eitaa logo
کانال مداحی عاشقان حضرت زینب(س)
24.1هزار دنبال‌کننده
994 عکس
924 ویدیو
551 فایل
ارائه متن و صوت نوحه، روضه، مرثیه و،،،، مدیریت کانال:شعبانپور @Haram75 ─⊱✾♡✾⊰─ https://eitaa.com/joinchat/2115895304C4149e19122 @Asheghane_hazrat_zeynab 💠 اللّٰهمَّ عَجِّلْ لِوَلِیِّكَ ٱلْفَرَجَ 💠 تعرفه تبلیغات این آیدی👇🏼 @kianatv ─┅─⊱✾♡✾⊰─┅─
مشاهده در ایتا
دانلود
783.3K
--❅ೋ❅♥️💚♥️❅ೋ❅-- ﷽ های_امام رضایی... خودم این جا و دلم مسافر مشهد تو آقا جون دلم شده کبوتر گنبد تو تو دلم آرزوی صحن عتیقه آقا جون دل من به این خوشه با تو رفیقه آقا جون 💚💚 دل من مثل کبوترای تو هواییه دل من یه پارچه مجنون و امام رضاییه دل من با این دلا که هر کدوم یه کفتره به هوای حرمت از تو محله می پره 💚💚 دفه ی آخری که پابوست آقا اومدم به امانتداریات دله دیوونمو دادم بی تو یا امام رضا زندگی لذت نداره اگه از تو دور بشم چیزی حلاوت نداره 💚💚 اونقده در می زنم تا که تو خادمم کنی بکشی دست رو سرم تا آخر آدمم کنی آقا جون اسم تو رو همیشه فریاد می زنم دلمو گره به اون پنجره فولاد می زنم 💚💚 از تردد ملائک حرمت پر از صفاست از نوای زائرات هر صحن تو یه نی نواست من اگه پابوس تو نیام آقا کجا برم اگه من حاجتمو به تو نگم به کی بگم 💚💚 با تو یا امام رضا دلم پر از صفا میشه آخرش بهم می دی برات قبر شیش گوشه ✍ 🎧🎤 👌      دعای فرج     --❅ೋ❅♥️💚♥️❅ೋ❅--
447.4K
دستگاه همایون 🎧🎤 مرغ دلم پر زند بر سر کوی رضا دست نیازم بود باز به سوی رضا آرزویم این بود تا دم مردن شود چشم گنه کار من باز به سوی رضا   خلق جهان زائرند از همه سو کعبه را کعبه بود در حجاز زائر کوی رضا با نفس عیسویش، با دم جانبخش خویش جان مسیحا بود زنده ز بوی رضا بر بدنش می شود آتش دوزخ حرام هر که خورد قطره ای آب ز جوی رضا کشور ایران فقط نیست به او متکی زندگی کائنات بسته به موی رضا نیست عجب خضر اگر تشنه لب جام اوست ساقی رضوان بود مست سبوی رضا جرم و گناه و خطاست عادت دیرین من عفو کرامت بود خصلت و خوی رضا چند به شوق بهشت زائر این در شوی جنت جنت بود روی نکوی رضا "میثم" اگر از نماز آبروی مؤمن است آب دهد بر نماز آب وضوی رضا 🔸🔹🔸🔹🔸🔹
گروه، ادعیه خوانی، ختم دعاهاوختم قرآن حدیث وروایات چهارده معصوم گروه ارتباط با خدا گروه بانوان قوانین گروه تبلیغ لینک گروه یا کانال ممنوع می باشد⛔⛔⛔ https://eitaa.com/joinchat/1031667916C34ff984ad7 ورود آقایان در این گروه ممنوع می باشد گروه برای بانوان☝️☝️☝️☝️☝️
بی تو در چشم من ای چشمِ مرا بینایی آسمان زشت شده با همۀ زیبایی تویی و گلشن سر سبز بهشت و پدرت منم و خانۀ آتش زده و تنهایی از نماز شب و آوای دعای زینب حجره ات گشته پر از زمزۀ زهرایی باکه این قصّه بگویم که پس ازمرگ رسول من شدم خانه نشین و تو شدی صحرایی ایستادی در خانه ز پی یاری من دیدم آنجا نبود دست تو را یارایی زدن فاطمه در خانه به نزد دو پسر وای از اینهمه بی باکی و بی پروایی جگرم خون شده یا رب چه تناسب دارد سیلی دیو و رخ انسیة الحورایی ای جوانمرگ علی کوه ستم با تو چه کرد که دو تا سرو قدت گشت بدان یکتایی کاش آن روز که بر بازوی تو ضربه زدند می گرفتند ز چشمان علی بینایی تا دم مرگ عزا دار توام یا زهرا ای عزدار تو هر شیعۀ عاشورایی چشم «میثم» همه جا در غم زهرا گردید نیست در حشر به جز اشک ورا دارایی استاد سازگار
دیدی که از فراغ تو بی بال و پر شدم بین مدینه فاطمه جان بی سپر شدم دیگر صدای سرفه ی تو بین خانه نیست جانت به لب رسید اگر جان به لب شدم بعد از تو احترام علی را شکسته اند زخمیِ طعنه های سر هر گذر شدم یک لحظه خواب برد دو چشم تر مرا دیدم به خواب باز دوباره پدر شدم گفتن علی...چه زندگیش خوب و خرم است با چشم های شور مدینه نظر شدم دست پیمبر آمد و تحویل دادمت من از خجالت پدرت محتضر شدم
تو را شبانه، از این خانه، مهربان بردم به سوی مدفنی آرام و بی نشان بردم تو را زِ ظلمت شب سوی روشنایی ها به روی دوش خودم چون کشان کشان بردم منی که کَنده ام از ریشه درب خیبر را تعجبم که چرا کُند و ناتوان بردم دلم گرفته از این شهر و مردمانِ شهر که دُخت سرورشان، با قدی کمان بردم فَلَک به روی سرم شد خراب، تا رفتی من از نبود شما رنجِ بی کران بردم دل تمام ملائک در آسمان لَرزید همین که پیکر تو سوی آسمان بردم به شانه برده ولی، بازوان من می سوخت شکسته بازوی تو، روی بازوان بردم کبوترم، نه زمینی، که عرشی هستی تو تو را کبوتر زخمی، به آشیان بردم نه، اینکه پیر شدی و، کمان شدی، مُردی نه، یاس هجده بهارم، تو را جوان بردم به همره حَسَنینم، وَ زینبینم من یگانه مادرشان را از این جهان بردم وصیّتت عملی شد، امانت نبوی تو را به نَزدِ نبی، یاس ارغوان بردم بدون تو نه مرا هم زبان بُوَد، نه پناه پناه خود به سوی چاه بی زبان بردم مجتبی دسترنج
الهى! كوثرم كو؟ دلبرم كو؟ گلم كو؟ هستى ام كو؟ گوهرم كو؟ على تنها و دلخون مانده افسوس يگانه مونس و تاج سرم كو؟ الهى! كلبه ام را غم گرفته دل محزون من ماتم گرفته شرار شعله هاى در نديدم گلم را خصم از دستم گرفته الهى! سينه من كوى درد است گلستان سرورم سرد سرد است عزيزم فاطمه از رنج مسمار رخ مهتابى اش غمگين و زرد است الهى! دست من را بسته بودند حريم خانه ام بشكسته بودند به ضرب تازيانه آن جماعت تن مرضيه را آزرده بودند الهى! غمگسارم، سوگوارم شب است و طاقت رفتن ندارم فلك با من سرسازش ندارد بدون فاطمه نالان و زارم
خانه وقتی شعله شد دیگر نفهمیدم چه‌شد گُر گرفت وقتی که آتش، در نفهمیدم چه‌شد تا اراذل ریختند از کوچه باهم رویِ در خاکِ عالم بر سرم، مادر نفهمیدم چه‌شد تا که زیر دست و پا بودیم فهمیدم چه‌شد تا که چشمم تار شد، دیگر نفهمیدم چه‌شد چشمهایم واشد اما هیچکس خانه نبود ردِ خونی بود ، نیلوفر نفهمیدم چه‌شد می‌رسید از سمت مسجد نعره محکمتر بزن... هرچه شد در کوچه شد ، بهتر  نفهمیدم چه‌شد روضه از در خواندم اما مجتبی از کوچه خواند: بعد از آن سیلیِ دردآور نفهمیدم چه‌شد دختر این خانه بودن کارِ من را سخت کرد عاقبت بی‌کس شدم، آخر نفهمیدم چه‌شد خوب شد خوردم زمین و چشمهایم تار شد شمر وقتی رفت با خنجر، نفهمیدم چه‌شد گرچه فهمیدم چه آمد بر سرِ هر پاره‌اش آخرش انگشت و انگشتر نفهمیدم چه‌شد
دستم اگر شکست به پای علی شکست بالم اگر شکست فدای علی ... شکست من محو مرتضایم و فرقی نمی کند اصلا کدام دست برای علی شکست
روی تاج عرش طبق نصّ لولا فاطمه نقش شد زهرا سلام الله علیها فاطمه انبیا از برکت دستاس او نان می خورند رزق و روزى می دهد به اهل بالا فاطمه ظاهراً فرموده اند " ام الائمه " فاطمه باطناً فهمانده اند " ام ابیها " فاطمه جلوه ای شد لیله القدر رسول الله او جلوه ای شد لیله المحیای مولا فاطمه بچه هایش حجت الله اند اما گفته اند آشکارا حجت الله علینا فاطمه سیزده معصوم هر یک نورى از زهراست پس مى شود سرجمع این ها چهارده تا فاطمه فاطمه حق و علی حق و مع الحق آینه است چه علی اندر على چه فاطمه با فاطمه حک شده بر روی گردنبند زهرا یا علی حک شده بر ذوالفقار مرتضی یا فاطمه بس که حیدر فاطمه است و بس که زهرا حیدر است در نجف چیزى نمی بینیم الّا فاطمه شادی روح خدیجه ، کوری چشم همه سروری دارد به زن های دو دنیا فاطمه با هر اسمی که بخوانی در نهایت مادر است راضیه حنانة الحوراء ؛ زهرا فاطمه مادری بالاترین از این مهربانی بیش از این ؟ می رسد محشر به داد شیعه صد جا فاطمه خانه اش که سوخت مسمار از خجالت سرخ شد آن چنان برخورد با سینه که آنجا فاطمه .....
سنگدل ها بی امان برگ و برم را می زدند پشت در ناباورانه باورم را می زدند لرزه بر جان همه اهل حرم افتاده بود لحظه ای که با لگد درب حرم را می زدند پیش چشمم شعله بر باغ و بهار من زدند غنچه ام پرپر شد و نیلوفرم را می زدند مصحف پیغمبرم در شعله ها افتاده بود جزء جزء و آیه آیه کوثرم را می زدند ماجرای کوچه و بازار از یادم نرفت دستهایم بسته بود و همسرم را می زدند یک نفر با تازیانه دیگری هم با غلاف با تمام زور و بازو دلبرم را می زدند از خجالت من سرم را بر زمین انداختم با که گویم دختر پیغمبرم را می زدند می پرد هر شب حسن از خواب می گوید پدر خواب میدیدم دوباره مادرم را می زدند
یاسم ولی به چشم همه ارغوانی ام سروم ولی به چشم همه قد کمانی ام امروز قاتلم به ملاقاتم آمده تا شهر را خبر کند از نیمه جانی ام 《 اسماء سال خورده مرا راه می برد》 پیری عزا گرفته به حال جوانی ام هر چند با تمامی قدرت چهل نفر من را زمین زدند ولی آسمانی ام ای مرگ مثل اهل محل بی وفا نباش چشمم به راه مانده بگیری نشانی ام روی کبود و پهلو و بازوی غرق خون اصلا نبود حق من و مهربانی ام از بی کسی ،کسی نکشیده شبیه من مجروح کینه های چهل پست جانی ام این خانه حسرت همه اهل مدینه بود چشم حسود کرده چه با زندگانی ام آماده گشت پیرهن و دیدنی تر است از این به بعد یاد حسین روضه خوانی ام
خدا کند که کسی بی هوا زمین نخورد به ضرب پا وسط شعله ها زمین نخورد هزار مرد بیفتد به پیش چشم همه ولی زنی وسط کوچه ها زمین نخورد در ازدحام هجوم ستم ، در خانه خدا کند که زنی (پا به ما) زمین نخورد.... به آن عبا که علی روی همسرش انداخت زنی مقابل نامردها زمین نخورد به اشک چشم حسینش خدا کند دیگر که مادری جلوی بچه ها زمین نخورد زدند فاطمه را هر چه ، باز هم میگفت که من زمین بخورم ، مرتضی زمین نخورد پس از مدینه و این مادر و زمین خوردن خدا کند پسرش کربلا زمین نخورد خدا کند که کسی نیزه بی هوا نزند خدا کند که دگر بی هوا زمین نخورد خدا کند که دگر پیش خواهری مضطر سر برادری از نیزه ها زمین نخورد سر بریده به نیزه خدا خدا میکرد رقیه ام زروی ناقه ها زمین نخورد رباب هم به روی ناقه ها دعا میکرد علی اصغرم از نیزه ها زمین نخورد
21717-1640876989929.mp3
801.8K
س حسین جان حسین جان حسین جان حسین بیا این شب جمعهٔ آخری حسین عزیزم بشین روبروم همینکه موهات ونگا می کنم گره می خوره ناله هام توو گلوم سرِ شب شمردم کفن هامون و بمیرم الهی یه دونه کمه هزار تا لباسم برا یوسفی که در بین گرگا بمونه کمه دعا می کنم که شبیه خودم تویِ جای تنگی گرفتار نشی نبیم که در گودی ِ قتلگاه داری پاتو روی زمین می کِشی یه روز آخه دور تو خالی میشه می مونی چه تنها تو و خواهرت همه دسته دسته ته قتلگاه باشمشیر و نیزه می ریزن سرت بزرگ قبیله می گیره وضو یه نیزه می شه بینشون دست به دست لگد میزنه پهلوت و می‌شکنه یکی مثل اونکه پر من شکست شب جمعه ها قول میدم که بیام کنار تو ای یوسف بی سرم خونای گلو رو تمیز می‌کنم باچشمی ترو گوشه معجرم صدا می زنه پیش چشمام حسین با نعلای تازه بهم ریختنت به قدر کف دستی سالم نموند زیر شمشیر و نیزه ها از تنت قاسم نعمتی حضرت زهرا (س) زمزمه
                     ﷽ نوحه شهادت حضرت صدیقه طاهرفاطمه زهراسلام الله علیها ✍ غلامرضا سازگار تمام شب تا صبح خداخدا کردم  بـرای مرگ خـود فقط دعـا کردم علی! حلالم کن                    گریه به حالم کن همای وحی‌ام لیک شکسته بال من کسی نمی‌گریــد جـز تـو به حال من علی! حلالم کن                    گریه به حالم کن بـــه گریـــه تـــرویج ولایتـت کــردم به دست بشکسته حمایتت کردم علی! حلالم کن                    گریه به حالم کن تو شمع و من بودم دور تو پروانه فـدایی‌ات گشتــم ولـی غریبـانه علی! حلالم کن                    گریه به حالم کن این رخ نیلی این صورت و این دستم فـدایی‌ات بــودم فـدایــی‌ات هستـم علی! حلالم کن                    گریه به حالم کن حـق ولایـت را عجــب ادا کردنــد مـرا غریبانــه از تــو جــدا کردنــد علی! حلالم کن                    گریه به حالم کن ای به رخت جاری اشک عزای من در دل شب قـرآن بخـوان برای من علی! حلالم کن                    گریه به حالم کن ☆•☆•☆•☆•☆•☆•☆•☆•☆•☆
21717-1640876989929.mp3
801.8K
س حسین جان حسین جان حسین جان حسین بیا این شب جمعهٔ آخری حسین عزیزم بشین روبروم همینکه موهات ونگا می کنم گره می خوره ناله هام توو گلوم سرِ شب شمردم کفن هامون و بمیرم الهی یه دونه کمه هزار تا لباسم برا یوسفی که در بین گرگا بمونه کمه دعا می کنم که شبیه خودم تویِ جای تنگی گرفتار نشی نبیم که در گودی ِ قتلگاه داری پاتو روی زمین می کِشی یه روز آخه دور تو خالی میشه می مونی چه تنها تو و خواهرت همه دسته دسته ته قتلگاه باشمشیر و نیزه می ریزن سرت بزرگ قبیله می گیره وضو یه نیزه می شه بینشون دست به دست لگد میزنه پهلوت و می‌شکنه یکی مثل اونکه پر من شکست شب جمعه ها قول میدم که بیام کنار تو ای یوسف بی سرم خونای گلو رو تمیز می‌کنم باچشمی ترو گوشه معجرم صدا می زنه پیش چشمام حسین با نعلای تازه بهم ریختنت به قدر کف دستی سالم نموند زیر شمشیر و نیزه ها از تنت قاسم نعمتی حضرت زهرا (س) زمزمه
(س) مصیبت هایم امشب جان گدازه که مانده روی دستم یک جنازه نبیند کاش زینب روی دوشم ز تابوت بریزد خون تازه به یاد لرزه های پیکر تو گرفته لرزه پای حیدر تو به قبرت خاک می ریزم ولیکن بریزد خاک بر سر دختر تو خدا داند دلم خون گریه می کرد به عالم دشت و هامون گریه می کرد ندیدم زخم پهلو را در آن شب ولی دیدم کفن خون گریه می کرد الهی دخترت زینب بمیرد ببین تنهایی ام را ای عزیزم الهی از کنارت برنخیزم خودم با دست خود خاکت نمودم چه خاکی بعد تو بر سر بریزم الا ای چاه یارم را گرفتند گلم،باغم بهارم را گرفتند میان کوچه ها با ضرب سیلی همه دار و ندارم را گرفتند کمی از غسل زیر پیرهن ماند کمی از خون خشک بر بدن ماند کفن را در بغل بگرفت و بو کرد همان طفلی که آخر بی کفن ماند 🔘🔘🔘🔘🔘
بسم الله الرحمن الرحیم لشکری آمده اینجا وچه بد می خندد دست و پا می زنی و راه تورا می بندد سر و کاره منه ،حیدربه طنابی افتاد تازیانه مردکی، مرهم زخمت می داد فاطمه ناله نکن عرش خدا می لرزد دلم ازآمدنت به کوچه ها می لرزد دست من بسته، سر از خاک تو را بردارد کمی از رنج غریبیِ وبلابردارد دردپهلوی تواز کوچه ی غم می بارد چقدر کوچه به گودال شباهت دارد زدنت دروسط کوچه تماشایی بود بین کوچه تازیان گرم پذیرایی بود دل (مجنون) به تنهایی تان می سوزد چهره ات گفت که عمرت چو خزان می سوزد آرمین غلامی(مجنون کرمانشاهی)
بسم الله الرحمن الرحیم..: بنی هاشم در بندحیدراست و فقط آه می کشد بادست بسته،نالۀ جانکاه می کشد در کوچه میکشندوسرش درد می کند درگیروداره کوچه پرش درد می کند درگیرودارکوچه، غمی بین سینه داشت در سر هوای رفتن ازاین مدینه داشت درکوچه بی توان شد و بی حال و خسته بود لبهای خشک و تشنۀ خود را ز هم گشود فرمود ای جماعت نامرد بس کنید من حیدرم علیه پرازدرد،بس کنید شب آمدو دوباره بدید آفتاب را بنشسته پای بستر،دید عشق ناب را ناگاه مخفیانه و دور از نگاه ها سر زد کناره بستره زهرا ی بیگنا آمد کنار بستر زهرانشست و بعد... بغضش به حال غربت زهراشکست و بعد دارد وصیت گلش آغاز می شود حیدر زمان گفتن صد راز می شود دراحتضار و حال و هوای غروبی ات دستی کشید بر روی صندوق چوبی ات گفتا که تا عبای پیمبربیاورد عمامه و قبای پیمبر بیاورد می دید در رخ توعلی اقتدار را می داد دست همسرخود ذوالفقار را ای وای علت غمِ دائم شد آشکار اسرار داغ و ماتمِ دائم شد آشکار حیدر غمی به وسعت تاریخ جلوه کرد دربین دربه سینه ی من میخ جلوه کرد ای یادگار عصمت و پاکی نگه مکن حیدربیاوچادر خاکی نگه مکن خونابه روی چادر زهرا چه می کند؟ هیزم کنار چادر زهرا چه می کند؟ *** مسمار از غم دل ما زار گریه کرد برهمسرتو حیدر کرار گریه کرد بر همسری که پشت در افتاد بر زمین بر جرأت و جسارت دیوارگریه کرد هنگام خانه داری ات ای میوۀ دلم با یادچهره ی شده تبدار گریه کرد بایاد آن کسی که غریب است بین شهر بر آن امیر بی کس و بی یار گریه کرد بر پیکر فتاده به کوچه ناله کند بر حسرت نگاه تو دلدارگریه کرد دیدم کسی به سمت لباست اشاره کرد شرح مصیبت توچنین زارگریه کرد برکشتۀ فتاده به کوچه مکن عزا بر آن تن شکسته بیمارگریه کرد بر دختری که آمده دیداره مادرش رفته کنار پیکراو زار، گریه کرد بر چشم خونفشان حسین وزینب او بر زخم دست مادربیدار گریه کرد (مجنون)به کوچه فاطمهِ زیر و زبر شده گویا که مقتلش همه دیوار ودر شده آرمین غلامی(مجنون کرمانشاهی)
بسم الله الرحمن ا لرحیم شکست پهلوی زهراچرامشخص نیست چه بوده سهمیه اش از بلا مشخص نیست قده خمیده دگر بی قیام می ماند به کوچه فاطمه ازاین نما مشخص نیست سیاه کرده تنی را لگد درآن کوچه که درتنش به جز ازچند جا مشخص نیست به کوچه هازده مشتی که شد ورم جایش به زیرپیروهنت جای پا مشخص نیست چرا که دست شکسته تورا دهد آزار میان گریه وهق هق نوا مشخص نیست هوای خانه حیدر ببین که شدابری غم مدینه دراین کوچه ها مشخص نیست ببین که هیزم نمرود شعله ور شده است وفاطمه وسط شعله ها مشخص نیست کسی جواب تو و استغاثه ی تونداد میان در که صدا از صدا مشخص نیست _____ برگرفته از کتاب شاعر(حضرت یاس)_بزودی منتشر میشود
درخانه حال فاطمه ات روبراه نیست دربین بستراست وشبش غیر آه نیست می خواست جان دهد به ره تو ولی نشد حیدررفیق بی کسی ات نیمه راه نیست من میروم ولی ،توفراموش من مکن آسوده باش فاطمه ات بی پناه نیست یک دست من میانه کوچه شکسته شد در دیده گان خسته ام،اذن نگاه نیست جرم وگناه فاطمه ات دوستی توست اینجا علی محب تو بودن گناه نیست ملعون لگدبه در زد ومحسن ز بار رفت اینجامیان کوچه کسی سر به راه نیست زهرا کجا و سیلی نامردمان کجا هفتادمردجنگی ویک پهلوان کجا درکوچه زیر ضربه ی پا،دست و پا نزن کشتی مرا دگر، تو علی راصدا نزن بانوی قدخمیده من،من فدای تو زهرای من تو حرفی ازین ماجرا نزن زهرابه کوچه ها، تو شدی تازیانه خور درکوچه تازیانه به او بی حیا نزن از کوچه ای گذشت و که نامحرمان پراست قنفذ به فاطمه، سخن نابجا نزن دیدم به کوچه ؟! فاطمه ام میخورد زمین دیگرمغیره برتن اوضرب پا نزن اصلا به جان فاطمه سوگند خورده ام درکوچه تازیانه برای خدا نزن اذنم بده دمی ،که شود ریسمان جدا دربین کوچه فاطمه را بی هوا نزن زهرا کجا و سیلی آن بی حیا کجا (مجنون)علی کجاو غم کوچه ها کجا _آرمین غلامی(مجنون کرمانشاهی)
332.3K
سبک شور فاطمیه۱۴۰۲ بند اول💚 ملک خدا دولتسرای زهرا دنیا می‌چرخه با دعای زهرا رزق همه عالم میون دستاش عالم دخیل ربنای زهرا ای لایتناهی زهرا/ای فیض الهی زهرا ای شأن حدیث لولاک/قدرت خدایی زهرا آغاز علی/همراز علی زندگیشو تنها با تو میسازه علی ای یار علی/دلدار علی ای حافظ و ای محرم اسرار علی «یا امنا زهرا» بند دوم💚💚 اسم تو رو هر ثانیه میبرم حتی توی اون لحظه ی آخرم الحمدالله که شدی مادرم الحمدالله شیعه ی حیدرم اسم تو رو بردم وقتی/درده منو درمون کرده خیلیا رو حتی مادر/چادرت مسلمون کرده والا درجات ای شرط حیات واسه شیعه روز محشری راه نجات حی لا یموت نور ملکوت یادت نره مارو توی لحظه قنوت «یا امنا زهرا» سبک:محمد جواد توحیدی شعر:علی اکبر غلام پور
❣﷽❣ ⚫️ ⚫️ بر مقدم دختر پیمبر صلوات بر چشمه‌ی پاک حوض کوثر صلوات بر محضر حضرت محمد تبریک بر مادر شیعیان حیدر صلوات ⚑⚑⚑⚑ یا فاطمه‌ای منشاء خـــیر و بــرکات مــهر تـو بود قـبولی صــوم و صـلات فـرموده نبـی خـدا گــــــناهش بـخشد هـر کس کـه بـرای تـو فـرستد صلوات ⚑⚑⚑⚑ بر کوکب آسمان عصمت صلوات بر فاطمه گوهر نبوت صلوات بر مادر یازده امام برحق از صبح ازل تا به قیامت صلوات ⚑⚑⚑⚑ بر روی زمین و آسمان‌ها و کرات در بین مناجات برای حاجات زیباتر از این جمله ندیده است کسی بر خاتم انبیاء محمّد صلوات ⚑⚑⚑⚑ بر کوثرِ خاتم النّبیّن صلوات بر همسرِ سیّد الوصیّین صلوات بر فاطمه مَحبوبه ذاتِ ازلی بر حجّت حق، بر آلِ یاسین صلوات ⚑⚑⚑⚑ بر روح خدا پیر جماران صلوات بیش از قطرات ناب باران صلوات آن گوهر تابان به شهیدان پیوست تقدیم به أرواح شهیدان صلوات ⚑⚑⚑⚑ بر راضیه بر مرضیه، کوثر صلوات بر فاطمه صدیقه‌ی اطهر صلوات بر قلّه‌ی توحیدی زهرا به بقیع بر سیده و همسر حیدر صلوات ⚑⚑⚑⚑ ببین کابوس من تعبیر گشته دلم از زندگانی سیر گشته الا یار جوانمرگم نظر کن علی از بعد غسلت پیر گشته ⚑⚑⚑⚑ دیگر خبر از صدای دستاسی نیست در باغچه‌ی حیاط ما یاسی نیست سیلی, … آنهم به روی زهرای حسین افسوس که در مدینه عباسی نیست ⚑⚑⚑⚑ من عاشق روضه ام ، ولی زهرایی با لهجه ی عشق ، با دلی شیدایی یک روضه که رستخیز ” حَوّل حال ” است یک روضه ی سبز و سرخ ، عاشورایی ⚑⚑⚑⚑ از لهجه ی روضه ها دلم می گیرد ای مادر کربلا ! دلم می گیرد در روضه ، زنی شکسته و مظلومی ! چون می شنوم تو را ، دلم می گیرد ⚑⚑⚑⚑ خوردیم زمین و آسمان گم کردیم در عالم خاک ، بوی جان گم کردیم قبر تو نه ، می خورم به قرآن سوگند ما ” قدر ” تو را در این جهان گم کردیم ! ⚑⚑⚑⚑ او فاطمه است ، قصه ای غمگین نیست سرفصل حماسه است او ، مسکین نیست دیوار و در و فدک … ! برادر بس کن سوگند به نور ! درد زهرا این نیست ⚑⚑⚑⚑ هر روز حکایت فدک … ! می دانم در روضه به زخم تان نمک … ! می دانم این روضه ز آیه های نورت خالی ست ای خوب ! بدون هیچ شک ، می دانم ⚑⚑⚑⚑ درد تو فدک نه ، درد تو ما هستیم مایی که برای غم مهیا هستیم هر روز نمک به زخم تو می پاشیم ما شیعه ی حضرت تو آیا هستیم ؟! ⚑⚑⚑⚑ هر چند که قبله گاه دل ها هستی بی شبهه ، دلیل خلق دنیا هستی در وصف تو کافی ست بگویم تنها : تو فاطمه ای ، حضرت زهرا هستی ⚑⚑⚑⚑ افسرده دلیم و نی لبک می خواهیم در سینه ، دلی َترَک َترَک می خواهیم از فاطمه ما نه فصلی از بیداری از فاطمه ، فصلی از فدک می خواهیم ! ⚑⚑⚑⚑ دیوار و در و فدک … ، غمی لم داده پهلوی شکسته ، یک زن افتاده شد بزم عزا ، شبیه ” بیت الاحزان “ از بابت روضه ، صحنه شد آماده ! ⚑⚑⚑⚑ شد فاطمیه ، دوباره فصل سیلی شد صورت روضه زرد و زار و نیلی با لهجه ی گریه ، روضه خوان می خواند در گوش زمانه ، روضه ای تحمیلی ! ⚑⚑⚑⚑ شد فاطمیه … دوباره تنها ، زهرا دیوار و در و فدک … ، خدایا ! زهرا ؟ پهلوی شکسته ، روی نیلی ، سیلی در روضه کسی نگفت اما ، زهرا … ؟! ⚑⚑⚑⚑ من روضه ی نور از شما می خواهم لبیک حضور از شما می خواهم من معرفتی زلال و جانی روشن تا صبح ظهور از شما می خواهم ⚑⚑⚑⚑ دیوار و در و فدک … ! حکایت این نیست زهرا زن سرشکسته ی مسکین نیست او روح حماسه ، مادر عاشوراست ای مرثیه خوان ! روضه ی توفان این نیست ⚑⚑⚑⚑ ای مرثیه خوان ! روح تو نورانی نیست آیینه در این روضه که می خوانی نیست پهلوی سپیده را شکستی صد بار ! با سنگ خرافه ، این مسلمانی نیست ⚑⚑⚑⚑ ای مرثیه خوان ! گزافه گفتن کفرست با لهجه ی دین ، خرافه گفتن کفرست اسلام دو نور عترت و قرآن است جز این ، سخنی اضافه گفتن کفرست ⚑⚑⚑⚑ آن ارغوان که زخم زبان می چشید رفت و آن خسته جان که بار مرا می کشید رفت گفتند بی کسم همه با هیزم آمدند یاری که آمد آبرویم را خرید رفت ⚑⚑⚑⚑ 🌹هدیه به حضرت معصومه سلام اللہ علیها (صلوات)🌹 ┈••✾•🌿🌺🌿•✾••┈
❣﷽❣ 🔳 🔳 دامن‌کشان رفتی در بین این کوچه کتک خوردی مادر مانند گل یاس تو پژمردی مادر بیا مادر جان برگردیم بخانه که در خانه زینب گرفته بهانه(۲) اهل‌حرم‌چشم برهند مادر ای مادر دیده بهم نمی‌نهند مادر ای مادر(۲) ◾🔳 اشک از دوچشمت چرا شد روانه بده دستت رو بدستم بریم سوی خانه نمیگویم من چه آمد بر سرت نمیگویم که آتش زد بر پرت(۲) نشسته بر زمین چرا مادر ای مادر همره من راه بیا مادر ای مادر(۲) ◾🔳 چرا گشته قد تو مادر کمانی ز بابا گرفتی تو رو در جوانی کنم گریه من هرشب مادر برایت به پیش دیده بند آمد نفسهایت(۲) من را ز پیشت رانده‌ای مادر ای مادر عجل وفاتی خوانده‌ای مادر ای مادر ◾🔳 ( ) ┈••✾•🌿🌺🌿•✾••┈
‍ ‍ السلام علیک یا فاطمه الزهرا ای دوشن مشکله گل حضرت زهرانی چاغیر اوائمه آناسی ام ابیهانی چاغیر مشکلون اولسا آچار اون بیر امامین آناسی دردوی صدقیله دی دختر طاها نی چاغیر ایام شهادت بی بی دو عالم خانم فاطمه زهرادی التماس دعا واریمدی خانمین آخرین لحظه لرین ده مولا علی مسجده مشغول نماز یدی گوردی قاپیدا بالالار سسلندی گل هارداسان ای شاه ولایت ننه ام اولدی۲ قرآنی اوزون ایله تلاوت ننم اولدی هیچ بیزه باخ میر گوزلرین آچمیر ننم جواندی آی بابا اولوم یاراشمیر علی بو سسی ایشید نده مولانین دیزلری اسدی ایلشدی یره بعد از نماز دوردی ایاقا اوقهرمان علی گلیر ایوه  اما او آز مسافتته   نیچه دفعه ایلشدی یره دوردی ایاقا یاپیشیب بالالارین الیندن وارد اولدی دودمان ولایته اولین مرحله کی منزیلینه گلدی علی گوردی خاموش اولوب  پرتو نور ازلی علی وارد اولدی ایلشدی یره اخذ العمامته ان راسه علی عمامه نی قویدی یره وحله ازراره عبانی آتدی یره زهرانین باشین آلدی دیز اوستونه زهراجان  اوقهرمان علی اوچ دفعه سسلندی  یا بنت رسول الله یا فاطمه الزهرا زهرا عم اوغلوام گوزوی آچ زهرا آدامسیزم زهرا اوقهرمان علی گور نجه مظلوم اولوب بالالاری بیر طرفده آغلا شیر زهرا رو به قبله نقدر سسلدی سس گلمدی  دلدارینن قالدی آواره غم آلتیندا اوطاقت کانی گوردی سرمایه عمرون ویروب الدن حیدر یوخدی بو فاجعنین حشره کیمین جبرانی علی نقدر سسلدی گوردی زهرا گوزلرین آچما دی هردن بیر باخورگورورزینب آغلیر هردن بیر باخور گورری ام کلثوم گوزونون یاشین توکور هردن بیر باخور گورور حسن حسین اوبالاجاالرین قویوبلار اورلرینین باشنا نازدانه بالالار آغلاشیلار بو لحظه ده علی یوزون دولاندیردی گوی عالمینه دیدی یا الله گل طاهانی دوباره  منه ویر آلمامندن اونی زهرانی دوباره منه ویر الله بیلوسن دای  کمیم یوخدی الله بیلوسن زهرادن صورا بیرکسم یوخدی التماس دعا انشااله بوگجه ناله وی گووش علینین ناله سینه بیرقطره گوزون یاشین نثارایله زهرانین روحینه علی زهرانین باشین آلیب دیزی اوسته بیرتوکین زهرا بیلورسن  عالمه ورمرم یاروه قربان اولوم دیندیردانشدیر حیدرم زهرا عموغلوام زهرا  گوزوی آچ زهرا آدام سیزم زهرا  علی گوردی زهراگنه  گوزلرین آچمادی بئله مظلومانه باخدی(کلبینی یافاطمه وانه انی عبدوکه علی ابن ابی طالب ) زهرامنی دانشدیر عم اوغلون علیم   زهراراضی اولما بالارون یتیم قالا راضی اولما حسنینم گل کیمن سولا ناگهان کونه تکان وردی علی زمزمه سی ائتدی اعجاز اومسیحانی دیریلدن نفسی داغلی دلدن اوجالیب عرش مواسات  سسی یاالله کاینات ایلدی تکرارعلین سوزونی مستجاب اولدی دعا فاطمه آچدی  گوزونی زهرا بیرگوزلرین آچدی علی گورن منظرنی گوردی خانم گوردی علی آغلیر بالالارآغلیر اولین سوزی بو اولدی عم اوغلی (اخرجه من کانه فعل بعد )  عم اوغلی حامینی ایودن خارج اله اولیرم  اگر  بوراجان اورءون یانمیب علینن مظلومیتنه بوردا بیراورین دولانسن التماس دعا بیادمدینه بیاد قبرستان بقیع خانم بیر باخدی عم اوغلی بالالری خارج اله  علی باخدی آخ حسن حسین بالا بیر گیدون پیغبرون قبرینه ننه و زی دعا ایلیون بالالار گلدی پیغمبرون قبرینه اول بیر دستماز آلدیلار ایکی رکعت نماز قلدیلاراو الرین گوزادلار گوی عالمینه یاشیل عماملرین آلدیلار اللرینه ایله دعا ایلدیلر الله بابامین کمیی یوخدی  الله آتام علینین کمیی یوخدی ننم زهرایه شفاءویر یازهرایازهرا الله الله گل طاهانی دوباره منه ویر آلما مندن اونی زهرانی دوباره منه ور التماس دعا مداحی