.
#نوحه
#زمزمه
#رحلت_پیامبر_اکرم
#سبک_شبهای_جمعه
#شهادت_حضرت_محمد صلی الله علیه وآله
پیغمبر ما پریشان و خسته
بار سفر را غریبانه بسته
بوی جدایی دهد بستر او
زهرای اطهر کنارش نشسته
آه - شده دختر او حزینه
آه زند گه به سر گه به سینه
آه - واویلا واویلا واویلا
@@@@@@
پیغمبر ما غریب غریب است
آن کس که بر درد عالم طبیب است
زهرا دو دست دعا دارد امشب
ذکر لب او به امن یجیب است
آه - بگوید به چشمان گریان
آه - مرا هم ببر ای پدر جان
@@@@@@
گوید پیمبر سخن با نگاهش
سوزد مدینه ز اشک و ز آهش
گوید که جان شما جان زهرا
دیگر مبندید توی کوچه راهش
@@@@@@
#سید_محسن_حسینی✍
#رسول_الله
.......................
#بیست_و_هشتم_صفر
#شهادت_امام_حسن مجتبی علیه السلام
ممنونم امشب من از زهر کینه
حاجت روا شد غریب مدینه
جان بر لبم من اجل شد طبیبم
در خانه خود غریب غریبم
وای - به لب خنده ها دارم امشب
وای - گره وا شد از کارم امشب
وای حسن جان حسن جان حسن جان
@@@@@@
از آه مانده به سینه چه گویم
از کوچه های مدینه چه گویم
با کس نگویم من از تازیانه
من مادرم را آوردم به خانه
وای - همه دست و پاهام می لرزید
وای- دگر مادر من نمی دید
@@@@@@
شد روز روشن برایم شب تار
دیدم که خورده سر او به دیوار
دستش گرفتم که بگیره
گفتم الهی که مادر نمیره
وای - من از روی نیلی چه گویم
وای - من از ضرب سیلی چه گویم
@@@@@@
#سید_محسن_حسینی ✍
........................
#آخر_صفر
#شهادت_امام_رضا
در شهر غربت من از پا فتادم
چشم انتظارم کجایی جوادم
بهر تماشا بیا نازنینم
تنهای تنها بروی زمینم
من که با رنج و غم آشنایم
من علی ابن موسی الرضایم
وای - جوادم جوادم جوادم
@@@@@@
زهر جفا زد شرر بر وجودم
آتش گرفته همه تار و پودم
از ره بیا و در حجره واکن
چشمان من را سوی کربلا کن
وای - جوادم تو هستی طبیبم
وای - به یاد حسین غریبم
@@@@@@
جد غریبم شرر بر سما زد
در پیش عمه حسین دست و پا زد
آمده خبر که ز هم او جدا شد
بر جسم پاره کفن بوریا شد
وای - بسوزد دگر پیکر من
وای وای نباشد به نیزه سر من
@@@@@@
حاج سید محسن حسینی
👇
.
#زمزمه
#شوز
#شهادت_امام_رضا علیه السلام
#سبک_بسمت_گودال_از_خیمه_دویدم
من که علی بن موسی الرضا هستم
تـو شـهـر غـربت من بـار سفر بستم
بیا جواد من بیا جواد من
@@@@@@
ای همه هستم ، هستم تماشایی
بـیـا جــواد من مـــردم ز تنـهـایی
@@@@@@
کسی چه می دونه چها کشیدم من
بـیـا ببین بــر ســر عـبا کشـیدم من
@@@@@@
بیا جگر گوشه شد جگرم پاره
به غیر جان دادن نباشدم چاره
@@@@@@
میان این ححره منم که می نالم
رفتـم ز یـاد امـا بـه یـاد گــودالم
@@@@@@
چها که با جدم در کربلا کردند
در قتلگه او را جدا جدا کردند
@@@@@@
قدری ز جد من به دست زینب بود
قدری ز جـد من به زیــر مـرکب بود
@@@@@@
یه عده در گودال جان کندنش دیدند
او دست و پا می زد همه می خندیدند
@@@@@@
حاج سید محسن حسینی 👇
#آخر_صفر #امام_رضا
....................
#امام_حسن
#شهادت_امام_حسن
زهر جفا هستی تو یار و غمخوارم
صدها گره امشب وا کردی از کارم
فغان و واویلا فغان و واویلا
@@@@@@
زینب تماشا کن که بی طبیبم من
یه عـمر حتـی در خانه غریبم من
@@@@@@
دائم بگویم من بـا دل پـر خـونم
زهر جفا امشب من از تو ممنونم
@@@@@@
زهر جفا امشب دردم دوا کردی
آمدی و من را حاجت روا کردی
@@@@@@
تو کوچه چشمم را به گریه آغشتند
به پیش چشم مـن مــادرم و کشتند
@@@@@@
مادر من شمع و من همچو پروانه
من صاحب خانه بردم سوی خانه
@@@@@@
در کوچه ها دیدم آن روی حکاکی
بوسـه گـرفتم من از چـادر خـاکی
@@@@@@
دیدم گل یاس و تو کوچه ها چیدند
وقتی گل و چیدند همه می خندیدند
@@@@@@
حاج سید محسن حسینی
#بیست_و_هشتم_صفر
....................
#رحلت_پیامبر_اکرم
#شهادت_حضرت_محمد صل الله علیه وآله
بسته شده کم کم چشم رسول الله
خون ریـزد از چشم علی ولی الله
فغان و واویلا فغان و واویلا
@@@@@@
شهر مدینه شد غرق غم و ماتم
بـار سفر بسـته پیغـمـبر خـاتــم
@@@@@@
چشم رسول الله به مثل دریا بود
دل اباالـزهـرا بـه پیش زهـرا بود
@@@@@@
هر لحظه او یاد رخسار نیلی بود
همه به یـاد او ، او یـاد سیلی بود
@@@@@@
می گفت به زهرایش با دیده خونبار
کاشکی نمــونـی تو بین در و دیـــوار
@@@@@@
ای که برای من اشک غمی داری
بعد من ای عمرم عمر کمی داری
@@@@@@
حاج سید محسن حسینی
#رسول_الله
...........................
.
#نوحه #زمزمه
#شهادت_امام_عسکری علیه السلام
#سبک_بسمت_گودال_از_خیمه_دویدم
به هر طرف باشد نگاه من امشب
سامره می سوزد ز آه من امشب
فغان و واویلا فغان و واویلا
@@@@@@
منم که سر تا پا چون شمع سوزانم
بگو کجا هستی ای ماه تابانم
@@@@@@
شوم به قربان دو چشم گریانت
خواهد دلم باشد سرم به دامانت
@@@@@@
بیا که می سوزم چون پر پروانه
به سامرا مردم خیلی غریبانه
@@@@@@
تا آخرین لحظه پیوسته می نالم
رفتم ز یاد اما به یاد گودالم
@@@@@@
اگرچه جان من آمد ز غم برلب
ولی نماندم من زیر سم مرکب
@@@@@@
دانی که در گودال با او چها کردند
جد غریبم را جدا جدا کردند
@@@@@@
غربت جدم رو با چشم خود دیدن
او دست و پا می زد همه می خندیدن
@@@@@@
حاج سید محسن حسینی
هشتم ربیع الاول
........................
#فاطمیه
#حضرت_زهرا سلام الله
چه کوثری داشتیم _ نیلوفری داشتیم
کسی چه می دونه _ چه مادری داشتیم
ای مادرم مادر ای مادرم مادر
@@@@@@
کاشکی چشاش واشه _ دردش مداوا شه
نمی تونه دیگه _ از رو زمین پاشه
@@@@@@
دیگر ندارم من _ نفس توی سینه
دور و برش هستم _ منو نمی بینه
@@@@@@
اونو توی کوچه _ چهل نفر کشتند
به پشت در اون رو _ با میخ در کشتند
@@@@@@
چند وقته بیماره _ همیشه بیداره
از بعد سیلی او _ هر دو چشاش تاره
@@@@@@
حاج سید محسن حسینی
.👇