eitaa logo
کانال مداحی باسبک عاشقان حضرت زینب(س)
32.3هزار دنبال‌کننده
1.6هزار عکس
1.4هزار ویدیو
809 فایل
ارائه متن و صوت نوحه، روضه، مرثیه و،،،، مدیریت کانال:شعبانپور ─⊱✾♡✾⊰─ https://eitaa.com/joinchat/2115895304C4149e19122 @Asheghane_hazrat_zeynab 💠 اللّٰهمَّ عَجِّلْ لِوَلِیِّكَ ٱلْفَرَجَ 💠 تعرفه تبلیغات این آیدی👇🏼 @kianatv ─┅─⊱✾♡✾⊰─┅─
مشاهده در ایتا
دانلود
. روضه_امام_صادق سید_مهدی_حسینی 🥀شهادت_امام_صادق 1403 آنکه حکمت به لب او جریان داشت که بود آنکه علم از نفس او فوران داشت که بود آنکه اندیشه از او شیره ی جان داشت که بود آنکه ایمان به وجودش ضربان داشت که بود خانه ای در حرم هر دل عاشق دارد شیعه امروز از او وعده ی صادق دارد همه جا سایه ی فیضش به سر سرورهاست حکم او حکمت او ژرفترین باورهاست چقدر خطبه ی او خط به خط دفترهاست قال صادق همه جا تاج سر منبرهاست از اشارات نگاهش لب ما جان دارد از احادیث لبش مذهب ما جان دارد آنقدر گفت علی روز و شب از حال علی که جهان پر شده از قال علی قال علی فیض او بود که دل رفت به دنبال علی که فقط آل علی آل علی آل علی آنقدر گفت علی بر لب ما جام علیست کوری دشمن مولا همه جا نام علیست باده نوشان ز دمش راز مگو ساخته اند خاک راهش همه بردند و سبو ساخته اند کعبه را روز ازل از گل او ساخته اند عالمان از لب این چشمه وضو ساخته اند همه ی اهل نظر بر در او رو زده اند انبیا محضر او آمده زانو زده اند نفس اوست اگر گریه ی ما طولانیست نفس اوست اگر دیده ی ما بارانیست مقتل اوست اگر حال جگر طوفانیست مجلس صبح و شبش مجلس روضه خوانیست بی سبب نیست که سوزد جگرش گاه به گاه حق بده کنیه ی او هست اباعبدالله بارها حرمتش از کینه ی منصور شکست دید بی حرمتی آن همه مأمور شکست آمدند و در این مقتل مأثور شکست وای من از در این خانه که با زور شکست وای از شیخ حرم هیچکسی شرم نکرد از سفیدی محاسن نفسی شرم نکرد آبروی همه ی ماست در انظار مبر ریسمان شرم کن از کوچه به اصرار مبر همه جا میروی اما سوی بازار مبر مو سپید حرم و دست به دیوارش هست خاطرات بدی از کوچه و بازارش هست از روی شانه کشیدند عبایش افتاد ناگهان آمد و هول داد و عصایش افتاد ریسمان را که کشیدند به پایش افتاد فاطمه پشت سرش بود و به جایش افتاد .👇
. 1403 آنکه حکمت به لب او جریان داشت که بود آنکه علم از نفس او فوران داشت که بود آنکه اندیشه از او شیره ی جان داشت که بود آنکه ایمان به وجودش ضربان داشت که بود خانه ای در حرم هر دل عاشق دارد شیعه امروز از او وعده ی صادق دارد همه جا سایه ی فیضش به سر سرورهاست حکم او حکمت او ژرفترین باورهاست چقدر خطبه ی او خط به خط دفترهاست قال صادق همه جا تاج سر منبرهاست از اشارات نگاهش لب ما جان دارد از احادیث لبش مذهب ما جان دارد آنقدر گفت علی روز و شب از حال علی که جهان پر شده از قال علی قال علی فیض او بود که دل رفت به دنبال علی که فقط آل علی آل علی آل علی آنقدر گفت علی بر لب ما جام علیست کوری دشمن مولا همه جا نام علیست باده نوشان ز دمش راز مگو ساخته اند خاک راهش همه بردند و سبو ساخته اند کعبه را روز ازل از گل او ساخته اند عالمان از لب این چشمه وضو ساخته اند همه ی اهل نظر بر در او رو زده اند انبیا محضر او آمده زانو زده اند نفس اوست اگر گریه ی ما طولانیست نفس اوست اگر دیده ی ما بارانیست مقتل اوست اگر حال جگر طوفانیست مجلس صبح و شبش مجلس روضه خوانیست بی سبب نیست که سوزد جگرش گاه به گاه حق بده کنیه ی او هست اباعبدالله بارها حرمتش از کینه ی منصور شکست دید بی حرمتی آن همه مأمور شکست آمدند و در این مقتل مأثور شکست وای من از در این خانه که با زور شکست وای از شیخ حرم هیچکسی شرم نکرد از سفیدی محاسن نفسی شرم نکرد آبروی همه ی ماست در انظار مبر ریسمان شرم کن از کوچه به اصرار مبر همه جا میروی اما سوی بازار مبر مو سپید حرم و دست به دیوارش هست خاطرات بدی از کوچه و بازارش هست از روی شانه کشیدند عبایش افتاد ناگهان آمد و هول داد و عصایش افتاد ریسمان را که کشیدند به پایش افتاد فاطمه پشت سرش بود و به جایش افتاد .👇
. مسجدی علیه السلام سبک ببین زانو زده ..... فتاده از نوا عزیزِ مرتضی رَود امشب به مهمانی سویِ خیرالنّساء شهرِ مدینه شده شهرِ غم و درد و عزا /۳/ ناله‌یِ سینه شده یا صادقِ آلِ عبا /۳/ ( مظلوم اِمامَنا صادق مسموم امامَنا صادق /۲/ وای ) میانِ کوچه‌ها کشیده دشمنت بمیرم ناسزا گفته به زهرا مادرت سوزانده آتشِ کین بیتَت چون خانه‌یِ علی /۳/ کشانده خصمِ لعین‌‌‌ در کوچه بابَت چون علی /۳/ ( مظلوم اِمامَنا صادق مسموم امامَنا صادق /۲/   وای ) زِ زهرِ دشمنم گرفتارِ تبم هنوزم من عزادارِ ..... حسین و زینبم بودم تمامیِ عمر گر چه گرفتارِ بلا گریم به علقمه و ..... حسین و شام و کربلا ارباب بی‌کفن حسین /۳/ حسین شرارِ زهرِ کین چو بر جانم رسید دمی که آتش از خانه زبانه می‌کشید آمد به پیشِ نظر زینب و غم‌ها و مِحَن حسین و تشتِ‌‌ طلا پاره‌هایِ جانِ حسن ارباب بی‌کفن حسین /۳/  حسین ✍ .👇
. علیه السلام سبک همسایه‌ها بخوابین ..... انگاری تویِ کوچه بازم یکی زمین خورد دشمن دوباره هیزم واسه سوزوندن آوُرد خاطراتِ قدیمیِ مدینه زنده شد وای بازم یه مردِ دست‌بسته راهیِ کوچه شد وای تو کوچه‌هایِ نیرنگ امامَمو کشیدن به اشکایِ غریبیِ گلِ زهرا خندیدن واویلتا یا صادق /۲/ واویلتا /۳/ یا صادق نافله‌یِ شبش رو با بی‌رحمی شکستن دستاشو با طنابِ .... ظلم و بی‌شرمی بستن کشوندنش با پاهایِ برهنه پشتِ مرکب سوزوندنش با دشنام و کنایه مثلِ زینب جیگرشو با زهرِ کاریِ کین سوزوندن غریبو به بقیعِ تاریک و غریب رسوندن واویلتا یا صادق /۲/ واویلتا /۳/ یا صادق کاشکی می‌شد بگیریم از مزارت سراغی کاشکی می‌شد بیاریم برا قبرت چراغی کاشکی می‌شد تو راهِ تو جونمونو ببازیم برات آقا یه گنبدِ سبز و قشنگ بسازیم تویِ بقیع بگیریم مراسمی برا تو با صدایِ بلند آقا گریه کنیم برا تو واویلتا یا صادق /۲/ واویلتا /۳/ یا صادق .👇
. علیه السلام سبک خونه‌یِ مولا خاموشه ..... تو کوچه‌هایِ مدینه دوباره دستی شد بسته امامِ دین از زهرِ کین بارِ سفرش رو بسته مثهِ باباش ابوترابه اسیر تویِ دستِ طنابه حالِ پیرِ عاشقا خرابه وای آقام غریب و پیره‌‌‌ آقام داره می‌میره /۳/ آقام امامِ صادق /۴/ پایِ برهنه دنبالِ .... مرکبِ دشمن‌ها می‌ره زخمِ زبون‌ها کاریه از زندگی دیگه سیره کشید زهرِ کین شراره شده سینه پاره پاره چشاش ناتوون‌‌ و تاره وای آقام از دنیا سیره آقام    داره می‌میره /۳/ آقام امامِ صادق /۴/ صدایِ غربت می‌پیچه میونِ شهرِ تنهایی ای پابرهنه تو کوچه تو روضه‌خونِ زهرایی پاهات چرا تووُن نداره چشات مثهِ ابرِ بهاره بارون از دیده‌هات می‌باره وای نفس داره می‌گیره آقام    داره می‌میره /۳/ آقام امامِ صادق /۴/ دستات اسیرِ دستایِ ..... کین و طنابه چون حیدر چشات سیاهی می‌ره چون چشمایِ کم سویِ مادر بابا دستِ صادقو بستن مادر دلِ منو شکستن عمّه گمونم اینا مستن وای بخون آسمون امشب امون از دلِ زینب /۳/ امون از دلِ زینب /۴/ ✍ ‌👇
. ( ) علیه السلام سبک اشک غربت تو چشمایِ من مثلِ حیدر دستایِ من رو می‌بندن می‌بندن مثلِ مادر به اشکِ چشمام می‌خندن می‌خندن کشید از زیرِ پاهام تو نمازم خدایا سجّاده دشمن منو برد پابرهنه با کنایه‌ش زده آتیش به دلِ من وای آسمون می‌باره خدا دو تا چشمام تاره‌‌ خدا جیگرم شد پاره خدا وای ..... مثلِ حیدر تویِ وطنم غریبم غریبم مثلِ مادر غصّه و غم‌ها نصیبم نصیبم می‌شینم غریبونه مثهِ بابام علی امشب رویِ خاکا خدایا نمی‌بینه دیگه چشمام مثهِ چشمِ تارِ زهرا وای آسمون گریونه برام مادرم دلخونِ عزام دیگه نمی‌بینه چشام وای  آسمون می‌باره خدا دو تا چشمام تاره‌‌ خدا جیگرم شد پاره  خدا وای ..... دیگه بستم بارِ سفر از مدینه مدینه زده آتیش زهرِ ستمگر به سینه به سینه خدایا وقتی بردن پابرهنه به اسارت منو اون‌شب می‌گفتم زیرِ لبهام که امون از غصّه‌هایِ عمّه زینب وای به یادِ کوفه و شام از غمِ مجلسِ حرام به صبوریش دادم سلام وای  آسمون می‌باره خدا دو تا چشمام تاره‌‌ خدا جیگرم شد پاره  خدا وای ..... ✍ .👇
. علیه السلام وای از شهری که سهمِ دین اسارت می‌شود جایِ عزّت قسمتِ پیری جسارت می‌شود می‌کشد سجّاده را از زیرِ پایِ رهبرش پابرهنه شاه مهمانِ عمارت می‌شود شعله می‌خواهد بسوزاند حریمِ عشق را شاید اینجا هم حرم یکباره غارت می‌شود سینه‌ای را زهرِ کینه پاره پاره می‌کند قلبِ دین می‌سوزد و قصدش زیارت می‌شود می‌کند یادِ شهیدِ تشنه عاشورا به پا گریه کارِ چشمها در هر عبارت می‌شود وای از آن ساعتی که سر سوارِ نیزه بود حکمِ شهزاده کجا آخر حقارت می‌شود ؟! کوفه و شامِ بلا و طعنه‌ها و ناسزا قسمتِ ناموس انگشتِ اِشارت می‌شود صادقِ آلِ عبا گریه برایِ عمّه کرد خِشت و خاشاکِ خرابه هم‌جَوارت می‌شود !!! العجل آوایِ لبهایِ بقیعِ خاکی است اشکِ زهرا روشناییِ مزارت می‌شود ✍ .
. با (عج) در علیه السلام شرمنده ام شرمنده از شبهای هجرانی حق میدهم من را دگر از خود نمیدانی فکر تو کم بودم تو خیلی فکر من بودی خیرت رسیده به گدا پیدا و پنهانی موی سپید نوکرانت هم نمایان شد پس کی به پایان میرسد این راه طولانی شهری که جای تو نباشد جای باران نیست تو نیستی در شهر ما و نیست بارانی امروز و فردا کردنم برد آبرویم را دیگر نمانده وقت توبه وقت جبرانی هرقدر میخواهی بزن؛ حرفی ندارم من اما فقط قولی بده رو برنگردانی در را به روی میهمان بستیم و خندیدیم آه ای مسلمانان چه شد رسم مسلمانی ای کربلایی! زیر قبه یاد کن مارا محتاج محتاجیم ماییم و پریشانی شیخ الائمه کوچه کوچه برزمین افتاد یاد زمین افتادنش امروز  گریانی عج . ................... . با عج در علیه السلام باز ایام ماتم و اندوه باز هنگام سو گ و داغ و عزاست مانده ام اینکه روز عاشوراست یا بقیع همچو دشت کرب و بلاست عرش از ماتمش سیه پوش است‌ قدسیان داغدار او هستند از غم و داغ حضرت صادق عرش را بیرق عزا بستند زهر با پیکرش چها کرده تشنگی شد تمام درد سرش یاد جدّ غریبش افتاده از عطش پاره پاره شد جگرش گه به بیتش هجوم آوردند ناکسان چون سپاهيان یزید گاه سجاده می کشیدند از زیر پایش حرامیان پلید خانه اش در ميان آتش سوخت گاه چون خیمه های کرب و بلا همسر و کودکان سراسیمه میدویدند هر طرف ز جفا گرچه شد کشته‌ ی جفا اما قطعه قطعه نگشت پیکر او بی کفن همچو جد خويش نبود به اسیری نرفت خواهر او بود در قتلگاه خود اما ضربه از کین نخورد پی در پی بدنش زیر سم اسب نرفت سرش هرگز نرفت بر سر نی تکسوار قبیله طاها کاش می آمدی ز جاده ی نور حاضر غائب از نظر برگرد کاش نزدیک بود صبح ظهور کاش می آمدی  و بر پا بود در میان بقیع چون سابق صحن و گلدسته ها و گنبد نور همچو مشهد به مشهد الصادق کاش صحن بزرگ زیبایی همچو صحن قشنگ گوهر شاد میشد احداث کرد با نام صحن آزاد حضرت سجاد کاش در ضلع دیگری ز بقیع صحن و ايوان طلای باقر بود سخن از غربت بقیع نبود کاش آنجا همیشه زائربود کاش می آمدی  و بر پا بود صحن و ايوان طلای پاک حسن سیدی یا حسن به لبها بود شیعه میشد رها ز رنج و محن مطمئنم که میکنی بر پا چار صحن و چهار گلدسته چار ايوان طلا به گرد ضریح گنبدی با طلای پیوسته گر بیایی شوی چو حاکم بر طائف و جده و دَمام و ریاض عربستان به کل شود نابود حسنستان شود تمام‌ حجاز گر بیایی جهان شود زیبا ای نبی صولت ای علی جلوات حسنی سیرت و حسینی خو بر تو ای ماه فاطمی، صلوات ۱۴۰۴✍ عج .
. نذر خاک پای علیه_السلام در نطق تو تفسیر شد «والتین والزیتون» شیعه به قال‌الصادقت تا حشر شد مدیون وقت کرم از سائلانت می‌شود حاتم در علم طفل مکتبت سقراط و افلاطون هم قبله گاه عارفان محراب ابرویت هم یک جهان لیلا کنار خنده‌ات مجنون در کودکی هم وقت بازی با رفیقانت هر بار بودی شد صداقت بین‌شان قانون علامه ها هر روز دور منبرت جمعند پروانه‌ها جمعند وقتی شمع شد کانون از ناله هایت درمی‌آمد اشک جمعیت وقتی برایت روضه‌ای میخواند «أبوهارون» روضه رسید آنجا که آوردند در گودال جد غریبت دست و پا می‌زد به خاک و خون فریاد «هل من ناصر»ش در اوج غربت بود وقتی نبود آن شاه را یاری به پیرامون خنجر هزارونهصدوپنجاه تا بوسه بر پیکرش زد، شد جراحت های گوناگون ای کاش زینب زیر حلقش را نمیبوسید یا حداقل کاش میشد پیکرش مدفون .
. دل عرش خدا سوزد به حال خسته ی این مرد خدا خون گریه کرده با دو دست بسته ی این مرد نفس هایش به تاب و تب، در آشوب است و جان بر لب شبانه پابرهنه می دود حیران، پی مرکب شبیه کوه با دستان بسته بر زمین می خورد به هر افتادنش در کوچه،زخمی بر جبین می خورد به یاد ریسمان بر گردن شیر خدا می سوخت شبیه خیمه های سوخته در کربلا می سوخت عرق ریزان امامی که زمین می خورد در کوچه خودش می گفت در روضه که نفرین باد بر کوچه و حالا روضه خوان کوچه ها خود روضه ای دارد امامِ بی امامه، بی عبا،خود روضه ای دارد میان کوچه ای که روضه اش را سال ها خوانده به یاد مادرش، در بُهت خونینی فرو مانده کسی که با علی و مجتبی یک عمر درد مشترک دارد دلش از ماجرای کوچه و سیلی ترک دارد پس از آتش به یاد آتش آن خانه می سوزد به یاد مرتضی و غربت ریحانه می سوزد و می فرمود از من خانه ای گر سوخته، تنها ولی مادر خودش هم سوخت مثل خانه اش آنجا ✍ .
. سرود ولادت حضرت رسول اکرم صلوات الله علیه و آله و امام صادق علیه‌السلام نوکرتم تا به ابد یا رسول الله ذکر لب شیعه مدد یا رسول الله سائل در بار تو و آل کریمت رو به کسی جز تو نزد یا رسول الله خبر اومد که ، رسیده محمد شبیهش دنیا ، ندیده محمد تا نفس دارم ، میخونم با حیدر أَنَا عَبْدٌ مِنْ ، عَبِيدِ مُحَمَّد ای ماه مدنی ، میخونم علنی ۲ تو دین و دنیامی ، تو ایمان منی جانم به حرمت ، به لطف و کرمت ۲ جون ناقابلم ، شد حق القدمت یا حبیب الله ، یا ابالزهرا ذکر لب هر ملکه یا رسول الله عشق تو نور فلکه یا رسول الله سفره ی دنیا بی تو و علی و زهرا والله که بی نمکه یا رسول الله به دلم نورِ ، امیده محمد دل ماها رو ، خریده محمد تا نفس دارم ، میخونم با حیدر أَنَا عَبْدٌ مِنْ عَبِيدِ مُحَمَّد لطف بی عددی ، ای عشق ابدی ۲ طَبيبٌ دَوَّارٌ بِطِبِّه ، مددی ای نور ازلی ، والله بی مثلی ۲ یا ابانا یا محمد و یاعلی یا حبیب الله یا ابالزهرا سایه روی سرمه حضرت صادق عشقی که بال و پرمه حضرت صادق شیعه که گمراه نمیشه تا ته دنیا باشه به زیر علمه حضرت صادق شیعه تو راهش ، نمیشه مردد با علی بوده ، همیشه موید این روایت از ، امام . صادقه که اول و آخر ، ما هستیم محمد تو صاحب قلمی ، شاه محترمی۲ روز محشرم تو سایه ی سرمی کارت سروریه ، عشقت محشریه ۲ مذهب ما به نام تو جعفریه مددی مولا ابی عبدالله ✍ ............ الإمامُ عليٌّ عليه السلام ـ في صِفةِ النبيِّ صلى الله عليه و آله ـ : طَبيبٌ دَوَّارٌ بِطِبِّهِ، قد أحكَمَ مَراهِمَهُ، و أحمى (أمضى) مَواسِمَهُ، يَضَعُ ذلكَ حيثُ الحاجَةُ إلَيهِ، مِن قُلوبٍ عُمْيٍ، و آذانٍ صُمٍّ، و ألسِنَةٍ بُكْمٍ، مُتَتَبِّعٌ بدَوائهِ مَواضِعَ الغَفلَةِ، و مَواطِنَ الحَيرَةِ .حديث امام على عليه السلام ـ در توصيف پيامبر صلى الله عليه و آله ـ فرمود : پزشكى است كه با دانش خود ، همواره ميان مردم مى گردد ، مرهمهايش را بخوبى درست كرده و ابزار داغ كردنش را گداخته و آماده است و آنها را هر جا كه لازم باشد ، مى گذارد، از دلهاى كور گرفته تا گوشهاى كر و زبانهاى گنگ . جاهاى غفلت و مواضع حيرت را جستجو و آنها را با داروى خود درمان مى كند ....... قال مولانا علی علیه السلام أَنَا عَبْدٌ مِنْ عَبِيدِ مُحَمَّدٍ صَلَّى اَللَّهُ عَلَيْهِ وَ آلِهِ.... من بنده‌اى از بندگان محمدم (صلّى الله عليه و آله) 👇