#امام_سجاد__ع__روضه
آن گل که دین و مکتب از او آبرو گرفت
گلهای باغ عشق از او رنگ و بو گرفت
بهر نماز عشق به محراب معرفت
از چشمه سار چشم تر خود وضو گرفت
وقتی که خواست جسم پدر را نهد به خاک
با اشک بوسه ها ز رگ آن گلو گرفت
چون شمع سینه سوخته ای آب شد تنش
از بسکه همچو فاطمه با گریه خوگرفت
رسوا نمود دشمن دین را به نزد خلق
با خطبه ای که خواند توان از عدو گرفت
پیراهنی که فاطمه از مهر رشته بود
تا آنکه دست خصم نماند از او گرفت
با یاد تشنگان لب آب خون گریست
هرگه که دید آب و بدستش سبو گرفت
با کثرت گناه «وفائی» به اشک و آه
امید خود ز آیۀ لا تقنطو گرفت
شاعر : استاد سید هاشم وفایی
امام سجاد (ع)
روضه
.
#دفن_شهدا
#شهادت_امام_سجاد
ای نخل ستبر روز طوفان و خطر
ای چشم تر تو شیعه را خون جگر
می خواند یکی روضه جانسوز تو را:
ای کشته خاطرات تدفین پدر!
#طاهره_ابراهیم_نژاد
.
#شهادت_امام_سجاد
#دوبیتی
تمام عمر شد با گریه مانوس
تمام خاطراتش آه و افسوس
چرا فرمود امان از شام مردم
امان از شام یعنی داغ ناموس
#امام_سجاد
#حضرت_زینب
#شام
#میثم_مومنی_نژاد
.
#شهادت_امام_سجاد
تقديم به امام زين العابدين عليه السّلام
اشك مي ريزم چشم ترم مي سوزه
شونه كه مي كِشم سرم مي سوزه
با اينكه آب ، رفع عطش مي كنه
آب كه مي نوشم جگـرم مي سوزه
گـهـواره مي بيـنم بهم مي ريزم
شيرخواره مي بينم بهم مي ريزم
نزديكــه چِـل ساله كه توي بازار
گوشـواره مي بينم بهم مي ريزم
حرف از اسارت شِه دلم مي لرزه
صحبته غارت شِه دلم مي لرزه
حتّي به ناموس يه نامسلمون
اگه جسارت شِه دلم مي لرزه
خودم ديــدم برادرامـو كُشتن
جلوي چشمام عموهامو كُشتن
وقتي ديدن براش كسي نمونده
با صبر و حوصله بابامو كُشتن
يادم نميره رنگه سُرخِ خورشيد
صداي اسبا تو گوشم مي پيچيد
يادم نميره وقتي رفت رو سينه ش
زمين كربلا چجور مي لرزيد
خيلي دل جدّه ي من رو لرزوند
اون بي حيايي كه تنش رو گردوند
يادم نميره عمّه مون بالا تل
فاتحه ي برادرش رو مي خوند
سرش رو دست نيزه دار سِپردن
عمّامه و خُوود و رداشو بُردن
وقتي ديدن ديگه عمو نداريم
به سمت خيمه ها هجوم آوردن ...
#محمد_قاسمي
#برداشتی_مختصر_از_خطبه
#حضرت_زینب_س_در_کاخ
#یزید_لعنت_الله_علیه
«ثُمَّ کَانَ عَٰقِبَهَ ٱلَّذِینَ أَسَٰٓـُٔواْ ٱلسُّوٓأَىٰٓ أَن کَذَّبُواْ بَِٔایَٰتِ ٱللَّهِ وَکَانُواْ بِهَا یَسۡتَهزِءُونَ
سپس عاقبت آن کسانی که مرتکب کارهای بد شدند، این شد که کافر شده و آیات خدا را دروغ انگاشتند و آنها را به مسخره گرفتند[روم آیه۱۰]
بزم در کاخِ یزیدِ فاسقِ شیطان تبار
گوش ها در بازتابِ گفتگوی نور و نار
در میانِ تشتِ زرّین می درخشد قرصِ مَه
خیره مانده چشمِ شَه بر خواهرانِ داغدار
بی حیا می زد به راسِ شاهِ دین با خیزران
پیشِ چشمانِ رقیه(س) دختِ شاه و شهریار
منظره درد است دردِ غربتِ خونِ خدا
لیک زینب مثلِ زهرا(س)در شکوه و اقتدار
سعیِ دشمن بود خود پیروز باشد در مصاف
محو گردد نامِ زیبای حسین(س)از روزگار
حیدری ثانی ست زینب،گر چه میدانیم ما_
لافتی اِلا علی لاسیف اِلا ذوالفقار
با کلامِ حق سخن آغاز کرد امّا چه سود !
کی شود با نطقِ اَحسن آشنا گوشِ حِمار
استنادِ خطبه اش آیاتِ قرآن کریم
ظلم گر باشد نخواهد شد حکومت پایدار
بند بندِ نطقِ او تبیینِ دینِ جدِ اوست_
اینکه رفته بعد او در هاله ی گرد و غبار
انقلابِ کربلا را، عشق معنا می کند
با همه افشاگری های یزیدِ می گسار
با شهامت گوید از زشتیِ افکارِ یزید
ظالمان را میکند در چشمِ هر آزاده خوار
ریشه ی افکارِ پستش را نشانه می رود_
با بیانِ این که شد بنیانِ ظلمِ بی شمار
اوست در کاخِ ستم از سرزنش های یزید_
در دفاع از آرمانش می کند بس افتخار
ای یزید اظهارِ خوشحالی مکن از فعلِ خود
زود رسوا گردی و نقشِ پلیدت آشکار
راهِ ما حق است و پیروزی بدان از آنِ ماست
این چنین هستیم ما در هر دو عالم رستگار
آه! از دستت اگر داغِ برادر دیده ایم_
یا نمودی تا قیامت جانِ ما را داغدار_
لیک جاویدان بماند پرچمِ آزادگی_
بر فرازِ بامِ عالم تا طلوعِ انتظار
تا قیامت شعله ی عشقِ حسینم روشن است
تا جهان باقی ست ما هستیم و جانی سوگوار
در مرامِ عاشقی، خواهر برادر نیستند
عشق زینب(س)را نباشد در کلامِ ما عیار
مِهرِ جانش به برادر نیست صرفِ خواهری_
بلکه او دارد تولّا بر ولیِ کردگار
ما رایت° اِلا جمیلا پاسخِ دشمن شده
از زبانِ پاک بانوی متین و استوار
کربلا دانشگهِ تدریسِ عشقِ زینب(س)است
این چنین دانشگهی دارد چنین آموزگار
جز وفا وُ صبر و غیرت هیچ در زینب نبود_
"کربلا در کربلا میماند اگر زینب نبود"
#هستی_محرابی
#امام_حسین_علیه_السلام
#عاشورا
#گودال
#غزل
برای دلخوشی نوکران این درگاه
دروغ روضه بخوانم دروغ بسم الله
دروغ روضه بخوانیم شمر آبش داد
سنان رسید ولی با ادب جوابش داد
دروغ روضه بخوانیم دست و پا نزده
حسین، فاطمه را تشنه لب صدا نزده
دروغ روضه بخوانیم زیر و رو نشده
نخورده نیزه به او،نحر از گلو نشده
دروغ روضه بخوانیم سر بریده نشد
محاسنش به روی خاکها کشیده نشد
دروغ روضه بخوانیم سر جدا نشده
تنش سه روز روی خاکها رها نشده
دروغ روضه بخوانیم پیرهن دارد
که گفته است که عریان شده،کفن دارد
دروغ روضه بخوانیم غصه او را کشت
نه ساربان آمد،نه بریده شد انگشت
دروغ روضه بخوانیم حرف بد نزدند
شبیه فاطمه اصلا به او لگد نزدند
دروغ روضه بخوانم نبود مادر او
نرفت با کتک از قتلگاه خواهر او
دروغ روضه بخوانم علم نیفتاده
نگاه شمر به سمت حرم نیفتاده
دروغ روضه بخوانم برای نوکرها
نرفت دست حرامی به سمت معجرها
دروغ روضه بخوانم سری نیفتاده
ز ناقه نیمه ى شب دختری نیفتاده
دروغ روضه بخوان این دروغها خوب است
نه اينكه دندان ،آنچه شكسته شد چوب است
#محسن_عرب_خالقی
1_1148600678.mp3
17.61M
#روضه_اسارت_اهلبیت_علیهم_السلام
#روضه_ورود_به_مجلس_عبیدالله
▪️ای نور دیده من و تاج سرم حسین(۲)
▪️بنگر چه آمد از غم تو بر سرم حسین
▪️یک دم قدم گذار به چشم ترم حسین
▪️نام تو گشته زمزمه آخرم حسین
#روضه_اسارت_اهلبیت_علیهم_السلام
#روضه_ورود_به_مجلس_عبیدالله
▪️ای نور دیده من و تاج سرم حسین(۲)
▪️بنگر چه آمد از غم تو بر سرم حسین
▪️یک دم قدم گذار به چشم ترم حسین
▪️نام تو گشته زمزمه آخرم حسین
▪️یادش به خیر آن تب و تابی که داشتم
▪️در طول آن مسیر رکابی که داشتم
▪️در زیر سایه تو حجابی که داشتم
▪️دیدی چه شد حسین نقابی که داشتم
▪️دیدی چه شد مقنعه و معجرم حسین
▪️یک نیمه روز موی سیاهم سفید شد
▪️یک نیمه روز امید دلم ناامید شد
▪️هجده گلم مقابل چشمم شهید شد
▪️از مادر تو خواهرت هر چه شنید...،شد
▪️داغت هنوز هم نبوَد باورم حسین
▪️گفتی به خیمه گاه بمانم ولی نشد
▪️گفتم کنم فدای تو جانم ولی نشد
▪️یک جرعه آب بر تو رسانم ولی نشد
▪️پایت به سوی قبله کشانم ولی نشد
▪️تو دست و پا زدی و من زدم بر سرم حسین
▪️هر کس رسید راه نفس بر تو بست و رفت
یا صاحب الزمان
▪️هر کس رسید راه نفس بر تو بست و رفت
▪️بر پیکر تو نیزه خود را شکست و رفت
▪️شمر آمد و به سینه تنگت نشست و رفت
▪️با دست خالی آمد و پر کرد دست و رفت
▪️ای کاش کور بود دو چشم ترم حسین
دیگه روضه ها سنگین تره، ساکت باشی جفا کردی
▪️دیدم تو را به سجده ولی سر نداشتی
▪️ای سر بریده کاش که خواهر نداشتی
▪️ای تشنه لب تو طاقت خنجر نداشتی
▪️گویا غریب بودی و مادر نداشتی
▪️قربان غربتت پسر مادرم حسین
▪️نگذاشتند گریه بر آن پاره تن کنم
▪️نگذاشتند سایه ای بر آن بدن کنم
▪️نگذاشتند حسین خودم را کفن کنم
▪️نگذاشتند کاری برای یوسف بی پیرهن کنم
▪️میخورد خاک پیکر تو در برم حسین
حالا از گودال بیا کوفه،
ببرم روضه رو همونجا که باید ببرم
▪️ما را پس از تو خار شمردند کوفیان
▪️بر روی نیزه راس تو بردند کوفیان
▪️نان علی مگر که نخوردند کوفیان
▪️از من چه آبرو که نبردند کوفیان
▪️دادند نان به ما صدقه ،دلبرم حسین
▪️دیدی چگونه حرمت زینب به باد رفت
▪️وقتی میان مجلس ابن زیاد رفت
▪️صبر و قرار از دل زین العباد رفت
▪️کاری رباب کرد ،که دردم زِ یاد رفت
▪️چون جان بغل گرفت سر سرورم حسین
تا رسیدن تو مجلس ابن زیاد،
نانجیب شروع کرد طعنه زدن
الحمدْللهِ فَضَحَکُم وَ قَتَلَکُمْ
فَرَقَّتْ زَیْنَبُ وَ بَکَتْ
اشک چشم زینب رو درآورد
شراب میخورد با اون حالت مستی، خوشحال بود غرور دختر علی رو شکسته، یه وقت دیدن رباب بلندشد،
دوان دوان به سمت طشت طلا رفت،
همه حواسها رو از زینب به سمت خودش برگردوند،
سر بریده رو از میان طشت برداشت چسباند به سینه،
فَوَللّه لا نَسیتُ حُسَیْناً،
اَقصَدَتْهُ اَسنَّةُ الْاَدْعِیاءِ
به خدا یادم نمیره نیزهدارها چجوری با نیزه میزدنت....
حسین...
====================
تشنه لب کربلا وای حسینم حسین
راس تو بر نیزه ها وای حسینم حسین
<-♬♩●♩♬->
کشته صد پاره تن وای حسینم حسین
قاری خونین دهن وای حسینم حسین
<-♬♩●♩♬->
زینت دوش نبی وای حسینم حسین
پاره قلب علی وای حسینم حسین
<-♬♩●♩♬->
کن نگهی بر رباب وای حسینم حسین
ذکر لبش آب آب وای حسینم حسین
<-♬♩●♩♬->
شد سر تو دست به دست وای حسینم حسین
تیر به سینه ات نشست وای حسینم حسین
<-♬♩●♩♬->
سینه تو اطهر است وای حسینم حسین
قبر علی اصغر است وای حسینم حسین
<-♬♩●♩♬->
رهبر نیزه نشین وای حسینم حسین
جسم تو روی زمین وای حسینم حسین
<-♬♩●♩♬->
شد کفنت بوریا وای حسینم حسین
زینت سر نیزه ها وای حسینم حسین
<-♬♩●♩♬->
حضرت خیر النسا فاطمه یا فاطمه
همسر شیر خدا فاطمه یا فاطمه
<-♬♩●♩♬->
کشته دیوار و در فاطمه یا فاطمه
مادر کشته پسر فاطمه یا فاطمه
<-♬♩●♩♬->
شهید راه ولا فاطمه یا فاطمه
ای سپر مرتضی فاطمه یا فاطمه
<-♬♩●♩♬->
قد تو از غم خمید فاطمه یا فاطمه
میخ تنت را درید فاطمه یا فاطمه
<-♬♩●♩♬->
پشت و پناه علی فاطمه یا فاطمه
صبر و قرار علی فاطمه یا فاطمه
<-♬♩●♩♬->
تکیه گه مرتضی فاطمه یا فاطمه
ای سپر مرتضی فاطمه یا فاطمه
<-♬♩●♩♬->
یار وفادار من فاطمه یا فاطمه
ای تو علمدار من فاطمه یا فاطمه
<-♬♩●♩♬->
زد وسط کوچه ها فاطمه یا فاطمه
بر سر تو نعره فاطمه یا فاطمه
<-♬♩●♩♬->
سهم تو سیلی شده فاطمه یا فاطمه
روی تو نیلی شده فاطمه یا فاطمه
◾روضه دفتری امام سجاد(ع)◾
👈🏻تایپ و ارسال: علیمحمدی✍🏻
(السلام علیکَ یا علی بن الحسین یا زین العابدین یابن رسول الله)
دل سودا زده ام ناله و فریاد کند
هر زمان یادِ غم سید سجاد کند
بی گمان اشک بِه رخساره بریزد ازچشم
هر که یادی زِ گرفتاری آن راد کند
بجز از شمر ستمگر نشنیدم دگری
با تنِ خسته کسی اینهمه بیداد کند
خون ببارد زِ غمِ مرگ پدر در همه عمر
چونکه از واقعه ی کربُبلا یاد کند
◾دلها رو ببریم مدینه، آی عاشقان اهلبیت امروز شهادت آقا امام سجاده ، قربون قبری که نه گنبد داره و نه بارگاهی، قربون قبر خاکیت برم آقاجان ، امشب از چشمات بخواه برا اون آقایی اشک بریزه که تو کربلا خیلی عذاب کشید، همون آقایی که همه چیز رو با چشمان می دید ولی نمی تونست کاری انجام بده ، برا اون آقایی ناله بزن که تا چشمش به طفل صغیری می افتاد گریه میکرد ، آب می آوردند وضو بگیره گریه میکرد، اگر گوسفندی ذبح میکردند گریه میکرد می فرمود آیا آبش دادید یا نه، آنقدر گریه میکرد که اطرافیان هم به گریه می افتادن
فراوان هر کجا او گریه میکرد
به هر موقع به هر دم گریه میکرد
میان خانه مولا گریه میکرد
چو میدید آب مولا گریه میکرد
کنار گاهواره گریه میکرد
برای شیر خواره گریه میکرد
قربون گریه هات بشم من😭😭😭همه ی صحنه های دلخراشو امام سجاد دیده بود، قتلگاه رو دید، بدنهای غرقِ به خون عزیزانشو دید، خیمه های سوخته رو دید، کوفه رو دید، زخم زبان شامیان رو شنید، آنقدر در شام به اهلبیت سخت گذشت که وقتی از امام سجاد پرسیدند در این سفر کجا به شما سخت گذشت سه مرتبه فرمود(الشام، الشام، الشام)می دونید چرا؟ چون تو کربلا زخم شمشیر زدن اما تو شام زخم زبان میزدن، سَهل ساعدی میگه: دمِ دروازه ی ساعات دیدم چند سر بریده بالای نیزه هاست یکی از سرها داره قرآن میخونه، میگه سرها که گذشت دیدم آقای بزرگواری رو سوار بر شتر برهنه کردن، جلو رفتم سلام کردم فرمودن خدا شما رو رحمت کنه کی هستی که بین اینهمه کافر از خدا بی خبر به ما سلام میکنی؟ گفتم آقا من سهل ساعدی هستم از صحابه ی جدّت رسول خدایم، آقا این چه حالیست که میبینم تو را ؟ فرمود: ای سهل ساعدی نبودی کربلا😭😭😭بابامو کشتند اونم با لب تشنه، سرش رو از بدنش جدا کردن، عمو عباسم رو شهید کردن به گریه افتادم گفتم آقا جان چه کاری از دست من بر میاد فرمود: سهل پول همراهت داری ؟ گفتم دارم آقا فرمود برو پول بده به اینایی که سرها رو به نیزه زدن بهشون بگو یا جلو برند یا عقب بیان، چرا ؟ فرمود: انقدر این مردم به بهونه ی سرها ناموس ما رو نگاه نکنن ای وای 😭😭😭 هاناله داری بگم؟ میگه انجام دادم آمدم محضر زین العابدین گفتم آقا تمامه، فرمود پارچه داری یا نه؟ عرض کردم عبایم را برات پاره میکنم فرمود پارچه رو زیر زنجیری که به گردنم بستن بنداز این گرما زنجیر رو داغ کرده ، میگه تا این زنجیر رو بلند کردم دیدم خون تازه از گردن مبارک جاری شد، همه با هم به غربت امام زین العابدین، به اشک چشم بچه هاو عمه اش زینب ، شفای همه ی مریضا حوائج امام زمان یاد همه گذشتگان و حسینیا و شهدا و اموات دسته جمع سه مرتبه بگو یا حسین یا حسین یا حسین😭😭😭
الا لعنة الله علی القوم الظالمین
کانال نوحه مجمع الذاکرین.mp3
949K
❣﷽❣
🏴 #سینه_زنی_امام_سجاد_ع
🏴 #دشتی #آقای_سلطانی
خودم دیدم به نی راس بریده
ز سیلی رنگ رخسار پریده
🏴غریبم من غریبم من غریبم
علمدارم به خون غلطیده دیدم
فغان و ناله ی طفلان شنیدم
ز بی آبی خزان گلهای زهرا
همه بار مصیبت را کشیدم
🏴غریبم من غریبم من غریبم
خرابه کودکی در پیچ و تاب است
تمام گریه اش بهر رباب است
شنیدم عمه ام با طفل میگفت
کنون مهمان سر خونین باب است
🏴غریبم من غریبم من غریبم
(مرتضی محمودپور)
#دفن_ابدان_مطهر_شهدای_کربلا
ما برای دفن شاه کربلا آمادهایم
رو به سوی قتلگاه و علقمه بنهادهایم
یک بدن صد پاره از شمشیر و تیر خنجر است
این گل دامان لیلا یا علی اکبر است
یک بدن بیدست و سر مانده کنار علقمه
مثل مادر اشک ریز و در عذایش فاطمه
سیزده ساله گلی افتاده در دریای خون
از حنای خون شده سر تا به پایش لالهگون
لالهها پیداست اما غنچهی پرپر کجاست
پیکر سرباز ششماهه علی اصغر کجاست
جسم یاران حسین ابن علی بر روی خاک
از دم شمشیر و خنجر قطعه قطعه چاک چاک
از کنار علقمه آید صدای زمزمه
میچکد بر جسم ثارالله اشک فاطمه
✍ #غلامرضا_سازگار
ارائه متن و صوت نوحه، روضه، مرثیه و،،،،
مدیریت کانال:شعبانپور
@Haram75
─⊱✾♡✾⊰─
https://eitaa.com/joinchat/2115895304C4149e19122
@Asheghane_hazrat_zeynab
💠 اللّٰهمَّ عَجِّلْ لِوَلِیِّكَ ٱلْفَرَجَ 💠
─┅─⊱✾♡✾⊰─┅─
#دفن_ابدان_مطهر_شهدای_کربلا
تنها به روی خاک مانده، سر نمانده
چیزی به غیر از خاک و خاکستر نمانده
جسم جوانان بنی هاشم به خاک است
لشکر نمانده، ساقی لشکر نمانده
با احتساب آتش خیمه یقیناً
چیزی برای دفن از اکبر نمانده
با احتساب نعلهای تازه حتماً
چیزی هم از قنداقهی اصغر نمانده
زیباترین پروانه در گودال مانده
پروانهای که در تن او پر نمانده
مادر کنار پیکرش روضه گرفته
نایی برای گریهاش دیگر نمانده
تقصیر قلب سنگ نیزهدارها شد
حالا کنار او اگر خواهر نمانده
پیچید پیکر را میان بوریا و
فرمود آقا: چیزی از پیکر نمانده
::
با احتساب ضربههای آخر شمر
حتماً دگر چیزی از این حنجر نمانده
✍ #وحید_محمدی
#امام_سجاد_علیه_السلام
#مصیبت_دفن_اجساد_مطهر
🩸آمدن إمام سجاد علیهالسلام برای دفن پیکر مطهر سیدالشهداء علیهالسلام و شهدای کربلا... | خاک و خورشید، چه بر سر پیکر مطهر شهدای کربلا آورده بود...
در نقلها آمده است:
🥀 بعد از که گذشت سه روز از عاشورا وقتی که بنی اسد، بر بالای بدن پاک و مطهر سیدالشهدا علیهالسلام رسیدند، او از روی نشانه های امامت و نوری که از او ساطع میشد، شناختند. دور پیکر امام علیهالسلام را گرفتند و شروع به گریه و زاری در اطراف او کردند.
📋 و حٰاوَلوا تَحريكَ عضوٍ من أعضائه، فلَم يَتمكّنوا.
▪️سعی کردند یکی از اعضای او را جابجا کنند، اما نتوانستند.
🥀 یکی از آنها گفت: چگونه ما می توانیم این بدنها را دفن کنیم؟! ما از کجا میدانیم که هر جسد از آن کیست؟!
📋 و هُم كما تَرونَ جُثثٌ بلا رؤوس، قد غَيّرتْ مَعالمَهُم الشّمسُ و التّرابُ
▪️خودتان هم میبینید که اینها اجسادی هستند بدون سر؛ خاک و خورشید، وضعشان پریشان کرده است.
🥀 در همین حینی که مشغول صحبت باهم بودند، سواری را مشاهده کردند که نزدیک آن ها می آمد و نقاب بر صورت زده بود. آن ها _به گمان اینکه این سوار از بنی امیه است _ از اجساد فاصله گرفتند و دیدند که آن مرد از اسب پیاده شد و در حالی که کمرش، منحنی شده، آرام آرام از کنار اجساد، رد میشد؛
📋 حتّى إذا وَقعَ نَظرَهُ على جسدِ الحسين رَمَى بِنَفسِه عليه، و احتَضَنه، و جعلَ يَشمّه تارةً، و يُقبّله أخرى، و هو يَبكي و قد بَلّ لِثامُه مِن دموع عينيه،
▪️تا اینکه که چشمش به بدن امام حسین علیهالسلام افتاد ، پیش آمد و خود را بر آن انداخت ، آن را در آغوش گرفت و شروع کرد به گریه کردن.گاهی آن ها را می بوسید و گاهی آن را می بویید. آن قدر گریه کرد تا نقاب چهره اش، خیس از اشک شد و می فرمود:
📋 «يا أبتاه بِقَتلك قَرّتْ عيونُ الشّامتين، يا أبتاه بِقتلك فَرِحت بنو أميّة، يا أبتاه بعدك طالَ حُزنُنا، يا أبتاه بعدك طالَ كَربُنا»
▪️پدرجان! با کشتن تو، چشم های مردم کوفه و شام، روشن شد. پدرجان! با کشتن تو، بنی امیه خوشحال شدند. پدرجان بعد از تو اندوه ما طولانی است و غصه هایمان تمامی ندارد.
🥀 سپس رو به بنی اسد کردند و به آنها فرمودند: چرا دور و بر این اجساد ایستادهاید؟ گفتند: ما آمدیم آن را تماشا کنیم.حضرت فرمود: قصد شما چه بود؟ آنها گفتند: بدان ، ای برادر ، اکنون ما آنچه را در دل خود داریم در مورد آن جنازه ها به تو می گوییم.
🥀 ما آمدهایم تا جسد امام حسین علیهالسلام و اصحاب او را به خاک بسپاریم و مشغول این کار بودیم که تو از دور نمایان شدی و ما به گمان اینکه تو از اصحاب بنی امیه هستی، دست از کار کشیدیم.
🥀 سپس امام علیه السلام ، خطی را روی زمین کشیدند و رو به بنی اسد کرده و فرمودند: اینجا را حفر کنید. بنی اسد مشغول حفر شدند. سپس حضرت دستور دادند که هفده جسد را در آن حفره به خاک بسپارند. سپس کمی آن طرف تر خطی را روی زمین کشیدند و دستور دادند تا آن جا را حفر کنند و باقی جسدها را در آن به خاک بسپارند به جز یک جسد را...
📚مقتل الحسین علیهالسلام، بحرالعلوم ص۴۶۶
✍ از روی دلسوزی دهاتیهای اطراف
تاصبح دور پیکر تو گریه کردند
همراه حیواناتِ صحرا دور گودال
با گریههای مادر تو گریه کردند
از تکههای چادری بر خاک پیداست
با زور خواهر را جدا کردند از تو
تا وقت بوده پیکرت را جمع کرده
بر جای دست خواهر تو گریه کردند
پیرِ قبیله گفت کی؟ سر را بریده
در مکتب ما ذبح کردن حکم دارد
چون گیسوی آشفته گشته وضع رگها
بر حال و روز حنجر تو گریه کردند
دربین پیکرها دوتایش فرق دارد
یک پیکری پامال قدری قد کشیده
آن دیگری پیچیده بین یک عبا بود
بر ارباً اربا اکبر تو گریه کردند
نزدیک نخلستان صدا آمد بیایید
یک پیکر بی دست اینجا بر زمین است
پای فرات و باصدای موج دریا
بر ساقی آبآور تو گریه کردند
بر پشت خیمه مشتی از زنها نشستند
بالای قبر کوچکی که زیر و رو شد
ناخواسته جای ربابِ دست بسته
بهر علیِ اصغر تو گریه کردند
از راه زین العابدین آمد صدا زد
من صاحب اسرار این گودال هستم
بوسه به بوسه پیکرت را شرح میداد
آنها همه دور و بر تو گریه کردند
فرمود مردم تکه بوریا بیارید
باید کنار هم بچینم این بدن را
دیدند پیدا کرد یک انگشتِ خونین
بر دست بی انگشترِ تو گریه کردند
#امام_سجاد_علیه_السلام
#مصیبت_دفن_اجساد_مطهر
🩸امام سجاد علیهالسلام با چه وضعی بدن مطهر سیدالشهداء و قمر بنی هاشم علیهماالسلام را به خاک سپردند...
در نقلی آمده است:
🥀... بعد از آن که اجساد مطهر شهدای کربلا را إمام سجاد علیهالسلام همراه بنی اسد به خاک سپردند، آرام به طرف جسد مطهر سیدالشهدا علیه السلام آمدند و مقدار کمی از خاک ها را کنار زدند و یک قبر حفر شده نمایان شد ؛ همان قبری که رسول خدا صلی الله علیه و آله حفر نموده بودند.
🥀 مردان بني اسد پیش آمدند تا حضرت را کمک کنند اما امام علیه السلام با یک حالت خضوع و خشوعی فرمودند: من به تنهایی کفایت میکنم. به او گفتند: ای برادر! چگونه تو تنهایی می توانی آن را خاک کنی؟! ما همگی نتوانستیم حتی یک عضو از اعضای او را تکان بدهیم!
🥀 در این هنگام امام علیهالسلام گریه کردند و فرمودند:
📋 إنَّ مَعِیَ مَن یُعینُنی
▪️همراه من کسانی هستند که مرا کمک دهند.
🥀 سپس با دست مبارکشان، بدن مطهر سیدالشهدا علیه السلام را بلند کردند فرمودند:
«بِسمِ اللّهِ و بِاللّهِ و في سَبيلِ اللّهِ و عَلىٰ مِلَّةِ رَسولِ اللّهِ، هذا ما وَعَدَ اللّهُ و رَسولُهُ، و صَدَقَ اللّهُ و رَسولُهُ، ما شاءَ اللّهُ، لا حَولَ و لا قُوَّةَ إلّا بِاللّهِ الْعَليِّ الْعَظيم»
🥀 و به تنهایی جسد مطهر را در خاک نهادند و کسی از بنی اسد جلو نیامد.
📋 لَمَّا أقَرَّهُ في لَحدِهِ وَضَعَ خَدَّهُ عَلىٰ نَحرِهِ الشَّريفِ، و هو يَبكي و يَقولُ:
▪️و وقتی که ان پیکر مطهر، در قبر آرام گرفت، امام زين العابدين علیهالسلام، گونه مبارکشان را بر روی رگهای گلوی سیدالشهدا علیهالسلام گذاشتند و در حالی که گریه میکردند، فرمودند:
📋 طوبىٰ لِأرضٍ تَضَمَّنَتْ جَسَدَكَ الطّاهر، أمّا الدُّنيا فَبَعدَكَ مُظلِمَةٌ، و أمّا الآخِرَةُ فَبنوركَ مُشرِقَةٌ، أمّا الْحُزنُ فَسَرمَدٌ، و أمّا اللَّيلُ فمُسَهَّدٌ.
▪️خوشا به حال زمینی که جسم تو را در بر گرفته است. اما دنیا، بعد از تو دیگر تاریک است و اما آخرت از نور تو ، نور گرفته است. از غم تو، حزن واندوه ما بی پایان شد و شب ها، خواب را از ما ربود؛
... سپس حضرت قبر را پوشاندند و با انگشت مبارک شان روی آن نوشتند:
📋 هذا قَبرُ حسينِ بنِ عليِّ بنِ أبي طالبٍ الّذي قَتَلوهُ عَطشاناً غَريباً.
▪️این قبر حسین بن علی (عليهماالسلام) است که او را تشنه و غریب کشتند.
🥀 در این هنگام بنی اسد گفتند:جسد یک پهلوان در اطراف شریعه باقی مانده و در اطراف او دو جنازه بود.
📋 كُلَّما حَمَلنا منه جانِباً سَقَطَ الآخَر، لِكَثرَةِ ضَربِ السُّيوفِ، و طَعنِ الرِّماحِ، و رَشقِ السِّهامِ
▪️و هر بار یک طرف جسد آن پهلوان را بلند می کردیم. آن طرف دیگری به دلیل ضربات مکرر شمشیرها و نیزه ها و تیرها می افتاد.
🥀 امام علیهالسلام فرمودند: برویم در کنار جسد آن پهلوان. امام همراه بنی اسد نزد آن جسد رفتند ،وقتیکه نگاه حضرت به بدن آن پهلوان افتاد، خودش را روی جسد او انداخت و او را بوسید و فرمود:
🥀 ای ماه بنی هاشم،بعد از تو دیگر خاک بر سر این دنیا. سلام من بر شهیدی که اجرش فقط با خداست...
🥀 سپس به آنها دستور داد که برای او قبری حفر کنند و خود حضرت پیش آمد و تنهایی، بدن قمر بنی هاشم را درون خاک گذاشت و هیچکس را با او همراهی نکرد... سپس حضرت به سراغ اسب خود رفت.
🥀 بنی اسد دور او حلقه زدند و از او درباره خود و این اجساد پرسیدند ، امام به آنها فرمود: قبر امام حسین علیهالسلام، شما آن را که دانستید. اما آن حفره اول که هفده جسد را در آن به خاک سپردید، اهلبیت و اقرباء آن حضرت بودند که نزدیکترین آن ها به جسد مطهر امام حسین علیه السلام، جسد مطهر فرزندش علی اکبر است.
🥀 و آن حفره دوم، بدن های اصحاب و یاران آن حضرت بودند و آن جسدی که بالای سر آن ها تنها به خاک سپردید، بدن حبیب بن مظاهر بود. و اما آن پهلوان که کنار فرات افتاده بود، بدن ابالفضل العباس علیه السلام بود و آن دو بدن دیگر، اولاد امیرالمومنین علیهالسلام بودند. پس بعد از من هر که از شما سوال کرد او را آگاه کنید.
🥀 آنها به امام گفتند: ای برادر! تو را به حق همان جسمی که تنهایی به خاک سپردی، بگو به ما که کیستی؟ در این هنگام امام به شدت گریه کردند و فرمودند: من امامتان علی بن الحسین علیهماالسّلام هستم. امام این جمله را فرمودند و دیگر از دید آنها غایب شدند.
📚مقتل الحسين عليهالسّلام،بحرالعلوم، ص۴۷۰
✍ تن ها به روی خاک مانده، سر نمانده
چیزی به غیر از خاک و خاکستر نمانده
جسم جوانان بنی هاشم به خاک است
لشکر نمانده، ساقی لشکر نمانده
زیباترین پروانه در گودال مانده
پروانهای که در تن او پر نمانده
آقا رسید و دید از نزدیک انگار
انگشت آقا نیست، انگشتر نمانده!
گفتند با گریه که آقا جز حصیری
چیزی برای دفن این بی سر نمانده
پیچید پیکر را میان بوریا و
فرمود آقا: چیزی از پیکر نمانده؟!
.
روز دوازدهم محرم
#شب_سیزدهم_محرم
#روضه_دفن_شهدای_کربلا
#سوم_امام_حسین
🔸سلام ما به تو ای سومین امام حسین
هر کجای مجلس نشستی...
با توجه امروز میخواهیم از همین جا...
به آقامون سلام بدیم....
🔸سلام ما به تو ای سومین امام حسین
🔸که در حضور تو مهدی کند سلام حسین
امروز امام زمانم سلام میده...
اما... به بدن های بی سر...
روی خاک...
سلام ما به اون بدن های که بی غسل و کفن...
سه روز روی زمین کربلا بود...
🔸سلام بر تو و آن قطره هاى خون سرت
🔸كه ريخت روى زمين در مسير شام حسين
🔸سلام بر تو و بر مهدی ات که روز ظهور
🔸ز دشمنان تو بستاند انتقام حسین
ان شاء الله امام زمان میاد...
انتقام خون به نا حق ریخته ی حسین رو میگیره...
🔸ز دشمنان تو بستاند انتقام حسین
یا بن الحسن...
🔸بعد از سه روز پيكر سرخش كفن نداشت
سه روز بدن عزیز زهرا...
بی غسل و بی کفن...
روی زمین گرم کربلا...
🔸بعد از سه روز پيكر سرخش كفن نداشت
🔸يوسف ترين شهيد خدا پيرُهن نداشت
🔸از بسكه پيكرش شده پامال اسبها
🔸يك جاي بي جراحت و سالم، بدن نداشت
چه کردند با بدن پاک عزیز زهرا...
مثل یه همچین روزی...
وقتی بنی اسد اومدند کربلا...
نگاه کردن دیدند این نانجیبها بدن های خودشون رو دفن کردند...
اما بدن عزیز زهرا حسین...
روی زمین کربلا...
میخواستند بدن ها رو دفن کنند...
اما بدنها رو نمیشناختند...
آخه سر در بدن ندارند...
متحیر ایستادند...
یک دفعه دیدند یه آقایی سوار بر اسب وارد شد...
🔸بنی اسد بیاید
🔸کفن با خود بیارید
🔸مگر خبر ندارید
🔸حسین کفن ندارد
بنی اسد من این بدن ها رو خوب میشناسم...
این بدن بی سر...
بدن بابای غریبم حسینه...
این بدن قطعه قطعه برادرم علی اکبره...
این بدن قاسمه...
اون بدنی که کنار شط فرات...
دستهاش رو جدا کردند...
بدن عمو جانم عباسه...
بنی اسد...
برید یه قطعه بوریا بیارید...
🔸مگر به کربلا کفن، بغیر بوریا نبود
🔸مگر حسین فاطمه، عزیز مصطفی نبود
امام سجاد دستهای مبارک رو زیر بدن مطهر امام حسین قرار دادند و فرمودند:
بسم الله و فی سبیل الله و علی ملة رسول الله
بدن ابی عبدالله رو غریبانه داخل قبر گذاشتند...
سخت ترین لحظه برای فرزند لحظه ای هست که میخواد داخل قبر با پدر وداع کنه...
بنی اسد دارن نگاه میکنند...
دیدند امام سجاد رفت داخل قبر...
میخواد با پدر وداع کنه...
ای واااااای ای واااااااای...
دیدن امام سجاد این لب ها رو گذاشته روی رگ های بریده ی حسین...
هی صدا میزنه وای غریب حسین...
وای مظلوم حسین...
وقتی از قبر بیرون اومدند...
با دستان مبارک نوشتند...
هذا قَبْرُ الْحُسَيْنِ بْنِ عَليِّ بْنِ ابيطالِب، الّذي قَتَلوُهُ عَطْشاناً
🔸كاش در لحظه ی دفن پدرم میمردم
🔸آن كه بوسيد چو عمه، رگ حلقوم، منم
الا لعنت الله علی القوم الظالمین
#دفن_شهدا
#روز_دوازدهم_محرم
#روضه_دفن_شهدا
.#کانال_نوحه_یازینب_سلام_الله_علیها
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
آرزویم این است
در این عصر زیبا
ڪه دلت خوش باشد
نـرود لـحـظـہ ای
از صورت تو لبخندت
نـشـود غـصّـہ
ڪمى نزدیڪت
لـحـظـہ هـایـت،
همه زیبا و قشنگ
عصرتون پراز یاد خدای بزرگ
نذر تون قبول درگاه الهی
اجرتون با سید الشهدا
#نوحه_زمزمه_سینه_زنی
#شهادت_امام_سجاد_علیه_السلام
#شعر_رقیه_سعیدی_کیمیا
#سبک:خوش اومدی تو از سفر بابا...
ســــیّد ساجــــدین ، ســــلام آقا
زینـــــت عابــــدین ، ســـلام آقا
کشــــته زهــــرکین ، ســــلام آقا
(امام سجاد)
غریب آقام غریب آقام ای وای(۳)
غریـــب آقــام وای[۲]
فـــــدای غـــربــــت مـــــزار تو
شمع و چـراغــی نیست کنار تو
مدیـــنه گشـــته غصــــه دار تو
(امام سجاد)
غریب آقام غریب آقام ای وای(۳)
غــریب آقـــام وای[۲]
راوی روضـــــه های عاشــــورا
حــــامی و یار زینــــب کبــــرا
می خوندی خطـــبه های بی پروا
(میون اعدا)
غریب آقام غریب آقام ای وای(۳)
غریب آقام وای[۲]
خــــاطره ی غنچـــــه پرپر رو
سه شعبــه و حنجــــر اصغــــر رو
پیکـــــر ِ غــــرقِ خـــونِ اکبر رو
(نبردی از یاد)
غریب آقـــام غریب آقام ای وای(۳)
غـــریب آقــام وای[۲]
روزه بودی تمــــوم مــاه و سال
آب که می دیدی می شدی بی حال
زنده می شــــد خاطــــره گودال
(غریبی آقا)
غریب آقام غریب آقام ای وای(۳)
غریب آقـــام وای[۲]
وقتی آتیش به خیمـــه ها افتاد
هـمهمه بیـــن بچــــــه ها افتاد
عمـــــه بــه خاطــرت زِ پا افتاد
(غریبی آقا)
غریب آقام غریب آقام ای وای(۳)
غـــــریب آقـــام وای[۲]
بیمــــار دشــــت کــــربلا بودی
اســــــیـر زنجـــیـــر بلا بودی
بـــه روی ناقــــه ها رهـــا بودی
(عزیز زینب)
غریب آقام غریب آقام ای وای(۳)
غـــریــب آقام وای[۲]
ناله زدیــــم زِ غصــــه های تو
فــــدای آه و گـــــریه های تو
عـــــزا گـــرفتــه ایــم برای تو
(امام سجاد)
غریب آقام غریب آقام ای وای(۳)
غریــب آقــــام وای[۲]
صـحـیفــه گشــــتـه یادگار تو
حـاصــــل قلــب بـی قــــرار تو
ذکــر و دعـــا همیـشـــــه یار تو
(امام سجاد)
غریب آقام غریب آقام ای وای(۳)
غریب آقـــــام وای[۲]
امان زِ شــام و مـــردمانی خوار
جســــارتی که شــــد ســرِ بازار
رحمـی نشــــد و به این تن بیمار
(غریبی آقا)
غریب آقام غریب آقام ای وای(۳)
غــــریب آقـــام وای[۲]
یه عمری سر کـردی ، با این غمها
به یاد مظلومیت بابا
می خوندی روضــه های عاشورا
(غریب حســـین جان)
غریب آقام غریب آقام ای وای(۳)
غریب آقام وای[۲]
شعر:رقیه
#سروده شده هفتم شهدای کربلا سال 93
هفتمِ شاهِ شهیدان - اهلبیتش رفته زندان
در دل زندانِ کوفه - جملگی گریان و نالان
آن یکی گوید حسینم - دیگری نور دو عینم
وان یکی گو ید حبیبی - بهرتودرشوروشینم
وان یکی گوید برادر - وان دگر گوید پدر جان
من زهجرت دل غمینم - بهرِ تو گریان و نالان
آن یکی بهر حسینش - میزند بر سینه و سر
وان یکی بهرِ رقیه - دیگری ازبهرِ اصغر
آن یکی عباس گوید - دیگری هم جانِ مادر
وان یکی از بهرِ قاسم - دیگری از بهرِ اکبر
هم نوا زهرایِ اطهر - گشته با خیل اسیران
گوشه یِ زندان کوفه - جملگی گریان و نالان
مصطفا و مرتضا در- جمعشان گردیده حاضر
ادم و عیسی و موسی - نوح هم آزرده خاطر
مریم و حوّا و هاجر- هم نوا با آن یتیمان
در دلِ زندانِ کوفه – بهرِ سالارِ شهیدان
باقری بنگرکه زینب- میزند بر سینه و سر
بهرِ فرزندان زهرا – با دل و قلبی مکدر
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
دلم میخواد هر شب جمعه
با امام زمان(عج) کربلا بودم
بدنبال یوسف زهرا(س)
دربدر سوی کوچه ها بودم...
اباصالح التماس دعا🖤
شب شهادت امام سجاد( ع)
متوسل به امام سجاد علیه السلام
التماس دعا هر حاجتی دارین🖤
يَا أَبَا الْحَسَنِ يَا عَلِيَّ بْنَ الْحُسَيْنِ، يَا زَيْنَ الْعابِدينَ يَا بْنَ رَسُولِ اللهِ يَا حُجَّةَ اللهِ عَلى خَلْقِهِ يَا سَيِّدَنا وَمَوْلانا إِنّا تَوَجَّهْنا وَاسْتَشْفَعْنا وَتَوَسَّلْنا بِكَ إلى اللهِ، وَقَدَّمْناكَ بَيْنَ يَدَيْ حاجاتِنا، يَا وَجيهاً عِنْدَ اللهِ اِشْفَعْ لَنا عِنْدَ اللهِ
🖤🖤🖤
نه رواقی،
نه گنبدی،
حتی سنگ قبری
سرمزار تو نیست😢
غیر مشتی کبوتر خسته 🕊
خادمی،
زائری،
کنار تو نیست💔😔
🏴شهادت امام
سجاد"عليه السلام" تسليت باد🏴
التماس دعا از همه عزیزان 🙏
▪️▪️▪️▪️▪️▪️▪️▪️▪️▪️▪️▪️
#روضه امام سجاد (ع)
#روضه شهادت
بسم الله الرحمن الرحیم
یا رحمن یا رحیم
یا اَبَا الْحَسَنِ، یا عَلِیَّ بْنَ الْحُسَیْنِ، یَا زَیْنَ الْعابِدِینَ، یَا ابْنَ رَسُولِ، اللّٰهِ یَا حُجَّةَ اللّٰهِ عَلیٰ خَلْقِهِ، یَا سَیِّدَنا وَ مَوْلانا إِنَّا تَوَجَّهْنا وَ اسْتَشْفَعْنا وَ تَوَسَّلْنا بِکَ إِلَی اللّٰهِ وَقَدَّمْناکَ بَیْنَ یَدَیْ حاجاتِنا، یَا وَجِیهاً عِنْدَ اللّٰهِ اشْفَعْ لَنا عِنْدَ اللّٰهِ؛
⬅️آجر و مزده شما برادران و خواهران عزاداران با بی بی دوعالم فاطمه (س)انشاالله آبروی امام سجاد در هر گوشه ای از این مجلس ومحفل نشسته آید حاجت روا بشید روضه برات بخونم همه اموات فیض ببرند
♦️دریا به دیده تر من گریه می کند
♦️آتش زسوز حنجر من گریه می کند
♦️سنگی که می زنند به فرقم زروی بام
♦️بر زخم تازه سر من گریه می کند
♦️از حلقه های سلسله خون می چکد چو اشک
♦️زنجیر هم به پیکر من گریه می کند
♦️ریزد سرشک دیده اکبر به روی نی
♦️اینجا به من برادر من گریه می کند
♦️وقتی زدند خنده اشکم زنان شام
♦️دیدم سه ساله خواهر من گریه می کند
♦️رأس حسین بر همه سر می زند ولی
♦️چون می رسد برابر من گریه می کند
♦️ای اهل شام پای نکوبیید بر زمین
♦️کاینجا ستاده مادر من گریه می کند
♦️تا روز حشر هر که به گل می کند نگاه
♦️بر لاله های پرپر من گریه می کند
♦️زنهای شام هلهله و خنده می کنند
♦️جایی که جد اطهر من گریه می کند
⬅️روزِ شهادتِ امام زین العابدین علیه السلامِ .. دلا باید بره مدینه و قبرستانِ بقیع کنارِ آن قبورِ با خاک یکسان شده ..
اَلسَّلامُ عَلَىک یا عَلِىِّ بْنِ الْحُسَیْنِ یَا زَینَ العابِدینَ یَا بْنَ رَسُولِ اللّهِ ..
ان شالله به همین زودی از نزدیک عرضِ ادب کنیم تو حرمِ مطهرشون .. اونجا گریه کنیم برا اون آقایی که همۀ مصائبِ کربلا رو دیده .. همۀ مصائبِ کوفه و شام رو دیده .. تا قریبِ به چهل سال کارش همه گریه و ناله بود …
جوان میدید گریه میکرد .. طفلِ شیرخواره میدید گریه میکرد .. غذا میاوردن میل کنه ، تا چشمش به می افتاد روضه می خواند .. قُتِلَ ابْنُ رَسُولِ اللَّهِ جَائِعاً .. آب می آوردن بنوشه ، گریه میکرد .. صدا میزد پسرِ رسولِ خدا رو با لبِ تشنه کشتن .. ای حسین جانم ..
امان از اون لحظه ای که میدید میخوان گوسفندی رو ذبح کنن .. حسینیا .. با گریه سوال میکرد ، آیا آبش دادید یا نه ؟!
میگفتن آقا ما مسلمانیم .. آب ندیم ذبح نمی کنیم .. گریه و ناله اش بیشتر میشد .. میفرمود کربلا پدرِ منو با لبِ تشنه کشتن …
حسین …
سوال کردن آقا تو این سفر به شما کجا خیلی سخت گذشت ؟!! سه مرتبه فرمود الشام .. الشام .. الشام ..
می دونید چرا؟ چون تو کربلا زخم شمشیر زدن اما تو شام زخم زبان میزدن،
یاد شهدا امام شهدا اموات جمع حاضر ازاین مجلس ومحفل فیض ببرند
سَهل ساعدی میگه: دمِ دروازه ی ساعات دیدم چند سر بریده بالای نیزه هاست یکی از سرها داره قرآن میخونه، میگه سرها که گذشت دیدم آقای بزرگواری رو سوار بر شتر برهنه کردن، جلو رفتم سلام کردم فرمودن خدا شما رو رحمت کنه کی هستی که بین اینهمه کافر از خدا بی خبر به ما سلام میکنی؟ گفتم آقا من سهل ساعدی هستم از صحابه ی جدّت رسول خدایم، آقا این چه حالیست که میبینم تو را ؟ فرمود: ای سهل ساعدی نبودی کربلا..بابامو کشتند اونم با لب تشنه، سرش رو از بدنش جدا کردن، عمو عباسم رو شهید کردن به گریه افتادم گفتم آقا جان چه کاری از دست من بر میاد فرمود: سهل پول همراهت داری ؟ گفتم دارم آقا فرمود برو پول بده به اینایی که سرها رو به نیزه زدن بهشون بگو یا جلو برند یا عقب بیان، چرا ؟ فرمود: انقدر این مردم به بهونه ی سرها ناموس ما رو نگاه نکنن ای وای .. هاناله داری بگم؟ میگه انجام دادم آمدم محضر زین العابدین گفتم آقا تمامه، فرمود پارچه داری یا نه؟ عرض کردم عبایم را برات پاره میکنم فرمود پارچه رو زیر زنجیری که به گردنم بستن بنداز این گرما زنجیر رو داغ کرده ، میگه تا این زنجیر رو بلند کردم دیدم خون تازه از گردن مبارک جاری شد، ...
حسین آرام جانم..حسین روح وروانم
الا لعنة الله علي القوم الظالمين و سيعلم الذين ظلموا اي منقلب ينقلبون
احمد بهزادی
التماس دعا
▪️▪️▪️▪️▪️▪️▪️▪️▪️▪️▪️
▪️▪️▪️▪️▪️▪️▪️▪️▪️▪️▪️
#روضه روز سیزدهم محرم
#دفن شهدا کربلا
#روضه امام حسین (ع)
بسم الله الرحمن الرحیم
السَّلامُ عَلَیْکَ یا اَباعَبْدِاللَّهِ وَ عَلَی الاَْرْواحِ الَّتی حَلَّتْ بِفِناَّئِکَ عَلَیْکَ مِنّی سَلامُ اللَّهِ [اَبَداً] ما بَقیتُ وَ بَقِیَ اللَّیْلُ وَ النَّهارُ وَ لاجَعَلَهُ اللَّهُ آخِرَ الْعَهْدِ مِنّی لِزِیارَتِکُم
ْ اَلسَّلامُ عَلَی الْحُسَیْنِ وَ عَلی عَلِیِّ بْنِ الْحُسَیْنِ وَ عَلی اَوْلادِ الْحُسَیْنِ وَ عَلی اَصْحابِ الْحُسَین
⬅️آجر و مزده شما برادران و خواهران عزاداران با بی بی دوعالم فاطمه (س)انشاالله آبروی ابا عبدالله در هر گوشه ای از این مجلس ومحفل نشسته آید حاجت روا بشید روضه برات بخونم همه اموات فیض ببرند
♦️کیست این خسرو مظلوم؟ که خونین بدن است
♦️وز دم نیزه و شمشیر، دو صد پاره تن است
♦️کیست این مظهر جانبازی و ایثار و وفا؟
♦️که به آزادگی و عدل و شرف، ممتحن است
♦️او بُوَد چشم و چراغ دل زهرای بتول
♦️روشنیبخش جهان، نور رخ «ذوالمنن» است
♦️گبر و ترسا و یهودش، چو مسلمان خواهد
♦️یار و محبوب ملل، شمع همه انجمن است
♦️چه غم از حسرت دیدار وطن داشت به دل؟
♦️وطنش در دل یاران، شه دور از وطن است
♦️او شهید است و نیازش نبُوَد گر چه به غسل
♦️آب غسلش همه از خون گلو و بدن است
♦️«کفنی داشت ز خاک و کفنی داشت ز خون
♦️تا نگویند کسان، جسم حسین بیکفن است»
♦️«استخوانی اگر از سینه او باقی ماند
♦️آن هم از ضرب سم اسب، شکن در شکن است»
♦️دفن کردی چو پدر را پسر بیمارش
♦️آنکه یعقوبصفت، شهره «بیت الحزن» است،
♦️با سرانگشتِ مبارک بنوشتی بر خاک
♦️این همان قبر شهیدی است که عطشان دهن است
⬅️عزاداران در روز سیزدهم محرم قراریم عزیزان ایام محرم وعزاداری ابا عبدالله داره تمام میشه بگیم خدایا شاکریم که امسال هم توانستیم در عزاداری شرکت کنیم خیلی ها دربین من و شما بودند حالا جایشان خالیست فیض ببرند اما یا اباعبدالله قربان آن بدنی که سه شبانه روز بدون غسل و کفن بر روی خاکهای گرم کربلا انداخته بوداما عزاداران
وقتی بنی اسد اومدند کربلا...
نگاه کردن دیدند این نانجیبها بدن های خودشون رو دفن کردند...
اما بدن عزیز زهرا حسین...
روی زمین کربلا...
میخواستند بدن ها رو دفن کنند...
اما بدنها رو نمیشناختند...
آخه سر در بدن ندارند...
متحیر ایستادند...
یک دفعه دیدند یه آقایی سوار بر اسب وارد شد...
♦️بنی اسد بیاید
♦️کفن با خود بیارید
♦️مگر خبر ندارید
♦️حسین کفن ندارد
بنی اسد من این بدن ها رو خوب میشناسم...
این بدن بی سر...
بدن بابای غریبم حسینه...
این بدن قطعه قطعه برادرم علی اکبره...
این بدن قاسمه...
اون بدنی که کنار شط فرات...
دستهاش رو جدا کردند...
بدن عمو جانم عباسه...
بنی اسد...
برید یه قطعه بوریا بیارید...
🔸مگر به کربلا کفن، بغیر بوریا نبود
🔸مگر حسین فاطمه، عزیز مصطفی نبود
امام سجاد دستهای مبارک رو زیر بدن مطهر امام حسین قرار دادند و فرمودند:
بسم الله و فی سبیل الله و علی ملة رسول الله
بدن ابی عبدالله رو غریبانه داخل قبر گذاشتند...
سخت ترین لحظه برای فرزند لحظه ای هست که میخواد داخل قبر با پدر وداع کنه..انشالله داغ بابا نبینی.
بنی اسد دارن نگاه میکنند...
دیدند امام سجاد رفت داخل قبر...
میخواد با پدر وداع کنه...
ای واااااای ای واااااااای...
دیدن امام سجاد این لب ها رو گذاشته روی رگ های بریده ی حسین...
هی صدا میزنه وای غریب حسین...
وای مظلوم حسین...
وقتی از قبر بیرون اومدند...
با دستان مبارک نوشتند...
هذا قَبْرُ الْحُسَيْنِ بْنِ عَليِّ بْنِ ابيطالِب، الّذي قَتَلوُهُ عَطْشاناً
🔸كاش در لحظه ی دفن پدرم میمردم
🔸آن كه بوسيد چو عمه، رگ حلقوم، منم
حسین آرام جانم..حسین روح وروانم
الا لعنة الله علي القوم الظالمين و سيعلم الذين ظلموا اي منقلب ينقلبون
التماس دعا
🥀🥀🥀🥀🥀🥀🥀
.
⚫️#روضه_اسارت
🔘#روضه_حضرت_زینب
▪️#هفتم_امام #هفت_امام #هفده_محرم
🔹سرلوحه عشق است و نزول برکات
🔸بفرست به محمد و به آلش صلوات
🔹خواهی نشوی لال به هنگام ممات
🔸بفرست به محمد و به آلش صلوات
🔹خواهی که بگیری ز علی جام حیات
🔸بفرست به محمد و به آلش صلوات
🔹خواهی که قبول شود زیارات و دعات
🔸بفرست به محمد و به آلش صلوات
🔹خواهی که بگیری ز خداوند درجات
🔸بفرست به محمد و به آلش صلوات
یارب الحسین بحق الحسین اشفع صدررالحسین بظهور الحجه
#السلام_علیک_یا_ابا_عبدالله
#السلام_علیک_یاام_المصائب_یازینب_یازینب_یا_زینب
⬅️دهه دوم محرم و ایام اسارت عمه سادات زینب کبری...
ایامی که بیبی با کاروانی همراهه که سرهای بریده، مقابل کاروانه...
وقتی خانم چشمش به سرهای بریده می افتاد اشک از چشماش جاری میشد...غم دلشو میگرفت..
💔ای کوفه من با کوچه هایت آشنایم
💔بانوی دین، بنت علی مرتضایم
💔ای کوفه با ما اینچنین، رسم وفا نیست
💔مهمان نوازی این چنین با آشنا نیست
کجای عالم دیدی مهمونی وارد شهری بشه سنگ بارانش کنند...
با سنگ و خاکستر پذیرایی کنند...
💔اینجا زمانی مسکن و مأوای ما بود
💔در جای جای کوچه هایش جای ما بود
⬅️بیبی رو وارد شهر کوفه کردند....
خاطرات کوفه داره براخانم زینب کبری زنده میشه...
(چه خاطراتی)
مگه چه خاطراتی داره خانم زینب کبری...
خاطرات امیرالمومنین ع یرا زینب زنده شد..
(خاطراتی که وجود خانم زینب کبری رو غرق در ماتم و غم و اندوه میکنه)
💔هرسائلی در کوچه چون محتاج نان بود
💔هر کس غریب و بی کس و بی خانمان بود
💔در خانهٔ بابای ما او را مکان بود
⬅️هر فقیری وارد کوفه میشد......خونه امیرالمومنین رو نشونش میدادن...
هر غریبی وارد کوفه میشد.....، سراغ علی و بچه های علی رو میگرفت...
هر کی زمین خورده بود یه یا علی میگفت، مولا به دادش میرسید...
اینجا خونه باباش علی بوده...
این شهر بوی باباش علی میده...
این شهر بوی برادرشو میده....
این شهر بوی حسین میده...
همون حسینی که حالا سرش رو نیزه است...
⏪حالا زینب با کاروان زن ها و بچه ها وارد کوفه شده....
اسیرو بی کس و تنها...
دستای بیبی رو بستن....
از بالا بام خاکستر میریزن...
سنگ میزنن...
💔ای کوفه با ما اینچنین رسم وفا نیست
💔مهمان نوازی اینچنین با آشنا نیست
♻️بگمو التماس دعا
♻️آی حاجت دارا... جوون دارا...آبرو دارا....آی غریب نوازا
⬅️یه وقت بیبی زینب نگاه کرد دید یه عده زنها اومدن دارن نان و خرمای صدقه پخش میکنند ...اونم دست اهل بیت پیغمبر...
دست بچه هایی که گرسنه بودنُ شاید چند روز بود که غذا نخورده بودن...
زینب این نان و خرماهای صدقه رو از دست بچه ها میگرفت..
آخ صدقه بر ما اهل بیت حرامه......
امان امان امان
💔این رسم مهمانداری از آل عبا نیست
💔بر نیز بنگر تا ببینی ماجرایم
💔در سینه درد و غم ز خلق الناس دارم
💔بر نیزه پیش رو سر عباس دارم
⬅️اینجا یه زبان حالی داره....
یه نگاه کرد به سر بریده عباس...
صدا زد عباسم داداش....
دادلش پاشو حال زینبو ببین...
ای غیرت الله ..
پاشو پاشو ببین زینب اومده اسیری....
زینبی که قامتش رو نامحرم نمیدید...
حالا ما بین نامحرماست...
⬅️زینبی که هر وقت میخواست به زیارت قبر مادرش زهرا بره...
امیرالمومنین میگفت جوونای بنی هاشم دور زینبو بگیرید...
نور چراغو کم کنید...
کسی قد و قامت زینبم رو نبینه....
داداش بیا ببین بین نامحرما اسیرم...
ای غیرت الله ..عباسم ...پاشو بیا به داد خواهرت زینب برس....
🖤کوفه چه غوغایی شده
🖤زینب تماشایی شده
هرچقدر ناله داری به ناله های دل بیبی زینب کبری دستتو بلند کن سه مرتبه از سویدای دلت ناله بزن ....بگو یا حسیـــــــن......
#هفتم_امام #هفت_امام #هفده_محرم
🖤هدیه به خانم فاطمه معصومه سلام الله علیها (صلوات)🖤
.
👈 #اسارت_خاندان_اهل_بیت_علیهم_السلام
👈 #روضه_اسارت_اهلبیت_علیهم_السلام
.
#روضه_اسارت
▪️▪️▪️▪️▪️▪️
اَلسَّلامُ عَلَیْکَ یا بَقِیَّهَ اللَّهِ فی اَرْضِهِ
اَلسَّلامُ عَلَیْكَ حینَ تَقُومُ
اَلسَّلامُ عَلَیْكَ حینَ تَقْعُدُ
اَلسَّلامُ عَلَیْكَ حینَ تُصَلّى وَ تَقْنُتُ
🔹الان کجای عالم شرف حضور داری اقاجان ... کجا داری نماز میخوانی ... کجا داری گریه می کنی ... کجای عالم داری برای ما دعا می کنی ... کجای عالم داری برا ما استغفار می کنی ؟؟؟ اونی که ما گریه کنا می فهمیم اینه ،الان تو کوفه با عمه جانت زینب داری همراهی می کنی ... بعضی ها فرمودن وقتی قافله رو از کوفه بردن تا وقتی که تو کوفه بودن یه عده ازین 84 زن و بچه که بعضی هاشونم بنی هاشمی نبودن تو کوفه فامیل داشتن . سکینه ی بنت الحسین دید بعضی ها اومدن بعضی ازاین اسرا رو از قافله جدا کردن عمه جان اینا کجا دارن میرن؟ فرمود عزیز برادرم اینا اینجا فامیل دارن ازین به بعد دیگه با ما نمیان ... " نه نمیان ،اینجا خونه دارن اینجا کس و کار دارن ...
▪️(خیلی دله این نازدانه ابی عبدالله شکست) عرضه داشت عمه جان مگه ما تو کوفه کس و کاری نداریم ؟
(الله اکبر) یه نگاهی کرد؛ دید از این به بعد لباس هاشونو رفتن عوض کردن" این بچه هایی که از گرسنگی و تشنگی رنگ به چهره نداشتن دیگه آب و غذا بهشون دادن ...
یعنی از اینجا به بعد فقط بنی هاشم تو قافله ی اسرا هستن ..." کجا دارن میرن ؟اینا رو دارن میبرن شام بلا ..." همونایی که 40 سال کینه ی امیرالمومنین و به دلاشون داشتن ..." آقا جان الان کجای عالمی ؟ از زبان خود شما روضه ی اسارت عمه جان تو بخوانیم" اون روضه ای که خودت فرمودی من خون گریه می کنم ..."روضه ای که امام زمان خون گریه کنه حیفه من و تو گریه نکنیم ..."
عمه ی من نائب الحیدر است
سیدالنساء پس از مادر است
عمه ی من سفیر خون خداست
هم دم هجده سر از تن جداست
عمه ی من اوست که در قافله
نشسته آورده به جا نافله ...
عمه ی من بر سر بازارها
دیده ز اهل ستم آزارها
این بی بی کسی هست که 56 سال آفتاب سایه اش رو ندیده بود ؛ این خانمی که 56 سال تا کربلا که بیاد، تاریخ نوشته هیچ چشمی قد و قامتشُ ندیده...
این خانمیه که وقتی حرم پیغمبر میخواست بره ، امیرالمومنین و حسنین دورش و می گرفتن ،شبانه به زیارت پیغمبر میرفت" امیرالمومنین قنبر رو میفرستاد برو چراغ های حرم رو کمتر کن ..." یه روز امام مجتبی پرسید بابا ما که زیارت میخوایم بریم روز میریم بدون هرگونه تشریفات" اما چرا زینب خواهرم که میخواد بره شب می بریمش با این همه تشریفات ؟
▪️ فرمود همه ی اینا به خاطر اینه مبادا کسی قد و قامتشُ ببینه ...." حالا این خانم محاصره شده بین نامحرما ....😭
این زینب و آوردن تو کوچه و بازار کوفه دارن میگردونن .... یه جمله فقط" این خانمو آوردن تو مجلس شراب ...."
آی حسین ...
عمه ی من اسوه ی ایوب بود
شاهد قرآن و لب و چوب بود
▪️هرچه صدا زد مزن ظالم که او مادر ندارد ....هر چی گفت نزن بچه هاش دارن می بینن " نتیجه ای نگرفت
آخر به طعنه گفت بزن ،خوب میزنی ...ظالم به بوسه گاه نبی چوب میزنی ....بأبی المستضعف الغریب
یا ثارالله ... یا اباعبدالله ...
.
|⇦•زمانِ دفن شهیدان و...
#روضه_دفن_شهدا ی کربلا ویژۀ شب جمعه_کربلایی حسین طاهری
●━━━━━━───────
زمانِ دفن شهیدان و سیدالشهداست
سه روز پیکرشان روی خاک کرب و بلاست
بنی اسد متحیر شدند و در ماندند
میان اینهمه جسم بدون سر ماندند
سواری از طرف عرش بر زمین آمد
برایِ دفن پدر، زین العابدین آمد
امام گفت: که من وارث شهیدانم
نشانی همه را خوب خوب میدانم
روی تن شهدای سپاه افتادند
بنی اسد پی آقا به راه افتادند
به روی خاک تنی همچنان پیمبر بود
تن نواده ی زهرا علی اکبر بود
امام گفت که این تن، امام زاده ماست
علی عزیزترین عضو خانواده ی ماست
یکی از این شهدا رَدّی آشنا دارد
میان هر دو کف دست خود حنا دارد
تن یتیم حسن روی خاک افتاده است
امام گفت که این قاسم است و داماد است
رسیده است به مقتل کنارِ عبدالله
و گریه کرد کنار مزارِ عبدالله
نشسته است کنارِ یتیم های حسن
امام سینه زنی میکند بجای حسن
امام آمد و بالای قتلگاه رسید
زمانِ دفن تن چاک چاکِ شاه رسید
"بنی اسد! پدرم در میان گودال است
تنش به زیر سُم اسب رفته پامال است
هنوز داخل گودال نیزه و تیر است
چقدر روی تنش جای زخم شمشیر است
*نزدیک به هزار و نهصد و پنجاه زخم بر بدنِ ابی عبدالله زده بودن، ببین چه کردن با بدنِ اربابِ ما، زخم روی زخم میزدن..*
بنی اسد! پدرم تشنه کام جان میداد
چه سخت در وسط ازدحام جان میداد
حسین را ته گودال گیر آوردند
برای دفن تن او حصیر آوردند
امام جسم پدر را درون قبر گذاشت
سر مزار دو رکعت نماز صبر گذاشت
*به هر سختی بود بدن بابا رو رویِ حصیر جمع کرد، اما دیدن آقا مستاصل شده، هی این پا و اون پا میکنه، سئوال کردن آقا چی شده برا چی مُعطل کردید؟ امام زین العابدین فرمودن: توی دینِ ما رسمِ صورتِ مَیّت رو، رو به قبله میذارن، من چیکار کنم با این بدن که سر نداره؟...
چرا؟ آخه خولی سر رو جلو جلو بُرده جایزه اش رو بگیره... دیدن آقا زین العابدین رگهای بریده رو، رو به قبله گذاشت...*
امام رفت بیارد شهیدِ آخر را
امام رفت بیارد علی اصغر را
گذاشت جسمِ علی رابه روی جسم پدر
نوشت اسمِ علی را به روی اسم پدر
خلاصه داشت کنار شهیدها میمرد
تَنِ تمامی اصحاب را به خاک سپرد
هنوز پیکر فرزند فاطمه مانده
تن برادر زینب در علقمه مانده
کنار جسم عمو، مشک آب افتاده
به روی خاک، امید رباب افتاده
ترک ترک شده الماس را تکان ندهید
بنی اسد تنِ عباس را تکان ندهید
در علقمه به عمویم هجوم آوردند
نگاه کن چه به روز عموم آوردند
#شاعر آرش براری
*اربعین وقتی قافله برگشت کربلا، زین العابدین میگه: دیدم رباب داره از پشتِ نخلها میاد از طرف علقمه، اومد جلو گفت: آقا! ممنونتم، ما نبودیم اون روزی که شما ابدان رو دفن کردید، پسرِ من رو خوب جایی دفن کردید... گفتم: خانوم جان! اشتباه متوجه شدی ، من پسر شمارو علقمه دفن نکردم... دیدم با یه تعجبی داره به من نگاه میکنه، گفت: آقاجان! من همه مزارهارو دیدم، فقط یه مزار کوچیک بود، گفتم: حتما این قبرِ پسرِ منه... گفتم: خانوم جان! من علی اصغررو روی سینه ی بابام دفن کردم، اما اون قبر کوچکی که دیدی اون قبرِ عموم عباس بود...*
مزارت عشق را بی تاب كرده
فلك را بنده ی سرداب كرده
گواهی می دهد این قبر كوچك
كه مَردی را خجالت آب كرده
#شاعر:حیدر توکلی
*حالا زین العابدین میخواد رویِ بدنها خاک بریزه، اما مگه دلش میاد، میخواد بدنِ بابارو زیر خاک کنه، آروم آروم اشک میریزه، بنی اسد هم کمک میکنن، بدن رو که خاک کرد، دیدن داره رویِ قبر مینویسه با انگشتِ اشاره: "هذا قَبْرُ الْحُسَيْنِ بْنِ عَليِّ بْنِ ابيطالِب، الّذي قَتَلوُهُ عَطْشانا" بابم رو تشنه کشتن... بلند بگو:حسین...
ــــــــــــــــــ
#دفن_شهدا
#کربلایی_حسین_طاهری
#روضه_دفن_شهدای_کربلا
#روضه_شب_جمعه
#سوم_امام_حسین
#امام_حسین
┅═┄⊰༻↭༺⊱┄═┅
.
جریان مجلس ابن زیاد و حالات عبداله عفیف
.
✍️
مرحوم استاد انور اردبیلی
.
فخر آدم شرف عترت خاتم زینب
لاله گلشن پژمرده ماتم زینب
.
حلقه معرفت و عفته ارزنده نگین
فی المثل یا او نگینه اوزی خاتم زینب
.
نجبا عمّه سی آزاده زنان سیده سی
آناسی فاطمه تک شهرۀ عالم زینب
.
آناسندا اولان اوصاف قزیندا واریدی
زینبه هم دیرم فاطمه من هم زینب
.
او خدیجه قزى بو فاطمه نون اوز قزیدی
صدف برتره گوهردی مسلم زینب
.
اللى بش ایل یاشیوب اللى ایلین زجر چکوب
آتشین دمله اولوب گرم دمادم زینب
.
گیجه گوندوز آلشوب یاندی حوادث اودونا
ایتمدی شمع کیمی قامتنی خم زینب
.
قدرت صبرینی یازماقه کیمون قدرتی وار
بلن اولماز نه چکوب ماه محرم زینب
نماهنگ(اشک نم نم).mp3
2.74M
#محرم_۱۴۰۳
میکشم رو چِشَم
پرِ پرچمتو 2
میباری رو گونهم
اشک نمنمِتو 2
گریه نه، سرریز احساسه
آخه دلم به عشقت حساسه
فقط یه اسمو قلبم میشناسه: حسین
عاشق توئه این دیوونه
دلش آتیشه چشمش بارونه
همش داره زیر لب میخونه: حسین
روی تنم گل سرخ میذارن
فرشتهها توی سینهزنی
صدای نبضی که داره میاد
تویی قدم تو قلبم میزنی
آقام آقام آقام حسین ...
##########
بیپناه اومدم
کمکم کن حسین 2
خیلی راه اومدم
بغلم کن حسین 2
تشنهی اشک توئه ریشهم
دعام کن آقا بیشتر ابری شم
که من تو آغوشت آروم میشم، حسین
این شبا به دلم افتاده
بشم برا زیارت آماده
من و یه کوله و اشک و جاده، حسین
همین که راه میفتم یعنی که
خود تو از حرم کردی صدام
زمانی که رسیدم به ضریح
میخوام که جون بدم جای سلام
آقام آقام آقام حسین ...
شاعر و نغمه پرداز
#مصطفی_مداح✍
اجرا
#کربلایی_حسن_جعفری🎤
#کارگاه_خوشدل
.
#زمینه_روضه_ای #سوم_شهادت_امام و #دفن_شهدا و ابدان مطهر امام حسین و حضرت عباس و حضرت علی اکبر و حضرت علی اصغر علیهم السلام و شهدای کربلا
#زمینه_سوم_امام
#سرت_به_روی_نیزه
🏴بند اول
سرت به روی نیزه و
تنت میون خاک گرم کربلا
بیارید ای بنی اسد
برام جای کفن یه قطعه بوریا
سرت تو شهر کوفه و
تنت شده پامال سم مرکبا
بیارید ای بنی اسد
برام جای کفن یه قطعه بوریا
با گریه،میبوسم اون رگهای حنجرت و میمیرم
با اشکام،میشورم هر قطعه ی پیکرت و میمیرم
واویلا واویلتا ۳ حسین
🏴بند دوم
میریزه اشکم و میرم
آروم آروم کنار نهر علقمه
بیاید کمک بنی اسد
هنوز داره میاد صدای فاطمه
یه قبر کوچیک بِکَنید
آخه نمونده چیزی از عموی من
توی حصیر بذارید اون
دستایی که جدا شده از این بدن
با گریه،میبوسم اون دستای قلم رو من میمیرم
با اشکام،میشورمش سقای حرم رو من میمیرم
واویلا واویلتا ۳ حسین
🏴بند سوم
اگر که منقلب شدم
کناره پیکر علیِ اکبرم
بنی اسد کمک کنید
که ارباً اربا شده این برادرم
اگر که بی توون شدم
کناره پیکر علیِ اصغرم
بنی اسد کمک کنید
علی رو تا مزار بابام ببرم
با گریه،میبوسم هر قطعه ی اکبر و من میمیرم
با اشکام،میشورمش حنجر اصغر و من میمیرم
واویلا واویلتا ۳ حسین
🏴بند چهارم
جدا یه قبری میکَنم
برای هفتادو دو یاران غریب
اون طرفم یه قبری رو
حفر میکنم برای پیکر حبیب
برید وهب رو بیارید
پیکر بی سرشه بر روی صلیب
برید زُهیر و بیارید
که رحمت خدا بهش شده نصیب
با گریه،خبر کنید قبیله ی حر رو تا که بیان
مینْویسم،رو قبر بابام هٰذٰا قَبْرُ ذبیح العطشان
واویلا واویلتا ۳ حسین
#شب_سوم_امام
#سوم_امام #سوم_امام_حسین
✍️🎵کربلایی امیرحسین سلطانی
.👇👇