eitaa logo
کانال مداحی عاشقان حضرت زینب(س)
24.1هزار دنبال‌کننده
994 عکس
924 ویدیو
551 فایل
ارائه متن و صوت نوحه، روضه، مرثیه و،،،، مدیریت کانال:شعبانپور @Haram75 ─⊱✾♡✾⊰─ https://eitaa.com/joinchat/2115895304C4149e19122 @Asheghane_hazrat_zeynab 💠 اللّٰهمَّ عَجِّلْ لِوَلِیِّكَ ٱلْفَرَجَ 💠 تعرفه تبلیغات این آیدی👇🏼 @kianatv ─┅─⊱✾♡✾⊰─┅─
مشاهده در ایتا
دانلود
. مرثیه آغوش من برای ابد آشنای توست گوشم پر از صدای خوش ربنای توست من مسلم و موحد یک بارگه شدم آن واحد احد به خدا که خدای توست وقت وداع گریه‌ام از دوری تو بود از ترس جان نبود که جانم فدای توست در غربت استقامت من بی‌دلیل نیست تا آن زمان که پشت سر من دعای توست کوفیست خط نامه‌ی نامردمان اگر همراه و همدمم خط مشکل گشای توست مسلم کجا و میل امان نامه از کسی امن و امان من همه جا در رضای توست این لحظه‌ها به غربت تو فکر می‌کنم این اشک‌های آخر عمرم برای توست من بی پناه مانده‌ام اما غمِ من است آن شیرخواره ای که پناهش عبای توست غارتگرند مردم این شهر بی‌حیا دلواپسیم روسری بچه‌های توست اینجا که کوفه است پر از محنت و بلاست خاکم به سر دگر چه خبر کربلای توست با پیکرم هر آنچه شود نیست غصه‌ای ای بی کفن تمام غمم بوریای توست ✍ .
. مدح حضرت عقیل ع پدر حضرت مسلم بند اول از نامت هیبت می‌بارد یا عقیل ابن ابی طالب در نسلت غیرت جریان دارد یا عقیل ابن ابی طالب مدح تو آمدست در قرآن یا عقیل ابن ابی طالب ای پدر شهادت و ایمان یا عقیل ابن ابی طالب با مشورتت برای خود خریده‌ای در هر دوجهان رضایت فاطمه را ای یاور ذوالفقار مدیون تو‌اییم غوغای بنی کلاب در علقمه را مثل اجدادت تو هم آقایی چه رتبه ای بهتر از این؟ امین مولایی همه اولادت مرد میدانند فداییان راه سید شهیدانند «یا عقیل ابن ابی طالب ع» بند دوم ذکر تو باشکوه باشد پس یا عقیل ابن ابی طالب باتو جدل نمی‌تواند کس یا عقیل ابن ابی طالب وحشت دشمن از نگاه توست یا عقیل ابن ابی طالب نسب شناسی ات سِلاح توست یا عقیل ابن ابی طالب تاریخ نوشته است در وصف تو که هرجا که رسیده از ولی می‌گفته در نقطه‌ی اوج مجلس معاویه جز تو چه کسی مدح علی ع می‌گفته بوده ای عمری یاور حیدر رفیق راه مرتضی برادر حیدر صحبتت بوده صحبت حیدر همیشه گفته ای فقط منقبت حیدر «یا علی ابن ابی طالب ع »
. به بهانه ، درد دل با ارواحنافداه دوباره محضرِ تو، سربزیر آمده‌ام من برای درکِ حضورِ تو، دیر آمده‌ام من منم همانکه نکرده، اَدای حقِّ تو جانان نمک ز خوانِ تو خورده، ولی شکسته نمکدان نشد چنانچه تو خواهی، ترا بخواهم عزیزم نشد چنانچه تو گویی، سری بپای تو ریزم ترا نخوانده‌ام آنگونه ای، که باید و شاید ترا نخواسته ام با، همه نباید و باید بجای امر تو، خود محوری شده کارم بجای حال و هوای تو، فکرِ باغ و بهارم کجاست با تو دلِ من، کجاست با تو هواسم چرا ز دوری تو، واقعاً نهراسم صدای پای تو یکدم، بگوشِ بسته نیامد تبِ دعای تو یک شب، به چشم خسته نیامد اگرچه نامه سیاهم، اگرچه غرق گناهم به قله‌ی جبلُ الرّحمه، مانده نگاهم ز هرچه شرّ و بدی، داده‌ای تو نجاتم به هرچه خیر و خوشی، داده‌ای تو براتم منی که منتظر از قدر، تا شبِ عرفاتم نه صاحبِ حسناتم، نه در غمِ عرصاتم اگرچه نیستم آقا زهیر و حر و حبیبت من و امید به این، روضه های جدِّ غریبت صدای پای محرم، رسد بگوشِ حریفان و من نمی‌شنوم، زنگِ کاروانِ غریبان بحقِّ معجر زینب، بحقِّ چادر زهرا مرا بخوان که بگردم، فدای عصمت کبرا به کودکی که، در آغوشِ اهلِ قافله گردد به دختری که، کفِ پایش آبله گردد به خواهری که، نگاه از برادرش نکند دور به مادری که، دلش دمبدم بزند شور به اشک دیده‌ی قاسم، تعارفِ عسلم کن بحقِّ کشته‌ی گودالِ خون، بیا بغلم کن بخر مرا که ندارم، به غیرِ گریه امیدی ببر مرا و به مادر، بگو رسیده شهیدی به سیدالشهدا، جان نثارِ بی کفنم کن بیا و جامه‌ی اِحرامِ سرخ را به تنم کن ✍ .
. پیشواز من در بر کشتی نجات آمده‌ام در ساحل چشمۀ حیات آمده‌ام تا زودتر از زود گناهم بخشند قبل از در عرفات آمده‌ام مرحوم ✍ .
. خروج کاروان سید الشهدا علیه السلام از مکه به سمت کربلا حال اهل عالمین شد نینوایی حاجیِ زهرا شده کرببلایی وامصیبت وامصیبت وامصیبت... عاشقانه میرود به وعده گاهش سوی معراج و به سمت قتلگاهش وامصیبت وامصیبت وامصیبت... از همه جز روی دلبر دل گسستند کودکان در بین محمل ها نشستند وامصیبت وامصیبت وامصیبت... میرود با کاروان اشک و ناله حاجیه خانمِ محزون و سه ساله وامصیبت وامصیبت وامصیبت... میرسد در این طریق نینوایی بر مشامِ زینبی بوی جدایی وامصیبت وامصیبت وامصیبت... آخرِ این رَه شود شورِ قیامت میرسد سالار زینب بر شهادت وامصیبت وامصیبت وامصیبت... تشنه لب از تن جدا گردد سرِ او بی کفن مانَد به گودال پیکرِ او وامصیبت وامصیبت وامصیبت... .👇
4_5924630531240103409.mp3
677.1K
‍ . قصد سفر کرده ای / ای گل زهرا حسین به کربلا میروی / سفر به خیر یا حسین یا حسین یا حسین یاحسین یا حسین ..... کعبه بنال از جگر / وقت جدایی شد که میهمانت دگر / کرببلایی شده یا حسین یا حسین یاحسین یا حسین ........ اذان بگو ای حرم / پشت سر قافله منتظر اصغر است / به کربلا حرمله یا حسین یا حسین یاحسین یا حسین ..... چشمه زمزم بریز / تو آب پشت سرش ببین که خون می چکد / ز دیده مادرش یا حسین یا حسین یاحسین یا حسین ...... دختر زهرا نریز / اشک زچشم ترت سایه عباس هنوز / هست به روی سرت یا حسین یا حسین یاحسین یا حسین ...... دگر به همراه خود / دختر خود را مبر اکبر خود میبری / اصغر خود را مبر یا حسین یا حسین یاحسین یا حسین ....... تند مران ساربان / به حرمت مادرش تا ننشیند غبار / به چادر خواهرش یا حسین یا حسین یاحسین یا حسین ....... راه شام تند مران ساربان / به حرمت مادرش مباد افتد زمین / زناقه ها دخترش یا حسین یا حسین یاحسین یا حسین ✍ ........‌....‌‌‌........ ✍یوم‌الترویه به روز هشتم ذیحجه و یک‌روز قبل از عرفه گفته می‌شود؛ روزی که حسین(علیه السلام) با ترک مراسم حج، سفر به کربلا را آغاز کرد. یوم‌الترویه اولین جلوۀغربت_حسین(علیه السلام)ونقطه شروع حماسه عاشوراست این روز رااحیاکنیم با اینکه حسین(علیه السلام) وسط حاجی‌ها از صف حج بیرون رفت اما جز عدۀ کمی با او همراه نشدند. وای بر مردمی که امام خود را در نبرد با دشمن دین، تنها گذاشته و به عبادت پرداختند! «به یوم‌الترویه محمل ببستند؛ خواتین جمله درمحمل نشستند» .
1_1104537663.mp3
1.22M
نوحه - خروج قافله از مکه به سمت کربلا لَبَّیکَ اللّهمّ لَبَّیک،چه نوایی حاجیِ زهرا شد آخر کربلایی در مِنای،جلوهٔ سبحانی،آن نور قرآنی،آورده قربانی واویلا واویلا... میرود قافله به صحرای بلا با اکبر و اصغر سوی کرببلا بین محمل،محزون و دلخسته،با دلی بشکسته،عقیله نشسته واویلا واویلا... اهل این قافله از پیر و جوانند مَحرم های زینب بین کاروانند وامصیبت،از داغ عاشورا،چشم نامَحرم ها،یا زهرا یا زهرا واویلا واویلا... .
‍ . و و عج.  نوکره خوبی من نبودم می دونم خیلی  سر بارم تورو با این روی سیاهم خیلی خیلی. دوست دارم شبیه ابر نو بهاری تا خود صبح هی می. بارم من که تنها گدایی ازتو شده اقاکسب و کارم نده با بی محلی انقدر من و دیگه تو آزارم کی سرم رو روی ضریح خوشگله تومن  می زارم چند سالی میشه اربعینم نشد روزی بیام  زیارت امضا کن امسال و محرم  جونه زینب برام زیارت عرفه موقع دعا من تنها از تو می خوام زیارت بند دوم.  امام زمان عج خسته ام از فراق و غربت کجا هستی یوسف زهرا بیای میشه دعام اجابت کجا هستی یوسف زهرا با تو دلچسبه زیارت کجا هستی. یوسف زهرا میگیره عرفه‌ ها دل من به یاده غربت تو آقا خیلی طولانی شده دیگه دوریه و غیبت تو آقا توی هر محفلی فقط هست همه جا.  صحبت تو آقا با خودم دلتنگامو من. غروب جمعه ها میارم تو خیالم می بینم آقا سرم و روی پات می زارم تو دعا می خونی من هم از شوق دیدنت میبارم 👇
. السلام علیک یا صاحب الزمان عجل الله تعالی فرجه الشریف دیده روشن شده از نور دعای عرفه دل من پر زده در اوج هوای عرفه باز هم یوسف زهرا نشده قسمت من دیدنت کرب وبلا بین دعای عرفه حال، من آمده ام تا که بجویم ز تو روی گوئیا در طلب توست گدای آمدم عرش نه با پای خودم، از سرِ لطف سوی خود خوانده مرا باز خدای عرفه نوکر روسیه ام بار گناه آوردم تا کنی پاک مرا بین صفای عرفه تو ببخشای مرا گرچه نمکدان شکنم من نمک خورده ام از خوان عطای عرفه قبل رفتن به منا،مشعر و کوی عرفات تو مُسَلّم بروی کرب وبلای عرفه باز جدّت بشود ذاکر و تو مستمعش بشنوی از لب او سوز صدای عرفه داری از غربت او در دل خود شور ونوا کاروانش شده راهی به سوی کرب وبلا در میان کاروانش هست زینب خواهرش هم رقیه آن سه ساله نازدانه دخترش با خودش برداشته گل های باغش را تمام اکبر و عباس و قاسم هست بین لشکرش می شود سی روز دیگر،باغ گل هایش خزان می شود در راه ِ او گل ها تماماً پرپرش وای از آن دم که رسد بر سینه اش داغ جوان روبه روی او شود صدپاره جسم اکبرش می زند بوسه به دستان جدای حامی اش می کشد تیر از درون دیده ی آب آورش بر روی دستان او سیراب گردد ناگهان با سه شعبه، حنجر خشک علی اصغرش وای از آن دم که زند زینب کنار خیمه گاه بوسه ای بر حنجر او در وداع آخرش می رود زینب به روی تل ولی بیند که شمر رفته با چکمه ز کینه روی جسم اطهرش می زند بر سینه و سر، می شود بر روی تل محتضر از دیدن خنجر به روی حنجرش بی کفن گردد رها در بین‌مقتل جسم او می رود تا شام و کوفه روی سرنیزه سرش روبه روی دخترش ده مرکب ده بی حیا می رسد با نعل تازه بر ضریح پیکرش می شود دعوا سر عمامه و پیراهنش زیر تیر و نیزه وسنگ وعصا مدفون تنش ✍علی مهدوی نسب(عبدالمحسن) .
. 🌷🌷🌷 تنگه غروبه عرفه میشم هوایی میادبه یادم حاجیای کربلایی فدای اون اقایی که تو عرفاته ولی دلش یادقتیل العبراته هرجامیری برامنم دعاکن اقا منم براخودخودت سواکن اقا یابن الحسن یابن الحسن اقاکجایی یابن الحسن یابن الحسن داد از جدایی فدای طفلی که توی گهواره خوابه حاجی کوچیک حسین طفل ربابه اون حاجیه خانومی که طفل سه ساله ست چندوقت دیگه برا باباش لبریز ناله ست ازسمت کوفه یه صدایی غریبونه میگه حسین کوفه نیا دل پریشونه یابن الحسن یابن الحسن اقاکجایی یابن الحسن یابن الحسن داد از جدایی .
. قصیده‌واره‌ای برگرفته از خطبه‌ی منا حضرت سیدالشهدا علیه‌السلام به مناسبت حرکت قافله‌ی کربلا منم حسین که دین زنده از قیام من است که راه و رسم وفا تا ابد به نام من است به چشم دل بنگر یا به گوش جان بشنو هزار پند در آیینه‌ی کلام من است منم که دشمن ظالم، رفیق مظلومم بدان مبارزه با ظلم در مرام من است « الا وَ نُظهِرَالاِصلاحَ فی بِلادِالله » که در مسیر خدا استوار، گام من است کمر به کینه‌ی هر اهل باطلی بستم ولی به محضر هر اهل حق سلام من است به دست حاکم جور و ستم‌گر افتاده نجات دین خدا فکر صبح‌وشام من است دوام امر به معروف و نهی از منکر تمام دغدغه‌های علی‌الدوام من است منم که غیر خدا نیست در دل‌وجانم اگر همای سعادت به‌روی بام من است من از تبار رسول خدا و فاطمه‌ام منم که آیه‌ی تطهیر در مَقام من است آهای قوم! من از نسل آن کسی هستم که گفته بود؛ فقط نان جو طعام من است مرا به منصب دنیای‌تان نیازی نیست چرا که در دل هفت‌آسمان مُقام من است مگر مباهله از خاطر شما رفته‌ست؟ مگر حدیث نبی غیر احترام من است؟ کسی که ظاهر دنیا فریب داد او را بدیهی است بگوید: «جهان به‌کام من است» برای ترس و طمع از کسی حذر نکنید فقط برای خدا...، حجت تمام من است « وَ قَد تَرَونَ عُهودَک بِعَینَه مَنقوضَه » خوشم که جام بلای الست، جام من است بگو برای هزاران بلا مهیا باش به‌هرکسی که بگوید علی امام من است « وَ مَن تَخَلَّفَ عَنّی فَلا یَنالُ الفَتح » به عالمی برسانید این پیام من است دمی که مهدی آل رسول می‌آید شروع لحظه‌ی موعود انتقام من است .
. یا دیده چشم خسته و بارانی مرا یا که شنیده آه پشیمانی مرا حال دل خراب مرا دیده هر کسی زیر سوال برده مسلمانی مرا با صد امید آمدم و رو به راه کرد در پای روضه بی سر و سامانی مرا دست مرا گرفت و گذشت و شبیه حر بوسید و رفت شانه و پیشانی مرا حالا بهار کرده همان آفتاب سرخ این حال و روز سرد و زمستانی مرا .
. |⇦•ای نامه که می روی... وتوسل به حضرت مسلم ابن عقیل سلام الله علیها ویژهٔ روز اجرا شده به نفسِ حاج ●━━━━━━─────── به اسم رب الوفا از مسلم نامه ای به زاده ی مرتضی آقا سلامٌ علیک اما بعد از سلام جانم فدای شما «ای نامه که می روی به سوی حسین از جانب من ببوس روی حسین» کاشکی میشد که نامه ام،پیک رهایی باشه وقتی رسید به دستت، هنوز یه راهی باشه کاشکی میشد ببینی الان کجای کارم شبیه یک غریبه تو کوچه ها آواره ام اینجا دلی نمونده همه شبیه سنگن بجز من و پسرهام همه توفکر جنگن یه حرفهایی شنیدم که تو خبر نداری کاشکی میشد حسین جان دختر ها تو نیاری دلبر آشنا اینجا مسلم شده آواره کوچه ها غریب و تنها شدم فردا من میشوم جانم فدای شما «ای نامه که میروی به سوی حسین از جانب من ببوس روی حسین » از قول من به عباس بگو که ای علمدار تا میتونی سر راه مشک اضافی بردار اونم باید بدونه دشمن ها بیشمارن حتی برا گلوی شش ماهه نقشه دارن ای عزیز خدا دستم بر دامنت به سمت کوفه نیا من از تو دورم ولی همراه نامه ام جانم فدای شما «ای نامه که میروی به سوی حسین از جانب من ببوس روی حسین» .....ـــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ..... ┅═┄⊰༻↭༺⊱┄═┅ .👇
. 🏴روضه ی حضرت مسلم بن عقیل علیه السلام 🏴بنداول ببین غریب و بی کسم تو کوچه های کوفه آقا حرمتمو شکستن و میگم نیا به کوفه حالا حرف اینا دروغه و به فکر قتل و غارتن یه جو حیا ندارن و اینجا همه بی غیرتن جایی برای تو آقا (ندارن)۳ خنجر برای حنجرت (میارن)۳ سرت رو اینجا به حراج (میذارن)۳ کوفیا کور و کر شدن از خدا بی خبر شدن اسیر سیم و زر شدن (کوفه میا_کوفه میا) 🏴بند دوم تو رو قسم به مادرت راهی رو که میایی برگرد اینجا برای کشتنت نقشه دارن یه عده نامرد از بس که بی حیا شدن تو فکر غصب معجرن رسمشونه دخترارو واسه کنیزی میبرن نیا که خواهرت میره (اسارت)۳ نیا به دخترت میشه (جسارت)۳ گوشواره میره از گوشش (به غارت)۳ کوفیا کور و کر شدن از خدا بی خبر شدن اسیر سیم و زر شدن (کوفه میا_کوفه میا) 📒مناسبت:شهادت حضرت مسلم بن عقیل علیه السلام 🎤 حاج غلامحسین مردانی 🎪هیئت محترم قتلگاه امام حسین ع تهران_اتوبان محلاتی ✍️کربلایی امیرحسین سلطانی 👇
. علیه السلام ✍ 〰️〰️〰️〰️〰️〰️ توی قاب چشم کربلا همه آرامشم کربلا عرفه اومده، باز شده همه ی خواهشم کربلا من از تو دورم / این چه اقبالیه امشب توو صحنت / جای من خالیه تسبیح تربت / شب و روز دستمه دوری حقم نیست / به خدا بسمه ۲ دورم از تو و - پُرِ دلسردی آقا منو توو فراق - جون به لب کردی آقا ۲ 〰️〰️〰️〰️〰️〰️ وصله ی جونمه کربلا سر و سامونمه کربلا برمی‌گردم حرم آخرش به خدا خونَمه کربلا وقتی دلتنگم / حال من رو ببین بازم دعوت کن / که بیام اربعین توو صحن سقا / بارون نم نمه آخر لب تشنه / می‌رسم علقمه ۲ پیش تو باشم - ندارم دردی آقا منو توو فراق - جون به لب کردی آقا ۲ 〰️〰️〰️〰️〰️〰️ آرزومه حرم، یا حسین با پدر مادرم، یا حسین چی میشه آخرش جون بدم شبای مُحرم، یا حسین واسه محرم / دل من لک زده دور از تو باشم / خیلی حالم بده کنج این هیئت / خوبه حال دلم توو روضه لطفت / می‌شه باز شاملم ۲ به همه میگم - واقعا مردی آقا با همه بدیم - دعوتم کردی آقا ۲ . 👇
ShahadatImamBagher1403[07].mp3
5.53M
🎧 شباهت تنهایی حضرت مسلم به امام حسین (ع) (روضه) 🎤 حاج میثم مطیعی
. وَ سِلاحُهُ الْبُکاءُ .... با عج ، در ----------- تا به کی از غم هجران تو من گریه کنم یا که از چهره ی پنهان تو من گریه کنم عرفه آمد و دریاب مرا ای همه نور تا کنار رخ تابان تو من گریه کنم معرفت نیست اگر بی تو بخوانم عرفه کاش می شد که به دامان تو من گریه کنم به منِ خاک نشین هم نظرت افتاده ست باید از این همه احسان تو من گریه کنم تو بخوان آیه ی قرآن ، تو بخوان آیه ی نور تا که با نغمه ی قرآن تو من گریه کنم باید از لعل تو بشنید دعای عرفه تا که با ناله ی سوزان تو من گریه کنم این تویی باغ گل افشان و منم ابرِ بهار بی رخ باغ گل افشان تو من گریه کنم ای که تو طالب خون شهدایی بازآ تا به گلهای شهیدان تو من گریه کنم ای که بر جدّ غریبت همه دم گریه کنی کاش چون دیده ی گریان تو من گریه کنم دل من خون شود از موی پریشان شده ات بر چنین مویِ پریشان تو من گریه کنم بر تنِ بی سرِ فرزند علی آه کِشم یا که بر عمّه ی نالان تو من گریه کنم مثل «یاسر» شده ام خسته و دلتنگ ببین از فراق رخ رخشان تو من گریه کنم ** محمود تاری «یاسر»
. و هجران یار آمده ام شکسته دل تا که خدا خدا کنم هرچه گناه و جرم را از دل خود جدا کنم ناله ی من شده فزون می روم از خودم برون رو به خدا برم کنون بر همه من دعا کنم از گل خود ، بهار خود می طلبم قرار خود من که به یاد یار خود با گل خود صفا کنم ای عرفه ببین مرا بی گل خود غمین مرا با غم وی قرین مرا من که ورا صدا کنم این من و روی ماه او منتظر نگاه او آمده ام به راه او هستی خود فدا کنم چشم کبود خویش را بود و نبود خویش را مس وجود خویش را با نگهش طلا کنم پرده ز رخ کشیدنش وقت سحر دمیدنش من به هوای دیدنش طایر دل رها کنم گرچه فتاده ام به چاه گشته دو چشم من سیاه آمده ام به اشک و آه تا مگرش رضا کنم با کرم دوباره اش یک نظر و اشاره اش تا که کنم نظاره اش دیده ی بسته وا کنم آمده ام بسوی او دیده و دل چو روی او از عرفات کوی او راهی نینوا کنم داده به دل زمینه را عطر گل مدینه را تا که حریم سینه را کوفه و کربلا کنم حال سرشک نم نم و شیون و ناله در غم و گریه برای ماتم و غربت لاله ها کنم «یاسر» دل شکسته را در غم گل نشسته را ز قید تن گسسته را لایق این عطا کنم ** «یاسر»✍ .
. آمده و باز صدایم کردی میهمان حرم جود وسخایم کردی فرصت دیگری آمد که مرا عفوکنی تا ببخشی گنهم را تو صدایم کردی دل ما را به سوی خویش کشیدی یارب باز از پنجه این نفس رهایم کردی تا نیارم به سوی هیچ کسی روی نیاز بر در رحمت و امید گدایم کردی کرمت هیچ مرا فرصت گفتار نداد هرچه می خواستم ای دوست عطایم کردی حالم ازحال دعای عرفه بخشیدی با چنین حال تو راهی منایم کردی گفتی اوّل نظرت هست به زوارحسین عاشق و شیفته کرب و بلایم کردی چون سبکبال شدم تا حرم کرب و بلا همره و هم سفر پیک صبایم کردی کربلا گفتم و فریاد زجانم برخاست شکرلله که چنین غرق نوایم کردی همره زمزم اشکی که مرا بخشیدی حاجی کعبه ایمان و وفایم کردی گر مشرف نشدم کعبه و حج و عرفات راهی مشهد و حج فقرایم کردی شکرلله دراین روز پر از رحمت و فیض میهمان حرم قدس رضایم کردی کاش گویی ولی عصر دعایم کرده است جز امامم ز همه غیر جدایم کردی چون«وفایی»تو مراعشق و سعادت دادی تا که مشغول مناجات و دعایم کردی ✍ .
. ای نگار عرفاتی لک لبیک حسین چشمه ی آب حیاتی لک لبیک حسین خط پیشانی تو مظهر وجه الهی بس که مستغرق ذاتی لک لبیک حسین ز ازل بندگی ام نوکری خانه ی توست حقاً ارباب صفاتی لک لبیک حسین بین توفان گنه غرق شدم کاری کن ای که کشتی نجاتی لک لبیک حسین کاش سر تا به قدم گریه شوم آب شوم تو قتیل العبراتی لک لبیک حسین باز از قافله ی کرب و بلا جا ماندم کن عطا برگ براتی لک لبیک حسین 🎼 .👇
. با تَضرع ایستاد و رو به رویش حرف زد با خدای خویش از راز مگویش حرف زد دست بر زیر محاسن برد و گفتا: پیشکش از خطوط صورت و زیر گلویش حرف زد هر بلایی بود را روز ازل با جان خرید جان چه قابل، جان به کف از آبرویش حرف زد از گلستانش ،جوانش از هر آن چه داشت گفت از گل شش ماهه ی خوش رنگ و بویش حرف زد هق هق مولای ما آن دشت را شرمنده کرد از علی اکبر و از خُلق و خویش حرف زد در مناجاتش گریزی زد میان قتلگاه از همان سینه که می آیند رویش حرف زد سينه ی خود را برای سُمِّ مركب ها گذاشت لحظه ای كه از جنايات عدويش حرف زد ماجرا را دید تا آن جا که بین راه شام دختر آمد پای نیزه با عمویش حرف زد: با عمو می گفت این جا هستی و ما را زدند؟ از لبش از گونه اش از تار مویش حرف زد یاد ضرب سنگ ها و خون پیشانیش بود وقتی از نوع نماز و از وضويش حرف زد شرح داد و شرح داد و شرح داد و شرح داد از تمام ماجرا و مو به مويش حرف زد ✍ .
. ، ، در روز + ۱بند زبان حال حضرت مسلم(ع)... آرزو داشتم، عرفه تو کربلا باشم، که نشد آرزو داشتم، خادمِ صحن و سرا باشم، که نشد آرزو داشتم، پایین پاتون فدا باشم، که نشد چِقَدر نشد نشد کنم بیا یه کم محل بذار شهادت آرزوم شده روی لبم عسل بذار سلطان کربلا، میدونم دستمو میگیری من رو تا نینوا، میبری حتی توی پیری آقای با وفا ، تو اَنیسِ دل فقیری مولانا حسين، بنفسی لک الفدا حسین(۴) بار گناهام، نمیذاره تا که تو صحنِ، تو بیام دوری و دوستی، درد سریِ برا من که، مبتلام میدونی آقا، قَبلِ محرم زيارت از، تو میخوام داره مُحرمت مياد يه فکری کن به حال من به حَجِ ناتموم شُدَت رَختِ فراقْ اَزم بِکَن کاشکی منم دعا، عرفَم رو حرم می خوندم واسه یه لحظه ام، خودمو پیشت می کِشوندم دستم رو بر ضریحْ، با مددِ عباس می رسوندم مولانا حسين، بنفسی لک الفدا حسین(۴) نامه نوشتم، كه بیایی تو ولی آقا، نیایی آقا ببین که، سفیر تو تنها شد اینجا، نیایی کوفه سرِ جنگ، داره با فرزندانِ زهرا، نیایی خودم دیدم که حرمله سه شعبه آماده میکرد پسر عمو با اصغرت سمت مدینه بر بِگرد اينجا جلو چشات، میبُرن از گلهای تو سَر اینجا تو قتلگاه، میشی ای آقا پاره پیکر اینجا اسیر میشه، بین نامحرما یه خواهر واویلا حسین، یا ذبیحاً بالقفا حسین(۴) ‌👇
. اشتیاق مجموعه‌ای از رباعیات رباعی۱ جامانده‌ام ازحال‌وهوای عرفه فیض عرفات و ربنای عرفه اما به طواف عشق محرِم شده‌ام در ترجمه‌ی فراز‌های عرفه رباعی۲ در دل گله از فراق دارم یارب شوق سفر عراق دارم یارب ذکرم شده "أَرْغَبُ إِِلَیْکَ" یعنی خیلی به‌تو اشتیاق دارم یارب رباعی۳ در بند خداست بندبند بدنم روح‌و‌دل‌ و‌ جسم‌و‌جان‌ و اعضای‌تنم شکر یکی از این همه هم ممکن نیست گیرم که تمام عمر تسبیح زنم رباعی۴ تا در قلبم به تو یقین دارم من ازجانب تو حبل متین دارم من هرچند که خالی‌است دستم، اما صدشکر که آزاده و دین‌دارم من رباعی۵ بی‌لطف تو بی‌چاره‌ام و رنجورم از جنس سلیمانم و کم از مورم خواهان منی اگرچه در خود غرقم نزدیک منی اگرچه از تو دورم .
. و (ع) بند اول من عرف نفسه فقد عرف حسین مقام الارفع حسین میخوام تو روضه/جونم خلاص شه شرطش اینه که نوکرت حسین شناس شه میخوام که عشق با /جنون مماس شه شرطش اینه که نوکرت حسین شناس شه با همه احساسم مرید عباسم دارو ندارم اینه که حسین و میشناسم از همه ی دنیا همین بسه واسم دارو ندارم اینه که حسینو میشناسم بند دوم ان کنت باکیا فقد بکاء للحسین آرامش دل حسین میخام تو تنها /باشی عزیزم فقط باید تو ماتم تو اشک بریزم اصلا آقا بی/روضه مریضم فقط باید تو ماتم تو اشک بریزم محول الاحالم احسن الاحوالم گریه واسه غم حسین افضل الاعمالم سائل هرسالم همینه منوالم گریه واسه غم حسین افضل الاعمالم به قلم:
. فاوف لنا الکیل آخر قصه م رو مث حرش کن فاوف لناالکیل تو این بد و خوب تصورش کن فاوف لناالکیل دستای خالی منو پرش کن شکرا لله که شدم گدای خونه زاد ابی عبدالله شکر لله که کمش برای من زیاده ابی عبدالله شکرا لله می گذره شبای من به یاد ابی عبدالله کاش باشه روزیه ما ، کربلا و تصدق علینا ، کربلا بند دوم بازم شب قدره فقط ارادت بنویس برامون بازم شب قدره یه کم لیاقت بنویس برامون بازم شب قدره یه سال زیارت بنویس برامون روزیه خوب اینه که بیاره مارو تقدیر ، در این خونه روزیه خوب اینه که همه بشیم نمک گیر ، در این خونه روزیه خوب اینه که جوون بیایم ،بشیم پیر در این خونه بهترین آرزوهاست کربلا بهترین جای دنیاست کربلا بند اول ✍ 👇