#روضه
و توسل به حضرتِ صدیقۀ طاهره زهرایِ مرضیه سلام الله علیها
@Hazrate_Abalfazll
عرشیان دور سر زهرا فقط پر می زنند
بهر مستی از شراب ناب کوثر می زنند
معنیِ آب حیات آب وضوی فاطمه ست
خضر و عیسی نیز از این باده ساغر می زنند
آسمانها موقعِ سجده به ذات کبریا
با توسل بوسه بر جا پایِ کوثر می زنند
هرچه خیرات است در عالم زِ خیر فاطمه ست
خیرهایِ عالم از خیرالنسا سر می زنند
@Hazrate_Abalfazll
مثل سلمان باش در عرض ادب بر فاطمه
چون که سلمان ها همیشه با وضو در می زنند
در مدینه شأن زهرا را ولی نشناختند
با تبر بر ریشۀ یاسِ پیمبر می زنند
باغ را آتش زدند و یاس بین شعله سوخت
شعله با این کارها بر عرش داور می زنند
تا که می بینند زهرا آمده در پشت در
بی ادب ها، بی وضوها با لگد در می زنند
بدتر از این موقعی که در به شدت باز شد
خانمی را پیش چشم خیس شوهر می زنند
هرچه میگوید نزن نامرد! بارم شیشه است
حضرتِ صدیقه را از بغض ، بدتر می زنند
تازه بعد از اینهمه ظلم و جفا بر فاطمه
می نشینند و فقط طعنه به حیدر می زنند
مادرِ سادات دارد می رود از خانه و
اهل عالم در غمش بر سینه و سر می زنند
*اجازه بدید روضه مُ اینجور بگم .. فرستاد دنبالِ سلمان ، فرمود به سلمان بگید بیاد ، ما دلمون براش تنگ شده .. به عجله آمد خانۀ بی بی .. حضرت فرمود سلمان کم به ما سر میزنی ؟.. عرضه داشت خانم ، دیگه بعد از پیغمبر سخته برام قدم تو این خانه بگذارم .. فرمود سلمان جبرئیل برام از بهشت طعام آورده رطب آورده ، سهمِ تواَم کنار گذاشتم ..
دانه ای از رطبِ بهشتی به سلمان داد ، بعد شروع کرد برا سلمان حرف زدن .. سلمان دردهامُ به علی نمی تونم بگم .. انقدر بدون شب تا به صبح ناله میزنم از درد خوابم نمیبره .. سلمان ، بد منو زدن .. سلمان ، نمیدونی با من چه کردن .. سلمان ، این حرفا رو من به علی نزدم ، اما بهت میگم در تاریخ بماند .. آه .. آه .. من باید از اون ضربه ها همون موقع میمردم ، اما گفتم خدایا یه جونی بده از علی دفاع کنم .. آخ مدافعِ حرمِ علی .. فاطمه جان ..
اشاره داشت بی بی به اون مسئلۀ کوچه .. خودشُ رسوند با اون بدنِ زخمی به اون جمعیت .. همه رو کنار زد شالِ کمرِ علی رو گرفت جانبازِ امیرالمومنین .. فرمود بمیرم نمیزارم آقامُ ببرید .. سلمان ریختن سرم .. یکی با تازیانه میزد .. خدا لعنت کنه قنفذُ .. انقد با قلافِ شمشیر به صورتم زد .. دستم از علی کوتاه شد ..
مَردم این زدنِ زهرا انتشار پیدا کرد .. بسط پیدا کرد .. حقیقتِ ضربه هایِ به زهرا کربلا تجلی پیدا کرد .. راوی میگه دیدم ریختن سرِ زینب .. انقد بی بی رو با لگد زدن .. انقد بی بی رو تازیانه زدن .. اونجا صدا زد مادرشُ .. وا اُماه ...*
حسین ...
«صل الله علیک یا مولا یا اباعبدالله»
#حاج_حسین_سازور
#روضه_حضرت_زهرا_سلام_الله_علیها
@Asheghane_hazrat_zeynab
«کانال مداحی عاشقان حضرت زینب سلام الله علیها»
ـــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ
4_5965121837934315280.mp3
12.45M
#حاج_حسین_سازور
#روضه_حضرت_زهرا_سلام_الله_علیها
@Asheghane_hazrat_zeynab
«کانال مداحی عاشقان حضرت زینب سلام الله علیها»
ـــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ
بَریم نَجَفْ_۲۰۲۱_۰۷_۱۸_۱۵_۳۱_۴۲_۳۹۷.mp3
6.49M
#نماهنگ
#امیرالمؤمنین
بریم نجف، یه دل سیر دم ایوون طلا
یکشنبه های علوی و فاطمی
بریم نجف یه دل سیر دم ایوون طلا
وایسیمو فقط تموشا کنیم و بعد
شبونه راه بیافتیم کربلا
یه گوشه کنار به ما جا بده
مارم دم ایوونت راه بده
یه نجف امشب به ما بده
بعدشم یه کربلا بده
تنگه دلم برای انگور ضریحت
چی کار کنم اینقدر ازم دوره ضریحت
والا که از دوری دلم میپوسه مولا
کرببلا دست تو رو میبوسه مولا
علی جانم علی جانم علی جانم ...
بریم حرم کنار دسته پاکستانی ها
حسابی که سینه زدیم بشینیم فقط
ضریحو خوب ببینیم رفقا
خواب و خیال شده کربلا
انگار محال شده کربلا
فکر نمیکنه بسه دوریمون
خب دو سه سال شده کربلا
حق نمیدی بهم اگه کلافه هستم
برای من سخته بگی اضافه هستم
اینجوری پیش بره میدونم که میمیرم
یه کاری کن برام یه کم آروم بگیرم
علی جانم علی جانم علی جانم ...
@Asheghane_hazrat_zeynab
«کانال مداحی عاشقان حضرت زینب سلام الله علیها»
ــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ@Asheghane_hazrat_zeynab
«کانال مداحی عاشقان حضرت زینب سلام الله علیها»
ــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ
100.1K
ـــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ
اشعار
#بعد_از_شهادت
#حضرت_زهرا سلام الله علیها ـ
مصطفی متولی
رفت و غم خانه شد از غصه سرای من و او
گر چه مانده است به جا خاطره های من و او
یاد ایّام نشستن سر یک سفره به خیر
خانه ای بود پر از لطف و صفای من و او
روزهایی که صمیمانه به من می خندید
و عجب حال خوشی داشت هوای من و او
ما از آن زندگی ساده چه راضی بودیم
و رضا بود خدا هم به رضای من و او
بستری بود ولی هم سخن خوبی بود
جریان داشت در این خانه صدای من و او
بستری بود ولی نبض دلم دستش بود
و مجال نفسی بود برای من و او
با همان دست شکسته چه دعایی می کرد
مردمی را که نماندند به پای من و او
مردمی را که به این مسئله واقف بودند
که دو عالم همه هستند گدای من و او
هدف اصلی دشمن من و زهرا بودیم
کشته شد محسنم آن روز به جای من و او
@Asheghane_hazrat_zeynab
«کانال مداحی عاشقان حضرت زینب سلام الله علیها»
ـــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ
#حضرت_زهرا #مرثیه_حضرت_زهرا
سلامِ شمس به تصویر روی ماه شما
سلامِ نجم به تسبیح سجده گاه شما
سلام کوثر بر رود جاری نسلت
سلام قدر به تنزیل لا اله شما
سلام عرش بر این آستان زهرایی
سلام فرش بر آن آسمان جاه شما
سلام دریا بر تکیه گاه ساحلتان
سلام آینه بر وسعت نگاه شما
سلام نور به تفسیر آیه های حجاب
که جلوه گر شده از چادر سیاه شما
سلام جنت و رضوان به عکس لبخند و
سلام آتش دوزخ به دود آه شما
سلام شمع به پروانگی ایثار و
سلام گل به نم شبنم پگاه شما
سلام بر همهٔ فضه ها و سلمان ها
که نذر مادریت گشته سر به راه شما
سلام شهر مدینه به خانه امنی
که پیش چشم علی گشته قتلگاه شما
سلام اجر رسالت به هیزم و آتش
که بین آن در و دیوار شد پناه شما
سلام بر تو امیر مدافع حیدر
که دست و سینه و پهلو شده سپاه شما
سلام آن که سلامش دگر جواب نداشت
بر آن تبسم خون رنگ گاهگاه شما
سلام غربت تشییع و دفن و غسل و کفن
به اشک حسرت طفلان بی گناه شما
🔸شاعر:
#سعید_نسیمی
______________________
@Asheghane_hazrat_zeynab
کانال مداحی عاشقان حضرت زینب سلام الله علیها»
#امام_حسین #مناجات_با_امام_حسین
باران که می بارد تو را در یاد آورده
در ماتم تو رعد هم فریاد آورده
بی شک برای رقص پرچم بوده که خالق
از عرش ، سوی کربلایت باد آورده
چشمان مجنون خیز تو ، لبهای شیرینت
دسته به دسته سوی تو فرهاد آورده
آنکه تو را میخواست بی لشکر ، نمی داست
بر نوکری ات انس و جن اولاد آورده
نقص خودش را بر دوعالم جار خواهد زد
آنکس که بر بزم شما ایراد آورده
🔸شاعر:
#حامد_آقایی
___________
@Asheghane_hazrat_zeynab
CQACAgQAAx0CSmRjDAACPLphgkVfXmiqZoofsAJlDBBSx8eeDgAC2wcAAmV4wFK_CWEE65gRzCEE.mp3
5.38M
♨️داستان طلبه قلابی
👌 #سخنرانی بسیار شنیدنی
🎤حجت الاسلام #عالی
📡حداقل برای☝️نفر ارسال کنید.
@Asheghane_hazrat_zeynab
#شهادت_حضرت_زهرا
#حاج_محمد_رضا_طاهری
انجام كار خانه مرا سخت گشته است
{دیگه خودم نمی تونم برا بچه هام نون درست كنم، نمی تونم خودم لباس های بچه هام رو بشورم، بابا چند وقت زینب میاد جلو بسترم، توقع داره مثل همیشه بغلش كنم، موهاش رو شونه بزنم، آخ كه دیگه دستم بالا نمیآد، بابا برا علی نمیتونم بگم، بچه ها هم كه طاقت ندارن، اومدم برا تو بگم بابا}
انجام كار خانه مرا سخت گشته است
می دونی چرا بابا؟
ضرب غلاف بال و پرم را گرفته است
{همسایه ها عیادت نمی اومدند، ای كاش نمی اومدند، وقتی می اومدند، می رفتن بیرون، زینب میشنید، هی با خودشون می گفتن، این خانم دیگه موندنی نیست، این روزها روزهای آخرشه،}
همسایه ها همه فهمیده اند كه مرگ
سرتابه پای محتضرم را گرفته است
{فاطمه هجده ساله از دیوار كمك میگرفت، می اومد كنار قبر بابا، این روزها وقتی از بابا حرف می زدن دلتنگ میشد، می گفت:علی جان پیراهنی كه بابام رو در اون پیراهن غسل دادی، بده من بوی بابام و استشمام كنم، امیرالمؤمنین علیه السلام می دونه فاطمه چقدر دلتنگه، هی امتانع میكرد، هی زهرا اصرار، پیراهن رو آورد، روایت نوشته، تا پیراهن رو بو كرد، دیدن خانم غش كرد، رو زمین افتاد، می خوام بگم بی بی طاقت نداشتی، پیراهن بابا رو ببینی، من بمیرم برا اون سه ساله ای كه تا بهانه ی بابا رو گرفت، دیدن نانجیب ها از در خرابه یه طبقی دارن میارن، قول بده ناله هات تموم نشه برای باقی شعر، همچین كه رو پوش رو كنار زد، بچه ترسید، عمه جان این سر كیه؟ آخه حق داره بچه، باباش این طوری نبود، همه صورت زخمی ، لبها تركیده، بی بی كنار قبر بابا با باباش حرف می زد، اما این سه ساله، كنار سر بریده بابا، گفت:بابا، خیلی درد و دل دارم باهات بابا،}
درشام بی كسی مرا داد می زند
زخمی كه بال چشم ترم را گرفته است
{اگه كسی تا حالا برا رقیه سلام اللله علیها گریه نكرده باشه، با این بیت تلافیش رو در بیاره.}
هر جا زقافله عقب افتاده ام
ضجر از روی اسب موی سرم را گرفته است.
{هر جا رقیه رو می زند رو می كرد به عمه جانش میگفت:اگه عموم بود، اینها جرأت نداشتن من و بزنن}
دق مرگ كرده حرمله ام بس كه در برم
بر نی سر عموی حرم را گرفته است
{این یكی رو به اندازه ی غیرتی كه پا روضه ی بی بی داری باید پاش ناله بزنی.}
انگشت های طعنه امانم بریده است
خیرات شهردور وبرم را گرفته است
این كه بی تابِ، رو زمین خوابِ، دختر شاهِ
شده بی بابا، اما حالا، با كیا همراه
{اونجا اگه تو مدینه، غربت اگه بود، اما علی بود سلمان بود، اباذر بود، اینجا هر وقت سر از محمل بیرون میكرد، باید سرهای بریده رو میدید، یا باید شمر و خولی رو می دید.}
شده بی بابا، اما حالا، با كیا همراه
نزنید اینقدر، بی گناهه
توی ویرونه، یه ریز می خونه
كجایی بابا
;كی میگه بابا، نَوه ی زهرا
بی كس و كاره
یتیم تنها كه نشسته، با لباس پاره
آخه كی گفته، خنده داره
آفتاب از كدوم طرف در اومده
كه بابام با سر اومده
لب تشنه بریده حنجر اومده
كه بابام با سر اومده
غریب مادر اومده
@Asheghane_hazrat_zeynab
«کانال مداحی عاشقان حضرت زینب سلام الله علیها»
ـــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ