روضه حضرت رقیه
دخترا قدر بابا رو بدونید
درد بی بابا ای رو نمی دونید
کسی که بابا داره غم نداره
چیزی توی این جهان کم نداره
الهی هرکی سفر کرده داره
خبر بد کسی بر او نیاره
من که بابا ندارم افسرده ام
کاش در کرببلا نمی بودم
دلهارو روانه خرابه شام کنید وقتی
نام خرابه شام به زبان میاد آدم دلش
میشکنه برا غریبی بچه های حسین دلش آتیش میگیره
الهی به غربت برات مشکلی پیش نیاد
آی بمیرم برا غمت رقیه جات تو دل شب
از عمه جانش سراغ بابا رو گرفت
عمه جان من بابام رو می خوام
هرچه کردند آروم نشد یزید ملعون پرسید جه خبره ؟ گفتند دختر حسین بهونه باباشو گرفته دستور داد سر بریده باباشو براش ببرید تا آروم بگیره
میگن منظور یزید این نبود که دختر آروم بشه منظورش این بود داغی به دل خرابه نشینان بزاره
یه وقت زینب دید سربازای دشمن سر حسین را دارن وارد خرابه میکنند
ای وای بمیرم برای زینب نتونست جلول اونارو بگیره
سر رو نزد رقیه آوردن رقیه ی نگاه به طبق و یه نگاه به عمه عمه جان من که غذا نمی خواستم من بابام حسین رو می خوام عمه من گرسنه نیستم
زینب صدا زد عزیز دلم مقصود تو در همیون طبق است اخ بمیرم یرات با اون دستای کوچکش روپوش رو برداشت ناگهان سر بابارو دید صدا زد :
بابا چه کسی رگهای گردنت رو برید
با چه کسی مرا در کودکی یتیم کرد
بابا فکر نکنی نوازش گر نداشتم
بابا ناز مرا با ضرب و سیلی تازیانه کشیدند همینطور که با سر باباش درد دل میکرد یه دیدند رقیه آروم شد دیگه صداش نمیاد
آمدند جلو دیدند سر یک طرف رقیه یک طرف
یتیمی درد بی درمان یتیمی
یتی خاریه دوران یتیمی
الهی طفل بی بابا نباشد
اگر باشد در این دوران نباشد
اگر دست پدر می بود به دستم
کجا من در خرابه مینشستم
اگر می بود بابای نکویم
نمیزد شمر دون سیلی به رویم
😭😭😭😭😭😭😭
.
روضه و توسل جانسوز _ ویژه حضرت زینب کبری سلام الله علیها __کربلایی حنیف طاهری
⚫️⚫️⚫️⚫️⚫️⚫️⚫️⚫️⚫️⚫️
شام یعنی از جهنم شوم تر
اهل بیت از کربلا مظلوم تر
شام یعنی مرکز آزارها
آل عصمت را سَرِ بازارها
خنده های فتح بر لب می زدند
زخم ها بر قلب زینب می زدند
*میرزای شیرازی نشسته بود براش روضه بخونن،روضه ی بی بی حضرت زینب سلام الله علیها،گفت:شروع کن،"السلام علیک یا اباعبدالله"جمله اول صدا زد" " دَخَلَت زِینَبُ علی اِبنِ زیاد" یه وقت دیدن میرزای شیرازی داره تو صورتش میزنه، از هوش رفت،به هوش اومد،گفتن:آقا! هنوز روضه شروع نشده؟ گفت:دیگه چی میخوای بگی؟ زینب کجا؟مجلس ابن زیاد کجا؟....
گفت: هر جا سرهای بریده رو وارد می کردن روی نیزه،عمه ی سادات اول سر رو نگاه می کرد، ریاض القدس نوشته: نگاه می کرد ببینه سر چطوره..گفت: هر جا مارو وارد کردن دیدم چشاش باز بود،حواسش به دختراش بود، به زن ها بود، فقط یه جا دیدم چشاش رو بست، اونم وقتی مارو از دروازه ساعات وارد کردن،گفت:نگاه به سر بریده کردم،دیدم چشاش رو روی هم گذاشته،یعنی دیگه نمی تونم ببینم...*
گیسو به دست باد رها کردنت بس است
اینگونه، ای ستاره ی من دیدنت بس است
رأست به روی نیزه، ولی بی تعادل است
یک سنگ هم برای زمین خوردنت بس است
حسین....
🔴
زمینه"واحد قدیمی...
باباببین که ازغم
جونم رسیده برلب
کاشکی بمیرم وتا
راحتشه عمه زینب
هرکی منومیزد
سپرمیشدبرام
من دردسرشدم
برای عمه هام
انقدرمنوزدن
نمیبینه چشام
حالا که اومدی
رقیه رو ببر
شبهاموباغم
تومیکنم سحر
دستم رومن جای
معجردارم به سر
"باباحسین مظلوم"4
شبهای سردصحرا
کاشکی میدی بابا
راحت خوابیده بودم
روزانوهای زهرا
یک نانجیبی زد
لگد پهلوام
من رومیبردبابا
تواوج گریه هام
سردرددارم بابا
آخه کشیدموهام
حالاکه اومدی
رقیه روببر
شبهاموباغم
تومیکنم سحر
دستم رومن جای
معجردارم به سر
"باباحسین مظلوم "4
کنج خرابه شام
طفلی حزین نشسته
بی تاب وبیقراره
زانوبغل نشسته
ذکرلبش اینه
بابابیا بیا
رنجوروخسته ام
همره ببرمرا
کاشکی به راه تو
منهم بشم فدا
"بابا حسین مظلوم "4
🌴🌴🌴🌴🌴🌴🌴
#حمید_کاظمی_اویس
▪️این قصه ی درد است پس آخر ندارد
▪️این شعله سوزان است خاکستر ندارد
▫️از کربلا تا عرش تنها یک قدم بود
▫️غیر از حسین (ع) این یک قدم را بر ندارد
▪️وقتی که آمد کربلا اصحاب بودند
▪️وقتی به میدان می رود یاور ندارد
▫️وقتی عمود خمیه را انداخت یعنی
▫️روزی برادر داشت و دیگر ندارد
▪️شش ماه کافی بود تا عالم بفهمند
▪️اصغر تفاوت با علی اکبر ندارد
▫️از اربن اربا تازه فهمیدند مردم
▫️اکبر تفاوت با علی اصغر ندارد
▪️ما از شنیدن بیخودیم از خویش ، ای وای
▪️زینب که میبیند ولی باور ندارد
▫️زینب که میبیند تنش پیراهنی نیست
▫️زینب که میبیند که انگشتر ندارد
▪️از من چه میخواهی عزیزم پای این شعر
▪️"روضه نمی خواهد تنی که سر ندارد"
▫️روضه نمیخواهد تنی که چاک چاک است
▫️جز زخم روی زخم بر پیکر ندارد
▪️سر را جدا کردند اما نکته این است
▪️خنجر در اینجا کار با حنجر ندارد
▫️این کشته ی افتاده بر طف زاده ی کیست
▫️این تشنه ی بی کس مگر مادر ندارد
▪️بر نیزه خورشید است حق دارد رقیه
▪️یک لحظه چشم از روی ماهش بر ندارد
▫️این قصه از سر قصه ی سر بود یعنی
▫️تا روز آخر قصه ام آخر ندارد
🏴
💠 سبک واحد ورود کاروان به شام 💠
بند اول
عرش حق دارد از غم نشان ها
می رسد ناله ی آسمان ها
کاروان آمده شام ویران
بر سر نیزه رأس شهیدان
وای / شهر و آذین بستند
وای / چه بی حیا هستند
وای / دل ما بشکستند
( یا / سیدی یا مظلوم ۳ ) ۲
بند دوم
کوچه کوچه رود قافله وای
پایشان گشته پر آبله وای
رسم مهمانی شهر شام است
سنگ و آتششان روی بام است
آه / چه جفاها کردند
آه / به کجاها بردند
آه / همگی سنگ خوردند
( یا / سیدی یا مظلوم ۳ ) ۲
بند سوم
آنقدر غم به زینب رسیده
تا که قدش ز غصه خمیده
کربلا تا به شام من ندانم
چه شنیده چه ها او بدیده
آه / بعد زهرا نور عین
آه / هستی عشق عالمین
آه / ای شریکة الحسین
( یا / حضرت زینب مدد ۳ ) ۲
محمد مبشری....
🕊⚜ذکر توسل ویژۀ شبِ جمعه و ایام محرم به نفسِ حاج امیر عباسی⚜
┄┄┄┅═✧❁❁✧═┅┄┄┄
نوشته ام به روی دل
تویی تویی نگار من
همیشه نام تو بُوَد
مدالِ افتخارِ من
ماهِ کربلا حسین
شاهِ سرجدا حسین
میکُشی مرا حسین...
____
بیا نگارِ آشنا
شبِ غمم سحر نما
مرا به نوکریِ خود
شَها تو مفتخر نما
ای گُلِ وفا حسین
معدنِ سَخا حسین
میکُشی مرا حسین...
*من و شما اینجوری ناله می زنیم برا غربت ابی عبدالله،اینقدر این مصائب جانسوزِ اگر یک عمرِ هم ناله بزنیم بازم کمِ،اما من میخوام بگم:اگر این است تأثیر شنیدن،شنیدن کی بُوَد مانند دیدن...چرا این حرف رو زدی؟ آخه زینب از بالایِ تَلِّ زینبیه داره نگاه میکنه..او می دوید و من می دویدم...ای حسین..*
________
#حاج_امیر_عباسی
#روضه_سیدالشهدا_علیه_السلام
#روضه_شب_جمعه
#ویژه_ایام_محرم
#اربعین
Moghadam-ShahadatHazratZeinab1390[03].mp3
15.14M
▪️پر میگیرم از دیار غم ، با یاد غم اهل حرم▪️
🎤 سبـک : شور و روضه
🗓مراسم : شهادت حضرت زینب (سلام الله علیها)
@babolharam.ir-abbasi-moharram.mp3
1.71M
🕊⚜ذکر توسل ویژۀ شبِ جمعه و ایام محرم به نفسِ حاج امیر عباسی⚜
پَر میگیرم از دیار غم
با یاد غم اهل حرم
یاد مشک و پرچم و علم
وای وای وای ، وای وای وای
اُم البنین بیا بشین کنار زینب
تا بشنوی روضه ی قلب زار زینب
مادر نداره مادری این دم آخر
سرشو روی زانوهات بذاره زینب
اُم البنین مشک دریده ، اُم البنین دست بُریده
اُم البنین گریه ی مادر ، سه شعبه و حنجر اصغر
نمیبَرم قاسمو از یاد ، به زیر سُم اسبا جون داد
پیکر درهَم اِرباً اِربا ، گذاشتنش عبای بابا
هجوم تو قتلگاهو دیدم ، میونش عبدالله رو دیدم
شنیدنش سخته یا دیدن
... اُم البنین همه گلامو چیدن ، شنیدن کِی بُوَد مانند دیدن ...
داره جون من به لب میاد
مهربون من امشب میاد
بوی یوسف زینب میاد
وای وای وای ، وای وای وای
این تیکه پارچه یه روزی یه پیرُهن بود
اون پیرُهن دست بافته ی مادر من بود
با اینکه این پیرُهنو داداش به تن کرد
ولی سر آخر دیدمش عریان بدن بود
اُم البنین هق هق اطفال ، خودم تو خیمه دلم تو گودال
شنیدنش سخته یا دیدن
از خیمه ها بیرون دوید ، سالار زینبو ندید
از خیمه ها بیرون دوید ، مرکب بی صاحبو دید
اُم البنین آروم نموندم ، خودمو تا مقتل کشوندم
اُم البنین بگم یا بسه ، دیدم یکی رو سینش نشسته
اُم البنین مُردم دمادم ، دوازده ضربه پشت سر هم
شنیدنش سخته یا دیدن
... اُم البنین همه گلامو چیدن ، شنیدن کِی بُوَد مانند دیدن ...
عاشورا و تیغ و نیزه ها
اما بدتر از کرب و بلا
نیش و طعنه ی شام بلا
وای وای وای ، وای وای وای
یزید چشای خیره رو میداد نشونم
طعنه ی یک عشیره رو میداد نشونم
دستی که داشت اشاره به سکینه ی ما
باز دستای مُغیره رو میداد نشونم
اُم البنین منه عفیفه ، مجلس مستیِ خلیفه
سؤالی که دور از جوابه ، اینجا کجاست بزم شرابه
نه صلواتی نه سلامی ، هلهله ی مَردم شامی
لبی تکون خورد دستی بلند شد ، دور و برم بگو بخند شد
ذکر رقیه ی حزینه ، بیچاره خواهرم سکینه
( روضه خوانی )
امان از دل زینب ، امان از دل زینب ، امان از دل زینب
گفت: منو ببخش نفهمیدم اشتباه کردم، من نامه داده بودم شمارو نگه دارن، اما همش تقصیر اِبن زیاد شد
من نگفته بودم داداشتو بکشن، منو ببخش.
امام زین العابدین اومد، خدا باید ببخشدت. گفت یه خواهش، هر چی بگید اجرا میکنم
چندتا مطلب گفت امام زین العابدین، امام یکی از اونا این بود
گفت یزید یه سری از چیزایی که ما داشتیم برای خانواده ی ما بوده، اینارو به غنیمت بُردن
بگو بهمون برگردونن. گفت چیه چی میخوای. صدا زد انگشتر بابامو بُردن، ساربان اومد تو گودی قتلگاه هر چی گشت چیزی پیدا نکرد، یه وقت ابی عبدالله دستشو بلند کرد، ساربان بیا هیچکس ناامید نرفته، هیچکس ناامید از در خونه ی ما نرفته، هنوز یه انگشتر باقی مونده. گفت اون انگشتر میراث پدرای منه به من میرسه.
عمه جان شما چی میخوای بگو. گفت من یه دونه پیراهن مادرم برا داداشم دوخته بود، اون پیراهنو بهمون برگردونید
امام زین العابدین گفت: بی بی زینب گفت یه وقت دیدن رقیه دوید عمه عمه منم یه چیزی میخوام بهم برگردونن، گفت تو چی میخوای. گفت گهواره ی داداش علی اصغر. گهواره رو برا چی میخوای. آخه میگم شاید داداش اصغرم هنوز تو گهواره باشه، عمه عمه به من گفتن اما من باور نکردم شنیدم سر داداش اصغرمو از بدن جدا کردن.
#حضرت_زینب
#روضه_خوانی
#شور
#جواد_مقدم
⇦🕊روضه و توسلِ جانسوز _ ویژۀ ایام شهادت رسول اکرم صلوات الله علیه
گفتم که عمر ماه صفر رو به آخر است
دیدم شروع محشر کبرای دیگر است
گردون شده سیاه و فضا پر زدود و آه
تاریک تر ز عرصه ی تاریک محشر است
گرد ملال بر رخ اسلام و مسلمین
اشک عزا به دیده ی زهرای اطهر است
گفتم چه روی داده که زهرا زند به سر
دیدم که روز، روز عزای پیمبر است
پایان عمر سید و مولای کائنات
آغاز دور غربت زهرا و حیدر است
قرآن غریب و فاطمه از آن غریب تر
اسلام را سیاه به تن، خاک بر سر است
روی حسین مانده به دیوار بی کسی
چشم حسن به اشکِ دو چشم برادر است
ای دل بیا و گریه ی زینب نظاره کن
مانند پیروهن جگر خویش پاره کن
زهرا به خانه و ملک الموت پشتِ در
از بهر قبض روح شریف پیامبر
از هیچ کس نکرده طلب اِذن و ای عجب
بی اذن فاطمه ننهد پای پیش تر
با آن که بود داغ پدر سخت، فاطمه
در باز کرد و اشک فرو ریخت از بصر
یک چشم او به سوی اجل، چشم دیگرش
محو نگاه آخرِ خود بود بر پدر
اشک حسن چکیده به رخسارِ مصطفی
روی حسین بر روی قلب پیامبر
دیگر نداشت جان که کند هر دو را سوار
بر روی دوش خویش به هر کوی و هر گذر
*همیشه حسن و حسین رو شونه ی پیامبر بودن...*
زد بوسه ها به حلق حسین و لب حسن
از جان و دل گرفت چو جان هر دو را به بر
هر لحظه یاد کرد به افسوس و اشک و آه
گاهی ز طشت و گاه ز گودال قتلگاه
شاعر: غلامرضا سازگار
* دختر طاقت نداره بابا رو بی حال ببینه،اونم دختری مثل فاطمه،اینقدر بی تابی کرد،گفت: بابا! سن و سالی نداشتم مادرم از دنیا رفت،تو هم داری فاطمه رو تنها میذاری؟...
عاقبت پیغمبر فاطمه رو صدا زد؟دخترم بیا...یه چیزی در گوش فاطمه گفت،دیدن لبخند رو لب زهرا اومد...سئوال کردن،گفت:بابام به من گفت: اول کسی که به من ملحق میشه از این خانواده تویی عزیزم...قلب زهرا آروم شد....
اما یه دختری هی میگفت: عمه! کی خرابه می رسیم؟ می گفت: عزیزیم چرا سراغ خرابه رو می گیری؟ می گفت: عمه! بابام به من گفته میام خرابه می برمت...
آخرین لحظات پیغمبر بود،نگاه به حسنین می کرد،،نگاه به فاطمه اش می کرد....یا رسول الله! خوب زهرا رو نگاه کن...
یه مرتبه شنید صدا درمیآد،جلو در اومد دید یه پیرمردی اومده،صدا زد: خانوم جان می خوام بابات رسول خدا رو ملاقات کنم،فرمود: بابام ممنوع الملاقاتِ،بار دوم،فرمود: مگه نگفتم بابام ممنوع الملاقاتِ؟ بار سوم تا در زد پیغمبر فرمود: عزیزم جلو بیا،می دونی این کیه داره در میزنه؟صدا زد: نه بابا... پیغمبر فرمود:دخترم این مَلَکُ المُوتِ، از هیچ کسی اجازه نمیگره،از هیچ پیغمبری اجازه نگرفته...بابا جان! پس چرا وارد نشد؟ گفت: عزیزم به احترامِ تو...خونه ای که فاطمه باشه عزرائیل هم حیا میکنه بدون اجازه وارد بشه،زهرا باید اجازه بده...
یا رسول الله! کجا بودی هم در رو بدون اجازه زدن، هم هیزم آوردن؟ یا رسول الله کجا بودی بینِ در و دیوار پهلویِ فاطمه رو شکستن؟
آخرین لحظات یه وقت دیدن علی بچه هارو از پیغمبر جدا کرد،حسین و حسن خودشون رو روی سینه ی پیغمبر انداختن،پیغمبر نوازشون می کرد،فرمود: علی جان بذار رو سینه ام باشن...
یارسول الله مگه نفرمودید :کسی که داره جون میده باید سینه اش رو آزاد کرد،آخه یه پیراهن رو سینه اش سنگینی میکنه؟
فرمود:علی! اگه حسین رو سینه ی من باشه من راحت جون میدم...اما کربلا...ای حسین...
#سید_مجید_بنی_فاطمه
#ویژه_ایام_صفر
#روضه_پیامبر_اکرم_صلوات_الله_علیه.
.
⚜مناجات و روضه جانسوز_ویژه شب جمعه ایام ولادت آقا و مولا علی ابن موسی الرضا علیه السلام_استاد حجت الاسلام میرزامحمدی⚜
🌾🌿🌾🌿🌿🌿🌿🌿🌿🌾🌾🌿
شب جمعه ست با امام رضا(ع) بریم کربلای معلی،کربلایی که امام صادق علیه السلام فرمود:مادرم فاطمه حاضر میشه،نزد زوار قبر جد بزرگوارم حسین ....،اولین کاری که مادرم میکنه اینه : "فتستغفر لهم ذنوبهم" مادرم برا گنه کارا،اونایی که زائر حسینن،استغفار می کنه،امشب فاطمه مادرش کربلاست ..." وقتی دعبل آمد محضر امام رضا(ع) حضرت فرمود شنیدم برا جد غریب ما مرثیه گفتی؟عرض کرد بله یابن رسول الله" فرمود قدری تامل کن،قبل از اینکه دعبل قصیدش رو بخونه،میگه دیدم امام رضا بلند شد،پارچه ای بین ما و محارم زد" دستور داد زن ها اومدن پشت پارچه، همه قصیده ی من دعبل رو بشنون،بعد به من فرمود "ارثل الحسین" حالا قصیدت رو برا جد غریبم بخون، دعبل قصیده رو اینجور شروع کرد:
افاطم لو خلت الحسین مجدلا ....
*به بهانه ی امام رضا بریم زیارت کربلا*
افاطم لو خلت الحسین مجدلا ....
وقد مات عطشانا بشط فرات ....
*یعنی بی بی جان حسینتو بین دو نهر آب ، با لب تشنه سر از بدنش جدا کردن ...." آماده ای یا نه؟!! میدونی امام رضا با این شعر چه کرد دعبل خزاعی میگه قصیدم هنوز توم نشده بود *وبكَاء رضا بُكَاءً شَدِيداً* دیدم امام رضا به شدت داره گریه میکنه .... واتامی علیهم مَرَّتَيْن"ِ اونقدر گریه کرد دو مرتبه از حال رفت الله اکبر ...
شنیدم صدای ناله زن ها روز پشت پرده "و علی سراخ من وراء السطح" زنها لطمه به صورت میزدن،آماده ای یا نه ..."
اگر این است تاثیر شنیدن
آخ ..شنیدن کی بود مانند دیدن ....
امان از آون ساعتی که دختر امیرالمومنین عقیله بنی هاشم بالای بلندی داشت میدید ، عزیز فاطمه رو محاصره کردن ، هر کی با هر چی دستشه داره پسر فاطمه رو میزنه ، چه کرد دختر علی؟!! دست روی سر گذاشت، شنیدن هی می گه: "يَا غِيَاثَ الْمُسْتَغِيثِينَ"،اما دیدن لحن مناجات زینب عوض شد... هی زمین میخوره،هی بلند میشه میگه وا حسینا ....." اخه دید:«و الشِّمْرُ جَالِسٌ عَلَی صَدْرِه ....» هر جا نشستی ناله بزن .... یا حسین ....
#حجت_الاسلام_میرزامحمدی
#روضه_سیدالشهدا_علیه_السلام
#روضه_امام_رضا_علیه_السلام
#روضه_شب_جمعه
.
@babolharam.ir-abbasi-moharram.mp3
1.71M
🕊⚜ذکر توسل ویژۀ شبِ جمعه و ایام محرم به نفسِ حاج امیر عباسی⚜
🕊⚜ذکر توسل ویژۀ شبِ جمعه و ایام محرم به نفسِ حاج امیر عباسی⚜
┄┄┄┅═✧❁❁✧═┅┄┄┄
نوشته ام به روی دل
تویی تویی نگار من
همیشه نام تو بُوَد
مدالِ افتخارِ من
ماهِ کربلا حسین
شاهِ سرجدا حسین
میکُشی مرا حسین...
____
بیا نگارِ آشنا
شبِ غمم سحر نما
مرا به نوکریِ خود
شَها تو مفتخر نما
ای گُلِ وفا حسین
معدنِ سَخا حسین
میکُشی مرا حسین...
*من و شما اینجوری ناله می زنیم برا غربت ابی عبدالله،اینقدر این مصائب جانسوزِ اگر یک عمرِ هم ناله بزنیم بازم کمِ،اما من میخوام بگم:اگر این است تأثیر شنیدن،شنیدن کی بُوَد مانند دیدن...چرا این حرف رو زدی؟ آخه زینب از بالایِ تَلِّ زینبیه داره نگاه میکنه..او می دوید و من می دویدم...ای حسین..*
________
#حاج_امیر_عباسی
#روضه_سیدالشهدا_علیه_السلام
#روضه_شب_جمعه
#ویژه_ایام_محرم
#اربعین
Moghadam-ShahadatHazratZeinab1390[03].mp3
15.14M
▪️پر میگیرم از دیار غم ، با یاد غم اهل حرم▪️
🎤 سبـک : شور و روضه
🗓مراسم : شهادت حضرت زینب (سلام الله علیها)
پَر میگیرم از دیار غم
با یاد غم اهل حرم
یاد مشک و پرچم و علم
وای وای وای ، وای وای وای
اُم البنین بیا بشین کنار زینب
تا بشنوی روضه ی قلب زار زینب
مادر نداره مادری این دم آخر
سرشو روی زانوهات بذاره زینب
اُم البنین مشک دریده ، اُم البنین دست بُریده
اُم البنین گریه ی مادر ، سه شعبه و حنجر اصغر
نمیبَرم قاسمو از یاد ، به زیر سُم اسبا جون داد
پیکر درهَم اِرباً اِربا ، گذاشتنش عبای بابا
هجوم تو قتلگاهو دیدم ، میونش عبدالله رو دیدم
شنیدنش سخته یا دیدن
... اُم البنین همه گلامو چیدن ، شنیدن کِی بُوَد مانند دیدن ...
داره جون من به لب میاد
مهربون من امشب میاد
بوی یوسف زینب میاد
وای وای وای ، وای وای وای
این تیکه پارچه یه روزی یه پیرُهن بود
اون پیرُهن دست بافته ی مادر من بود
با اینکه این پیرُهنو داداش به تن کرد
ولی سر آخر دیدمش عریان بدن بود
اُم البنین هق هق اطفال ، خودم تو خیمه دلم تو گودال
شنیدنش سخته یا دیدن
از خیمه ها بیرون دوید ، سالار زینبو ندید
از خیمه ها بیرون دوید ، مرکب بی صاحبو دید
اُم البنین آروم نموندم ، خودمو تا مقتل کشوندم
اُم البنین بگم یا بسه ، دیدم یکی رو سینش نشسته
اُم البنین مُردم دمادم ، دوازده ضربه پشت سر هم
شنیدنش سخته یا دیدن
... اُم البنین همه گلامو چیدن ، شنیدن کِی بُوَد مانند دیدن ...
عاشورا و تیغ و نیزه ها
اما بدتر از کرب و بلا
نیش و طعنه ی شام بلا
وای وای وای ، وای وای وای
یزید چشای خیره رو میداد نشونم
طعنه ی یک عشیره رو میداد نشونم
دستی که داشت اشاره به سکینه ی ما
باز دستای مُغیره رو میداد نشونم
اُم البنین منه عفیفه ، مجلس مستیِ خلیفه
سؤالی که دور از جوابه ، اینجا کجاست بزم شرابه
نه صلواتی نه سلامی ، هلهله ی مَردم شامی
لبی تکون خورد دستی بلند شد ، دور و برم بگو بخند شد
ذکر رقیه ی حزینه ، بیچاره خواهرم سکینه
( روضه خوانی )
امان از دل زینب ، امان از دل زینب ، امان از دل زینب
گفت: منو ببخش نفهمیدم اشتباه کردم، من نامه داده بودم شمارو نگه دارن، اما همش تقصیر اِبن زیاد شد
من نگفته بودم داداشتو بکشن، منو ببخش.
امام زین العابدین اومد، خدا باید ببخشدت. گفت یه خواهش، هر چی بگید اجرا میکنم
چندتا مطلب گفت امام زین العابدین، امام یکی از اونا این بود
گفت یزید یه سری از چیزایی که ما داشتیم برای خانواده ی ما بوده، اینارو به غنیمت بُردن
بگو بهمون برگردونن. گفت چیه چی میخوای. صدا زد انگشتر بابامو بُردن، ساربان اومد تو گودی قتلگاه هر چی گشت چیزی پیدا نکرد، یه وقت ابی عبدالله دستشو بلند کرد، ساربان بیا هیچکس ناامید نرفته، هیچکس ناامید از در خونه ی ما نرفته، هنوز یه انگشتر باقی مونده. گفت اون انگشتر میراث پدرای منه به من میرسه.
عمه جان شما چی میخوای بگو. گفت من یه دونه پیراهن مادرم برا داداشم دوخته بود، اون پیراهنو بهمون برگردونید
امام زین العابدین گفت: بی بی زینب گفت یه وقت دیدن رقیه دوید عمه عمه منم یه چیزی میخوام بهم برگردونن، گفت تو چی میخوای. گفت گهواره ی داداش علی اصغر. گهواره رو برا چی میخوای. آخه میگم شاید داداش اصغرم هنوز تو گهواره باشه، عمه عمه به من گفتن اما من باور نکردم شنیدم سر داداش اصغرمو از بدن جدا کردن.
#حضرت_زینب
#روضه_خوانی
#شور
#جواد_مقدم
✨
" اربعین "
گفتیم کربلا... دلمان بی هوا گرفت
آری دل غریبه و هر آشنا گرفت
یادش بخیر، یک دهه از داغ روضه ها
ناله زدیم پای تو تا این صدا گرفت
ای خوش به حال آنکه نگاهت گرفتش و
ای خوش به حال آنکه برات از شما گرفت
ای خوش به حال آنکه ز دستان فاطمه
یک اربعین زیارت کرببلا گرفت
آمد به زیر قبّه و پائین پای تو
آنقدر گریه کرد که آخر دعا گرفت
ای خوش به حال آنکه ز پاهای زائران
تربت گرفت و برد و مریضش شفا گرفت
رحمت بر آن کسی که مرا نوکر تو کرد
لعنت بر آن کسی که مسیر تو را گرفت
خوردی زمین چنان که دل مصطفی شکست
افتادی و چنین دل خیرالنسا گرفت
لعنت بر آن کسی که به سینه نشست و بعد
موی عزیز فاطمه را از قفا گرفت
آمد کسی که چشم به انگشتر تو داشت
آمد کسی و زود ز جسمت عبا گرفت
#اربعین
#وحید_محمدی
💠 جواز نـــــوکرے 💠
ملودی شور عرب.mp3
1.02M
ملودی آهنگ
#شور_عربی
یا نغمه صبا ، با صدای جناب
#استاد_سید_حسین_موسوی
✨
" اربعین "
در هر قنوت ، وقت دعا گریه کرده ام
تنها بیاد کرب و بلا ، گریه کرده ام
جایی به غیرِ روضه ی تو ، گریه خوب نیست
در هر کجا ، همیشه به جا گریه کرده ام
پای "هَجا" "هَجای" شما پیرتر شدم
"حا" "سین" و "یا" و "نونِ" تو را گریه کرده ام
با روضه های تو که به جای خودش حسین !!!
با عکس کربلای شما ، گریه کرده ام
روز ازل که مجلس روضه به عرش بود
با روضه های شخصِ خدا ، گریه کرده ام
تا سوز ناله ام نشود زحمتِ کسی
هر نیمه شب ، بدون صدا ، گریه کرده ام
این تیرِ اشکها به هدف خورده غالبا
هر چند ، با تمام خطا گریه کرده ام
کار شبانه روزی من گریه کردن است
یا گریه گریه اشک ، وَ یا گریه کرده ام
خواب و خوراک من به فنا رفت ، بی حرم
گاهی شده بدون غذا ، گریه کرده ام
گفتی به دوستم ، "تو بیا" غبطه خوردم و
با جمله ی "تو نَه ، تو نیا" گریه کرده ام
#اربعین
#رضا_قاسمی
💠 جواز نـــــوکرے 💠
📝
حدادیان،_خدا_مادرم_را_کجا_می_برند.mp3
2.19M
به یک نمونه مداحی #شور_عربی
با صدای حاج سعید حدادیان
توجه بفرمائید :
خدا مادرم را کجا می برند ...
مرحوم کوثری.mp3
1.7M
#مرحوم_کوثری
#شور_عربی
( یا مقام صبا در نغمات قرآنی )
بسم الله الرحمن الرحیم
یا رحمتَ اللهِ الواسعه
و یا بابَ نِجاتِ الامه
یا مظلوم ، یا ابا عبدالله...
حاصل ما زین جهان ،
(حسین جان )
مِهر و تولای توست
بوسه گه ما مدام ،
خاکِ کفِ پایِ توست
آقا جان
عشق تو شد دینِ ما ،
مِهرِ تو ،آئین ما
( تو دانی و روزِ حشر
ز بارِ سنگینِ ما ) 2
شور عرب.mp3
3.25M
#آموزش_شور_عرب
#نغمه_صبا #شور_عربی
توسط مداح اهلبیت (ع)
#استاد_حاج_اسماعیلی
24/6/1398
.
#امام_حسین
هر #شب_جمعه که دلتنگ زیارت میشوم
میروم در گوشه ای غرق عبادت میشوم
یا سلامی میدهم از بام خانه بر حرم
چون کبوتر راهیه صحن و سرایت میشوم
با دوبال حسرتم پر میكشم تا شهر عشق
تا که مهمان تو و گنبد طلایت میشوم
من کبوتر نیستم هستم کلاغی رو سیاه
گر بخواهی ام, غلام رو سیاهت میشوم
مثل جون و مثل عابس, مثل مسلم, مثل حر
گر دهی رخصت مرا, من هم فدایت میشوم
گر برات کربلایم را به دستانم دهی
جان زهرا تا قیامت وامدارت میشوم
چون قسم دادم تو را بر نام زهرا, مادرت
مطمئناً شامل لطف و عطایت میشوم
.
.
#امام_حسین
مقام قرب خدا یا بهشت اهل ولاست
بهشت اهل ولا یا زمین کرب و بلاست
ورق ورق شده هفتاد و دو کتاب خدا
به هر ورق که زدم تیغ آیه ها پیداست
بنی اسد متحیر اِستاده اند همه ز
سکوت کرده ولی در سکوتشان غوغاست
نه سر بُوَد به تن کشتگان، نه تن سالم
نه ازغلام، نه مولا، نشان در آن صحراست
زکوفه اشک فشان یک سوار می آید
به نینوای وجودش نوای یا ابتاست
گشوده لب که الا ای موالیان حسین
مرا شناخت بر این لاله های باغ خداست
کنار هم بدن قطعه قطعه ی انصار
حبیب و مسلم و جون و بریر و عابس ماست
کنار علقمه افتاده پیکری بی دست
که چشم تشنه لبان از خجالتش دریاست
به اشک دیده بشویید زخم هایش را
که حافظ حرم و میر لشکر و سقاست
به قلب معرکه خون می دمد زگودالی
که در میانه ی آن جسم یوسف زهراست
به زیر خنجر و شمشیر و تیر و نیزه و سنگ
برهنه پیکر صد چاک سید الشهداست
میان این شهدا گشته قطعه قطعه تنی
که یاس سرخ حسین است و لاله ی لیلاست
غلام رضا سازگار
0⃣7⃣🔻جون بن حوي مولي ابيذر الغفاري
🔹شيخ طوسي رحمه الله جون را از اصحاب امام حسين عليهالسلام شمرده است.(۱) «جون»(۲) اهل «نوبه» و
✳️غلام سياهپوستي بود كه «ابيذر غفاري» آن صحابي باوفاي پيامبر او را از قيد بندگي و بردگي آزاد كرده بود. «جون» از شيعيان امام علي عليهالسلام شناخته ميشد. او پيوسته پس از ابوذر همراه اهل بيت عليهمالسلام بوده است. زماني در خدمت امام حسن عليهالسلام و هنگامي با امام حسين عليهالسلام بود. او امام حسين عليهالسلام را از مدينه تا مكه و سپس از مكه تا عراق همراهي كرده بود.(۳) گويند جون در ساخت و تعمير سلاح مهارت داشت.
▪️نقل شده جون، در شب عاشورا خيمه ويژهاي براي خود برپا ساخته بود تا سلاح ياران حسين عليهالسلام را تعمير و اصلاح كند. در تاريخ آمده است، در روز عاشورا، امام درخواست او را براي جهاد اين گونه رد فرمود:
🔴«تو از جانب من اذن (كنارهگيري از جنگ) داري، فقط و فقط تو ما را براي دستيابي به عافيت همراهي كردهاي. بنابراين، خود را به راه و شيوه ما مبتلا مساز».(۴)
✳️گفته شده بعد از اين بود كه به خدمت دختر اميرمؤمنان، زينب عليهاالسلام و اطرافيان امام رسيد تا آنها را شفيع خود سازد. پس از آن از امام اجازه جهاد گرفت و وارد ميدان رزم شد.
🔸درسي كه ميتوان گرفت: در راه احياي حق، هر كس بايد از ابزار ممكن كه مورد قبول نيز ميباشد، بهرهمند شود .
🔻شهادت جون
🔹جون در روز عاشورا در مقابل امام حسين عليهالسلام ايستاده و از آن حضرت اجازه رزم خواست. اما امام به او اذن جهاد ندادند و حضرت فرمودند: ما تو را براي ايام عافيت و آسودگي خريداري كرديم ولي الآن خود را گرفتار نكن»
😭جون خود را بر قدمهاي امام انداخت و بر آن بوسه ميزد و ميگفت:
😭«اي فرزند رسول خدا! من براي آسودگي خاطر خويش در گرفتاري از شما كمك ميگرفتم، (۵)
😭من خود ميدانم كه بوي خوشي ندارم،
😭خويشانم افرادي فرومايهاند
😭و رنگم سياه است.
اما شما از من از آن نفس بهشتگونهتان بدميد تا كه خوش بو شوم، شرافت خويشاوندي يابم، و سيمایم سفيد شود. به خدا قسم از شما جدا نخواهم شد تا اين خون تيرهام با خون پاكتان مخلوط گردد» پس از آن گاه امام او را اجازه رزم دادند.(۶) او وارد معركه جنگ شد در حالي كه اين رجز را ميسرود:
▪️«كيف يري الكفار ضرب الاسود بالسيف ضربا عن بنيمحمداذب عنهم باللسان و اليد ارجوا به الجنة يوم الورود؛(۷)
▪️اي كفار، ضرب شمشير سياه را چگونه ميبينيد؟ به شمشير ضربهاي از فرزند محمد، از آنها با زبان و دست حمايت ميكنم، در حالي كه به بهشت در روز قيامت اميدوارم»
بعد از آن، بيست و پنج نفر از سپاه دشمن را به خاك انداخت.
محمد بن ابيطالب ميگويد:
✳️😭«زماني كه جون به زمين خورد، حضرت اباعبدالله الحسين عليهالسلام بر بالينش آمد و بر حق او اين گونه دعا فرمود:
▪️«اللهم بيض وجهه، و طيب ريحه و احشره مع الابرار، و عرف بينه و بين محمد و آل محمد صلي الله عليه و آله؛ (۸)
▫️پروردگارا! سيماي او را سفيد كن، و او را خوش بوي گردان، و با محمد صلي الله عليه و آله محشورش نما، و بين او و محمد، آشنايي برقرار ساز».
✳️علماي ما از امام باقر عليهالسلام و از پدرشان امام زينالعابدين عليهالسلام نقل كردهاند: هنگامي كه بنياسد براي دفن شهدا، به معركه جنگ آمدند، بعد از چند روز ديدند كه بوي خوشي - چون مشك - از اندام جون متصاعد است.(۹)
سلام بر جون در زيارت ناحيه اين گونه آمده است:
«السلام علي جون بن حوي ابن حرمي مولي ابيذر الغفاري؛ (10)
سلام بر جون غلام ابيذر غفاري».
♻️درسي كه ميتوان گرفت: شناخت حق و رهروي آن به ظاهر افراد نيست. استجابت دعاي ولي خدا آن قدر با شتاب انجام ميپذيرد، به گونهاي كه خواندن او در واقع اجابت خداوند است .
#جون
-------------------------
📚پی نوشتها :
( ۱ ) تاريخ الامم و الملوك، ج ۵، ص ۴۴۴؛ ابصار العين، ص۱۳۸؛ موسوعة كلمات الامام الحسين عليه السلام، ص ۴۵۱؛ بحارالانوار، ج ۴۵، ص ۲۸
( ۲ ) مقتل الحسين مقرم، ص ۳۱۲؛ تاريخ الامم و الملوك، ج ۵، ص ۴۴۴؛ ابصار العين، ص ۱۲۹
( ۳ ) ابصار العين، ص ۲۲۷ و فائده ۱۵
( ۴ ) اقبال الاعمال، ج ۳، ص ۷۹ و ۳۴۵؛ بحارالانوار، ج ۴۵، ص ۷۳
( ۵ ) رجال شيخ طوسي، ص ۷۲
( ۶ ) گاه نام ايشان را «حوي» ضبط كردهاند، و ليكن مشهور «جون» است. مقتل الحسين خوارزمي، ج ۱، ص۲۳۷، ولي مفيد رحمه الله او را جوين مولي ابيذر دانسته است. الارشاد، ج ۲، ص ۹۳
( ۷ ) ابصار العين، ص ۱۷۶
( ۸ ) فقال عليهالسلام: «انت في اذن مني، فانما تبعتنا طلبا للعافيه، فلا تبتل بطريقنا »
( ۹ ) «يابن رسول الله، انا في الرخاء الحس قصاعكم و في الشدة اخذلكم »
( ۱۰ ) اللهوف، ص ۴۷؛ مقتل الحسين مقرم، ص ۳۱۳