eitaa logo
کانال مداحی باسبک عاشقان حضرت زینب(س)
32.4هزار دنبال‌کننده
1.6هزار عکس
1.4هزار ویدیو
806 فایل
ارائه متن و صوت نوحه، روضه، مرثیه و،،،، مدیریت کانال:شعبانپور ─⊱✾♡✾⊰─ https://eitaa.com/joinchat/2115895304C4149e19122 @Asheghane_hazrat_zeynab 💠 اللّٰهمَّ عَجِّلْ لِوَلِیِّكَ ٱلْفَرَجَ 💠 تعرفه تبلیغات این آیدی👇🏼 @kianatv ─┅─⊱✾♡✾⊰─┅─
مشاهده در ایتا
دانلود
شاهی که نور دیدۀ خیر الانام بود ماهی که بر سپهر معالی تمام بود شد روزگار در نظرش تیره از غبار باد مخالف از همه‌سو، بس که عام بود آب از حسین برده و خنجر دهد به شمر انصاف روزگار ندانم کدام بود آبی که خاروخس همه‌سیراب ازآن‌شدند آیا چرا بر آل پیمبر حرام بود خون دیده‌ها چگونه نگرید بر آن شهید؟ کز خون به پیکرش کفن لعل فام بود دادی به تیر و نیزه تن پاره پاره را زان رخنه‌ها چو صید مرادش مدام بود آن خضر اهل بیت به صحرای کربلا نوشید آب تیغ ز بس تشنه کام بود تفتند ز آتش عطش آن لعل ناب را سنگین دلان مضایقه کردند آب را «اللّهُمَّ عَجِّل لِوَلیِّک‌َالفَرَج» 📚 دیوان حزین لاهیجی .
میزان حُسن و عشق چو باهم قرین‌فتاد سهم بلای او به امام مبین فتاد عشقش عنان کشید ز یثرب به کربلا کوشید تا که کار به «عین الیقین» فتاد در دشت عشق تاخت سمند آن ‌قَدَر که کار از عشق در گذشت و به عشق‌‌آفرین فتاد از تاب تشنه‌کامی اطفال شد چنان کز تاب، پیچ و تاب به «حبل ‌المتین» فتاد او را چو سنگ کین ز جفا بر جبین زدند از بهر شکر، سجده‌‌کنان بر زمین فتاد ساکن شد آسمان و زمین گشت بی‌سکون از زین چو بر زمین، شه دنیا و دین فتاد در خاک و خون ز سوز جراحات و نوک‌تیر گه جانب یسار و گهی بر یمین فتاد از کینه گشت، سر به سر نیزه‌اش بلند عریان به خاکش، آن بدن نازنین فتاد خاتم برفت از کفَش آن‌سان که جبرئیل بر زد فغان ز دست سلیمان، نگین فتاد دردا! که خصم در حرمش بر زد آتشی کز وی شرار بر فلک هفتمین فتاد غلمان و حور سر‌به‌سر، آسیمه‌سر شدند چون بانگ این خبر به بهشت برین فتاد «زین ‌العباد» نیز کز او مانْد یادگار بر گردنش ز کینه، غل آهنین فتاد «اللّهُمَّ عَجِّل لِوَلیِّک‌َالفَرَج» 📚 دیوان وفایی شوشتری .
ای ز داغ تو روان خون دل از دیدۀ حور بی تو عالم همه ماتمکده تا نفخۀ صور دیده‌ها گو همه دریا شو و دریا همه خون که پس از قتل تو منسوخ شد آئین سرور پای در سلسله سجّاد و به سر تاج، یزید! خاک عالم به سرِ افسر و دیهیم و قصور دیرِ ترسا و سَرِ سبط رسول مدنی آه اگر طعنه به قرآن زند انجیل و زبور تا جهان باشد و بوده است که داده‌است نشان میزبان خفته به کاخ اندر و مهمان به تنور؟ سر بی‌تن که شنیده است به لب آیۀ کهف یا که دیده است به مشکات تنور آیۀ نور؟ قدسیان سر به گریبان به حجاب ملکوت حوریان دست به گیسوی پریشان ز قصور غرق دریای تحیُّر ز لب خشک تو نوح دست حسرت به دل از صبر تو ایوب صبور مرتضی با دل افروخته لاحول کُنان مصطفی با جگر سوخته حیران و حصور کوفیان دست به تاراج حرم کرده دراز آهوان حرم از واهمه در شیون و شور انبیا محو تماشا و ملایک مبهوت شمر سرشار تمنا و تو سر گرم حضور «اللّهُمَّ عَجِّل لِوَلیِّک‌َالفَرَج» 📚 دیوان نیر
ای غریبی که لب‌تشنه بریدند سرت! لاله‌سان سوخت ز داغ علی اصغر، جگرت تشنه‌لب هیچ مسلمان نکُشد کافر را تو چه کردی که لب‌تشنه بریدند سرت؟ بی‌کس و تشنه‌لب و خسته‌ومجروح و غریب نه انیسی به کنار و نه طبیبی به سرت کس به پهلوی تو نَنْشست به جز نیزه و تیر کس نیامد به جز از خنجر و پیکان، به برت قدِ چون تیر تو از بهر چه گردیده کمان؟ کوه اندوه که بشْکست بدینسان کمرت؟ نالۀ فاطمه، خشک و تر عالم سوزد گر لب خشک تو را بنْگرد و چشم ترت گاه در شام به طشت زر و گاهی در دیر گه به خاکستر و گاهی به سَنان است، سرت واژگون چون نشد این‌طشت؟که در بزم‌یزید دید سر، زینب دل‌سوخته در طشت زرت بر لب خشک تو، آبی پسر سعد نریخت با وجودی که بُوَد ساقی کوثر، پدرت نامۀ تشنه‌لبان را ببر، ای باد صبا! به سوی تربت زهرا، اگر افتد گذرت بگو، ای بانوی جنّت! سری از غرفه برآر غرقه در لجّۀ خون بین،رخ شمس و قمرت روزی آخر خبری از دل بیمار بپرس مگر از حالت بیمار نباشد خبرت؟ تو دل‌آسوده و از چشمۀ کوثر، سیراب دخترانت همه لب‌تشنه و بی‌سر پسرت بس که جان‌سوز بُوَد شعر روان تو! «هما»! آتش افکنْد به دل‌ها، سخن با اثرت «اللّهُمَّ عَجِّل لِوَلیِّک‌َالفَرَج» 📚 دیوان همای شیرازی
دشمنت کشت ولی نور تو خاموش نشد آری آن جلوه که فانی نشود نور خداست بیدق سلطنت افتاد کیان را ز کیان سلطنت سلطنت توست که پاینده لواست نه بقا کرد ستمگر نه بجا ماند ستم ظالم از دست شد و پایه مظلوم بجاست زنده را زنده نخوانند که مرگ از پي اوست بل که زنده‏ست شهيدي که حياتش ز قفاست‏ دولت آن يافت که در پاي تو سر داد ولي اين قبا،راست نه بر قامت هر بي سر و پاست‏ تو در اوّل سر و جان باختي اندر ره عشق تا بدانند خلايق که فنا شرط بقاست‏ تا ندا کرد ولاي تو در اقليم الست بهر لبّيک ندايت دو جهان پر ز صداست‏ رفت بر عرشۀ ني تا سرت،اي عرش خدا! کرسي و لوح و قلم، بهر عزاي تو به پاست‏ «اللّهُمَّ عَجِّل لِوَلیِّک‌َالفَرَج» 📚 دیوان شمع جمع .
الهی! بهر قربانی به درگاهت، سر آوردم نه تنها سر برایت بلکه از سر، بهتر آوردم پی ابقای «قَد قامت»، به ظهر روز عاشورا برای گفتن «الله اکبر»، اکبر آوردم علی را در غدیر خم،نبی بگْرفت روی دست ولی من روی دست خود، علیّ اصغر آوردم برای آن که هم‌دردی کنم با مادرم زهرا برای خوردن سیلی،سه ساله دختر آوردم علی انگشتر خود را به سائل داد امّا من برای ساربان، انگشت با انگشتر آوردم منِ «ژولیده» می‌گویم،حسین‌بن‌علی گفتا: الهی! بهر قربانی به درگاهت، سر آوردم «اللّهُمَّ عَجِّل لِوَلیِّک‌َالفَرَج» .
. ای جماعت حرم عشق، حسین است حسین نغمه‌ی زیر و بم عشق حسین است حسین راهِ عشق است و پر از پیچ و خم بسیار است بلدِ پیچ و خم عشق حسین است حسین صنمی با بت و بتخانه نداریم ولی بت‌پرستان! صنم عشق حسین است حسین! گر به عشق تو بگیرند مرا، خواهم گفت اولین متّهم عشق حسین است حسین! شرط اوّل قدم عقل، حسن بود حسن شرط اوّل قدم عشق حسین است حسین عَلم از دست علمدار نخواهد افتاد که امیر علم عشق حسین است حسین اربعین، کرب‌و‌بلا، ساقی شیرین رطبِ چایی تازه‌دم عشق حسین است حسین! .
. قصیده‌واره‌ای برگرفته از خطبه‌ی منا حضرت سیدالشهدا علیه‌السلام به مناسبت حرکت قافله‌ی کربلا منم حسین که دین زنده از قیام من است که راه و رسم وفا تا ابد به نام من است به چشم دل بنگر یا به گوش جان بشنو هزار پند در آیینه‌ی کلام من است منم که دشمن ظالم، رفیق مظلومم بدان مبارزه با ظلم در مرام من است « الا وَ نُظهِرَالاِصلاحَ فی بِلادِالله » که در مسیر خدا استوار، گام من است کمر به کینه‌ی هر اهل باطلی بستم ولی به محضر هر اهل حق سلام من است به دست حاکم جور و ستم‌گر افتاده نجات دین خدا فکر صبح‌وشام من است دوام امر به معروف و نهی از منکر تمام دغدغه‌های علی‌الدوام من است منم که غیر خدا نیست در دل‌وجانم اگر همای سعادت به‌روی بام من است من از تبار رسول خدا و فاطمه‌ام منم که آیه‌ی تطهیر در مَقام من است آهای قوم! من از نسل آن کسی هستم که گفته بود؛ فقط نان جو طعام من است مرا به منصب دنیای‌تان نیازی نیست چرا که در دل هفت‌آسمان مُقام من است مگر مباهله از خاطر شما رفته‌ست؟ مگر حدیث نبی غیر احترام من است؟ کسی که ظاهر دنیا فریب داد او را بدیهی است بگوید: «جهان به‌کام من است» برای ترس و طمع از کسی حذر نکنید فقط برای خدا...، حجت تمام من است « وَ قَد تَرَونَ عُهودَک بِعَینَه مَنقوضَه » خوشم که جام بلای الست، جام من است بگو برای هزاران بلا مهیا باش به‌هرکسی که بگوید علی امام من است « وَ مَن تَخَلَّفَ عَنّی فَلا یَنالُ الفَتح » به عالمی برسانید این پیام من است دمی که مهدی آل رسول می‌آید شروع لحظه‌ی موعود انتقام من است .
سید مهدی میرداماد4_5805264027055556777.mp3
زمان: حجم: 10.55M
🎧 بسیار زیبا و شنیدنی 🎼 تا گریه بر حسین تمنای خلقت است ... 🎤 🌙 ✍ تا گریه بر حسین تمنای خلقت است بین من و تمام ملائک رقابت است نزدیك می‌كند دل ما را به هم حسین این اشک روضه نیست،كه عقد اخوّت است مقبول اگر شده‌ست نمازی كه خوانده‌ایم مُهر قبولی‌اش به خدا مهر تربت است ما از غدیر، سینه‌زن كربلا شدیم این دست‌های رو به خدا دست بیعت‌است پیدا شدیم هرچه در این راه گم شدیم یعنی فقط حسین چراغ هدایت است قرآن و منبر و دو سه خط روضهٔ عطش ساعات خوب هفته همین‌چند ساعت‌است حالا كه بغض، بسته به من راه حرف را مقتل بخوان كه موقع ذكر مصیبت است «اللّهُمَّ عَجِّل لِوَلیِّک‌َالفَرَج» 📚 مرثیه باشکوه
نون و نمک خوردتم عمری سر سپردتم من کشته و مردتم نگاتو بر ندار ازم آشفته حال تو ام من در خیال تو ام فکر وصال تو ام بذار زیاد بیام حرم حسین جان حسین جان انظرونا نقتبس، من نورکم از همه سردرگمی ها شد رها دل بدون نور تو باز میشه گم حسین جان حسین جان با غمت غم‌هامو از یاد میبرم غمگسار عالمی مغموم من غصه هاتو با دل و جون میخرم (حسین جان حسین جان حسین جان) ــــــــــــــــــــــــ سید مظلوم حسین تشنه ی محروم حسین بریده حلقوم حسین رو خاک صحرا بی کفن شمشیر جنگ بس نبود نیزه و چنگ بس نبود تیرا و سنگ بس نبود با هر چی تونستن زدن حسین جان حسین جان پی تو اومد ببین، زینب کجاس مگه پیدا کردن تو راحته این همه شمشیر و نی، تو قتلگاس حسین جان حسین جان دستشو تیغای گودال می‌بره اما دست بر نمی داره خواهرت هر چی هم مشت و لگد که میخوره (حسین جان حسین جان حسین جان)