eitaa logo
کانال مداحی عاشقان حضرت زینب(س)
24.1هزار دنبال‌کننده
994 عکس
924 ویدیو
551 فایل
ارائه متن و صوت نوحه، روضه، مرثیه و،،،، مدیریت کانال:شعبانپور @Haram75 ─⊱✾♡✾⊰─ https://eitaa.com/joinchat/2115895304C4149e19122 @Asheghane_hazrat_zeynab 💠 اللّٰهمَّ عَجِّلْ لِوَلِیِّكَ ٱلْفَرَجَ 💠 تعرفه تبلیغات این آیدی👇🏼 @kianatv ─┅─⊱✾♡✾⊰─┅─
مشاهده در ایتا
دانلود
آسمان مي‌خواند امشب قدسيان دف مي‌زنند حوريان کل مي‌کشند و خاکيان کف مي‌زنند شير عاشق کش! کدام آهو دلت را برده است؟ تيغ مرحب جو! کدام ابرو دلت را برده است؟ آسماني بي‌کراني، عاشق دريا شدي آمدي آيينه‌ي «انسيه‌ الحوراء» شدي امشب اي زيباترين! اي دلبر کوثر بيا ! شب شبِ عشق است، اي داماد پيغمبر بيا . «ليله القدر» نگاهش یا علی! اجر تو است او «سلام فيه حتي مطلع الفجر» تو است از ازل در پرده بود آيينه دارش مي‌شوي در عبور از کوچه باغ عشق، يارش مي‌شوي قدّ و بالاي علي از چشم زهرا ديدني‌ست واي‌! وقتي مي‌رسد دريا به دريا ديدني‌ست ماه در امواج برکه ديدني تر مي‌شود قدر زهرا با علي فهميدني تر مي‌شود مانده احمد تا کدامين وجه رب را بنگرد روي حيدر را ببيند يا به زهرا بنگرد اي بلال امشب اذاني را که مي‌خواهي بگو «اشهد ان عليا حجت الله»ي بگو عقد زهرا و علی در آسمانها بسته شد سرنوشت عشق هم بر زلف آنها بسته شد گفت احمد: این زره خرج جهاز دختر است خوب مي‌دانست حيدر بي زره هم حيدر است تا مدینه روح را با حاجیان پر مي‌دهيم دل به مهر کوثر و دستان حيدر مي‌دهيم ازدواج حضرت علی(ع) و حضرت زهرا(س) مبارک باد🌹🌹بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمَنِ الرَّحِيم🌹🌹 ⚘🌷کانال مداحی🌷⚘ لینک کانال:👇👇👇👇 http://eitaa.com/joinchat/2115895304C4149e19122
3. قسمت دوم.mp3
9.31M
(علیه الرحمه) گریز کوتاهی به روضه حضرت علی اکبر(علیه السلام) نصیب هر کس و ناکس نمی شود این بخت قرار بود بمیری خدا شهیدت کرد .. نه پیشوند و نه پسوند ، حر حری تو حسین آمد و آزاد از یزیدت کرد .. شاعر: چنان به سینه فشردی مرا که جز تو اگر بود ،حسین فاطمه ! می‌گفتم اشتباه گرفتی .. من آمدم که تو را با سپاه و تیغ بگیرم مرا به تیر نگاهی تو بی سپاه گرفتی .. چنان تبسم گرمی نشانده‌ای به لبانت که از دل نگرانم مجال آه گرفتی .. رسید زخم سرم تا به دستمال سفیدت تو شرم را هم از این صورت سیاه گرفتی .. شاعر : : بگم یا اباعبدالله : سرِ حر را با دستمال بستی ، اما من امشب یک سنوال دارم ، چرا سر علی اکبر را با دسنمال نبستی ؟ چرا سر جیگرگوشه ات را با دستمال نبستی ؟ خودم جواب خودم رو میدم : میخام بگم آخه این بدن یک زخم نداشت ، بدن ارباً اربا بود ... بدن پاره پاره بود ... فقط آقا یک خواهش ازش داشت ، هی صدا میزد : ولدی علی ، ولدی علی .. یک کلام حرف بزن بابا .. دشمن به هر عضوش تیر از جفا میزد من میزدم فریاد او دست و پا میزد ..
راه نجاتی نیست، بی عشق تو، ای مرد! حال جهان خوش نیست، جان جهان! برگرد دنیا پریشونه، بی‌تاب و حیرونه با صد زبون داره، اسمت رو می‌خونه ای منجی موعود! ای دلبر عالم! دستی بکش، ای عشق! روی سر عالم دنیا بدون تو، آشوبه فرجامِش طوفان شده، برگرد آقای آرامش! ءءء ءءء ءءء ءءء ءءء ءءء آه ای طبیب دردهای ما! کجایی؟ طوفان بپا شد، نوح عاشق‌ها! کجایی؟ گیرد مسیحا هم، شفا از چشمهایت، ای دیدنت، آرامش دنیا! کجایی؟ 🌸🍃
|⇦•«سیدالشهداء مقاومت» زیبا جهت استفاده در ایستگاه های صلواتی و مدارس _ ویژه سالگرد سرادر حاج قاسم سلیمانی _ حاج مهدی سلحشور •ೋ ●•┄༻↷◈↶༺┄•● رفتی ولی ، نوری تابنده‌ای زیبا و زنده‌ای هستی در جان ما، سردار! نام تو را ، با خطی رنگ خون بر خاکی لاله گون نقش زد ایران ما، سردار! «ای سید شهیدان راه مقاومت ما ملت امام حسین و ما ملتِ شهادتیم همه در سایۀ اقتدار و عزم همه در سایه سار ولایتیم» عاشق نمی‌ترسد عاشق نمی‌میرد رود است و با رفتن پایان نمی‌گیرد عزمت، چنان کوه است قلبت، چنان دریا طوفان و آرامش در چشم تو، یک جا اسطوره ‌ای، اما افسانه نه، هستی در بین ما جاری و ماندگار، سردار! می‌ترسد از نام تو تیرگی ای نامت زندگی عشاقت بی‌شمار، سردار! «ای سید شهیدان راه مقاومت ما ملت امام حسین و ما ملتِ شهادتیم همه در سایۀ اقتدار و عزم همه در سایه سار ولایتیم» روشن شده، این راه با روی ماه تو آرام دلها شد راز نگاه تو حک روی این خاک است نامت، سلیمانی! همراه یار، می‌آیی در فتح پایانی شاعر: گروه سرود منتظران
دریایی و دل دادی یک روز، به دریایی این شد که پدید آمد، از عشق تو، دنیایی هم سرّ خدایی تو، هم باغ حیایی تو هم نور دل ساقی، هم مادر سقایی شیدای شکوه تو، تنها دل حیدر نیست عالم همه مجنونند، وقتی که تو لیلایی از نور تو یا کوثر! تا کور شود ابتر، دارد دل پیغمبر، چه ام ابیهایی! مرضیه و راضیه، ریحانه و حانیه منصوره و مستوره، گلخانه‌ی أسمائی معصومه‌ای و عصمت از نام تو می‌جوشد هم کوثر و تسنیمی، هم سدره و طوبایی باغی شده پر برکت، بهتر شده از جنت حالا که زمین دارد، انسیه‌ی حَورایی آن روز چرا محشر نامش نشود؟ آخر آن روز تو می‌آیی، ای جلوه‌ی زیبایی! هم دختر طاهایی، هم همسر مولایی قدر تو ولی این نیست، اینست که زهرایی گفتند که پنهانی، اما به خدا دیدم هر لحظه که درماندم، آن لحظه همان جایی در خواندن تو سوزی است، با ما تو بخوان مادر! «ای پادشه خوبان داد از غم تنهایی» شاعر:
🔹بهار من! تو کجایی؟🔹 در این هوای بهاری شدم دوباره هوایی بهار می‌رسد اما بهار من! تو کجایی؟ چه برکتی، چه نویدی؟ چه سبزه‌ای و چه عیدی؟ به سال نو چه امیدی؟ اگر دوباره نیایی مقلّبانه به قلبم، هوای تازه بنوشان محوّلانه به حالم اشاره کن به دعایی مقدر است به فالم مدبّرانه بتابی خوش است لیل و نهارم اگر نظر بنمایی اگر قرار چنین شد، تو را بهار نبیند چنین نکو ز چه رویی؟ چنین خجسته چرایی؟ اگر چه حُسن‌فروشان به جلوه آمده باشند تو آبروی جهانی، تو روی ماه خدایی به سوی‌ چشمۀ عشقت، اگر که تشنه بیاییم قسم که حضرت باران! همین بهار می‌آیی خودت مگر که به زهرا، توسلی کنی امشب نمی‌رسد گل نرگس! دعای ما که به جایی 📝
. آمدی خـوش آمدی معصـــومـه ی آل عبا خواهر نورانی سلطان علی موسی الرضا دختر موسی بن جعفر ،نورچشم مرتضی خواهر نورانی سلطان علی موسی الرضا جان زهرای بتول وروح دین معصومه ای پاره ی قلب امام هفتمــین معصــومه ای روشنی بخش دل اهل یقین معصومه ای تهنیت می گویدامشب عشق میلاد تو را خواهر نورانی سلطان علی موسی الرضا خانه ی موسی بن جعفر ازتوگلباران شده از تو الطـاف الهـــی شــامل یاران شده خــاک پای تو دوای درد بیمــاران شده نام تو عیـــن دوا و ذکــر تو عیــن شفـا خواهرنورانی سلطان علی موسی الرضا فاطمــه نام تو و زهــراترین دخـتر تویی بعد زینب جـلوه گاه رویش کــوثر تویی هم به زینب وارث وهم وارث مادرتویی ای به عرش و فرش نام غرق نورت آشنا خواهر نورانی سلطان علی موسی الرضا ما همه دلداده ی معصومه در شهر قمیم محــو روی آسمــان و دیــدگان انجمـیم ریـزه خـوار و سـائل کوی امام هـشتمیم می برد ما را به سمت و سـوی کوی آشنا خواهر نورانی سلطان علی موسی الرضا حضرت معصومه،ای بر خاتم ایمان نگین این تـویــی اُم اَبــیهای امــام هفــتمین شهـر یـثرب از قدومت با شقایق‌ها قرین مـهر تو گــردیده ، ای بانوی هسـتی دلربا خواهر نورانی سلطان علی موسی الرضا «یاسر»✍ ............ با نگاهت، می‌زنـم با قدســیان پر، در بهشت می‌گذارم سر،بر این خــاک معطـر، در بهشت آب سقا خــانه‌ات را هـر زمــان نوشـــیده‌ام گوییا نوشـیده‌ام از حــوض کوثر، در بهشت خوانده بودم:«با کریمان کارهادشوارنیست» باز مبهــوتم، در آوردم چــرا سر در بهشت؟ خوب و بد،با هم،میان صحـن تو،پر می‌زنند نیست قانونِ «کبـوتر با کـبوتر...» در بهشت کوه خضـرم، ایسـتاده نـه، که می‌آیـم به سر باهوای عطر تو،چون روز محـشر، در بهشت شهدسوهان‌های شَهرت،برده است از خاطرم طعم آن گندم که خوردم،شام آخر،در بهـشت رفتــم از قــم تا به مشـهد، با قـطـار واژه‌ها تاکه خواندم از برادر،پیش خواهر،در بهـشت گــر چــه دور از آن بهشـت زیــر پای مـادرم، جای مادر،سوی دختر،می‌کشم پر، در بهـشت چشمه‌ی تسنیم و نهرند، اشک‌های چشـم من پیش چشمم ردشد آخر،روضه‌ی در،دربهشت می‌شـود یعنی بخــوانی در قـیامت هم مرا؟ تا بخــوانم از شکــوهت، بار دیگر در بهشت ما به جـــای قبــر پنهـان، زائـر صحـن توایم فاطمه! ما را شفاعت کن،چو مادر،در بهشت ✍ .
. آن ماه که در دامن زهرا بنشیند باید که چنین در دل دنیا بنشیند ای عرش نشین! شأن قدم‌های تو تنها این است که بر شانه‌ی طاها بنشیند حالا که تویی آیه‌ای از سوره‌ی کوثر_ باید که به تفسیر تو مولا بنشیند شد لؤلؤ حُسن تو، فقط قسمت آن دل_ آن دل که به درگاه دو دریا بنشیند آن‌قدر کریمی که فقیر آمد و گفتی: از ماست، بگویید که بالا بنشیند آقای جوانان بهشت است، جماعت! دورِ که نشستید؟ که تنها بنشیند اسلام شما چیست؟ که در آن پسر هند_ جای پسر امّ ابیها بنشیند شاید پسر فاطمه از پای بیفتد اما که شنیده است که از پا بنشیند؟ صلح تو چنان تیر که در چله نشسته‌ست گیرد هدف امروز، که فردا بنشیند * * * در حیرتم از جَعده، چگونه دلش آمد آن زهر، به کام تو دل‌آرا بنشیند؟ این تیر که اینجا کفنت را به تنت دوخت فرداست که بر دیده‌ی سقا بنشیند لعنت به دلِ سنگ و سیاهی که سبب شد داغت به دلِ گنبد خضرا بنشیند شیرین دهن کرببلا، گل‌پسر توست از توست که این‌گونه به دل‌ها بنشیند می‌گفت: عمو! نامه‌ی باباست به دستم برخوان و بگو قاسمت آیا بنشیند؟ با اذن برادر، پسر تو، شب آخر برخاست که خیمه به تماشا بنشیند جسم پسرت، آه! شبیه جگرت شد تا خونِ تو هم، در دل صحرا بنشیند .
. علیهاالسلام 🔹ام الادب🔹 ببین باید چه دریایی از ایمان و یقین باشی، که همراه امیری، چون امیرالمؤمنین باشی ببین باید چقدر احساس باشد در دل شیرت، که در بین زنان، تنها تو عباس‌آفرین باشی شجاعت را، شرافت را، بلاغت را، ولایت را خدا، یک‌جا به تو بخشید، تا اُمّ البنین باشی همه عالم، پسر دارند، تو قرص قمر داری مگر بی‌نور می‌شد، مادر زیباترین باشی؟ مگر بی‌نور می‌شد، در دل خورشید بنشینی؟ تمام عمر با عباس و زینب همنشین باشی گرفتی دستِ ماهی را که از ما دست می‌گیرد رسیدی، باغبانِ غیرةٌ للعالمین باشی رسیدند و فقط پرسیدی از زینب: حسینم کو؟ تویی اُمّ الادب؛ آری! تو باید اینچنین باشی پسرهای تو را کشتند، اما اِرباً اِرباً، نه! نبودی شاهد تکرار اکبر، بر زمین باشی هوای پر کشیدن سوی حق داری و حق داری پس از کرببلا سخت است که اُمّ البنین باشی .
. عاشقم عاشق نامی، منم و عشق امامی غرق در سرّ جوادم، چه امامی و چه نامی دف‌زنان، خواند مدینه: «طَلَعَ البَدرُ عَلَینا» سر زد از خانۀ خورشید، عجب ماه تمامی نُه کبوتر، دل تنگم به حرم کرده روانه تا به تو، از قم و مشهد برسانند سلامی شده‌ای پیرِ جهانی به جوانی و شدم من بندۀ پیر خرابات و عجب لطف مدامی «همه عزّی و جلالی، همه علمی و یقینی همه نوری و سروری، همه جودی و» مرامی آه! اگر نان یتیمی، رسد از خوان کریمی وای! اگر از تو جوادی، برسد جامه و جامی با تو، بی‌خود شدن از خویش؛ چه مستی حلالی! بی تو، چرخیدنِ بی‌عشق؛ چه احرام حرامی! پسر حیدری و خاتم جود است به دستت شود آزاد، نگاهت اگر افتد به غلامی عالمی دل به رضا بسته، رضا دل به تو داده‌ برده‌ای خسرو شیرین! دل سلطان به کلامی باب اگر باب جواد است، در آن گوشه مقیمم بیش از این در همه آفاق، مگر هست مقامی؟ «من از آن روز که در بند تو» هستم، شدم آزاد ندهم هر چه رهایی، به چنین حلقۀ دامی به چه کار آیدم این سر؟ نرسد گر به سرایت بشکند پای طلب، گر نزند سوی تو گامی ای محمد! برسد بعد تو، همنام تو بی‌شک که بر این سلسله، نامش بشود حُسن ختامی نظری کن که دلم را برسانم به طلوعش که خروش قلمم را، برسانم به قیامی 📝 ✍ .
شانه می‌زد تا به گیسوی علی، بنت اسد می‌شنید از هر سرِ مو: «قُلْ هُوَ اللَّهُ أَحَد» مست شد از عطر جاری در هوای خانه‌‌اش به! چه عطری! خوش به حال شانه و دندانه‌اش شانه می‌زد حلقه حلقه، شانه می‌زد مو به مو مو به مو، توحید حق و حلقه حلقه، سِرّ هو می‌رسند عشاق حق و حلقه بر در می‌زنند حلقه بر این در، فقط با عشق حیدر می‌زنند عالمی چون کعبه، از حیرت، دهانش باز شد با محمد، «یاعلی گفتیم و عشق آغاز شد» مانده سر در آوریم از کار این گیسو، هنوز از هزاران نکته‌ی باریک تر از مو، هنوز عاشق تیغ تو را، با هر خم ابرو چه کار؟ مست را با نکته‌ی باریکتر از مو، چه کار؟ پیچ و تاب راه عشق ، از پیچ و تاب زلف توست ﻟﻴﻠﺔ القدر، آن هزارش، با حسابِ زلف توست یا علی! دستان تو، کاری خدایی کرده است عالمی را ﻟﻴﻠﺔ الزلفت، هوایی کرده است آن صراطی را که گفت احمد، زِ مو نازکتر است در معاد عاشقان، یک تار موی حیدر است سِرّ «سُبْحانَ الَّذِی أَسْری»، شبِ گیسوی توست آیه‌ی «اِنّا فَتَحْنا»، نقش بر بازوی توست تیغِ کج، شد عاشقانت را «صِراطَ المُسْتَقیم» یک دعا ما را ست، آن هم: «يَا عَلِيُّ يَا عَظِيم» من نه آن اللهی‌ام، مولا! نه این اللهی‌ام جای من، امن است در ایمان، «امین اللهی‌»ام عاقلان در مکه، گرمِ علم و آگاهی شدند عاشقانِ وجه رب، سوی نجف راهی شدند ساقیِ بزمِ «سَقاهُم رَبُّهُم» هستی، علی‌! از همان روزی که پیمان، پایِ خُم بستی، علی! می‌‌کِشاند باز ما را عاشقی، سوی جنون در هوایت، می‌شویم «السّابقونَ السّابقون» می‌شویم السابقون، در عشقِ تو مولا! به صف می‌شویم السابقون، از شوقِ ایوان نجف 🌺🌺🌺🌺🌺🌺🌺
Monajat_Emam-Zaman_Bahr-Al-olum_1402.mp3
1.92M
🔊 به نماز صبح و شبت سلام و به نور در نسبت سلام... 💐 عجل الله تعالی فرجه الشریف 🎤کربلایی سید حجت لب ما و قصه زلف تو، چه توهمی، چه حکایتی! تو و سر زدن به خیال ما، چه ترحمی، چه عنایتی! به نماز صبح و شبت سلام، و به نور در نَسَبت سلام و به خال کنج لبت سلام، که نشسته با چه ملاحتی به جمال، وارث کوثری، به خدا محمد دیگری به روایتی خود حیدری، چه شباهتی، چه اصالتی! بلغ‌العلی به کمال تو، کشف‌الدجی به جمال تو به تو و به قشنگی خال تو، صلوات هر دم و ساعتی شده پر دو چشم تو ازل، یکی از شراب و یکی عسل نظرت چه کرده در این غزل، که چنین گرفته قرابتی تو که آینه تو که آیتی، تو که آبروی عبادتی تو که با دل همه راحتی، تو قیام کن که قیامتی زد اگر کسی در ِخانه‌ات، دل ماست کرده بهانه‌ات همه جا گرفته نشانه‌ات، به چه حسرتی، به چه حالتی! نه مرا نبین، رصدم نکن، و نظر به خوب و بدم نکن ز درت بیا و ردم نکن، تو که آستان سخاوتی ✍ .
. مریض آمده اما شفا نمی‌خواهد قسم به جان شما جز شما نمی‌خواهد برای پیش تو بودن بهانه‌ای کافی‌ست بهشت لطف کریمان بها نمی‌خواهد دلیل ناله‌ی من یک نگاه محبوب است وگرنه درد غلامان دوا نمی‌خواهد فقیر آمدم و دلشکسته پرسیدم: مگر که شاه خراسان گدا نمی‌خواهد؟ دلم به عشق تو تا آسمان هشتم رفت نماز در حَرَمت «اهدنا» نمی‌خواهد همین قدر که غباری بر آستان باشد رواست حاجت عاشق، دعا نمی‌خواهد تو آشنای خدایی، کدام رهگذری در این جهان غریب آشنا نمی‌خواهد؟ ببین به گوشه‌ی صحنت پناه آوردم مگر کبوتر آواره جا نمی‌خواهد؟ به حکم آنکه «علیک الرفیق ثم طریق» دلم بدون رضا (ع) کربلا نمی‌خواهد خدا مرا به طواف تو مبتلا کرده‌ست طواف کعبه بخواهم، خدا نمی‌خواهد نگفته است، حیا کرده شاعرت آقا نگفته است، نه اینکه عبا نمی‌خواهد شاعر: ✍ .
. آسمان می‌خواند امشب، قدسیان دف می‌زنند حوریان کِل می‌کشند و خاکیان کف می‌زنند شیر عاشق کش! کدام آهو دلت را برده است؟ تیغ مرحب جو! کدام ابرو دلت را برده است؟ آسمانی بی کرانی، عاشق دریا شدی آمدی آیینه‌ی انسیه‌ی حورا شدی امشب ای زیباترین! ای دلبر کوثر بیا! شب، شبِ عشق است، ای داماد پیغمبر بیا! «لیلةُ القدرِ» نگاهش یا علی! اجر تو است او «سلامٌ فیه حَتی مَطلَعِ الفجر» تو است از ازل در پرده بود آیینه‌دارش می‌شوی در عبور از کوچه‌باغ عشق، یارش می‌شوی قدّ و بالای علی از چشم زهرا دیدنی‌ست وای! وقتی می‌رسد دریا به دریا دیدنی‌ست ماه در امواج دریا دیدنی‌تر می‌شود قدر زهرا با علی فهمیدنی‌تر می‌شود مانده احمد تا کدامین وجه رب را بنگرد روی حیدر را ببیند یا به زهرا بنگرد ای بلال! امشب اذانی را که می‌خواهی بگو «اَشهدُ اَنَّ علیاً حجتُ الله»ی بگو عقد زهرا و علی در آسمان‌ها بسته شد سرنوشت عشق هم بر زلف آن‌ها بسته شد گفت احمد: این زره خرج جهاز دختر است خوب می‌دانست حیدر بی زره هم حیدر است تا در میخانه امشب روح را پر می‌دهیم دل به چشم کوثر و دستان حیدر می‌دهیم ✍ .
🏴 🏴 ▪️▪️▪️▪️▪️▪️▪️▪️▪️▪️▪️ این قدر بگو غریب و مظلوم چرا؟ از مجلس اوست، شیعه محروم چرا؟ زهرا! تو مگر که چند دختر داری؟ پنهان شده نام «امّ‌کلثوم» چرا؟ 🥀🥀🥀 غم بر دل هر پیر و جوان است امشب ماتم زده بغض آسمان است امشب در سوگ غریبانه‌ی «امّ‌کلثوم» محزون، دل صاحب الزّمان است امشب 🥀🥀🥀 تا آخر خط به خاطر مکتب رفت جانش اگر آمد از جفا بر لب، رفت در مهر و وفا بر «امّ‌کلثوم» نگر دنبال حسین، همره زینب رفت 🥀🥀🥀 در راه شما هر که قدم بگذارد پا در حرم جود و کرم بگذارد فردا نکند شفاعت از او زهرا در حقّ شما کسی که کم بگذارد 🥀🥀🥀 آن شب که پدر به خانه، مهمان تو بود تو جان پدر بودی و او جان تو بود آن کس که تمام خلق مهمان وی‌اند آن شب به سر سفره‌ی احسان تو بود 🥀🥀🥀 ای مرهم زخم دل و غم‌خوار پدر! هم غم‌خور مادریّ و هم یار پدر در لیله‌ی قدرِ آخرِ عمرِ علی شد مهر تو، سفره‌دار افطار پدر 🥀🥀🥀 داغ است، دل لاله‌ی صد چاک دمشق زآن گل که بُوَد به تربت پاک دمشق خورشید به سوگ «امّ‌کلثوم» گریست تا ماه مدینه خفت در خاک دمشق 🥀🥀🥀 هم ماه مدینه است و هم زهره‌ی شام همه عمّه و هم خواهر و هم دخت امام ای دوست! اگر سوریه رفتی برسان از جانب ما به «امّ‌کلثوم»، سلام 🥀🥀🥀 در دفتر عشق، حرف منظوم شدم تا آینه‌دار پنج معصوم شدم هر کس به ردیف عشق نامی را خواند من خادم بیت «امّ‌کلثوم» شدم 🥀🥀🥀 هم دختر خورشیدی و هم دختر ماه هم خواهر مجتبی و هم خواهر شاه بعد از سخنان تو بگفتا زینب: لا حول و لا قوّة الّا بالله 🥀🥀🥀 باید که تو را به برج دین، کوکب گفت باید که تو را حافظ این مکتب گفت در قدر و جلال و عزّت و فضل و شرف باید که تو را شریکة الزّینب گفت
Namahang Mano Karbala 1403 Rasoli [Mohjat_Net].mp3
1.67M
🎤 گرچه باور نمیکنم اما منم و کربلا خدا را شکر مردم آقای مهربانم باز راه داده مرا خدا را شکر حالا منمو چشم ترمو باران اباعبدالله حالا منمو کوه غممو درمان اباعبدالله ای به قربان اباعبدالله **** کربلایی و مبتلا داری شهر عشقی برو بیا داری بر سر قدس و کعبه جا داری با دو گنبد طلا خدا را شکر حالا منمو چشم ترمو باران اباعبدالله حالا منمو کوه غممو درمان اباعبدالله ای به قربان اباعبدالله **** هرکه دل بی قرار عباس است کارِ دل نیست کارِ عباس است هرکه پروردگار عباس است اوست تنها خدا – خدا را شکر درد ما چیست عاشقی مستی ای که درمان دردها هستی اینکه لطفت نکرده تا حالا درد ما را دوا خدا را شکر حالا منمو چشم ترمو باران اباعبدالله حالا منمو کوه غممو درمان اباعبدالله ای به قربان اباعبدالله شعر: من و کربلا 1403
Namahang Mano Karbala 1403 Rasoli [Mohjat_Net].mp3
1.67M
🎤 گرچه باور نمیکنم اما منم و کربلا خدا را شکر مردم آقای مهربانم باز راه داده مرا خدا را شکر حالا منمو چشم ترمو باران اباعبدالله حالا منمو کوه غممو درمان اباعبدالله ای به قربان اباعبدالله **** کربلایی و مبتلا داری شهر عشقی برو بیا داری بر سر قدس و کعبه جا داری با دو گنبد طلا خدا را شکر حالا منمو چشم ترمو باران اباعبدالله حالا منمو کوه غممو درمان اباعبدالله ای به قربان اباعبدالله **** هرکه دل بی قرار عباس است کارِ دل نیست کارِ عباس است هرکه پروردگار عباس است اوست تنها خدا – خدا را شکر درد ما چیست عاشقی مستی ای که درمان دردها هستی اینکه لطفت نکرده تا حالا درد ما را دوا خدا را شکر حالا منمو چشم ترمو باران اباعبدالله حالا منمو کوه غممو درمان اباعبدالله ای به قربان اباعبدالله شعر: من و کربلا 1403
Namahang Mano Karbala 1403 Rasoli [Mohjat_Net].mp3
1.67M
🎤 گرچه باور نمیکنم اما منم و کربلا خدا را شکر مردم آقای مهربانم باز راه داده مرا خدا را شکر حالا منمو چشم ترمو باران اباعبدالله حالا منمو کوه غممو درمان اباعبدالله ای به قربان اباعبدالله **** کربلایی و مبتلا داری شهر عشقی برو بیا داری بر سر قدس و کعبه جا داری با دو گنبد طلا خدا را شکر حالا منمو چشم ترمو باران اباعبدالله حالا منمو کوه غممو درمان اباعبدالله ای به قربان اباعبدالله **** هرکه دل بی قرار عباس است کارِ دل نیست کارِ عباس است هرکه پروردگار عباس است اوست تنها خدا – خدا را شکر درد ما چیست عاشقی مستی ای که درمان دردها هستی اینکه لطفت نکرده تا حالا درد ما را دوا خدا را شکر حالا منمو چشم ترمو باران اباعبدالله حالا منمو کوه غممو درمان اباعبدالله ای به قربان اباعبدالله شعر: من و کربلا 1403 🔹
. علیه_السلام سامرا، از غم تو، جامه‌دران است هنوز چشم «نرگس» به جمالت، نگران است هنوز دل شهزاده‌ی روم، آینه‌ی دلبری‌ت تاک‌ها مست تو و این لقب عسکری‌ت پسر حضرت هادی! به فدایت پدرم پدر حضرت مهدی! به فدایت پسرم حج نرفتی تو، ولی قبله‌ی حاجات شدی تو خودت، عین صفا، مشعر و میقات شدی کعبه، یک چاردهم، بی تو صفا کم دارد بی تو، یک چاردهم، عطر خدا کم دارد ماه زیبا ! حسنِ دوم زهرا ! برخیز مهدی‌ت دل نگرانت شده، بابا ! برخیز باز هم جانِ جهان را، تو در آغوش بگیر صاحب عصر و زمان را، تو در آغوش بگیر روی زانو بنشان آینه‌ی طاها را تو ببوس از طرف ما، پسر زهرا را غم پرپر شدنِ چون تو کریمی، سخت است به رقیه قسم! آقا ! که یتیمی سخت است ✍ .