.
(خواهند اگر ببخشند از مجرمی گناهی)
#مناجات_با_خدا
#ماه_رمضان
خواهند اگر ببخشند از مجرمی گناهی
اول ورا نوازند با سوز و اشک و آهی
دریای عفو جوشد از اشگ دردمندی
اوراق جرم سوزد از آه صبحگاهی
اینجا گناه بخشند کوهی به کاه بخشند
بیچاره من که با خود ناورده پّر کاهی
ای وای اگر برای افشای هر گناهم
گردند روز محشر هر عضو من گواهی
هر چند روسیاهم با آنهمه گناهم
مشتاق یک نگاهم مولای من نگاهی
یارب چگونه سوزد آن کو در آستانت
رخسار خویش سوده بر خاک گاه گاهی
بار گناه سنگین ره منتهی به بن بست
در پیش رو ندارم جز باب تو به راهی
از من گنه بود زشت از تواست عفو، زیبا
ای عفو از تو زیبا العفو یا الهی
تن خسته پا شکسته درها تمام بسته
جز باب رحمت تو نبود مرا پناهی
عمری گناه کردم دل را سیاه کردم
من اشتباه کردم یارب چه اشتباهی
آلودگی دل را با اشگ تو به شویم
تا در دلم نماند آثاری از گناهی
با کثرت گناهم مپسند روسیاهم
کاورده ام علی را در عین روسیاهی
مهر علی است (میثم) مهر نجات عالم
بی حب او نباشد طاعات جز تباهی
شاعر: #استاد_حاج_غلامرضا_سازگار
@Asheghane_hazrat_zeynab
4_5969924199781762440.mp3
زمان:
حجم:
606K
نوحه وفات حضرت خدیجه(س)
(رفتنت را دگر باور ندارم
مادرم در فراقت بیقرارم)۲
دخترت را نگر زار وحزین است
رفتی وفاطمه بس دل غمین است۲
مادرم مادرم ای مادر من۳
__________
(زدی آتش به هجرت جان بابا
بوده ای مادرم تو جان بابا)۲
اشک خون ریزد او از دیدگانش
گشته دل تنگ یار مهربانش۲
مادرم مادرم ای مادرمن۳
___________
(می شوم بر پدر ام ابیها
همه جا می روم همراه بابا)۲
جای تو می دهم دلداری او
همچوتو می کنم من یاری او۲
مادرم مادرم ای مادر من۳
شاعر:اسماعیل تقوایی
▪️🍃▪️#روضه جانسوز ویژۀ شهادت اُم المومنین حضرت خدیجه سلام الله علیها به نفس سید رضا نریمانی
امشب میخوایم بریم درِ خونۀ حضرت خدیجه سلام الله علیها،مادرِ بزرگِ همۀ ما گریه کن هایِ حسین*
دلم میخواست امشب اشک، چشمم را خبر میکرد
دلم میخواست دستم خاکِ عالم را به سر میکرد
دلم میخواست امشب پایم از ماندن حذر میکرد
به قبرستانِ دلگیر ابوطالب گذر میکرد
دلم میخواست خیس از گریههای ابرها باشم
دلم میخواست امشب زائر آن قبرها باشم
بهشتی باز هم از جنسِ خاکی نازنین آنجاست
مزار پارههای قلب ختمالمرسلین آنجاست
یقیناً قطعهای از جنت حق در زمین آنجاست
چرا که مرقد خاکی اُم المومنین آنجاست
شدم سرمست از شهدی که شیرین کرد کامم را
به بانویم خدیجه عرض کردم تا سلامم را
سلام ای مادر اسلام، ای خانوم، ای بانو
سلام ای بیقرارت چارده معصوم، ای بانو
سلام ای سنگِ خارا در کفت چون موم، ای بانو
سلام ای مظهر یا حَیّ و یا قَیّوم، ای بانو
تو حی و زنده خواهی ماند تا وقتی که دین زنده است
تو قیومی و با تو پرچم اسلام پاینده است
الا یا کاشفالکَربِ محمد سیب لبخندت
سلامت داده جبرائیل از سوی خداوندت
به جنت هاجر و حوا و مریم آرزومندت
تو را کافیست بشناسیم از اوصاف فرزندت
*همه این خانمُ تنها گذاشتن و رفتن .. دیگه هیچ کسی احوالِ این خانمُ تو این شهر نمی پرسید .. اما همچین که به فاطمه سلام الله علیها باردار شد پیغمبر میومد میدید خدیجه خوشحالِ .. داره حرف میزنه ، چی شده خانم ؟عرضه میداشت آقاجان بچه ای که در رحم دارم با من حرف میزنه .. منو دل داری میده .. میگه مادر جان اگه همه تنهات گذاشتن خودم انیسُ و مونستم .. اجاره میدید همین جا یه گریزی بزنم ؟ اینجا به مادرش دلداری میداد مادر خوشخال میشد یه وقتم پیغمبر وارد شد دید فاطمه داره گریه میکنه .. دخترم چی شده ؟عرضه داشت باباجان بچه ای که در رحم دارم داره با من حرف میزنه .. پیغمبر فرمود خوشحال باش فاطمه جان تو هم که در رحم مادرت بودی حرف میزدی و دلداری به مادرت میدادی .. عرضه داشت آخه بابا جان پسرم دلداری به من نمیده .. هی داره صدا میزنه انا الغریب .. انا العطشان ..
به جنت
جز اینکه خواجۀ لولاک، احمد همسرت باشد
گواه عصمتت این بس که زهرا دخترت باشد
الا ای یاد تو آرامش پیغمبر مکه
الا ای تربت تو قبلهگاه دیگر مکه
الا ای سایۀ دست کریمت بر سر مکه
یتیمان تو از راه آمدند ای مادر مکه
قرار دل، دلم را عاری از هر بیقراری کن
کریمه، باز مهمان آمده پس سفرهداری کن
میان بستر افتادی و باری مانده بر دوشت
پر از فریاد بیتابیست بر لبهایِ خاموشت
صدای گریهای گویا طنین افکنده در گوشت
ببین زهراست که بیتاب افتاده در آغوشت
نگاهت حس تلخ لحظههای واپسین دارد
وصیتهایت امشب حرفهایی آتشین دارد
*اسما میگه دیدم داره گریه میکنه عرضه داشتم خدیجه جان ، خانم جان مگه پیغمبر به شما نفرمودند که جاتون تو بهشت ؟! پس چرا گریه میکنید؟ فرمود اسما گریه م برا خودم نیست ، این لحظه هایِ آخر دارم برا دخترم گریه می کنم .. دارم برا اون لحظه ای گریه میکنم که شبِ عروسیش هیج کسی نیست بهش سر بزنه بغلش کنه .. میخوام عرضه بدارم بی بی جان نگرانِ چی بودی، چی شد .. اسما عرضه داشت خانم جان من از طرفِ شما براش مادری میکنم ..
چرا ای باغبان از آتش گلشن نمی گویی
چرا با فضه ات گفتی ولی با نمی گویی*
گمانم در نگاه دخترت آزار میبینی
و داری خانهای با آتش بسیار میبینی
کسی را آشنا بین در و دیوار می بینی
میان پهلوی گل تیزی یک خار میبینی
ببین که دستهای تازیانه میرود سویش
همینکه دخترت افتاد در افتاد بر رویش
شاعر: #محمد_بیابانی
اینجا قولی که پیغمبر به خدیجه(س) داده بود رو عملی کرد؛ وقتی میخواست غسل بده، کفن کنه خود پیغمبر عبا رو آورد، این بانو رو داخل عبا گذاشت، تنهایی داخل قبر گذاشت..
(یاد چی افتادی؟!)
یه شبی هم امیرالمومنین تنهایی هی دوروبرش رو نگاه میکرد دید محرمی نداره...
از امانت داریام شرمندهام دخترعمو
همین جور که مستأصل بود، یه مرتبه دید دوتا دست از قبر بیرون اومد؛ امانتم رو تحویلم بده علی جان..
همهی اینایی که برات گفتم کفن داشتن...
پنج تا کفن فرستادن.
پیغمبر، امیرالمؤمنین، فاطمه، حسن؛ همه کفن داشتن. تو این عالم هیچکس بیکفن نمونده؛ اما آقای من و تو هم کفن داشته
میدونی چی...؟
کفنی داشت زِخاک و کفنی داشت زِخون
تا نگویند شه کرببلا بی کفن است
استخوانی اگر از سینه او باقی ماند
آن هم از ضرب سم اسب شکن در شکن است
رادیو عقیقlll_1556725912_Pooyanfar-AheGheflat5B3205D_5932541319833452694.mp3
زمان:
حجم:
6.87M
با آه سرد غفلت
با اشک گرم خجلت
با نفس سرکش خود
آورده ام شکایت...
از بس گناه کردم دل را سیاه کردم
عمر عزیز خود را من صرف آه.... کردم
🎙#محمدحسین_پویانفر
محمد حسین پویانفر.mp3
زمان:
حجم:
2.72M
#مناجات_با_خدا
#محمد_حسین_پویانفر
با آهِ سرد غفلت ،
با اشکِ گرم خجلت
از نفسِ سرکشِ خود ،
آورده ام شکایت
ازبس گناه کردم ،
دل را سیاه کردم
عمرِ عزیزِ خود را ،
من صرف آه کردم
اشک خجالتم را ،
هرشب گواه کردم
من اشتباه کردم ،
خود را تباه کردم
#خدای_من_خدای_من
گر بر فلک رسیده ،
آوایِ یارب من
جانِ مرا گناهان ،
آورده برلب من
#خدای_من_خدای_من
ای خالق خبیرم ،
ای قادر و قدیرم
از نور رحمت تو،
روشن شده ضمیرم
تو آن همه بزرگی،
من این همه حقیرم
تو بر همه کریمی،
من بر درت فقیرم
برخوان رحمت خود ،
یک لحظه دعوتم کن
عفو و عنایتت را ،
از لطف قسمتم کن
من گرچه روسیاهم ،
سرتا به پا گناهم
شرمندۀ تو هستم ،
اشکم شده گواهم
ای آستان لطفت ،
تنها پناهگاهم
تا رحمت تو پُل زد ،
شرم من و نگاهم
بر عبد روسیاهت ،
یک دم نظاره ای کن
تا رو سفید گردم ،
بر من اشاره ای کن
در راه حق پرستی ،
یارب هدایتم کن
هنگام جنگ با نفس ،
مولا حمایتم کن
سوگند بر علی و،
زهرا عنایتم کن
سرشار شور و عشق ،
مِهر ولایتم کن ...
شاعر :
#سید_هاشم_وفایی
به همت جواد افشانی
.
📋در روضه ات وا شد زندگیم زیبا شد
#شور #احساسی
کربلایی سیدرضا نریمانی
ـــــــــــــــــــــــــــــــــــ
درِ روضهت وا شد
زندگیم زیبا شد
گمشدهام پیدا شد حسین
عشقو درهم کردن
چاییتم دم کردن
منو آدم کردن حسین
آرامش
یعنی اونی که بیشتر از هر کسی میخوامش
داره شور میده روضهمونو نمک نامش
خوش به حال کبوترهای حرم و بامش حسین
«ای جانم، 'ضربانم حسین جانم۳'»
تو شدی ارباب و
خوشیِ اصحاب و
به تو دادن آب و گِل و
من برات تب کردم
روزمو شب کردم
نذر زینب کردم حسین
@emame3vom
صَلَاللهُ عَلَیْکَ یا سیدی یا اباعبدالله
تویی باب نجات و سعادت خلقُالله
به فدای محبت و لطف تو ثارالله
«ای جانم، 'ضربانم حسین جانم۳'»
اسمتو مینوشم
مست اون چاووشم
که پیچید تو گوشم حسین
توی هر دو دنیا
خونهش آباد آقا
هرکی یادم داد یا حسین
محشر بود
اونکه قنداقهمو داده دست تو مادر بود
پدرم تو حسینیهی شما نوکر بود
جوونیش واسه روضههای علیاکبر بود
«ای جانم، 'ضربانم حسین جانم۳'»
ـــــــــــــــــــــــــــــــــــ
.👇
سیدرضانریمانیFadaeian_Haftegi_981117_4.mp3
زمان:
حجم:
24.36M
🎤کربلایی سید رضا_نریمانی
#شور_احساسی
غمی که همیشه میمونه تو دلم
اینه که دیگه نرسم آقا حرم
فکری بکن اقا برای منی که
سینه زدم همیشه زیرِ این علم
کاش/دلم بشه صافِ صاف/بیام برای طواف/به دور صحن و سرات
کاش/منم یه عاشق بشم/گدای سابق بشم/بدم سرم رو برات
هرکی تو راه تو/آقا قدم گذاشت
تو عمر نوکریش/زهرا هواشو داشت
ارباب من حسین
.....
شبایی که تو روضه ی تو میشینم
خودمو یه گوشه ی حرم میبینم
وقتی اسمتو میگم و اشک میریزم
باز یاد خاطره های اربعینم
تو/مسیر کرببلا/غریبه و آشِنا/به عشق تو اومدن
تو/حرم چه غوغایی بود/ چه شور زیبایی بود/همه به سر میزدن
بالاتر از بهشت/پایین پای توست
هرچی که دارم از/این روضه های توست
ارباب من حسین
.....
وقتی که داری منو صدا میکنی
بین همه خوبا منو جا میکنی
بدی هامو همیشه ندید میگیری
برای من آغوشتو وا میکنی
تو/رفیقمی از قدیم/نزاشتی تو زندگیم/یه لحظه تنها بشم
تو/شدی پناه منو/چراغ راه منو/دلیل آرامشم
هرچی بگم کمه/از دست خیرِ تو
دل میکنم من از/هرکی به غیر تو
ارباب من حسین
مداح : کربلایی سیدرضا نریمانی
.