کانال متن روضه مجمع الذاکرین 1401071005.mp3
زمان:
حجم:
16.85M
#روضه
#حضرت_سکینه_س
🎤حاج محمد رضا طاهری
گوهر سلالهی حیدری
واقعاً که زینب دیگری
دختر رباب و امام حسین
خواهر تنی علیاصغری
بهترین دختری به خدا از نگاه حسین
نیم نگاهت بسه بمونیم در پناه حسین
امشبو رباب روضه گردونه
جبرئیل داره تو عرش میخونه
حاجت همه امام حسینی ها
دست حضرت سکینه خاتونه
یا سیّدتی بنتُ الحسین...
نوکر حسین و حسن شدیم
روضه خون یک بیکفن شدیم
پنجم ربیعه و ما مثلِ
پنجم صفر سینهزن شدیم
تنها بودی که شنیدی شیعَتی گفتنو
کاری کردی که یاد بگیریم مرثیه خوندنو
ای زخمی عطشانم حسین جانم
ای غریب عریانم حسین جانم
از برکت این روضه و این اشکه
من اگه مسلمانم حسین جانم
یا سیدی یا مولا حسین...
امشبو رباب روضه گردونه
جبرئیل داره تو عرش میخونه
حاجت همه امام حسینی ها
دست حضرت سکینه خاتونه
یا سیّدتی بنتُ الحسین...
▪️▪️▪️▪️▪️▪️
گوهر سلالهی حیدری
واقعاً که زینب دیگری
دختر رباب و امام حسین
خواهر تنی علیاصغری
بهترین دختری به خدا از نگاه حسین
نیم نگاهت بسه بمونیم در پناه حسین
امشبو رباب روضه گردونه
جبرئیل داره تو عرش میخونه
حاجت همه امام حسینی ها
دست حضرت سکینه خاتونه
یا سیّدتی بنتُ الحسین...
نوکر حسین و حسن شدیم
روضه خون یک بیکفن شدیم
پنجم ربیعه و ما مثلِ
پنجم صفر سینهزن شدیم
تنها بودی که شنیدی شیعَتی گفتنو
کاری کردی که یاد بگیریم مرثیه خوندنو
ای زخمی عطشانم حسین جانم
ای غریب عریانم حسین جانم
از برکت این روضه و این اشکه
من اگه مسلمانم حسین جانم
یا سیدی یا مولا حسین...
امشبو رباب روضه گردونه
جبرئیل داره تو عرش میخونه
حاجت همه امام حسینی ها
دست حضرت سکینه خاتونه
یا سیّدتی بنتُ الحسین...
▪️▪️▪️▪️▪️▪️
#زمزمه_حضرت_سکینه_س
#سبک همه جا بروم به بهانه تو
➖➖➖➖➖➖➖
اَبَتا اَبَتا شده خون جگرم
چادرم چادرم برده شد ز سرم
خون رود از چشم ترم بابا
گَرد صحرا شد معجرم بابا
▪️ابی عبدالله، ابی عبدالله
اَبَتا اَبَتا کوفیان چه بدند
عوض تسلیت عمهام را زدند
موی من از خون تو گلگون شد
جگرم خون شد، جگرم خون شد
▪️ابی عبدالله، ابی عبدالله
خیز و یکدم بگیر دخترت را به بر
خیز و ما را به سوی مدینه ببر
کوفیان ظالم کودکان تنها
تو و خاک و خون ما و دشمن ما
▪️ابی عبدالله، ابی عبدالله
پیکرت مانده در دشت کرب و بلا
با سرت میروم سوی شام بلا
اشکم آب غسل تنت بابا
خاک صحرا شد کفنت بابا
▪️ابی عبدالله، ابی عبدالله
بر دل عالم از غم شراره زدم
بوسه بر حنجر پاره پاره زدم
وقت بوسیدنت کعب نی خوردم
▪️ابی عبدالله، ابی عبدالله
(استاد حاج غلامرضا سازگار)
➖➖➖➖➖➖➖
کانال متن روضه مجمع الذاکرین 1401071003.mp3
زمان:
حجم:
4.36M
#صحبت اول مجلس
#حضرت_سکینه_س
🎤حاج محمد رضا طاهری
1. ای حجابت.mp3
زمان:
حجم:
25.12M
#وفات_حضرت_ام_کلثوم
#مدح_حضرت_ام_کلثوم
( سلام الله علیها )
#کربلایی_زهیر_سازگار
ای حجابت فرشته را چادر
حوریان در طواف معجر تو
آن قدر ناز داری ای بانو..!
بال جبریل فرش معبر تو
پیش پایت تمام حور و ملک
در رکوع و سجود افتاده
نسل برتر ز خانواده نور..!
دخت مولا و فاطمه زاده
ای مقامت فراتر از مریم
ای شکوهت رساتر از حوا
ام کلثوم ! خواهر زینب
عصمت الله دوم زهرا
از نفسهایت ای نسیم بهشت
بوی عطر و گلاب می آید
التماس دعای نیمه شبان
سوی تو مستجاب می آید
تو کجا و تبار ناپاکا
تو ملیکه ز عالم ملکوت
تو بهشتی چه نسبتی داری
به کویر و به دوزخ و برهوت؟
قرص خورشید و زمهریر سیاه
جمع ایمان و کفر ممکن نیست
هرکه این قصه را کند باور
به خدا شیعه نیست مؤمن نیست
انتهای عروج جبرائیل
اولین پله مقام شما
کربلا زنده مانده اما، با
خطبه زینب و کلام شما
مثل زینب غروب عاشورا
داغدار برادرت بودی
آمدی در حوالی گودال
و کمک حال مادرت بودی
دست سنگین عصر عاشورا
روی ماه تو را کبود، نمود
آن طرف زینبی که بود سپر
این طرف تو میان آتش و دود
مثل زینب میان بزم شراب
تکیه گاه یتیم اربابی
کربلا؛ کوفه؛ شام؛ کرب و بلا
تا مدینه چو ماه، می تابی
زینب و تو ؛ مکمل عشقید
تو درخشنده ؛
زینب الماس است
ادبت در مقابل خواهر
در مثل ،
چون حسین و عباس است
ای کاش توای شهید مظلوم
ای گشته ز حق خویش محروم
تیری که به قلب اصغرت خورد
میخورد به قلب ام کلثوم
#شاعر_یاسر_حوتی
26/10/1401
#دوبیتی
#بیست_و_نه_جمادی_الثانی
زنی چون فاطمه
کوثر شمائل
تمام مرتضی را
گشته حاصل
لقب ، کُنیه ،
مُثمایش ، همین بس
چوزینب برحسین
شد فاتح دل ...
1. قسمت این بود.mp3
زمان:
حجم:
5.41M
#روضه_حضرت_ام_کلثوم
( سلام الله علیها )
#حاج_منصور_ارضی
قسمت این بود از همان اول
عاشقان پایِ هم کنند ایثار
#روضه_حضرت_ام_کلثوم
( سلام الله علیها )
#حاج_منصور_ارضی
قسمت این بود از همان اول
عاشقان پایِ هم کنند ایثار
یک نفر صاحبِ حرم باشد
یک نفر بی نشان، بدون مزار
یک نفر شد خدیجه خانوم و
قبر او مانده خاکی و تنها
همه هستیِ خودش را ریخت
پایِ مدفونِ گنبدِ خضرا
یک نفر نیمه هایِ شب رفت و
مانده چون گوهری میانِ صدف
یک نفر قبلگاهِ عالم شد
صاحبِ صحن و بارگاهِ نجف
یک نفر سيّدِ بنی الزّهرا
در بقیع و بدون صحن و سراست
همه عزت و شکوه ِ او
همگی نذر شاهِ کرببلاست
در میانِ دو دخترِ زهرا
یک نفر پایِ ماه، کوکب شد
امِّ کلثوم با تمامِ وجود
هستی اش نذر نامِ زینب شد
در مدینه دو داغِ سنگین دید
او عزادارِ جد و مادر بود
آن دوشنبه که مادرش افتاد
شاهدِ بی حیائیِ در بود
دید مادر نفس نفس میزد
دید مسمارِ نانجیب چه کرد
دید سنگینیِ لگدها با
شاخه باردارِ سیب چه کرد
دید یک زن چگونه دوره شده
دید زیرِ قلاف بازو را
دید چادر چگونه خاکی شد
کتکِ یک شکسته پهلو را
دید وقت هجوم نامَحرم
دردسرهایِ زن چه چیزی شد
عاقبت هم رسید جایی که
پیش او صحبت کنیزی شد
پا به پایِ عقیله هر منزل
بارِ ماتم کشیده این بانو
دیده بر رویِ نیزه هجده تا
یوسفِ سربریده این بانو
با تمامِ مخدراتِ حرم
سرِ بازارِ شام گیر افتاد
پایِ راسِ بریده عباس
وسط ازدحام گیر افتاد
دید سنگی ز راه ِ دور آمد
سرِ بر نیزه را تکانی داد
بارها پیشِ چشم خواهرها
همه سرها ز نیزه ها افتاد
میشنید از کنارِ راسِ حسین
هرقدم ناله هایِ زهرا را
نالة یا بُنَی می آمد
هر چهل منزل از دل صحرا
مادری قد کمان صدا میزد
تشنه لب جان سپُردی ای پسرم
بین گودال من خودم دیدم
چِقَدَر نیزه خوردی ای پسرم
دست انداخت بر محاسن تو
جایِ حنجر زیرِ گلویت ماند
چون گلو از جلو بریده نشد
پیش چشمان من تو را چرخاند
#شاعر_قاسم_نعمتی
2. مینویسم به اذن ثارالله.mp3
زمان:
حجم:
4.88M
#روضه_حضرت_ام_کلثوم
( سلام الله علیها )
#حاج_منصور_ارضی
می نویسم به اِذنِ ثارالله
#روضه_حضرت_ام_کلثوم
( سلام الله علیها )
#حاج_منصور_ارضی
می نویسم به اِذن ثارُالله
از زنی با وقار همچون ماه
راوی صادقِ بنی هاشم
از علوم خفیِ حق آگاه
مَهد علم و مفسر قرآن
کوه عصمت، مقرب درگاه
چون حسین و حسن سخاوتمند
مثل زینب صبور آل الله
مثل زینب بلا چشیدن را
ام کلثوم بوده خاطرخواه
با صلابت مبارزه می کرد
با سلاح دعا و اشک و آه
خطبه مانند مرتضی می خواند
خطبه هایی پر از غم جانکاه
مدح او را بس است چون بوده
دختر فاطمه، سخن کوتاه
دختر دوم ولی خدا
ام کلثومِ حضرت زهرا
آن قدر داغ و دردسر دیده
قد کمان و نحیف گردیده
بعد داغ غم رسول الله
یاس را در دل شرر دیده
وسط کوچه ی بنی هاشم
یک نفر به چهل نفر دیده
خاک غم روی چادرش مانده
چون شکاف سر پدر دیده
جگرش پاره شد کنار حسن
طشت لبریز از جگر دیده
چادر خواهر بزرگش را
وسط خیمه شعله ور دیده
لب گودال بر زمین خورده
غارت جسم محتضر دیده
کوفه و شام پر بلا رفته
بر سر نیزه ها قمر دیده
نیزه ها را ببر
از این جا شمر
دور کن
چشم بی حیا را ، شمر
با دلی پُر شراره و گریان
لقمه ها را گرفت از طفلان
#شاعرمحمدجوادشیرازی
( بی بی بود وقتی یکی از بچه ها ، لقمه رو گذاشت توو دهانش ، از شدت گرسنگی ، حضرت انگشت انداخت از دهانش درآورد ، عزیزم ، بر ما صدقه حرامه ؟؟ دوتایی گریه کردند ، وای وای ... اون کسی که صدقه آوردش ، گفت شما مگه کی هستید ، حضرت فرمودند : ما آلِ رسولُ الله هستیم ، اون سری که می بینی بالای نیزه است اون سرِ حسین ، پسر پیغمبر(ص) .... حسین جان ، حسین جان ...
1396