.
#زمینه
#فاطمیه
🌹
تموم زندگیم غمه بدون تو بدون تو
نباشی حیدر میمیره بجون تو بجون تو
میگیرم انتقام قسم بخون تو بخون تو
تموم زندگیم و من مدیون تو مدیون تو
کی میتونه مثل تو، بگیره ،غم و از دل علی
آخه عشق پاک تو ، عجینه ، با آب و گل علی
کی میتونه مثل تو ، بده جون،به روح و جسم علی
روزایی که میبری ، تو با عشق، فاطمه اسم علی
اسمت شد ورد زبونم
عشقت شد وصله جونم
منکه بی تو نمی تونم
بازم خوب میشی میدونم
🌹🌹
تموم زندگی من کجا میری کجا میری
قصد سفر کردی چرا تنها میری تنها میری
چرا بدون من از این دنیا میری دنیا میری
از پیش مرتضی پیش بابا میری بابا میری
مگه از یاد علی ، میره که ، چی آوردن ب سرم
پیش چشمای ترم ، چجوری ، اونا کشتن پسرم
مگه از یاد علی ،میره که، رد شدن از رو تنت
یجوری تورو زدن ، پر خون ، شده کل بدنت
پشت در سوخته وجودت
پاشید از هم تار و پودت
غرق خون تن کبودت
رفت از دست بود و نبودت
🌹🌹🌹
زندگی بی تو فاطمه، سخته برام سخته برام
از غم هجرت این روزا خونه چشامخونه چشام
یه بغض سنگینی دارم توی صدام توی صدام
کاش که میشد تواین سفر باهات بیام باهات بیام
تو بگو زینب تو ، چجوری ، خونه رو بگردونه
تو بگو چکار کنم ، که حسین،دیگه تشنه نمونه
چی شده آخه چرا حسنت داره لکنت زبون
هی میگه این اتفاق ،میمونه آخه بین خودمون
این زخم سینه عذابه
این درد تو بی حسابه
دنیای همه سرابه
حال ما خیلی خرابه
یا زهرا ...
#اللهم_عجل_لولیک_الفرج
#بر_دشمن_مرتضی_علی_لعنت
#ابویی #جعفری
.👇
اللّهُمَّ صَلِّ عَلی فاطِمَةَ وَ اَبیها وَ بَعْلِها وَ بنیها وَالسِّرِّ الْمُسْتَوْدَعِ فیها بِعَدَدِ ما اَحاطَ بِه عِلْمُکَ"
عصمت داوری نیود اگر نبود فاطمه
جنت و کوثری نبود اگر نبود فاطمه
احمد و حیدری نبود اگر نبود فاطمه
هیچ پیمبری نبود اگر نبود فاطمه
«منم گدای فاطمه منم گدای فاطمه»
مهر و محبتش بْوًد طینت من سرشت من
ز دوستیش آبرو داده به روی زشت من
سنگ محبت ورا بر سر و سینه می زنم
به یا د خاک قبر او داد مدینه می زنم
روز محشر ندا میاد فاطمه جان! هرکسی را که تو می خواهی شفاعت کن. حضرت می فرماید هم شیعیان هم محبین شیعیان رو جدا میکنه بی بی، به خود شیعیان فاطمه خدا می فرماید :هرکسی به محبت فاطمه یه جرعه آبی، لباسی، غذایی به شما داده دستش رو بگیرید وارد بهشت کنید.
فاطمه ای که مصطفی خوانده به رتبه مادرش
به احترام او کند قیام در برابرش
به دست و سینه و جبین بوسه زند مکررش
بوی بهشت یافته از دم روح پرورش
«منم گدای فاطمه منم گدای فاطمه»
رحمت عام بود برا مردم مدینه، شب و روز برا گناهکارای این امت دعا کرد بی بی، اما یه روزی رسید همین شهر همه ایستادند سوختنِ این خانه را نگاه کردند این شبا و روزا کسی نیامد تسلی بده دل فاطمه ، دل بچه ها، دل امیرالمؤمنین رو کسی سر نمی زد به خانه ی فاطمه..
جز غم کسی به خانه من سر نمی زند
اینجا که مرغ شوق دگر پر نمی زند
در شهر خود غریبم و با درد آشنا
در خانه ی غریب کسی سر نمی زند
من دختر پیمبر و ز آن همه یکی
دم از سفارشات پیمبر نمی زند
می زد مرا مغیره و هیچکس به او نگفت
زن را کسی مقابل شوهر نمی زند
غصه این شبای این مادر چیه؟ مادرا می فهمند، خجالت از بچه رو..خیلی اوقات مادر زمین می خوره جراحتی هم میبینه از اینکه بچه هاشم دیدندخجالت زده میشه.
بیش از همه به حالت زینب دلم بسوخت
مادر کسی مقابل دختر نمی زند
هرچه بود از کوچه ها بود.یه کوچه روزگار علی رو سیاه کرد.امان از این کوچه هایی که یه روز پیغمبر با احترام رد میشد. دست بر سینه میذاشت سلام میداد به اهل این خانه. اما یه روزم تو همین کوچه ها دست علی رو بستند.کشیدن و بردن دنبال علی فاطمه می اومد بچه ها می اومدند..
صدای هلهله و ازدحام مردم بود
شراره بود و در و دود و هیزم بود
دری شکسته شد و مادری زمین افتاد
صدای ناله ی او بین خنده ها گم بود
اشاره کرد که او را پی علی بزنید
تمام کوچه خدایا پُر از تلاطم بود
هر آنکه بود درآنجا به سمت زهرا رفت
میان اهل مدینه عحیب تفاهم بود
سخت تر از دیدن کتک خوردن مادر
کتک خوردن باباست.دیگه همه گمان میکنند پشت و پناهی ندارن.اصلا دنیا رو سر همه خراب میشه..اگه مادر و بزنند همه تکیه اشون به پدر خانه است. بدترین عذاب برا بچه ها برا زنا اینه که بابا رو بزنند. بدترین عذاب برای بچه های ابی عبدالله مجلس یزید بود.بچه ها نگاه کردند عمه دستش میره بالا چوب اون نانجیب هم میره بالا تا چوب و میاره پایین نمی دیدند چی میشه اما عمه هی به سر و صورت میزنه..
یا مزن چوب جفا بر این لب دندان من
یا بگو بیرون روند از مجلست طفلان من
سرمایه ی محبت زهراست دین من
من دین خویش رابه دو دنیا نمی دهم
گر مهر و ماه را به دو دستم نهند قضا
یک ذره از محبت زهرا نمی دهم
در سینه ام جمال علی نقش بسته است
این سینه را به سینه سینا نمی دهم
اینجا که هست روضه ی زهرا بهشت ما
این نقد را به نسیه ی فردا نمی دهم
#مناجات_با_خدا
#روضه_حضرت_زهرا_سلام_الله_علیها
#گریز_به_کربلا
اللّهُمَّ صَلِّ عَلی مُحَمَّد وَآلِ مُحَمَّد وَعَجِّل فَرَجَهُم
و لاحَوْلَ وَلا قُوَّةَ إِلاّ بِالله العَلي العَظيمِ
حسبُنَا اللّهُ وَنِعْمَ الْوَكِيلُ نِعْمَ الْمَوْلَى وَنِعْمَ النَّصِیرُ
این تویی
حالا اینم منم
کنتُ بِئسَ العَبد وَ اَنتَ نِعمَ الرَّب
أَسْتَغْفِرُ اللّٰه الَّذِي لَاإِلٰهَ إِلّا هُوَ
الْحَيُّ الْقَيُّوْمُ
الرَّحْمنُ الرَّحِيمُ
ذُوالجَلالِ وَ الاِکرَام
بَدِيعُ السَّماواتِ وَالْأَرْضِ
مِنْ جَمِيعِ ظُلْمِي وَجُرْمِي
وَ إِسْرافِي عَلَىٰ نَفْسِي وَأَتُوبُ إِلَيْهِ
يَا دَائِمَ الْفَضْلِ عَلَى الْبَرِيَّةِ
يَا بَاسِطَ الْيَدَيْنِ بِالْعَطِيَّةِ
بخدا اگه همین یه فراز رو بفهمم، دیگه از در خونه ات جایی نمیرم
يَا بَاسِطَ الْيَدَيْنِ بِالْعَطِيَّةِ
یعنی همیشه دو دستی به بنده ات عطا میکنی
يَا صَاحِبَ الْمَوَاهِبِ السَّنِيَّةِ
صلِّ عَلَى مُحَمَّدٍ وَ آلِهِ خَيْرِ الْوَرَىٰ سَجِيَّةً
وَ اغْفِرْ لَنَا يَا ذَا الْعُلَىٰ فِي هَذِهِ الْعَشِيَّة
به حجة بن الحسن
الهی العفو....
◾️آمدم یا رب گدای روسیاهت را ببخش
◾️سائل آلوده و پراشتباهت را ببخش
◾️حضرت غفار، عبد پرگناهت را ببخش
◾️این گدای بی حیا و بی پناهت را ببخش
◾️بر در لطف تو اشک چشم و آه اورده ام
◾️هرچه هستم باز سوی تو پناه آورده ام
◾️ای خدا من سینه ام را غرق ظلمت کرده ام
◾️توبه کردم، توبه بشکستم خیانت کرده ام
امشب
به خاطر مادر سادات یه نگاه به دلم کن
حالم خیلی خرابه
◾️جای خلوت باتو، با غیرتو خلوت کرده ام
◾️من به عصیان و گناه خویش عادت کرده ام
◾️میکنم اقرار یا رب که تو خوب و من بدم
◾️باامیدی بر سر ابن سفره امشب امدم
◾️نیست این گر حال اشک و حال گریه حال من
◾️سنگ عصیان بارها زخمی نموده بال من
◾️غرق غفلت ها گذشته روز و ماه و سال من
◾️یا کریم الصفح ، رحمی تو بر احوال من
◾️این شب جمعه بگیر از لطف دست این گدا
◾️عفو کن یا رب به حق چادر زهرا مرا
اومد خونه
همینکه فهمید تو خونه چیزی برا خوردن نیست،
چقدر علی خجالت کشید
اما مگه تا فاطمه زنده هست میزاره علی خجالت بکشه،
علی جان چادرم رو ببر نزد زید یهودی گرو بزار،
اصلا تصورشم برا ما محاله،
علی چادر خانمش رو آورد،
زید یهودی یه نگاه کرد،
دید دوازده تا وصله داره،
اما تا فرمود این چادر فاطمه است،
آنچه که میخواست زید یهودی بهش گرو داد،
سه کیلو جو گرفت اومد خونه،
خانومش آرد کرد، نان پخت،
آخر شب زید یهودی چادر گرو گرفته از علی رو برد خونه،
چیزی نگذشت خانومش دید خونه اش نورانی شده
چیه تو این صندوق ...
علی چادر خانومش رو گرو گذاشته،
نوشتن همون شب هشتاد یهودی مسلمان شدند،
اومدن در خونه امیرالمومنین شهادتین رو بر زبان جاری کردند (۱)
به نور چادر وصله دار فاطمه هشتاد یهودی مسلمان شدند
اما به نوری که از سر بریده ی ابی عبدالله از تنور خانه خولی....
◾️چادر زهرا به دادم روز محشر میرسد
فرمود
یه سرچادر توی بهشت دست فاطمه ی منه
یه سر چادر هم روی صراط پهنه،
ندا میاد :
یٰا اَیُّهَا المُحِبُّون لِفٰاطِمَة،
تَعَلَّقُوا بِأَهْدَابِ مِرْطِ فَاطِمَةَ (۲)
◾️چادر زهرا به دادم روز محشر میرسد
ببین یه ذره با صدا بلند خوندیم اذیت شدیم
نه سینه ات شکافته شده
نه لگد خوردی
من نمیدونم چجوری فریاد زد :
خَلُّوا عَن اِبن عَمِّی (۳)
خانمی که نفس به سختی میکشید
برا علی داد میزد رها کنید علی رو
تا حالا یه نامحرم صدای این خانم رو نشنیده،
بخدا یه نامحرم هم صدای زینبش رو نشنیده بود
اما کربلا کار به جایی رسید دیدن داره داد میزنه
هی میگه
واحُسَینٰاه
📚منابع:
۱. الخرائج و الجرائح، ج 2، ص 537 – 538
۲. بحار الأنوار ج ۱۷، ص ۲۳۹
۳. همان، ج ۲۸، ص ۲۰۶
====================
روضه | مدینه مرکز پیکار نابرابر بود ....mp3
11.38M
|⇦مدینهمرکز پیکار....
#روضه وتوسل به حضرت زهرا سلام الله علیها اجرا شده فاطمیه۱۴۰۲ به نفس حاجمهدی سلحشور ✾•
●━━━━━━───────
⇆ㅤ ◁ㅤㅤ❚❚ㅤㅤ▷ㅤㅤ ↻
|⇦•مدینه مرکز پیکار...
#روضه و توسل به حضرت زهرا سلام الله علیها اجرا شده۱۴۰۲ به نفس حاج مهدی سلحشور •✾•
●━━━━━━───────
⇆ㅤ ◁ㅤㅤ❚❚ㅤㅤ▷ㅤㅤ ↻
مدینه مرکز پیکار نابرابر بود
علی نشانه، ولی جنگ با پیمبر بود
به حفظ جان علی، فاطمه سپر گردید
قد خمیده ی او ذوالفقار حیدر بود
نگاه زینب کبری به غربت مادر
نگاه فاطمه بر اشکِ چشم دختر بود
رخی که رنگ جسارت گرفت قرآن بود
تنی که روی زمین افتاد کوثر بود
چهار کودک معصوم با تنی لرزان
دعایشان به پدر، چِشمشان به مادر بود
چهل نفر به سر بضعه ی پیمبر ريخت
شرورتر ز همه قنفذ ستمگر بود
*گفت قنفذ چرا دست فاطمه رو از دامن علی جدا نمیکنی؟ چنان ضربه ای زد..*
خدا گواست که یک ضربه بر تنش نزدند
به قصد کشتن او ضربه ها مکرر بود
فاطمه ببین گریونم
روضه ی تو رو میخونم
بی تو من چطور آروم بمونم
برگرد، نبودنت دلم رو میشکنه
برگرد، غمت آتیش به جونم میزنه
برگرد، با دیدنت دلم جلا بگیره
برگرد، داره میباره اشکِ دخترت
برگرد، به جون این شهید بی سرت
برگرد، تا که خونه بازم صفا بگیره
*مصیبتی رو داره میگه که امیرالمؤمنین برای این مصیبت گفت: ردای جنگ به تن میکنم. زمین رو از خون همه اتون سیراب میکنم. دمار از روزگار همه اتون درمیارم. چه مصیبتی؟ علی سیلی خوردن فاطمه رو دید تحمل کرد، ناله اش رو بین در و دیوار دید تحمل کرد، اما برا این مصیبت ردای رزم به تن کرد، شمشیر برهنه تو دستش از خونه بیرون زد..*
گفت باز دارن میدن آزارت
پیش چشمای دلدارت
اومدن برا نبش مزارت
برگرد، نذار اینا زمینم بزنن
برگرد، اینا دشمن خونیِ منن
برگرد، آخه تنها طرفدارم تو بودی
برگرد، زندگیِ منو به هم زدن
برگرد، با غرور جلو من قدم زدن
*سلمان دید علی تو کوچه نشست زانوهاشو بغل گرفت، های های داره گریه میکنه. آقاجان اینجا کوچه ست محل عبور مردمه، حضرت فرمود: سلمان دست رو دلم نذار، این مرد رو میبینی جلو من داره راه میره؟ یه روز دستای منو بست، جلو چشم من به فاطمه ام جسارت کرد.. یه دعا میگم اگه تونستی آمین بگو، خدا غرور هیچ مردی رو جلو زن و بچه اش نشکنه، دو جا غرور علی شکست، یجا وقتی از خونه دارن کشون کشون میبرنش نگاه کرد ناموسش بین در و دیوار رو زمین افتاده. زبانم لال، یکی فاتح بدر و خیبر شمشیر برهنه بالا سرش نگه داشتن، دید فاطمه داره نگاه میکنه، الانه که نفرین کنه، فرمود: به والله الان موهامو پریشان میکنم، پیراهن پیغمبر رو به سر میندازم، همه اتون رو نفرین میکنم، امیرالمؤمنین فرمود: سلمان بدو فاطمه ام رو دریاب، نکنه نفرین کنه. سلمان اومد محضر بی بی مؤدب، خانم جان! امیرالمؤمنین سلامت میرسونه، نکنه نفرین کنی، گفت: سلمان چطور نفرین نکنم؟ اینا ببین با علی چه کردن، اینا غرور علی رو شکستن. انقدر فاطمه ایستادگی کرد، علی رو برگرداند به خونه، گفت: به والله بدون علی نمیرم، با علی برگشت... اما کربلا دیدن زینب مستأصل هی داره میدوه، به این رو میزنه، به اون رو میزنه، ببینید دارن حسینمو میکشن، دارن سر از بدن حسینم جدا میکنن، خدا روتو سیاه کنه روی زینبو زمین زدی. یه وقت نانجیب گفت کارو تمام کنید، زینب نگاه کنه سر حسین بالای نیزه، نگاه کنه اسب ها رو نعل تازه زدن، بر بدن حسین....*
مداحی آنلاین - راه را بستند روی فاطمه - کریمی.mp3
6.83M
روضه حضرت زهرا (س)
راه را بستند روی فاطمه
ناگهان رفتند سوی فاطمه
#روضه🔊
#جدید 🔄
22 آبان 1403📅
#ایام_فاطمیه🏴
#محمود_کریمی🎙
#روضه شب جمعه🤞
#روضه امام حسین(ع)
#گریز روضه حضرت رقیه(س)
شعر_مناجات_سیدالشهداء
#مداح.حاج آرمین غلامی
#مسجدمعتمدالدوله،کرمانشاه
#پنجشنبه سوم آبان
عشق وقتی نام خود را اوّل دفتر گذاشت
کار هر دلداده را بر عهدهی دلبر گذاشت
صبح خِلقَت هرکسی از خالِقَش نقشی گرفت
در کنار نام ما هم واژه ی "نوکر" گذاشت
در گرفتاری به دادم می رسد تنها حسین
تا به بُنبستی رسیدم ، پیش پایم در گذاشت
آبرویش خرج شد تا آبرودارم کند
من نکردم هیچ کاری ، او برایم سر گذاشت
پای گمراه مرا زهرا به هیئت ها کشاند
پرچمش را در مسیر چشم من ، مادر گذاشت
استکان چای روضه ، جامِ حوض کوثر است
سور و ساتِ بعد مجلس را خود حیدر گذاشت
فرشها را جمع کردم ، سفره اش را پهن کرد
بهترین ظرف غذا را پیشِ این قنبر گذاشت
شستشوی دیگ نذری شستشوی باطن است
زندگی اش را پدر پای همین باور گذاشت
قبر ما با دستمال اشک روشن می شود
گریهکُن آن را برای لحظه ی آخر گذاشت
در قیامت کوچهی سینهزنی وا می کنیم
این قرارِ روضه را باید دمِ محشر گذاشت
خواست تا آینده ی عُشّاق را تضمین کند
دست ما را شاه در دست علی اکبر گذاشت
قاب لبخند نبی افتاد و تکّهتکّه شد
سُمِّ مرکب پا روی تصویر پیغمبر گذاشت
داشت بالای سر شهزاده جان می داد شاه...
زینب آمد بین لشگر ، دست بر معجر گذاشت
شب جمعه است، بیا حال مرا بهتر کن
🔶فکر دلواپسیِ قلب منِ مضطر کن
شب جمعه شب. زیارتی عزیز زهراست
هرمادری که داغ فرزند ببیند شب جمعه ان مادرداغ دیده می یاد کنارقبر عزیزش رسم روزگار (رسم دنیا ) همین است لذا میگن شب جمعه مادر پهلو شکسته کربلاست مهمان ابا عبدالله است مگر چه کردند کربلا با عزیزفاطمه ای عزاداران )شعیان امیرالمو منین کاری کردند کربلا با عزیز فاطمه که آه وناله وفریادشان بلند شد
)راوی میگه)روزعاشورا شمر لنت الله علیه از گودی قتلگاه امد بیرون اما لرزه براندامش افتاده تمام این دست وپاه تمام این بدن می لرزه میگه رفتم سوال کردم چرا لرزه به اندامت افتاد درجواب گفت آن لحظه ای که من بر روی سینه ای عزیزفاطمه بودم
وای حسین وای حسین..
گفت آن لحظه ای که من داشتم سر از بدن جدا می کردم در ان لحظات از گوشه گودال قتلگاه صدای ناله ای شنیده می شد از ان وقتی که ان صدا به گوشم رسید لرزه به اندام افتاد
مگر چه صدای بود چه ناله ای بود چه فریادی بود ..
ناله مادری بودکه فریاد می زد غریب مادر حسین مظلوم مادر حسین شهید مادر حسین.
یاد شهدا امام شهدا اموات جمع حاضر ازاین مجلس ومحفل فیض ببرند گریزی هم داشته باشیم به روضه حضرت رقیه(س) شب جمعه است امواتمان فیض ببرند
اما عزیزان اگرامشب
با ابی عبدالله کار داری....
آقا رو به نازدانه اش قسم بده...
اگه گرفتاری، مریضداری، حاجت داری،
جوون داری اگه کربلا میخواهی...
بگو حسین جان...عزیز زهرا
تو رو به صورت سیلی خورده دختر سه ساله ات قسم...
امشب دیگه دست خالی ردمون نکن..
🔸طواف شمع چون پروانه می کرد
🔸به دستش موی بابا شانه می کرد
تا سر بابا رو گذاشتند جلو دختر بچه صدا زد بابا...😭
چه بلایی سرت آوردن...بابا...
🔸سر و روی پدر را پاک می کرد
🔸برایش عقده ی دل باز می کرد
صدا زد بابای خوبم..😭.
🔸به قربان سر نورانی تو
🔸چرا خون ریزد از پیشانی تو
🔸رخ من نیلی از سیلی است بابا
🔸لبان تو چرا نیلی است بابا
بابا کی با چوب به لب و دندانت زده...
اما میخام بگم...
بابای خوبم...😭
🔸تو از چوب جفا داری نشانه
🔸مرا باشد نشان از تازیانه😭
اگه با چوب به لب و دندان تو زدن...
اما به منم تازیانه زدن...
🔸ز تو دارم تمنا جان بابا
🔸مرا با خود ببر در نزد زهرا
الالعنة الله علي القوم الظالمين و سيعلم الذين ظلموا اي منقلب ينقلبون
#التماس_دعا
🏴🏴🏴🏴🏴🏴
شعر_مناجات_سیدالشهداء
شب_زیارت
🏴🏴🏴🏴🏴🏴
بسم الله الرحمن الرحیم...
یا رحمن و یا رحیم..
یا فاطِمَةُ الزَّهْراءُ، یَا بِنْتَ مُحَمَّدٍ، یَا قُرَّةَ عَیْنِ الرَّسُولِ، یَا سَیِّدَتَنا وَ مَوْلاتَنا إِنَّا تَوَجَّهْنا وَ اسْتَشْفَعْنا وَ تَوَسَّلْنا بِکِ إِلَی اللّٰهِ وَ قَدَّمْناکِ بَیْنَ یَدَیْ حاجاتِنا، یَا وَجِیهَةً عِنْدَ اللّٰهِ اشْفَعِی لَنا عِنْدَ اللّٰهِ؛
السلام علی المهدی و علی آبائه....
▪️شده زخم دل هر شیعه تازه
▪️بیا مهدی به تشییع جنازه
▪️بیا حیدر تک وتنهاست امشب
▪️امیر عشق بی زهراست امشب
▪️شب است ودختری مادر ندارد
▪️غریبی در جهان یاور ندارد
▪️امیرالمؤمنین محتاج یاری است
▪️زچشمانش فرات اشک جاری است
▪️گهی شوید رخ وگه پهلو ودست
▪️خدایا غسل بازویش چه سخت است
▪️شب قتل علی باشد همین شب
▪️که می گرید به پیش چشم زینب
⬅️نیمه های شب آقا امیرالمومنین(ع) حسن و حسین رو فرستاد در خونه سلمان ..
. گفتند سلمان بخدا مادرمون از دنیا رفت.
.. جگر سلمان آتش گرفت .
..آخه سلمان همون کسیه که شب عروسی حضرت علی(ع) و فاطمه(س) افسار ناقه حضرت زهرا(س) رو به دستور پیغمبر گرفته بود و به خانه علی برد..
.امانت پیغمبر رو به علی داد؛ .
.. راه افتادند به سمت خانه علی ..
. روایت شده هفت مرد در تشییع جنازه حضرت زهرا(س) شرکت داشتند؛ سلمان، مقداد، ابوذر، عمار ، علی(ع)، حسن(ع) و حسین(ع)
چند تا از زنان و کنیزان هم بودند... زینب(س) سه ساله هم بود...آرام آرام .
.. بی سر و صدا در دل شب جنازه حضرت فاطمه دختر پیغمبر را تشییع می کنند..
. اما همچین که به قبرستان نزدیک شدند صدای شیون زینب بلند شد. آقا امیرالمومنین سلمان رو فرستاد برو زینب رو آرام کن...
سلمان رفت هر کاری کرد نتونست زینب رو آرام کنه، داد و شیون زینب بلندتر شد...
حسن رو فرستاد اما حسن هم نتونست خواهرش رو آرام کنه..
. آقا امیرالمومنین، حسین رو فرستاد حسینم تو برو خواهرت رو آرام کن..
. حسین رفت لحظاتی بعد زینب رو آرام کرد... این خواهر و برادر خوب حرف دل هم رو می فهمند...😭
{آه اینجا یه صحنه بود حسین زینب رو آرام کرد یه صحنه دیگه هم تو کربلا عصر عاشورا ..
. حسین می خواد به میدان بره ... خواهرش زینب خیلی بی تابی میکنه...
حسین با دست یداللهی خودش یه اشاره ای به قلب زینب کرد زینب رو آرام کرد.
یادشهدا امام شهدا اموات جمع حاضر ازاین مجلس ومحفل فیض ببرند
اما عزداران اگر فاطمه زهرا سلام الله را شبانه تشیع کردند آخ بمیرم بدن مولامان امیرالمومنین راهم شبانه امام حسن غسل داد شبانه تشیع کردند😭
میخوام بگم قربون غربتت برم آقا جان...
بدنت رو تو تابوت گذاشتن ...
جلوی تابوتُ جبرائیل و میکائیل گرفتن...
عقب تابوتُ ابی عبدالله و امام حسن گرفتند
الالعنة الله علي القوم الظالمين و سيعلم الذين ظلموا اي منقلب ينقلبون
🏴🏴🏴🏴🏴🏴
🌹🌹🌹🌹🌺
بند🕯
رفتی و با خودت منو،
آخر نبردی فاطمه
با رفتنت جون به لبِ،
علی آوردی فاطمه
بگو چطور دلت اومد،
تنها بذاری حیدرو
آخه چطور بعد سه ماه،
جمش کنم من بسترو
دست خودم نیست،
که بیقرارم
بعد تو زهرا،
بی پشت و یارم
باور ندارم،
تورو ندارم
گرفتن از من،
داروندارم
فاطمه جانم،خدانگهدار
بند🕯🕯
سخته تورو راهیت کنم،
شبونه زهرای علی
سخته که رو دوشم بری،
از خونه زهرای علی
سخته برام غسلت بدم،
منکه نمیتونم گلم
سخته برام به جسم تو،
کفن بپوشونم گلم
سخته ولی من،
چاره ندارم
سخته که امشب،
طاقت بیارم
حالا میفهمم،
حال حسن رو
سخته رو این زخم،
مرهم بذارم
فاطمه جانم،خدانگهدار
بند🕯🕯🕯
آروم بخواب ای مادرم،
تو دیگه درد نمیکشی
چقدر دعا کردم برات،
شفا بگیری خوب بشی
بستی چرا چشماتو پس،
چرا نفس نمیکشی
چرا باید ای مادرم،
تو نیمه شب تشییع بشی
الهی که خیر،
نبینه هیچوقت
همونکه خاکِ،
ماتم سرم کرد
بشکنه اون پا
یی که لگد زد
میون کوچه،
بی مادرم کرد
فاطمه جانم،خدانگهدار
4_5791840630757921065.mp3
16.43M
#روضه و توسل به حضرت زهرا سلام الله علیها اجرا شده۱۴۰۲ به نفس کربلایی مهدی رعنایی •✾•
◾️◾️◾️◾️◾️◾️◾️◾️◾️◾️
گفتم:آقا بچه اس خوب حق داره مادرش رفته امشب ببرش سر قبر مادرش، آروم بشه.آقا فرمود:اصبغ همین کار و میکنم بهش قول دادم امشب ببرمش کنار قبر مادرش.. همون جا حسین و صدا کرد.حسیـــــن بــــابــــا! جانم بابا،اومد کنار مولا دوست داری امشب بریم کنار قبر مادرت؟بله بابا..فقط یک شرط داره ها.جانم بابا!شرطش اینه رفتیم بلند بلند گریه نکنیا چشم چشم بابا.. به روی چشمم بابا..امیرالمومنین میگه دستم حسینم و گرفتم «همه رو گفتم برا اینجا» بردم کنار قبر زهرا ..تا قبر و نشون دادم صدا زد.. بابا میشه دستم و رها کنی؟ گفتم: بله.. دست حسین و که رها کردم بچه ای که اونجوری تو خونه گریه میکرد گفتم الان میدوئه خودش رو پرت میکنه رو قبر مادر های های گریه میکنه.. امیرالمومنین میفرماید دست و که رها کردم« قربون ادبت برم» دیدم دست گذاشت رو سینه.."السلام علیک ِیا اُمّاه یا فاطمه" علی میگه : به خدایی که جونم تو دستشه دیدم از تو دل قبرِ زهرا یه صدایی بلند شد "و علیکِ الســـــــــلام یا ولدي یا اباعبــــــــدالله"هر دیدی یه بازدیدی داره بچه اومد دیدن مادر، مادر هم اومد دیدن بچه.. کجا ؟اول جایی که اومد تو گودی گودال، شمر میگه هیچکی ندیدم اما تا سر و بریدن دیدم صدای زنی میاد.."بنیّ.. قتلوک" یه جا دیگه اومد بازدید کجا ؟دست کرد تو تنور خولی سر و به سینه چسبوند.. مادر برات بمیره..یازهرا ...
دستا رو بلند کنید تسلای دل زهرا، تا جایی که حنجره ات کمکت میکنه این صدای کشیده رو رها کن «حسیــــــن جان حسیــــن جان»
|⇦•از آنچه در دو جهان...
#روضه و توسل به حضرت زهرا سلام الله علیها اجرا شده به نفس حاج مهدی رسولی •✾•
●━━━━━━───────
⇆ㅤ ◁ㅤㅤ❚❚ㅤㅤ▷ㅤㅤ ↻
از آنچه در دو جهان هست بیشتر دارد
فقط خداست که از کار او خبر دارد
یکی برای علی ماند و آن یکی همه بود
اگرچه لشکر دشمن چهل نفر دارد
عقیق سرخ از آتش نداشت واهمه ای
کسی که کُفِّ علی میشود جگر دارد
کمر به یاری تنهایی علی بسته
*میشه امشب خواهش کنم ناله اتو دریغ نکنی؟ میشه امشب خواهش کنم خجالت نکشی؟ یبار هست آدم حال گریه نداره، یبار هست نه تا اینجا میاد اما مقیده بلند گریه کنه، مقیّد نباش، بگو یا صاحب الزمان این فاطمیه یجوری ناله میزنم، خدا مادراتونو نگه داره، مادرم از دنیا بره اینجوری ناله نمیزنم، مادر ماست، مادر همه ی عالمه..*
کمر به یاری تنهایی علی بسته
میان کوچه اگر دست بر کمر دارد
سرِ علی به سلامت، چه باک از این سردرد
محبت ولیُ الله دردسر دارد
دوباره شب شد و سردرد دارد
بمیرم باز مادر درد دارد
دوباره شب شد و سردرد دارد
میان خانه مادر درد دارد
از این پهلو به آن پهلو شد و گفت
خدایا زخم بستر درد دارد
کسی که شهر سرِ سفره ی قنوتش بود
چگونه دست به نفرین قوم بردارد
صدا زد اشهد انّ علی ولی الله
ولی دریغ که این شهر گوش کر دارد
کنیز بیت علی خاک را طلا میکرد
سقیفه را بنِگر فکر سیم و زر دارد
زمان خوردن حق علی و اولادش
سقیفه است و احادیث معتبر دارد
سقیفه مکتب شیطانیِ خلافت بود
*اولین بار اونا گفتن مردم جدا حاکمیت جدا، وگرنه اگر علی خلیفه بود مردم جزء شئون حاکمیت اند، حاکمیت و مردم نداریم..*
سقیفه مکتب شیطانیِ خلافت بود
سیاستی که برایش علی ضرر دارد
اگرچه باغ فدک نعمت فراوان داشت
ولی ولایت او بیشتر ثمر دارد
بگو به شعله چه وقته دخیل بستن بود
هنوز چادر او کار با بشر دارد
بگو به میخ که این کعبه را خراب نکن
غلاف کاش از این کار دست بردارد
فدای محسن شش ماهه اش که زد فریاد
سپر ندارد اگر مادرم، پسر دارد
به شعله سوخت پر و بال مادر اما نه..
حسین هست حسن هست بال و پر دارد
3.mp3
24.06M
|⇦از آنچه در دو جهان......
#روضه وتوسل به حضرت زهرا سلام الله علیها اجرا شده فاطمیه۱۴۰۲ به نفس حاج مهدی رسولی ✾•
●━━━━━━───────
⇆ㅤ ◁ㅤㅤ❚❚ㅤㅤ▷ㅤㅤ ↻