eitaa logo
شیخ غلامعلي بدرلو
1.2هزار دنبال‌کننده
2هزار عکس
1.6هزار ویدیو
294 فایل
یاهو زَكَاةُ الْعِلْمِ بَذْلُهُ لِمُسْتَحِقِّهِ وَ إِجْهَادُ النَّفْسِ فِي الْعَمَلِ بِهِ تصنیف غررالحکم، حدیث ۱۳۲ http://eitaa.com/Arshiv_Gholam ارتباط با ادمین: https://eitaa.com/Sheikh_Gholamali
مشاهده در ایتا
دانلود
ما بايد همه با همه رابطه داشته باشيم، منتها چند تا استثناء مى‏شود كه الآن هم با آن ها رابطه نداريم. أمّا اين كه با هيچ دولتى نبايد رابطه داشته باشيم، هيچ عقل و هيچ انسانى آن را نمى‏پذيرد، چون معنايش شكست خوردن و فنا و مدفون شدن است تا آخر. و ما بايد با ملّت‏ ها و دولت ‏ها رابطه پيدا كنيم؛ آن ها را كه مى‏توانيم ارشاد كنيم، با همين روابط ارشاد كنيم، و از آن هايى كه نمى‏توانيم ارشاد كنيم، سيلى نخوريم. امام خمینی (رحمه اللّه) صحيفه امام، ج‏19، ص: 94 @Arshiv_Gholam
مُحَمَّدُ بْنُ يَحْيَى عَنْ أَحْمَدَ بْنِ مُحَمَّدٍ عَنِ ابْنِ فَضَّالٍ عَنِ ابْنِ بُكَيْرٍ عَنْ مُحَمَّدِ بْنِ مُسْلِمٍ عَنْ أَبِي عَبْدِ اللَّهِ (علیه السّلام) قَالَ: كُلَّمَا تَقَارَبَ هَذَا الْأَمْرُ كَانَ أَشَدَّ لِلتَّقِيَّةِ. الكافي، ج‏2، ص 220 @Arshiv_Gholam
از نگاه پسرت سمتِ سرت ریخت دلم دست تو سرد شد و چشم ترت ریخت دلم از سخن های طبیبی که تو را کرد جواب از نگاه همه در دور و برت ریخت دلم مادرم فاطمه را در نظرت می بینم ریخت از فرق تو خونِ جگرت ریخت دلم دست عباس سپردی همۀ ما را بعد از نگاه تو به دست قمرت ریخت دلم نفس من به نفس های تو بند است پدر از نفس های کم و مختصرت ریخت دلم سمتِ کوچه نظرم جلب شد و آن جا، با دیدنِ جمعیتِ پشت درت ریخت دلم رخ مهتابیِ تو روز مرا چون شب کرد خون فرق سر تو خون به دل زینب کرد این غم آن است که یک روزه مرا پیر کند کیست تا حال منِ غم زده تفسیر کند بس که این زخم عمیق است و ز تو خون رفته شیر هم سخت، بعید است که تأثیر کند کاش می مُردم و این گونه نمی دیدم که رنگ رخسار تو هر ثانیه تغییر کند پشت در گفت یتیمی که مگر سابقه داشت بی غذا باشم و خرمای علی دیر کند رحمت حق به دو چشمی که به قصد قربت گریه بر غربت این زخمیِ شمشیر کند کاش پیک أجل این بار کند صرف نظر لاأقل کاش کمی هم شده تأخیر کند کاش فکری تو به حال دل و آهم بکنی چشم خود باز کنی باز نگاهم بکنی ظاهراً زخم، عمیق است و شفا نیست که نیست سرِ مُنشق شده را هیچ دوا نیست که نیست می روی بعدِ تو شاید که بفهمد کوفه هیچ کس مرد تر از شیر خدا نیست که نیست کیسۀ نان و رطب هم به تو می ریزد اشک که گرسنه است یتیمیّ و غذا نیست که نیست کوفه نشناخت تو را بعدِ نبودِ تو چه سود پشت در جمع شده مَردُم و جا نیست که نیست داغ تو داغ بزرگیست که تا آخر عمر مرهمی بر جگر خستۀ ما نیست که نیست با اشاره به من و تشنه لبت فهماندی هیچ داغی چو غم کرب و بلا نیست که نیست چشم تو ماتِ ابالفضل شد و ماتِ حسین روضه خواندی دمِ رفتن به مصیباتِ حسین وای اگر کرب و بلا ختم به گودال شود سیلی شمر و سنان قسمت اطفال شود وای اگر کار به غارت بکشد وای اگر باز از پای زنان زینت و خلخال شود وای اگر سیّد و سالار شهیدان روی خاک آنقَدَر خون ز تنش رفته و بی حال شود وای اگر پیکر بی جان تمام شهداء زیر پا داخل گودال لگد مال شود وای اگر باز شود پای عدو سمت حرم یک دقیقه ز غمش بیشتر از سال شود وای اگر نیزه و شمشیر خورَد از چپ و راست تا پرستوی حرم بی پر و بی بال شود وای اگر اینکه جدا از بدنش سر گردد با نوک چکمۀ ملعون بدنش بر گردد "مهدي مقيمي" @Arshiv_Gholam
اگر انسان با همه ی وجود، خدا را عالم بداند، این اعتقاد به علم مطلق پروردگار، که خود این اعتقاد در حرکت صحیح و معتدل انسان در خطّ عبودیت خدا به شدّت مؤثّر است، موجب خواهد شد که در مقابل آن چیزی که از سوی پروردگار عالم به عنوان قانون زندگی به انسان عرضه شده، خاضع و تسلیم باشد. نائب المهدی امام خامنه ای تفسیر سوره تغابن، ص 46 @Arshiv_Gholam
به چه چیز هایی محتاج است انسان؟ یک...سرمنزل سعادت را بشناسد...بداند به سوی این هدف، از کدام راه باید رفت...دو...پرده های جهل و غرور و پندار و هر آن چیزی که گوهر بینش و خرد او را در حجابی ظلمانی می پیچد و نیروی دیدن و فهمیدن را از او می گیرد، زائل گردد...سه...از دغدغه ها و وسوسه های درونی...که توان فرساتر از عامل های بازدارنده برونی است، برهد...چهار...تلاش خود را ثمربخش بداند...پنج...لغزش ها و خطاهایش قابل جبران و مورد بخشایش باشد...شش...از دستاویز تکیه گاهی مورد اطمینان برخوردار باشد...هفت...در مواجهه با دشمن ها و دشمنی ها از نصرت و مدد خدا برخوردار گردد...هشتم...بر جبهه ها و صف های مخالف برتری و رجحان داشته باشد...نهم...بر دشمنان راه و هدفش که مانع و خنثی کننده تلاش اویند، پیروز گردد...دهم...عاقبت، از همه سختی ها...رسته و به مقصود و منظور خود نائل گردد...یازدهم...در همه حال...از ذخیره هایی که برای آدمی در این جهان مهیّا گشته، بهره مند و برخوردار گردد...و بالأخره بعد از تمام این ها...بعد هم که مُرد...تازه رشته استفاده اش خاتمه نپذیرد، اوّل استراحتش باشد...این ها شرایط سعادت است. نائب المهدی امام خامنه ای طرح کلی اندیشه اسلامی، ص 146 تا 151 @Arshiv_Gholam
الْحُسَيْنُ بْنُ مُحَمَّدٍ عَنْ مُعَلَّى بْنِ مُحَمَّدٍ عَنْ مُحَمَّدِ بْنِ جُمْهُورٍ عَنْ أَحْمَدَ بْنِ حَمْزَةَ عَنِ الْحُسَيْنِ بْنِ الْمُخْتَارِ عَنْ أَبِي بَصِيرٍ قَالَ قَالَ أَبُو جَعْفَرٍ (علیه السّلام): خَالِطُوهُمْ بِالْبَرَّانِيَّةِ وَ خَالِفُوهُمْ بِالْجَوَّانِيَّةِ إِذَا كَانَتِ الْإِمْرَةُ صِبْيَانِيَّةً. الكافي، ج‏2، ص 220 @Arshiv_Gholam
اگر بخواهد تهذيب كند جامعه را، اوّل از خودش بايد شروع كند، و بعداً تكليف دارد كه جامعه خودش را تهذيب كند. اگر خودش تهذيب نشود نمى‏تواند جامعه را تهذيب كند. كسى كه خودش فاسد است، نمى‏تواند كلامش را يك طورى اداء كند كه مردم صحيح بشوند، تأثير ندارد. آن وقتى كلام تأثير دارد كه از قلب مهذّب و پاك بيرون بيايد، اگر چنانچه از قلب ناپاك بيرون بيايد و از قلب شيطانى بيرون بيايد، به زبان شيطانى گفته بشود، اين تأثير نمى‏تواند بكند در قلب اشخاص. و اگر چنانچه قلب، قلب رحمانى شد، الهى شد، توجّه به خدا كرد، از خدا همه چيز را خواست، همه چيز را به دست او دانست، او مى‏تواند كه مردم را تهذيب كند. امام خمینی (رحمه اللّه) صحيفه امام، ج‏19، ص 135 @Arshiv_Gholam
بر طبق دستورات اوّلیه اسلام، لازم نیست این دو منصب (مرجعیّت و ولایت أمر) در یک فرد جمع شود، بلکه اساساً لازم نیست ولیّ فقیه، مرجع تقلید بوده و مقلّدینی داشته باشد. آنچه در ولیّ فقیه لازم است، چنانچه در درس دوازدهم گذشت، ویژگی فقاهت و تخصّص در شناخت احکام اسلامی است. چون شرایط هر کدام از دیگری متفاوت است. استاد محمد نجفی حکومت اسلامی از مبانی تا مقاصد، ص 331 و 332 @Arshiv_Gholam
دور شمع پیکرت، گردیده ام خاکسترت ای به قربان تو و این رنگ زرد پیکرت از نفس های بلندت میل رفتن می چکد حق بده امشب بمیرم در کنار بسترت تا نگیرد خون تازه گوشه ی تابوت را مهلتی تا که ببندم دستمالی برسرت حیف شد، از آن ­همه دلواپسی کودکان کاسه های شیر­ مانده روی دست دخترت کاش می ­مُردم نمی­ دیدم به خاک افتاده است هیبت طوفانی دلدل سوار خیبرت خلوت شب های سوت و کور نخلستان شکست با صدای وا علی و وای حیدر حیدرت شهر کوفه تا نگیرد انتقام بدر را دست خود را بر نمی دارد پدر جان از سرت با شمایی که امیر کوفه اید اینگونه کرد الأمان از کاروان دختر بی معجرت می روی أمّا برای صد هزاران سال بعد میل احسان می نماید غیرت انگشترت "علی اکبر لطیفیان" @Arshiv_Gholam