eitaa logo
کانال مداحی باسبک عاشقان حضرت زینب(س)
32.5هزار دنبال‌کننده
1.5هزار عکس
1.3هزار ویدیو
789 فایل
ارائه متن و صوت نوحه، روضه، مرثیه و،،،، مدیریت کانال:شعبانپور @Noferesti1 ─⊱✾♡✾⊰─ https://eitaa.com/joinchat/2115895304C4149e19122 @Asheghane_hazrat_zeynab 💠 اللّٰهمَّ عَجِّلْ لِوَلِیِّكَ ٱلْفَرَجَ 💠 تعرفه تبلیغات این آیدی👇🏼 @kianatv ─┅─⊱✾♡✾⊰─┅─
مشاهده در ایتا
دانلود
|⇦•آمدم توبه کنم... و توسل به حضرت علی اصغر علیه السلام ویژه ماه مبارک رمضان به نَفسِ حاج محمد رضا طاهری •✠• مهربانی تو خدا ، از تو جدا ، شدم مَنِ عاصی زندانیِ گُنَهُ ، جُرم و خطا ، شدم مَنِ عاصی عَبدِ سَر افکنده منم از گنه شرمنده منم لیکن از لطف و کرمت ای خدا آکنده منم گذشته از حَد شد ، خَطایِ من اَلعَفو ولی خِجل هستم ، خُدایِ من اَلعَفو گشته از دیده ی دل ، اشکِ خجالت روان خون کردم با گُنهم ، قلبِ امامِ زمان شکسته قلب و رو سِیهم ببین که من گم کرده رَهَم رَهی نشانم ده ده به راه خود مَدَدَم برای تَرکِ فِعلِ بدم خودت توانم ده مهربان کُن تو نظر بر من و بر خرابیِ حالم آمدم توبه کنم از گُنهُ ، بدی اعمالم آمدم تا در بزنم ،تابگیرم ازتو جواب میشوم پاک از گُنَهَم، بانگاهِ طِفلِ رباب رو سِیه و گمراه،به دیدگانِ تر گرفته ام ذِکرِ،یاعلیِ اصغر رویِ دستانِ حسین ،میشودحاجت روا پاره حنجرشده و، میزند او دست پا به سمتِ خیمه خونِ خدا می بَرداو را زیرِ عبا خمیده و مُضطَر چه صحنه هایی دیده شده به آسمان پاشیده شده خونِ علی اصغر *صدایِ ابی عبدالله بلندشد، «مُنَّ عَلَینٰا...» بر ما منت بگذارید،این بچه رو بگیرید سیراب کنید... آی کسایی که این چند شبه منتظرید دَرِ خونۀ باب الحوائج علی اصغر بروید در بزنید ،امشب اگه حاجتت رو نگیرید کاهلی کردی... آی بمیرم هنوز صحبت های ابی عبدالله تموم نشده بود، یه وقت نگاه کرد «فَذُبِحَ الطِّفلُ مِنَ الاُذُنِ الیَ الاُذُن» بچه داره رو دستش بال بال میزنه...*
🔘🔘🔘🔘 ✅بنداول زبانحال نوکر سلام مادر سلام والا مقام بانو عوض می شه با تو حال و هوام بانو سلام بانو سلام ای مادر زهرا ازداغ تو پراز غصه شده دلها ام الزهرا. سلام انبیا بر تو ام الزهرا سلام اولیا برتو سلام مادر سلام مادر سلام مادر 🔘➿➿➿➿➿🔘 ✅بنددوم زبانحال فاطمه (س) نرو مادرنرو ای هستیه زهرا نرو مادر که بی تومن میشم تنها با چشم خون با قلبی پر شرر می ری معلومه که بدونه ما سفر می ری برای من نگاهت تنها تسکینه نزار داغت بمونه روی این سینه نبود رسمش رفیق نیمه راه باشی قرار بودکه برا من تکیه گاه باشی مرو مادر مرو مادر مرو مادر 🔘➿➿➿➿➿➿🔘 ✅بندسوم زبانحال پیغمر(ص) خدیجه جان چقد به زحمت افتادی برای من تموم هستی تو دادی خدیجه جان چقدسختی کشیدی تو برای دین مصیبت هایی دیدی تو خداحافظ الا ای همسرخوبم خدا حافظ الا ای یار محبوبم خداحافظ خداحافظ 🔘➿➿➿➿➿🔘 ✅بندچهارم زبانحال حضرت خدیجه (س) بشین مادر کنارم دختر زیبام بگم باتو از غمها و وصیت هام. بمیرم که میری بین در و دیوار می بینی تو پس از من خون رو مسمار می بینی تو. هجوم قوم نمرود و می بینی تو اتیش و هیزم و دود و بمیرم من میشه گونه ی تو نیلی می افتی رو زمین با ضربه ی سیلی بمیرم من پهلوتو میشکنن مادر بمیرم که بازوتو میشکنن. مادر بمیرم من دو روزه پیر میشی زهرا(س) توی خونه تو زمین گیرمیشی زهرا(س) مرو مادر مرو مادر 💠💠💠3⃣9⃣1⃣💠💠💠 🔘➿➿➿➿➿🔘 نفس کربلایی حسین عینی فرد
‍ هدیه به حضرت خدیجه صلوات شور یا زمینه روضه ای شعرو سبک رضا نصابی به نفس کربلایی احسان صفری وای چقدر شدی نحیف و لاغر میبینمت با حال مضطر افتادی بی رمق تو بستر مادر مادر وای کنار تو ببین نشستم بزار تو دستا ت و تو دستم ببین که از غمت شکستم مادر مادر قربونه نگاه زیبا تو قربونه غم تو چشماتو بکش رو سرم باز دستاتو مادر مادر مادر همه کس و کارمی مادر تو باغ و بهارمی مادر تو دارو ندارمی مادر مادر مادر مادر ای مهربونم دردت به جونم ببین چه گریونم چشما تو واکن من و نگا کن بی تو نمیتونم وای بعد تو حال من خرابه زندگی بعد تو عذابه دختر تو خیلی بی تابه مادر مادر وای معلومه از حال تو میری معلومه از زندگی سیری تو این یکی دوروز میمیری مادر مادر میبوسم من دست و پای تو میبوسم مادر چشمای تو اللهی بمیرم جای تو مادر مادر مادر بی تو میمونم با درد و غم بی تو میمونم من با ماتم سایتو نکن از سرم کم مادر مادر مادر لحظه ی آخر باحال مضطر با دیده های تر میگی از آتیش، میگی از هیزم میگی زمیخ در رضا نصابی به نفس کربلایی احسان صفری
. (خواهند اگر ببخشند از مجرمی گناهی) خواهند اگر ببخشند از مجرمی گناهی اول ورا نوازند با سوز و اشک و آهی دریای عفو جوشد از اشگ دردمندی اوراق جرم سوزد از آه صبحگاهی اینجا گناه بخشند کوهی به کاه بخشند بیچاره من که با خود ناورده پّر کاهی ای وای اگر برای افشای هر گناهم گردند روز محشر هر عضو من گواهی هر چند روسیاهم با آنهمه گناهم مشتاق یک نگاهم مولای من نگاهی یارب چگونه سوزد آن کو در آستانت رخسار خویش سوده بر خاک گاه گاهی بار گناه سنگین ره منتهی به بن بست در پیش رو ندارم جز باب تو به راهی از من گنه بود زشت از تواست عفو، زیبا ای عفو از تو زیبا العفو یا الهی تن خسته پا شکسته درها تمام بسته جز باب رحمت تو نبود مرا پناهی عمری گناه کردم دل را سیاه کردم من اشتباه کردم یارب چه اشتباهی آلودگی دل را با اشگ تو به شویم تا در دلم نماند آثاری از گناهی با کثرت گناهم مپسند روسیاهم کاورده ام علی را در عین روسیاهی مهر علی است (میثم) مهر نجات عالم بی حب او نباشد طاعات جز تباهی شاعر: @Asheghane_hazrat_zeynab
4_5969924199781762440.mp3
زمان: حجم: 606K
نوحه وفات حضرت خدیجه(س) (رفتنت را دگر باور ندارم مادرم در فراقت بیقرارم)۲ دخترت را نگر زار وحزین است رفتی وفاطمه بس دل غمین است۲ مادرم مادرم ای مادر من۳ __________ (زدی آتش به هجرت جان بابا بوده ای مادرم تو جان بابا)۲ اشک خون ریزد او از دیدگانش گشته دل تنگ یار مهربانش۲ مادرم مادرم ای مادرمن۳ ___________ (می شوم بر پدر ام ابیها همه جا می روم همراه بابا)۲ جای تو می دهم دلداری او همچوتو می کنم من یاری او۲ مادرم مادرم ای مادر من۳ شاعر:اسماعیل تقوایی
▪️🍃▪️ جانسوز ویژۀ شهادت اُم المومنین حضرت خدیجه سلام الله علیها به نفس سید رضا نریمانی امشب میخوایم بریم درِ خونۀ حضرت خدیجه سلام الله علیها،مادرِ بزرگِ همۀ ما گریه کن هایِ حسین* دلم می‌خواست امشب اشک، چشمم را خبر می‌کرد دلم می‌خواست دستم خاکِ عالم را به سر می‌کرد دلم می‌خواست امشب پایم از ماندن حذر می‌کرد به قبرستانِ دلگیر ابوطالب گذر می‌کرد دلم می‌خواست خیس از گریه‌های ابرها باشم دلم می‌خواست امشب زائر آن قبرها باشم بهشتی باز هم از جنسِ خاکی نازنین آنجاست مزار پاره‌های قلب ختم‌المرسلین آنجاست یقیناً قطعه‌ای از جنت حق در زمین آنجاست چرا که مرقد خاکی ‌اُم المومنین آنجاست شدم سرمست از شهدی که شیرین کرد کامم را به بانویم خدیجه عرض کردم تا سلامم را سلام ای مادر اسلام، ای خانوم، ای بانو سلام ای بی‌قرارت چارده معصوم، ای بانو سلام ای سنگِ خارا در کفت چون موم، ای بانو سلام ای مظهر یا حَیّ و یا قَیّوم، ای بانو تو حی و زنده خواهی ماند تا وقتی که دین زنده است تو قیومی و با تو پرچم اسلام پاینده است الا یا کاشف‌الکَربِ محمد سیب لبخندت سلامت داده جبرائیل از سوی خداوندت به جنت هاجر و حوا و مریم آرزومندت تو را کافیست بشناسیم از اوصاف فرزندت *همه این خانمُ تنها گذاشتن و رفتن .. دیگه هیچ کسی احوالِ این خانمُ تو این شهر نمی پرسید .. اما همچین که به فاطمه سلام الله علیها باردار شد پیغمبر میومد میدید خدیجه خوشحالِ .. داره حرف میزنه ، چی شده خانم ؟عرضه میداشت آقاجان بچه ای که در رحم دارم با من حرف میزنه .. منو دل داری میده .. میگه مادر جان اگه همه تنهات گذاشتن خودم انیسُ و مونستم .. اجاره میدید همین جا یه گریزی بزنم ؟ اینجا به مادرش دلداری میداد مادر خوشخال میشد یه وقتم پیغمبر وارد شد دید فاطمه داره گریه میکنه .. دخترم چی شده ؟عرضه داشت باباجان بچه ای که در رحم دارم داره با من حرف میزنه .. پیغمبر فرمود خوشحال باش فاطمه جان تو هم که در رحم مادرت بودی حرف میزدی و دلداری به مادرت میدادی .. عرضه داشت آخه بابا جان پسرم دلداری به من نمیده .. هی داره صدا میزنه انا الغریب .. انا العطشان .. به جنت جز اینکه خواجۀ لولاک، احمد همسرت باشد گواه عصمتت این بس که زهرا دخترت باشد الا ای یاد تو آرامش پیغمبر مکه الا ای تربت تو قبله‌گاه دیگر مکه الا ای سایۀ دست کریمت بر سر مکه یتیمان تو از راه آمدند ای مادر مکه قرار دل، دلم را عاری از هر بی‌قراری کن کریمه، باز مهمان آمده پس سفره‌داری کن میان بستر افتادی و باری مانده بر دوشت پر از فریاد بی‌تابیست بر لب‌هایِ خاموشت صدای گریه‌ای گویا طنین افکنده در گوشت ببین زهراست که بی‌تاب افتاده در آغوشت نگاهت حس تلخ لحظه‌های واپسین دارد وصیت‌هایت امشب حرف‌هایی آتشین دارد *اسما میگه دیدم داره گریه میکنه عرضه داشتم خدیجه جان ، خانم جان مگه پیغمبر به شما نفرمودند که جاتون تو بهشت ؟! پس چرا گریه میکنید؟ فرمود اسما گریه م برا خودم نیست ، این لحظه هایِ آخر دارم برا دخترم گریه می کنم .. دارم برا اون لحظه ای گریه میکنم که شبِ عروسیش هیج کسی نیست بهش سر بزنه بغلش کنه .. میخوام عرضه بدارم بی بی جان نگرانِ چی بودی، چی شد .. اسما عرضه داشت خانم جان من از طرفِ شما براش مادری میکنم .. چرا ای باغبان از آتش گلشن نمی گویی چرا با فضه ات گفتی ولی با نمی گویی* گمانم در نگاه دخترت آزار می‌بینی و داری خانه‌ای با آتش بسیار می‌بینی کسی را آشنا بین در و دیوار می بینی میان پهلوی گل تیزی یک خار می‌بینی ببین که دست‌های تازیانه می‌رود سویش همینکه دخترت افتاد در افتاد بر رویش شاعر: اینجا قولی که پیغمبر به خدیجه(س) داده بود رو عملی کرد؛ وقتی میخواست غسل بده، کفن کنه خود پیغمبر عبا رو آورد، این بانو رو داخل عبا گذاشت، تنهایی داخل قبر گذاشت.. (یاد چی افتادی؟!) یه شبی هم امیرالمومنین تنهایی هی دوروبرش رو نگاه میکرد دید محرمی نداره‌‌... از امانت داری‌ام شرمنده‌ام دخترعمو همین جور که مستأصل بود، یه مرتبه دید دوتا دست از قبر بیرون اومد؛ امانتم رو تحویلم بده علی جان.. همه‌ی اینایی که برات گفتم کفن داشتن... پنج تا کفن فرستادن. پیغمبر، امیرالمؤمنین، فاطمه، حسن؛ همه کفن داشتن. تو این عالم هیچ‌کس بی‌کفن نمونده؛ اما آقای من و تو هم کفن داشته میدونی چی...؟ کفنی داشت زِخاک و کفنی داشت زِخون تا نگویند شه کرببلا بی کفن است استخوانی اگر از سینه او باقی ماند آن هم از ضرب سم اسب شکن در شکن است
رادیو عقیقlll_1556725912_Pooyanfar-AheGheflat5B3205D_5932541319833452694.mp3
زمان: حجم: 6.87M
با آه سرد غفلت با اشک گرم خجلت با نفس سرکش خود آورده ام شکایت... از بس گناه کردم دل را سیاه کردم عمر عزیز خود را من صرف آه.... کردم 🎙