eitaa logo
کانال مداحی باسبک عاشقان حضرت زینب(س)
32.6هزار دنبال‌کننده
1.5هزار عکس
1.4هزار ویدیو
795 فایل
ارائه متن و صوت نوحه، روضه، مرثیه و،،،، مدیریت کانال:شعبانپور @Noferesti1 ─⊱✾♡✾⊰─ https://eitaa.com/joinchat/2115895304C4149e19122 @Asheghane_hazrat_zeynab 💠 اللّٰهمَّ عَجِّلْ لِوَلِیِّكَ ٱلْفَرَجَ 💠 تعرفه تبلیغات این آیدی👇🏼 @kianatv ─┅─⊱✾♡✾⊰─┅─
مشاهده در ایتا
دانلود
💐✨⭐️✨🌟✨⭐️✨💐 آمدی جانم به قربان شما بابای من مهربان ساکن بر نیزه ها بابای من چه عجب که نیزه ها دست از سرت برداشتند نازنینم تو کجا اینجا کجا؟ بابای من جای تو آغوش من باشد نه در طشت طلا من بدم می آید از طشت طلا بابای من من که دلتنگ نوازش های دستان تو ام دست هایت را نیاوردی چرا؟ بابای من حرف هایم را اگر آرام می گویم ببخش از گلویم در نمی آید صدا بابای من باورش سخت است اما راه رفتن های من سخت گردیده برایم بی عصا بابای من ماجرای کوچه های شام پیرم کرده است چشم های بی حیا کشته مرا بابای من تو به روی نیزه ای و من به روی ناقه ای می شنیدم می شنیدی ناسزا بابای من خسته ام من از طناب و از عذاب بی کسی خسته ام از زجر پست بی حیا بابای من از لباس پاره ی عمه خجالت می کشم بعد من گاهی به دیدارش بیا بابای من حسن کردی حضرت رقیه (س)
زمان: حجم: 119.8K
🍂🍁🍂 نوای کربلایی صمدی التماس دعا 🧡🧡🧡 من به فکر معجر تو ؛ تو به فکر حنجر من خواهر غم پرور من عصر فردا می شنوی ناله های مادر من خواهر غم پرور من خواهر غم پرور من رسته دل از کرببلا پا به پای اهل حرم می روی تا شام بلا من زمانی بر سر نی؛ گه میان تشت طلا می برد انگشت مرا، ساربان از پیکر من خواهر غم پرور من زینب غم دیده ی من جانم و جانانه تویی تا همیشه تا به ابد شمعم و پروانه تویی بعد زهرا تا به کنون مادر این خانه تویی می روی تا بوسه زنی غرق خون بر حنجر من خواهر غم پرور من عصر فردا می شنوی ناله های مادر من خواهر غم پرور من عصر فردا روی زمین خفته می بینی شهدا ساقی لب تشنه ی من دستش از تن گشته جدا قتلگه تا بر سر نی گشته جاری خون خدا نیمه شب یک باره طلوع می کند بر نی سر من خواهر غم پرور من عصر فردا می شنوی ناله های مادر من خواهر غم پرور من دست سقا روی زمین اربن اربا اکبر من خون من ریزد به زمین تا بماند دین خدا راه حق تضمین شود از سرخی خون شهدا زنده ماند تا به ابد هرکه چون من گشته فدا 🍂🍁🍂 🧡
4_5947161392804006832.ogg
زمان: حجم: 736.1K
‍ مناجات 🍂🍁🍂 نوای آقای صمدی شب شد و از يار جدا مانده‌ام در طلبش مرثيه‌ها خوانده‌ام شب شد و اندوه به جانم خزيد از نفس سركشم آتش وزيد از غم دلدار هوایی شدم بيدل و مجنون خدایی شدم آه، ندانم به كجا رو كنم؟ آمده‌ام پيرهنش بو كنم! آمده‌ام باز گدایی كنم شِكوِه ز دوران جدایی كنم آمده‌ام باز خدا، سوی تو دست من و دامن گيسوی تو شرم ز ديدار تو دارم، خدا! گر چه نباشی دمی از من جدا آه خدايا تو پناه منی مشتری ناله و آه منی گر چه گرفتار گناهم، مدد! خسته دل از بار گناهم، مدد! گفتی اگر عاشق و مستی بيا گفتی اگر باده پرستی بيا جام به کف، لولی و مست آمدم باده خور و باده پرست آمدم آمده‌ام تا كه پناهم دهی بر در اين ميكده راهم دهی من جگر سوخته آورده ام چشمِ تر اندوخته آورده ام دامن ترديد رها كرده ام روی به درگاه تو آورده ام از همه كس غير تو دل خسته‌ام دل به تمنّای رُخَت بسته‌ام خانه‌ی دل را به غمت ساختم از همه كس غير تو دل باختم گام به امّيد تو برداشتم پای به اقليم تو بگذاشتم ياد تو در فصل پريشانی‌ام بوسه‌ی مُهری‌ست به پيشانی‌ام باز، به درگاه تو باز آمدم با دل پر سوز و گداز آمدم آه، مرا با تو سَر و سِرّي است در طلب گفتن راز آمدم پای دلم زخمی و پر آبله‌ست از سفر دور و دراز آمدم گر چه گرفتار گناهم، ولی دست به دامان نماز امدم سفره‌ی سجاده، سحر پهن شد شعرم از آهنگ تو خوش لحن شد چشم موذن به اذان باز شد مأذنه آماده‌ی پرواز شد از نَفَسَش عود پراکنده شد نغمه‌ی داوود پراکنده شد بر سر گلدسته، اذان در تپش نغمه‌ی حق نعره زنان در تپش باز کنم در، به کلید نماز تا که بگویم
🥀😭🥀😭🥀😭🥀😭🥀 خون بدل دارم ز لاله دم زنم امشب از داغ سه ساله دم زنم دختری کز آه و ناله خسته بود سخت به بابای خود دلبسته بود دختری که کوهی از غم در دلش شد یتیمی و اسیری حاصلش دختری که درد شد غمخوار او با یتیمی ساختن شد کار او کربلا تا شام تازیانه خورد آخر از هجر پدر دِق کرد و مُرد یا رقیه دست من بر دامنت جان به قربان کبودیِ تنت یـا رقیـه حـوریِ نیلـوفـری نازنینی که حسین را دختری لاله ی سه ساله ی باغ حسین گو چه کرده با دلت داغ حسین؟ فاطمه ی کوچک دشت عطش بارها از سیلی دون کرده غش من شنیدم اوفتادی از شتر شد تمام پیکرت از درد پُر در بیابان تا که پهلویت شکست یا رقیه زخم جسمت را که بست؟ گفته اند هرجا که بابا گفته ای با نوازش های خولی خُفته ای گفته اند هر دم میان قافله نیشخند می زد به جانت حرمله دیده ای سه سالگی سی سال درد داغ تو دانی که با زینب چه کرد؟ نـازنین شیـرین زبـان کـاروان خون بدل شد ازفراقت عمه جان تـا سـر بُبریده بگـرفتی بـه بر عمه شد از داغ تو خونین جگر بوسه تا بگرفته ای از روی ماه رفتنت اما حکایت داشت آه صبر زینب از کَفَش بیرون شده قلب «مداح» درعزایت خون شده 🥀😭🥀😭🥀😭🥀😭🥀
شعرحضرت ابوالفضل(علیه السلام) همیشه روی لبم ذکر یا ابالفضل است چرا که حضرت مشکل گشا ابالفضل است دودست داده به راه خدا و پس چه عجب اگر که معنی دست خدا ابالفضل است به جمله جمله یا کاشف الکروب قسم که استجابت صدها دعا ابالفضل است نمونه است ابالفضل و در مسیر حسین کسی که شدهمه چیزش فدا ابالفضل است از ابتدا به من آموخت مادرم تنها دوای درد گرفتارها ابالفضل است چه ترس دارد از آتش چه ترس از دوزخ اگر شفاعت هر شیعه با ابالفضل است خود امام زمان گفته است می آید به مجلسی که در آن ذکر یا ابالفضل است بگیر ذکر ابالفضل با امام زمان ببین که بر لب صاحب عزا ابالفضل است   ✍ •◇•◇•◇•◇•◇•◇•◇•◇•◇•◇•◇•◇•◇•◇
زمینه🍃 السلام علیک یا اباعبدالله بابی انت و امی یاحسین ثارالله ميخونم با دلي بيتاب – مددي حضرت ِ مهتاب يا ابالفضل آقا امشب – حق مولا – منو درياب – منو درياب دست ِ خالي ِ منو دست ِ كريمت منم آقا گداي لطف ِ عظيمت باب ِ حاجات و كرم ، حضرت ِ ساقي دوست دارم بيام حرم ، حضرت ِ ساقي السلام علیک یا اباعبدالله بابی انت و امی یاحسین ثارالله خيمه ها در انتظاره – عمو رفته آب بياره طفل شش ماهه بي حاله – خواب نداره – بيقراره – بيقراره بچه ها قول ِ عمو نشد نداره گفته كه ميره برامون آب مياره يل ِ كربلا زده به قلب ِ دريا مشك ِ پر آب مياره حضرت سقا السلام علیک یا اباعبدالله بابی انت و امی یاحسین ثارالله توي ميدون شده غوغا – علم افتاده رو خاكا خميده از غم سقا – پشت بابا – شده تنها – شده تنها بعد عباس ديگه واي به حال ِ خيمه ميگه واي از بي كسي با گريه عمه دشمنا خيلي بدن برگرد عموجون بچه ها سيراب شدن برگرد عموجون السلام علیک یا اباعبدالله بابی انت و امی یاحسین ثارالله عمه زينب عزاداره – گوشوارم رو در مياره براي معجر ِ ماها – غصه داره – سوگواره – سوگواره ميگه آماده بشين برا اسيري دخترم داره مياد روزاي پيري بدون ِ ماه ِ حرم تاريك ِ خيمه بي حياها اومدن نزديك ِ خيمه السلام علیک یا اباعبدالله بابی انت و امی یاحسین ثارالله
نوحه🎙 سِبطُ الشّهیده ای قد خمیده در علقمه دست علمدارت جدا شد عباس تو در مکتب قرآن فدا شد یابن الزّهرا ... *گفتا پریشان بیا حسین جان بر چشم من تیر جفا و فتنه خورده سقّای تو با کام تشنه جان سپرده یابن الزّهرا ... *حیدر جَمالم بِنما حَلالم سقا شود قربان این چشم ترِ تو شرمنده هستم از سکینه دختر تو یابن الزّهرا
واحد🌾 دستی افتاد ز تن، دست دگر یاری کن گرچه بی تاب شدی خوب علمداری کن مشک! نومید مشو، تا به حرم راهی نیست تو در این معرکه ی درد مرا یاری کن تیر! در چشم برو، لیک سوی مشک میا به هوای سر زلفش تو هواداری کن تیر بر مشک نه، بر این جگر تشنه نشست عشق! ساکت منشین با دل من زاری کن چشم! دیدی علم و مشک به خاک افتادند قطره ی اشک تو در غربت من جاری کن بانوی تشنه لبان! دست روی سینه مَنِه لااقل بهر من سوخته دل کاری کن آب را تا به در خیمۀ اصغر برسان بعد آن بر من بی دست عزاداری کن ✍️سید محمد جوادی