eitaa logo
کانال مداحی باسبک عاشقان حضرت زینب(س)
32.3هزار دنبال‌کننده
1.6هزار عکس
1.4هزار ویدیو
809 فایل
ارائه متن و صوت نوحه، روضه، مرثیه و،،،، مدیریت کانال:شعبانپور ─⊱✾♡✾⊰─ https://eitaa.com/joinchat/2115895304C4149e19122 @Asheghane_hazrat_zeynab 💠 اللّٰهمَّ عَجِّلْ لِوَلِیِّكَ ٱلْفَرَجَ 💠 تعرفه تبلیغات این آیدی👇🏼 @kianatv ─┅─⊱✾♡✾⊰─┅─
مشاهده در ایتا
دانلود
. ✍ چشم های به در خداحافظ لحظات سحر خداحافظ روزهای مقدس رمضان لحظات غریب تا به اذان حال و احوال قبل افطاری قدرهای بلند بیداری چه قدر مانده است تا ساحل رمضان رفت ای دل غافل رمضان رفت کوله بارت چیست؟ نکند جز گناه در آن نیست؟ شب بیست و نهم بخوان و بسوز به خودت آمدی در این سی روز؟ کاری اصلا برای دل کردی؟ باید امشب به خویش برگردی روزها را مرور کن آری حاصلت چیست از چه بیزاری؟ از گناه و دروغ و صد رنگی؟ ای بمیری که مایهء ننگی ای بمیری من دروغ و ریا شب آخر شده به خویش بیا دست بردار از دغل بازی به چه چیزت هنوز می نازی؟ به گناهان بیشتر ز حدت؟ به فریب و به کارهای بدت؟ راه را اشتباه برگشتی باز هم با گناه برگشتی داشتی سوی دوست میرفتی آه با یک نگاه برگشتی نفس، بیچاره کرده ست تو را شب آخر شده به خویش بیا راه باز است تو نمی بینی میوه ی بغض را نمی چینی خویشتن را بشوی پس با اشک دست بر دامن توام یا اشک اشک تنها چراغ این راه است از مسیر درست آگاه است دست خود را بده به دست چراغ تا کبوتر شود دوباره کلاغ تا پر و بال در حرم بزند توی باب الرضا قدم بزند شب بیست و نهم چه مایوسی تو که مثل کبوتر طوسی گاه در پشت پنجره فولاد گاه در کنج صحن گوهرشاد دل تو سنگ مرمر حرم است تا به اذن دخول یک قدم است السلام علیک که دلتنگم ای بمیرم که مایه ی ننگم ای بمیرم که زائرت نشدم بیست و نه روز شاعرت نشدم به من خسته هم نگاهی کن دل من را دوباره راهی کن ⏹ .
. دیدی رمضان رفته و پر باز نکردم ماه تو گذشت عاشقی آغاز نکردم من پست غلامی تو احراز نکردم تا خیمه گَهِ سبز تو پرواز نکردم ساقی بده جامی که تو را درک نکردم شاید که دگر میکده را درک نکردم من لایق مهمانی ات ای یار نبودم من قابل الطاف تو ای یار نبودم بودم به حضور تو و انگار نبودم در محضر تو بودم و ای یار نبودم من بار دگر خسته و تنها شدم ای وای شرمنده ی تو یوسف زهرا شدم ای وای شبهای مناجات و دعا رفت ز دستم فیض سحرِ ذکر خدا رفت ز دست یک ماه نه یک عمر صفا رفت ز دستم هم سفرگی با شهدا رفت ز دستم جا مانده ترین رهرو این جاده منم من از پا و نفس بین ره افتاده منم من راضی شو ز من گرچه گنه کار و حقیرم بنگر به اَجِرناییِ احسانِ مجیرم بیمار گناهم چه کنم غافلم ای دوست بنما تو به در که عرفه شاملم ای دوست من جز تو کسی را گل زهرا نَسِتایَم شکرانه به جا آورم از این که گدایم با عشق تو میسوزم و میسازم و آیم تا آنکه زنی در حرمت قفل به پایم بر ما که فقیرانِ رهِ تزکیه هستیم عیدی بده ما مستحق فطریه هستیم ای آنکه تو صاحب به زمین و به زمانی هستی به کنار همه و باز نهانی فرزند رضا ضامن عشاق جهانی ای کاش نمازی به صف فطر بخوانی هرکس که از او قلب تو دلدار رضا شد داریم یقین روزیِ او کرب و بلا شد یادش بخیر لحظه ی افطار تشنگی نام حسین گفتنِ ما التزام شد دست ادب به سینه نهادم به سوی او اشکم روانم و ذکر لبم السلام شد وای از دمی که خنده ی کوفی جماعتان بر زخم بی شمار تنش التیام شد هرکس به نوبه ی خودش از او بها گرفت وقتی میان قتلگهش ازدحام شد وداع با ماه رمضان
@babolharam_net4_5810015742648652244.mp3
زمان: حجم: 15.33M
به نفسِ سید رضا نریمانی حالا که اومده شبای آخر بیا به حقِّ عاشقات صدام کن خودت میدونی خیلی رو سیاهم مهمونتو‌ مَحل بده نگاه کن شرمنده ی خوبیاتم، خدا جون دستای خالیمو‌ برات آوردم گناهامو ندید بگیر مهربون من که میدونم آبروتو بردم سرم پایینه از خجالت ولی ببین چشام ابری و بارونیه دل نگرونم برا این که دیگه لحظه های آخره مهمونیه چی میشه بیدار شم از این غفلتام باید دیگه خودم‌ رو‌ پیدا کنم بسه دیگه گناه، میخوام‌ دلم رو با گریه به حسین احیا کنم گریه برا منی که کم آوردم مثل دوای درد بی درمونه گریه خوبه فقط برای حسین خوش به حال چشمایی که گریونه گریه صلاحه و با چشم‌ گریون میخوام‌ برا آقام‌ غلامی کنم میخوام اگه بهم اجازه بده به محضرش عرض سلامی کنم سلام آقای مظلوم‌ و غریبم به درد تو‌ نمیخورم میدونم بغضِ زیارت گلومو‌ گرفته با گریه رو به حرمت میخونم کرب و بلات من و دیوونه کرده خیلی دلم خسته شده کاری کن این دلی که زدم به نامت سند سراغتو داره میگیره هرشب ناخود آگاه دلم میگه داد بزن ای امون‌از دل صبور زینب... .
. بی تو همه ی دقیقه هام غصّه و درده دنیایی که تو نباشی بی روحه و سرده سخته که بدونم تویی آواره ی صحرا از یاد همه رفته که بابامونه تنها آقا بگو چطور           ببینه نوکرت نشسته دشمنت        به روی منبرت ببین دلامونه     به حال احتضار کی میرسی آقا       با تیغ ذوالفقار العجل یا صاحب الزمان.... 🌸🌸 تو بین بیابونی و ما چه بی خیالیم تنها داریم ادعا که در فکر وصالیم جار میزنیم هر جا که به راه تو نشستیم اما دلتو همیشه با گناه شکستیم شرمنده،ما شدیم            دلیل محنتت کاری نکرده ایم            برای غربتت صبح و مساء شده            کار تو اشک و آه اونجوری که باید         نداری چشم به راه العجل یا صاحب الزمان.... 🌸🌸 داره میره ماه رمضان،ماه عبادت اما نشد از تو خبر ای ماه ولایت داره میخونه علی تو رو گوشه ی محراب خونده تو رو وقت رفتنش،زینب ِ بی تاب حسن بعد از پدر               تو رو زده صدا گفته حسین بیا        خون خواه مرتضی در بین فتنه ها       شد ذکر شیعیان الغوث و الامان       یا صاحب الزمان العجل یا صاحب الزمان.... 🌸🌸 یارب برسون منتقمو به حقّ ارباب به حقّ تن رها شده به زیر آفتاب به حقّ غریبی که شده غرق جسارت پیراهن و عمامه ی او ،رفته به غارت جلوی خواهرش       سرش شده جدا رفته تا شهر شام       به روی نیزه ها میون هلهله     خولی سرش رو برد یه ساربون رسید     انگشترش رو برد العجل یا صاحب الزمان.... ✍علی مهدوی نسب(عبدالمحسن) .
. 🍃 مناجات با 🍃بند اول داره مهمونی تموم میشه خدا دیگه از ماه رمضون میشیم جدا داره جمع میشه بساط سحر و سفره ی با صفای افطاریا چه زود گذشت ماه رمضون یادش بخیر دم اذون سلام میدادیم به حسین با این لبای تشنمون الوداع ماهه رمضون 🍃بند دوم تو بهم اشک سحر دادی خدا لیاقت دادی بشم دست به دعا شبای قدر قَسمت دادم تو رو به همون فرق سری که شد دوتا الوداع ای اشک سحر جوشن کبیر،قرآن به سر خوندم تورو نیمه شبی گرفتم از تو بال و پر الوداع ماهه رمضون 🍃بند سوم گرفتم از تو نور تو این روز و شبا دلم رو پر دادم به سمتت ای خدا به این امید که تو مُقَّدر بکنی تا اربعین برم پیاده کربلا نذار که ناامیدم برم ای صاحب جود و کرم حق شهید کربلا قِسمت من بکن حرم الوداع ماهه رمضون ✍♩کربلایی امیرحسین سلطانی .👇
🥀زمزمه مناجات وداع با ماه مبارک رمضان الوداع ماه خدایی الوداع آمده وقت جدایی الوداع میشوی از ما جدا الوداع شهر الدعا الوداع ماه خدا الوداع دریای رحمت الوداع الوداع شهرالضیافت الوداع آمدی همچو نسیم میروی شهرالکریم الوداع ماه خدا الوداع ای ماه قرآن الوداع الوداع ای ماه غفران الوداع ماه آشتی با خدا الوداع شهر الهدا الوداع ماه خدا در تو شد بسته همه تقدیر ما هم خدا بگذشته از تقصیر ما شد منور قلب ما در تو ای ماه خدا الوداع ماه خدا شد ز نور تو دل من منجلی آمدم شبهای قدرت با علی دیده ای چشم ترم میروی نیست باورم الوداع ماه خدا ✍کربلایی امیرحسین سلطانی 👇
. 🍃 مناجات با 🍃بند اول داره مهمونی تموم میشه خدا دیگه از ماه رمضون میشیم جدا داره جمع میشه بساط سحر و سفره ی با صفای افطاریا چه زود گذشت ماه رمضون یادش بخیر دم اذون سلام میدادیم به حسین با این لبای تشنمون الوداع ماهه رمضون 🍃بند دوم تو بهم اشک سحر دادی خدا لیاقت دادی بشم دست به دعا شبای قدر قَسمت دادم تو رو به همون فرق سری که شد دوتا الوداع ای اشک سحر جوشن کبیر،قرآن به سر خوندم تورو نیمه شبی گرفتم از تو بال و پر الوداع ماهه رمضون 🍃بند سوم گرفتم از تو نور تو این روز و شبا دلم رو پر دادم به سمتت ای خدا به این امید که تو مُقَّدر بکنی تا اربعین برم پیاده کربلا نذار که ناامیدم برم ای صاحب جود و کرم حق شهید کربلا قِسمت من بکن حرم الوداع ماهه رمضون ✍♩کربلایی امیرحسین سلطانی .👇
🥀زمزمه مناجات وداع با ماه مبارک رمضان الوداع ماه خدایی الوداع آمده وقت جدایی الوداع میشوی از ما جدا الوداع شهر الدعا الوداع ماه خدا الوداع دریای رحمت الوداع الوداع شهرالضیافت الوداع آمدی همچو نسیم میروی شهرالکریم الوداع ماه خدا الوداع ای ماه قرآن الوداع الوداع ای ماه غفران الوداع ماه آشتی با خدا الوداع شهر الهدا الوداع ماه خدا در تو شد بسته همه تقدیر ما هم خدا بگذشته از تقصیر ما شد منور قلب ما در تو ای ماه خدا الوداع ماه خدا شد ز نور تو دل من منجلی آمدم شبهای قدرت با علی دیده ای چشم ترم میروی نیست باورم الوداع ماه خدا ✍کربلایی امیرحسین سلطانی 👇
. لطف حق تا به ابد ، شامل احوال من است کرمش فخر و مباهات به امثال من است روزهای رمضان رو به تمامی است ، ولی... روضه ی شاه کرم روزی یک سال من است روزه و حال مناجات که خوب است ، ولی... روضه ی خون خدا افضل اعمال من است پدرم گفت ، بگویم : همه جا ذکر حسین نام ارباب ، کلید همه افعال من است بعد یک ماه غم و گریه ی بر تشنگی اش دیدن کرب و بلا مقصد آمال من است شکر دارد بخدا ، فاطمه در روز جزا مادرانه وسط معرکه دنبال من است مادرش گفت: "بنی" وسط کرب و بلا قتلگاه پسرم نیست ، که گودال من است عصر آن روز دهم خواهرش آواره شد و... گفت با گریه : که این گوهر پامال من است .
مناجات و گریز به امام رضا علیه السلام بتکان سفره و رزق سحرم را برسان نیمه شب روزی چشمان ترم را برسان سفره را جمع نکن تازه من عادت کردم وقت رفتن شده بارِ سفرم را برسان می دهی در رمضان توشهٔ یک ساله من برکتِ کاسبیِ بی ضررم را برسان کمِ من را تو کریمانه زیادش کردی سودِ این سائلی مختصرم را برسان روزهٔ ناقص من را به علی کامل کن جلوی آتش دوزخ سپرم را برسان هر سحر یاد سحرهای نجف افتادم جان زهرا دمِ آخر پدرم را برسان از ازل کار مرا دست حسن جان دادی پس به فریادِ من ارباب کرم را برسان غم ندارم که پناهم ابی عبدالله است فطرس سوخته ام، بال و پرم را برسان دل من تنگ شده کرببلا می خواهد بر مشامم سحری بوی حرم را برسان بارها خانهٔ سلطان خراسان رفتم وقت جان دادن من تاج سرم را برسان وسط حجره غریبانه به خود می‌پیچید ناله می کرد خدایا پسرم را برسان دست و پا می زد و می گفت جوادم بابا با لبت چارهٔ درد جگرم را برسان . صورتم و خاکی و چشمان ترم تار شده در سیاهی نگاهم قمرم را برسان ✍ ‌......... ماه خوب عاشقی دارد به پایان می‌رسد لحظه‌ی تودیع مهماندار و مهمان می‌رسد آسمان چشم‌های عاشقان ابری شده مثل این سی شب، دوباره بوی باران می‌رسد پشت پایش از دو چشمم رودی از خون می‌رود از هراس دوری‌اش دارد به لب جان می‌رسد گوئیا دیروز بود این سفره را انداختند طرفة العینی گذشت و وقت هجران می‌رسد با مجیر و با ابوحمزه چه حالی داشتیم زود دارد افتتاح ما به پایان می‌رسد بی سر و پا آمدم، حالا سراپا ثروتم آری آری بر فقیران لطف سلطان می‌رسد مثل من بی آبرویی را به کویش راه داد این فقط از خُلق نیکوی کریمان می‌رسد آنقَدَر بخشید از خیل گناه آلوده‌گان تا که آوای فغان از بند شیطان می‌رسد تا به قدر ذره‌ای مژگان من نمناک شد دیدم از دریای رحمت، موج غفران می‌رسد تا که گفتم "بالحسین العفو"، دستم را گرفت لطف او بر ما پس از ذکر "حسین جان" می‌رسد هرشب اینجا پا به پای ما، خدا هم روضه خواند ناله‌ی واویلتا از عرش رحمان می‌رسد :: در میان نهری از خون، جان زینب بی سلاح چکمه پوشی سنگ دل با تیغ برّان می‌رسد عطر سیب پیکرش گودال را پُر کرد و بعد بویی از پیراهن یوسف به کنعان می‌رسد :: وعده‌ی ما اربعین، پای پیاده از نجف کربلا! آغوش خود بگشا! که مهمان می‌رسد ✍ .
. این آخرین شبی‌ست که بیدار بوده‌ام چشم انتظار لحظه‌ی دیدار بوده‌ام این آخرین دقایق مهمانی است و من تا صبح، پای صحبت دلدار بوده‌ام شکرخدا که سی شب اگر خواب مانده‌ام وقت نماز صبح خبردار بوده‌ام سی روز گوش من به اذان بود و نام تو سی مغرب از اهالی افطار بوده‌ام یک سال من اسیر دل خویش بودم و یک ماه را به دوست بدهکار بوده‌ام بر من گذشت یک رمضان دگر! بگو آیا پسند چشم تو اینبار بوده‌ام؟! ای ماه! یک نظر کن و شرمنده کن مرا شرمنده‌ی نگاه تو بسیار بوده‌ام... ✍ .................. ماه خوب عاشقی دارد به پایان می‌رسد لحظه‌ی تودیع مهماندار و مهمان می‌رسد آسمان چشم‌های عاشقان ابری شده مثل این سی شب، دوباره بوی باران می‌رسد پشت پایش از دو چشمم رودی از خون می‌رود از هراس دوری‌اش دارد به لب جان می‌رسد گوئیا دیروز بود این سفره را انداختند طرفة العینی گذشت و وقت هجران می‌رسد با مجیر و با ابوحمزه چه حالی داشتیم زود دارد افتتاح ما به پایان می‌رسد بی سر و پا آمدم، حالا سراپا ثروتم آری آری بر فقیران لطف سلطان می‌رسد مثل من بی آبرویی را به کویش راه داد این فقط از خُلق نیکوی کریمان می‌رسد آنقَدَر بخشید از خیل گناه آلوده‌گان تا که آوای فغان از بند شیطان می‌رسد تا به قدر ذره‌ای مژگان من نمناک شد دیدم از دریای رحمت، موج غفران می‌رسد تا که گفتم "بالحسین العفو"، دستم را گرفت لطف او بر ما پس از ذکر "حسین جان" می‌رسد هرشب اینجا پا به پای ما، خدا هم روضه خواند ناله‌ی واویلتا از عرش رحمان می‌رسد :: در میان نهری از خون، جان زینب بی سلاح چکمه پوشی سنگ دل با تیغ برّان می‌رسد عطر سیب پیکرش گودال را پُر کرد و بعد بویی از پیراهن یوسف به کنعان می‌رسد :: وعده‌ی ما اربعین، پای پیاده از نجف کربلا! آغوش خود بگشا! که مهمان می‌رسد .
Mohjat.NetEid Fetr 1403 Taheri [Mohjat_Net] (1).mp3
زمان: حجم: 3.81M
خبر رسید که عید سعید می آید بیا که در دل ما با تو عید می آید بدون تو رمضان رفت با چه رویی باز بدون روی تو ماهی جدید می آید از این حسینیه تا آسمان صدای دلی که در هوای تو سی شب تپید می آید مرور میکنم این سالنامه را پس کی زمان وصل تو در سررسید می آید نگفتی انچه که میخواستی شدم یا نه نگاه کن به نظر که بعید می آید شب زیارتیِ کربلاست دارد باز شمیم تربت شاه شهید می آید هلال ماه دمید است و بر لبم نامِ کسی که از غم مولا خمید می آید چگونه ضربه به در خورده است که عمریست به سمت پهلوی مادر شدید می آید صدای گریه ی زهرا نمیرسید از بس صدای خنده ی مردی پلید می آید نه عید فطر نه قربان نه جمعه و نه غدیر چو منتقم برسد روز عید می آید عید فطر؛ وداع با رمضان عید فطر 1403 .