صلی الله علیک یا عطشان
یا مظلوم شاه در خون غلطان
حسین غریب
تو قتلگاه تو رو زدن عجیب
حسین شکست
با چکمه شمر رو سینه تا نشست
زده با مشت یه جوری پنجه به موت
گذاشته خنجرش رو زیر گلوت
میخواد که خواهرت بیچاره بشه
رو حنجرت یواش یواش میکشه
حسین وای
****
آوای مظلومی سردادی
تنهایی دست شمر افتادی
حسین ذبیح
شده تنت به نیزه زار شبیه
حسین قفا
رگ گلوت شده هجا هجا
تموم پیکرت بریده شده
رو خاکا صورتت کشیده شده
چیکار داره تو قتلگاه آخه زن
میخنده هی سنان به ناله ی من
حسین وای
****
تو قلب این مقتل آشوبه
دستاشون یا تیغه یا چوبه
حسین کفن
تو سهم چندتا گرگی یوسف من
حسین عقیق
میبینی ساربان تو دستشه تیغ
رسیده تا عقیقتو ببره
که غارتت بشه حسین یه سره
گرفته کل قتلگاهتو خون
دلت برای خیمه شد ....
****
چشم تو سوی خیمه
تو خطر افتاد آبروی خیمه
از های و هوی خیمه
معلومه رفته یکی توی خیمه
آخ بمیرم من در آورد اشک رقیه رو
وای الآن میکُشه بچه رو
داره میدوئه رو خارا
یکی داد میزنه در نرو
حسین وای
🔻زمینه
▪️مداحی جدید
#حسین_ستوده
#امام_حسین
شب عاشورا محرم 1403
Sh 10 Moharram 1403 Sotode [Mohjat_Net] (1).mp3
3.19M
▪️مداحی جدید
#حسین_ستوده
#امام_حسین
شب عاشورا محرم 1403
بنگر ای جاه و جلال زینب
دل خیمه سوزد به حال زینب
شده هجران تو ملال زینب
اخا المظلوم
با اینکه ز داغ تو خون میبارم
بنت الحیدرم ز غیرت سرشارم
از بار غم و بلا قدم خم نیست
دارم پرچم از زمین برمیدارم
یا ثارالله و ابن الثاره
****
دل شب می آیم به جستجویت
همه سمتی پیچیده عطر و بویت
بکشان خواهر را خودت به سویت
اخا المظلوم
تصویری که از تو مبهم میبینم
جسمی بی لباس و درهم میبینم
ای هذا القلیل من بین گودال
قد و قامت تو را کم میبینم
یا ثارالله و ابن الثاره
****
ز تو میخواهد زینب استعانت
نشود شرمنده ز دخترانت
منم و حالا این همه امانت
اخا المظلوم
آنکه جانب تو با شمشیر آمد
سوی ما پس از تو با زنجیر آمد
میگوید به من رباب محزونت
آب آمد به دستم اما دیر آمد
یا ثارالله و ابن الثاره
🔻نوحه
▪️مداحی جدید
#حسین_طاهری
#حضرت_زینب
شام غریبان محرم 1403
Sh 11 Moharram 1403 Hosein Taheri [Mohjat_Net] (3).mp3
2.2M
▪️مداحی جدید
#حسین_طاهری
#حضرت_زینب
شام غریبان محرم 1403
🧚♀️روز شهادت بیمار کربلا🏴
" یابــنَ الصــراطَ المُستقیـــم "
راهی ام کن به راهت
که هر چه راه غیرِ مقصدت
بیراهه است
"آمین"🤲
خدایا🙏
به حرمت امام سجاد علیه السلام 🖤
از تو میخواهم🙏
کسی مریض و
بستری بیمارستان نشه و
اگر مریضی هست
با دست مهربانت
لباس عافیت بپوشان🙏
خدایا🙏
به حرمت بیمار کربلا نعمت سلامتی
را از ما مگیر و اگر بیماری هست،
مخصوصا بیماران سرطانی
با دست مهربانت لباس عافیت بپوشان🙏
آمین یا اَرْحَمَ الرّاحِمین 🙏
ای مهربان ترین مهربانان 🙏
شهادت سید الساجدين
امام زین العابدین (ع) تسلیت باد 🏴
#حضرت_زینب علیهاالسلام
#کاروان_در_کوفه
#غزل_مثنوی
🔹خطابۀ خورشید🔹
مسافرم من و گم کرده کوکب اقبال
نه شوق بدرقه دارم، نه شور استقبال...
من از نواحی «اللهُ نور» میآیم
من از زیارت سر در تنور میآیم
من از مشاهدهٔ مسجدالحرام وفا
من از طواف حریم حضور میآیم
درون سینهام، اشراق وادی سیناست
من از مجاورت کوه طور میآیم
سفیر گلشن قدسم، همای اوج شرف
شکسته بال و پر، اما صبور میآیم
هزار مرتبه نزدیک بود جان بدهم
اگرچه زنده ز آفاق دور میآیم
ضمیر روشنم آیینهٔ فریباییست
و نقش خاطر من آنچه هست، زیباییست
سرود درد به احوال خسته میخوانم
نماز نافلهام را، نشسته میخوانم...
ز باغ با خود، عطر شکوفه آوردم
پیام خون و شرف را به کوفه آوردم
سِپُرد کشتی صبرم، عنان به موج آن روز
صدای شیون مردم گرفت، اوج آن روز
چو لب گشودم و فرمان «اُسکُتوا» دادم
به شکوهِ پنجره بستم، به اشک رو دادم
به کوفه دشمن دیرین سپر به قهر افکند
سکوت، سایهٔ سنگین به روی شهر افکند
میان آن همه خاکستر فراموشی
صدای زنگ جرسها، گرفت خاموشی
چو من به مردم پیمانشکن، سخن گفتم
صدا صدای علی بود، من سخن گفتم ...
::
هلا جماعت نیرنگباز، گریه کنید
چو شمع کُشته، بسوزید و باز گریه کنید
اگر به عرش برآید خروشِ خشم شما
خداکند نشود خشک، اشک چشم شما
شما که دامن حق را ز کف رها کردید
شما که رشتهٔ خود را دوباره وا کردید
شما که سبزهٔ روییده روی مُردابید
شما که دشمن بیداری و گرانخوابید
شما ز چشمهٔ خورشید دور میمانید
شما به نقرهٔ آذین گور میمانید
شما که روبروی داغ لاله اِستادید
چه تحفهای پی فردای خود فرستادید؟
شما که سست نهادید و زشت رفتارید
به شعله شعلهٔ خشم خدا گرفتارید
عذاب و لعنت جاوید مستحَقّ شماست
بهجای خنده، بگریید، گریه حَقّ شماست
شما که سینه به نیرنگ و رنگ آلودید
شما که دامن خود را به ننگ آلودید
دریغ، این شب حسرت سحر نمیگردد
به جوی، آبروی رفته برنمیگردد
به خون نشست دل از ظلم بیدریغ شما
شکست نخل نبوت به دست و تیغ شما
شما که سید اهل بهشت را کشتید
چراغ صاعقهٔ سرنوشت را کشتید
گرفت پرده به رخ آفتاب و خم شد ماه
چو ریخت خونِ جگرگوشهٔ رسول الله...
به جای سود ز سودای خود زیان بُردید
امید و عاطفه را نیز از میان بردید
شما که سکّهٔ ذلت به نامتان خوردهست
کجا شمیم وفا بر مشامتان خوردهست؟
شما که در چمن وحی آتش افروزید
در آتشی که بر افروختید میسوزید
چه ظلمها که در آن دشتِ لالهگون کردید
چه نازنین جگری از رسول، خون کردید
چه غنچهها که دل آزرده در حجاب شدند
به جرم پردهنشینی ز شرم آب شدند
از این مصیبت و غم آسمان نشست به خون
زمین محیط بلا شد، زمان نشست به خون
فضا اگر چه پر از نالههای زارِ شماست
شکنجههای الهی در انتظار شماست
مصیبت از سرتان سایه کم نخواهد کرد
کسی به یاریتان، قد علم نخواهد کرد
شمیم رحمت حق بر مشامتان مَرِساد
و قال عَزَّوَجَل: رَبّکُم لَبِالمِرصادِ
::
سخن رسید به اینجا که ماهِ من سَر زد
کبوتر دلم از شوق دیدنش پر زد
هلال یک شبهام را به من نشان دادند
دوباره نور به این چشم خونفشان دادند...
به کاروان شقایق به یاسهای کبود
نسیم عاطفه از یار مهربان دادند
دوباره در رگ من خون تازه جاری شد
دوباره قلب صبور مرا تکان دادند
دوباره عشق به تاراج هوشم آمده بود
صدای قاری قرآن به گوشم آمده بود
به شوق آنکه به باغ بنفشه سر بزند
دوباره همسفر گلفروشم آمده بود
صدای روحنوازش غم از دلم میبرد
اگرچه کوه غمی روی دوشم آمده بود
دلم چو محمل من روشن است میدانم
صدا صدای حسین من است، میدانم
هلال یکشبهٔ من که روبروی منی!
که آگه از دل تنگ و بهانهجوی منی!...
خوش است گرد ملال از رخ تو پاک کنم
خدا نکرده گریبان صبر چاک کنم
بیا که چهرهٔ ماهت غم از دلم بِبَرد
ز موجخیز حوادث به ساحلم بِبَرد...
شبی که خواهر تو در نماز نافله بود
تو باز، گوشهٔ چشمت به سوی قافله بود
چو خار، با گل یاسین سَرِ مقابله داشت
سهساله دختر تو پایِ پُر ز آبله داشت...
امام آینهها طوقِ گُل به گردن داشت
امیـر قافـلهٔ نور غُل به گردن داشت
مصیبتی که دلِ «سَهلِ ساعدی» خون شد
ز غصه نخل وفا مثل بید مجنون شد
برای دیدن ما صف نمیزدند ای کاش
میان گریهٔ ما کف نمیزدند ای کاش...
کویر، نورِ تو را دید و دشت زر گردید
سر تو آینهگردانِ طشت زر گردید
الا مسافر کُنج تنور و دِیْر بیا
مُصاحب دل زینب! سفر بخیر بیا
اگر چه آیتی از دلبریست گیسویت
چه روی داده که خاکستریست گیسویت؟
سکوت در رَبَذه از ابیذران هیهات
لب و تلاوت قرآن و خیزران هیهات
خدا کند پس از این آفتاب شرم کند
عطش بنوشد و از روی آب شرم کند
ستارهای پس از این اتفاق سر نزند
«شفق» نتابد و ماه از محاق سر نزند
#محمدجواد_غفورزاده
#حضرت_زینب علیهاالسلام
#کاروان_در_کوفه
#غزل
🔹کاروان نیزه🔹
بر روی محملی که به منبر شبیه بود
سرداد خطبهای که به خنجر شبیه بود
یک سو سپاه کوفه و یک سو سپاه شام
تنهاییاش چقدر به حیدر شبیه بود
یک زن که در محاصرۀ تازیانهها
از حق که نگذریم، به مادر شبیه بود..
سردار بود و پشت سرش بیشمار سر
آن کاروان نیزه به لشکر شبیه بود
گفت از حسین و سنگدلان هم به سر زدند
حال و هوای کوفه به محشر شبیه بود
اندوه خواهرانگیاش را کسی ندید
از بس که غیرتش به برادر شبیه بود..
قصه به سر شد و دلم آرام شد، ولی
حالم به روضۀ شب آخر شبیه بود
#رضا_اسمخانی
#امام_حسین علیهالسلام
#کاروان_در_کوفه
#غزل
🔹خندۀ فتح🔹
کوفه میدان نبرد و سرِ نی سنگر توست
علمِ نصرِ خدا تا صف محشر، سر توست
محشری کرده به پا قصۀ عاشورایت
که جهان تا صف محشر همهجا محشر توست
با وجودی که کند گریه به تو چشم وجود
خندۀ فتح به لبهای علیاصغر توست
به علمداری و سقایی عباس قسم
در رگ نسل جوان، خونِ علیاکبر توست
کس نگوید که تو تنها و غریبی هرگز
که همه عالم ایجاد پر از لشکر توست
تو خداوند جهادی، به خداوند قسم
زینبِ فاطمه تا حشر پیامآور توست...
چه شود دست کرم بر سر «میثم» بکشی
ای که بر روی سنان، دست خدا بر سر توست
#غلامرضا_سازگار
#کاروان_در_کوفه
#غزل
🔹کفر کوفه🔹
قافله قافله از دشت بلا میگذرد
عشق، ماتمزده از شهر شما میگذرد
آه ای مردم غفلتزدۀ خواب آلود
سحر از کوچه خالی ز دعا میگذرد
روزهاتان همه شب باد که خورشید زمان
بر سر نیزه، سر از جسم جدا میگذرد
چشمتان چشمۀ خون باد که بر ریگ روان
کاروان از برتان آبلهپا میگذرد
ننگ پیمانشکنی تا ابد ارزانیتان
که فرات عطش از خون خدا میگذرد
میشناسیدش و از نام و نسب میپرسید؟
وای از این روز که بر آل عبا میگذرد
#پروانه_نجاتی
#امام_سجاد علیهالسلام
#غزل
🔹تو را زمانه نفهمید🔹
در آن نگاه عطشدیده روضه جریان داشت
تمام عمر اگر گریه گریه باران داشت
گرفت جان تو را ذره ذره عاشورا
که لحظه لحظۀ آن روز در دلت جان داشت
چه سنگها سرت از دست نانجیبان خورد
چه زخمها دلت از شام نامسلمان داشت
اسیر بودی و از خطبۀ تو میترسید
به روشنای کلامت یزید اذعان داشت
و بر امامت تو سنگ هم شهادت داد
به قبله بودن تو کعبه نیز ایمان داشت...
تو را زمانه نفهمید و خواند بیمارت
و پشت این کلمه عجز خویش پنهان داشت
#حسین_عباسپور