.
#حضرت_معصومه سلام_الله_علیها
#عاميانه
#مرثيه
#چهارپاره
تو بستر به سختي نفس ميكِشي
تو اين لحظه ها شكل مادر شدي
الان خوب حس ميكنم واسه چي
تو زهراي موسي بن جعفر شدي
چقدر زوده پرپر شدن واسه تو
چقدر زوده واست خميده شدن
شدي فاطمه تا كه سهمت باشه
تو سِنّ جووني شهيده شدن
چقدر داغ ديدي تو يك نصفه روز
با اينكه دلت هيچ طاقت نداشت
بازم شُكر كه مثل زينب ديگه
تَـهِ داستانت اسارت داشت
شنيدن كه داري مياي سمت قم
برا پيشوازت همه اومدن
تا سايه ت رو حتي نبينه يه مرد
زَناشون همه دور تو صف زدن
زمين قم اون روز تو چشم خلق
گمونم كه هم رتبه ي عرش بود
با فرشاي با ارزش و قيمتي
مسير عبور شما فرش بود
قم از كوفه و شام بيزار بود
كه گل ريختن پيش پات مَردُمِش
تا موسي بن جعفر رو راضي كُنَن
چه ها كه نكردن برات مَردُمِش
برات بهترين جاي شهر قم و
قُرُق كرد مُوسيٰ بن خَزرج،كه ما
نباشيم فردا خجالت زده
مثه كوفيا و مثه شاميا
شدي زينب ثاني امّا ديگه
خرابه نشيني نصيبت نشد
روي نيزه ديگه سر مَحرمات
قراره دل بي شكيبت نشد
تو هرجا كه شيرخواره ديدي دلت
حسابي شكست عين خانوم رُباب
ولي ديگه با دست بسته نبُرد
تو رو هيچ كس توي بزم شراب ..
#محمّد_قاسمي✍
.
.
#عامیانه
#محاوره_ای
#فاطمیه
#زبانحال_امام_حسن
من برم به آسمون برم به دریا چی بگم
رفته بودیم فدک و بگیریم اما چی بگم
کوه اگه بشنوه حرفمو کمر خم میکنه
حالا من چیکار کنم برم به بابا چی بگم
امانت دار خوبی برای بابا نبودم
کاش خود بابا میرفت کاشکی که من اونجا نبودم
تا خود خونه نگاهمو ازش میدزدیم
کاش که من اصلا حسن بچه زهرا نبودم
خوب شدش نیومدی ازین به بعدشم نیا
آدمای خوبی پیدا نمیشن تو کوچه ها
راه ما رو بستن و مادرم و کتک زدن
نتونستم یه کلام بهش بگم آخه چرا
سواره با خبر از حال منه پیاده نیست
بغض من بغض گلوگیری بغض ساده نیست
کاش زمین نیفته مادر کسی، حال کسی
بدتر از حال کسی که مادرش افتاده نیست
دیگه من خوب نمیشم آدم سابق نمیشم
شبیه گریه ایم که دیگه هق هق نمیشم
کاش میشد همین الان شیشه زهر و بخورم
اینجوری برا کسی آینه ی دق نمیشم
#بهمن_ترکمان ✍
#امام_حسن
#شهادت_حضرت_زهرا
.
.
#زمزمه
#فولکوریک #عامیانه
#فاطمیه
یادته یه روز تو این شهر چه برو بیایی داشتیم
یادته با بچه هامون چه روز و شبایی داشتیم
یادته که تو نگاهت عرش اعلی رو می دیدم
خنده رو لبام میومد صدا تو تا می شنیدم
حالا امّا خیلی وقته رو تو از من می پوشونی
زیر لب انا الیه راجعون همش می خونی
فاطمه یار جوونم همسر قامت کمونم(2)
*
سه ماهه با گریه های روز و شب ها خو گرفتی
سه ماهه پنهونی از من دست بر پهلو گرفتی
سه ماهه دل بیقراری سه ماهه نفس نداری
سه ماهه که نمی تونی دستتو بالا بیاری
سه ماهه عزا گرفتی قنوت شفا گرفتی
گمونم که حاجتت رو دیگه از خدا گرفتی
فاطمه یار جوونم همسر قامت کمونم(2)
*
گریه کن پسر عمو جان درداتو نریز تو سینه
دوای درد غریبی همینه توی مدینه
گریه کن برای من که صورتم هنوز کبوده
گریه کن برای اونکه شاهد تو کوچه بوده
گریه کن برای زینب که دلش به شور و شینه
همه ی دلواپسی هاش برا حنجر حسینه
فاطمه یار جوونم همسر قامت کمونم(2)
#سبک_یاحسین_غریب_مادر_تویی_ارباب_دل_من
.
.
#فاطمیه
#فولکلور
اونقده دوست دارم دلم میخاد
سروجونمو بهت هدیه کنم
الهی شکر که بازم زنده بودم
فاطمیه براتوگریه کنم
ممنونم که دعوتم کردی بازم
سر این سفره ی اشک روضه هات
ممنونم که رام دادی تو خونه تا
بشینم گریه کنم با بچه هات
دنیا بسته دستمو وا میکنی
پروبالم و توی فاطمیه
من یه عمره که میگیرم ازشما
رزق سالمو توی فاطمیه
بچه ی بدی بودم ولی بازم
مادری کردی برای نوکرت
همه آرزوم اینه قیامتم
مارو جمع کنی باشیم دوروبرت
بیابادست خودت یه بار دیگه
اذن نوکری به این گدا بده
حالاکه سفره داره جمع میشه
مزد نوکریمو کربلا بده
کاش می شد فاطمیه بیام حرم
تاسحر تو باب قبله بمونم
یه شب جمعه بشینم یه گوشه
روضه ی غریب مادر بخونم
دیگه جون توتن نداشتی آقاجون
قصدجنگیدن نداشتی آقاجون
پادشاه هردوعالم بودیو
بمیرم کفن نداشتی آقاجون
بی حیاها توروبی هوازدن
نه فقط شمشیرونیزه هازدن
هرکسی باهرچی میتونس میزد
پیرمرداتوروباعصازدن
اینالبریزنفاق وکینه اند
مملو ازبغض علی توسینه اند
همه ی قاتلای کربلا از
نسل اون اراذل مدینه اند
اونایی که با لگدبه در زدند
یاس پیغمبرو باتبر زدند
علی رو چهار نفر گرفتنو
مادر مارو چهل نفر زدن
#علی_اصغر_شاهسنایی✍
#محاوره_ای
#عامیانه #محاوره
.
.
#فاطمیه
السلام علیک ایتها الصدیقة الشهیده
#یازهرا
منو تنها نزاری ای با مرام
بخون التماسُ از توی صدام
باشه دیگه حرف نزن اما بمون
رو بگیر بازم ز من اما بمون
بمون و درداتو با فضه بگو
حرفای خصوصی تو بگو به او
فدای حجب و حیات بشم نرو
قربون زخم چشات بشم نرو
التماس یلِ خیبر و ببین
رحمی کن به علیِ خانه نشین
بی تو از نفس کشیدن سیر میشم
تو رو بغضِ حسنت بمون پیشم
پس قرارمون چی میشه فاطمه
به خدا هجده بهار خیلی کمه
هنوزم دیر نشده یه کاری کن
با نگات خزونمو بهاری کن
ای بهار نیمه جان بیا نرو
بچه ها مادر می خوان بیا نرو
منم و خجالت از پهلوی تو
علی شرمنده شده از روی تو
نتونستم واسه تو کاری کنم
اون روز کوچه تو رو یاری کنم
جلوم چشمام اسمتو صدا زدن
زنم و مردای بی حیا زدن
پر خراش شد پشت در صورت تو
آتیش افتاد روی سر صورت تو
اومدی تو کوچه با قد کمون
منو دنبال کردی با یه رد خون
هر کی از من کینه داشت تو رو می زد
نمی دونم خورده ای چند تا لگد
قنفذِ که با قلاف به دورته
ردّ پا مغیره رو چادرته
درُ نامردی به پهلوی تو دوخت
تو فقط نسوختی محسن با تو سوخت
سیلیِ سنگین زد و چشاتو بست
جوری که گوشواره توو گوشت شکست
#حضرت_زهرا_سلام_الله_علیها
#حسن_کردی ✍
#عامیانه #محاوره #فولکلور
.
.
#فاطمیه
السلام علیک ایتها الصدیقة الشهیده
#یازهرا
منو تنها نزاری ای با مرام
بخون التماسُ از توی صدام
باشه دیگه حرف نزن اما بمون
رو بگیر بازم ز من اما بمون
بمون و درداتو با فضه بگو
حرفای خصوصی تو بگو به او
فدای حجب و حیات بشم نرو
قربون زخم چشات بشم نرو
التماس یلِ خیبر و ببین
رحمی کن به علیِ خانه نشین
بی تو از نفس کشیدن سیر میشم
تو رو بغضِ حسنت بمون پیشم
پس قرارمون چی میشه فاطمه
به خدا هجده بهار خیلی کمه
هنوزم دیر نشده یه کاری کن
با نگات خزونمو بهاری کن
ای بهار نیمه جان بیا نرو
بچه ها مادر می خوان بیا نرو
منم و خجالت از پهلوی تو
علی شرمنده شده از روی تو
نتونستم واسه تو کاری کنم
اون روز کوچه تو رو یاری کنم
جلوم چشمام اسمتو صدا زدن
زنم و مردای بی حیا زدن
پر خراش شد پشت در صورت تو
آتیش افتاد روی سر صورت تو
اومدی تو کوچه با قد کمون
منو دنبال کردی با یه رد خون
هر کی از من کینه داشت تو رو می زد
نمی دونم خورده ای چند تا لگد
قنفذِ که با قلاف به دورته
ردّ پا مغیره رو چادرته
درُ نامردی به پهلوی تو دوخت
تو فقط نسوختی محسن با تو سوخت
سیلیِ سنگین زد و چشاتو بست
جوری که گوشواره توو گوشت شکست
#حضرت_زهرا_سلام_الله_علیها
#حسن_کردی ✍
#عامیانه #محاوره #فولکلور
.
.
#فاطمیه
السلام علیک ایتها الصدیقة الشهیده
#یازهرا
منو تنها نزاری ای با مرام
بخون التماسُ از توی صدام
باشه دیگه حرف نزن اما بمون
رو بگیر بازم ز من اما بمون
بمون و درداتو با فضه بگو
حرفای خصوصی تو بگو به او
فدای حجب و حیات بشم نرو
قربون زخم چشات بشم نرو
التماس یلِ خیبر و ببین
رحمی کن به علیِ خانه نشین
بی تو از نفس کشیدن سیر میشم
تو رو بغضِ حسنت بمون پیشم
پس قرارمون چی میشه فاطمه
به خدا هجده بهار خیلی کمه
هنوزم دیر نشده یه کاری کن
با نگات خزونمو بهاری کن
ای بهار نیمه جان بیا نرو
بچه ها مادر می خوان بیا نرو
منم و خجالت از پهلوی تو
علی شرمنده شده از روی تو
نتونستم واسه تو کاری کنم
اون روز کوچه تو رو یاری کنم
جلوم چشمام اسمتو صدا زدن
زنم و مردای بی حیا زدن
پر خراش شد پشت در صورت تو
آتیش افتاد روی سر صورت تو
اومدی تو کوچه با قد کمون
منو دنبال کردی با یه رد خون
هر کی از من کینه داشت تو رو می زد
نمی دونم خورده ای چند تا لگد
قنفذِ که با قلاف به دورته
ردّ پا مغیره رو چادرته
درُ نامردی به پهلوی تو دوخت
تو فقط نسوختی محسن با تو سوخت
سیلیِ سنگین زد و چشاتو بست
جوری که گوشواره توو گوشت شکست
#حضرت_زهرا_سلام_الله_علیها
#حسن_کردی ✍
#عامیانه #محاوره #فولکلور
.
.
#فاطمیه
#آجرک_الله_یا_صاحب_الزمان
#زمزمه
خونه بی لبخند زهرا آسمون بی ستاره ست
اینو حیدرت می دونه دنبال یه راه چاره ست
بعد زندگیِ با تو به چی دل خوش کنه حیدر
قلب من رو کن تصور وقتی زینب میگه مادر
با چی حالت خوب می شه ای فدای اون ناز ابروت
جون محسنت نگی که با نگاه به چوب تابوت
کی گمون می کرد یه روزی عوض گهواره ساختن
برا تو تابوت بسازم توو حیات خونه ام من
شبا می پرم ز خواب با صدا خس خس نفس هات
دیگه بی عصا سه ماهه نمی تونی پاشی از جات
با خداحافظی تو جلو چشمام مرگ و دیدم
مثله اون روز پشت در که عبامو روتو کشیدم
سپرم شدی تلافی اُحد و زخمای بسیار
اون نود تا زخم کجا و پهلو و شکاف مسمار
شنیدم که توو حکومت قنفذ از خراج معافه
اشک من میگه که این کار مزد ضربه ی قلافه
قلاف قنفذ چه جوری جلو چشمام با تو لج کرد
میخ در که داغ شد و بعد راهشو به پهلو کج کرد
با فشار درب و دیوار داغ محسن و چشیدی
نمی دونم که چه جوری میخ و از پهلوت کشیدی
ناحلةُ جسم تویی که چیزی از تنت نمونده
ردِ پنجه ی کیه که رُخ ماهتو پوشونده
در و با هیزم سوزوندن آتیشا به بازوت افتاد
بعد این که در شکستش افتادی و در روت افتاد
#حضرت_زهرا_سلام_الله_علیها
#محاوره #عامیانه #فولکلور
#حسن_کردی ✍
.
.
#محاوره #عامیانه
#فاطمیه #حضرت_زهرا
#زبانحال_مولا
توو حیات خونَمون تابوتِـتو
باچشای نیمهباز نگاه نکن
حرفرفتنترو،هیوسطنَکِش
روزگار علی رو سیاه نکن
اوندوتاییکههمینچندروزِ پیش
ظاهراّ برا عیادت اومدن
دیدیاز رویِ حسادت آخرش
زندگیمونو چطور نظر زدن!
مگهمیشهکهفراموشبکنم؟
اونبلاهاییرو که سرت اومد
غرورم جریحهدار شد تا ابد
هرکیهرجور میتونست تورو میزد
دستت از ضرب غلاف تا نشکست
از کمربند علی جدا نشد
بعدِ اونروز دیگهاوضاعِعلی
حتی یک ثانیه روبرا نشد
بعد سهماه هنوزم خوب نشده
زخمیکهرو کِتفو شونهی توئه
توحلالکنکه غریبـیم علتّه
تشییع و دفن شبونهی توئه
دستتو بذار تو دستمو ببین
دستمن داره میلرزه عزیزم
توخودتبگو باید باچهدلی
فرداشب رو اینبدنخاکبریزم؟
#محمد_قاسمی ✍
.