eitaa logo
کانال مداحی عاشقان حضرت زینب(س)
24.1هزار دنبال‌کننده
994 عکس
924 ویدیو
551 فایل
ارائه متن و صوت نوحه، روضه، مرثیه و،،،، مدیریت کانال:شعبانپور @Haram75 ─⊱✾♡✾⊰─ https://eitaa.com/joinchat/2115895304C4149e19122 @Asheghane_hazrat_zeynab 💠 اللّٰهمَّ عَجِّلْ لِوَلِیِّكَ ٱلْفَرَجَ 💠 تعرفه تبلیغات این آیدی👇🏼 @kianatv ─┅─⊱✾♡✾⊰─┅─
مشاهده در ایتا
دانلود
. 📋 🗓 محرم ۱۴۰۳ 🎤 با نوای حاج محـــــمود کریـــــمی ــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ إن حرمتَنی از حرم من کجارو دارم برم من برا رسیدن به تو باید از خودم بگذرم هم مبدا و هم مقصد و هم راهی کوتاه‌ترین سیر الی‌اللهی معشوق نبوده قبل تو شاهی معشوق نبوده بعد تو شاهی من بی‌تو پوچم ای عشق من بی‌تو هیچم ای عشق در زلف چون کمندت آخر می‌پیچم ای عشق هرجا صحبت از ساقیه ماجرای مشتاقیه غیر تو همه فانی و نور تو هو الباقیه با سجده به تربتت سرافرازم بالاتر از اندیشه‌ی پروازم من قبل تولّدم، برات مُردم ای نام تو بهترین سرآغازم بی‌تو یه‌نفس خیلیه عشق بی‌تو، بی‌میلیه اون‌که شده مجنون تو سرسلسله‌ی لیلیه من غیر تو با کسی نمی‌جوشم مشکیمو فقط برا تو می‌پوشم با این‌که نداره اشک من قدری من حتّی یه‌قطرشم نمی‌فروشم ــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ 🏷 .👇
. 📋 🗓 شب سوم محرم ۱۴۰۳ 🎤 با نوای حاج محمود کریمی ــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ پنجه‌ی خصم، پر از موی پریشان من است عمّه، گریان من است سر بابای من امروز به دامان من است عمّه گریان من است عمّه‌جان! کنج خرابه، بیت‌الاحزان من است شاه، گریان من است مادرم زهرای اطهر، موپریشان من است شاه، گریان من است عمّه! بابا آمده؛ برخیز تا کاری کنیم آبروداری کنیم با لباس پاره باید میهمان‌داری کنیم آبروداری کنیم گوشه‌ی ویرانه را کرب‌وبلایت می‌کنم جان فدایت می‌کنم بوسه‌ای می‌گیرم و شکر لقایت می‌کنم جان فدایت می‌کنم کنج این ویران‌سرا، خورشید زهرا آمده عمّه! بابا آمده بی عمو عبّاس و اکبر از چه تنها آمده؟! عمّه! بابا آمده ای سر بی تن که در ویرانه، میهمان منی بهتر از جان منی یوسف زهرایی و میهمان کنعان منی بهتر از جان منی از سفر برگشته و میهمان دامان منی بهتر از جان منی با لبان خیزرانی، مرثیه‌خوان منی بهتر از جان منی گرچه از هجران تو، کوهی پر از دردم پدر کم نیاوردم پدر شام را با گریه‌ام، ویرانه‌ای کردم پدر کم نیاوردم پدر من اگر گریه کنم، عرش خدا می‌لرزد نوه‌ی زهرایم پای این سر، به‌خدا جان بدهم می‌ارزد نوه‌ی زهرایم امشب آغوشم شبیه سینه‌ی خیرالنّساست جای شاه کربلاست دامن خاکی من، هم‌رتبه‌ی عرش خداست جای شاه کربلاست گوشه‌ی ویرانه می‌میرم؛ حرم برپا کنم دختر زهرا منم ذکر یاعبّاس می‌گیرم، علم برپا کنم دختر زهرا منم پیش چشمش، بازکن چشمان بی‌سوی مرا شانه کن موی مرا عمّه! بابا آمده؛ آبی بزن رووی مرا شانه کن، موی مرا ــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ 🏷 .👇
. سرِ انکار ، آخر کار ، خواهد رفت بر دارش خدایا جان من را هم اگر راضی است بردارش چرا راضی شوم بر بیعتی که از همان اول به سقط بار آتشبار زهرا بسته شد بارش؟ چرا دنیا نیامد؟ پاسخش در روزگاران است که تا روز قیامت باز خواهد ماند طومارش مگر جبریل هم تاب و توان دارد که بنویسد به صد لوح و قلم ؟ گیرم که اسرافیل هم یارش چرا راهیِ آن راهی شوم که با لگد ، آن را برای پیروان خود حسابی کرد هموارش اگرچه خواست زنده زنده در گورش کند اما ببین در سورۀ تکویر پیچیده است اَخبارش سقیفه خانۀ خود را بنا دارد بنا سازَد اگر حتی بپاشد خون زهرا روی دیوارش خلیفه قاتل زهراست این را فاش می گویم اگر برمی خورَد حتی به میلیون ها طرفدارش خلیفه در اُحُد با اختیارش یک بز کوهی است علی را صبر او بُرده است تا مسجد به اجبارش مهم اثبات کفر غاصب باغ فدک باشد چه فرقی می کند دیگر چه اندازه است هکتارش؟ یقیناً کار این امت به اوباشش نمی افتاد اگر دنبال حیدر بود حمزه یا که طیارش بر سفینه فائق آمد ، غرق شد امت همان کِشتی که در خُم غدیرش ساخت نجارش چنین بوده است برخورد بشر با فتنۀ کوچه مسلمان ها طلبکارش ، یهودی ها بدهکارش ✍ .
. دل  زهجر  تو   کباب   است  کجایی آقا؟ حالمان   بی تو خراب  است  کجایی آقا؟ روزگار       همه    منتظرانت       بی  تو محنت و رنج و  عذاب  است  کجایی آقا؟ به    امیدی  سر     راه  تو   نشینم    اما چه  امیدی  که سراب است   کجایی  آقا؟ من   و  پرسیدن   مأوای   تو از  قافله ها و  سکوتی که  جواب  است  کجایی  آقا؟ نه فقط‌من خودِ غربت هم ازاین غربت تو سینه اش در تب‌وتاب  است  کجایی  آقا؟ همه  گویندکه  بخت  است دهد  مژدهٔ یار بختمان هم‌که به‌خواب است کجایی  آقا؟ کن قدم  رنجه  که گهواره  ششماهه هنوز همدم   اشک    رباب  است  کجایی  آقا؟ می کند ناله  هنوزم که هنوز  است  فقط روزیش   روضه ٔ  آب  است  کجایی  آقا؟ گو(منادی)به‌چه‌خوش‌باشدازاین‌فاصله‌ها مگر این   رنج ثواب  است   کجایی  آقا؟ یابکُش‌یا که به‌بر اوجلوه ای ازخویش نما حرف او حرف حساب است  کجایی  آقا؟ (منادی)✍ .
. ای به قربان تو کس و کارم هرچه دارم به تو بدهکارم سرعاشق شدن ببین حالا به کجا ها کشیده شد کارم دل صحرا در این شب تاریک من هوای تو را به سر دارم چاره ای کن برای بیچاره جان آقا عجب گرفتارم از فراق تو من پریشانم نیمه ی شب شده ست و بیدارم من گدایم کمک کنید آقا بینوایم کمک کنید آقا سائل ابن فقیر این کویم دامنت را میاوری سویم از تو حتی اگر بلا برسد خم نمی آورم به ابرویم با فقیری اگر که میسازم از نداری اگر نمیگویم نه بلد بودم و بلد هستم تازه کارم ، گدای کم رویم من گدایم کمک کنید آقا بینوایم کمک کنید آقا باز از این کوچه ها گذر کردی شب تار مرا سحر کردی ای بمیرم بگو در این مدت تک و تنها چگونه سر کردی ای به قربان آن قدم هایت مخفیانه چرا سفر کردی حقمان است اگر نمی آیی کم مگر از بشر ضرر کردی آسمان و زمین گرفتار است عالمی را تو دربدر کردی من گدایم کمک کنید آقا بی نوایم کمک کنید آقا ✍ .
. شهر برکات است ربیع المولود پر از حسنات است ربیع المولود میلاد پیمبر و امام صادق ماه صلوات است ربیع المولود ........................ . آمد ربیع ، فصل شکـُفتن رها شدن با رویش گـــل نبوی هم صدا شدن فصل شکـوفه های امامت شکفتن است از پیله ی تواتر خاکــــی جدا شدن در سایه سارباغ نبوت نشــــستن و با کاروان دلشــــــــدگان آشنا شدن فصل برون نمودن هر کینه ازدل است هنگام آشنایی دل ، با خــــــداشدن آری ربیع موسم باران رحـمت است از ابر رحمتش گل تکبیر وا شدن با بلبلان نغمه سرای بهشت گـــو: وقت سرودن است و به گل مبتلا شدن همراه نور بوی بهشت خـداست با ماه ربیع آمدن و، همــــــــنوا شدن بوی ربیع میشنوم ! خاکیان خموش زین بوی خوش ، ملال دو عالم دوا شدن ماه صفر گذشت و غم و خزن و اشک رفت اینجــا به سینه شادی وغم ، جابجا شدن ✍ .
. حلول ماه ربیع الاول ماه ربیع الاول و عالَم شد غوغا بگو بگو از دل و جان یا علی مولا جانم علی جانم علی یا علی مولا... ماه ربیع الاول و موسم شور است بر لب اهل ولایت تطهیر و نور است جانم علی جانم علی یا علی مولا... باشد بر طبقِ آیاتِ خالقِ داور راه نجات عالَمین ولای حیدر جانم علی جانم علی یا علی مولا... خوش به حال کسی که شد خادمِ مولا دلش به عشق مولا شد اهلِ تولّیٰ جانم علی جانم علی یا علی مولا... آقا دعا کن به وَلات مبتلا باشیم مثل شهیدان زائرِ کربلا باشیم جانم علی جانم علی یا علی مولا... ✍ 👇
. علیه‌السلام در لَیلَه المَبیت ما را ببر به چشمه‌ی شعر و شراب‌ها ما را ببر به  خاطره‌ای از کتاب‌ها هرشب هزار رکعتِ فیضِ تو شاهد است پهلو تُهی نموده‌ای  از رخت خواب‌ها هرگز ندید دیده‌ی لیل و نهار‌ها چون لَیلَةُ‌المَبیتِ علی در حساب‌ها یک شب فقط نگاه تو مهمانِ خواب بود شامی که بود دور و برت التهاب‌ها در بستر برادر خود تا سحر بخواب ای خوابِ تو عبادتِ اُمُ‌الکتاب‌ها تو گرمِ خواب بودی و گردنکشانِ کفر نیزه به دست  گِردِ تو همچون سراب‌ها مکه شنید ناله‌ی واویلتایشان این حیدر است حضرت عالی جناب‌ها تنها امیر ، نقش تو را تیشه می‌زند وقتی که بُت تراش کند انتخاب‌ها ما را ببر نجف به دَمِ ما دوا بریز امشب بیا به کاسه‌ی ما کربلا بریز (حسن لطفی)✍ .
. رضا رضا گفتم و بی قرارم به یاد تو خون شده قلب زارم مشهد تو بهشت قلب خسته مرقد تو زمزم و چشمه سارم شد دل من ، آهوی صحرای امام هشتم آمده ام ، پابوس تو مثل تموم مردم مرغ دلم ، ز دست تو گرفته آب و دونه طایر جان ، خورده ز دستِ کرم تو گندم رضا رضا ، رضا رضا، رضا رضا یا مولا 00 رضا رضا کوی تواَم وطن شد ضریح تو قبله ی جان من شد ببین دلم توی حرم رسیده با حرمت آینه هم سخن شد گشته رضا ، پنجره فولاد تو قبله گاهم گنبد تو ، آینه دار همه مهر و ماهم رسونده ام ، تا که دلم را به حریم پاکت گشوده شد ، سمت حرم پنجره ی نگاهم رضا رضا ، رضا رضا ، رضا رضا یا مولا 00 ✍ 👇
. ــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ به سامرا جان داد،تشنه لب و محزون مهدی او میزد،ناله به قلب خون خورد به ظرفِ آب،چون لب و دندانش زنده شده داغ،جدّ پریشانش خیزران بر لبِ حسین میزد پیش چشمان خواهرش زینب مجلسِ عِیش و نوش و بزم شراب چشم گریان خواهرش زینب (وایِ من وایِ من حسین جانم) ــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ گرچه به زهر غم،داده به حُجره جان ولی نشد دیگر،به خون خود غلطان ولی به جدّ او،چه ظلم ها گردید سرش جدا از تن،مِنَ القفا گردید مادری در میان قربانگاه بود و شمرِ لعین ستم ها کرد روی سینه نشست و واویلا خون به قلبِ علی و زهرا کرد (وایِ من وایِ من حسین جانم) ــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ
. ــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ نه که روضه هات خود سامرات گریه داره غمِ تو نگات بارون چشات گریه داره خشکی لبات لرزش صدات گریه داره توی غم و بیقراری ، خوبه یه پسر که داری دم آخری روی پاش ، داری سر تو میذاری مظلوم امام عسکری مسموم امام عسکری ــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ دم آخره که میخواد بره غم نداره نه توفکرخلـ خال خال دختره غم نداره نه تو فکر چا دُرِ خواهره غم نداره الهی که خواهر اینجور ، برادرشو نبینه نبینه یکی با چکمه ، روی سینه میشینه مظلوم امام عسکری مسموم امام عسکری ــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ
. . ــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ الهی بِدَمِ‌المحسن الهی بِدَمِ‌‌الزهرا الهی که همین جمعه بیاد منتقم زهرا یابن‌فاطمه ،به همون مادر بی حرم بیا یابن‌فاطمه ،به غریبی علی قسم بیا ــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ اللهم عجل لولیک الفرج ....... ــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ از این مدینه دلگیری چرا از پیش من میری دلت میاد حسینت رو دیگه بغل نمیگیری ای زهرای من ،بمون و ازاین غریب ترم نکن ای زهرای من ،خونه‌مو خونه درد و غم نکن زهرای من نرو از پیشم بمون دنیای من ــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ اونا که پهلوونیم و شنیده بودن و دیدن زمین خوردنم و هرگز ندیده بودن و دیدن ای زهرای من ،پاشو با منِ غریب حرفی بزن ای زهرای من ، پیش بچه هام رومو زمین نزن زهرای من نرو از پیشم بمون دنیای من ــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ ندید هیچ کسی اشکم رو تو اشکم و در آوردی آخه به خاطر من بود تو کوچه ها کتک خوردی با هم میزدن ،تو رو عمدا جلو چشمم میزدن با هم میزدن،افتاده بودی و بازم میزدن زهرای من نرو از پیشم بمون دنیای من ــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ به کی بگم که زهرا رو زدن یه عده رَجّاله گریز روضه کوچه فقط روضه گوداله واویلا حسین ، همه با بغض علی میزدنش واویلا حسین ، زیر تیغ و نیزه گم شد بدنش ــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ
. بنی_ساعده باز هم بوی دود می‌‌آید فتنه‌ها باز شعله‌ور شده‌اند مصطفی رفت و امتش دور خانه‌ی فاطمه چه شر شده‌اند باز کردند دست شیطان را بند بر دست پنج‌تن بستند جانشین پیمبر است علی دست او را چرا رسن بستند آه این خانه؛ خانه‌ی وحی است گرد این خانه حرف بد نزنید باردار است مادر سادات بر در خانه‌اش لگد نزنید ناله‌ی گل ز پشت در آمد ای‌پدر، ای محول‌لاحوال ساقه‌ام را شکست امت‌تو غنچه‌ام شد به زیر پا پامال مرتضی را کشان‌کشان بردند چشم زینب ز بهت وا مانده فاطمه رفت در پی حیدر رد خونی از او بجا مانده رد‌خون دید زینب مضطر رد‌خون از زنی پسرمرده لحظه‌ای می‌رسد که طفل‌رباب شیر از تیر حرمله خورده رد‌خونی که در هوا پخش است رد‌خونی که از عبا می‌ریخت باورش سخت، سخت‌تر آن‌که خون اصغر ز نیزه‌ها می‌ریخت شاعر: _______________ .
. ✅بنداول امشب دل سینه زنا از غم وغصه حزینه روضه می خونه روضه خون روضه ی بی بی سکینه(س) شبیه عمه زینبش دلش یه عمره مضطره روضه های بنت الحسین سنگینه و زجر آوره شبیه عمه زینبش رفته به دشت کربلا دیده سرای بریده رُو به روی سر نیزه ها واویلتا واویلتا ::::::::::::::::::::::::::::::::::::::::::::: ✅بنددوم شبیه عمه زینبش طعم اسیری چشیده پابه پای رقیه رو خارای صحرا دویده شبیه عمه زینبش بوده اسیرسلسله شبیه به رقیه بود کف پاهاش پرآبله شبیه عمه زینبش سنگ خورده از بالای بام ریختن خاکستر روسرش توی محله های شام واویلتا واویلتا ::::::::::::::::::::::::::::::::::::::::::::: ✅بندسوم از سیلی وتازیونه کل تنش شده کبود خون بود دلش از شامیا ازقوم بدتر از یهود شبیه عمه زینبش خیلی شنید حرفای بد از خولی و شمرو سنان خورد تازیونه و لگد شبیه عمه زینبش با مادرش بی بی رباب سرباباش و دیده تو تشت تومجلسِ شراب واویلتا واویلتا ::::::::::::::::::::::::::::::::::::::::::::: .👇
🏴 🏴 🎤مداح :حاج عباس حیدر زاده اَللهمَّ کُن لولیَّک الحُجةِ بنِ الحَسَنِ صَلَواتُکَ عَلَیهِ وَ عَلی ابائهِ فی هذهِ السّاعةِ، وَ فی کُلّ ساعَة وَلیّا وَ حافظاً وقائِداً وَ ناصِراً وَ دَلیلاً وَ عَیناً حَتّی تُسکِنَهُ اَرضَکَ طَوعاً وَ تُمَتّعَهُ فیها طَویلاً ای آفتاب مهرتو روشنگر وجود در پیشگاه حکم تو ذرّات در سجود نور تو بُوَد مشعل کانون کاف و نون روزی که هیچ جلوه ی شمس و قمر نبود اى مير عسكرى لقب، اى فاطمى نسب آن را كه نيست مِهر تو از زندگى چه سود این افتخار گشته نصیبت که از شرف در خانه ی تو مصلح کل دیده بر گشود قربان ديده اى كه به بزم تو فاش ديد جاى قدوم عيسى و موسى و شيث و هود اى قـبـلـه ی مـراد كه در بـركـةُ الـسَّـبـاع شیـران به پیش پـاى تـو آرند سر فرود *امام عسکری علیه السلام سالها زندان بود، یکی از زندانبانها خیلی انسان نانجیب و پستی بود. به دستور خلیفه تصمیم گرفت حضرت عسکری رو ببرد مقابل شیران درنده، به گمانش اینکه شیران درنده حمله میکنند حضرت رو از بین میبرند. هر چی تو تاریخ اومده همسرش بهش اصرار کرد این کار رو نکن فرزند پیغمبر خداست اما گوش نداد. امام عسکری علیه السلام را آورد وارد قفس شیران درنده کرد، نگاه میکرد دقت میکرد فکر میکرد الان شیران درنده حضرت رو میدرند اما دید حضرت با آرامش تمام،میان شیران ایستادن به نماز، شیران درنده دور حضرت حلقه زدند ملتمسانه نگاه به قد و بالای حضرت میکنند... یا امام عسکری شیران درنده احترام کردند دور شما رو گرفتن آقاجان، اما چه گرگهای درنده ای بودن کربلا، یکی نیزه میزد، یکی شمشیر میزد، یه عده سنگ میزدند، یه عده پیرمردا با عصا میزدند...* پر میزند دوباره دلم در هوای تو دارم هوای بوسه به صحن و سرای تو اذن دخول خوانده دلم تا کنی نظر زائر شوم دوباره سوی سامرای تو ای دومین حسن چون حسن ذره پروری پر میشود دو دست گدا از عطای تو هم تو غریب هستی و هم مرقدت غریب اما غریب نیست دمی آشنای تو دشمن نهاد به زندان و بی خبر از آنکه هست عالم امکان برای تو مانند مادرت به جوانی شکسته ای آید به گوش ناله ی وا اُما از صدای تو *میدونین امام عسکری چند سالشون بود؟ بیست و هشت سال داشت اما زهر کاری با حضرت کرد بدنشون میلرزید. حتی آبی که دارو داشت رو نتوانست میل کنه. به غلامش فرمود: برو تو حجره، پسرم رو بگو بیاد، میوه ی دلم رو بگو بیاد...* کاسه ی آب بدستم بنگر میلرزد زهر افکنده شرر بر جگرم مهدی جان *آقا زاده ی پنج ساله ای امروز دور بابا میگرده، هی میگه: بابای غریبم... اما غریبتر از بابا خودِ امام زمان است...* بعد من سر به بیابان بگذاری شب و روز باشد از حالت زارت خبرم‌ مهدی جان میان این همه دشمن چه ها کند مهدی ز غربت پسر من خدا خبر دارد *سر بابا رو روی زانو گذاشت، بگم یا امام عسکری؟ سرت روی زانوی عزیز دلبندت بود آقا ، اما من فدای اون سری که بالای نی رفت." أَلسَّلامُ عَلَى الرَّأْسِ الْمَرْفُوعِ"...حسین...  «صلَّی اللهُ عَلَیکَ یَا اَبَاعَبدِاللهِ»
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا