شهادت حضرت امام صادق علیه السلام
✍️محمد رضا محمدی ( ناعم )
بیر غریبم الله اورکده چوخدی دردیم
اوج ایدوبدی یردن سمایه آه سردیم
دوشموشم نفسدن قیامه یوخ توانیم
ایله بیر نظر ای کریم مهربانیم
جهانه رهبرم من
غریب ومضطرم من
اود وروبدی دشمن یانوبدی آشیانیم
قورخوشوبدی یکسر حیالی خانمانیم
شعله لر ایچینده دوشوبدی یاده زهرا
باشیمه اوساعت دولاندی کل دنیا
جهانه رهبرم من
غریب ومضطرم من
کوچه ده عباسیز آپاردی منی بو قوم اشقیا
نچه یول یخیلدیم او یولدا دیزیمده قالمادی قوا
مجلش شرابه بو دشمن جفائیلن چکوب منی
جانه گلمیشم من اودور کی هرایه سسلورم سنی
ای حق داوریم
تتریور دیزلریم
یتیش هراییمه غریبم
دوشسه گر جهاندا کیمون باشی بلایه
آغلیا نه خوشدور شهید کربلایه
باشه چاتسا عمروم جهانی داغلارام من
جان ویرن زماندا حسینه آغلارام من
جهانه رهبرم من...
آغلارام اوشاهه اورکدن کسیلدی دالدان حنجری
گون ایوینده اوچ گون کفنسیز قالوب یارالی پیکری
باغلانوبدی یکسر طنابه عیال وآل و عترتی
قانلی باشی اما اوشاهون جدانون اولدی زینتی
باجیسی آغلادی
چوخ اورک داغلادی
دیدی حسین یارالی قارداش
#امام_صادق_شهادت
یا رب از زهر جفا پا تا سرم آتش گرفت
سوختم پرپر زدم بال و پرم آتش گرفت
پوستی بر استخوانی مانده باقی از تنم
همچو شمعی آب گشتم پیکرم آتش گرفت
من همان فرزند زهرایم که از جور عدو
خانه ام چون بیت زهرا مادرم آتش گرفت
بر روی سجاده بودم نیمه شب گرم دعا
ناگهان دیدم همه دور و برم آتش گرفت
کودکان را دیدم از این سو به آن سو در فرار
گریه کردم انقدر چشم ترم آتش گرفت
پا نهادم بین آتش زیر لب گفتم حسین
یادم آمد عصر عاشورا حرم آتش گرفت
یک بیابان دشمن و یک مشت طفل بی پناه
خاطرم بر عمه های مضطرم آتش گرفت
دختری فریاد می زد سوخت عمه دامنم
دیگری می گفت عموجان معجرم آتش گرفت
دختری این راز را کنج خرابه فاش کرد
در میان شعله ها موی سرم آتش گرفت
از میان آنچه غارت شد دل پر درد من
بیشتر بر گاهوار اصغرم آتش گرفت
مادرش در پشت خیمه ناله می زد اصغرم
تو نبودی آب خوردم حنجرم آتش گرفت
#عبدالحسین
#امام_صادق_شهادت
غریب ماندن در کوچه دردسر دارد
فقط خداست که از حال تو خبر دارد
خدا کند که در این کوچه باز حداقل
طناب از سر دست تو دست بردارد
شبیه مادرتان خانه ات در آتش سوخت
هنوز شهر برای شما خطر دارد
میان کوچه نکش پیرمرد فاطمه را
عصا ندارد اگر دست بر کمر دارد
به یاد مادرتان سوخت خانه و حالا
چقدر خاطره ی تلخ میخ در دارد
امام عشق غریب است و شهر پیغمبر
میان سینه ی خود باز داغ اگر دارد
خدا کند که کسی با غلاف سر نزند
خدا کند که کسی با لگد به در نزند
#علی_رضوانی
#امام_صادق_شهادت
آقاى بى كسى كه غم ارثيه داشته
اُنسى به داغِ مادرِ اِنسيه داشته
كنج اتاقِ خويش حسينيه داشته
با اهل خانه مجلسِ مرثيه داشته
حالا گرفته روضه غريبانه بازهم
نشناختند خشكِ مقدس مئآب ها
خورشيدِ علم را پَسِ ابر حجاب ها
مُشتى، رُفوزه در پىِ درس و كتاب ها
شاگردهايشان همه در رختخواب ها
آتش زدند بر در يك خانه بازهم
حق ميدهيم مرد اگر گريه ميكند
تنها ميانِ چند نفر گريه ميكند
با ترسِ دختران چقدر گريه ميكند
افتاده يادِ مادر و در گريه ميكند
تكرار شد مصيبت پروانه بازهم
آتش به بيتِ اطهرش افتادُ گفت آه
يادِ صداى مادرش افتادُ گفت آه
عمامه اش كه از سرش افتادُ گفت آه
وقتِ فرار، دخترش افتادُ گفت آه
ترسيده است دخترِ دردانه بازهم
يك نانجيب خنجرِ آماده مى كشيد
يك بى حيا عمامه و سجاده مى كشيد
بندِ طناب را كه زنازاده مى كشيد
شيخ الائمه را وسط جاده مى كشيد
آسيب ديد غيرت مردانه بازهم
دستِ عيالِ او به طنابى نرفت نه!
دست كسى به سوى حجابى نرفت نه
از صورتى عفيفه نقابى نرفت نه
ناموسِ او به بزم شرابى نرفت نه
رفتيم سمت مجلس بيگانه بازهم
بي احترام رفت ولى عمّه زينبش
بينِ عوام رفت ولى عمّه زينبش
در ازدحام رفت ولى عمّه زينبش
بزم حرام رفت ولى عمّه زينبش
وقت گريز شد دل ديوانه بازهم
بالاى تخت قائله اى بود، واى من
پيش رباب حرمله اى بود، واى من
زينب ميان سلسله اى بود، واى من
چوبِ بدونِ حوصله اى بود، واى من
خون شد روان از آن لب جانانه بازهم
#محمد_جواد_پرچمی
16006_1593827394000.mp3
زمان:
حجم:
933.3K
💐✨⭐️✨🌟✨⭐️✨💐
#امام_رضا__ع__سرود
دلت و بذار تو دست اونی که دلداره
اونی که از تو نگاش مهربونی می باره
گل عاشقی رو تو دلای ما می کاره ۲
مجنونم، دیوونم
امشب تو خونه ی امام رضا مهمونم ۲
حالا که تو خونه ی امام رضا نشستی
به خودت بیا ببین کی هستی
اصلا لیاقتش رو داشتی
که قدم تو حرمش گذاشتی
محنونم، دیوونم
بند دوم
یه زیارت نامه بردار برو پایینِ پا
مث نقاره خونه تو هم بگو یا مولا
عیدیم و بده برم یه بار پیش ثارالله ۲
دلخونم، می خونم
امشب تو خونه ی امام رضا مهمونم ۲
سر سفره ی رضا شاه و گدا نداره
حرمی مثل حریم تو صفا نداره
وقتی که قدم می ذارم میونِ گوهرشاد
نمی دونم چی میشه می شم ز غصه آزاد
محنونم، دیوونم
بند سوم
گِلم و خدا با عشق تو سرشته آقا
به خدا کفشداریات برام بهشته آقا
فرش صحن تو شده بال فرشته آقا ۲
حیرونم، دلخونم
امشب تو خونه ی امام رضا مهمونم ۲
دلم و گره زدم به پنجرت دوباره
مثل کفترات شدم هواییِ مناره
همیشه میگم یه روز می شه برات بمیرم
برات کربلام و از حرمت می گیرم
مجنونم، دیوونم
شعر سبک رضا باقريان
امام رضا (ع)
سرود
▪️▪️▪️▪️▪️▪️
نوحه جدید شهادت امام صادق(ع)
✍شعراز:
محمدرضامحمدی(ناعــم)
🌴🌴🌴🌴🌴🌴
جان داده شیخ الاولیا
حضرت صادق۲
ذکرملائک درسما
حضرت صادق۲
واویلاواویلا یازهرایازهرا
🥀🥀🥀🥀🥀
زهرجفاکرده اثر،برگل زهرا
موسی بن جعفرشدیتیم،آه وواویلا
ماتمسراشددرغمش،پهنهٔ دنیا
گشته شهیداَشقیا،حضرت صادق
واویلاواویلا یازهرایازهرا
🥀🥀🥀🥀🥀
امشب مدینه وادیِ،دردوماتم شد
قدّزمین وآسمان،زین محن خم شد
درماتمش غرق عزا،عرش اعظم شد
پیچیده درعالم نوا،حضرت صادق
واویلاواویلا یازهرایازهرا
🍃🍃🍃🍃🍃
🎤تــــــــــرکی👇👇
زهرابوغمده آهیلن،گلدی افغانه
اهل ولابوغصه دن،دوشدی حرمانه
موسی بن جعفرتوش اولوب،
دردهجرانه
جان وئردی نورکبریا،حضرت صادق
واویلاواویلا یازهرایازهرا
🥀🥀🥀🥀🥀🥀
شهرمدینه بوگئجه،شهرماتمدی
عرش خدایه نصب اولان،قاره پرچمدی
بودردوغمده شیعه نین،قامتی خمدی
دنیانی ترک ائتدی آقا،حضرت صادق
واویلاواویلا یازهرایازهر
#شهادت_امام_صادق_علیه_السلام
لطفا در ایتا مطلب را دنبال کنید
مشاهده در پیام رسان ایتا
💠 زمینه شهادت امام صادق علیه السلام 💠
ای وای ای وای
خدا برای هیچکسی نیاره
دشمنی که رحمی به دل نداره
شبونه توی خونه پا بزاره
آتیش زدن ، نیمه شب تموم آشیونمو
زنده کنن ، خاطرات مادر جوونمو
آتیش و دود، کینه و هجوم لشکر حسود
کاش مادرم، پشت درب خونمون نرفته بود
ای داد بیداد ، مگه میره از یاد ، مادرم از نفس افتاد
ای داد بیداد ، زهرا شکست و ، شده حیدر دشمن شاد
آه و واویلا
ای وای وای
دنبال مرکب منو میکشوندن
برهنه پا تو کوچه ها دووندن
دیگه نفسهامو به لب رسوندن
برهنه پا ، یادم اومد خاطرات کربلا
رقیه و ، پای پر آبله تو بیابونا
پرش کبود ، شبیه فاطمه پیکرش کبود
از دست زجر ، شده حتی رنگ معجرش کبود
اشک دونه دونه ، شده باز روونه ، طفلی قامتش کمونه
دیگهجای سالم ، رو تنش نموند از ، ضربه های تازیونه
"آه و واویلا"
ای وای ای وای
خیلی مصیبت سر من آوردن
با زهر کینه تنمو آزردن
اما به نیزه سرمو نبردن
غریب حسین ، بی کفن رو خاک گرم کربلا
غریب حسین ، آخرم کفن شده تو بوریا
غریب حسین ، کشته شد پیش چشای مادرش
غریب حسین ، رو نیزه ها شکسته شد سرش
سر بدون پیکر ، تن رو خاکا بی سر ، خنده های تلخ قاتل
نه فقط عمامه ، حتی کهنه پیرهن ، شده قسمت اراذل
"آه و واویلا"
✍ امیر قربانی فر
#روضه_امام_صادق_علیه_السلام
#روضه_حضرت_زهرا_سلام_الله_علیها
#روضه_امام_حسین_علیه_السلام
السلام علیکم یا ائمه البقیع
و یا آل رسول الله..
جلوه ی جنت به چشم خاکیان دارد بقیع
یا صفای خلوت افلاکیان دارد بقیع
گر حصار کعبه را جبرئیل دربانی کند
صد چو موسی و مسیحا پاسبان دارد بقیع
یعنی ما حرمتونو میبینیم و میمیریم،
یا حسرت بقیع هم به دلمون باقی میمونه...
گرچه میتابد براو خورشید سوزانِ حجاز
از پر و بال ملائک سایبان دارد بقیع
شب که تاریک است و در بر روی مردم بسته است
زائری چون مهدی صاحب زمان دارد بقیع
قرنها بگذشته ازآن ماجرا اما هنوز
داغ هجده ساله زهرای جوان دارد بقیع
قریب به صد و ده سال، بعد مادرش فاطمه،
وقتی ازش پرسیدند علت مرگ مادرتون چه بود ،
یه جمله ای فرمود
شیعه رو تا قیامت داغدار کرد
فرمود
و کانَ سَبَبُ وَفاتِها اَنَّ قُنفُذا لَکـَزَها بِنَعلِ السَّیف
خونه اش هم وقتی آتش زدند ، آتش به اندرون بیت سرایت کرد،
ایستاد وسط آتش...
بعضیا نوشتند، حضرت همه تلاشش رو کردآتش رو خاموش کنه ،
اهل و عیالش از این حجره به آن حجره ، فرار میکردند ،
چون آتش رو پرتاب کردند داخل خانه،
آدم یاد آتش گرفتن خیمه های حسین میفته ...
اون روز مادرش بین دود و آتش ایستاد،
کربلا هم عمه بود که بین خیمه های آتش گرفته،...
حمیدبن مسلم میگه
منوشمرو خولی رسیدیم به خیمه ای که دیدیم آتش گرفته ،
یه بانوی رشیده
که لباسش هم آتش گرفته
دم در خیمه ایستاده،
شما چرا فرار نمیکنی
فرمود من عزیز امامتِ برادرم ، تو خیمه ست امانتی تو خیمه دارم
این متن مقتله
شمر صدا زد تا زینب ورودی خیمه ایستاده احدی حق نداره وارد خیمه بشه،
محدث قمی مینویسد
شمر بااین قساوت، تا دید زینب اینجا مانعه ،برگشت....
اما هر چی به اون نانجیب گفتند
فاطمه تو این خونه ست
گفت خانه رو با اهلش میسوزانم
فَرکَّلَ الباب بِرِجلِه
وَ رَدَّه عَلَیّ
وَ اَنا حٰامِل
فَسَقَطتُ لِوَجهِی
یا زهرا....
🥀🥀🥀🥀🥀🥀🥀🥀
#روضه و مناجات امام زمان(عج)
ترکیبی امام زمان و حضرت زینب (س)
بسم الله الرحمن الرحیم
یا رحمن یا رحیم
لاحول ولا قوه الا بالله العلی العظیم، حسبُنَا اللّهُ وَنِعْمَ الْوَكِيلُ نِعْمَ الْمَوْلَى وَنِعْمَ النَّصِیر،
أَسْتَغْفِرُ اللَّهَ الَّذِي لاَ إِلَهَ إِلاَّ هُوَ الْحَيُّ الْقَيُّومُ، الرَّحْمَنُ الرَّحِيمُ، ذُو الْجَلاَلِ وَ الْإِكْرَامِ ، و اَتُوبُ اِلَیه
اول مجلس دعای سلامتی امام زمان(عج)را باهم زمزمه می کنیم
اَللّهُمَّ کُنْ لِوَلِیِّکَ الْحُجَّهِ بْنِ الْحَسَنِ صَلَواتُکَ عَلَیْهِ وَعَلى آبائِهِ فی هذِهِ السّاعَهِ وَفی کُلِّ ساعَهٍ وَلِیّاً وَحافِظاً وَقائِداً وَناصِراً وَدَلیلاً وَعَیْناً حَتّى تُسْکِنَهُ أَرْضَکَ طَوْعاً وَتُمَتِّعَهُ فیها طَویلاً.
یا صاحب الزمان
🔸غم عشقت مرا بيچاره کرده
🔸دل تنگ مرا صد پاره کرده
🔸هواي ديدن روي تو يک عمر
🔸مرا در کوچه ها آواره کرده
يابن الحسن ، يابن الحسن
🔸به تنگ آمد دلم از این جدائي
🔸عزيزم جان جانم کي مي آئي
🔸سراپا از غم هجر تو دردم
🔸بيا اي نازنين دورت بگردم
⬅️آقا به جان عمّه ات زينب بيا (نام عمه ي امام زمان حضرت زينب آمد) آقا خيلي عمه اش را دوست دارد حتي فرموده اند: به شيعيان و دوستان ما بگوييد که خدا را به حق عمه ام، حضرت زينب (ع) قسم دهند که فرج مرا نزديک گرداند. همان عمّه اي که در کوچه هاي مدينه دنبال مادر مي دويد.
نمي دانم کدام روضه را بخوانم که نام زينب نباشد هر روضه را بخوانيم نام زينب است، مدينه زينب، کنار بستر مادر زينب، کوفه کنار بستر بابايش علي زينب، کنار طشت پر از خون امام حسن زينب، کربلا زينب، خيمه گاه زينب، قتلگاه زينب، دمّ دروازه ي کوفه زينب، تو مجلس يزيد زينب، خرابه ي شام زينب، اربعين کربلا زينب، همه جا زينب است. امّا وقتي برگشت مدينه، از بس داغديده، عبدالله بن جعفر زينب را نشناخت.
صدا زد: عبدالله! حق داري زينب را نشناسي ! زينبي که داغ شش برادر ديده است.
عبدالله کجا بودی ببینی در یک نصفه روز همه هستی زینب را گرفتند.
خانوم جان ازت گلگی دارم.عبدالله گلگیت چیه؟ خانم شنیدم روز عاشورا هر کسی زمین افتاد تو اومدی براش گریه کردی،شنیدم بالا سر علی اکبر رفتی،همه جا کنار حسین بود اما چرا دوتا بچه هام رو زمین افتادن از خیمه بیرون نزدی؟بالا سر بچه هامون نرفتی؟
صدا زد عبدالله من خواستم بیرون بروم،گفتم مبادا حسین حال منو ببینه؛ببینه چطور برا بچه هام گریه می کنم خجالت بکشه...
حسین...
♦️او می دوید و من میدویدم
♦️او سوی مقتل من سوی قاتل
♦️او می نشست و من میدویدم نشستم
♦️او دوی سینه من در مقابل
♦️او می برید و من میبردیم
♦️او از حسین سر من از حسین دل
⏪عبدالله کجا بودی ببینی زینب چگونه لب به رگهای بریده گذاشت...
کاروان وارد مدینه شد تا رسیدند مقابل قبر پیامبر دیدند زینب آمد جلوی قبر آقا صدا زد السلام علیک یا جدا یا رسول الله...
آقا جان من زینب توام...
یه روز از مدینه با حسین رفتم و امروز بی حسین برگشتم..
یه روز با ابالفضل رفتم...
یه حرفی زد دل همه رو آتش زد...
گفت آقا جان برات یه سوغاتی آوردم...
زینب چی آورده؟؟؟
یه کاری کرد زینب که دوست و دشمن به حال زینب گریه کردند.
نگاه کردند دیدند پیراهن خونین حسین و انداخت روی قبر پیغمبر. ..
حسین آرام جانم..حسین روح وروانم
علي لعنة الله علي القوم الظالمين و سيعلم الذين ظلموا اي منقلب ينقلبون
احمد بهزادی
التماس دعا
🥀🥀🥀🥀🥀🥀🥀
۱۴۰۳/۲/۵
🥀🥀🥀🥀🥀🥀🥀
#روضه
#روضه امام حسین (ع)
(کوتاه مختصر)
بسم الله الرحمن ارحیم
یا رحمن یا رحیم
السَّلامُ عَلَیْکَ یا اَباعَبْدِاللَّهِ وَ عَلَی الاَْرْواحِ الَّتی حَلَّتْ بِفِناَّئِکَ عَلَیْکَ مِنّی سَلامُ اللَّهِ [اَبَداً] ما بَقیتُ وَ بَقِیَ اللَّیْلُ وَ النَّهارُ وَ لاجَعَلَهُ اللَّهُ آخِرَ الْعَهْدِ مِنّی لِزِیارَتِکُم
ْ اَلسَّلامُ عَلَی الْحُسَیْنِ وَ عَلی عَلِیِّ بْنِ الْحُسَیْنِ وَ عَلی اَوْلادِ الْحُسَیْنِ وَ عَلی اَصْحابِ الْحُسَیْن
اَللّهُمَّ کُنْ لِوَلِیِّکَ الْحُجَّهِ بْنِ الْحَسَنِ صَلَواتُکَ عَلَیْهِ وَعَلى آبائِهِ فی هذِهِ السّاعَهِ وَفی کُلِّ ساعَهٍ وَلِیّاً وَحافِظاً وَقائِداً وَناصِراً وَدَلیلاً وَعَیْناً حَتّى تُسْکِنَهُ أَرْضَکَ طَوْعاً وَتُمَتِّعَهُ فیها طَویلاً.
یاصاحب الزمان
🔸دارم اندر دل هوای کربلایت یا حسین
🔸تا کنم این جان ناقابل فدایت یا حسین
🔸من نه تنها واله و حیران به هامون غمم
🔸عالمی سرگشته داری مبتلایت یا حسین
🔸خود شهادت نامه ات امضا نمودی از وفا
🔸جان ما قربان عهد و وفایت یا حسین
🔸ما همه عاصی و بدکار و سیه روی، ای امام
🔸دست ما و دامن دولت سرایت یا حسین
⬅️دلها را ببریم کربلا ، حرم سید الشهدا ، برای حسین گریه کنیم (یاد امام ، شهدا، اموات فیض ببرند ).به یاد آن ساعتی که عمه سادات زینب آمد قتلگاه صدازد: برادر می خواهم صورتت را ببوسم اما سر در بدن نداری ، یک وقت دختر علی خم شد لبها را گذاشت بر رگهای بریده با سوز دل حسین را صدا زد ، همین طور که با بدن برادر حرف می زد ، سکینه ناز دانه آمد جلوی عمه ، دید عمه اش یک بدن بی سر را بغل گرفته دارد گفتگو می کند تا این منظره را دید صدا زد : «عَمِّتی هذا نَعشُ مَن ؟» این بدن کیه داری با او حرف می زنی ؟ فرمود :«نَعشُ اَبیکِ الحسین » سکینه جان این بدن بابایت حسین ، خودش را انداخت روی بدن بابا ، نگفت بابا مرا تازیانه می زنند ، نگفت تشنه ام ، صدا زد : بابا پاشو دارند عمه ام را می زنند ،
حسین آرام جانم..حسین روح وروانم
علي لعنة الله علي القوم الظالمين و سيعلم الذين ظلموا اي منقلب ينقلبون
احمد بهزادی
التماس دعا
🥀🥀🥀🥀🥀🥀🥀
۱۴۰۳/۲/۵
🥀🥀🥀🥀🥀🥀
#روضه امام صادق (ع)
#گریز مسلم بن عقیل(ع)
بسم الله الرحمن الرحیم
یا رحمن یا رحیم
یَا أَبا عَبْدِ اللّٰهِ، یَا جَعْفَرَ بْنَ مُحَمَّدٍ، أَیُّهَا الصَّادِقُ، یَا ابْنَ رَسُولِ اللّٰهِ، یَا حُجَّةَ اللّٰهِ عَلیٰ خَلْقِهِ، یَا سَیِّدَنا وَ مَوْلانَا إِنَّا تَوَجَّهْنا وَ اسْتَشْفَعْنا وَ تَوَسَّلْنا بِکَ إِلَی اللّٰهِ وَقَدَمْناکَ بَیْنَ یَدَیْ حاجاتِنا، یَا وَجِیهاً عِنْدَ اللّٰهِ اشْفَعْ لَنا عِنْدَ اللّٰهِ؛
♦️زهر طرف به کمام تیر غم زمانه گرفت
♦️دل مرا که بسی بود خون نشانه گرفت
♦️چو جدّ خویش علی سالها به خانه نشاند
♦️ز دیده ام همه اشک دانه دانه گرفت
♦️هنوز خانه زهرا نرفته بود از یاد
♦️که آتش از در و دیوار من زبانه گرفت
♦️سپاه کفر به کاشانه ام هجوم آورد
♦️مرا به زمزمه و ناله شبانه گرفت
♦️سر برهنه ، پای برهنه برد مرا
♦️پی اذیت من بارها بهانه گرفت
♦️هنوز ز خستگی راه بود در بدنم
♦️که خصم تیغ به قتلم در آن میانه گرفت
♦️هزار شکر که زهر جفا نجاتم داد
♦️مرا به موج غم از مردم زمانه گرفت
⬅️امام صادق (ع) را شبانه نزد منصور آوردند. منصور سه بار شمشیر کشید تا امام را به شهادت برساند. اما بار سوم شمشیرش را غلاف کرد و گفت: آقا را با احترام برگردانید، سوال کردند گفت: هر سه بار پیامبر (ع) را دیدم ترسیدم امام را شهید کنم.
یا رسول الله! اینجا یک شمشیر برهنه دیدی، طاقت نیاوردی و مانع شدی، اما کربلا، زینب (ع) آمد بالای تل زینبیه، نگاه کرد به سمت قتلگاه، دید شمشیر ها بالا می روند، نیزه ها بالا می روند، و همه در یک نقطه فرود می آیند. دست هایش را بر سر گذاشت، هی صدا می زد وامحمداه، واعلیاه، و اماماه و احسیناه...
به امام صادق (ع) هم عرض می کنیم، آقا جان! سه بار بر روی شما شمشیر کشیده شد. ولی دیگر چوب خیزران به لب و دندان شما نخورد.
منصور انگوری را به زهر آلوده کرده بود، و بدین وسیله به امام صادق (ع) زهر خورانید و آن حضرت را مسموم کرد، و به شهادت رسانید. امام هفتم بدن بابا را غسل داد، نماز خواند، تشییع جنازه ی با شکوهی در مدینه برگزار شد. شاگردان امام صادق (ع) شال غزا به گردن انداخته بودند.
همه اشک می ریختند و به سر وسینه می زدند. و وا اماما می گفتند. امام هفتم (ع) بدن بابا را غسل داد، و کفن کرد و نماز خواند. بدن امام را با احترام به خاک سپردند. امام «لا یوم کیومک یا ابا عبدالله» یا امام صادق (ع) شما را زهر دادند، و مظلومانه شهید کردند.
اما بعد شهادت، کسی با بدن شما کاری نداشت. ولی قربان آن آقایی که بدنش روی خاک گرم کربلا بود. ده نفر آماده شدند. اسب های خود را نعل تازه بستند، و نازنین بدن پسر فاطمه (ع) را زیر سم اسبان قرار دادند.
یاد شهدا امام شهدا اموات جمع حاضر ازاین مجلس ومحفل فیض ببرد اما دلم می خواهد گریزی هم داشته باشم به روضه حضرت مسلم بن عقیل(ع)
زمانى كه حضرت مسلم را بالاي دارالعماره بردند در حال ذكر گفتن بود ،ديدند از گوشه ى چشمش اشك جارى است ،گفتند پسر عقيل اگر شجاعى را مي خواستند مثال بزنند نام تو را مي بردند، چه شده گريه مي كني؟ فرمود گريه ى من براى خودم نيست براى اون آقايي است كه بهمراه خانواده اش عازم اينجاست.
راوى مي گه قبل از شهادت ذكرش عوض شد دائما مي فرمودند السلام عليك يا ابا عبدالله
وقتى مسلم ابن عقيل عليه السلام را با لب تشنه به شهادت رساندند ، بدن مطهرش را ميان كوچه هاى كوفه انداختند و اولين سري كه قبل از سر امام حسين بالاى نيزه رفت سر مطهر حضرت مسلم بود .
علي لعنة الله علي القوم الظالمين و سيعلم الذين ظلموا اي منقلب ينقلبون
احمد بهزادی
التماس دعا
🥀🥀🥀🥀🥀🥀🥀🥀