#امام_جواد #مرثیه_امام_جواد
یکبارِ دیگر شد جسارت کنج حجره
مزد محبت شد خیانت کنج حجره
شاگردِ جعده(لع) کار دستِ شیعه داده
فتنه گری کرده سرایت کنج حجره
از زهرِ أمّ الفضلِ ملعون شعله ور شد
قرانِ سرتاسر فضیلت کنج حجره
خیری ندید از همسری که قاتلش بود
انداخت او را بد به زحمت کنج حجره
دور و برش با عشوه ظرفِ آب در دست
کِل می کشید آن بی مروّت کنج حجره
لبهایش از فرط عطش از حرکت افتاد
بیتاب شد در اوج غربت کنج حجره
دلتنگِ بابا بود... دلتنگِ نگاهش
دلتنگِ قدری عشق و رأفت کنج حجره
یخ کرد دستانش، سرش سنگین شد و سخت-
افتاد با پهلو، به صورت کنج حجره
بخشنده بود و تا که محکم بر زمین خورد
ویران شد ارکانِ سخاوت کنج حجره
جان داد در اوج جوانی مثل مادر
میرفت مشتاقِ شهادت کنج حجره
با پای دل میرفت گریان سمت کوچه
با داغ مادر داشت خلوت کنج حجره
شد قاتلش آتش، لگد، قنفذ(لع)،مغیره(لع)
جان داد پایِ این مصیبت کنج حجره!
🔸شاعر:
#مرضیه_عاطفی
___________________________
#امام_جواد #مرثیه_امام_جواد
اُفتاده است رویِ زمین و برابرش
لبخند می زند به تقلاش همسرش
اُفتاده است رویِ زمین دید مثلِ او
اُفتاده است در وسطِ کوچه مادرش
جُرعه به جُرعه آب زمین ریختند و او
از بس که آب گفت تَرَک خورد حنجرش
قسمت نبود آب بنوشد بجای آن
خاکی شده است حیف لبان مطهرش
باب الحوائج است ولی می توان شنید
از بینِ حُجره ناله یِ موسی بن جعفرش
این دفعه می زدند به دَف تا که جان دهد
کَف می زدند وقتِ نفسهای آخرش
از پا گرفته و بدنش می کشند...وای
تا پشتِ بام ریخته گُلهایِ پرپرش
خون گریه می کند لبه یِ تخته سنگ ها
از بَس که خورد بر لبه یِ پله ها سرش
این پشت بام گودی گودال نیست شُکر
با پا نیامده است کسی رویِ پیکرش
سخت است فکر این غم و سخت است باورش
مردی که قاتلش بشود زخمِ همسرش
🔸شاعر:
#حسن_لطفی
___________________________
#امام_جواد #مرثیه_امام_جواد
زهری تمامیِّ جگرش را گرفته بود
سیلاب خون دو چشم ترش را گرفته بود
طوبای باغ سبز "رضا" زرد زرد شد
آفت تمام برگ و برش را گرفته بود
از درد مثل حضرت زهرا س خمیده شد
با دستهای خود کمرش را گرفته بود
جان می کند مقابل چشم کنیزها...
یک عده پست دور و برش را گرفته بود
رقص و صدای هلهله های بلندشان
تأثیر آه شعله ورش را گرفته بود
دور از مدینه غربت بغداد را چشید
ارث غریبی پدرش را گرفته بود
شکر خدا نه پیرهنش دست خورده بود
نه نیزه حجم بال و پرش را گرفته بود
...
در پیش چشم مادر پهلو شکسته ای
شمر از قفا سر پسرش را گرفته بود
با ضربه های ممتد او استخوان شکست
در پیش خواهری که سرش را گرفته بود
ای کاش بیخیال شود ساربان فقط.
انگشترش ولی نظرش را گرفته بود
🔸شاعر:#بردیا_محمدی
______________________
#امام_جواد #مرثیه_امام_جواد
کفن برای تو از جنس ناب آوردند
برای درد فراقت گلاب آوردند
چقدر ناله آبم دهید سر دادی
ولی به خنده برایت سراب آوردند
مکررا تو خودت را زمین زدی از درد
چگونه درد تو را دیده تاب آوردند
همینکه مادر خود را صدا زدی آنها
بساط هلهله را با شتاب آوردند
نگاه پر زخدایت پی شهادت بود
اجابت از طرف مستجاب آوردند
به اختیار خودت جام زهر نوشیدی
برای جد غریبت شراب آوردند
برای اینکه بگویند نامسلمانست
برای حضرت قرآن کتاب آوردند
سنان و حرمله و شمر بی نزاکت را
برای زخم زبان و عذاب آوردند
سر بریده طفلی برای لجبازی
به پیش چشم کبود رباب آوردند
برای له شدن غیرت و غرور حسین
بدست اهل و عیالش طناب آوردند
🔸شاعر:
#محمد_حبیب_زاده
________________________
┈•꧁بٰابُ༼﷽༽الْحَرَم꧂•┈
•|⇦وَدَاعَاً يَالجَوَادْ ..
#سینه_زنی و توسل به ابن الرضا حضرت جوادالائمه علیه السلام به نفسِ الحاج ملا باسم کربلایی•✾
┅═┄⊰༻↭༺⊱┄═┅
وَدَاعَاً يَالجَوَادْ .. وَدَاعَاً يَالجَوَادْ ..
ـــــــــــــــ
يَاجَوَادِ العِتْرَه يَالمَاكُو مَثِيلَكْ
كَرْبَلَاءِ الثَّانِيَه شِفْنَه ابْرَحِيلَكْ
يَالمِتِتْ عَطْشَانْ وِ امْگطَّعْ دِلِيلَكْ
عَالسَّطَحْ مَطْرُوحْ مَا وَاحِدْ يِشِيلَكْ
حِزِنَّه اللّيلَه زَادْ
وَدَاعَاً يَالجَوَادْ
ـــــــــــــــ
يِنْسِمِعْ مِنْ شِدَّةِ السَّمْ عَالِيْ وَنَّكْ
وَحْدَكِ اِوْ أحْبَابَكِ ابْعِيدِينْ عَنَّكْ
لَا أخُوكِ الحَاضِرِ اِوْ لَا حَاضِر ابْنَكْ
الله كَاتِبْلَكْ تِسِدْ بِالغُرْبَه جِفْنَكْ
الأهَلْ عَنَّكْ بِعَادْ
وَدَاعَاً يَالجَوَادْ
ـــــــــــــــ
إلْمَنِ اتْدِيرِ الوَجِه سَاعَةْ غِيَابَكْ
اعْليكْ أُمِّ الفَضِلْ سَدَّتْ حَتَّى بَابَكْ
وِ القَدَرْ مِنْ يَثْرِبِ البَغْدَادْ جَابَكْ
ابْخَامِسِ اِوْ عِشْرِينْ رِحْتِ ابْعِزْ شَبَابَكْ
العَرِشْ لَابِسْ سَوَادْ
وَدَاعَاً يَالجَوَادْ
ـــــــــــــــ
مِنْ قُبَضْ عِزْرِيلْ رُوحَكْ شَافْ چَبْدَكْ
اِوْ ظَلْ ثَلَثْتِيَّامْ مَـلْكِ الموتْ عِنْدَكْ
ايْعِزْ عَليهِ ايْعُوفَكِ ابْهَالحَالَه وَحْدَكْ
لَا چِفَنْ لَا نَعِشْ لَا مَحْفُورْ لِحْدَكْ
عِلَنْ رَبَّكْ حِدَادْ
وَدَاعَاً يَالجَوَادْ
ـــــــــــــــ
ليلَةِ اغْيَابَكْ يِزِيدِ الهَمْ جَرِحْهَا
مِثِلْ صُبْحِ اهْدَعَشْ يومِ الطَّفْ صُبُحْهَا
اجْنَازِتَكْ بِالشَّمِسْ مَا وَاحِدْ لِـمَحْهَا
وِ الطُّيُورِ اتْظَلِّلِ اعْليكِ ابْجِنِحْهَا
بِچَتْ كِلِّ العِبَادْ
وَدَاعَاً يَالجَوَادْ
ـــــــــــــــ
صَحْ مِتِتْ بِالغُرْبَه وَ اخْبَارَكْ حَزِينَه
لَچِنْ جِسْمَكْ مَا سِمَعْنَه امْسَلِّبِينَه
اِوْ صَدْرَكِ ابْحَافِرِ الخيلِ امْرَضْرِضِينَه
اِوْ رَاسَكِ امْنِ المَگفَه لَا مَا گاطِعِينَه
سَلِيبِ اعْلَه الوِهَادْ
وَدَاعَاً يَالجَوَادْ
ـــــــــــــــ
عيلِتَكْ مِنْ مِتِتْ مَـا وَاحِـدْ هِضَمْهَا
بِالحُّفُظْ وِالصّونْ مَحَّدْ يِدْنَه يَمْهَا
ويلِيْ زينَبْ حِرْگوا اعْليهَا خِيَمْهَا
ابْسوطْهُمْ ضرْبَوا مَتِنْهَا اِوْ سَالْ دَمْهَا
الخِيَمْ صَارَتْ رَمَادْ
وَدَاعَاً يَالجَوَادْ
.
قالَ الامام جواد عليهالسلام:
مَنِ اسْتَحْسَنَ قَبيحاً كانَ شَريكاً فيهِ.
(بحارالانوار، ج۷۵، ص۸۲)
هر كه كار زشتى را تحسين و تأييد كند، در [عِقاب] آن شريک است.
#مواظب_لایک_های_خود_باشیم
#فضای_مجازی
همه موقع جون دادن عزیزاشون رو صدا می زدند،بچه هاشون رو صدا می زنند میگن بیان...مگه پیغمبر همین طور نبود،فرمود: علی جان! بذار حسن و حسین بیان خودشون رو روی سینه من بیاندازن،فرمود: اگه اینا باشن،مَنِ رسولِ خدا راحت می میرم....
الهی برات بمیرم،هیچ کس تویِ حجره نبود...تو حجره دست و پا می زد،یه مرتبه نگاه کرد دید یه کنیزی ظرف آب داره می بره...اون ملعونه،اُم فضل جلوش رو گرفت،گفت: کجا میری؟ گفت: مگه نمی بینی امامم داره میگه: جگرم میسوزه...زد رو دستش،ظرف آب رو شکست...گفت: کنیزا بیان...اینقده دست بزنید، دیگه صداش نمیخوام به گوش برسه....
کربلا هم ابی عبدالله یه جوری گفت: جگرم...هلال گفت: هر جوری شده برم آب بیارم...امام وقتی هلال رسید لبِ گودال، دید شمر داره بیرون میاد...*
ناله وا جگر نزن اینقدر
جگرت را شرر نزن اینقدر
با صدای نفس نفس زدنت
پشت در بال و پر نزن اینقدر
بیشتر می زنند بر روی طشت
ناله ی بیشتر نزن اینقدر
پشت در هیچ کس به فکر تو نیست
پس سرت را به در نزن اینقدر
صورتت را مکش به روی زمین
خاک را بر قمر نزن اینقدر
سن و سالت نمی خورد بِرَوی
آه! حرف سفر نزن اینقدر
وسط کوچه ات می اندازند
به لب بام سر نزن اینقدر
عمه ات را صدا بزن اما
ناله ی یا پدر نزن اینقدر
یادِ گودالِ کربلا هستی
به دلت نیشتر نزن اینقدر
دختری داد می زد ای شمر!
عمه را با سپر نزن اینقدر
خنجر کهنه ای که داری را
رویِ این محتضر نزن اینقدر
حسین....
#شاعر استاد علی اکبر لطیفیان
دو دمه شهادت حضرت جواد عیله السّلام
🏴🏴🏴🏴🏴🏴🏴🏴🏴🏴🏴🏴
میکشی پا روی خاک حجره از زهر جفــــا
یا جواد ابن الرضا (2)
تشنه لب هستی و میخندد عدوی بی حیا
یا جواد ابن الرضا (2)
قاتلم شد عاقبت در آشیانـم همســـــرم
مادرم وای مادرم (2)
میکشم پهلو به خاک و یاد دیوار و درم
مادرم وای مادرم (2)
#کربلایی_علی_اصغر_رفیعی
#دودمه_شهادت_حضرت_جواد_ع
🖤🖤🖤🖤🖤
|⇦•سینه زنی زمینه ویژۀ ایام شهادت ابن الرضا حضرتِ جوادالائمه علیه السلام
غریبُ و تنها نیمه جونه
آسمونم روضه خونه
اشکِ چشماش مثلِ بارونه
رویِ خاکا سر میذاره
هیچکسُ اینجا نداره
بی حبیبه حتی تو خونه
رویِ خاکِ حجره دلش گرفته از این زمونه
من براش بمیرم سنی نداره هنوز جوونه
شبا و روزاش تاره ... امون ای دل امون ای دل
چه حالِ زاری داره ... امون ای دل امون ای دل
امون امون امون ای دل ، امون ای دل ..
هلهله کردن نانجیبا
ناله میزد واغریبا
خیر نبینی بی وفا دنیا
لحظه هایِ آخرش بود
تشنه لب آب بهش ندادن
حجره میشه مثل عاشورا
پاسخی ندادن به ناله هایِ عزیز زهرا
لخته خونه رویِ لبایِ خشکش آه و واویلا
کبوده روی ماهش ... امون ای دل امون ای دل
چه جانگدازه آهش ... امون ای دل امون ای دل
امون امون امون ای دل ، امون ای دل ..
سخته وداع یه برادر
میره پیشِ چشم خواهر
زینب اینجا میشه بی یاور
آروم آروم میره اما
جونِ زینب به لب اومد
خیسِ چشماش این دم آخر
وای چی دیده زینب تَنِ برادر تو خاک و خونه
مادرش تو گودال برا حسینش روضه می خونه
حسین من ... قَتَلوکَ قتلوکَ قَتَلوکَ
حسین من ... ذَبَحوکَ ذَبَحوکَ ذَبَحوکَ
امون امون امون ای دل ، امون ای دل ..
↫
دشمنانت یک طرف ، آن آشنا از یک طرف
بی وفایی یک طرف ، زهرِ جفا از یک طرف
کلِ عالم خون بگرید در عزایِ تو کم است
عرشیان از یک طرف ، اهلِ سما از یک طرف
ارباً إرباً شد دلت از فتنه و نامردیش
زَهرِ کاری یک طرف رقاصه ها از یک طرف
تشنه ای و طالبِ آبی و این ها یک طرف
بر زمین می ریزد آب ، آن بی حیا از یک طرف
«یا جوادالائمه ...»
می کشد جسم تو را تا بام خانه ، پیکرت
می خورد بر کنجِ پله ، بی هوا از یک طرف
خاطراتِ کوچه و گودال پیرت کرده اند
داغِ مادر یک طرف ، کرب و بلا از یک طرف
«یا جوادالائمه ...»
تشنگی تاب و توانش را ربود و ناگهان
بر زمین افتاد از زین شاهِ ما از یک طرف
پیر مردان آمدند و بهرِ قربت می زدند
با لگد از یک طرف ، چوبِ عصا از یک طرف
ای حسین
38.54M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
🔳 #شهادت_امام_جواد(ع)
🌴گدای توام گدای تو یا جواد
🌴غلام توام یه نوکر خونهزاد
🎙 #حنیف_طاهری
⏯ #زمینه
👌
|⇦•در بارگاه تو تمام خلق....
#روضه وتوسل به حضرت جواد الائمه علیه السلام
بیایید از باب الجواد وارد بشیم .همه ی درای سمت حرم اما رضا، یه جوری عاشق رو میرسونه. اما باب الجواد یه چیز دیگه است. وقتی از باب الجواد وارد حرم میشی همون دم در امام رضا علیه السلام میگه گدای جوادمه، نزارین دست خالی برگرده..*
در بارگاه تو تمام خلق جا دارند
حتی همان ها که فقط بار خطا دارند
افتاده جود و لطف هم حتی به پاهایت
در خاندانی که همه دستِ عطا دارند
ایرانیانی که به پابوس تو می آیند
پیش تو روی لب نوای یارضا دارند
آنها که از مشهد مشرف میشوند اینجا
در محضر تو حس و حالی آشنا دارند
چیزی نمیخواهند از جایی به جز این دَر
این مردمی که پیش تو دست دعا دارند
روی از فقیران دَرَت پنهان مکن مولا
مردم گرفتارند، غیر از تو که را دارند
*آقا جواد الائمه درکودکیه باباش امام رضا تبعید شده خودش مدینه است. مردم،گرفتارا، میومدن پیش حضرت ،میدونستن اینخانواده کوچک و بزرگ ندارند.همه اهل کرمند. حضرت اذیت میشد بین این همه گرفتار و مستمند، موفق اومد گفت: آقا! یه در دیگه هم اینخونه داره بزار از این در ببرمتون انقدر اذیت نشید. خبر رسید به امام رضا ،حضرت نوشت: جگر گوشه ی بابا جوادم! اینگرفتارا به امیدی درِ خونه ی تو میان. از همون جا برو که سائلا نشستن....*
راز مگوی زائرانت را تو میفهمی
چه حرفهایی گریههای بیصدا دارند
قبل محرم قلب عالم کاظمینی شد
حاجات ما باز اربعینی و حسینی شد
ای که هوای دست خالی مرا داری
مثل حسن دست کَرم بهر گدا داری
شد قاتلت آن کس که باید همدمت باشد
خیلی شباهت به امام مجتبی داری
*جواد الائمه از امام حسنم غریب تر بود. آخه اون لحظه ی آخرِ برادرا کنار بستر امام حسن بودن، خواهرا براش گریه می کردن، عباس سر به دیوار گذاشته بود، حسین گریه می کنه..اما این آقا لحظه ی آخر تو حجره ی در بسته بود. یه دونه گریه کن دم در اینحجره نبود...ام فضل نانجیب یه عده از کنیزا رو جمع کرده بود می گفت هلهله کنید.. پای کوبی کنید..نمی خوام صداش رو کسی بشنوه...*
مانند زهرا زود از دنیا گذر کردی
در سینهات داغی بزرگ از کوچهها داری
از آتش زَهر از عطش بر خاک میافتی
خون در جگر از نالههای بیصدا داری
لبهای خشکت مثل جَدَّت میخورد بر هم
*لبهای خشکیده ی حضرت تنها شباهت نبود.اینجا هم میگن یکی از کنیزا آب آوردام فضل گرفت ریخت رو زمین...کربلا هم هِلال میگه سِپرم رو پُر از آب کردم، نزدیک گودال شدم دیدم اوننانجیب از گودال بیرون اومد همه لباسا غرقه خونه، گفت: کجا داری میری؟گفتم، دارم برا حسین آب میبرم. صدای العطشش دیوونه ام کرده. یه وقت دامن عربیش رو کنار زد سر و ،روی دست گرفت گفت من سیرابش کردم..گفتم نانجیب بالاترین جنایت رو توی عالم انجام دادی پس چرا بدنت داره میلرزه؟ گفت: هلال اون لحظه ی آخر گوشه ی گودال هیچ زنی نبود. امایه صدایی روهی میشنیدم..یکی هی می گفت: بُنَیَّ قَتَلوکَ عَطشانا....*
↫.
|⇦•اگر چه عاشق تو ...
#مناجات امام زمان روحی له الفدا ویژهٔ شهادت حضرت جواد الائمه علیه السلام
اگر چه عاشقِ تو در بدی زبانزد بود
ولی همیشه به من خوبیِ تو بی حد بود
من آن کبوترِ هر جایی ام که بر بامت
به شوقِ دام، دلم گرمِ رفت و آمد بود
من آن سلامِ پس از هر نمازِ هر روزم
که در تلاشِ رسیدن به تو مُقَیَّد بود
چگونه میشود آقا که با وجودِ تو باز
درونِ برزخِ عاشق شدن مُرَدد بود
همیشه حرف زدن با تو مهربانِ آقا
برای عاشقی ام فرصتی مُجَدد بود
چقدر خوب نگاهت مرا به روضه کشاند
چقدر خوب شدم حالِ من اگر بد بود
مرا همیشه به جَدَّت شناختی گفتی
همان که بینِ حسینیه سینه میزد بود؟
نبود قسمتم امشب به کاظمین رَوَم
کبوترِ دلم ای کاش بین مشهد بود
↫
نرفته است به باب الجواد و بی خبر است
کلیدِ مِهر پدر در عنایت پسر است
پسر، خودِ پدر است، او که چشم و ابرویش
فقط جوان شده ی چشم و ابرویِ پدر است
زمانه در خمِ یک روزِ عمرِ او مانده
همان که زندگی اش گفته اند مختصر است
چقدر دل که اسیرِ کلامِ او شده است
چقدر دل که نمک گیرِ سفره ی شِکَر است
چقدر چَشم، که روشن به روی ماهش شد
چقدر دیده که مشتاقِ رؤیتِ قمر است
نهاد بر سرِ بالین همین که سر، فهمید
چقدر نقشه در این خانه است و زیرِ سر است!
*معتصمِ ملعون در تکاپو بود راهی پیدا کنه امام جواد رو به شهادت برسونه."وَ اَشارَت عَلیَ ابنَة المأمون،زوجَتِه..."پیشنهاد رو به ام الفضل دختر مامون داد." بِاَن تُسَمَّهُ"که آقای ما رو مسموم کنه..."لِاَنَّهُ وَقَفَ عَن انحِرافِها عَن ابی جَعفر"میدونست این از امام جواد منحرف شده"فَاجابَته ذلک"قبول کرد..."وَ جَعَلَتْ سَمّاً فِی عِنَبٍ رَازِقِیٍ"انگور رو مسموم کرد."وَ وَضَعَتْهُ بَیْنَ یَدَیْهِ"مقابل آقا گذاشت."فَلَمَّا أَكَلَ مِنْهُ"آقای ما تناول فرمود،این ملعونه چه کرد؟!"نَدِمَتْ وَ جَعَلَتْ تَبْكِی"پشیمون شد شروع کرد گریه کردن دیگه فایده ای نداره...آقا فرمود:چرا گریه می کنی؟به خدا قسم به یه دردی و فقری دچار بشی. آقای من! وقتی جد غریبت رو می کشتند، زینب نگاه می کرد و عمربن سعد گریه می کرد"والدُّموعُ تَسیلُ عَلی خَدَّیه"زینب صدا زد :داری گریه می کنی چرا یاری نمی کنی؟یه وقت صورتش روبرگردوند....*
مصیبتی ست که پیوند همسرش با او
شبیه رابطه ی بین زهر با جگر است
اگر چه هر چه امام است مظهرِ جود است
ولی میانِ امامان جواد یک نفر است
#شاعر: علی فردوسی
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
#شهادت_ جواد _الائمه_ علیه_السلام
میان حجره غریبانه دست و پا میزد
همان که روضه اش آتش به جان ما میزد
میان اشهد خود گاه یا رضا میگفت
و گاه مادر مظلومه را صدا میزد
تمام حاجت او انتقام سیلی بود…
….از آن که مادرشان را به کوچه ها میزد
صدای ناله ی او: آه سوختم ،جگرم
شراره ها به دل حضرت رضا میزد
صدای هلهله و تشنگی و کاسه آب
گریز روضه او را به کربلا میزد
دلش گرفت برای کسی که در گودال
عدو به پیکر او نیزه بی هوا میزد
همین که چشم به هم میگذاشت او می دید
که روی نیزه سر شیر خواره را میزد
همان که سر شاه را جدا کرده
سه ساله را طرفی برده و جدا میزد
برای اینکه نبیند دوباره این ها را
میان حجره غریبانه دست و پا میزد
#مهدی _نظری
#شهادت_ جواد _الائمه_علیه_السلام
به زمین خوردی و آهت دل ما را سوزاند
جگرت سوخت و این؛ قلب رضا را سوزاند
پشت این حجره در بسته چه گفتی تو مگر
که صدای تو مناجات و دعا را سوزاند
عمر کوتاه تو پایان غم انگیزی داشت
جگر تو جگر ثانیه ها را سوزاند
بی حیا لحظه سختی که به تو آب نداد
با چنین کار دل عرض و سما را سوزاند
بس که در فکر رخ حضرت زهرا بودی
داغ آن صورت مجروح شما را سوزاند
گرچه مثل پدرت سوختی از زهر ولی
مجتبائی شدنت آل عبا را سوزاند
شیشه عمر تو را هلهله ها سنگ زدند
این جوان بودن تو بود خدا را سوزاند
طشت ها تا که به هم خورد خودت میدیدی
خیزران روی لب خشک، حیا را سوزاند
تا کبوتر به تو و صورت تو سایه فکند
ماجرایی دل خون شهدا را سوزاند
بعد غارت شدن جسم غریبی دشمن
خیمه های حرم کرب و بلا را سوزاند
#مهدی_نظری
مداحی_آنلاین_ناح_الحمام_ملاباسم_کربلائی.mp3
16.97M
🔳 #شهادت_امام_جواد(ع)
🌴ناح الحمام لشباب الايمه
🌴ناشر جناحه ويحوم اعله جسمه
🎙 #ملا_باسم_کربلائی
⏯ #عربی