با سینه ی شکسته علی را صدا مکن
اینگونه پیش من کفنت را سوا مکن
هفتاد و پنج روز، زمن رو گرفته ای
امروز را بیا و از این کارها مکن
من رو زدم تو خنده به تابوت می کنی؟!
اینگونه با دلی که شکسته است تا مکن
پیراهن اضافه نداری عوض کنی
پس بر لباس خونی خود اعتنا مکن
از این طرف به آن طرف خانه پیش من
پیراهن حسین مرا جا به جا مکن
من بیشتر به فکر توام درد می کشی
پس زودتر برو، برو فکر مرا مکن
هر قدر هم که باز بگویم نرو بمان
بی فایده است پس برو و پا به پا مکن
أصلاً بیا بدون خداحافظی برو
حتّی برای ماندن من هم دعا مکن
«علی اکبر لطیفیان»
#شعر
#روضه
#حضرت_زهرا
@Arshiv_Gholam
عَلِيُّ بْنُ إِبْرَاهِيمَ عَنْ أَبِيهِ عَنِ النَّوْفَلِيِّ عَنِ السَّكُونِيِّ عَنْ أَبِي عَبْدِ اللَّهِ (علیه السّلام) قَالَ قَالَ رَسُولُ اللَّهِ (صلّی اللّه علیه و آله):
🔸آفَةُ الْحَسَبِ الِافْتِخَارُ وَ الْعُجْبُ.
🔹از حضرت صادق (عليه السّلام) روايت شده است كه رسول خدا (صلّى اللَّه عليه و آله و سلّم)، فرمود:
آفت حسب و شرافت به خود باليدن و خودبينى است.
📜الكافي، ج2، ص 328
#حدیث
#الکافی
#امام_صادق
#رسول_الله
@Arshiv_Gholam
ای اذانِ أشهد أنّ علی مولای من
میشود تکمیل با دنیای تو دنیای من
چند سالی میشود تاج سر زهرا شدی
نقطه ی پایین “با ”، ای نقطه ی در “فا”ی من
یا علی جانم، فدای عین و لام و یای تو
حرف حرفم، فا و آ و طا و میم و های من
من خودم فکری به حال دردهایم میکنم
جان زهرا تو فقط غصّه نخور آقای من
صبح تا حالا نشستم چند تا گل چیده ام
ای بزرگ خانه ام! تقدیم تو گلهای من
هر چه کردم سینهام نگذاشت، جان فاطمه
چند بار این بچّه هایم را بغل کن جای من
من نمیدانم چرا هر وقت خوابم میبرد
استخوان من میفتد روی هم، ای وای من
دست تو وا شد خدا را شکر پس من میروم
راستی تابوت را آماده کرد أسمای من
بعد از این مسجد برو راحت برو راحت بیا
یک سر مویی اگر کم شد ز مویت پای من
پیرهن را بافتم یعنی به دردش میخورد؟
یا خجالت میکشد این زینب کبرای من
#شعر
#روضه
#حضرت_زهرا
@Arshiv_Gholam
آنکه می بوسید جبریل امین خاک درش
سر درآورد از تنور خانهی خولی سرش
خواهرش دنبال او میگشت در مقتل ولی
یافت او را در تنور نیمهروشن مادرش
هر تنوری که غروبی داخلش نان پخته اند
قدری آتش هست تا شب در دل خاکسترش
دود میشد خاطرات مادرش کنج تنور
روی مویش میچکید اشکِ دو چشمان ترش
لشگر موی سیاهش رنگ خاکستر گرفت
رفت از دست عاقبت حتّی سیاهی لشگرش
همسر خولی دگرگون شد سرش را تا که دید
بی گمان جان میدهد سر را ببیند دخترش
صورتش زخمی و گیسویش تماماً سوخته
چیزی هم مانده مگر تا که ببوسد خواهرش؟
بوی نان آورد با خود از برای اهل بیت
سیر شد قبل از همه از زندگانی همسرش
راه طولانیِ این سر از تنور آغاز شد
اوّل راهی که این باشد امان از آخرش
آن درختی که سرش را ظهر بر شاخه گرفت
گریه می کرد از سر شب تا سحر برگ و برش
#شعر
#روضه
#امام_حسین
@Arshiv_Gholam
PADESHAH HAR DO ALAM.mp3
3.72M
🎙پادشاه هر دو عالم🎙
🔰 کربلایی نریمان پناهی
🗓 صوت های قدیمی
#صوت
#سینه_زنی
#نریمان_پناهی
@Arshiv_Gholam
zamine ghadim rahimian.mp3
18.44M
🎙داد از این درد🎙
🔰 کربلایی امین قدیم و روح اللّه رحیمیان
#صوت
#روضه
#سینه_زنی
#امین_قدیم
#روح_الله_رحیمیان
@Arshiv_Gholam
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🎥از زدنم خسته نمیشه🎥
🔰 کربلایی امین قدیم و مجید رضانژاد
#فیلم
#روضه
#سینه_زنی
#امین_قدیم
#مجید_رضانژاد
@Arshiv_Gholam
وقتی امام عصر ما امشب عزادار است
برپایی این روضه ها واجب ترین کار است
پیراهن و شال عزا مولا به تن دارد
امشب تمام عرش با آقا عزادار است
بی جرم و تقصیری به زندان شد امامِ ما
یوسف به زندانی شدن آیا سزاوار است؟
زندان برای عاشقان خلوتگه خوبی است
هر روز، روزه، هر شبش دیدارِ دلدار است
ای کاش قدری معتمد شرم و حیا می کرد
أصلاً که گفته او ز آقا دست بردار است؟
با زهرِ کاری، عاقبت زهر خودش را ریخت
این روضهی زهر و جگر الحق که دشوار است
از ترسِ رسواییِ خود از این جنایت ها
در هر کجا پشت سرش گفتند "بیمار است"
مردی که هر شب تا سحر غرق عبادت بود
این چند روزه تا سحر از درد، بیدار است
رنگش دگرگون می شود هر بار از دردش
پهلو به پهلو می کند، هرچند ناچار است
در این دم آخر شنیدم کعبه هم می گفت
بیچاره من که قسمتم هجرانِ از یار است
در سامرا بوی مدینه می رسد انگار
آقا به یاد محسن و خونِ به دیوار است
در بسترش هر شب سؤال از مادرش می کرد
مادر چرا پس بسترت اینقدر گلدار است؟
در جست و جوی علت آن سینهی مجروح
حالا شده خیره به در، در فکر مسمار است
میخواست تا یک جرعهی آبی بنوشد که
افتاد از دستش قَدح، از بس که تب دار است
این جا پسر سیراب کرد آخر امامش را
در کربلا شرمندگی سهم علمدار است
سر منشأ هر روضه ای از روضه ی زهراست
گرچه مصیبت در دل تاریخ بسیار است
«محمد جواد شیرازی»
#شعر
#روضه
#حضرت_زهرا
#امام_حسن_عسکری
@Arshiv_Gholam
ز راه آمده از خانهیِ خدا برگرد
اگر خودم به تو گفتم بیا، نیا برگرد
تو را به حیدر کرار بگذر از کوفه
برای خاطر خیرالنّساء بیا برگرد
برای قامت اکبر، دو تا عبا بردار
که جا نمیشود این تن به یک عبا برگرد
خدا به خیر کُند شمر چکمه پوشیده
در انتظار تو اِستاده بی حیا برگرد
یزید، به دستش گرفته چوب منتظر است
که بر لبت بزند ضربه با عصا برگرد
اگر به کوفه بیایی رُباب می بیند
که می رود سر طفلش به نیزه ها برگرد
«سعيد خرازي»
#شعر
#روضه
#حضرت_مسلم
#امام_حسین
@Arshiv_Gholam
عِدَّةٌ مِنْ أَصْحَابِنَا عَنْ أَحْمَدَ بْنِ مُحَمَّدٍ عَنْ عَمْرِو بْنِ عُثْمَانَ عَنْ عَلِيِّ بْنِ عِيسَى رَفَعَهُ قَالَ:
🔸فِيمَا نَاجَى اللَّهُ (عَزَّ وَ جَلَّ) بِهِ مُوسَى (علیه السّلام):
يَا مُوسَى لَا تُطَوِّلْ فِي الدُّنْيَا أَمَلَكَ فَيَقْسُوَ قَلْبُكَ وَ الْقَاسِي الْقَلْبِ مِنِّي بَعِيدٌ.
🔹علىّ بن عيسى در حديثى مرفوع روايت كند كه فرمود در آنچه خداى عزّ و جلّ با موسى (عليه السّلام) مناجات كرد اين بود كه:
اى موسى در دنيا آرزوى خود را دراز مكن كه دلت سخت، و سخت دل از من دور است.
📜الكافي، ج2، ص 329
#شعر
#الکافی
#حضرت_موسی
@Arshiv_Gholam
چشمهایم باز شد دیدم بنایم سوخته
جبرئیل ام زخمی و غار حرایم سوخته
هر چه گفتم غیر خاکستر نیامد از دهان
در میان آتش کینه صدایم سوخته
خواستم آتش گرفتن را بیاموزم نشد
تا نسوزم پشت در، زهرا به جایم سوخته
شب که می شد شمع می شد تا سحر از سوز تب
آنکه روزش هم چو پروانه به پایم سوخته
هر چه گفتم از شفا او در قنوتش مرگ خواست
در تنور "ربّنا"ی او دعایم سوخته
آب آتش را کند خاموش أمّا بنگرید
از شرار داغ زهرا اشکهایم سوخته
«محسن عرب خالقی»
#شعر
#روضه
#حضرت_زهرا
@Arshiv_Gholam
اي دلت بند أميرالمؤمنين
رشته هاي چادرت حبل المتين
مادر ماهي و خورشيد زمين
اي كنيز فاطمه أمّالبنين
يك رباعي داشته ديوان تو
چار گل روييده بر دامان تو
چارقُل خوانديم در قرآن تو
همسر شيري و خود شير آفرين
مثل قطره آمدي، دريا شدي
خاك بودي، تربت أعلي شدي
تا كنيز خانه زهرا شدي
خانه ات شد قبله عرش برين
اي به روح تو سلام اهل بيت
عارفي تو بر مقام اهل بيت
بچّه هاي تو غلام اهل بيت
اي غلام خانه ات روح الامين
تو همه تن بودى و جان شد علي
در كوير تشنه باران شد علي
تو شدي قاري و قرآن شد علي
اي مفاتيح الجنان بي قرين
آنكه حكم صبر از اللّه داشت
پيش چشمت سر درون چاه داشت
نيمهشب ها روضه اي كوتاه داشت
پيش چشمم خورد زهرا بر زمين
وقت رفتن پيش چشم زينبين
گفته اي عبّاس را، اي نور عين
بر نميگردي مدينه بي حسين
جان تو جان امام من، همين
حال آورده بشير از ره خبر
كاروان عشق آمد از سفر
نه ستاره مانده ديگر نه قمر
آه اي أمّالبنين بي بنين
بند قلب دختر زهرا گسست
تا كنار علقمه افتاد دست
با عمودي فرق عبّاست شكست
خورد با صورت زمين آن مه جبين
تا علمدار حرم از حال رفت
يوسف زهرا سوي گودال رفت
دست دشمن جانب خلخال رفت
حمله كردند از يسار و از يمين
روز، سينه زن شد و شب گريه كرد
شمر تا خنديد زينب گريه كرد
نعل مي رقصيد و مركب گريه كرد
ذوالجناح آمد به خيمه شرمگين
تو نبودي خيمه را آتش زدند
عشق را در كربلا آتش زدند
بچّه ها را بي صدا آتش زدند
سوخت آن شب قلب ختم المرسلين
خوب شد مادر نبودي، ناگهان
سرخ شد از خشم چشم آسمان
تا كه در گودال آمد ساربان
خاتم آل عبا شد بي نگين
خوب شد مادر نبودي، سر شكست
در حرم گهواره اصغر شكست
بعد سقّا حرمت معجر شكست
راهي بازار شد پرده نشين
«محسن عرب خالقی»
#شعر
#مدح_و_روضه
#حضرت_ام_البنین
@Arshiv_Gholam
زمینه - سیده مظلوم تو باب حاجاتی .mp3
6.05M
🎙سیّده ی مظلوم تو باب حاجاتی🎙
🔰 کربلایی علی اکبر سلحشور
#صوت
#سینه_زنی
#علی_اکبر_سلحشور
@Arshiv_Gholam
4_6032889687356476171.mp3
7.95M
🎙پناه عالمیان زینبت پناه ندارد🎙
🔰 کربلایی سید امیر حسینی
#صوت
#سینه_زنی
#سید_امیر_حسینی
@Arshiv_Gholam