eitaa logo
کانال نوحه و روضه مداح دلسوخته(عرشیان عشق)
5.2هزار دنبال‌کننده
378 عکس
332 ویدیو
119 فایل
لینک های کانال های مداح دلسوخته: کانال مداح اهل بیت (ع) حاج یوسف ارجونی @yousofarjonei مولودی و عروسی @MadahanKhoorshed نوحه و روضه @Arsheyan_Eshgh روضه دفتری @Taranom_Noor ختم خوانی https://eitaa.com/joinchat/4272554106C86c6a6b80a
مشاهده در ایتا
دانلود
‍ ‍⏺دودمه شب هشتم محرم حضرت علی اکبر علیه السلام⏺↘️ ⬇️⬇️⬇️⬇️⬇️ ای پراکنده شده پیکر تو دور و برم ، پسرم ای پسرم اربا اربا شده از داغ تو بابا جگرم ، پسرم ای پسرم ‍ ‍⏺دودمه شب هشتم محرم حضرت علی اکبر علیه السلام می زنم من دست بر هم می زنی تو دست و پا ، حیدر کرب و بلا خاک عالم بر سر این روزگار بی وفا ، حیدر کرب و بلا ‍ ‍⏺دودمه شب هشتم محرم حضرت علی اکبر علیه السلام ای پراکنده شده پیکر تو دور و برم ، پسرم ای پسرم اربا اربا شده از داغ تو بابا جگرم ، پسرم ای پسرم ‍
|⇦•اگر زمین بخورد.. / و توسل به قمربنی هاشم سلام الله علیه اجرا شده شب تاسوعا محرم ۹۹ به نفس حاج محمد رضا طاهری •ೋ ●•┄༻↷◈↶༺┄•● ●•┄༻↷◈↶༺┄•● اگر زمین بخورد، عرش را تکان بدهد کسی که سرو قدش سایه بر جنان بدهد به او همیشه مباهات می کند زینب به کوه شانه‌ی او تکیه آسمان بدهد به بارگاه پرش آسمان پناه آورد پناه عالمیان را پرش امان بدهد عجب نباشد اگر از خجالت آب شود شبیه مشک خودش جرعه‌جرعه جان بدهد جواب العطش خیمه را که مشک نداد جواب کودک بی شیر را کمان بدهد عقیق سرخ حسین از رکاب افتاده است نگین سرخ بهانه به ساربان بدهد بلند شو که پس از تو حسین می میرد تو دست و پا بزنی و حسین جان بدهد *بلند شو داداش .. *بنفسی انت .. چه مقامی داره اباالفضل که حسین دنبالش به سینه میزد میگفت بنفسی انت ..) نداریم برای هیشکی اینطور نوشته باشند یه داغ انسان و کم کم از پا در میاره یک مرتبه کسی پیر نمیشه اما ابی عبدالله کنار این بدن یه مرتبه پیر شد .. نوشته شد یک مرتبه صورت شکسته شد .. آخه تا خم شد کنار این بدن دیگه دیدن نمیتونه کمر راست کنه همه منتظرن بیینن حسین چی میگه .. تا گفت أَلانَ إنکَسَرَ ظَهرِي وَ قَلَّت حِيلَتِي وَ انقَطَعَ رَجائِي .. یک مرتبه همه شروع به هلهله کردن .. ای حسین ..* بد جور سرت به درسر افتاده در ابروی تو زخم تبر افتاده چه آتشی انداخته ای در دل آب دنبال لب تو در به در افتاده این معجزه ی پیمبر علقمه است هر گوشه ای یک تکه قمر افتاده *فَقَطَّعوهُ بِسُیوفِهِمْ اِرْباً اِرْباً هم برای علی اکبر گفته، هم برای قمر بنی هاشم ..* از این همه زخم روی هم فهمیدم یک لشگر نیزه با تو در افتاده نیمی ز سرت مانده به جا زیر عمود بر کتف تو آن نیم دگر افتاده امکان تکان دادن تو اصلا نیست عباس به صحرا چه قدر افتاده برخیز امام بی کست را دریاب بالای سر تو محتضر افتاده در خنده و هلهله کمک میخواهم دلسوخته ای که از کمر افتاده ای حافظ پوشیه ی ناموس خدا برخیز که خیمه در خطر افتاده شاعر : حجت الاسلام محسن حنیفی
|⇦•هر گرفتاری سراغ آستانش... و توسل به باب الحوائج حضرت اباالفضل العباس علیهما سلام اجرا شده شب نهم محرم ۹۹ به نفس حاج مهدی سلحشور •ೋ ●•┄༻↷◈↶༺┄•● ●•┄༻↷◈↶༺┄•● هر گرفتاری سراغ آستانش را گرفت رزق و روزیِ تمام خاندانش را گرفت خوش به حالِ سائلی که سائلِ عباس شد خوش به حال آن که از عباس نانش را گرفت *امشب راحت دَرِ خونه ي عباس دستت رو دراز كن، بگو: آقا! من گدايِ دَرِ خونه ي شما هستم، گدا مي اومد دَرِ خونه اش، در ميزد، قمر بني هاشم رزقِ سالش رو ميداد از بينِ در، اونم تشكر مي كرد مي رفت، آقاجان! خوب بيا بيرون ببينه شمارو، مي گفت: مي ترسم، چشمش به چشمم بيوفته خجالت بكشه، من نمي تونم خجالتش رو ببينم... تا سالِ بعد از كربلا،گدا اومد دَرِ خونه رو زد، اُم البنين اومد در رو باز كرد، گفت: چيكار داري؟ گفت: من همون گدايِ هر ساله هستم، اومدم رزقِ سالم رو بگيرم، اُم البنين فرمود: صبر كن الان ميام، رفت رزقِ سالش رو آوُرد، گفت: خانوم! پس خودِ عباس كجاست، من ميخوام از دستايِ خودش بگيرم، اُم البنين گفت: دستِ عباس رو ميخواي؟ اين دستارو كنارِ علقمه از تن جدا كردن...* خوش به حالِ سائلی که سائلِ عباس شد خوش به حال آن که از عباس نانش را گرفت روزِ محشر دست هايش دستگيري مي كند دستِ خود را داد دستِ دوستانش را گرفت هيچ كس اندازه ي عباس شرمنده نشد كربلا بدجور از او امتحانش را گرفت از خجالت آب شد، آب آورِ كرب و بلا عصرِ تاسوعا امان نامه امانش را گرفت چشم هايش پاسبان هاي بَناتِ خيمه بود حرمله با تير چشمِ پاسبانش را گرفت تيرها در پيكرش وقتِ زمين خوردن شكست بس كه خون رفت از تنش آخر توانش را گرفت صارَ کَالْقُنْفُذ برايِ تيرها جايي نماند ناگهان سر نيزه اي حجمِ دهانش را گرفت
روضه و توسل حضرت علی اکبر علیه السلام شب هشتم محرم _سید مهدی میرداماد↯ ⚫️⚫️⚫️⚫️⚫️⚫️⚫️⚫️⚫️⚫️⚫️ ابی عبدالله چند جا تو کربلا یادِ مادرش افتاد،یکیش اونجایی بود که سینه ی شکسته ی قاسم رو به سینه چسبوند،امشب روضه ام روضه ی امیرالمؤمنینِ،آخ دلم برا حرمت یه ذره شده،یه نجف برا ما امضا کن.... چند جا روضه ی امیرالمؤمنین به یادِ ابی عبدالله افتاد،یاد باباش افتاد،چند تا روضه عجیب غربت امیرالمؤمنین بیداد میکنه... یه جا که علی اصغر رو روی دست گرفت،فقط گناه این بچه این بود که اسمش علی بود.... خود ابی عبدالله،روز عاشورا،جلو سنگ باران و تیرباران دشمن،گفت: مگه من حرامی رو حلال کردم؟حلالی رو حرام کردم؟ از من دروغی،فسقی،فجوری؟ چیِ جلو من سی هزار نفر لشکر کشیدید؟ یه نانجیب بلند شد،گفت:حسین هیچ گناهی نداری،میدونی چرا میخواهیم بُکُشیمِت ؟ "بُغضً لِاَبیک" تو بابات علیِ، گناه از این بالاتر...شروع کرد به امیرالمؤمنین دشنام دادن،جلو حسین به باباش ناسزا می گفت.... دیگه کجا یاد امیرالمؤمنین افتاد؟ وقتی علی اکبر رفت میدان....اسمش علیِ،شهادتش هم مثل امیرالمؤمنینِ،فرقش مثل پدر بزرگش شکافته شد، رفت میدان بار آخر،مرحوم مفید در ارشاد میگه:آخرین بار که رفت،ابی عبدالله دیگه رو پاش بند نبود.....ابی عبدالله خودش اجازه داد،زودم اجازه داد،عبارت میگه: "فَاسْتَاذَنَ اَباهُ فِی الْقِتالِ فَاذِنَ لَه" گفت:برم؟ گفت:برو...بار آخر نوشتن حسین هی می رفت رو بلندی نگاه می کرد،از قول خانوم سکینه نقل می کنن،میگه من کنار بابام تو خیمه نشسته بودم،بابام گوشش تو میدون بود،یه مرتبه شنید یکی میگه:" یا اَبَ عَلَیكَ مِنّى السَّلامَ" سکینه میگه دیدم چشای بابام سیاهی رفت،می خواست سوار اسب بشه،رکاب اسب رو گم کرد،دست و پاش رو گم کرد،پسرمِ،عزیزمِ،داره صدام میکنه...* صدای اکبرِ انگار،می شنوی صداش رو عباس نکنه افتاده از اسب،آخه بچه ام تک و تنهاست عصای پیریِ بابا،پاشو قلبِ منو نشکن *یه موقع یه پدر شهید گریه میکنه،بقیه باهاش گریه میکنن،صدای گریه تو گریه ها گم میشه،اما کسی با حسین گریه نکرد،همه هلهله کرد......* عصای پیریِ بابا،پاشو قلبِ منو نشکن گم شده تو خنده هاشون،صدایِ گریه های من واویلا،چیزی نمونده ازتنت واویلا،گوچه وا کردن زدنت *اونایی که توی کوچه های مدینه نبودن،گفتن:بیان.....* مثه خزون ریخت،بال و پر تو تموم لشکر ریختن سر تو *از بالای اسب نگاه کرد،دید وسط میدون گرد و خاکِ،همه دور یه سوار حلقه زدن،هی شمشیرا بالا میره،پایین میاد،خودش رو رسوند،مرحوم سید بن طاووس تو لهوف میگه:هر شهیدی رو که ابی عبدالله رفت بالا سرش،با اسب تا کنار بدن رفت، بعد از اسب پیاده شد،اما برا علی اکبر فرق داشت،نوشتن:هنوز به علی نرسیده طاقت نیاورد، "فَسَقَطَ مِنَ الفَرَس" از رو اسب افتاد،شیخ حُر عاملی میگه: دیدن دیگه نمیتونه بلند شه،داره رو زانوهاش راه میره،رسید بالا سر علی،پسرم! عزیزم!* می برم تو رو تا خیمه،اگه هلهله بذاره بغض شون رو خالی کردن،کینه هم اندازه داره دشمنا حیا ندارن،حتی از موی سفیدم می بینی انگار نه انگار من یه بابای شهیدم واویلا،میذارمت بینِ عبا واویلا،توان نداره دست و پام انگار بعد تو شکستم،بابات دیگه پا نمیشه وقتی پیکر رشیدت،قد این عبا نمیشه *بذار مثل قدیمیا روضه بخونم،مثل پیر غلاما،بعضی حرفا،یه عمری تازه است،قدیمی ها اینجوری روضه میخوندن: سر رو گذاشت رو زانو آروم نشد،سر رو چسبوند به سینه آروم نشد،سینه رو چسبوند به سینه آروم نشد،صورتش رو گذاشت رو صورت علی"وَ وَضَعَ خَدَّهُ عَلَى خَدِّهِ" همه گفتن حسین جون داد،مرحوم شوشتری میگه:روضه علی اکبر،روضه ی جون دادنِ حسینِ...حسین تکون نمیخوره،همه گفتن:کار پسر و پدر تموم شد،راست گفتن: حسین داشت آروم آروم جون میداد،یه مرتبه شنید یه صدایی داره میاد،برادر! پاشو خواهرت اومده،غیرت الله! پاشو.... این روضه یه جمله گریز میخواد،اینجا دید خواهر وسط نامحرماس،پا شد،علی رو رها کرد،زیر بغل های زینب رو گرفت،جوان های بنی هاشم رو صدا زد،اما ساعتی بعد،همین حسین دید دارن به زینب حمله می کنن،به خیمه ها حمله می کنن،به نیزه تکیه زد، صدا زد: من زنده ام...یه ناله بزن:حسین.... ________ روضه جانسوز ویژه هشتم محرم
خورشید میخواهد تورا.. و توسل به حضرت اباعبدالله الحسین علیه السلام اجرا شده شب شام غریبان محرم ۹۸ کربلایِ معلی به نفس حاج حسن خلج ┅═┄⊰༻↭༺⊱┄═┅ ریختن توی خیمه ها برای غارت ، هرکی هرچی دستش می‌رسید می‌برد ... راوی میگه حدود ساعت سه و چهار بعد از ظهر بود ، اینا حمله کردن به غارت خیمه‌ها ... نازدانۀ سه ساله طبق عادت همیشه توی خیمه سجاده بابارو پهن کرده ، بابا بیاد برای نماز عصر ، آماده نشسته بابا از میدون بیاد برای نماز ... تاریخ اینو میگه شمر پردۀ خیمه‌رو پاره کرد ، وارد خیمه شد ، نازدانه تا چشمش به این ملعون افتاد گفت بابام کجاست ... بیشرف بی‌حیای بی‌ادب دستشو بلند کرد ، همون کاری که ملعون دومی توی کوچه با مادرش زهرا کرد ... ای کاش شب میشد ، تمام دشت می‌خوابید تا عمه هم خود را به دست گریه بسپارد کاشکی عمه هم یه فرصت پیدا کنه بتونه بشینه یه کمی برای بابام گریه کنه ، قلبش داره میترکه ... اما سر رفتن ندارد آفتاب، امروز از شرم حتی یک قدم هم برنمی‌دارد عرض من تمام ... همه شما خسته اید...زبان تشکر هم نداریم از آقا سیدالشهدا ... نمی‌تونیم درک کنیم که چه عنایت عظیمی آقا بهمون داشت ... دهه عاشورا و مجلس روضه و حسینیه و شب و روز روضه ، گریه برای امام حسین ... یه وقت هست رفقا ، بچه شما گم میشه ... خیلی ترسناکه خیلی وحشتناکه ... ولی بچه‌ت گم شده ، توی شهر خودت گم شده ... چهارتا آشنا داری رفیق داری میری سفارش کنی بگردن ... یه وقت هست رفتی دیار غریب ، بچه‌ت گم میشه ، خیلی بیشتر میترسی وحشت می‌کنی ... یه وقت هست یه بچه امانت دادن دست تو ... توی یه مملکت غریب هستی ، کس و کارت‌رو کشتن ، اسیر هستی ، بچه امانتی‌رچ پیدا نکردی ، حالا میگن باید راه بیفتیم بریم ... به یاد همه گذشتگانی که این شعرو خوندن و گریه کردن و ضجه زدن و ناله زدن و زیر خاکها خوابیدن ، پدران و مادران و همه اونایی که به ما یاد دادن که درِ این خونه باشیم ، هرکسی که هر اندازه این محبت رو به ما یاد داده ، حق معلمی گردن ما داره ، همشون فیض ببرند ... همه نوحه خون باشند ... طفل یتیمی ز حسین گم شده ، ساربان ساربان قامت زینب ز ألم خم شده ، ساربان ساربان امشب همه باهم کمک به زینب کنیم ... خسته تر از زینبی ؟! تو که دیگه کتک نخوردی که ... گریه کردی ... طفل یتیمی ز حسین گم شده ، ساربان ساربان قامت زینب ز ألم خم شده ، ساربان ساربان بگم بیت بعدیشو یا نه ... سادات به رگ غیرتشون برنخوره ... از من گله‌مند نباشن ... بر تو دخیلیم أیا ساربان ساربان ساربان این شتران را تو به سرعت مَران ، ساربان ساربان (چرا ؟! ...مگه چیکار دارید؟! ... آخه ...) طفل یتیمی ز حسین گم شده ، ساربان ساربان قامت زینب ز ألم خم شده ، ساربان ساربان •┄┅══༻○༺══┅┄•
|⇦•یارب‌ الحسین با دعای زهرا.. و توسل به سلام الله علیها به امید باز شدن مسیر کربلا به نفس کربلایی حسین طاهری ●•┄༻↷◈↶༺┄•● یا رب الحسین با دعای زهرا بِحَق الحسین روز عاشورا اشفع صَدر الحُسین بِظهور الحُجه .. ان شاالله به لطف این خانم دفع موج بلا رو میبینیم با پرچم رقیه جان با هم اربعین کربلا رو میبینیم دنیامون زیر و رو میشه با گوشه چشمای تو وا میشه هر گره کوری با همین دستای تو بالا رفته تو دنیا پرچم بابای تو ای غوغای محشر فتح شهر شام زینب بر وقار و صبرت داده سلام ای کوه حیا و غیرت بنت الامام اسمت یا رقیه ذکر روز قیام یا لَثارات الحسین .. یا رب الحسین با دعای زهرا بِحَق الحسین روز عاشورا اشفع صَدر الحُسین بِظهور الحُجه .. ان شاالله فرج امضا میشه این آقا منجی دنیا میشه غوغایِ اربعین معنا میشه فرمانده مهدی زهرا میشه فریاد منجی عالم تا آخر دنیا میره روزی‌که پرچم خون خواهیِ حسین بالا میره دنیا تحت فرمان حضرت زهرا میره سربازان کربلا با اِذن امام جان بر کف به‌خط همه در بیت‌الحرام با شمشیرِ تشنه ی بیرون از نیام آماده برای فرمان انتقام یا لَثارات الحسین .. بِنَبیٍّ عَرَبیٍّ وَ رَسولٍ مَدَنی وَ أَخیهِ أَسَدِ اللهِ مُسَمّا بِعَلی وَ بِزَهراءَ بَتولٍ وَ بِأُمٍّ وَلَدَتها وَ بِسَبطَیهِ وَ شِبلَیهِ هُما نَجلَاْ زَکیٍّ وَ بِسَجّادِ وَ بِالْباقِرِ وَ اْلصّادِقِ حَقّا وَ بِموسی وَ عَلیٍّ وَ تَقیٍّ وَ نَقی وَ بِذِی الْعَسکَرِ وَ الْحُجَّهِ و الْقائِمِ بِالْحَق الذی یجلب بسعی بحکم الازلی ــــــــــــــــــ
⇦🕊*مناجات و توسل جانسوز ویژه روز عرفه _ استاد حاج منصور ارضی *↯ ┄┅═══••↭••═══┅┄ ▪️اللهم صل علی محمد و آل محمد و عجل فرجهم لا حول ولاقوه الا بالله العلی العظیم▪️ دل که میگیرد دو چشم تر به دادم میرسد در زمانِ فقر این گوهر به دادم میرسد وسع کم هرگز برایِ ما فقیران ننگین نیست دست من خالی که باشد سر به دادم میرسد دست بر دارید مردم از سر من چون که من دلبری دارم که او بهتر به دادم میرسد از شب قدر تو جاماندم که امروز آمدم گفته اند اینجا حسین،آخر به دادم میرسد این کریمی را که من دارم گدایی می کنم مطمئن هستم که پشت در به دادم میرسم *لازم نیست بیام تو خونش ..." سائل میگه دیدم فقط دستشُ بیرون آورد کیسه های زر و داد گفت ازین به بعد اگر اذیت شدی دوباره بیا ..." وایسادم گریه کردن ..." گفت آقاجان اول اومدم خودتو ببینم ...." اما اینجا مرحوم چمنی یه گریز برا خودش میزد،گفت همچین که دست ابی عبدالله رو دید،گریه کرد گفت کم بود ببخشید،گفت نه ؛ ناراحتم این دستات ....." زیر خاک میره ..." بعد اشاره کرد آقاجان این انگشتای تو رو میبرن ...." این کریمی را که من دارم گدایی می کنم مطمئن هستم که پشت در به دادم میرسم من سراغ هر کسی رفتم،دلم را زد شکست2 غالبا این لحظه ها مادر به دادم میرسد ... *باور کن شعر نمی خونم،با دلت دارم بازی می کنم* فاطمه میلش که باشد وضع بر میگرددُ مرتضی با ظرفی از کوثر به دادم میرسد پاک ها کرببلا رفتند و من جا مانده ام فطرسم امروز،بالُ پر به دادم میرسد ...
‍ . |⇦•اگرچه ظاهرا طفلی رضیع .. علیه السلام اجرا شده شب هفتم محرم۱۴۰۰ به نفس استاد حاج منصور ارضی ●━━━━━━─────── اگرچه ظاهرا طفلی رضیع است میان عرشیان شأنش رفیع است قیامت اختیاراتش وسیع است تمام سینه زن ها را شفیع است علی را بی ولی، میلِ نفس نیست حسینی تر ازین شش ماهه کس نیست به گوش عالمی مانده صدایش صدای غربت بی انتهایش هدایت کرده ما را روضه هایش چه ها کرده است با رأس جدایش چنان عباس برپا این علم کرد یزید و لشگرش را متهم کرد *در بعضی روایات میگن وقتی سرها رو آوردن، سرِ ابی عبدالله با سرِ علی اصغر با هم تو یه طشت بوده .. یکی صدا زد این بچه چقدر شبیه این باباست ..* چه ابیات پر از دردی سرود و به روی گونه، رد خاک و دود و دو چشم بی رمق، رنگ کبود و لبش مانند چوب خشک بود و به حال سختیِ جان کندن افتاد سرش از تشنگی بر گردن افتاد اصلا طوری شد سر از تشنگی دیگه افتاد .. سپیدی گلو معلوم شد نانجیب تیر رو زد سر کاملا به پوست آویزان شد .. ابی عبدالله یه دست سر رو گرفته بود یه دست بدنُ .. دو چشمش رفته، بی تغییر مانده علی لالا چه بی تأثیر مانده بمیرم مادرش بی شیر مانده میان خیمه غافلگیر مانده ربابه خیره سوی اصغرش شد چه خاکی بود آخر بر سرش شد *لالا لالا لالا اصغر بخوابه ..* حسین آمد علی را دید بیهوش گرفتش با دو چشم تر در آغوش همین که برد او را بر روی دوش سه شعبه ذبح کردش گوش تا گوش به دستی ماند جسم پاک اصغر سر اصغر میان دست دیگر پدر ماند و رضیعی سر بریده مردد مانده و رنگش پریده عبایش را روی اصغر کشیده به پشت خیمه ها رفته خمیده *یه موقع ابی عبدالله شنید خانم زینب داره صدا میزنه داداش صبر کن .. بزار رباب یه بار دیگه این صورت قشنگش رو ببینه ..* وداع آخر است و مادر آمد کنار زینب آمد بر سرش زد ازین پس غصه هایش بی حساب است عزداری فقط کار رباب است تمام روز، زیر آفتاب است همیشه خیره سوی ظرف آب است بمیرم که چهل منزل پیاپی سر شش ماهه اش را دید بر نی شاعر: ــــــــــــــــــ ای گلت صید خوارج یا رباب مادرِ باب الحوائج ای رباب کودکت را خوب کردی تربیت بر تو و بر شیرخوارت تهنیت شیرخوارت هدیه‌ای مولایی است گاهوارش هودجی زهرایی است در بلوغ عشق ماه آورده ای ماه پاره در سپاه آورده ای چون تو ای بانو حرم را یار کیست؟! هیچ کس قربانی‌اش شش ماهه نیست ام لیلا را خجالت داده ای اکبری از بعدِ اکبر زاده ای مادری کردی تو با این کودکت چند عباس است طفل کوچکت ای ملائک عاشقِ نوزادِ تو میرسد از آسمان امدادِ تو ــــــــــــــــــ ┅═┄⊰༻↭༺⊱┄═┅ .👇
‍ . |⇦•من کویرِ خشکم و .. علیه السلام اجرا شده شب هشتم محرم۱۴۰۰ به نفس استاد حاج منصور ارضی ●━━━━━━─────── من کویرِ خشکم و محتاج بارانم حسین اشک توبه می چکد بر روی دامانم حسین تا شنیدم گریه اسباب رضای فاطمه است با همه آلودگی دنبال جبرانم حسین هم نوا با خواهرت تسکین قلب مادرت هر تپش قلبم نوا دارد حسین جانم سائلِ دولت سرای روضه خوانان توام شاهد این مدعایم چشم گریانم حسین گرچه از زخم زبان آزرده ام اما بدان تا ابد پا رکاب عشق می‌مانم حسین شد محرّم حجّ عشاق و منا کرب و بلاست کن قبولم که ذبیح عید قربانم حسین روضه هایت آبرو بخش بساط عالم است از ازل شد گریه بر تو دین و ایمانم حسین اربعین موکب به موکب کاش بینم کربلا باز هم بر سفرۀ عشقِ تو مهمانم حسین حُبّ تو سر منشأ انوار «یسعی نورهم» من به شرط دوستی با تو مسلمانم حسین روز محشر چون خدا خواهد کند تعریف خویش از گلویت شاهد تفسیر قرآنم حسین شاعر : قاسم نعمتی عربِ بیایان گرده تازه عاشق پیغمبر شده اومد مدینه گفت من میخوام پیغمبر رو ببینم .. سلمان ایستاده صداش کرد بیا پیغمبر از دنیا رفته ولی من یه جا می برمت یه کسی رو نشونت میدم مثلِ پیغمبرِ .. دستش رو گرفت آورد دربِ خانۀ ابی عبدالله .. در زد سلام کرد وارد شد گفت آقاجان این پیرِ مرد شیفته و دلباختۀ پیغمبر شده ولی پیغمبر از دنیا رفته .. حضرت رو کرد به سمت دهلیزِ خانه صدا زد علی جان .. یکی جواب داد بله بابا .. فرمود بیا .. وارد شد .. حضرت فرمود آی پیرِ عرب ما هر وقت دلتنگِ پیغمبر میشیم به چهره ای نوجوان نگاه میکنیم .. (1) اگه میخوای جمال پیغمبر رو ببینی همین شکلیه .. اَشبهُ الناس خَلقاً و خُلقاً و منطقاً برسول الله این علی اکبرِ منه .. هی نگاهش میکرد میگفت قربونت برم .. چه صورت زیبایی داری .. حضرت فرمود آی مرد آیا راضی هستی یه خار به پای این بچه بره؟! فرمود الهی اون خار تو چشم من بره .. یه مرتبه ابی عبدالله شروع کرد گریه کردن .. گفت ای مرد عرب یه روزی میاد این بدنش رو تیر باران می کنن .. سرو رعنای قدت قامت من خم کرده داغ تو نام مرا شهرۀ عالم کرده پیرِ عشقم من و تو حاصلِ عمرم هستی ای جوان؛ ماتم تو عمرِ مرا کم کرده خبر کشتنِ تو تا که رسیده به زنان حرم امن مرا خیمۀ ماتم کرده ارباً اربای تن تو فزعِ آخر تو ! لحظۀ مرگ مرا خوب فراهم کرده این شکافی که زده نیزه به پهلوی علی صحنۀ مادر و مسمار فراهم کرده *علی جان وقتی این نیزه به پهلوت خورد یادِ مسمارِ در افتادم ..* خیز و بین اشکِ منو کف زدنِ دشمن را داغِ تو شادی این قوم فراهم کرده چه شده جسم تو از لای زره میریزد نیزه ترکیبِ تنت! وای چه درهم کرده .. *تنها بدنی که دستور داد عبا بیارن برا همین بود .. صدا زد «يا فُتْيانَ بَنِي هاشِم إحْمِلُوا أَخاكُمْ إلى الْفُسْطاطِ» (2) ای جوان های بنی هاشم بیایید نعشِ پسرم رو بردارید ..* برخیز ای جوانم ماهِ آسمانم داغت ای علی جان زد آتش به جانم سوزِ ناله ات را از میدان شنیدم خود را تا کنارت با زانو کشیدم واویلا .. واولا .. گشته ارباً اربا از سر تا به پایت دلتنگم برای آهنگِ صدایت خیز و از جا بنگر داغت کرده پیرم با دستم زِ کامت خون لخته بگیرم واویلا .. واولا .. میچینم تنت را در بینِ عبایم گم کردم علی جان دیگر دست و پایم از خیمه رسیده زینب دیده گریان حرف معجر آمد کاری کن علی جان واویلا .. واولا .. منبع: 1) اللهوف، ۱۳۴۸ش، ص۱۱۳ مقتل الحسین، ۱۴۱۸ق، ج۲، ص۳۴ و ۳۵. 2) تاريخ طبرى، ج 4، ص 340 ــــــــــــــــــ ┅═┄⊰༻↭༺⊱┄═┅ .👇
‍ . |⇦•ذکر ما نام گرامی حسین .. علیه السلام اجرا شده روز تاسوعا محرم۱۴۰۰ به نفس استاد حاج منصور ارضی ●━━━━━━─────── اَلسَّلامُ عَلَیْکَ یا اَباعَبْدِاللَّهِ وَ عَلَى الاَْرْواحِ الَّتى حَلَّتْ بِفِناَّئِکَ عَلَیْکَ مِنّى سَلامُ اللَّهِ اَبَداً ما بَقیتُ وَ بَقِىَ اللَّیْلُ وَ النَّهارُ وَ لاجَعَلَهُ اللَّهُ آخِرَ الْعَهْدِ مِنّى لِزِیارَتِکُمْ السَّلامُ عَلَى الْحُسَیْنِ وَ عَلى عَلِىِّ بْنِ الْحُسَیْنِ وَ عَلى اَوْلادِ الْحُسَیْنِ وَ عَلى اَصْحابِ الْحُسَیْنِ ذکر ما نام گرامی حسین فاطمه افتخار ما غلامی حسین فاطمه حلقۀ وصلی که باشد بین ما اهل بیت بی گمان؛ نامِ نامی حسین فاطمه هر گنه کاری بیاید سوی او حر می شود مانده‌ام در خوش مرامی حسینِ فاطمه جان به کف بودن برایِ یاری دین خدا هست رمزِ هم کلامیه حسین فاطمه عمر دنیا نیست هم اندازۀ مدح و ثنا در خورِ والا مقامیه حسینِ فاطمه در کتاب آسمانی هست در هر مکتبی با بیانی خوش اسامیه حسینِ فاطمه شیعۀ اهلِ یمن کافیست بهره دشمنان این سپاهِ سه امامیه حسینِ فاطمه وای اگر آید به میدان لشگرِ اثنی عشر یاورانِ هم قیامیه حسین فاطمه چیزی از دشمن نمی ماند دگر بر روی خاک ای فدای هم خیامیه حسین فاطمه در سپاه او صدای گریۀ شش ماهه اش هست آهنگِ نظامیه حسین فاطمه دانی از چه کشته شد شرمنده سقای حرم داده جان از تشنه کامیه حسین فاطمه اومد وارد شریعه شد .. «فَذَكَر عَطش الحُسَين و أهل بيته فَرمى الماء ..» (1) همه‌ش نگرانِ تشنگی ابی عبدالله بود .. اگه بتونم آب به خیمه ببرم .. بعد سقا دید خواهر زیرِ شمشیر و سنان قطعه قطعه شد تمامیه حسین فاطمه صلی الله علیک یا مظلوم یا قمر بنی هاشم و یا قمر العشیره .. نگاه او دل از ارباب می برد ز چشم اهل کوفه خواب می برد اگر سقا به باران امر می کرد تمام کربلا را آب می برد کسی یاری از او بهتر ندیده است هواداری از او بهتر ندیده است نه اینکه من بگویم دشمنش گفت علمداری از او بهتر ندیده است به میدان زد تماشاگر فلک شد ثناگویِ ابوفاضل ملک شد انا ابن الحیدرش وقتی که پیچید زِ وحشت حرمله زَهره تَرَک شد به زیر پای او لشکر سرش ریخت دل جنگآوران در محضرش ریخت انا ابن الحیدرش وقتی که پیچید ز وحشت حرمله کرک و پرش ریخت همین که از شریعه سر در آورد صدای ضجه از لشکر در آورد خبر دادند سقا رفته میدان ز خوشحالی رقیه پر در آورد بچه ها همه خوشحال شدن .. حتما عمو آب میاره .. شده مثلِ پدر الله اکبر رود سوی خطر الله اکبر دم ظهرست اما در شریعه نمایان شد قمر الله اکبر الا ای ساقیه بی دست عباس سه شعبه دیده است را بست عباس نمیخواهد به فکر خیمه باشی خیالت جمع زینب هست عباس هر کاری کرد تیر از چشمش بیرون نیامد .. مگه کسی میتونه به سر عباس ضربه بزنه! .. این نیزه و تیر رو گذاشت بین پا و بدنِ اسب .. تیر رو که بیرون آمد کلاه خود افتاد .. یه وقت یه نانجیب جلو آمد .. چنان با عمود آهن به سر عباس زد .. (2) ندارد بی تو دیگر یار زینب شود هم صحبت اغیار زینب زبانم لال بی تو غیرت الله رود در کوچه و بازار زینب منابع: 1)بحار الأنوار، ج‏45، ص: 41 2) ابن‌شهرآشوب، مناقب آل ابی‌طالب، ج۳، ص۲۵۶ موسوعة بطل العلقمی، ج۳، ص۱۷۴-۱۷۸ حیاة ابی‌الفضل العباس، ص۲۱۹-۲۲۰ خرّمیان، ابوالفضل العباس، ص۱۰۶- ۱۱۴. ــــــــــــــــــ ┅═┄⊰༻↭༺⊱┄═┅ .👇
|⇦•امام‌ مَنی... و توسل به حضرت سیدالشهدا علیه السلام اجرا شده شبِ چهارم محرم ۱۴۰۲به نفس کربلایی حسین طاهری •✾• ●━━━━━━─────── ⇆ㅤ ◁ㅤㅤ❚❚ㅤㅤ▷ㅤㅤ ↻ امام مَنی، مخاطبِ سلامِ مَنی پناهِ مَنی، همیشه تکیه گاه مَنی غلام توأم چه خوب چه بد به نام توأم گدای توأم من عاقبت فدای توأم کاش یارت باشم نمیخوام دیگه سربارت باشم میخوام رونق بازارت باشم حسین! این قولم باشه حواسم به تو آقا جمع باشه نذار اشکای چشمام کم باشه حسین! ای عشق بچگیم حسین! حسین! حسین! رفیق همیشگیم حسین! حسین! حسین! خدا نکنه، آقام منو نگاه نکنه خدا نکنه، منو یه شب دعا نکنه نمیشه آقام، یادش بره منو بخدا به کرب و بلا قسم نمیشم از تو جدا کُلِّ دارییم، حسینِ همون عشق رؤياييم رفيق شب و روز تنهاييم حسين! عشق طولاني، حسين باقي و دنيا فاني رهام نميكنه حتي آنی حسین! ای عشق بچگیم حسین! حسین! حسین! رفیق همیشگیم حسین! حسین! حسین!‌ ┅═┄⊰༻↭༺⊱┄═┅