eitaa logo
کانال مداحی باسبک عاشقان حضرت زینب(س)
32.5هزار دنبال‌کننده
1.6هزار عکس
1.4هزار ویدیو
806 فایل
ارائه متن و صوت نوحه، روضه، مرثیه و،،،، مدیریت کانال:شعبانپور ─⊱✾♡✾⊰─ https://eitaa.com/joinchat/2115895304C4149e19122 @Asheghane_hazrat_zeynab 💠 اللّٰهمَّ عَجِّلْ لِوَلِیِّكَ ٱلْفَرَجَ 💠 تعرفه تبلیغات این آیدی👇🏼 @kianatv ─┅─⊱✾♡✾⊰─┅─
مشاهده در ایتا
دانلود
. ای مطرب مهتاب رو حرفی بزن، چیزی بگو زان شاه صاحب آبرو فخر سریر ارتضا سلطان‌علی‌موسی‌الرضا * تسبیح سبحانی رسید ارباب ربانی رسید ماه شبستانی رسید شمس‌الشموس، آقای ما سلطان‌علی‌موسی‌الرضا * ای نجمه خاتون آفرین خورشید آوردی چنین موسی‌بن‌جعفر را ببین نامیده این مولود را سلطان‌علی‌موسی‌الرضا * در عرش اقبال نبی‌ست در فرش اجلال نبی‌ست او عالم آل نبی‌ست تمثال ختم الانبیاء سلطان‌علی‌موسی‌الرضا * شد این علیِ سومین مثل امیرالمومنین با مستمندان همنشین هم‌سفره می شد با گدا سلطان‌علی‌موسی‌الرضا * گنبد طلایش دلبری کرده‌است از انس و پری دل می‌بری،‌دل‌‌می‌بری ای دلبر خیرالنساء سلطان‌علی‌موسی‌الرضا * ای خانه‌ام آباد تو ذکر خدایم یاد تو از پنجره فولاد تو دارم امید یک شفا سلطان‌علی‌موسی‌الرضا * دل در حرم پابست شد در پای عشقت پست شد نقاره خانه مست شد از آسمان آمد صدا سلطان‌علی‌موسی‌الرضا * من آهوی سرگشته ام بی تاب‌ و‌ مضطر گشته ام سائل به این در گشته ام یا ضامن آهو، الا سلطان‌علی‌موسی‌الرضا * ای که به دعبل از کرم دادی عبا، صدها دِرَم بر من که عبد این درم از هر‌چه خواهی کن عطا سلطان‌علی‌موسی‌الرضا * از آب سقاخانه ات خوردم شدم دیوانه ات من از در میخانه ات دارم امید کربلا سلطان‌علی‌موسی‌الرضا 👇
مُلک دلم همین که به نام حسین شد عبدی گناهکار غلام حسین شد .. آرامشی نداشت وجودم به هیچ وجه تا که به اِذن فاطمه رام حسین شد .. قند مُکرر اسم «حسین» است ، والسلام شیرین‌ترین کلام کلام حسین شد .. با یک سلامِ صبح به ارباب بی کفن روزم پُر از جوابِ سلام حسین شد یادم نمیرود که خدا هر زمان ز من قهرش گرفت ، واسطه نام حسین شد .. یک شب دوباره نوکری آمد به خوابِ من حرفش دوباره حرفِ مَرام حسین شد .. نوکر، از آب خوردن خود آب می‌‌شود بین دو نهر؛ آب ، حرام حسین شد ... شاعر :
. باز هم جز سخن شهد و شکر هیچ مگو وقت‌شادی شده‌از خون جگر هیچ مگو تا غلام قمرم غیر قمر هیچ مگو مست‌عباسم و از عمق‌جگر می‌خوانم من غلام قمر نیمه‌شب شعبانم مست‌و‌دیوانه‌شدم،عقل‌به‌من می‌خندد گل‌نرگس به در‌و‌دشت‌و‌دمن می‌خندد نرجس آورده پسر باز حسن می‌خندد مطربا وقت‌غزلخوانی‌و بر دف‌زدن است شیعه‌در‌شادی‌و‌شور‌و‌شعف‌و‌کف‌زدن است دوش‌درحلقه‌‌ما قصه‌ی گیسوی که بود تادل شب سخن‌از‌سلسله‌ی‌موی که بود شیعه مشتاق کمانخانه‌ی ابروی که بود هاتفی گفت که یار ازلی آمده‌است چارده‌بار علی پشت علی آمده‌است آنکه‌در‌جسم‌جهان‌روح‌شده‌مهدی‌ماست عمر‌او خضر‌تر از نوح‌شده مهدی ماست کاه‌در مکتب او کوه شده مهدی ماست هر که از آمدنش شاد شده کف بزند سینه‌اش فاطمه‌آباد شده کف بزند اولیاء شیفتگان پسر زهرایند اصفیاء سر به روی خاک فرج می‌سایند انبیاء منتظر دولت این آقایند یکی از منتظران فرج او عیساست ذکرش عجّل لولی‌الفرج مهدی‌ماست کاش باشیم برایش همه مرآت ظهور روز‌و‌شب بر لب‌مان ذکر‌و‌‌مناجات ظهور و ببینیم در آفاق علامات ظهور آید آن روز که اخبار بگوید آمد شیعه در کوچه بازار بگوید آمد در مرامش بنویسید که غارت ممنوع کیسه‌ ملت اگر هست، خسارت ممنوع سفر خارج و ویلا و عمارت ممنوع می‌رسد آنکه غم او غم بیت‌المال است پسر شیر‌خدا محرم بیت‌المال است او نباشد، همه‌جا سیل بلا می‌آید با ظهورش به‌جهان صلح‌و‌صفا می‌آید عاقبت از طرف کعبه صدا می‌آید هر که دارد سر همراهی ما بسم الله هر که دارد هوس کرببلا بسم‌الله کیست او؟ منتقم‌خون‌خداوند، حسین آن‌امامی‌که به‌یحیاست همانند،‌حسین وبرای هدفش از همه دل‌کند، حسین پای پرچم، بدن اطهر او غارت شد معجر محترم خواهر او غارت شد فرق منشق شده‌ی اکبر او گفت: بیا لب خشک علی‌اصغر او گفت: بیا مشک سوراخ شد؛ آب‌آور او گفت: بیا شده شرمنده علمدار، کجایی مهدی؟! عمه‌ات رفته به بازار، کجایی مهدی؟! ✍ .
ای که از جانب معشوق نظر می طلبی تو که از عشق علی، شاه نجف، جان به لبی چه مبارک سحری بود و چه فرخنده شبی آن شب قدر که این تازه براتم دادند با «حسن» گفتنم از نار نجاتم دادند با حسن، ماه خدا عطر کرامات گرفت رمضانم به خودش رنگ مناجات گرفت مادرش هم لقب مادر سادات گرفت پسر فاطمه و باب نجات است حسن هم دعا هست حسن، هم صلوات است حسن اولین ماحصل وصل دو دریا حسن است نوه ی ارشد پیغمبر طاها حسن است پسر شیر خدا، زاده ی زهرا حسن نسب اندر نسبش وصل به نور ثقلین عشق زهرا و علی، زینب کبری و حسین این حسن کیست که کرسی فلک منبر اوست روزی خلق خداوند به زیر پر اوست دست رزاق، همان دست کرم پرور اوست او برای کرم عبدالَله و قاسم دارد ابر جود است و سرِ شیعه ی خود می بارد او که از لقمه ی خود بر فقرا بخشیده بارها ثروت خود را به گدا بخشیده ناسزا گفت به او خصم خدا، بخشیده پس خدایش چقدر جرم و خطا می بخشد شیعیان را - به حسن – روز جزا می بخشد ما گداییم، دخیلان درِ خانه ی شاه صاحب خانه – حسن- یوسف و ما چشم براه کوچه بند آمده از حُسن جمالش والله کور بادا ز رخش چشم همه شیطان ها لَعَنَ اللهُ علی آل أبی سفیان ها اسم مولام همانند عسل شیرین است ذکر او حیّ علی خیرالعمل، شیرین است یاد جنگ آوری اش روز جمل، شیرین است در جمل تا پسر شیر خدا «یاهو» زد فتنه تسلیم شد  روبروی اش زانو زد کوثر جان من اینست "حسن هرچه که گفت" حرف قرآن من اینست"حسن هرچه که گفت" دین و ایمان من اینست"حسن هرچه که گفت" بنویسید حسن مکتب و آیین من است حسنی مذهبم و حبّ حسن دین من است او نیازی نه به یار و نه به لشگر دارد تا که سردار چو عباس دلاور دارد یک حسین بن علی، ماه برادر دارد غربت او، به خدا اندکیِ یاور نیست نه؛ غریبی حسن از طرف همسر نیست غربت اینست: که با ضرب لگد در افتاد کوچه ای ... نقشه ی صیاد... کبوتر افتاد مادری بود حسن، دید که مادر افتاد آه ... ای مرد ستگر برو از کوچه ی ما مادرم را نزن آخر... برو از کوچه ی ما
هر آینه از غیب ندا می آید از ماذنه ی فَرَج صدا می آید ای منتظران گناه را ترک کنید ارباب خودش پیش شما می آید
آب زنید راه را آب حیات آمده کوثر کوثر نبی، علی صفات آمده علیمه و فهیمه ی فاطمیات آمده قمر به سجده رفته چون بدر جمیله می رسد دیده ی جهل کور شد زآنکه عقیله می رسد جاه و جلال مصطفی، مُلکت و مال فاطمه چشمه ی نوش مرتضی، آب زلال فاطمه بزرگ - خواهر حسن، شهپر بال فاطمه زنی به جز تو عشق را مرد سفر نمی شود بی همگان بسر شود، بی تو بسر نمی شود دامن پاک وحی جز وحی گهر نیاورد نیّره ی نبی به جز شمس وقمر نیاورد مادر دهر می سزد دگر پسر نیاورد چه دختری که با دو صد شیر پسر برابر است نبین که زینب است او، که خود علی دیگر است چه زینبی که عرش را سریر خویش می کند چه زینبی که صبر را اسیر خویش می کند چه زینبی حسین را امیر خویش می کند حسین زنده در دلِ جوش و خروشِ زینب است علم زمین نمی خورد، علم به دوش زینب است حب علی است در دلش خلیل اگر خلیل شد مریم اگر عفیفه شد، به فاطمه دخیل شد بزرگ شد هر که در این بیت شرف ذلیل شد در این سرا هزارها فضه جلیله می شود ولی میان این حرم یکی"عقیله" می شود عقل به زانو آمد از درایتی که داشته لال شده زبان از آن فصاحتی که داشته خجل شده عبادت از عبادتی که داشته عجب به بردباری و صبرِ دلِ شکسته اش نمازها فدای آن نافله ی نشسته اش به دست های او اگر طناب گیر کرده است شمر که نه، عقیله را جهل اسیر کرده است داغ حسین، عمه را چقدر پیر کرده است کنیز می شدم اگر سایه ی بر سرم نبود عمه پس از حسین اگر مدافع حرم نبود
. ما بنده ایم و اختیار از خود نداریم جز آنکه سر بر خاک پای تو گذاریم ما را گدای کوی دلبر خلق کردند ما با گدای تو شدن سرمایه داریم تو آفتابِ ابر هایِ طول هفته ما ابر صبح جمعه های انتظاریم جمعه اگر چه روز تعطیل است، اما ما بیشتر در آن پیِ انجام کاریم جمعه همیشه روز گریه، روز ندبه لطفاً به ما امشب بگو تا کی بباریم امشب گدایان! نیمه ی شعبان رسیده یوسف سر دروازه ی کنعان رسیده امشب کنیزی رتبه می گیرد زِ ارباب تعبیر می گردد برایش اصل آن خواب خوابی که تعبیرش امام عصر ما بود خوابی که شد نرگس برایش سخت بی تاب فردا خدا از بطن نرگس بر خلایق افشاء نماید صورت آن گنج نایاب فردا خدا خورشید خود را می نماید فردا مرا ای آسمان، دریاب! دریاب! فردا شود پیشانی و لب های مهدی از بوسه های عسکری سیراب سیراب جاءَالحقی خوانَد به اذن و امر آقا گوید که« انَّ الباطلَ کانَ زَهوقا» امشب جهان پیراهنی نوتر به بر کرد امشب حکیمه حکمت حق را نظر کرد امشب خدا آزادی نوع بشر را چون نغمه ای در سینه ی مرغ سحر کرد مرغ سحر با نغمه ی میلاد موعود گوش شیاطین را به یک آواز کر کرد ارباب، خود بعد از ولادت با لبانش اطرافیان را از گُل رویش خبر کرد اربابمان در نیمه ی شعبان رسید و دامان نرگس را پُر از شمس و قمر کرد نرگس! شکوه عزّتت بادا مبارک طاووس اهل جنّتت بادا مبارک وقتی خدا بر ماه روی او بنازد خورشید باید رنگ از صورت ببازد او آمده تا که به امر حق تعالی دین را به دست حیدریِّ خود بسازد آمد که تا با ذوالفقار صبر مولا بر دشمنان آلِ پیغمبر بتازد با یالثارات الحسینش می رسد تا همچون ابوفاضل علم را بر فرازد می آید و با یک `اناالمهدی” تمامِ گریه کنان جدّ خود را می نوازد عشق حسین بن علی می آید از راه ذکر لبش نِعمَ الوَکیل و حَسبُنَاالله ما تشنه ی رویش شدیم، الحمدلله آواره ی کویش شدیم، الحمدلله همچون سیاهه لشگری ویلان و سیلان در خال هندویش شدیم، الحمدلله «اِنّا اِلیهِ راجعون» گفتیم و آخر چون قطره ای سویش شدیم، الحمدلله در پای محراب نماز و ذکر و قرآن محتاج ابرویش شدیم، الحمدلله با عطر یاس روضه های مادر او آشفته ی بویش شدیم، الحمدلله ما چارده سرمایه ی نایاب داریم شکر خدا، شکر خدا ارباب داریم فردا فرشته می گشاید دور او پر روحُ القُدُس دور و بَرَش گردد کبوتر او را بَرَد در آسمان هفتگانه تا قدسیان قنداقه اش گیرند در بَر او رفت و مادر در پی اش آشفته گردید نرگس زِ دوریِّ شقایق گشت پرپر فرمود بر او عسگری: آرام! آرام! می آورد قنداقه را حق سوی مادر شاعر شب عید خدا از سامرا تو بردی دل ما را کنار امِّ اصغر ارباب ما را از خجالت آب کردند با یک سه شعبه طفل را سیراب کردند ✍ . . 👈 👈 .
. بنی_ساعده باز هم بوی دود می‌‌آید فتنه‌ها باز شعله‌ور شده‌اند مصطفی رفت و امتش دور خانه‌ی فاطمه چه شر شده‌اند باز کردند دست شیطان را بند بر دست پنج‌تن بستند جانشین پیمبر است علی دست او را چرا رسن بستند آه این خانه؛ خانه‌ی وحی است گرد این خانه حرف بد نزنید باردار است مادر سادات بر در خانه‌اش لگد نزنید ناله‌ی گل ز پشت در آمد ای‌پدر، ای محول‌لاحوال ساقه‌ام را شکست امت‌تو غنچه‌ام شد به زیر پا پامال مرتضی را کشان‌کشان بردند چشم زینب ز بهت وا مانده فاطمه رفت در پی حیدر رد خونی از او بجا مانده رد‌خون دید زینب مضطر رد‌خون از زنی پسرمرده لحظه‌ای می‌رسد که طفل‌رباب شیر از تیر حرمله خورده رد‌خونی که در هوا پخش است رد‌خونی که از عبا می‌ریخت باورش سخت، سخت‌تر آن‌که خون اصغر ز نیزه‌ها می‌ریخت شاعر: _______________ .
. شب قدر آمده یارب نگاهی به درگاه تو آمد روسیاهی الهی یا الهی یا الهی یگانه جان پناهم ربی العفو ببخشا اشتباهم ربی العفو تو مقصود دعاهای مجیری تو منظور من از جوشن کبیری تو امشب آمدی دستم بگیری بگو بخشیده ای این خونجگر را گنهکار شب قرآن به سر را خدا! عبد تو مهمان کریم است سرش در زیر قرآن کریم است گدای لطف و احسان کریم است خودت بشنو فغان و ناله اش را عطا کن روزی یکساله اش را خدا! من امشبی بر تو گدایم به حق فاطمه بشنو دعایم عزادار علی شیر خدایم الها، ربنا استغرالله به حق مرتضی استغفرالله .
. (ع) ای مطرب مهتاب رو حرفی بزن، چیزی بگو زان شاه صاحب آبرو فخر سریر ارتضا سلطان‌علی‌موسی‌الرضا تسبیح سبحانی رسید ارباب ربانی رسید ماه شبستانی رسید شمس‌الشموس، آقای ما سلطان‌علی‌موسی‌الرضا ای نجمه خاتون آفرین خورشید آوردی چنین موسی‌بن‌جعفر را ببین نامیده این مولود را سلطان‌علی‌موسی‌الرضا در عرش اقبال نبی‌ست در فرش اجلال نبی‌ست او عالم آل نبی‌ست تمثال ختم الانبیاء سلطان‌علی‌موسی‌الرضا شد این علیِ سومین مثل امیرالمومنین با مستمندان همنشین هم‌سفره می شد با گدا سلطان‌علی‌موسی‌الرضا گنبد طلایش دلبری کرده‌است از انس و پری دل می‌بری،‌دل‌‌می‌بری ای دلبر خیرالنساء سلطان‌علی‌موسی‌الرضا ای خانه‌ام آباد تو ذکر خدایم یاد تو از پنجره فولاد تو دارم امید یک شفا سلطان‌علی‌موسی‌الرضا دل در حرم پابست شد در پای عشقت پست شد نقاره خانه مست شد از آسمان آمد صدا سلطان‌علی‌موسی‌الرضا من آهوی سرگشته ام بی تاب‌ و‌ مضطر گشته ام سائل به این در گشته ام یا ضامن آهو، الا سلطان‌علی‌موسی‌الرضا ای که به دعبل از کرم دادی عبا، صدها دِرَم بر من که عبد این درم از هر‌چه خواهی کن عطا سلطان‌علی‌موسی‌الرضا از آب سقاخانه ات خوردم شدم دیوانه ات من از در میخانه ات دارم امید کربلا سلطان‌علی‌موسی‌الرضا در شادی‌ام غم می رسد آوای ماتم می رسد کم‌کم محرم می رسد ماه حسین سرجدا سلطان‌علی‌موسی‌الرضا گودال مالامال شد جسم حسین پامال شد باز عمه ات بی حال شد سر رفت روی نیزه ها سلطان‌علی‌موسی‌الرضا صلوات الله علیه .
. سلام ای سر خونین! سر برادر من! سرت چه ها که نیامد ، عزیز مادر من! لبی که بوسه بر آن می‌زده‌ست پیغمبر یزید می‌زندش چوب‌ ، خاک بر سر من صدای شیون و افغان به گوش می‌آید صدای «وا‌ ابتا» ناله‌ی برادر من چه خوب شد سر عباس‌ من نبود اینجا ندید وضع سر‌ تو ، لباس و معجر من یزید مست شد الباقیِ شرابش را نریخت بر سر تو بلکه ریخت بر سر من همین که حرف کنیزی ما وسط آمد نشست دختر تو‌ رو گرفت خواهر من زنی به طفل خودش شیر می‌دهد‌ ای وای رباب زمزمه دارد بخواب اصغر من ✍ .
. (س) این روزا غصه‌هامو به کی بگم تو خرابه با کی درد دل کنم مگه میشه بی‌خیال شم، مثلا مسخره کردن شمرو ول کنم دختر‌شامی به من طعنه نزن لباسام از اولش پاره نبود عمه‌هام بدون خلخال نبودن گوش‌من بدون گوشواره‌ نبود دختر‌شامی، شده اسیر بشی به روی ناقه‌ی عریان بشینی شده صورتت رو سیلی بزنن عموتو بالای نیزه ببینی هیچ شده تو مجلس شراب بری خارجی خنده به موهات بزنه ی نفر مست کنه، کفر بگه خیزران رو لب بابات بزنه شده تو خیابونا راه بری پر شه از ارازلا دور و برت دختر شاه دو عالم باشی و خس‌و‌خاشاک بریزن روی سرت آخه من وقت عروسک بازیمه واسه من سر بریده میارن بابای خوشگلمو گرفتن‌ و بابای رنگ‌پریده میارن بابایی..این آدمای بی‌حیا سرتو بگو چه‌جوری بریدن وقتی خواستن ببرن گردنتو چشمای مهربونت رو ندیدن #فولکلور .