eitaa logo
کانال مداحی باسبک عاشقان حضرت زینب(س)
32.5هزار دنبال‌کننده
1.6هزار عکس
1.4هزار ویدیو
806 فایل
ارائه متن و صوت نوحه، روضه، مرثیه و،،،، مدیریت کانال:شعبانپور ─⊱✾♡✾⊰─ https://eitaa.com/joinchat/2115895304C4149e19122 @Asheghane_hazrat_zeynab 💠 اللّٰهمَّ عَجِّلْ لِوَلِیِّكَ ٱلْفَرَجَ 💠 تعرفه تبلیغات این آیدی👇🏼 @kianatv ─┅─⊱✾♡✾⊰─┅─
مشاهده در ایتا
دانلود
. علیه السلام حال من را به شب تار تماشا مکنید نیمه شب بستر بیمار تماشا مکنید من که زانو زده ام فاتح خیبر  هستم دست من بر در و دیوار تماشا مکنید عاقبت دوری زهرای جوان کشت مرا کوفیان عاقبت کار تماشا مکنید من که چون شمع سحر سوختم و آب شدم از علی این همه آثار تماشا مکنید بر سرم هرچه که خواهید بیارید ولی زینبم را سر بازار تماشا مکنید رفتم از یاد ولی یاد حسینم امشب پسر حیدر کرار تماشا مکنید او بود یوسف من پیرهنش را مبرید یوسف بی کس و بی یار تماشا مکنید یک حسین است الهی نشود چند حسین یک تن و نیزه بسیار تماشا مکنید کف گودال اگر ماند شما کف مزنید همه آن صید گرفتار تماشا مکنید نکند در ته گودال برش گردانید مادرش می رسد انگار تماشا مکنید نعل تازه بخدا داغ مرا تازه کند زیر مرکب گل بی خار تماشا مکنید پیش زینب سر او را مبرید و مبرید روی خاک آن تن خونبار تماشا مکنید گرچه دید رقیه به زمین افتاده روی نی اشک علمدار تماشا مکنید                حاج ✍ .
. حضرت علی علیه السلام روز ازل بروی علی رنگ غم زدند زخم زبان به زخم جگر دم به دم زدند فزت و رب کعبه من را شنیده اند آن فرقه ای که بی کسی ام را رقم زدند یک روز خوش ندیده علی در تمام عمر با غم کتاب عمر علی را قلم زدند این زندگی برای علی زندگی نبود زهرا که رفت زندگی ام را بهم زدند سوگند بر مدینه علی در مدینه مرد آن لحظه ای که یار مرا از ستم زدند هر کوچه صحن و حرم خانه ای که سوخت یار مرا به صحن حرم تا حرم زدند افتاد با لگد در و زهرا به زیر در یک عده آمدند روی در قدم زدند پوشاندمش به زیر عبا تا نبیننش در پشت در عزیز مرا پشت هم زدند            حاج ✍ .
. حال که ای همسفر، بی تو سفر می‌کنم زاد ره خویش را، خون جگر می‌کنم من که ز آغاز عمر بی تو نکردم سفر خیز و نگه کن ببین با که سفر می‌کنم هر قدمم می‌زنند، نام تو را می‌برم هر طرفم می‌کشند، بر تو نظر می‌کنم هر خطر آید به پیش، بر دل و جان می‌خرم در عوض از دخترت، رفع خطر می‌کنم گر بگذارد عدو لحظه‌ای آسوده‌ام زخم تو را شست و شو، ز اشک بَصر می‌کنم ای پسر مادرم من نه تو را خواهرم؟ مثل تو پیش بلا سینه سپر می‌کنم حاج غلامرضاسازگار✍ .👇👇
. (یکی از بندهای ترکیب بند) بر حربگاه چون رهِ آن كاروان فتاد شور نشور و واهمه را در گمان فتاد هر چند بر تن شهدا چشم كار كرد بر زخمهاى كارى تير و كمان فتاد ناگاه چشم دختر زهرا در آن ميان بر پيكر شريف امام زمان فتاد بى اختيار نعرۀ هذا حُسَين از او سرزد چنانكه آتش او در جهان فتاد پس با زبان پر گله آن بَضْعَة الرسول رُو در مدينه كرد كه يا اَيُهَّا الرَّسوُل : اين كشته ی فتاده به هامون حسين تست وين صيد دست و پا زده در خون حسين تست اين ماهى فتاده به درياى خون كه هست زخم از ستاره بر تنش افزون حسين تست اين خشك لب فتاده و ممنوع از فرات كز خون او زمين شده جيحون حسين تست اين شاه كم سپاه كه با خيل اشك و آه خرگاه از اين جهان زده بيرون حسين تست پس روى در بقيع و به زهرا خطاب كرد مرغ هوا و ماهى دريا كباب كرد كاى مونس شكسته دلان حال ما ببين مارا غريب و بى كس و بى آشنا ببين اولاد خويش را كه شفيعان محشرند در ورطۀ عقوبت اهل جفا ببين تن هاى كشتگان همه در خاك و خون نگر سرهاى سروران همه در نيزه ها ببين آن تن كه بود پرورشش در كنار تو غلطان به خاك معركۀ كربلا ببين ✍️محتشم کاشانی 🎤اجرا .👇
. علیه السلام وای از شهری که سهمِ دین اسارت می‌شود جایِ عزّت قسمتِ پیری جسارت می‌شود می‌کشد سجّاده را از زیرِ پایِ رهبرش پابرهنه شاه مهمانِ عمارت می‌شود شعله می‌خواهد بسوزاند حریمِ عشق را شاید اینجا هم حرم یکباره غارت می‌شود سینه‌ای را زهرِ کینه پاره پاره می‌کند قلبِ دین می‌سوزد و قصدش زیارت می‌شود می‌کند یادِ شهیدِ تشنه عاشورا به پا گریه کارِ چشمها در هر عبارت می‌شود وای از آن ساعتی که سر سوارِ نیزه بود حکمِ شهزاده کجا آخر حقارت می‌شود ؟! کوفه و شامِ بلا و طعنه‌ها و ناسزا قسمتِ ناموس انگشتِ اِشارت می‌شود صادقِ آلِ عبا گریه برایِ عمّه کرد خِشت و خاشاکِ خرابه هم‌جَوارت می‌شود !!! العجل آوایِ لبهایِ بقیعِ خاکی است اشکِ زهرا روشناییِ مزارت می‌شود ✍ .
. غزل مصیبت امام‌ زمان عجل اللّه تعالی فرجه الشریف و سیاه پوشان ماه محرّم آهی کشید و بر تنِ خود کرد پیرُهن فصلِ عزا رسیده حَزینند پنج تن پیراهنی که بر تنِ او بود روضه خواند وای از تنی که مانده بِلاٰ غسل وُ بی‌کفن از کهنهِ جامه هم نگذشتند اهلِ جاه این روضه سخت‌تر شده از دست‌وپا زدن خون جایِ اشک می‌چکد از چشم‌هایِ ماه اِی وای گرگ‌ها طرفِ خیمه آمدن‌(د) کارِ مَلیکه‌ها به کجاها کشید آه همراهشان سنان و شبث شمرِ بددَهن باید میانِ روضه‌یِ ناموس دق کنیم دلواپسِ حجاب شده خواهرِ حسن یاصاحب‌الزّمان چه کشید عمّه‌جانتان ؟! وقتی سه‌ساله گفت نزن چوب را نزن ✍ .
. دوباره یا حسین گفتم دلم  دریای غربت شد دوباره رزق هر روزم برای روضه قسمت شد دوباره تا نشستم در میان مجلس روضه زاشک چشم گریانم، دلم دریای رحمت شد بسمت کربلا دادم سلام و ناگهان ، این دل به یاد قبر شش گوشه محیای زیارت شد بیاد کربلا دل روضه ی جانسوز می خواهد اگرچه بهر زهرا روضه های باز، زحمت شد علی موسی الرضا باید بخواند روضه ی جدش که او خود روضهِ خوان و بی قرار این مصیبت شد چنان او روضه های کربلا را باز می خواند که با یابن الشبیبش گوئیا عالم قیامت شد سلام ای جد افتاده بدون سر ، ته گودال که رأست روی نی رفت و تن پاک تو غارت شد به پیش دیده ی زینب شدی پامال مرکب ها وبعد از آن به جسمت باعصاهاشان جسارت شد سرت باخنجر دشمن زپشت سر جداگشته از این غم ها دو‌چشم من پراز اشک و جراحت شد چه گویم از چنین داغی که ناموس خدا زینب به همراه سنان و شمر راهیِ اسارت شد بسوی کوچه و بازار بردند عمه ی ما را به پیش چشم نامحرم به اوخیلی اهانت شد میان تشت زر سر بود و صدها ماجرا باسر که با چوب جفا بر لب حدیث خون روایت شد ✍ .