#زمزمه_حضرت_عبدالله
#محرم۹۹
رهام کن که می بینم عمه جون
کشیدن عمومو به خاک و خون
می بینی که تکیه زده به اون / نیزه شکسته
می بینم عمومو که بی کسه
ولی حیف که زورم نمی رسه
به این نیزه که راه نفسه / عمومو بسته
هرچی صدا زدم/ بسه دیگه نزن
انگار نمی رسید/اصلا صدای من
گودال شاهده/ که بی حیا می زد
اون با غلاف تیغ/ این با عصا می زد
###
داره طاقتم سر میاد عمو
که قاتل با خنجر میاد عمو
چه کاری ازم بر میاد عمو؟/ دستم بریده
دلم می تپه توی سینم و
توو گودال کنارت می شینم و
چیزایی که دارم می بینمو/ کسی ندیده
ای وای می بینم/ شمرو بالا سرت
نیزه به پیکرت/ خنجر روو حنجرت
ای کاشکی میشد/ دستم سپر بشه
تا نگذارم ازین / نزدیکتر بشه
###
توی گوشمه خنده های کی؟
روی سینته رد پای کی؟
دارم نیزه ها رو یکی یکی / بیرون میارم
رسیدند و با کینه ی علی
تورو می زدن بی معطلی
میخواستم سپر شم برات ولی / توون ندارم
دیدم که پنجه توو/ موی تو می کشید
خواستم سپر بشم/ قدم نمی رسید
تو کوچه هم بابام/ هرکاری کرد نشد
دردی حریف این/ اندوه و درد نشد
.
🎙 #زمزمه از #حاج_محمود_كريمى
🗓 در #شب_پنجم_رمضان_۱۴۰۳
📍 #حرم_امام_علی "علیهالسلام"
🏷 #حضرت_عبدالله_بن_الحسن
سخته برام بگم
پر از قفس بکش
من جونبهلب شدم
پسرم! نفس بکش
حالا منم و این چشمای ترم
حالا منم و این زخم جیگرم
حالا منم و این غصّه که نشد
تورو مثه علی، خیمه ببرم
غیر از واحسنا، روو لبهای تو نیست
من گفتم که نیا؛ گودال جای تو نیست
حالا که اومدی، بیا توو بغلم
بیا پسرک شیر جملم
بیا پسرک دلبر حسن
بیا پسرک قند و عسلم
ده سال توو بغلم؛ ده سال توو پر قو
آخر کشته شدی؛ بیدست، پای عمو
گریونه مجتبی
اون لحظهای که با
من میره پیکرت
زیر سم مرکبا
نگرونه تو و اینهمه غمم
نگرونه تو و اهلحرمم
نگرونه تو و دست قلمم
دوباره روی خاک مونده علمم
میره چکمهی شمر ای آیینهی من
روی سینهی تو؛ روی سینهی من
وای از عصر دهم؛ بعد از پر زدنت
غارت میشه تنم؛ غارت میشه تنت
#زمزمه_حضرت_عبدالله
#شب_پنجم_محرم
.👇
.
🏴سبک #زمزمه #واحد_سنگین پنجم محرم الحرام ۱۴۰۴ حضرت عبدالله ابن حسن علیه السلام
#زمزمه_پنجم_محرم_۱۴۰۴
#واحد_پنجم_محرم_۱۴۰۴
#رسیده_وقتش_عمه
🏴بند اول
رسیده وقتش عمه،راهیه قتلگاهم
میرم کمک کنم به،عموی بی پناهم
موندن برا من عمه،عذابه و نفس گیر
عمومو میزنن با،نیزه و تیغ و شمشیر
زیاده عده شون عمه،یه عده سنگ آوردن
یه عده پیرمردم که،عصا تو جنگ آوردن
اگه بشه دیر،میدونم عمه،خنجر میارن
چجور ببینم،که خنجرو رو،حنجر میذارن
عمو حسینم
🏴بند دوم
آی نانجیب بیا و،از مادرش حیا کن
شمشیرتو بیار و،دست منو جدا کن
آی نانجیب بیا و،نزن با تیر عمومو
جای تنش بیا و،هدف بگیر گلومو
برای من،همین بسه،تو مقتلش بمیرم
برای من،همین بسه،تو بغلش بمیرم
با خون گرفتم،وضو که هستم،آماده حالا
عمو حلالم،بکن که میرم،من پیشه بابا
عمو حسینم
۱۴۰۴/۰۲/۲۶
#زمزمه_حضرت_عبدالله
#واحد_حضرت_عبدالله
#شب_پنجم_محرم #حضرت_عبدالله
✍️🎵کربلایی امیرحسین سلطانی
👇
.
#زمزمه_شب_هشتم_محرم
#زمزمه_حضرت_علی_اکبر(ع)
#زمزمه #زمینه
دارم دق میکنم ، بلند شو اکبرم
نذار روی خاک صورتت رو
عزیز جون من ، چی شد که خاک و خون
گرفته همه هیبتت رو
میمیرم تو بمیریا ، منو تنها نذاریا
دارم از غصه جون میدم ، از حرم زینبم بیا
سیرم از این عالم علی ، از غمت مینالم علی
پاشو دست من و بگیر ، که وخیمه حالم علی
با بغض مرتضی ، چه بدجور کشتنت
غمت قبر بابا رو کَنده
سر اومد طاقتم ، میبینی که داره
به اشکم یه لشکر میخنده
مثل تسبیح پاره که ، دونه هاش ریخته رو زمین
بدن تیکه تیکه تُ و ، من باید جمع کنم ببین
سهم این صحرایی علی ، میبینم هر ، جایی علی
توی صحرا گم کردمت ، یوسف بابایی علی
چقد بد کشتنت ، چه اوضاعی شده
که هیچ کس شبیهش ندیده
دلم شد مضطرت ، بیچاره مادرت
برات خیلی زحمت کشیده
چه بی رحمانه توی دشت ، دوره کردن جَوونم و
جون دادم تا رو خاک دیدم ، خورشیده آسمون مو
دشمنا بی دردن علی ، چقدَر نامردن علی
تو رو کشتن پیش چشام ، نیمه جونم کردن علی
#بهمن_عظیمی ✍
.....
.
#زمزمه #شب_اول_محرم
#طلیعه_محرم
چطور باور کنم ، که من هم دعوتم
توی بزم روضهت نشستم
اگر چه روسیام ، اگرچه بی کسم
دلم رُو به زلف تو بستم
نمک زندگیم حسین ، سند بندگیم حسین
من بودم نوکر خودت ، از قدیم و ندیم حسین
غمی دل رو مضطر نکرد ، چشم ماها رو تر نکرد
هیشکی غیر از تو یاحسین ، نوکرش رو باور نکرد
غم تو قلبارو ، به خاک و خون کشید
غمت خاصه و بی شباهت
میدونم عاقبت ، میگیری دستم و
به دست توئه چون شفاعت
شافع محشرم حسین ، سایه ی رو سرم حسین
میگم از عمق دل اینو ، من سَنَه نوکرم حسین
مثل بارون رحمتی ، چشمه ی جود و نعمتی
تا نفس دارم پای تو ، میمونم با هر قیمتی
خداروشکر آقا ، که قلب عاشقم
شد از غصه ی تو لبالب
شنیدم تشنه لب ، بریدن از قفا
سرت رو جلو چشم زینب
لعنت حق به دشمنت ، چقدَر زخمیه تنت
همه ریختن تو قتلگاه ، چه غریبونه کشتنت
دل زینب مضطر شده ، سوخته و خاکستر شده
بمیرم جسم اطهرت ، سهم تیغ و خنجر شده
✍بهمن عظیمی
.........
#زمزمه #شب_سوم_محرم
#زمزمه_حضرت_رقیه(س)
بلندشو دخترم ، بریم با همدیگه
بلندشو بریم پیش اصغر
میدونم خسته ای ، بگیر دست منو
بلندشو بریم یاس پرپر
زخمای روی دست و پات ، واسه بابا عذابه ها
پاشو دست منو بگیر ، بریم از این خرابه ها
پاشو از خاک ای نازنین ، پاشو از روی این زمین
روی خاکا نَشین گلم ، پاشو رو دامنم بشین
بمیرم دخترم ، شکسته دندونات
ببینم ؛ چرا سوخته گیسوت
بمیرم دخترم ، چرا قَدّت خَمه
شکسته چرا دست و بازوت
چی شده ای عزیزکم ، نمیبینه چرا چشمات
انقدَر خونیه لبت ، شباهت داری به بابات
تاوله روی پات چرا؟ ، قهری بامن ، فدات چرا؟
چه بلایی اومد سرت؟ ، بگو سوخته موهات چرا؟
گلم گریه نکن ، نکن خون قلبم و
بخواب توی آغوش بابا
بیا و دردات و ، تموم حرفات و
بگو باز توی گوش بابا
قهر نکن دخترم باهام ، تو عزیز دل منی
سوخته موهات ولی هنوز ، دختر خوشگلِ منی
تویی تاج روی سرم ، تا ابد هستی دلبرم
من بابای تو هستم و ، هنوزم هستی دختر
✍بهمن عظیمی
.....
#زمزمه #شب_پنجم_محرم
#زمزمه_حضرت_عبدالله(ع)
رو خاک قتلگاست ، عموی بیکسم
عمویی که مثل بابامه
اگه تیکه تیکه ، بشم ای عمه جون
همین راه و میدم ادامه
احتیاجم داره الان ، شده تنها بذار برم
خنجر شمر رو حنجره ، تو رو زهرا بذار برم
میمیرم تو راه عمو ، تا بشم خونخواه عمو
جونِ ناقابلم میشه ، هِدْیه به پیشگاه عمو
با کلی آرزو ، رسیدم پیش تو
که باشم باتو یار و همراه
اگه زنده به گور ، بشم حتی عمو
نمیرم ازینجا به والله
من بدهکارِتم عمو ، گردنم داری آخه دِین
بابامم راضیه برات ، جون بدم ای عمو حسین
مثل قاسم میدم نشون ، پیشِت هستم تا پای جون
گردن ما حق داری تو ، پدری کردی واسمون
بمیرم واسه ی ، جراحات تنت
بمیرم که اینطور غریبی
تا وقتی زنده ام ، نمیذارم عمو
بشه نزدیکِت نانجیبی
توو گلوم بغض بی کسی ، رو لبم ذکر ربّنا
اومدم تا سپر بشم ، جلو شمشیر دشمنا
خارِ چشمای دشمنم ، مگه از تو دل میکَنَم
وقتشه تا ثابت کنم ، بچه شیر حسن منم
✍#بهمن_عظیمی
👇