eitaa logo
ذاکرین آل الله
361 دنبال‌کننده
3.2هزار عکس
2هزار ویدیو
446 فایل
( متن اشعار؛سبکها وفایلهای صوتی ایام ولادت و شهادت ائمه اطهار(ع) ومناسبتها ی ملی و مذهبی التماس دعا حاج غلامرضا سالار 09351601259 . شماره جهت ارتباط با مدیر کانال...
مشاهده در ایتا
دانلود
|⇦•دلگیرم از تمام دنیا وتوسل به حضرت رقیه سلام الله علیها اجرا شده۱۴۰۳ به نفسِ حاج مهدی رسولی •✾• ●━━━━━━─────── ⇆ㅤ ◁ㅤㅤ❚❚ㅤㅤ▷ㅤㅤ ↻ اَدرکنا یا صاحب الزمان! یا بقیة الله! ادرکنا وَ لا تُهلِکنا... دلگیرم از تمامی دنیا شتاب کن مجنونم و بخاطر لیلا شتاب کن در انتظار آمدنت روزها گذشت ای وعده ی قدیمی دنیا شتاب کن ای وارث عدالت و صبر و غم علی با ذوالفقار حضرت مولا شتاب کن وقتش رسیده صبح ظهورت فرا رسد پایان بده بر این شب یلدا شتاب کن جانم به لب رسیده از این روزگار پست آقا به جان حضرت زهرا شتاب کن بر آن تنی که زخمی و صد پاره گشته بود بر آن سری که رفت به نِی ها شتاب کن جان سه ساله دخترکی که گرفته بود بر روی دامنش سرِ بابا شتاب کن یا صاحب الزمان!... *منتظر اگه منتظر باشه، اگه کارشو بلد باشه، نیمه شب امامشو با سر میکشونه، دیدید دخترا معمولا دو جورن؟ یا خیلی آروم و ساکتن و تو خودشون میریزن، یا همه چیزو زود بروز میدن و چیزی تو دلشون نگه نمیدارن، بعضی از بچه ها مخصوصا دختربچه ها تو خونه اینجوری هستن، میای تو خونه صداش میزنی خبری ازش نیست، وقتی خبری ازش نیست باید نگران بشی، میای گوشه کنار تو اتاقا رو میگردی میبینی یه جایی نشسته زانوهاشو بغل گرفته، بغلش میگیری میگی چی شده عزیزم؟ اینقد باید بغلش بگیری یهو میبینی بغضش میترکه، یه کلمه حرف میزنه، احساسشو اینجوری بروز میده، اما بعضیا تا پاتو از خونه بیرون میذاری شروع میکنن گریه کردن، شلوغش میکنن، زود میگه: بابا! معلومه تو کجایی؟ تو اصلا میدونی فلانی به من چی گفت؟ حالا باید نازشو بخری... میگن: بین دخترای ابی عبدالله اون دختری که سر زبون داره و چیزی تو دلش نگه نمیداره سکینه است، تا جایی که میتونه ابی عبدالله رو از بالای مرکب بیاره پایین، ابی عبدالله گفت دخترم اینجا چرا وایستادی؟ گفت نمیرم تو خیمه، بیا پایین کارت دارم، اومد پایین، جانم عزیزم؟ گفت: بغلم کن، کی میتونه غیر سکینه بگه: بابا! "رُدَّنا الی حرم جَدُّنا؟" اول ما رو برگردون حرم پیغمبر بعد برو، کی میتونه به علی اکبر بگه: علی جان! "اِرحم غُربَتَنا؟" داداش! به غربت ما رحم کن... میگن: اين بی بی سخنوره، اهل خطابه ست، شاعره ست، هر جایی کربلا دختربچه ها گیر میکردن، یه چیزی میخواستن بگن، سکینه رو صدا میزدن، می‌گفتن تو برو بگو... اگه گفتی کجا؟ مشکو گرفت بغلش، عمو جان! قربون دستات، علی اصغر داره میمیره... خوب روضه ات این بود؟ نه میخوام یه چیز دیگه بگم، روضه ام اینه، اگه همچین دختری تو خونه داری، امان از اون روزی که این دختری که سر زبون داره ساکت بشه، اگه اومدی دیدی همچین دختری ساکت و سربزیر شده بدون کار بدجوری گره خورده، در عوض دختری که همیشه ساکت بوده اگه دیدی داره ناله میزنه، اون روز هم باید نگران بشی، خوب چی میخوای بگی روضه خون؟ میدونی ماجرا کِی اتفاق افتاد کربلا؟ تا از مجلس یزید ملعون بیرون اومدن، اومدن تو خرابه، دیگه از اون روز سکینه ساکت شد، الهی بمیرم برات بی بی جان! نمیدونم تو کاخ اون ملعون به این خانم چی گفتن که به غرورش برخورد، یا چجوری نگاش کردن؟ نمیدونم چه اتفاقی تو کاخ افتاد، که اومد یه گوشه ی خرابه نشست زانوهاش رو بغل گرفت، دیگه کسی صدایی از سکینه نشنید... اما عوضش رقیه دختر سه ساله که همیشه ساکت بود، اینقد شب آخر گریه کرد همه ی شامو ریخت بهم... نوشتن از اون شبی که این بچه خرابه رو به هم ریخت، دیگه روضه ها علنی شد، مردم روزا میومدن میشِستن گوشه ی خرابه گریه میکردن...* ↫『بابُ الْحَرَم پایگاهِ متنِ روضه』 .....ـــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ..... ‼️هزینه استفاده از مطالب کانال دعای خیر شماست... به ساحت مقدس روحی له الفداء و ارواح اهلبیت، پیامبران، شهدا، اؤلیای الهی، و محبین امیرالمؤمنین، بد وارث و بی وارثها و كه سر به سینه تراب نهاده اند، در تمامی عوالم .....ـــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ..... ┅═┄⊰༻↭༺⊱┄═┅ ↜ وب سایت↶ www.babolharam.net ✓ سروش ↶ http://splus.ir/babolharam_net ✓ ایتا ↶ https://eitaa.com/babolharam_net ✓ روبیکا ↶ https://rubika.ir/www_babolharam_net ✓ تلگرام ↶ https://t.me/babolharam_net 🛒 فروشگاه فرهنگی↶ https://eitaa.com/babolharam_shop 🎞 سیمای حرم↶ http://eitaa.com/simaye_haram
روضه وتوسل به حضرت رقیه سلام الله علیها اجرا شده به نفسِ کربلایی مهدی رسولی •✾• ●━━━━━━─────── ⇆ㅤ ◁ㅤㅤ❚❚ㅤㅤ▷ㅤㅤ ↻ بابا! تا الان سه ساله ساکتم، اما امشب اینجا رو می‌ریزم به هم، خواهرم سکینه سربزیر شده، ولی هنوز من هستم بابا، گفت: بابا! فقط سه سال باهات بودم بابا! از این پنجاه سالِ تو، سه سالَش قسمت من شد، یک امشب را نمیخواهی پدر جانِ خودم باشی؟ یه جوری صدا زد، نصف شب بابا رو کشوند خرابه، زینب کبری دید داره درِ خرابه وا میشه، گفت: عمه! همه رو بگو بلند شن، چی شده عزیز دلم؟ عمه! بابام داره میاد خرابه، همه بلند شدن، یهو دیدن چند نفر درِ خرابه رو وا کردن، زینب سریع بلند شد، اومد جلو، صدا زد: تو رو خدا کاری باهاش نداشته باشین، قول میدم ساکتش کنم، نانجیب اومد جلو، داد زد سر بچه، چیه این وقت شبی شهر رو به هم ریختی؟ چته هی داد میزنی؟ بچه یه ذره خودشو جمع کرد، صدا زد: بابامو میخوام، گفت: باشه باباشو بهش بدین، یه جوری سر باباشو کنارش زمین زدن، یه نگاه کرد، گفت: عمه جان! این سرِ مطهر را کمکم میکنی که بردارم؟ شامیان! ای حرامیان! دیدید راست گفتم که من پدر دارم...* من از بس غصه دارم که میشه صد تا کتابش کرد کدومش رو بگم آخه نمیشه انتخابش کرد دیدی تنهام و شب های خرابه سرد و تاریکه سرِ تو سرزده اومد مثه خورشید تابش کرد تموم آرزوهامو گذاشتن پیش روم امشب دعا کردم بیای پیشم خدا هم مستجابش کرد به هم ریخته سر و وضعت رو آوردن برای من نمیشه که یه دختر رو از این بدتر عذابش کرد اگه چشمام نمیبینه دلیلش دستای زجره یه دونه سیلی زد اما باید صد تا حسابش کرد رو خاک داغ صحرا با سر انگشت پر از زخمم نوشتم اسمتو اما سنان با پا خرابش کرد گذشت از من ولی کاشکی یکی بود یادشون میداد نباید دختر شاهو به جز خانم خطابش کرد دیگه از هر چی اسبه من بدم میاد آخه اون روز دیدم که ده تا اسب اومد گُلِ من رو گلابش کرد میسوزونه منو داغ تنور خونه ی خولی کجا رفت اون محاسن که علی اصغر خضابش کرد رباب امروز طفلش رو توی رؤیا بغل کرده خیالی شیرشو داد و لالایی خوند و خوابش کرد ↫『بابُ الْحَرَم پایگاهِ متنِ روضه』 .....ـــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ..... ‼️هزینه استفاده از مطالب کانال دعای خیر شماست... به ساحت مقدس روحی له الفداء و ارواح اهلبیت، پیامبران، شهدا، اؤلیای الهی، و محبین امیرالمؤمنین، بد وارث و بی وارثها و كه سر به سینه تراب نهاده اند، در تمامی عوالم .....ـــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ..... ┅═┄⊰༻↭༺⊱┄═┅ ↜ وب سایت↶ www.babolharam.net ✓ سروش ↶ http://splus.ir/babolharam_net ✓ ایتا ↶ https://eitaa.com/babolharam_net ✓ روبیکا ↶ https://rubika.ir/www_babolharam_net ✓ تلگرام ↶ https://t.me/babolharam_net 🛒 فروشگاه فرهنگی↶ https://eitaa.com/babolharam_shop 🎞 سیمای حرم↶ http://eitaa.com/simaye_haram
|⇦•نکنه روبرومی... وتوسل به حضرت رقیه سلام الله علیها اجرا شده به نفسِ سبد رضا نریمانی •✾• ●━━━━━━─────── ⇆ㅤ ◁ㅤㅤ❚❚ㅤㅤ▷ㅤㅤ ↻ نکنه روبه رومی،خودتی یا عمومی؟ نشناختمت هنوزم،خودت بگو کدومی؟ صورت نصفه نیمه،حال سرت وخیمه به همه گفتم این سر،تموم زندگیمه خوش اومدی بابا،خونهٔ دخترت امشب مهمونم شد سرت امشب،کنج خرابه منو ببخش حالا دخترت دیگه زیبا نیست وقتی که دیگه بابا نیست، چطور بخوابم؟ منو زدن...منو زدن...دشمنت سرم ریخت منو زدن...منو زدن...صورتم به هم ریخت «باباحسین!باباحسین! ای آروم جونم...» سلام ای قرص ماهم،روشنی نگاهم دم غروب همیشه، تو فکر قتلگاهم نمیشنوم صداتو، هیشکی نداشت هواتو پیراهنت رو بردن،عمامه و عباتو اون لحظه فهمیدم داره کارت تموم میشه دست و پا می زدی پیش چشایِ عمه من خیلی ترسیدم، کاش میشد کاری می کردم هم برای تو بابا هم برای عمه تو رو زدن...تو رو زدن...نیزه ها و خنجر تو رو زدن...تو رو زدن...پیشِ چشم مادر منو زدن...منو زدن...دشمنت سرم ریخت منو زدن...منو زدن...صورتم به هم ریخت «باباحسین!باباحسین! ای آروم جونم...» خونِ گلوتو دیدم، به صورتم کشیدم رگاتو کی بریده ای بابای شهیدم؟ رفتی و ازدحام شد، کار حرم تمام شد قافلهٔ اسیری، راهی شهر شام شد دروازه که وا شد... اومدن مردمِ شامو... پاره کردن لباسامو... قلبم ترک خورد... دروازه که وا شد... پر شدم از کبودی ها... پشت هم یهودی ها... عمه ام کتک خورد... با سنگ و با چوب صبح تا غروب افتادن به جونش... مردا زدن، زن ها زدن،بریده امونش... ↫『بابُ الْحَرَم پایگاهِ متنِ روضه』 .....ـــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ..... ‼️هزینه استفاده از مطالب کانال دعای خیر شماست... به ساحت مقدس روحی له الفداء و ارواح اهلبیت، پیامبران، شهدا، اؤلیای الهی، و محبین امیرالمؤمنین، بد وارث و بی وارثها و كه سر به سینه تراب نهاده اند، در تمامی عوالم .....ـــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ..... ┅═┄⊰༻↭༺⊱┄═┅ ↜ وب سایت↶ www.babolharam.net ✓ سروش ↶ http://splus.ir/babolharam_net ✓ ایتا ↶ https://eitaa.com/babolharam_net ✓ روبیکا ↶ https://rubika.ir/www_babolharam_net ✓ تلگرام ↶ https://t.me/babolharam_net 🛒 فروشگاه فرهنگی↶ https://eitaa.com/babolharam_shop 🎞 سیمای حرم↶ http://eitaa.com/simaye_haram
|⇦•سلام اگه دلت نمیگیره... وتوسل به حضرت رقیه سلام الله علیها اجرا شده۱۴۰۳ به نفسِ حاج مسعود پیرایش •✾• ●━━━━━━─────── ⇆ㅤ ◁ㅤㅤ❚❚ㅤㅤ▷ㅤㅤ ↻ سلام اگه دلت نمیگیره نگام نکن نگاهی بابا به زخم پاهام نکن از این اون سیلی خوردم من هر قَدم گوشام نمیشنوه انقدر صدام نکن مو داشتم منم النگو داشتم برای داداش اصغرم چقدر آرزو داشتم میبارم شبا تا صبح بیدارم همش خجالت کشیدم از این لباس پاره ام نا مهربونا با هم میزدنم زخمه روی بدنم خیلی زجر بدش میاد از این بابا گفتنم بیابونا رو داد زدم کجایی؟ بابا بابا بابا بابایی... یجوری رفتار کردن با دخترا یه جای سالم نمونده تو پیکرا نشسته خاک پنجه ی زنای شام رو تک تک صورتا و رو معجرا خارم کرد راهی بازارم کرد خواب تورو میدیدم، با سیلی بیدارم کرد آشفته ام تو هر قدم میوفتم سنان میزد تو گوشم تا اسمتو میگفتم از شاخه برگای آرزوم و چیداشک چشممو ندید دیشب خولی تا سحرخیلی موهامو کشید بیا با هم گریه کنیم دوتایی بابا بابا بابا بابایی... موهات مث نمک رو زخم تازمه خیمه ی سوختمون چادر نمازمه به موقع اومدی پیشم بابا حسین حالا که وقت تشییع جنازمه زجر دیدم از این و اون رنجیدم گم شده بودم بابا نگو چقدر ترسیدم سر حتی، شکسته بیشتر حتی رحمی نکردن بابا، به موی دختر حتی اشکامو دیدن این خرابه ها واسه من عذابه ها اینکه رأس پدرم تو ظرف شرابه ها هنوز تو امید دخترایی بابا بابا بابا بابایی... ↫『بابُ الْحَرَم پایگاهِ متنِ روضه』 .....ـــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ..... ‼️هزینه استفاده از مطالب کانال دعای خیر شماست... به ساحت مقدس روحی له الفداء و ارواح اهلبیت، پیامبران، شهدا، اؤلیای الهی، و محبین امیرالمؤمنین، بد وارث و بی وارثها و كه سر به سینه تراب نهاده اند، در تمامی عوالم .....ـــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ..... ┅═┄⊰༻↭༺⊱┄═┅ ↜ وب سایت↶ www.babolharam.net ✓ سروش ↶ http://splus.ir/babolharam_net ✓ ایتا ↶ https://eitaa.com/babolharam_net ✓ روبیکا ↶ https://rubika.ir/www_babolharam_net ✓ تلگرام ↶ https://t.me/babolharam_net 🛒 فروشگاه فرهنگی↶ https://eitaa.com/babolharam_shop 🎞 سیمای حرم↶ http://eitaa.com/simaye_haram
|⇦•نبین توی خرابه هام... وتوسل به حضرت رقیه سلام الله علیها اجرا شده۱۴۰۳ به نفسِ کربلایی محمد حسین حدادیان •✾• ●━━━━━━─────── ⇆ㅤ ◁ㅤㅤ❚❚ㅤㅤ▷ㅤㅤ ↻ نبین توی خرابه هام آسمونا جای منه من دختر شاهم و دنیا واسه بابایِ منه نبین الان گرسنمه عالم روزی خورمه دختر شامی من ملک، مراقبِ چادرمه دستی بجز اباالفضل سه سال آزگاره رخصت شونه کردن مویِ منو نداره اما آتیشِ خیمه دور دید چشم عمومو غروبِ روز عاشورا خیلی سوزونده مومو کجا بودی مو داشتم تا کمرم کجا بودی دستش بود زیرِ سرم مثل پروانه ها می گشت دور و برم نبین می خوابم رو زمین رو پر قو بوده سرم هنوز تو گوشم صدا لالایی برادرم نبین زبونم می گیره اون روزا رو می‌دیدی کاش شیرین زبونی منو کسی تو دخترا نداشت یه روز تو آسمونا منم ستاره داشتم اسم داداشامو روی ستاره ها میذاشتم اما الان یه ماهه رو نیزه ها نشستم وقتی که می زدن منو چشاشونو می بستن کجا بودی غم این قافله نداشت کجا بودی پاهام آبله نداشت روی دستام جای سلسله نداشت نبین گوشم پاره شده بدون گوشواره نبود یادش بخیر ام البنین گوشوارمو خریده بود چشمام سیاهی میره و چند روزه دشوار می‌بینم تو روبروم نشستی و اما تو رو هم تار می بینم یه شب میونِ صحرا افتادم از رو ناقه ام از قافله جا مونده بودم زجر اومد سراغم برو دختر خوش باشی روز و شبات برو دختر بازی کن با رفیقات نگهداره باباتو خدا برات برو دختر بابا خبر داری مرا بازار بردن «حسین یا اباعبدالله حسین یا اباعبدالله» ↫『بابُ الْحَرَم پایگاهِ متنِ روضه』 .....ـــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ..... ‼️هزینه استفاده از مطالب کانال دعای خیر شماست... به ساحت مقدس روحی له الفداء و ارواح اهلبیت، پیامبران، شهدا، اؤلیای الهی، و محبین امیرالمؤمنین، بد وارث و بی وارثها و كه سر به سینه تراب نهاده اند، در تمامی عوالم .....ـــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ..... ┅═┄⊰༻↭༺⊱┄═┅ ↜ وب سایت↶ www.babolharam.net ✓ سروش ↶ http://splus.ir/babolharam_net ✓ ایتا ↶ https://eitaa.com/babolharam_net ✓ روبیکا ↶ https://rubika.ir/www_babolharam_net ✓ تلگرام ↶ https://t.me/babolharam_net 🛒 فروشگاه فرهنگی↶ https://eitaa.com/babolharam_shop 🎞 سیمای حرم↶ http://eitaa.com/simaye_haram
|⇦•چادر به سر که کرد... وتوسل به حضرت رقیه سلام الله علیها اجرا شده به نفسِ حاج عباس واعظی •✾• ●━━━━━━─────── ⇆ㅤ ◁ㅤㅤ❚❚ㅤㅤ▷ㅤㅤ ↻ چادر به سر که کرد دل خانواده رفت گویا که مِهر در شب تیره دمیده بود بعد از پدر به سینه او غم سپرده شد افسوس هر چه داشت به تاراج برده شد * بعید نیست اگه بگم امشب همه ی اهل بیت نظر می کنن به مجلس این سه ساله برا همشون عزیزه حالا این خانم با این چیزایی که گفتیم چه اتفاقی براش افتاده* حالا به روی خاک خرابه فتاده است طفلی که بیش از همه زخمی جاده است *گفتیم براش گوشواره خریدن، سینه ریز خریدن...* حالا نه گوشواره به گوش و نه سینه ریز بر سینه داغ خاطره ها را نهاده است *وای اون گوشواره ها کجا رفته؟...* دیده به گوش دختر شامی به چشم خود آن گوشواره ها که پدر هدیه داده است آن که به بوسه ی پدر از خواب می پرید *دختر کوچولو داری یا نه؟ نداشته باشی خواهر کوچولو داری یا نه؟ دیدی لااقل بچه کوچولو رو میخوان بیدار کنن چجوری بیدارش می کنن؟ گوش بده بعد اگه دلت شکست که میشکنه صدای نالتو بلند کن خودتو نشون بده...* آن که به بوسه ی پدر از خواب می پرید کارش به تازیانه و سیلی فتاده است *انشا الله که تا حالا ضربه محکم نخورده باشی بعد از این هم نخوری انشا الله ...* ازبس گرفته سیلی از او نور دیده را کم سو ترین ستاره این خانواده است *همه بچه کوچولو ها اهل جست و خیزن اهل شیطنتن... آهو بچه ها رو دیدی چطور جسته و خیز می کنن از این طرف به اون طرف...* روزی غزال خانه ارباب بود و حال زینب شده عصایش اگر ایستاده است این غصه اش نبود که دشمن مرا زد است تنها غمش همین شده بابا نیامده است با سر افتادم زمین آنقدر رَم کرد ناقه آخر افتادم حسین دست‌هایم بسته بود سعی کردم تا نیفتم آخر افتادم حسین *غیرتیا از اینجا برا هر بیتش ازتون عذر خواهی می کنم* درد من این‌ها نبود درد من این است که بی معجر افتادم زمین پهلویم آتش گرفت راستی بابا شبیه مادر افتادم زمین وای از بزم شراب دست تا رفت سمت خواهر افتادم زمین ای زجر! ای نامرد! از جانم چه می خواهی از سیلی ات افتاد دندانم، چه می خواهی خنده ندارد بر زمین افتادن یک طفل خاکی شده موی پریشانم، چه می خواهی صد بار گفتم بی حیا، دعوا ندارم من شرمی کن از چشمان گریانم، چه می خواهی چیزی نگفتم من، نزن این قدر با شلاق زخمم ز سر تا پا نمی دانم چه می خواهی جان مرا بر لب رساندی ای خدا نشناس از دست تو مرگ است درمانم، چه می خواهی خیلی تعصب بر عمو عباس دارم من کمتر بگو بد از عموجانم، چه می خواهی من دخترم نه مرد میدان، کم بزن فریاد ای زجر ای نامرد از جانم چه می خواهی ↫『بابُ الْحَرَم پایگاهِ متنِ روضه』 .....ـــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ..... ‼️هزینه استفاده از مطالب کانال دعای خیر شماست... به ساحت مقدس روحی له الفداء و ارواح اهلبیت، پیامبران، شهدا، اؤلیای الهی، و محبین امیرالمؤمنین، بد وارث و بی وارثها و كه سر به سینه تراب نهاده اند، در تمامی عوالم .....ـــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ..... ┅═┄⊰༻↭༺⊱┄═┅ ↜ وب سایت↶ www.babolharam.net ✓ سروش ↶ http://splus.ir/babolharam_net ✓ ایتا ↶ https://eitaa.com/babolharam_net ✓ روبیکا ↶ https://rubika.ir/www_babolharam_net ✓ تلگرام ↶ https://t.me/babolharam_net 🛒 فروشگاه فرهنگی↶ https://eitaa.com/babolharam_shop 🎞 سیمای حرم↶ http://eitaa.com/simaye_haram
|⇦•می خوام بجنگم .. و توسل به حضرت ابا عبدالله الحسین علیه السلام اجرا شده به نفسِ حاج میثم مطیعی•✾• ●━━━━━━─────── ⇆ㅤ ◁ㅤㅤ❚❚ㅤㅤ▷ㅤㅤ ↻ هنوز میترسم که یه روز از شهیدات جا بمونم تو دستمو بگیر، نذار اسیر دنیا بمونم حسینِ، عزیزم *عصر یه روز"و بَقیَ الحسین وحیداً فریداً غریبا...." تنهای تنها میشه ..بهش بگو‌اگه تو من و رها کنی من رو از تو‌ جدا میکنن من بی پناه میمونم....آقا من رو‌جهنمی میکنن اگه از تو‌ جدا بشم سقوط میکنم...وقتی حربن یزید ریاحی وقتی می خواست بره سمت سپاه امام‌ حسین فقط با پسرش در میون‌ گذاشت. گفت: پسرجان !من طاقت آتش جهنم رو‌ ندارم ..تو‌ میخوای چیکار کنی؟ گفت: بابا! من همون مسیری رو که تو انتخاب کردی، انتخاب میکنم. پدر جلو‌ افتاد ..پسر از پشت سر می رفت به باباش افتخار می کرد ..شاید با خودش میگفت اولین باره سر بابام پایینه..باباش چی کار؟یه نهیبی به اسبش زد. آرام آرام حرکت کرد.دست رو سر گذاشت، سپر رو واژگون کرد یعنی برا جنگ‌ نمیام.هی زیر لب صدا میزد.. خدا! من به سمت تو رو آوردم توبه ام رو قبول کن...دستهارو بلند کنید.. الهی العفو....* می خوام بجنگم واسه تو تا کی فقط دعا کنم نذار توو این شلوغیا دست تو رو رها کنم حسینِ، عزیزم خبر داری که عاشقت، دق کرد خبر داری دلم پُره، از درد *بگو آقا! دلم پره درده، پر غصه است. من یاد گرفتم از امام رضا همه‌ جوره بهت اقتدا کنم..آخه شنیدم‌ عصر عاشورا خواهرت وقتی اومد تو قتلگاه یه جمله ای گفت:"بِأَبِي الْمَهْمُومُ حَتَّى قَضَى"پدر و مادرم فدای اون شهیدی که وقتی سر از بدنش جدا میکردند دلش پره غصه بود.* یه بار خودت بهم بگو، برگرد حسین قرار بی‌قراری‌هام : میلاد عرفان پور ↫『بابُ الْحَرَم پایگاهِ متنِ روضه』 .....ـــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ..... ‼️هزینه استفاده از مطالب کانال دعای خیر شماست... به ساحت مقدس روحی له الفداء و ارواح اهلبیت، پیامبران، شهدا، اؤلیای الهی، و محبین امیرالمؤمنین، بد وارث و بی وارثها و كه سر به سینه تراب نهاده اند، در تمامی عوالم .....ـــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ..... ┅═┄⊰༻↭༺⊱┄═┅ ↜ وب سایت↶ www.babolharam.net ✓ سروش ↶ http://splus.ir/babolharam_net ✓ ایتا ↶ https://eitaa.com/babolharam_net ✓ روبیکا ↶ https://rubika.ir/www_babolharam_net ✓ تلگرام ↶ https://t.me/babolharam_net 🛒 فروشگاه فرهنگی↶ https://eitaa.com/babolharam_shop
|⇦•یاران لب تشنه.. و توسل به حضرت سیدالشهدا علیه السلام اجرا شده به نفسِ حاج میثم مطیعی•✾• ●━━━━━━─────── ⇆ㅤ ◁ㅤㅤ❚❚ㅤㅤ▷ㅤㅤ ↻ بعد شما توو خیمه‌ها، پای غریبه وا شده گوشواره ها از گوشای، دخترامون جدا شده کجایید، بیایید مگه قرار نبود منو، غریب و تنها نذارید حسین و دارن میکشن، غیرتیا خبر دارید کجایید، بیایید تنها شدم تنها، خداحافظ تنها در این صحرا، خداحافظ مردای عاشورا، خداحافظ «یارانِ لب تشنه، خداحافظ» بعد شما، توو خیمه‌ها، غوغا سر معجر شده بعد شما، بالا سرم، دعوای انگشتر شده می‌خندن، به اشکام بعد شما، هرکس منو، میبنه با طعنه میگه دیدی تو هم تنها شدی، یاری نموند با تو دیگه می‌خندن، به اشکام دیگه نمونده واسه من، لشگر با صورت افتادم زمین، مادر دشمن به فکر غارتِ، معجر «سیدَنا الغَریب حسین‌جانم» : رضا یزدانی ↫『بابُ الْحَرَم پایگاهِ متنِ روضه』 .....ـــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ..... ‼️هزینه استفاده از مطالب کانال دعای خیر شماست... به ساحت مقدس روحی له الفداء و ارواح اهلبیت، پیامبران، شهدا، اؤلیای الهی، و محبین امیرالمؤمنین، بد وارث و بی وارثها و كه سر به سینه تراب نهاده اند، در تمامی عوالم .....ـــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ..... ┅═┄⊰༻↭༺⊱┄═┅ ↜ وب سایت↶ www.babolharam.net ✓ سروش ↶ http://splus.ir/babolharam_net ✓ ایتا ↶ https://eitaa.com/babolharam_net ✓ روبیکا ↶ https://rubika.ir/www_babolharam_net ✓ تلگرام ↶ https://t.me/babolharam_net 🛒 فروشگاه فرهنگی↶ https://eitaa.com/babolharam_shop
|⇦• هَلْ مِنْ ناصِرٍ یَنْصُرُنی.... و توسل به حضرت ابا عبدالله الحسین علیه السلام اجرا شده به نفسِ حاج میثم مطیعی•✾• ●━━━━━━─────── ⇆ㅤ ◁ㅤㅤ❚❚ㅤㅤ▷ㅤㅤ ↻ کسی که برای اولین بار میخوام روضه شو بخونم یکی از شهدای کربلاست.به من بگن اسمش چیه؟میگم:نمیدونم...شهید گمنام حسینه...طبقات الکبرای ابن سعد نوشته: راوی میگه:"کانَ ابی یَتَبدّی..."پدرم عادت داشت میرفت بادیه منزل می کرد.قبلِ کربلا، مدت ها قبل از معرکه"فَیَنزِلُ قریباً مِنَ الموضِعَ الّذی کانَ فیهِ معرَکَةُالحُسَین "نزدیک اونجایی که سر امام حسینُ بریدند خیمه و خَرگاه برپا می کرد"فكنا لانبدوا إلاّ وجدنا من بني أسد هناك "میگه هروقت با بابام میرفتم بادیه می دیدم یه مردی از بنی اسد اون اطراف هی میره هی میاد،منزل می کنه. هربار که ما صحرا رفتیم این فرد اونجا بود...یه بار بابام ازش سوال کرد:" اراک ملازما هذا المکان؟ "چرا هروقت ما میایم اینجا تو هستی؟! تو این صحرا دنبال چی می گردی؟!فرمود: به من گفتن اینجا حسینُ میکشن،من همه اش میام دنبالش من همه اش میام اینجا منتظرش، شاید منم ببینمش، باهاش کشته بشم...راوی میگه: وقتی خبر کشته شدن امام حسین به ما رسید، بابام گفت بلند شید"اِنطَلِقوا ننظر هل الاسدی فی مَن قُتِل؟"بلند شید بریم دنبالش بگردیم ببینیم به آرزوش رسید یا نه؟ اومدیم وارد این دشتِ پر از خون شدیم. پیکرها رویِ زمین افتاده بود،همه جا رو گشتیم چرخیدیم. یه وقت بابام صدا زد بیاید به آرزوش رسید...بیاید شهید رو ببینید...* ↫『بابُ الْحَرَم پایگاهِ متنِ روضه』 .....ـــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ..... ‼️هزینه استفاده از مطالب کانال دعای خیر شماست... به ساحت مقدس روحی له الفداء و ارواح اهلبیت، پیامبران، شهدا، اؤلیای الهی، و محبین امیرالمؤمنین، بد وارث و بی وارثها و كه سر به سینه تراب نهاده اند، در تمامی عوالم .....ـــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ..... ┅═┄⊰༻↭༺⊱┄═┅ ↜ وب سایت↶ www.babolharam.net ✓ سروش ↶ http://splus.ir/babolharam_net ✓ ایتا ↶ https://eitaa.com/babolharam_net ✓ روبیکا ↶ https://rubika.ir/www_babolharam_net ✓ تلگرام ↶ https://t.me/babolharam_net 🛒 فروشگاه فرهنگی↶ https://eitaa.com/babolharam_shop
و توسل به حضرت ابا عبدالله الحسین علیه السلام اجرا شده به نفسِ حاج میثم مطیعی•✾• ●━━━━━━─────── ⇆ㅤ ◁ㅤㅤ❚❚ㅤㅤ▷ㅤㅤ ↻ راوی میگه از خیمه هاش بیرون آمد. یه صحنه ای مقابل چشماش بود.همه روی زمین افتاده بودند..."یُنادی هَلْ مِنْ ناصِرٍ یَنْصُرُنی؟!هَلْ مِنْ مُغِیثٍ یُغِیثُنَا لِوَجْهِ اللهِ؟ أَمَا مِنْ ذَابٍّ یَذُبُّ عَنْ حَرَمِ رَسُولِ الله؟ "آیا مدافع حرمی هست یا نه؟! "تَوَجَّهَ نَحوَالقوم..."اومد مقابل لشگر ایستاد"جَعَلَ یَنظُرُ یَمینًا وَ شِمالاً"یه نگاهی به راست و چپ انداخت.کسی رو ندید..."فَنادی..."با صدای غریبی صدا زد: یا مسلم بن عقیل!یا هانی بن عروه! یا حبیب بن مُظاهر!یا زُهَیرَ بنَ القَین! و یا حرَّالریاحی!ویا علی بنَ الحسین! " ای علی اکبرم...بین این همه شهید از بنی هاشم اول، علی اکبر رو صدا زد...اول اون کسی رو صدا زد که شهادتش جیگرشو سوزونده بود..."یا اَبطالَ الصَّفا و یا فُرسانَ الْهَیْجاءِ..."آی پهلوونا !" مالی أُنادیکُمْ فَلا تُجیبُونی...؟! " چرا من شما رو صدا میزنم،جواب من رو نمیدید؟!آخه وقتی اینطور میگفت،از لشگر مقابل صدایی شنیده نمیشد،ولی از پشت سر صدا می آمد..."فَارتَفَعَت اصواتَ النِّساء بالعَویلِ والبُکاء..."زن ها،دخترها فریاد می زدند...گریه می کردند..."وَ أَدْعُوکُمْ فَلا تَسْمَعُونی؟! "مگه صدای من رونمیشنوید؟!"أَنْتُمْ نِیامٌ..."آیا به خواب رفتید؟ " أَرْجُوکُمْ تَنْتَبِهُونَ؟ "از این خواب ابدی بلند شید..." أَمْ حالَتْ مَوَدَّتُکُمْ عَنْ إِمامِکُمْ فَلا تَنْصُرُونَهُ؟ "چرا آقاتون رو یاری نمی کنید؟! صدا زد:"فَهذِهِ نِساءُ الرَّسُولِ صلى الله علیه و آله لِفَقْدِکُمْ قَدْ عَلاهُنَّ النُّحُولُ..."بیایید زن های اهل حرم رو ببینید..."فَقُومُوا مِنْ نَوْمَتِکُمْ..."بلند بشید از این خواب.. " أَیُّهَا الْکِرامُ، وَ ادْفَعُوا عَنْ حَرَمِ الرَّسُولِ الطُّغاةَ اللِّئامَ "بیاید از این حرم دفاع کنید...اینا چشماشون ناپاکه...اینا به دختراشون وعده گوشواره دادند...اینا به زن هاشون وعده خلخال و زینت دادند...بلند شید...بلند شید... "وَ لکِنْ صَرَعَکُمْ وَاللَّهِ رَیْبُ الْمَنُونِ وَ غَدَرَ بِکُمُ الدَّهْرُ الخَؤُونُ، وَ إِلّا لَما کُنْتُمْ عَنْ دَعْوَتی تَقْصُرُونَ، وَلا عَنْ نُصْرَتی تَحْتَجِبُونَ، فَها نَحْنُ عَلَیْکُمْ مُفْتَجِعُونَ، وَ بِکُمْ لاحِقُونَ، فَإِنَّا لِلَّهِ وَإِنَّا إِلَیْهِ راجِعُونَ"منم دارم میام.. هیچ کسی بلند نشد...همه شهید شده بودند...نشونه داری بگی؟ بله! یکیش رو میگم.... روزها گذشت...‌کاروان رسید به شام..یه نفر یزید رو نگاه کرد...گفت:یزید! این کنیز رو به من ببخش... ↫『بابُ الْحَرَم پایگاهِ متنِ روضه』 .....ـــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ..... ‼️هزینه استفاده از مطالب کانال دعای خیر شماست... به ساحت مقدس روحی له الفداء و ارواح اهلبیت، پیامبران، شهدا، اؤلیای الهی، و محبین امیرالمؤمنین، بد وارث و بی وارثها و كه سر به سینه تراب نهاده اند، در تمامی عوالم .....ـــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ..... ┅═┄⊰༻↭༺⊱┄═┅ ↜ وب سایت↶ www.babolharam.net ✓ سروش ↶ http://splus.ir/babolharam_net ✓ ایتا ↶ https://eitaa.com/babolharam_net ✓ روبیکا ↶ https://rubika.ir/www_babolharam_net ✓ تلگرام ↶ https://t.me/babolharam_net 🛒 فروشگاه فرهنگی↶ https://eitaa.com/babolharam_shop
|⇦•به اشک‌ روضه..... و توسل به حضرت ابا عبدالله الحسین علیه السلام اجرا شده به نفسِ حاج محمد رضا بذری•✾• ●━━━━━━─────── ⇆ㅤ ◁ㅤㅤ❚❚ㅤㅤ▷ㅤㅤ ↻ اللهم صل علی محمد و آل محمد لا حول و لا قوه الا بالله العلی العظیم حسبی الله و نعم الوکیل نعم المولی و نعم النصیر استغفرالله الذی لا اله الا هو الحی القیوم الرحمن الرحیم ذوالجلال والاکرام و اتوب الیه من جمیع ظلمی و جُرمی و اسرافی علی نفسی السلام علی المهدی وعلی آبائه... از آن نخست که در گوش من اذان دادند خداوند عز وجل را به من نشان دادند کشید بر سر من پیر با خدایی دست و بعد خواند به گوشم خدا بزرگتر است در آن یافت دل بی‌قرار من ناگاه به ذکر اشهد ان لا اله الا الله زبان نداشتم او شهادتینم داد به گریه افتادم تربت حسینم داد اگر هنوز محرم سیاه می‌پوشم به جای لالایی روضه بود در گوشم به اشک روضه مرا شیر داده مادر من حسین بوده از اول پناه آخر من به شیرخوارگیم اصغر حسینم کرد از آن نخست فدای سر حسینم کرد جوان شدم گره‌ای هر کجا به کارم خورد پدر مرا به علی اکبر حسین سپرد وصیت پدرم را هنوز یادم هست چقدر بر دلمان حرف‌های ساده نشست به جز حسین مبادا مرید غیر شوی الهی ای پسرم عاقبت بخیر شوی نبند امید به هر بخشش و هر بزلی نترس از افتادن بیمه ی اباالفضلی همیشه ای پسرم خالی از تکبر باش اگر که دست تو بالای دست شد حر باش به من کرامت این خاندان که شد معلوم بریدم از همه غیر از چهارده معصوم تو هم شبیه من آنی تو هم شبیه منی نمی‌توانی از این خانواده دل بکنی به عشق گره خورده فصل فصل زندگیت جوانی اکبری و اصغر است بچگیت تو هم برای امام زمان خود یاری تو هم به روی لب اَهلا مِن العسل داری من و تو تحت لوای حسین، ما شده‌ایم زیر خیمه او با هم آشنا شده‌ایم من و تو جبهه مظلوم مقتدر هستیم من و تو هرچه که هستیم عهد نشکستیم به عشق آل کساء نور در بغل داریم برای هر مشکل پنج راه حل داریم من و تو مکتبمان همیشه عاشورا است ببین به بام فلک پرچم مقدس ماست قیام سرخ حسینی ببین و درس بگیر درخت باش خزان هم شد ایستاده بمیر هنوز خیمه آل یزید پا برجاست حسینیان عَلَم امروز روی دوش شماست ↫『بابُ الْحَرَم پایگاهِ متنِ روضه』 .....ـــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ..... ‼️هزینه استفاده از مطالب کانال دعای خیر شماست... به ساحت مقدس روحی له الفداء و ارواح اهلبیت، پیامبران، شهدا، اؤلیای الهی، و محبین امیرالمؤمنین، بد وارث و بی وارثها و كه سر به سینه تراب نهاده اند، در تمامی عوالم .....ـــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ..... ┅═┄⊰༻↭༺⊱┄═┅ ↜ وب سایت↶ www.babolharam.net ✓ سروش ↶ http://splus.ir/babolharam_net ✓ ایتا ↶ https://eitaa.com/babolharam_net ✓ روبیکا ↶ https://rubika.ir/www_babolharam_net ✓ تلگرام ↶ https://t.me/babolharam_net 🛒 فروشگاه فرهنگی↶ https://eitaa.com/babolharam_shop
و توسل به طفلان حضرت مسلم علیه السلام اجرا شده به نفسِ حاج محمد رضا بذری•✾• ●━━━━━━─────── ⇆ㅤ ◁ㅤㅤ❚❚ㅤㅤ▷ㅤㅤ ↻ *شب چهارمه، شب اصحاب، من یکی از اصحاب سیدالشهدا را براش می‌خونم امشب می‌خوام از اون دو تا آقازاده ی مسلم بخونم، امشب متوسل می‌شیم به آقا زاده های مسلم تا به دل ما نگاه بندازن، هم آقا مسلم هم آقازاده‌هاشون دست ما را بگیرند... مادرشون دختر جعفر بن ابیطالبِ... دو تا نقل در تاریخ هست مقدمه ی این دو تا آقازاده رو متفاوت نوشتند، یک نقل اینه تو کربلا بودند گریختند و تو کوفه به اسارت در اومدند، نقل دیگه اینه که به نظر من حقیر نزدیک‌تره اینه با مسلم کوفه بودن و وقتی دید مردم کوفه بی‌وفا شدن، دیگه مطمئن شد، شناختشون، دوتا آقازاده را به شریح قاضی سپرد، فرمود امانت پیش تو، وقتی مسلم به شهادت رسید شریح موند با این دوتا چه کنه سپردشون به پسرش گفت محمد و ابراهیم رو یه جوری بفرست مدینه قافله‌ای داشت می‌رفت مدینه با این‌ها بفرستشون این‌ها تا رسیدن قافله رفته بود... این پسر بی‌معرفتش هم این‌ها را رها کرد هرچی دویدن به قافله نرسیدند شب شد این بچه‌ها در بیابان ترسیده بودند، این‌ها زیر ده سن داشتن، دلت کجا رفت؟ حالا این‌ها پسرن، خدا نکنه دختری نیمه شب تو بیابون باشه... یه روایت اینه: بعد از ساعت‌ها یه کوفی این‌ها را پیدا کرد آورد به دست عبیدالله سپرد، ابن زیاد پیرمردی رو مامور کرد تا این‌ها را زندانی کنه و به این‌ها سخت بگیره، غذا درست و درمون بهشون نده یک سال تو زندان بودن، تو زندان روزها روزه می‌گرفتن، شبا یک قرص نان و یک کمی آب سهم این‌ها بود، بعد یک سال آقازاده ابراهیم که کوچکتر بود به داداشش و محمد گفت: ما یک ساله تو این زندان خودمونو معرفی نکردیم شاید زندانبان ما خودمونو معرفی کنیم دلش بسوزه... شب زندانبان آمد محمد گفت زندان بان! اجازه هست با هم حرف بزنیم گفت بفرما گفت آیا تو پیغمبر رو می‌شناسی؟ گفت: بله، گفت آیا جعفر بن ابیطالب رو می‌شناسی، گفت: بله او کسی است که خدا بهش دو تا بال در بهشت داده، گفت: علی بن ابیطالب رو می‌شناسی؟ گفت: بله، تا گفت: بچه‌ها گریه کردن گفتن به خدا ما از اهل بیت پیامبر هستیم، گفت ما پسران مسلم هستیم، پدربزرگه ما جعفر بن ابیطالبه، تا اینو گفت زندانبان در رو باز کرد گفت تو رو خدا حلالم کنید اما در زندان رو بهتون باز می‌کنم هرجا خواستید برید.... این‌ها شب تا صبح پیاده رفتن دیدن باز هم حوالی کوفه است نقل ها مختلفِ، ولی یه نقل اینه شبانه رفتن، خسته شدن، آخر شب به خونه پیرزنی رسیدن در رو زدن، در را باز کرد خواستن تا وارد خانه بشن، پیر زن گفت: چه نوری در چهره شماست، گفتن: پیرزن تا صبح ما اینجا استراحت می‌کنیم صبح مزاحم تو نمی‌شویم می‌رویم...پیر زن شروع به گریه کردن کرد، گفت افتخار می‌کنم به وجود شما، فقط خدا کند امشب داماد من خبیث است نیاید، حارث نیاید کار سخت میشه..رفتن بچه ها تو حجره انگار اصلاً به دلشون افتاده بود که امشب شب آخر هستش انقدر همدیگرو بغل کردن بغل در بغل هم خوابیدند، حارث نیمه شب خسته اومد، اول پیر زن سعی کرد حارث نیاد داخل، اما گفت خسته‌ام، گفت: علت خستگیت چیه؟ گفت دو تا پسر مسلم از زندان کوفه فرار کردن، تا الان دنبالشون بودیم ولی پیداشون نکردیم، خیلی عبیدالله عصبانیه، یهو دوتا آقازاده از خواب بیدار شدن..کوچکه گفت: داداش من یه خوابی دیدم تو بهشت پیغمبر، فاطمه ی زهرا، امیرالمومنین، حسنین، بابامون مسلم، پیغمبر رو کرد به بابامون گفت: مسلم چطور دلت اومد این‌ها را تنها بذاری؟ بابا رو کرد به پیامبر گفت این‌ها فردا مهمان ما هستند...گفت: داداش! منم همین خواب رو دیدم حارث شنید اومد تو اتاق یه نگاه کرد گفت:...* ↫『بابُ الْحَرَم پایگاهِ متنِ روضه』 .....ـــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ..... ‼️هزینه استفاده از مطالب کانال دعای خیر شماست... به ساحت مقدس روحی له الفداء و ارواح اهلبیت، پیامبران، شهدا، اؤلیای الهی، و محبین امیرالمؤمنین، بد وارث و بی وارثها و كه سر به سینه تراب نهاده اند، در تمامی عوالم .....ـــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ..... ┅═┄⊰༻↭༺⊱┄═┅ ↜ وب سایت↶ www.babolharam.net ✓ سروش ↶ http://splus.ir/babolharam_net ✓ ایتا ↶ https://eitaa.com/babolharam_net ✓ روبیکا ↶ https://rubika.ir/www_babolharam_net ✓ تلگرام ↶ https://t.me/babolharam_net 🛒 فروشگاه فرهنگی↶ https://eitaa.com/babolharam_shop