.
.
#فاطمیه #حضرت_زهرا
#مناجات_امام_زمان_علیه_السلام
گریز به #جوادالائمه ع #امام_رضا
🔸صاحب عزا کجایی گویم سرت سلامت
یا بقیة الله آجرک الله...
آقا سرتون به سلامت...
ایّامِ شهادتِ مادرِ غریبتونه ...
کجا خیمه عزا بر پا کردید پسر فاطمه...
کجا برا مادرتون دارید اشک میریزید...
🔸صاحب عزا کجایی گویم سرت سلامت
🔸کی میشود بیایی، گویم سرت سلامت
آقا...
خیلی برامون سخته...
امسال هم فاطمیه ی ما، بدون شما بگذره...
آقا...اگه بخاطر این عزادارها و گریه کنا نمی آیی، بخاطر مادرت بیا.... بحرمتِ اشک های امیرالمؤمنین،بر بالین فاطمه ،بیا
...صاحب عزای اصلی این مجالس کجایی...
🔸کی میشود بیایی، گویم سرت سلامت
نميدونم آیا من زنده ام اون فاطمیه ای که شما می آیید...
و برای مادرِ غریبتون مجلس میگیرید...
روضه میخونید...
شیعیان دور شما جمع ميشن...
زار زار گریه میکنند...
نمیدونم قبر پنهانِ مادر را نمایان میکنی یا همچنان قبرِ زهرا مخفی می مونه...؟
اما...یا اباصالح!
کاش می شد گمشده هایم را یکجا پیدا کنم. تو را ،کنارِ مزار مادر ببینم...دیگه عقده های دلم وا میشه....
در انتظارم،مهدی بیاید
تا تربتت را پیدا نماید
🔸در ماتم عزای،مادرِ خود نشستی
🔸ای غائب از نظرها، گویم سرت سلامت
اما آقا جان این محبت شما به مادرتان فاطمه، دوطرفه است، آخه بی بی هم بینِ در و دیوار،پسرش مهدی رو صدا زد:
💧جز به مهدی رویِ سیلی خورده نگشایم به کس
💧مُنتقم باید ببیند گشته نیلی رویِ من
الهی بمیرم، بی بی تا روزای آخر هم از علی رو می گرفت.آخه بعد از حادثه کوچه ،شاید فرموده باشد : حسن جان مبادا به بابات حرفی بزنی...! بابات به اندازه کافی غم داره....
بی بی کاش بودی و می دیدی که اون مرد عرب،امام حسن رو در سن چهل سالگیش دید و گفت:آقا جان .. من پدرتان رو هم در این سن و سال دیده بودم،اما موهاش سفید نبود..!
آقا فرمود:آخه اون چیزی که من دیدم ،بابام ندیده بود (#کوچه_بنی_هاشم )
خدا به داد دل مهدی فاطمه برسه...
اینجا مظلومیت و دردِ امام حسن ،حادثه کوچه ست،
امام جواد هم بچه بود یه وقت امام رضا اومد دید جوادش ،بابغض هی میگه انتقام میگیرم ....
امام رضا پرسید چی شده؟
فرمود بابا اونهایی که مادرمان فاطمه رو آزردند رو میگیرم....
اون دونفر رو از قبر بیرون می آورم و آتش میزنم.
🔸از دیده خون فشانی، بر مادرِ غریبت
🔸امشب بگو کجایی، گویم سرت سلامت
ما هم امشب اومدیم بگیم آقا...
شما رو تنها نمیگذاریم...
اومدیم بگیم یا زهرا...
پسرت مهدی رو تنها نمیگذاریم...
امشب اومدیم با امام زمان هم ناله شیم...
هر کجا نشستی حالا آقات رو صدا بزن...
یا صاحب الزمان...
.
#روضه_حضرت_زهرا
.
.
🏴 #فاطمیه ۱۴۰۲
#زمزمه #واحد
#هجوم_به_بیت_وحی #شهادت
#حضرت_زهرا سلام الله علیها
#احسان_نرگسی ✍
〰️〰️〰️〰️〰️〰️
توو کوچه ها زخمم نمک خورده / انگشتر خلقت ترک خورده
درد منو هیچ کس نمی فهمه / زهرام جلو چشمام کتک خورده
دستامو از دستت جدا کردن / توو شعله دنبال تو می گردم
جوری زد و جوری زمین خوردی / سنگینی دستاشو حس کردم
دار و ندار زندگیم - چیزی بگو حرفی بزن
خاکی میشه باز چادرت - هر شب توو کابوسِ حسن
زهرای من زهرای من ۴
〰️〰️〰️〰️〰️〰️
از تو خجالت می کشم زهرا / از خاک رو چادر نماز تو
از پا منو میندازه می دونم / این چشم های نیمه باز تو
رو تو نگیر از من که می میرم / دنیا بدون تو برام پوچه
اینقد پر از زخمی که حیرونم / از جنگ برگشتی یا از کوچه
دار و ندار زندگیم - زخمی ترین یاس علی
اشکاتو پاک کن فاطمه - گریه نکن واسه علی
زهرای من زهرای من ۴
〰️〰️〰️〰️〰️〰️
پاشو و پاک کن اشک زینب رو / پاشو حسینت سر پناه می خواد
خونه خراب میشم بدون تو / پاشو که حیدر تکیه گاه می خواد
واسه حسینت پیروهن دوختی / با دستایی که سرد و بی جونه
پیرهن که جای خود، توی گودال / انگشترم واسش نمی مونه
مادر به سینش می زنه - شمر اومده بالا سرش
از توی گودال می برن - انگشتو با انگشترش
آقای من آقای من ۴
.
.
🏴 #فاطمیه ۱۴۰۲
#زمینه #شور
#طلیعه_فاطمیه #شهادت
#حضرت_زهرا سلام الله علیها
#محمد_بیابانی ✍
〰️〰️〰️〰️〰️〰️
دل بیقرار مادره
عاشقی کار مادره
اونکه هوای بچهشو همیشه داره مادره
همه جا چاره مادره
خدا کنار مادره
اونکه به ما حسین و هدیه داده آره مادره ۲
(مادر- ای جونم
دستامو - میگیری - میدونم) ۲
میدونم ، میذاری بذارم یه روز
سرم و روی چادرت
تا خدا میبره منو
به خدا بوی چادرت
مادر - ای مادر ۳
〰️〰️〰️〰️〰️〰️
گرمی خونه مادره
اونکه میمونه مادره
اونکه ماها رو مثل بچه هاش میدونه مادره
اونکه خزونه مادره
قدش کمونه مادره
اونکه نداره حتی قبرشم نشونه مادره ۲
(مادر - بیچارم
جایی رو - جز خونهت - ندارم) ۲
ندارم ، جایی به غیر روضه رو
من از خدا میخوام تو رو
نیاد ایشالا روزی که
به نوکرت بگی برو
مادر - ای مادر ۳
〰️〰️〰️〰️〰️〰️
من و هوای کربلا
برو بیای کربلا
دوباره می تپه دلم برا شبای کربلا
جونِ گدای کربلا
بشه فدای کربلا
همهٔ زندگیمو من میدم برای کربلا ۲
(ارباب - بیتابم
از دوری - درموندم - دریابم) ۲
دریابم ، که دوریت منو می کشه
آخه با تو دلم خوشه
همهٔ آرزوم اینه
که خونم حرم توشه
آقام - ای آقام ۳
.
السلام علیک یا ایتها الصدیقه الشهیده ، المغصوبه حقها ، و الممنوعه ارثها ، و المقتول ولدها و المکسوره ضلعها و المظلوم بعلها
رنگ پاییز ، به دیوار بهاری افتاد
بر در خانه ی خورشید شراری افتاد
فاطمه ظرفیت کل ولایت را داشت
وقت افتادن او ، ایل و تباری افتاد
تکیه بر در زدنش دردسرش شد به خدا
او کنار در و در نیز کناری افتاد…..
“و ضرب الباب برجله فکسره…”
آنقدرضربه ی پاخوردبه در تا که شکست
*شماها کنایه فهمید ، ببینم ازین مصرع چی می فهمید؟*
آنقدر ضربه ی پاخوردبه در تا که شکست
آنقدر شاخه تکان خورد که باری افتاد ….
*یه وقت دیدن صدا زد “یا فضه خزینی قتل والله ما فی احشایی…..”
از وقت افتادنش رو زمین ، تا فاصله به هوش آمدنش ، نمیدونم چقدر طول کشید؟!! اما به محض اینکه به هوش اومد پرسید علی رو کجا بردن….؟ اومد میان مسجد ، چی جوری اومد دیگه نپرس” تازه محسنش سقط شده بود، هنوز از پهلو و سینه ش خون جاری بود یا صاحب الزمان ببخش آقا ، ما هم نمیخوایم بدونیم مادرت چه جوری آمد ،آمد هر جوری بود آمد ، دید یه شمشیر برهنه ، بالاسر امامش گرفتن … دستان امامشو بستن ، پیراهن امام رو کشیده بودن بالا ، تا سر و گردن امیرالمومنین که خود بی بی فرمود : “استحقروا ابا الحسن بعد رسول الله” هی میگن علی بیعت کن ، آگه بیعت نکنی “نضرب عنقک” گردنت و میزنیم ، چه کرد؟ “فخَرَجَتْ فَاطِمَه وَاضِعَهً قَمِیصَ رَسُولِ اللَّهِ عَلَى رَأْسِهَا” پیراهن پیغمبر رو رو سرش گذاشت “آخِذَهً بِیَدَیِ ابْنَیْهَا” دست حسن و حسینش رو گرفت “فصرخت و هی تبکی و تصیح” هی می گفت تو گریه هاش “خلّوا عن ابن عمّی … خلّوا عن ابن عمّی …” هر چه ناله زد دید خبری نمیشه ، دست به معجر برد*
غیرت معجر او دست علی را وا کرد
همه دیدند سقیفه به چه خاری افتاد…
*سلمان میگه دیدم ستون های مسجد شروع کرد به لرزیدن ، امیرالمومنین فرمود سلمان بلافاصله خودتو برسون به فاطمه ، بگو فاطمه جان اگه نفرین کنی یه جنبنده دیگه رو زمین نمیمونه… تو دلت میخوای بگی کاش نفرین میکرد ، اما من میگن اگه نفرین میکرد ما کجا براش گریه میکردیم” ممنونتیم بی بی جان … تا سلمان پیغام آورد یه جمله ای به سلمان فرمود ، فرمود : “یریدون قتل علیّ ما علیّ صبرٌ” سلمان اینا میخوان علی مو بکشن ، من تحملشو ندارم ،اجازه نداد سر سوزنی آسیب به امام زمانش برسه،من میخوام بگم فاطمه جان اینا اراده ی قتل علی رو کردن، بیست و پنج سالم نتونستن جسارتی کنند به این معنی، تو طاقت نیاوردی، دست به معجر بردی…. آخ لایوم کیومک یا اباعبدالله…. وقتی از بلندی اومد کنار قتلگاه دید همه دارند نگاه میکنم ،فرمود عمرسعد “ایقتل ابوعبدالله و انتم تنظرون” کاش همه نگاه میکردن مثل مسجد النبی،اما یه وقت زینب دید،شمشیرها بالا میره دیگه برنمیگرده،نیزه دارها،نیزهاشونو بلند میکنن ، دیگه نیزه هاشونو برنمیگردنن ، یکی داره زیر تیغ و تیر و نیزه ها میگه آخ جیگرم …..
هر جوری بود از قتلگاه فاصله گرفت ، اما دل زینب اینجا باقی موند ، رفت ، چه رفتنی ، همه ی آرزوش این بود هر چه زودتر برگرده بلکه بتونه مثل مادرش امام زمانشو از زیر تیغ و شمشیر نجات بده اما، امان از اون ساعتی که برگشت ، تا روز یازدهم نتونست برگرده وقتی هم که اومد دیگه خیلی دیر شده بود، اخه “فَوَجَدْتُهُ مَکْبُوباً عَلَى وَجْهِهِ وَ هُوَ جُثَّهٌ بِلَا رَأْسٍ” دید یه بدن بی سر … مقطع الاعضا… اربا اربا تو گودال افتاده… حسین ……بابی المستضعف الغریب یا اباعبدالله…
ای مصحف ورق ورق روح پیکرم
آیا تویی برادر من نیست باورم ….
*داداش*
این غم کجا برم که زهجده عزیز خود
یک پیرهن نشانه برم نزد مادرم…..
حسین…..جان…..باالحسین یا الله …
🔹تولیدی وانبار داری تجهیزات پزشکی🔹
نیروآقا
حقوق از12میلیون الی15میلیون
شرایط سنی:از20الی 26سال
نیروآقا فقط و فقط مجرد
ساعت کاری: 8 صبح الی 16:00اضافه کاری با حقوق
پاداش کاری
خوابگاه
وعدههای غذایی مناسب
بیمه تامین اجتماعی
فیض 📲09211368568
شرایط کاری:سیکل به بالا
شهرک صنعتی عباس آباد
#مناجات
سلک عشاق ، غیر خلوت نیست
خلوت ماست روضه ، جلوت نیست
ما همین جا توجه محضیم
احتیاجى به کنج عزلت نیست
همه هستند ، انبیا حتى
مجلس آفتاب خلوت نیست
لحظه اى اشک ، لحظه اى شکریم
نعمتى قدّ شکر نعمت نیست
ما همه قنبریم ، یک نفریم
جمع ما وحدت است ، کثرت نیست
گریه اى جمع کن که باید رفت
وقت خیلى کم است ، فرصت نیست
دل به صحرا زدن تلاش من است
این جهان جاى استراحت نیست
آه و افسوس می خورد هر شب
آن که سفره نشین هیئت نیست
علت رحمت خدا گریه ست
هر کجا گریه نیست ، رحمت نیست
هر که ناراحت از فراق نشد
در لیالى قبر راحت نیست
خون دل جاى خون تن دادیم
شان گریه کم از شهادت نیست
گنج نابرده رنجمان بخشید
لطف زهرا به شرط خدمت نیست
در عبادت عبودیت باید
طاعتى بهتر از اطاعت نیست
ما تو را بین خواب هم دیدیم
خواب عشاق خواب غفلت نیست
جنت آنجاست که شما هستید
جنت بى شما که جنت نیست
همه سرمایه دار حب توایم
گنجى اندازه ى محبت نیست
عزت بى تو را نمی خواهیم
عزت بى تو غیر ذلت نیست
حرف تو حجت است و غیر از تو
هیچ کس بر ائمه حجت نیست
تو اگر خانه دار این بیتى
خانه دارى کم از نبوت نیست
4_5764612260383164755.mp3
14.1M
🏴#شهادت_حضرت_فاطمه_س
🏴شهادت حضرت فاطمه (سلام الله علیها)
🏴سبک زمینه : با غم تو مسمار گریه میکنه
🎤مداح : حاج سید مجید بنی فاطمه
▪️▪️▪️▪️▪️▪️▪️
با غم تو مسمار گریه میکنه
آسمونم انگار گریه میکنه
یه جور زدن که عاقبت در شکست و دیوار گریه میکنه
بمیرم چه غربتی داری
آخه نه شکایتی داری
نه میتونی پاشی از بستر
نه یه خواب راحتی داری
نه یه استراحتی داری
شب تا صبح از درد بیداری بیداری بیداری
معلومه مادر درد داری درد داری درد داری
آسمون صدا زد پشت در نرو
وی نرفت و آمد پشت در نرو
بمون بخاطر علی
بوی هیزم اومد پشت در نرو
یه نفر دلش نمیسوزه
ورم رو گونه میسوزه
یه جوری زدن برا داغت
دل تازیونه میسوزه
داره قلب خونه میسوزه
خدا میدونه چی میشه چی میشه چی میشه
مادر میون آتیشه آتیشه آتیشه
شب تا صبح از درد بیداری بیداری بیداری
معلومه مادر درد داری درد داری درد داری
یاس رنگ خونم پیش من بمون
ماه قد کمونم پیش من بمون
چرا نفس نمیکشی
مادر جوونم پیش من بمون
دلم از غم تو سرشاره
خونمون چه غربتی داره
تو میخوای صدام کنی اما
تنگی نفس نمیزاره
داره خون تازه میباره
هوای خونه دلگیره دلگیره دلگیره
تو میری بابا میمیره میمیره میمیره
شب تا صبح از درد بیداری بیداری بیداری
معلومه مادر درد داری درد داری درد داری
قدم مثل هلاله محاله
شفا دیگه محاله
دلم تنگه دلم تنگه یه اذان بلاله
اذان بگو یاد پیمبر
بلند بگو الله اکبر
بلند بگو اشهد ان علیا حجة الله
خیلی غریبه حیدر
وای بلال حرمتمو شکستن
وای بلال دست علی رو بستن
وای بلال دست علی رو بستن
#روضه_حضرت_زهرا
#زمزمه_حضرت_زهرا
پارهی قلب طاها سلام
جان و جانان مولا سلام
زهرهی خانهی مرتضی
روشنی بخش دنیا سلام
به نخ چادرت دست ما فاطمه
السلام علی اُمِنا فاطمه
سایهی پر مهرت بر سرم یا زهرا
پدرم یا حیدر، مادرم یا زهرا
(فاطمه یا زهرا، فاطمه یا زهرا)۲
*
بین خانه شرر افتاده
شعله بر بال و پر افتاده
پا نکوبید به درب خانه
مادرم پشت در افتاده
داغدار است چنین پیش من ای نامرد
لگد اینگونه به پهلوش نزن ای نامرد
همه هستی من بی پناه افتاده
من بمیرم که او بی گناه افتاده
(فاطمه یا زهرا، فاطمه یا زهرا)۲