#امام_صادق_علیه_السلام_شهادت
#سینه_زنی #زمینه #حاج_محمود_کریمی
آی.......
(من جان طاها و علیم
من صادق آل خدایم
من زاده ی زهرای اطهر س
من کشته ی زهر جفایم)2
(وای ، پیمونه ی دل من سر اومد، سراومد
وای ، پاره های دلم از تو چشمام در اومد
وای، برای بردن من خوده مادر اومد) 3
دورو برم، از گریه ها قیامته
روی لبام ، سفارش ولایته
کاهل نماز، بی بهره از شفاعته)2
(وای، پیمونه ی دل من سر اومد، سر اومد
وای، پاره های دل از تو چشام دراومد
وای، برای بردن من خوده مادر اومد) 3.... واویلا....
(این چندمین باره مدینه
سیلی بروی اصل دین خورد
بر روی خاک کوچه هایت
قبل از همه مادر زمین خورد) 2.....
وای، از آتیش دله من همه بی خبرن
وای، مثل علی منو تو کوچه ها می برن
وای، همه ی آل علی وارث مادرن.........
می سوزه دل میون این آتیش و دود
راهی شدم با صورت سرخ و کبود
همراه من کسی بجز مادر نبود
دورو برم از گریه ها قیامته
روی لبام سفارشه ولایته
کاهل نماز بی بهره از شفاعته
وای ، پیمونه ی دله من سر اومد، سر اومد
وای،ناله های دلم از تو چشام در اومد
وای، برای موندن من خوده مادر اومد) 3.....
(پر گریه تر شد روضه ی من
با روضه های عمه زینب س
شیخ الائمه دست بسته
پای برهنه پشت مرکب) 2
حسین حسین حسین....
وای، خون دلم عاقبت شد عجین با حسین ع
وای، زمزمه ی لب من، یا حسین یا حسین ع
وای، ای فدای غم تو همه دنیا حسین ع
این گریه ها این ناله ها برا حسین ع
عالم بشه برای توفدا حسین ع
ای کشته ی تشنه لب خدا حسین ع
صل الله علی الباکین علی الحسین
حسین حسین حسین حسین.....:
4_401129415502726150.mp3
20.54M
من جان َ طاها وعلیم
زمینه
شهادت امام جعفر صادق
محمود کریمی
نوحه شهادت امام صادق علیه السلام
احیاگر دین خدا
در راه دین گشته فدا
شهر مدینه غرق در شور وعزا
ازبهر اولادی زنسل مصطفی
واویلتا، واویلتا، واویلتا 2
___________________
شيخ الائمه ماه دبن
درخانه شد نقش زمین
زهر جفا آتش زده بر پیکرش
پاره پاره گشته چو بابا جگرش
واویلتا....
______________________
آتش فروزان آمدند
خانه او آتش زدند
صادق شده نالان زجور ظالمان
آمده یادش مادری قامت کمان
واویلتا....
__________________________
آمد کنار او پسر
گریان براین حال پدر
بگرفته بر زانوی خود رأس پدر
حال پدر بر قلب او زند شرر
واویلتا....
__________________________
زده به قلب شیعه داغ
آن قبر بی شمع وچراغ
وقت ظهور ان شاا... غوغا کنیم
بهر مولامان حرمی برپا کنیم
واویلتا...
مرا درد و مرا درمان حسین ع است
ﻣـﺮﺍ ﺍﻭﻝ ﻣـــــــﺮﺍ ﭘﺎﯾﺎﻥ ﺣﺴﯿﻦ (ﻉ ) ﺍﺳﺖ
ﺩﻝ ﻫﺮ ﮐـﺲ ﺑﻪ ﺍﯾﻤﺎﻧﯽ ﺳﺮﺷﺘـــــﻪ
ﻣﺮﺍ ﻫﻢ ﺩﯾﻦ ﻭ ﻫﻢ ﺍﯾﻤﺎﻥ ﺣﺴﯿﻦ (ﻉ ) ﺍﺳﺖ
ﻫﻤﻪ ﻋﺎﻟﻢ ﺑﻪ ﺍﺫﻥ ﺣﻖ ﺗﻌﺎﻟــــــــــﯽ
ﭼﻮ ﻋﺒﺪﯼ ﺳﺮ ﺑﻪ ﻓﺮﻣﺎﻥ ﺣﺴﯿﻦ (ﻉ ) ﺍﺳﺖ
ﺑﻬﺸﺖ ﻭ ﺟﻨﺖ ﻭ ﻓﺮﺩﻭﺱ ﺍﻋــــــﻼﺀ
ﻫﻤﻪ ﻣﻌﻠــــــــــﻮﻝ ﭘﯿﻤﺎﻥ ﺣﺴﯿﻦ (ﻉ ) ﺍﺳﺖ
ﺑﺮﺍﯼ ﻫﺮ ﺩﻟﯽ ﺟﺎﻧﺎﻥ ﻭ ﺟﺎﻧـــــــــــﯽ
ﻣﺮﺍ ﻫﻢ ﺟﺎﻥ ﻭ ﻫﻢ ﺟﺎﻧﺎﻥ ﺣﺴﯿﻦ (ﻉ ) ﺍﺳﺖ
ﻋﻘﻮﻝ ﺟﻦ ﻭ ﺍﻧﺲ ﻭ ﻫﻢ ﻣﻼﺋــــــﮏ
ﺑﻪ ﺣﻖِ ﺣﻖ ﮐﻪ ﺣﯿﺮﺍﻥ ﺣﺴﯿﻦ (ﻉ ) ﺍﺳﺖ
ﭼﻮ ﺧﻮﺍﻫﻢ ﺭﻭﺿﻪ ﯼ ﺭﺿﻮﺍﻥ ﺑﻪ ﻓﺮﺩﺍ
ﮐﻪ ﻣﻦ ﺭﺍ ﺭﻭﺿﻪ ﯼ ﺭﺿﻮﺍﻥ ﺣﺴﯿﻦ (ﻉ ) ﺍﺳﺖ
ﭼﺮﺍ ﻋﺎﻟﻢ ﺯ ﺟﺎﻧﺶ ﻧـــــــــــﺎﻟﻪ ﺩﺍﺭﺩ
ﻣﮕﺮ ﺍﻭ ﻫﻢ ﭘﺮﯾﺸﺎﻥ ﺣﺴﯿﻦ (ﻉ ) ﺍﺳﺖ
ﺍﮔﺮ ﺧﻮﺍﻫﯽ ﺯ ﺣﺎﻝ ﻋﺒﺪ ﻣﺴــــــﮑﯿﻦ
ﺧﻮﺷﺎ ﺣﺎﻟﺶ ﮐﻪ ﻣﻬﻤﺎﻥ ﺣﺴﯿﻦ (ﻉاست
امام صادق(ع)-شهادت
از حدیث لوح می آید مقامات اینچنین
که ندارد هیچ کس جزتو کرامات اینچنین
مانده در توصیف یک شأن تو ابیات اینچنین
سالها محکوم عشق توست، نیات اینچنین
تا ابد مرئوس ماییم و ریاست با شما
نازشصت هرکسی ما را رسانده تا شما
انقلاب علم، با کرسی درست پا گرفت
بحث و استدلال از عصر شما بالا گرفت
فقه ما از نور فقه جعفری معنا گرفت
میشود جزء مفاخر هرکس اینجا جاگرفت
راه گم کرده کنارت راه پیدا میکند
از دمت پیرزنی کار مسیحا میکند
آبروی پرچم در اهتزاز ما تویی
از بقیه بی نیازیم و نیاز ما تویی
ما همه اهل نمازیمو نماز ما تویی
پس شفاعت کن که تنها چاره ساز ماتویی
بانی ترویج عاشورا تویی پس بی گمان
خانه ات یعنی حسینیه شما هم روضه خوان
مجلس درست شلوغ و خانه ات خلوت شده
سهم تو در این دیار آشنا غربت شده
بازهم پشت دری لبریز جمعیت شده
خانۀ امن الهی سلب امنیت شده
آتشی از خانه ی زهرا به این در هم رسید
ارث دست بسته حیدر به جعفر هم رسید
پیرمرد شهر از دارالعباده رفتنی ست
نور حق با عده ای ابلیس زاده رفتنی ست
دستهایش بسته شد پس بی اراده رفتنی ست
بی عمامه بی عبا پای پیاده رفتنی ست
کوچه در کوچه به پشت اسب حالا میدوی
پیش چشم مردمی بی عار تنها میدوی
گرچه کوچه گردی و دست تو بند سلسله ست
راستی آقا بگو دور شما هم هلهله ست؟
راستی بر پای تو از خار صحرا آبله ست؟
راستی آقا دلت دلواپس یک قافله ست؟
راستی اهل و عیالت را اسارت میبرند
چادر و روبنده از آنها به غارت میبرند؟
نه کسی اینجا ز سرها معجری را میکشد
نه کسی با تازیانه خواهری را میکشد
نه کسی از پشت موی دختری را میکشد
نه کسی بر گردن تو خنجری را میکشد
نیزه داری هم اگرباشد سری بر نیزه نیست
قلب هجده پاره ی پیغمبری بر نیزه نیست
سید پوریاهاشمی
امام صادق(ع)-شهادت
کسی که وحی در آیینۀ کلامش بود
حدیث نور به لبها علی الدوامش بود
نگین چمبر افلاکیان صداقت اوست
که صدق پرتوی از چلچراغ نامش بود
نیایش سحر او شمیم جنت داشت
سپیده چشمۀ نوری ز هر سلامش بود
به پاس رویش اندیشه های ناب بشر
قیام علمی او برترین قیامش بود
به راه شر مرو از روی جهل و نادانی
که راه خیر بشر شیوه و مرامش بود
ولی شناس نگشتیم ورنه می دانیم
جواب ما همه در حرکت غلامش بود*
چقدر زحمت ما را کشید و وقت وداع
نماز اول وقت آخرین پیامش بود
چه التفات به خاصان کند خدا داند
نسیم شعر «وفایی» ز لطف عامش بود
*اشاره : در تنور رفتن هارون مکی
سید هاشم وفائی
امام صادق(ع)-مدح و مناجات-بصیرت
رئیس مذهب شیعه! جهان از آنِ شماست
ندای حق طلبی ،تشنهٔ جهانِ شماست
به گوشه گوشهٔ عالم به هر کجا نگیریم
به هر دیارِ غریبه، پُر از نشان شماست
نَه یار، بهر تو هِفده نفر، که بی إغراق
هزار لشگرِ آماده در میان شماست
که گفته سیصد و چندین نفر ندارد یار
بگو امام زمان را، زمان زمان شماست
بگو به عیسیِ مریم که شیخ عیسی را
دعا کند، که یکی از فدائیان شماست
ز شیخِ نیجریه تا به شیخِ بَحرِینَت
مطیعِ محضِ تو با لشگری، عیان شماست
اگر قطیف،نِمر را به ظلم از کف داد
مدینه تا به مدائن پُر از جوان شماست
و از عراق و یمن تا به سوریه، لبنان
سپاهِ حزب خدا، از مدافعان شماست
ز روستای صَراری گرفته تا به ٱحد
هنوز مُثلِه شدن، سهم شیعیان شماست
به رغم دشمنِ تکفیری اَت، به کوری خصم
هنوز نام علی شاهد أذان شماست
و ایستاده میان غبار احمد ها
هزار مَرد، چو احمد که در نهان شماست
قسم به روح خدا و قسم به سید علی
بیا به کشور ایران که آشیان شماست
به مُلک ری،به خراسان، به قم، بیا آقا
هزار دیده چو بَهجت به راه، جان شماست
به کعبه و به بقیع و چهار مظلومش
که کربلای حسینِ تو در أمان شماست
ضریحِ مرقدِ شش گوشه شاهدَت به یقین
که اربعین، حرمِ یار، میزبان شماست
محمودژولیده
امام صادق(ع)-مدح
دین ما احمدی و مکتب ما حیدری است
گو دلا حیدریم مذهب من جعفری است
حضرت صادقم استاد بُود در همه عمر
شهریاری که به دستش عَلَم سروری است
مکتب سرخ حسین بن علی را نازم
که عروج نُه امام از دم آن رهبری است
تربیت یافته ی مکتب عاشورایند
اولیایی که به در حاجبشان صد پری است
همه از سلب حسینند اگرچه نه امام
لیک صادق همه جا شهرهء دانشوری است
عِلم صادق عَلم کرب وبلا را بگشود
گفت اعوان حسین دشمن طغیانگری است
کنیه اش عین حسین است، اباعبدالله
او حسین دگری در حرم دلبری است
همه را خواند به زیر عَلم عاشورا
گفت باکی حسینی ز جهنم بری است
ای که در موکب شاه شهدا سینه زنی
دم بزن حضرت صادق به دمت مشتری است
عهد خود با پسر فاطمه تجدید نما
گوهر عشق نگهدار دلت گوهری است
سربلندی چو رَوی زیر علم های حسین
چون علمدار ولایت پسر عسکری است
مادر آموخت (کلامی) به تو ذکر مولا
این ولایت اثر تربیت مادری است
ولی الله کلامی زنجانی
امام صادق(ع)-شهادت-بصیرت
سید محمد مهدی شفیعی -سید علیرضا شفیعی -جواد شیخ الاسلامی-سعید تاج محمدی-محمد رضا شفیعی
"بر جبین آسمان آثار غم شد آشکار
اشک می ریزند نم نم ابرهای داغدار
در میان سنگها آیینه ای تنها شده
روضه ی تنهایی اش هرگوشه ای برپا شده
غرق باران است هرکس جان او لایق شده ست
باز عالم سوگوار حضرت صادق شده ست"
حضرت صادق که جان ما فدای درس او
دانشآموزان او هستیم و پای درس او
"یادگار مصطفی را قوم سرکَش می کِشند
خانه ی وحی و نبوت را به آتَش می کِشند
باز در چشمم غم مولا مجسم می شود
روضه های مادرش زهرا مجسم می شود
قصه ی تلخ هجوم گرگ ها بر خانه ای
ماجرای شعله و بال و پر پروانه ای
وای من شیخ الائمه بی عمامه بی ردا
زنده شد در خاطر من روضه های کربلا
آنچه پیرش کرده داغ کشته ی کرب و بلاست
آنچه دائم پیش چشم اوست شرح روضه هاست
روضۀ آن پیکر عریان به روی خاک ها
بر سر او زخم ها بر پیکر او چاک ها
بر تن فرزند زهرا رد مرکب مانده است
داغ این بی حرمتی بر جان زینب مانده است
حاصل این روضه ها تنها نه اشک و آه ماست
خون اهل بیت پیغمبر چراغ راه ماست"
خون حق نورست و در ظلمت چراغ راه ماست
تا قیامت راه ما از راه خفاشان جداست
راه ما راه علی راه حسین بن علی ست
شاهراه ما درین بیراهه ها امر ولی ست
زور و تزویر و زر و عصیان کجا؟ایمان کجا؟
دین سلمان ها کجا دین ابوسفیان کجا
پیش روی ما به جز آیینه ی اسلام نیست
درد ما رد یا قبول نامه ی بر جام نیست
مرگ بر اسلام آمریکایی و مکر یهود
بشنوید این نعره های مرگ بر آل سعود
مرگ بر لبخندها و بر خیانت های گرگ
بر جنایت های آمریکای شیطان بزرگ
بار دیگر جنگ احزاب است و میدانی خطیر
این سوی میدان علمداریست بیدار و دلیر
شیعه را دشمن شناسی و تبرا باورست
شیعه را اینک کسی از نسل حیدر رهبر است
باز با نام حسین فاطمه، غوغا کنیم
جان خود نذر حریم زینب کبرا کنیم
شام با ویرانه هایش خطبه خوان درد هاست
گرچه چندی میشود جولان گه نامرد هاست
دیگر از دست علمداری نمی افتد علم
چشم ناپاک حرامی ها نیفتد بر حرم
باز هم یک دجله ی دیگر ، عطش آورده است
کودکانی را که دریا با خودش آورده است
آن طرف در سازمان لال ها خون می خورند
کودکان را این طرف چون حرمله، سر می برند
از غم هم کیش خود داریم میمیریم ما
آه و صد افسوس مشکی پوش کشمیریم ما
راه ما راه شهیدان، حرف ما حرف امام
جنگ با مستکبرین تا رفع فتنه، یک کلام
فاش میگوییم خط قرمز ما فتنه است
فتنهای که قلب مولا قلب امت را شکست
در صفوف ما، به غیر از شور بیداری مباد
در دل ما، جز شمیم و عطر هشیاری مباد
هر که یار فتنه شد، آگاهش از این کار کن
هر که در این راه خوابش برد را بیدار کن
خادمانی که برای میزشان دلواپسند!
پس کجا و کی به درد مردم خود میرسند؟!
وای اگر ایمان ما صرف بده بستان شود
باز بیت المال, بیت الحال نااهلان شود
بارالها! تشنهگان قدرت از ما نیستند
تشنهگان خدمت تو، اهل دنیا نیستند
با جهاد و صبر، آری فتح در دستان ماست
دست شیطان کی مگر بالاتر از دست خداست؟!
راه ما تا روز آخر راه سرخ کربلاست
پس بپاخیزید یاران وقت عاشورای ماست
در میان باد و توفان در میان فتنه ها
شیعه هرگز گم نخواهد کرد راه خویش را
جمعی از شعرا
امام صادق(ع)-شهادت
نیمه شب بود و عاشقی بیدار
مست حق بود و راحت از اغیار
نیمه شب بود و وقت راز و نیاز
بین سجاده بود، بین نماز
با تأسی به مادرش زهرا
دست خود برده بود سوی خدا
داشت همسایه را دعا می کرد
گره ها را دوباره وا می کرد
ذکرِ ارباب عالمین گرفت
بوسه از تربت حسین گرفت
ناگهان صحبت از تهاجم شد
خلوتش بین نعره ها گم شد
داد و فریاد، بی دلیل زدند
شعله بر خانه ی خلیل زدند
حرمت این حرم شکسته شد و
دست او بین خانه بسته شد و
پا شد از جای خود ولی افتاد
یاد مظلومی علی افتاد
از غریب مدینه دم می زد
وسط شعله ها قدم می زد
خاک و خاکستر از عباش تکاند
اشک بر مادرش دوباره فشاند
حرف داغِ گران زهرا بود
میخ در روضه خوان زهرا بود
پیر مردی وحید را بردند
آن محاسن سپید را بردند
باز هم روضه ها به کوچه کشید
آه... آقای ما بگو چه کشید؟!
پیر را طاقت دویدن نیست
می رود... حاجت کشیدن نیست
فلک از غصه شرمگین شده بود
شیخ ما نقش بر زمین شده بود
پیکرش را چقدر آزردند
تا که شیخ الائمه را بردند
خوب شد بر سرش جدال نشد
غارت پیکرش حلال نشد
تشنگی تاب و قدرتش نگرفت
تیر و نیزه به قامتش نگرفت
رخش از خون تازه رنگ نشد
صورتش آشنا به سنگ نشد
خوب شد قاتلی سویش نرسید
پنجه ای بین گیسویش نرسید
خواهری با شکستنش نشکست
بر روی سینه اش کسی ننشست
محمدجوادشیرازی
امام صادق(ع)-شهادت
نه حرف من سخن هر فقیه آگاه است
عزای حضرت صادق شعائر الله است
بهشت مقصد هر دسته ی عزاداری ست
سلوک شیعه در این شاهراه، کوتاه است
مدینه منتظر دسته های سینه زنی ست
مدینه چشم به راه بقیة الله است
به ذوالفقار قسم فتح مکه نزدیک است
به شرطه ها برسانید بدر در راه است
بقیع جنت الاعلاست در سراسر روز
بقیع عرش خداوند در سحرگاه است
چراغ را چه حضوری در آن حریم شگفت
که ماه بنده و خورشید عبد درگاه است
چه شمع ها به بقیع از خجالت آب شدند
نگاه کردن قبر غریب، جانکاه است
به جعفر ابن محمد چنین نخواهد ماند
مدینه چشم به راه بقیة الله است
میلاد حسنی
امام صادق(ع)-شهادت
دردمندان غمت زندگی از سر گیرند
گرکه با مژه غبار از حرمت برگیرند
گرچه بی صحن و رواق است حریمت اما
پادشاهان جهان روزی از این در گیرند
خاک های حرمت محمل اشک زهراست
گر که با دُر نجف شان برابر گیرند
چشمهایی که برای غم تو میبارند
باده ای است که از ساقی کوثر گیرند
شده پر منبر محراب زگیسوی شما
ماجراهای خم زلف تو منبر گیرند
کشتزار غم و غصه شدم از بذر بقیع
شمع آورده ام امشب که کنم نذر بقیع
دیده ات در همۀ عمر چه غمها که ندید
دشمنت پشت در خانۀ تو هیزم چید
خانه ات سوخت دلت سوخت از این سوزاندن
کودکی از وسط شعله به سوی تو دوید
اهل خانه همگی برتو پناه آوردند
همه بر حرمت گیسوی تو بستند امید
وای از آن دم که بر این خواهش اهل خانه
دشمن بی سر و پا نعره زنان میخندید
یک نفر طعنه زنان رفت طنابی آورد
یک نفر از غم و از غربت تو جامه درید
هر چه گفتند نبندید خودش می آید
به خداوند که دستان خدا را بستید
نزنیدش نبریدش نبریدش نزنید
پیش چشم در همسایه چنینش نبرید
پیرمرد است ببینید که حرمت دارد
اینقدر پای پیاده نکشیدش نکشید
آنقدر خورد زمین کوچه به کوچه بدنت
غیر یا فاطمه آهی کسی از تو نشنید
مثل آن کودک گم گشته میان صحرا
هرچه زد دشمن او باز صدا زد زهرا
موسی علیمرادی
امام حسین(ع)-مناجات-شهادت امام صادق(ع)
تشنهی زمزمهام کاش به زمزم برسم
میوهی کالم و ای کاش که من هم برسم
فاطمه چشم به راه هست سیاهی بزنم
ای اجل صبر نما تا به مُحَرم برسم
پس از آن جانِ مرا هم ببری حرفی نیست
نه ، فقط باش که یکبار حرم هم برسم
دست من نیست گریبان بدرم یا ندرم
هر زمان که به سرِ سورهی مریم برسم*
آه ای راهِ نجف کرببلا دستم گیر
اربعین باز بر آن سیلِ دمادم برسم
هر قدم میشمرم تکتکِ تیرَکها را
تا که بر موکبِ عباس معظم برسم
اربعین وقتِ قرار است بگو یا عباس
کاش بر سایهی آن صاحبِ پرچم برسم
این شهیدانِ حرم همسفر ما بودند
قسمتم نیست چرا پیش رفیقم برسم
کمکم ای ناله بیا موقع مقتل خوانی است
وای کم مانده به گودال مقرم برسم
ای بقیع تربتی از خود به سرم میریزی
کاش ای کاش به این خاک پُر از غم برسم
حسن لطفی
امام صادق(ع)-شهادت
به شکِ فقه یقین شد امام جعفر صادق
ثمن صدیق و ثمین شد امام جعفر صادق
پس از پیمبر اکرم به خُلق از نظر خَلق
محمد ششمین شد امام جعفر صادق
به وقت جهل چنان شد اگر پیمبر اکرم
به روز فقه چنین شد امام جعفر صادق
نشست در وسط منبر سَلونی و این سان؛
بر آن رکاب نگین شد امام جعفر صادق
شبیه حضرت زهرا در آن جهنم کوچه
خودش بهشت برین شد امام جعفر صادق
شکست پشت در آن جا،به جای حضرت زهرا
خمید وجایگزین شد امام جعفر صادق
شد افتخار برایش که در مصائب مادر
به او شبیه ترین شد امام جعفر صادق
میان معرکه چون شد نگاه شیخ الائمه؟
که صورتش پر چین شد امام جعفر صادق
بهگریه گشت به دنبال گوشواره ی مادر
همین که نقش زمین شد امام جعفر صادق
مهدی رحیمی
اَلسَّلامُ عَلَیْکَ یاٰ جَعفَر بْنِ محمّدٍ الصّادِق
.........
در حقیقت نگری آینه ای صادق بود
آنچه می داشت ز ایزد همه را لایق بود
این که باید به ولایش همه عاشق باشیم
پیر عشق است بیا عاشق صادق باشیم
عاشق آن است که از نسل شقایق باشد
شجری میوه رسانده ست که لایق باشد
ششمین شمس سپهر ازلی آن مولاست
خط سِیْرِ افق چشم علی آن مولاست
جعفرش نام نهادند که جانش نور است
ظلمت از ساحتِ قدسی ش ، همانا دور است
عشق در دایره ی چشم سبو می گردد
عِلْم در حیطه ی اندیشه ی او می گردد
مدفنش عینِ بهشت است اگر ویران است
گنج در گوشه ی ویرانه فقط پنهان است
کاش دل زائر آن تربت بی زائر بود
کاش بر گِرد حریمش دل من حائر بود
کاش چشمان منِ خسته کبوتر می شد
بال و پر می زد و در اشک شناور می شد
اگر آن مدفن ویرانه رواقی می داشت
لااَقل داغِ دل آینه کمتر می شد
آه ای شهر نبی شاهد این قصّه تویی
که چه با زاده ی آزاده ی حیدر می شد
بوی گلچین به گلستان ولایت پیچید
باغی از اشک در آن مرحله پرپر می شد
خانه ی فاطمه می گشت تداعی آری
داشت آن حادثه ی تلخ مکرّر می شد
آه آن روز اگر دست علی را بستند
لیک این بار چنین حضرت جعفر می شد
در دل شب به نماز آمده بود آن مولا
بود در زمزمه ، در حال سجود آن مولا
ناگهان خصم هجوم از در و بامش آورد
تلخی اهل ستم باز به کامش آورد
دست او بسته و از خانه برونش بردند
شعله بر جان زده و با دل خونش بردند
بعد ازین حادثه آسوده نبود آن مولا
داشت از خون جگر چشم کبود آن مولا
حالتی داشت که غم بود همی دنبالش
گرچه بودند همه فارغ ازین احوالش
همه بودند در اندیشه ی خود آسوده
جگری سوخت ز انگوز به زهر آلوده
جگری سوخت و آتش به همه عالم زد
نفسی شعله شد و کار جهان بر هم زد
آتشی بود که بال و پر پروانه بسوخت
آتشی بود که آئینه و گلخانه بسوخت
داغ گل مشتعل و جلوه ی محشر دارد
"یاسر" از آتش آن شعله به پیکر دارد
محمود تاری "یاسر"
۲۰۲۳_۰۵_نوحه امام صادق.ع..mp3
6.54M
بسم الله الرحمن الرحیم
صوت نوحه
♦️عصر یکشنبه۲۴/اردیبهشت۱۴۰۲
◾ بسیار شنیدنی
# نوحه حضرت صادق(س)
#حسینیه کرم کرمانشاه
#حاج آرمین_غلامی
#مجنون_ڪرمانشاهی
۲۰۲۳_۰۵_۱۴_روضه حضرت صدق.ع..mp3
10.08M
بسم الله الرحمن الرحیم
صوت نوحه
♦️عصر یکشنبه۲۴/اردیبهشت۱۴۰۲
◾ بسیار شنیدنی
# روضه حضرت صادق(س)
#حسینیه کرم کرمانشاه
#حاج آرمین_غلامی
#مجنون_ڪرمانشاهی
#امام_صادق_ع_شهادت
چون لحظهای که صیاد در کف گهر بگیرد
ای صبح! شب برآن است از تو خبر بگیرد
دزدان ز روی دیوار حمله به خانه کردند
میخواست هرکس از تو خونِ جگر بگیرد
زهراست پشت این در، یا که عزیز زهرا؟!
بار دگر قرارست خانه شرر بگیرد
من اعتقادم این است تو ناجی خلیلی
راضی مشو که این بار شعله به در بگیرد
دور سرت بگردم خیلی تورا کشیدند
ای کاش یک نفر بود راه گذر بگیرد
گفتند پُشت مَرکب خیلی تورا دواندند
شیعه دگر چه خاکی زین غم به سر بگیرد
با اینهمه مصیبت صدجای شکر باقیست
قسمت نشد دلت را داغی دگر بگیرد
ناموس تو به خانه در حجرههای بسته
کس نیست این زنان را تحت نظر بگیرد
ترسیدهاند امشب این دخترانت اما
آیا کسی قرار است درد کمر بگیرد؟
فرقست بین آنکه در خانه گریه کرده
با آنکه در خرابه یاد پدر بگیرد
فرقست بین آنکه رفته به مجلس مِی...
با آنکه پشت پرده حس خطر بگیرد
✍ #سیدپوریا_هاشمی
#امام_صادق_ع_مدح_و_شهادت
آسمان در سجده افتادست پیش پای تو
عرش آرامست زیر سایهی طوبای تو
بادها را مسخ کرده عطر جانْافزای تو
ماه، فانوسی برای شبنشینیهای تو
تو تجلّیِ اصولی، تو بنایِ منطقی
تو امام راستینی، تو امامِ صادقی
خط ابروی تو سرمشق شب هر فاضلست
خواندن املای گیسوی سیاهت مشکلست
کسب علم از غیر باغ دانشت بی حاصلست
طفل ابجدخوانِ دَرسَت هم فقیه کاملست
نور علمات را به ژرفای جهان تاباندهاند
بعد از آن مردم تو را شیخ الائمه خواندهاند
حالِ عاشق نیمهشب با چشم بارانی خوشست
پس سحر لطفی کنی من را بگریانی، خوشست
یک نظر تنها، به سمتم سَر بگردانی خوشست
در تنور عشق، من را هم بسوزانی خوشست
خواب شیرینی به چشم خیسِ فرهادم بده
مثل "هارون" راه و رسم عاشقی یادم بده
میچکد عطر خدا از اَلسّلامِ آخرت
شش قدم میخواست تا معراج، چشمان ترت
جبرئیل افتاد وقتی باز شد بال و پرت
بندگیات شیعه را انداخت یاد مادرت
اشک را مانند مادر میکنی آب وضو
آنقدر مولای من، زهراخِصالی که نگو
فصل کوچ عاشقی دل را پرستو میکنم
شالِ ممسوسِ به اشک روضه را بو میکنم
دست چشمم را کنار قبر تو رو میکنم
بارگاه خاکیات را آب و جارو میکنم
کاش در خاک بقیعِ تو حرم میساختیم
چارتا گنبد در آنجا دستِکم میساختیم
بارها گفتی که اشک روضهها مشکلگشاست
دردمندان! گریه بر هر درد بی درمان دواست
ختم منبرهایت آغاز گریز کربلاست
قاتلِ جان تو آقا روضهی طشت طلاست
اشکهای گریهکنها را شمارش کردهای
گریه بر جدِّ غریبت را سفارش کردهای
آه از آن شب که کوچه باز بوی غم گرفت
آسمان، قلبش شکست و بارشی نمنم گرفت
روضهخوان "دیوار" شد، "در" پابهپایش دم گرفت
دخترت از ترس، دامان تو را محکم گرفت
نیمهشب بال و پر پروانه را آتش زدند
پیش چشم دختر تو، خانه را آتش زدند
پیش پایات اشکهای همسرت افتاده است
جایجایِ این گذر بال و پرت افتاده است
تکهای از شعله بر روی سرت افتاده است
رد میخ آیا به روی پیکرت افتاده است؟
ریسمانِ بی مروّتها اسیرت کرده است
ناسزای بی حیا در کوچه پیرت کرده است
بین این کوچه تو را در نیمهی شب میکِشند
بی عمامه، بی عبا در پشت مرکب میکشند
تا گذر از جمعیت میشد لبالب، میکشند
ذهنِ ما را سمت شام و داغ زینب میکشند
سوخت در بین گذر، بال و پَرِ پروانهها
عمهجانت سنگ خورد از پشتِبامِ خانهها
گیسوان کودکی با پنجه شانه میخورد
پیش چشمانش رقیه تازیانه میخورد
طفلکی از زجر سیلی بی بهانه میخورد
دستِ سنگینی به رویِ کودکانه میخورد
دورِ تو شکر خدا انبوه شامیها نبود
معجر ناموسِ تو دست حرامیها نبود
✍ #بردیا_محمدی
🏴#شهادت_امام_جعفر_صادق_ع
🏴#روضه
🎤مداح :حاج عباس طهماسب پور
▪️▪️▪️▪️▪️▪️▪️
🔥نمیخوام اول روضه، تیر خلاصو بزنم
آخه روضه ی امام صادق، میمونی بین کربلا و مدینه
☑️شیخ جعفر میگه حسنین دنبال باباشون میدویدن
نمیدونم همون صحنه بود..
☄مادرمون یه دست به پهلو یه دست به دیوار اومده
کمربند آقا رو گرفته
😭هرچی غلاف زدن، نشد
تازیانه زدن نشد جداش کنن
فاطمه س
☑️یه بی حیایی گفت من میدونم
این خونواده رو عفت خیلی حساسه
گرفتی دیگه ها؟؟
#بی_حیا_پا_رو_چادر_مادر_گذاشت
😭😭😭
🔸زِ هُرم شعله ي در ياس را كه پژمردند
🔸در آن هجوم علي را به ريسمان بردند
🔹ميان تلخي آن صحنه ي غبارآلود
🔹شكست قامت مرد و مدينه شاهد بود
🔰از اینجا میتونم گریز بزنم
نوشتن برا امام صادق، 4هزارتا شاگرد بود تو مدینه
4هزارتا شوخی نیست
☑️از یه طرف میگی 72تن یاران امام حسین، غوغا کردن تو کربلا...
💠اون لحظه ای که دستای آقارو بستن
این پیرمرد رو میبردن
این 4هزارتا شاگرد کجا بودن
ارث برد از جد غریبش امیرالمومنین
☑️کجا بودن اوناییکه سر سفره ی پیغمبر بزرگ شدن
نون و نمک علی رو خوردن
کجا بودن اون صحنه ای که جلو چشم مولا...
😭😭😭
🍃از آن غروب غم انگير، چند سال گذشت
🍃كه باز خاطره ي كوچه از خيال گذشت
🔘مدينه همدم اندوه دودمان #عليست
🔘و باز شاهد مردي ز خاندان #عليست
◀️كه باز آمده آتش در آستانه ي او
💠همچین که آتیش زدن در خونه ی آقارو، نازدانه های امام صادق،،، زن و بچه های امام صادق تا دیدن آتیش زبانه میزد مث بید میلرزیدن
😭😭😭
🔰آی قربون دلت برم
اما کسی آسیب ندید
کسی جراحتی بهش وارد نشد
خیمه ها میسوزن و معجرا میسوزنو دامنا ...
😭😭😭
🔹كه باز آمده آتش در آستانه ي او
🔹هزار شكر كه محسن نداشت خانه ي او
رسيده اند كه از باغ، لاله را ببرند
☑️گفت با هرحالی که هست، آقارو بیارید
امشب میخوام کارو تموم کنم
رسيده اند كه از باغ، لاله را ببرند
امام صادق هفتاد ساله را ببرند
🔸تصورش چقدر سخت مي شود اي واي
🔸بزرگ طايفه در كوچه مي دود اي واي
🔹كسي نگفت مگر پيرمرد بُردن داشت؟
🔹تَن نحيف مگر تازيانه خوردن داشت؟
🔸ميان گريه ي آرام او بلند نخند
🔸به دست بي رمقش لااقل طناب مبند
😭😭😭😭😭
☑️من دارم میگم پیرمرد هفتاد ساله رو پشت ناقه میکشوندن
✔️آقامون سن و سالی داشت... درست
اما مرد بوده
یه دختر سه ساله،چهل منزل پشت ناقه دَووندنش
✔️یه دختر سه ساله ی یتیم، با تازیانه میزدنش
😭😭
از آقایی داریم میخونیم، میگفت روضه بخون ما گریه کنیم
دلم برا روضه ی جد غریبم حسین، تنگ شده
این همه آوازه ها از شهر بود
گرچه از حلقوم عبدلله بود
1 (1)-3-____[Track 3].mp3
10.61M
🏴#شهادت_امام_جعفر_صادق_ع
🏴#روضه
🎤مداح :حاج عباس طهماسب پور
#امام_صادق_ع_شهادت؛ #بصیرت
وقتِ نالهست و آهِ طوفانی
فرصتِ گریههای بارانی
وقتِ تکرارِ چند جمله شده
باز بر بیتِ وحی حمله شده
خاطراتِ هجوم تازه شدند
واردِ خانه بی اجازه شدند
باز دیوار و در، سپس آتش
ریخت بر هم کسی مناجاتش
دود و آتش دوباره شعله کشید
وسطِ کوچه کارِ "قبله" کشید
وای از اِزدحام، در کوچه
شد قنوتِ امام، در کوچه
قلبِ دین را دوباره افسردند
رهبری را ز خانه میبُردند
سَرورِ شیعه در اسارت شد
سختْ دشمن پیِ جسارت شد
باز در ریسمان، دو دستِ ولیست
صادقِ فاطمه، شبیهِ علیست
شد دوباره امامِمان بی یار
بی عبا، بی عمامه، بی دستار
روضه تکرار شد دوباره چرا؟
او پیاده، عدو سواره چرا؟
پیرِ هفتاد ساله، جا میماند
پا برهنه، سه ساله را میخواند
گرچه، اُمُ الائمه را خوانده
زیرِ سمِّ ستور کِی مانده؟
اهلِ بیتش به سرزنان، اما
کس نزد تازیانه بر آنها
هتکِ حرمت ز او فراوان شد
لیک آخر، رها ز عدوان شد
بود اگر نالهی حزینهی او
نَنِشستند روی سینهی او
نَرُبودند کهنه پیرهنش
نشده هیچ نیزه در دهنش
□ □ □
بود اما شبیهِ جدِ غریب
بی مددکار و بی معین و حبیب
با وجودیکه بود گِرداگِرد
پای درسش، هزارها شاگرد
هیچکس یاریاَش به او نرسید
در گرفتاریاَش به او نرسید
آنهمه گفته بود، از تاریخ
از غمِ زخمِ سینه و سرِ میخ
گفته بود از امامِ کَت بسته
از تهاجم، به مادری خسته
گفته بود از سقیفه و شورا
از علی، تا امامِ عاشورا
گفته بود از حرامیانِ سخیف
از نظر، بر مُخدّراتِ شریف
گفته بود از غمِ پس از گودال
از خیام و ربودنِ خلخال
باز هم ماند این ولی تنها
مثلِ مظلومِ دین، علی، تنها
□ □ □
چرخِ گردون، رسانده نوبتِ ما
کربلا هست و درسِ عبرتِ ما
بشنو از مکتبِ سلیمانی
حرفِ حق از لبِ سلیمانی
ای عزیزان من، حرم اینجاست
دوستان! اَرضِ محترم اینجاست
این زمین در خودش حرم دارد
این حرم صاحبِ کرم دارد
این دیار از شلمچه تا به دمشق
صد هزاران شهید داده ز عشق
طاعت از رهبرِ جمارانی
هست تا سید خراسانی
نگذارید او شود تنها
در میانِ هجومِ دشمنها
امتحانی سترگ در پیشست
پس جهادی بزرگ در پیشست
جبهه را میتوان به دست و زبان
یار باشیم تا امامِ زمان
تا ظهور این جهاد، تمرینست
درسِ عبرت ز روضه شیرینست
همه جا غرقِ روضه باید شد
تا سفیر حسین، شاید شد
خطی از انتظار باید داد
روضه را انتشار باید داد
یارِ مهدی ببین که چون گِریَد
همچو او جای اشک، خون گِریَد
ایکه گویی: حسین نعم الامیر
زینبِ او هنوز مانده اسیر
✍ #محمود_ژولیده
|⇦•آسمون دل تاره...
#سینه_زنی و توسل ویژهْ شهادت امام صادق علیه السلام اجرا شده سال ۱۴۰۱به نفس حاج حسین سازور •✾•
●━━━━━━───────
⇆ㅤ ◁ㅤㅤ❚❚ㅤㅤ▷ㅤㅤ ↻
آسمون دل تاره، بارون اشک میباره
برا امام صادق، بقیع عزاداره
چِشام گریونه، لبم میخونه
دلم از غُصه، ببین پریشونه
وای وای وای، حُرمَت آقا رو شکستن
وای وای وای، دستاشو توی کوچه بستن
غریب ای آقا.....
لَطمه ها به روی تو، خاکی گشته موی تو
بازیچه ی دشمن وای، گشته آبروی تو
به پشت مرکب، دویدی اون شب
تو بودی گریون بیادِ زینب
وای وای وای، دشمن و چشمای تَر من
وای وای وای، بی ادبی به مادر من
*امام صادق فرمود:منصور، از این به بعد اگه خواستی بیام پیغام بده خودم میام، دیگه این مامورت رو نفرست. آخه این بد دهنی میکنه، جسارت میکنه، ادب رو رعایت نمیکنه...*
14010306eheyat-sazvar-nohe.mp3
3.01M
|⇦•آسمون دل تاره...
#سینه_زنی و توسل ویژهٔ شهادت امام صادق علیه السلام اجرا شده سال ۱۴۰۱ به نفس حاج حسین سازور•✾•
❣﷽❣
🕋 #روضه_امام_صادق_ع
🕋 #آقای_میرزامحمدی
🎇*دلهامونو روانه کنیم بریم ببینیم مدینه چه خبره ..." ساعت های آخر عمر امام صادق هست" دوباره یکی از گلهای زهرا رو پرپر می کنن،اما الان اگه مدینه باشی،کنار بقیع خبری نیست...." هیچ کسی تو مدینه لباس عزا به تن نکرده ..." آخه این بچه های فاطمه غربت و از مادر به ارث بردن*
📿غروب سرخ نگاهش، به رنگ ماتم بود
📿غریب شهر خودش نه،غریب عالم بود
چقدر روضه ی کرببلا به پا میداشت
*شعرا و روضه خوان ها رو که دعوت می کرد،انقده برا ابی عبدالله گریه میکرد،این بکاء بر سیدالشهدا رو ما از مدرسه ی امام صادق به عنوان جلسات و هیئات به ارث داریم*
📿چقدر روضه ی کرببلا به پا میداشت
📿به روی سر در خانه همیشه پرچم بود
📿اگر چه زخم جگر تازه میشد اما باز
🩺برای داغ دلش روضه مثل مرهم بود
⏪*فرمود گریه ی بر جد غریب ما ابی عبدالله،یه فرح و نشاطی تو دل گریه کن به ارث میزاره،که تا قیامت این شادمانی از دلش بیرون نمیره*
📿همیشه در وسط کوچه ی بنی هاشم
📿پر از تلاطم اشک و مصیبت و غم بود
📿شبی که در تب آتش بهشت او می سوخت
*خونشو مثل مادرش فاطمه آتش زدن،آتش به درون خانه سرایت کرد،از این حجره به آن حجره،چقدر اهل و عیال حضرت ترسیدن،اومد مثل مادر وسط آتش ایستاد*
📿چقدر شبی که در تب آتش بهشت او می سوخت
📿شکسته قامت و آشفته حال و در هم بود
*وسط آتش ایستاد فرمود:ان ابن ابراهیم خلیل الله* (این یه مصیبت ...)
📿شتاب مرکب و پای برهنه ی آقا
📿میان کوچه زمین خوردنش مسلم بود
*اگه یه وقت جوان رشیدالقامتی باشه،دنبال مرکب بدواننش،پابه پای مرکب حرکت میکنه،اما خدا نکنه اینی که پشت مرکب دارن میدوننش یه پیرمرد باشه،مثل امام صادق یا یه بچه ی سه چهار ساله باشه،مثل بچه های ابی عبدالله ...*
📿شتاب مرکب و پای برهنه ی آقا
📿میان کوچه زمین خوردنش مسلم بود
📿کبود زخم طناب و اسارت و غربت
📿چقدر در نظرش کربلا مجسم بود
*عجب مصیبت هایی،دونه دونشو یا یاد مدینه می کرد یا یاد کربلا می افتاد*
📿خلاصه لحظه ی آخر زمان تدفینش
📿بساط غسل و بساط کفن فراهم بود
📿در آن زمان به خدا هر دلی پریشان
📿شهید بی کفن وادی محرم بود
حسین .....
📿به زخم پیکر گل بوریا نمی پیچید
📿اگر که پیرهن پاره پاره ای هم بود ....
✳️*چندین هزار نفر امروز برا دفنش تو مدینه اومدن" با چه عزت و احترامی دفنش کردن، (درستشم همینه) فرزند پیغمبر احترام داره؛بچه ی فاطمه محترمه؛اینجا چهارهزار نفر برا تشییع جنازه ی عزیز زهرا اومدن،کربلا هم سی هزار نفر اومده بودن،آخ بمیرم ...." عوض گل باران این بدن،چه کردن؟!! فقط یه جمله و زیارتو شروع کنم،کاری کردن که حتی خواهرش بدن برادر رو نشناخت،گفت داداش:*
🔘ته گودال فقط پیکر تو مانده و من
🔘همه رفتن،فقط مادر تو مانده و من ....
حسین.
4_5895411507948160206.mp3
1.17M
🏴سلام مناجات و توسل جانسوزامام زمان روحی له الفدا
🎤 استاد حجت الاسلام میرزامحمدی
🏴🏴🏴
چه خوش است صوت قرآن،زتو دلربا شنیدن
به رخت نظاره کردن سخن خدا شنیدن
*انگار دیدار تو هم رفت به وعده ی قیامت . بچه که بودیم زیارت آل یاسین و میخوندیم با یه حسی میخوندیم ، می گفتیم بالاخره تو اول جوونی میبینمش جوونی نشد ، میان سالی میبینمش..آقا ببین برف پیری رو سر و صورتمون نشسته .موهامون سفید شد و ندیدیمت ....چقدر دیر به دیر من با تو مناجات می کنم ... ( یه مقدار باهاش حرف بزن (اونقده غریبه .که روایات ما وقتی میخوان امام زمان رو معرفی کنن اینجوری اشاره کردن :الشرید ، الطرید ، الفرید ، الوحید....او بیابان گرده تک و تنها سر در هیچ شهری خیرمقدم براش نزدن.اما دلخوشی ما کلام نورانی امیرالمومنین ، فرمود:*فَوَ رَبِّ عَلِیٍّ إِنَّ حُجَّتَهَا عَلَیْهَا قَائِمَةٌ . قسم به پروردگار علی مهدی من بین شما زندگی می کنه جَوَّالَةٌ فِی شَرْقِ هَذِهِ الْأَرْضِ وَ غَرْبِهَا یمشی فی الاصوات وَ تُسَلِّمَ عَلَى الْجَمَاعَةِ* باره به شما سلام کرده مهدی من.
داخلة فی دورها وقصورها .
بارها تو مجالس و محافلتون آمده .
یری و لایری
مهدی من دونه دونه تونو میبینه . اما شماها اونو نمی بینید .اَلسَّلامُ عَلَیْكَ حینَ تَحْمَدُ وَ تَسْتَغْفِرُ.فرمود : علی ابن مهزیار اگه استغفار منه مهدی نبود ، دشمنان ما شما رو تکه تکه می کردن..نمی دونم امشب برا ما استغفار کرده یا نه
( نه نه نه بی ادبی اینجوری بگیم )
حتما استغفار کردی که الان ما اینجا هستیم