220419_021.MP3
زمان:
حجم:
5.33M
◾نوحۂ حضرت فاطمه(س)◾
گُلِ باغِ پیمبر گشته پرپر
بخوانید نغمۂ الله اکبر(2)
عدو روزی به زخم ما نمک زد
میان کوچه زهرا را کتک زد
همانا صبر مولا را مِحَک زد
شده زین ماجرا بیچاره حیدر
گُل باغ پیمبر گشته پرپر
بخوانید نغمۂ الله اکبر(2)
خدا روزِ علی تاریکه چون شب
که دارد ذکر یا زهرا چو بر لب
پرستارِ علی گردیده زینب
بگوید من ندارم دیگه مادر
گُل باغ پیمبر گشته پرپر
بخوانید نغمۂ الله اکبر(2)
الهی بشکنه دست مُغیره
حسن بر غصۂ مادر اسیره
مرو زهرا حسین از غم میمیره
زِ داغت میزند بر سینه و سر
گُل باغ پیمبر گشته پرپر
بخوانید نغمۂ الله اکبر(2)
دِگر قرآن ما کوثر ندارد
علی شیر خدا یاور ندارد
که زینب سایه ای برسر ندارد
شکایت دارد از دیوار وآن در
گُل باغ پیمبر گشته پرپر
بخوانید نغمۂ الله اکبر(2)
خداوندا بحقِ یاسِ طاها
بگیرتو دست این اهلِ عزا را
که(هستی)شد کنیز از بهرِ زهرا
نظر کن(پرویزی)در روزِ محشر
گُل باغ پیمبر گشته پرپر
بخوانید نغمۂ الله و اکبر(2)
👈🏻اجرای سبک: استاد پرویزی🎙️
👈🏻سراینده شعر: علیمحمدی📝
شهادت فاطمه زهرا
گل یاس مهربونم ، فاطمه چراغ خونم ، الهی نیاد یه روزی، بی تو من زنده بمونم
نزار دستام از تو دور شه ، آرزوم زنده به گور شه، کی می تونه بعد زهرا، واسه من سنگ صبور شه
یا زهرا مادر جان
یازهرا مادر جان
یا زهرا مادر جان
یازهرا مادر جان
یازهرا مادر مادر
از تو خونه نبر صداتو، صدای گرم دعاتو، تو بگو بدم چه جوری ، من جواب بچه هاتو
بانوی رفته به خوابم، فاطمه بده جوابم، نشکنی شیشه عمرم، نکنی خونه خرابم
ای همیشه همنشینم، ای امیرالمومنینم، دعا کن تا من بمیرم، خونه نشینی تو نبینم
یا زهرا مادر جان
یازهرا مادر جان
یا زهرا مادر جان
یازهرا مادر جان
یازهرا مادر مادر
نمیتونم ببینم که دم به دم بیهوش میشی، آروم آروم میسوزی پیش چشام خاموش میشی
جون زینب دوباره چشماتو وا کن و ببین، آسمون ابری تره یا چشم این خونه نشین
منو تنها نزاری، روی دلم پا نزاری، میون این همه دشمن ، علی رو جا نزاری
یا زهرا مادر جان
یازهرا مادر جان
یا زهرا مادر جان
یازهرا مادر جان
#اشعار_ترکی
گلچین زیباترین اشعار و نوحه های ترکی
https://eitaa.com/joinchat/2348744791Cd1e41b0233
─┅─⊱✾♡✾⊰─┅─
کانال اشعار عاشقان حضرت ابالفضل(ع)
مدیریت کانال:شعبانپور
@Haram75
---⊱✾♡✾⊰---
کربلایی جواد مقدمMoghadam-Shab1Fatemieh11392[03].mp3
زمان:
حجم:
6.89M
بر مشامم می رسد بوی عزای فاطمه
می شوم آماده ی گریه برای فاطمه
هاتفی از آسمان ها می دهد امشب ندا
فاطمیّه آمده، ماه عزای فاطمه
فاطمیّه آمده ای فاطمیّون غیور
خانه ی دل را کنید امشب سرای فاطمه
در عزایش بر تنم دارم لباس نوکری
این لباس مشکی ام باشد عطای فاطمه
من کجا و گریه در بزم عزای او کجا ؟
اشک چشمانم بُوَد لطف خدای فاطمه
بر جراحات عمیق فاطمه مرهم نهد
هر کسی گرید میان روضه های فاطمه
هر کسی بر بام خانه پرچم زهرا زند
می شود ایمن ز غم تحت لوای فاطمه
مهر زهرا را خدا با طینتم کرده عجین
افتخارم این بُوَد هستم گدای فاطمه
در قنوت هر نمازم بر لبم دارم دعا
بارلاها جان من گردد فدای فاطمه
یاری زهرا نمودن با زبان است و عمل
ای که هستی در پی کسب رضای فاطمه
می رسد آوای یا مهدی هنوز از پشت در
ذکر تعجیل فرج باشد دعای فاطمه
کی می آیی تا بگیری انتقام مادرت ؟
مهدی زهرا بیا، ای دلربای فاطمه
گروه مداحی (مجمع الذاکرین)
https://eitaa.com/joinchat/3464298690C2efb4a55b4
─┅─⊱✤ ⃟ ⃟ ✤⊰─┅─
با مدریت:شعبانپور ↶
@Haram75
─┅⊱✤✤✤⊰┅─
32.81M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
اي مدينه اي مدينه من دگر زهرا ندارم
صورت خودرا به ديوار غربي ميگزارم
اي مدينه اي مدينه من غريبم من غريبم
از پي داغ حبيبم داغ زهرا شد نصيبم
اي مدينه اي مدينه رخت ماتم دربرم شد
روز روشن خانه من قتلگاه همسرم شد
همسرم دارد نشان از دردو رنج بي شماره
جسم خونين؛ دست مجروح؛روي نيلي؛ گوش پاره
ماه گرئون چون مه من پرده نيلي ندارد
بانوي پهلو شکسته طاقت سيلي ندارد
همسرم بين دروديوار خانه يا علي گفت
ناله کردو زير ضرب تازيانه ياعلي گفت
*******
🎴#روضه_حضرت_زهرا_س
🖤═✾♡🥀♡✾═🖤
🥀دلم به یاد مدینه بهانه میگیرد
🥀سراغ باغ گلی را شبانه میگیرد
🥀چه حکمت است چون نام فاطمه آید
🥀دلم برای گریه بهانه میگیرد
انقدر مادرمون زهرا مظلومه...
تا نامش برده میشه...
ناخودآگاه آدم اشکش جاری میشه...
یا فاطمه... یا زهرا.... (زمزمه)
ابن عباس میگه لحظات آخر عمر پیغمبر دیدند...
حضرت داره گریه میکنه...
عرضه داشتند...
چی شده یا رسول الله...
چرا دارید گریه میکنید...
فرمودند...
أَبْكِي لِذُرِّيَّتِي وَ مَا تَصْنَعُ بِهِمْ شِرَارُ أُمَّتِي مِنْ بَعْدِي
برا غربت بچه هام گریه میکنم...
برا میوه دلم فاطمه گریه میکنم...
كَأَنِّي بِفَاطِمَةَ بِنْتِي وَ قَدْ ظُلِمَتْ بَعْدِي
میبینم بعد از خودم...
امتم به فاطمه ام ظلم میکنند...
صداش به ناله بلنده...
وَ هِيَ تُنَادِي يَا أَبَتَاهْ
هی صدا میزنه...میگه
یا ابتاه...یارسول الله...
فَلَا يُعِينُهَا أَحَدٌ مِنْ أُمَّتِي
اما کسی به داد زهرام نمیرسه...
(منبع: الامالی للطوسی ص: 188)
((درصورتیکه خواندن متن عربی برایتان دشوار بود به متن فارسی اکتفا کنید))
عرضه بداریم یا رسول الله...
خیلی سفارش زهرای مرضیه رو کردید...
اما نبودید ببینید با یادگارتون چه کردند...
🥀در گلشن رسالت، آتش زبانه ميزد
🥀گل گشته بود خاموش، بلبل ترانه ميزد
یا رسول الله در خونه اش رو آتیش زدند...
🥀وقتی که باغ می سوخت، صیّاد بی مروّت
🥀مرغ شکسته پر را، در آشیانه می زد
تا اون نانجیب با لگد به در زد...
زهرای مرضیه بین در و دیوار...
دو تا ناله زد...
ناله اول صدا زد...
یا ابتاه... یا رسول الله...
بابا ببین با حبیبه ات چه کردند...
هکَذا کانَ یُفْعَلَ بِحَبیبَتِکَ
ناله دوم صدا زد...
یا فِضَّةُ خُذینی فَقَدْ قُتِلَ وَ اللَّه ما فی اَحْشائی مِن الْحَمْل
فضه بیا بدادم برس...
بخدا محسنم رو کشتند...
🥀از فضّه، غم مادر و فرزند بپرسيد
🥀کو شاهد حال من و قتل پسرم بود
نانجیب ها وارد خونه شدند...
دستهای امیرالمومنین رو بستند...
تا این صحنه رو زهرای مرضیه دید...
طاقت نیاورد...
هر طوری بود از جاش بلند شد...
حالا میخوام تصور کنید...
مادرمون زهرا...
یه دست به پهلو گرفته...
یه دست به دیوار گرفته...
🥀دنبال حیدر میدوید
🥀از پهلویش خون میچکید
اومد کنار امیرالمومنین...
دید ریسمان گردن آقاش انداختند...
دست هاش رو بستند...
دارن کشون کشون به سمت مسجد میبرند...
صدا زد نمیزارم آقام رو ببرید...
یا صاحب الزمان...
همینجا بود دومی نامرد اشاره کرد...
قنفذ...
چرا آروم نشستی...
بزنید زهرا رو...😭
زبانم لال بشه...
دختر پیغمبر کجا...
تازیانه اون نامرد کجا...
دور مادر رو گرفتند...
یه نفر با تازیانه میزد...
یه نفر با غلاف شمشیر...
یه نفر با لگد میزد...
انقدر مادر رو زدند...
دستهاش رها شد...
روی زمین افتاد...
🥀قنفذ و ثانی مغیره هر سه زهرا را زدند
🥀بارها آن عصمت باریتعالی کشته شد
یا صاحب الزمان...
اگه تو مدینه مادرتون زهرا رو نمیزدند...
کربلا کسی جرات نمیکرد...
عمه جانتون زینب کبری رو بزنه...
دیدند دختر ابی عبدالله کنار بدن بی سر بابا...
بی تاب شده...
هی صدا میزنه بابا...
أُنظُر إلی عَمَّتِیَ المَضروُبَة
بابا بلند شو ببین...
دارن عمه جانم زینب رو میزنند...
🥀با همان دستی كه زهرا را زدند
🥀در كنار پیكرت ما را زدند
ناله بزن یا حسین...
(و سَیعلَمُ الّذینَ ظَلَموا أَی مَنقَلَبٍ ینقَلِبونَ)
زمان:
حجم:
150.6K
#منم_بایدبرم
دلم گرفته از:حال وهوای این روزا
ازاین سیاهی و:تیرگی خیابونا (۲)
نفس بریدم و :صحن چشام پراز غمه
آقام غریبه و :انگاری که نامحرمه(۲)
داره بارون میاد ، خیسه چشای دلبرم
دعاش اینه خدا ، به حق جدّ بی سرم
به راه راست ببر ، سینه زنای مادرم
(یابن الحسن آقام یابن الحسن آقام آقام)
🌹🌹
ذکر لبم شده: اَین مُعز الاولیا
دل زمین گرفت:بیا مذل الاشقیا (۲)
دعاکن ای آقا :تا عاقبت بخیربشم
توعصرغیبتت:برای تو زهیر بشم(۲)
داره بارون میاد ، خیسه چشای نوکرت
به زیر لب میگه ، تورو به حق مادرت
یه نیم نگاهی کن ، بشم یه روزی پرپرت
(یابن الحسن آقام یابن الحسن آقام آقام)
.
|⇦• #تشییع_شبانه #شام_غریبان_حضرت_زهرا سلام الله علیها ویژۀ ایام فاطمیه با نوایِ کربلایی سید رضا نریمانی
┅═•┄⊰↭⊱•┄═┅
خدانگهدار ای مهربونم
ای همزبونم ، چراغِ خونه م
خدانگهدار بانویِ خسته م
از پا نشستی ، از پا نشستم
یادم نمیره اون کوچه و در
دیوار و مسمار ، آتیش و هیزم
یادم نمیره تو گریه کردی
من گریه کردم میون مَردُم
یادم نمیره من که یه روزی
با این دو دستم خیبر شکستم
یادم نمیره همسایههامون
زل میزدن به طناب دستم
گفتن علی نظر شدی، خندیدن
یه کم شکستهتر شدی، خندیدن
رد شدن از کنار من میگفتن
سلامتی پدر شدی؟! خندیدن...
خدانگهدار ای یارِ جونی
هنوز برا من تو پهلوونی
سرت رو پایین چرا گرفتی؟
نبینم اینجور عزا گرفتی
عیبی نداره ، بیا خیال کن
اصلاً ندارم هیچ زخم و دردی
عیبی نداره ، اشکاتُ پاک کن
زینب نبینه که گریه کردی
عیبی نداره فدا سرِ تو
اگه سرم خورد گوشۀ دیوار
عیبی نداره ، دیگه گذشته...
هروقت که خواستی این میخُ بردار
ببین حسن رو زانوهام خوابیده
دیده تو گریه میکنی ترسیده
مادر براش بمیره خواب دید انگار
پریده از خواب و تنش لرزیده
علی ماندهست و ردّ خون کوچه، چشم ما روشن
و این حیدر شکستن را خودت بانو تصور کن
تصور کن علی را در میان بغض این خانه
سکوت میخ و آهن را خودت بانو تصور کن
کنارم باش تا آخر ، فلانی داشت میخندید
غرور تلخ دشمن را خودت بانو تصور کن
یازهرا ....
*کارهای غسل بیبی که تموم شد، کفن که تموم شد، امیرالمؤمنین یه نگاهی انداخت دید کسی نیست کمکش کنه.
گرچه امام صادق (ع) فرمودند انقدر بدن مادر ما نحیف و لاغر شده بود که بعضیا میگن امیرالمؤمنین تابوت رو یه تنه بلند کرد....
علامه حسن زاده آملی نقل میکنه میگه امیرالمؤمنین صدا زد حسن جان برو سلمان رو خبر کن، سلمان بیاد کمک علی کنه. سلمان میگه تو خونه نشسته دیدم درِ خونه رو میزنن؛ -چه خبره این وقت شب! کیه؟ تا در رو باز کردم دیدم امام حسن سر به دیوار گذاشته؛ سلمان بیا میخوایم مادرمون رو تشییع کنیم.
میگه اومدم تو خونهی علی، دیدم چه اوضاعیه؛ بچهها یه طرفن، زینب یه طرف، حسن و حسین یه طرف، یه طرف هم امیرالمؤمنین سرتا پا خونی و سرتا پا خاکی؛ تا چشمش تو چشم سلمان افتاد همدیگه رو بغل کردن: سلمان دیدی چه خاکی به سرم شد، دیدی فاطمهم رو ازم گرفتن ....*
یازهرا ....
____
#سید_رضا_نریمانی
#روضه_حضرت_زهرا_سلام_الله_علیها
#فاطمیه
#بعد_از_شهادت #حضرت_زهرا
•┄┅═○◉↭◉○═┅┄•
.👇