا
سرو بستان امیرالمؤمنین
زائرت روز و شب فوج ملک
پرده دارت حضرت روح الامین
انس و جان آرد به تو روی نیاز
دسته دسته از یسار و از یمین
سوره های مصحف رخسار تو
طا و ها و حا و میم و یاو سین
پای خدّام تو بر چشم ملک
فرش زوّار تو بال حور عین
روز و شب بر زائرت آید ندا
فادخلوها بسلامٍ آمنین
ای سپهر معرفت در قلب خاک
ای تو را دست حسن در آستین
یا کریم ابن کریم ابن کریم
یا ابالقاسم و یا عبدالعظیم
تو سپهر منزلت را اختری
تو به دریای فضیلت گوهری
شهریار ملک ری در شهر ری
سیّد اولاد سبط اکبری
گر ولی الله فرمودت ولیّ
در مقام خود ولایت پروری
گنبد زرّین تو گوید که تو
خلق را از خاک ری روشنگری
در کمال و زهد و تقوی و شرف
شاهد شخصیّت پیغمبری
هم ولیِّ اولیای کبریا
هم شفیع دوستان در محشری
هر چه می گویم به وصفت نارساست
هر چه می خوانم از آن بالاتری
بوستان سرخ عصمت را گلی
نخل سرسبز ولایت را بری
مادر گیتی نیارد مثل تو
جز که آرد مجتبای دیگری
یا کریم ابن کریم ابن کریم
یا ابالقاسم و یا عبدالعظیم
دیدن ختم رسل دیدار توست
شاهد حُسن حَسن رخسار توست
خوبرویان گلستان بهشت
نرگس بیمارشان بیمار توست
جان کلافی روی دست مشتری
دل اسیر برده ی بازار توست
منطق و فقه و روایات و حدیث
در حقیقت زنده از گفتار توست
آفتاب رحمت پروردگار
جلوه گر در سایه دیوار توست
باغ جنّت با همه زیبائیش
روز محشر عاشق زوّار توست
دست تو دریای امواج کرم
جام اهل معرفت سرشار توست
باشد از دنیا و عقبی خوب تر
اینکه «میثم» شاعر دربار توست
یا کریم ابن کریم ابن کریم
یا ابالقاسم و یا عبدالعظیم
#غلامرضا_سازگار
#حضرت_عبدالعظیم_حسنی_ع
فرازی از یک #ترجیع_بند
ای حریمت رشک جنّات النّعیم
خطّ تو خطّ صراطالمستقیم
نسل طاها، زادۀ والمرسلات
نجل بسم الله رحمان الرّحیم
مشعل اِنّا هدیناه السّبیل
طلعت مرآت اللهُ الحکیم...
با تجلاّی تو از ظلمت چه باک
در تولاّی تو از آتش چه بیم
دور صحنین تو با صوت ملیح
این ندا پیوسته خیزد از نسیم:
یا کریم بن کریم بن کریم
یا اباالقاسم و یا عبدالعظیم
شهر ری که از تو گرفته احترام
قبر تو کعبه، حرم بیتالحرام
بر رواق و قبر و خدّامت درود
بر مزار و صحن و زوّارت سلام
فیض جوشد از حریمت روز و شب
نور خیزد از مزارت صبح و شام
کاروان دل شده لبّیکگو
دور صحنین تو میگردد مدام
تا قیامت بر تمام اهل ری
سایۀ گلدستههایت مستدام
هر که آید در کنار تربتت
میرسد بوی بقیعش بر مشام
هر چه خواندم در ثنایت نارسا
هر چه گفتم در مدیحت ناتمام
یا کریم بن کریم بن کریم
یا اباالقاسم و یا عبدالعظیم
ای چراغ آسمانها در زمین
روشنیبخش دل اهل یقین
لالۀ گلزار ختمالانبیا
سرو بستان امیرالمؤمنین
زائرانت روز و شب فوج ملک
پردهدارت حضرت روحالامین
انس و جان آرد به تو روی نیاز
دستهدسته از یسار و از یمین
سورههای مصحف رخسار تو
طا و ها و حا و میم و یا و سین...
روز و شب بر زائرت آید ندا
فَادخُلُوها بسلامٍ آمنین...
یا کریم بن کریم بن کریم
یا اباالقاسم و یا عبدالعظیم
✍ #غلامرضا_سازگار
#حضرت_عبدالعظیم_حسنی_ع
ای آفتاب فاطمه، در شهر ری مقیم
ری طور اهل دل، تو در آن موسِیِ کلیم
صحنت مطاف جان، حرمت جنّة النّعیم
عبد عظیم خالق بخشندۀ عظیم...
صَلّی عَلی جَلالِکَ یا سَیّدُ الکریم
ای مهرت آفتاب درخشان هر دلی
فرزند فاطمه، خلف مرتضی علی
مرآت جان به نور جمال تو منجلی...
تو کیستی که گفته ولی اللّهت، ولی
ای رتبهات به نزد ولیّ خدا عظیم
ای از زمین ری جلواتت بر آسمان
نام تو چون ائمّۀ اطهار جاودان...
آورده سر فرود به خاک تو آسمان
هر بامداد و شامگهان بر مشام جان
بوی بهشت آورد از تربتت نسیم
تو سیّد الکریم و کرامت تبار تو...
دامان سبز ری شده باغ و بهار تو
بار علوم ریخته از شاخسار تو
باشد بهشت قرب الهی مزار تو
با مهر تو ز آتش دوزخ مرا چه بیم!
بوی حسین میدمد از خاک این مزار
یا کربلا به دامن ری گشته آشکار...
قبر تو کعبۀ دل خوبانِ روزگار
جدّ مطهّر تو قسیم بهشت و نار
مهر تو نیز جنّت و قهرت بود جحیم...
صحن مطهّرت به زمین عرش دیگر است...
همسایۀ تو زادۀ موسی بن جعفر است
جاری ز چشمههای علوم تو کوثر است
تا قبّۀ طلات به ری سایهگستر است
بر ری سزد که رشک برد جنّةُ النّعیم...
...در شهر ری غریبی و با خلق آشنا
از ما همه تضّرع و عجز، از تو اعتنا
زیبد امام عصرِ تو گوید تو را ثنا
با جملۀ مبارک «اَنتَ ولُّینا»
خطّ تو خطّ نور و صراط تو مستقیم...
✍ #غلامرضا_سازگار
#امام_حسین_ع_مناجات
عرش زیر علم توست اباعبدالله
فرش خاک قدم توست اباعبدالله
نه فقط دشت جگر سوختهی کرب و بلا
همه عالم حرم توست اباعبدالله
آنچه داریم و نداریم خدا میداند
که کمی از کرم توست اباعبدالله
مکتب و صوم و صلاة و شرف و عزت ما
همه مرهون دم توست اباعبدالله
شادی هر دو جهان بر دگران ارزانی
دل ما وقف غم توست اباعبدالله
به خدایی خداوند دو عالم سوگند
گریهی خلق، کم توست اباعبدالله
تو که هستی که زیارتگه ارواح رسل
حرم محترم توست اباعبدالله؟
دین اسلام سرافراز ز خون تو ولی
قامت کوه خم توست اباعبدالله
"میثم" از خویش چه دارد که به وصفت آرد
هرچه دارد ز دم توست اباعبدالله...
✍ #غلامرضا_سازگار
#مناجات_با_خدا
بدم؛ مرا به پیمبر ببخش یا الله!
به اشک دیدهی حیدر، ببخش یا الله!
تمام دار و ندارم محبت زهراست
مرا به سورهی کوثر، ببخش یا الله!
به اشک چشم حسین و حسن قبولم کن
مرا به این دو برادر، ببخش یا الله!
به درگه تو گناه مکرر آوردم
مرا به عفو مکرّر ببخش یا الله!
ببر به کرب و بلا زائر حسینم کن
به آن ضریح مطهر، ببخش یا الله!
به دستهای علمدار کربلا سوگند
به حرمت علی اکبر، ببخش یا الله!
به بانگ العطش نازدانههای حسین
به خون حنجر اصغر، ببخش یا الله!
به سیدالشهدا و به خون حنجر او
که شد بریده ز خنجر، ببخش یا الله!
به لحظهای که سر نیزه گشت با زینب،
سر حسین برابر، ببخش یا الله !
به خون میثم تمّار، جرم "میثم" را
به روی او تو نیاور؛ ببـخش یا الله!
✍ #غلامرضا_سازگار
#فاطمیه
#زمزمه
🔹آهسته آهسته🔹
بریز آب روان اسما، ولی آهسته آهسته
به جسم اطهر زهرا، ولی آهسته آهسته...
همه خواب و علی بیدار، سرش بنهاده بر دیوار
بگرید از فراق یار، ولی آهسته آهسته
حسن ای نورچشمانم! حسین ای راحت جانم!
بنالید ای عزیزانم، ولی آهسته آهسته
بیا ای دخترم زینب به پیش مادرت امشب
بخوان او را به تاب و تب، ولی آهسته آهسته
روم شبها سراغ او، به قبر بیچراغ او
کنم زاری ز داغ او، ولی آهسته آهسته
📝استاد حاج #غلامرضا_سازگار
1_8023285320.mp3
زمان:
حجم:
9.38M
💠 حکایت زمزمه «بریز آب روان اسما»
🎙از زبان استاد حاج #غلامرضا_سازگار
#فاطمیه
#حضرت_فاطمه علیهاالسلام
فرازی از یک #مثنوی
🔹یار علی🔹
...پیغمبر و زهرا و حیدر یک وجودند
روز ازل تصویر یک آیینه بودند
این هر سه یک نورند و دارای سه اسماند
در اصل، یک روح مجرّد در سه جسماند
این بضعۀ طاهاست بلکه روح طاهاست
مرضیّه، زهرا، فاطمه، روحی فداهاست...
این آسمانِ آسمانها در زمین است
محکمترین رکن امیرالمؤمنین است...
مقصود حق در سورۀ کوثر جز او کیست؟
دخت رسول و همسر حیدر جز او کیست؟
تو کیستی افلاکی افلاکیانی
کز لطف و رحمت همنشین با خاکیانی
فردوس، مسکینِ در کاشانۀ توست
بارِ ولایت همچنان بر شانۀ توست...
آدم چو در امواج غم نام تو را گفت
ذات الهی توبۀ او را پذیرفت
تو کیستی؟ که ذات پاک بینیازت
نازد به اوج بینیازی بر نمازت
تو کیستی؟ که عقل کلّ گوید فدایت
یا دست بوسد یا که خیزد پیش پایت...
تو کیستی؟ که وحی جوشد از پیامت
بعد از نبی، جبریل گشته همکلامت
تو کیستی؟ که روز و شب ختم نبوّت
کرده زیارت خانهات را پنج نوبت
تو آفتابی و جهان دریایِ نورت
تو نخل نوری، قلب احمد کوهِ طورت
تو عصمة اللّهی و ما غرق گناهیم
تو چشم حقّی، ما اسیر یک نگاهیم
تو بیکران دریای رحمت، ما حُبابیم
تو مهری و ما ذرّههای بیحسابیم
روز قیامت روز وانفساست فردا
ای وای بر آنکس که بیزهراست فردا
ای وای بر آنان که عهدت را شکستند
هنگام استمدادِ تو ساکت نشستند...
باید بگویم فاطمه یار علی بود
تا پای جان تنها طرفدار علی بود
شیعه جدا از آل پیغمبر نگردد
یک گام از راهی که رفته برنگردد
📝 #غلامرضا_سازگار