eitaa logo
کانال مداحی باسبک عاشقان حضرت زینب(س)
25.8هزار دنبال‌کننده
1.1هزار عکس
956 ویدیو
595 فایل
ارائه متن و صوت نوحه، روضه، مرثیه و،،،، مدیریت کانال:شعبانپور @Haram75 ─⊱✾♡✾⊰─ https://eitaa.com/joinchat/2115895304C4149e19122 @Asheghane_hazrat_zeynab 💠 اللّٰهمَّ عَجِّلْ لِوَلِیِّكَ ٱلْفَرَجَ 💠 تعرفه تبلیغات این آیدی👇🏼 @kianatv ─┅─⊱✾♡✾⊰─┅─
مشاهده در ایتا
دانلود
4. گریز به کربلا.mp3
4.69M
( علیه السلام ) همه خواب و علی بیدار، سرش بنهاده بر دیوار بگرید از فراق یار، ولی آهسته آهسته بچه ها دویدند جلو ، بابا چی شد ؟ بابا قربونتون برم ، چرا دست از غسل دادن کشیدید ؟ شاید فرموده باشند : اسماء دست از دل علی بردار ! الان دستم رسید به وَرمِ بازوی بی بی .. تو زهرا بینی و من روی نیلی تو صورت بینی و من جای سیلی تو بینی از علی آه شبانه نمیبینی تو جای تازیانه ...؟ تو میبینی علی را زار و خسته نمی بینی تو پهلوی شکسته ... از همینجا دلت رو ببرم کربلا ، بگم یا علی ، یاعلی ، نیمه دل شب دستتون رسید به بازوی وَرم کرده بی بی ، طاقت از کف دادید ، سرتون رو روی دیوارگذاشتید و گریه کردید ؟ اما بمیرم برا اون آقایی که کربلا ... به به ، تا نام میاد ، جور دیگه ناله میزنی ، اگه بگم کجای کربلا ، بهتر ناله میزنی .. بمیرم برا اون آقایی که وقتی رسید کنار نهر علقمه .. حسییین .. تا نگاش به بدنِ علمدارش افتاد .. مدینه فقط بازو وَرم کرده بود ، اما کربلا ، تا نگاه کرد ، دید دستای عباسش رو ؟ به به به به ، ان شاالله تو حرمش .. یادِ اربعین بخیر ، حرمِ حضرتِ عباس و غوغای کربلا .. یه نگاه کرد دید عمودِ آهن به فرقِ عباسش زدند ! یه نگاه کرد دید پاهاشو قطع کردند ! تیر به چشمش زدند .. دیگه کسی رو نداشت ! یه جمله فرمود : اَلانَ اِنکسَرَ ظَهری « اکنون کمر من شکست » ! ای زورِ بازوی حسین سرت به زانوی حسین حرفی بزن علمدار حرفی بزن علمدار. بی امتحان مرا به غلامی قبول کن رسوا شود دلِ من اگر امتحان دهد
(ع) آقا سلام بر تو و بر سامرای تو زانوی غم گرفته دلم در عزای تو آقا سلام بر تو و بر پاره ی تَنَت یعنی نشسته یوسف زهرا به ماتمت رفتی و با غمت دل مهدی شکسته است گَرد فِراق تو به رُخ او نشسته است با ما بگو که با جگر اطهرت چه کرد ؟ زهر جفای دشمن دون با تنت چه کرد از یادمان نرفته شکستند حُرمتت ویران نموده دشمن تو صحن و تُربتت مسموم زهر کین شدی آقا وُ پَر زدی با رفتنت به قلب پسر هم شرر زدی شکر خدا سر از تن پاکت جدا نشد بر خاک سامرا بدن تو رها نشد شکر خدا سَرَت به روی نیزها نرفت خنجر به زیر حنجرِ پاک شما نرفت آقا سلام بر تو و لب های تشنه ات ( یاد حسین می دَمَد از نای تشنه ات )
السلام علیک یا فاطمه الزهرا ▪️هر که با اخلاص در این خانه خدمت می کند ▪️بهر رستاخیزِ خود ، کسب سعادت می کند ▪️هرکه اینجا اشک می ریزد برای اهل بیت ▪️با علی و فاطمه تجدیدِ بیعت می کند السلام علیک یا فاطمه الزهرا ▪️هر که با اخلاص در این خانه خدمت می کند ▪️بهر رستاخیزِ خود ، کسب سعادت می کند ▪️هرکه اینجا اشک می ریزد برای اهل بیت ▪️با علی و فاطمه تجدیدِ بیعت می کند ▪️میرسد بر گلشنِ جان های ما بوی بهشت ▪️هرکه اینجا نام زهرا را تلاوت می کند ▪️روز محشر از ندامت لب به دندان می گزد ▪️هر که اینجا از سرشک و ناله غفلت می کند ▪️من کی ام بی فاطمه ،تو چیستی بی مهر او ▪️اوست ما را صاحب این عِزّ و شوکت می کند پیغمبر فرمود سلمان... محبت دخترم زهرا ، صد جا به دادتون می رسه آسون ترین اون صد منزل ، دم جون دادنه آماده اید بریم مدینه یا نه این روزا خانم خانه ی علی توی بستره کسی نیست به عیادت دختر پیغمبر بیاد ▪️جز غم، کسی به خانه ما سر نمی زند ▪️اینجا که مرغ شوق دگر پر نمی زند ▪️در شهر خود غریبم و با درد آشنا ▪️در خانه ی غریب کسی دَر نمی زند آماده اید بریم مدینه گفت ▪️می زد مرا مغیره و یک تن به اونگفت ▪️نانجیب،زن را کسی مقابل شوهر نمیزند اومد پشت در سیصد مهاجم اومدند علی رو ببرند دختر پیغمبر مانع شد چه کردند خود بی بی داره گزارش میده فرمود در خونمو آتش زدند آتش زبانه می کشید وَ النَّارُ تَسْعُرُ وَ تَسْفَعُ وَجْهِي اول صورتم رو سوزوند فَسَقَطْتُ لِوَجْهِي چنان لگد به در خانه زدند منِ زهرا با صورت به زمین خوردم شب جمعه است آماده اید بریم کربلا یا نه می خوام بگم بی بی جان اگر چه فرمودی با صورت به زمین خوردی اما صدا زدی یا فِضَّةُ خُذِینِی فضه رو صدا زدی کمکت کرد آخ لایَوم کَیَومِکَ یٰا حُسَین کاش یه نفرم کربلا حسینت رو کمک می کرد کجا آن ساعتی که فَسَقَطَ الحُسَین عَنْ فَرَسِه عَلیٰ خَدِّهِ الْاَیْمَن چنان با صورت ارباب ما به زمین خورد... حسین....😭😭😭🦋🦋🦋خادم اهل بیت کمالی 🦋🦋🦋
. موسی ابن جعفر علیه السلام و ۱۴۰۱به نفسِ حاج احمد حسینخانی ●━━━━━━─────── *وقتی خبر دادن: یا حضرت معصومه! باباتون رو کشتن، دیدن بی بی افتاد رو زمین،رمق از زانوهاش رفت، زیر بغلای دختر موسی بن جعفر رو گرفتن، اما "لا یوم کیومک یا اباعبدالله" دلا بسوزه به حال اون دختر نازدانه ای که توی خرابه سر باباش رو براش آوُردن، شروع کرد به گریه کردن، بابا! حالا فهمیدم اون موقع چوب خیزاران اون نانجیب به کجا میخورد، به لب و دندان تو می‌زد... دخترت برات بمیره بابا...* ساقت شکسته بود اما سینه ات را در زیر پای سرخ یک لشکر ندیدند خدا را شکر مردم حنجرت را درگیر با کُندی باخنجر ندیدند *دم در زندان عده ی زیادی اومدن، یکی میگفت من برا آقام کفن آوردم، یکی تاج گل آورده بود، یکی قربانی آوُرده، اما یه مرتبه دیدن در زندان باز شد، چهارتا حمال بدن امام کاظم رو غریبانه بیرون آوُردن، اما به هر حال بدن آقای ما رو با احترام به خاک سپردن، کفن کردن، نماز خوندن، اما کربلا..." أَلسَّلامُ عَلَى الْمَدْفُونینَ بِلا أَکْفان" سلام بدن هایی که بدون کفن به خاک سپرده شدن... ای حسین!...* به صحرا، سپردم که با خاک بپوشونه داداش تنت رو بمیرم که بردن جلو چشم من پیرهنت رو واویلا تا حالا از این خونواده زنی رو نبردن اسارت الهی می مُردم نمیدیدم اینقدر جسارت به آتیش کشیدن حرم رو یا مظلوم نبودی شکستن سرم رو یا مظلوم ندیدی چشای ترم رو با غیرت! شلوغی دور و برم رو یا مظلوم! حسین جان! حسین جان!... به یاد لبت یک شبم خواب راحت نداشتم شبی که می رفتم برات کاسه ی آب گذاشتم، واویلا حسین جان! تو بودی و گودال و ریگ و تنت زیر نیزه خدا حافظی کردی با زینبت زیر نیزه یا مظلوم *خدايا! به سوز دل امام رضا و حضرت معصومه، ظهور امام زمان ما برسان، کربلای این جمع امضا بفرما، این جمع رو به کربلا برسان،به موسی بن جعفر مریض هامون رو شفا بده، به موسی بن جعفر باران رحمتت رو بر سر ما نازل بفرما...* .....ـــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ..... ┅═┄⊰༻↭༺⊱┄═┅ 👇
اللّهُمَّ صَلِّ عَلی مُحَمَّد وَآلِ مُحَمَّد وَعَجِّل فَرَجَهُم و لاحَوْلَ وَلا قُوَّةَ إِلاّ بِالله العَلي العَظيمِ حسبُنَا اللّهُ وَنِعْمَ الْوَكِيلُ نِعْمَ الْمَوْلَى‏ وَنِعْمَ النَّصِیرُ این تویی حالا اینم منم کنتُ بِئسَ العَبد وَ اَنتَ نِعمَ الرَّب أَسْتَغْفِرُ اللّٰه الَّذِي لَاإِلٰهَ إِلّا هُوَ الْحَيُّ الْقَيُّوْمُ الرَّحْمنُ الرَّحِيمُ ذُوالجَلالِ وَ الاِکرَام بَدِيعُ السَّماواتِ وَالْأَرْضِ مِنْ جَمِيعِ ظُلْمِي وَجُرْمِي وَ إِسْرافِي عَلَىٰ نَفْسِي وَأَتُوبُ إِلَيْهِ يَا دَائِمَ الْفَضْلِ عَلَى الْبَرِيَّةِ يَا بَاسِطَ الْيَدَيْنِ بِالْعَطِيَّةِ بخدا اگه همین یه فراز رو بفهمم، دیگه از در خونه ات جایی نمیرم يَا بَاسِطَ الْيَدَيْنِ بِالْعَطِيَّةِ یعنی همیشه دو دستی به بنده ات عطا میکنی يَا صَاحِبَ الْمَوَاهِبِ السَّنِيَّةِ صلِّ عَلَى مُحَمَّدٍ وَ آلِهِ خَيْرِ الْوَرَىٰ سَجِيَّةً وَ اغْفِرْ لَنَا يَا ذَا الْعُلَىٰ فِي هَذِهِ الْعَشِيَّة به حجة بن الحسن الهی العفو.... ◾️آمدم یا رب گدای روسیاهت را ببخش ◾️سائل آلوده و پراشتباهت را ببخش ◾️حضرت غفار، عبد پرگناهت را ببخش ◾️این گدای بی حیا و بی پناهت را ببخش ◾️بر در لطف تو اشک چشم و آه اورده ام ◾️هرچه هستم باز سوی تو پناه آورده ام ◾️ای خدا من سینه ام را غرق ظلمت کرده ام ◾️توبه کردم، توبه بشکستم خیانت کرده ام امشب به خاطر مادر سادات یه نگاه به دلم کن حالم خیلی خرابه ◾️جای خلوت باتو، با غیرتو خلوت کرده ام ◾️من به عصیان و گناه خویش عادت کرده ام ◾️میکنم اقرار یا رب که تو خوب و من بدم ◾️باامیدی بر سر ابن سفره امشب امدم ◾️نیست این گر حال اشک و حال گریه حال من ◾️سنگ عصیان بارها زخمی نموده بال من ◾️غرق غفلت ها گذشته روز و ماه و سال من ◾️یا کریم الصفح ، رحمی تو بر احوال من ◾️این شب جمعه بگیر از لطف دست این گدا ◾️عفو کن یا رب به حق چادر زهرا مرا اومد خونه همینکه فهمید تو خونه چیزی برا خوردن نیست، چقدر علی خجالت کشید اما مگه تا فاطمه زنده هست میزاره علی خجالت بکشه، علی جان چادرم رو ببر نزد زید یهودی گرو بزار، اصلا تصورشم برا ما محاله، علی چادر خانمش رو آورد، زید یهودی یه نگاه کرد، دید دوازده تا وصله داره، اما تا فرمود این چادر فاطمه است، آنچه که میخواست زید یهودی بهش گرو داد، سه کیلو جو گرفت اومد خونه، خانومش آرد کرد، نان پخت، آخر شب زید یهودی چادر گرو گرفته از علی رو برد خونه، چیزی نگذشت خانومش دید خونه اش نورانی شده چیه تو این صندوق ... علی چادر خانومش رو گرو گذاشته، نوشتن همون شب هشتاد یهودی مسلمان شدند، اومدن در خونه امیرالمومنین شهادتین رو بر زبان جاری کردند (۱) به نور چادر وصله دار فاطمه هشتاد یهودی مسلمان شدند اما به نوری که از سر بریده ی ابی عبدالله از تنور خانه خولی.... ◾️چادر زهرا به دادم روز محشر میرسد فرمود یه سرچادر توی بهشت دست فاطمه ی منه یه سر چادر هم روی صراط پهنه، ندا میاد : یٰا اَیُّهَا المُحِبُّون لِفٰاطِمَة، تَعَلَّقُوا بِأَهْدَابِ مِرْطِ فَاطِمَةَ (۲) ◾️چادر زهرا به دادم روز محشر میرسد ببین یه ذره با صدا بلند خوندیم اذیت شدیم نه سینه ات شکافته شده نه لگد خوردی من نمیدونم چجوری فریاد زد : خَلُّوا عَن اِبن عَمِّی (۳) خانمی که نفس به سختی میکشید برا علی داد میزد رها کنید علی رو تا حالا یه نامحرم صدای این خانم رو نشنیده، بخدا یه نامحرم هم صدای زینبش رو نشنیده بود اما کربلا کار به جایی رسید دیدن داره داد میزنه هی میگه واحُسَینٰاه 📚منابع: ۱. الخرائج و الجرائح، ج 2، ص 537 – 538 ۲. بحار الأنوار ج ۱۷، ص ۲۳۹ ۳. همان، ج ۲۸، ص ۲۰۶ ====================