ته سرنوشتم از اول سرشتم
چراغ بهشتم حسینه
تو درس الفبا من اون اسمی رو که
قشنگ تر نوشتم حسینه
علَمت سرخ کرمت سبز
شد بهشت خدا از برکات قدمت سبز
پرچمت سرخ و دَمت سبز
از تو مینویسم و مردم میگن قلمت سبز
مینویسم اون که آقامه
این حسین اونه که میخواهمه
اسم زیباش دل آرامه
به چقدر قشنگ این نامه
حسین حسین حسین آقا ...
هوای جنونم ورد زبونم
صدای درونم حسینه
توی روزگارم من آقامو دارم
که آروم جونم حسینه
نفست عشق حرمت نور
اسم تو شیرینه اما میگیرم با دمت شور
دشمنت کر دشمنت کور
از تموم روضه های تو حسین چشم بد دور
مجلس تو دین و دنیامه
حرمت برام سرانجامه
اسم تو حرزمه همراهمه
به چقدر قشنگه این نامه
حسین مولا حسین مولا حسین مولا ...
#اللهم_عجل_لولیک_الفرج
#امام_حسن_علیه_السلام
#زمینه #شور
#احساسی
بنداول
بارونه حرم
میزنه تویه صورتم
باز منو باز یاده حسن
دلمو باز میگیره غم
بارون حرم
منم و چشمای ترم
گنبده زیبای حسین
یادتم حسن هر قدم
بمیرم برات حسن
نداری حرم حسن
خودم اصلا میشم فدات حسن
میشم مجنون تا ابد
تو قلبم ساختم واست
یه حرم رویایی یه گنبد
غریب یعنی حسن ، غریب یعنی حسن
بند دوم
رویای شبم
اسمته ذکر رو لبم
معنی عشق و عاشقی
بهترین شعر هر قلم
عشق موندگار
ندارم آروم و قرار
وقتی که اسم تو میاد
دیوونه میشم من هر بار
بی تو ویرونم حسن
دوسِت دارم من حسن
همیشه پیشت میمونم حسن
کیو من جز تو دارم
شدی دار و ندارم
تویی مهتاب شبای تارم
حسن عشقه دلم ، حسن عشقه دلم
#ناد_علیا_مظهرالعجائب
شعر و سبک: #مجنون_ابوتراب
من حسینی شدم از بس پدرم گفت حسین
ثواب این شعر هدیه به پدرم
.
#امام_حسن_علیه_السلام
#زمینه #شور
#احساسی
بنداول
بارونه حرم
میزنه تویه صورتم
باز منو باز یاده حسن
دلمو باز میگیره غم
بارون حرم
منم و چشمای ترم
گنبده زیبای حسین
یادتم حسن هر قدم
بمیرم برات حسن
نداری حرم حسن
خودم اصلا میشم فدات حسن
میشم مجنون تا ابد
تو قلبم ساختم واست
یه حرم رویایی یه گنبد
غریب یعنی حسن ، غریب یعنی حسن
بند دوم
رویای شبم
اسمته ذکر رو لبم
معنی عشق و عاشقی
بهترین شعر هر قلم
عشق موندگار
ندارم آروم و قرار
وقتی که اسم تو میاد
دیوونه میشم من هر بار
بی تو ویرونم حسن
دوسِت دارم من حسن
همیشه پیشت میمونم حسن
کیو من جز تو دارم
شدی دار و ندارم
تویی مهتاب شبای تارم
حسن عشقه دلم ، حسن عشقه دلم
#ناد_علیا_مظهرالعجائب
شعر و سبک: #مجنون_ابوتراب
من حسینی شدم از بس پدرم گفت حسین
ثواب این شعر هدیه به پدرم
🟠💞صبحمونروباسلامبهچهارده معصوم
🟠💞متبرڪ میڪنیم
🟠💞السلامعلیڪیارسولالله
🟠💞السلامعلیڪیاامیرالمؤمنین
🟠💞السلامعلیڪیافاطمهالزهرا
🟠💞السلامعلیڪیاحسنِبنعلے
🟠💞السلامعلیڪیاحسینِبنعلے
🟠💞السلامعلیڪیاعلےبنالحسین
🟠💞السلامعلیڪیامحمدبنعلے
🟠💞السلامعلیڪیاجعفربنمحمد
🟠💞السلامعلیڪیاموسےبنجعفر
🟠💞السلامعلیڪیاعلےبنموسی الرضا
🟠💞السلامعلیڪیامحمدبن علےِالجواد
🟠💞السلامعلیڪیاعلےبنمحمد الهادی
🟠💞السلامعلیڪیاحسنبنعلیِ العسکری
🟠💞اللَّهُمَّ صَلِّ
🟠💞عَلَى مُحَمَّدٍ
🟠💞وآلِ مُحَمَّدٍ
🟠💞وعَجِّلْ فَرَجَهُمْ
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🌷صبح
🌿از راه رسید
🌷قلمت را بردار
🌿سر هر شاخه سلامے بنشان
🌷درود
🌿صبح قشنگتون بخیر
🌷روزگارتون از رحمت لبریز
🌿سفره هاتون از نعمت سرشار
🌷دلتون خوش،خوشیهاتون پایدار
🌿زندگیتون پر باشد
🌷از خوشبختیهاے ماندگار
درود صبحتون بخیر و شادے
حاج حامدمهدیخانی0شوردوم0.mp3
4.31M
🔸#شور
🔸ته سرنوشتم از اول نوشتم
چراغ بهشتم حسینه
🎤 حاج حامدمهدیخانی
💠 هیئت صاحب الزمان (عج)
ته سرنوشتم از اول سرشتم
چراغ بهشتم حسینه
تو درس الفبا من اون اسمی رو که
قشنگ تر نوشتم حسینه
علَمت سرخ کرمت سبز
شد بهشت خدا از برکات قدمت سبز
پرچمت سرخ و دَمت سبز
از تو مینویسم و مردم میگن قلمت سبز
مینویسم اون که آقامه
این حسین اونه که میخواهمه
اسم زیباش دل آرامه
به چقدر قشنگ این نامه
حسین حسین حسین آقا ...
هوای جنونم ورد زبونم
صدای درونم حسینه
توی روزگارم من آقامو دارم
که آروم جونم حسینه
نفست عشق حرمت نور
اسم تو شیرینه اما میگیرم با دمت شور
دشمنت کر دشمنت کور
از تموم روضه های تو حسین چشم بد دور
مجلس تو دین و دنیامه
حرمت برام سرانجامه
اسم تو حرزمه همراهمه
به چقدر قشنگه این نامه
حسین مولا حسین مولا حسین مولا ...
وفات حضرت خدیجه سلام الله علیها
گریز به دفن_شهدا
.
ودود آذرین خلخال
.
سلام ای اسوه ایمان خدیجه
دواسیز دردلره درمان خدیجه
سنیدون حامی دین محمّد
پیمبر جیسمینه ای جان خدیجه
.
گهرلی كنزی تقوا و شرافت
شمیم عشقی چون ریحان خدیجه
گچوبسن دینه خاطر واریوخوندان
نبیلن باغلادون پیمان خدیجه
.
دیسم سرو سرافراز فضیلت
سنه خوشدور بیله عنوان خدیجه
سنیدون اوّلین حامی اسلام
سنه فخرایلیور دوران خدیجه
.
سنون كوثر كیمی جوشدی بلاغون
تاپوب اوندان صفا بستان خدیجه
او بستان زهرۀ زهرا بجردیب
ایدیبدی عالمی حیران خدیجه
.
سنون هجرونده زهرا نوحه خواندی
اولوب اشكی یوزه غلطان خدیجه
دیوللر بش كفن ارسال ایدوبدی
سنه خاطر حق منّان خدیجه
.
كفنلر صاحبی اولدی مشخص
اولان محبوبه یزدان خدیجه
سنیلن مصطفی حیدرله زهرا
حسندور صاحب اكفان خدیجه
.
حسینه چاتمادی عرشی كفندن
واریمدور بیر سوزوم الان خدیجه
شهید اولدی حسین چون كربلاده
اونا ظلم ایلدی عدوان خدیجه
.
قالوبدی اوچ گیجه گوندوزاو چولده
كفن سیز قانینه غلطان خدیجه
بوكوب آخر اوجیسمی بیر حصیره
مریض كربلا گریان؛ خدیجه
.
یازوبدی قبری اوسته اوغلی سجاد
شهیداولدی حسین عطشان خدیجه
عنایت ایله اولسون (آذرین)ده
كرملی سفرووه مهمان خدیجه
.
#میلاد_امام_حسن
#امام_حسن_سرود
سفر کردم تا مدینه رفتم تا اوضاعو ببینم یا للعجب چه محشر بود
خود جبرائیل با جمعی در حال رفت و امد به سمت خونه حیدر بود
یه ماه کامل تو آسمونا بود اما ماه اصلی تو آغوش پیمبر بود
میدیدم ملائک با هم
که به سجده هی میفتن
همه ی در و دیوارا
یا حسن حسن میگفتن
حسن قرآنه
میگم حسن جانانه
حسن بگو که اسمش نشونه ی ایمانه
حسن مصداقه
کرامت و انفاقه
بیا که امشب بازار عیدی دادن داغه
حسن یا مولا حسن حسن یا مولا
در خونه تا دم سحر وا بود هرچی میومد مهمون جدید بازم جا بود
میزد بارون دونه دونه تا جایی که تموم صحراهای مدینه دریا بود
یه حیدر پیش حضرت زهرا و یه حیدر دیگه توی آغوش زهرا بود
قطرهمو تو اقیانوسم
بی محبتش میپوسم
یا حسن رو پرچم باشه
من تبرکاً میبوسم
شب مسکینه
سفره چقد رنگینه
حسن روی لبهای شیر عرب شیرینه
کرم سرشاره
خدا هوامو داره
از حسنی ها قطعا عذابو برمیداره
حسن یا مولا حسن حسن یا مولا
#محمدرضا_طالبی✍
#سرود_امام_حسن
.👇
#مدح_حضرت_خدیجه (س)
#روضه_حضرت_خدیجه (س)
#سبک_روضه
#گریز_به_روضه_حضرت_زهرا (س)
با نوای کربلایی سیدرضا نریمانی
ـــــــــــــــــــــــــــــــــــ
#کانال_متن_روضه_مجمع_الذاکرین
دلم میخواست امشب اشک چشمم را خبر میکرد
دلم میخواست دستم خاک عالم را به سر میکرد
دلم میخواست امشب پایم از ماندن حذر میکرد
به قبرستانِ دلگیر ابوطالب سفر میکرد
دلم میخواست خیس از گریههای ابرها باشم
دلم میخواست امشب زائر آن قبرها باشم
بهشتی باز هم از جنس خاکی نازنین آنجاست
مزار پارههای قلب ختمالمرسلین آنجاست
یقینا قطعهای از جنت حق در زمین آنجاست
چرا که مرقد خاکی ام البنین آنجاست
شدم سرمست از شهدی که شیرین کرد کامم را
به بانویم خدیجه عرض کردم تا سلامم را
سلام ای مادر اسلام، ای خانوم، ای بانو
سلام ای بیقرارت چارده معصوم، ای بانو
سلام ای سنگ خارا در کفت چون موم، ای بانو
سلام ای مظهر یا حَیّ و یا قَیّوم، ای بانو
تو حی و زنده خواهی ماند تا وقتی که دین زنده است
تو قیومی و با تو پرچم اسلام پاینده است
الا یا کاشفالکَربِ محمد سیب لبخندت
سلامت داده جبرائیل از سوی خداوندت
به جنت هاجر و حوا و مریم آرزومندت
تو را کافیست بشناسیم از اوصاف فرزندت
جز اینکه خواجهی لولاک، احمد همسرت باشد
گواه عصمتت این بس که زهرا دخترت باشد
الا ای یاد تو آرامش پیغمبر مکه
الا ای تربت تو قبلهگاه دیگر مکه
الا ای سایهی دست کریمت بر سر مکه
یتیمان تو از راه آمدند ای مادر مکه
قرار دل، دلم را عاری از هر بیقراری کن
کریمه باز مهمان آمده پس سفرهداری کن
میان بستر افتادی و باری مانده بر دوشت
پر از فریاد بیتابیست بر لبهای خاموشت
صدای گریهای گویا طنین افکنده در گوشت
ببین زهراست که بیتاب افتاده در آغوشت
نگاهت حس تلخ لحظههای واپسین دارد
وصیتهایت امشب حرفهایی آتشین دارد
گمانم در نگاه دخترت آزار میبینی
و داری خانهای با آتش بسیار میبینی
کسی را آشنا بین در و دیوار می بینی
میان پهلوی گل تیزی یک خار میبینی
ببین که دستهای تازیانه میرود سویش
همینکه دخترت افتاد در افتاد بر رویش
*شاعر: #محمد_بیابانی
ــــــــــــــــــ
#خروج_از_مکه
#حضرت_مسلم_بن_عقیل_ع
#مرحوم_استاد_عابد
بخش ۱
از حرم ، قبلهء اربابِ نیاز
رَخت بر بست سوی کعبهء راز
بود آنگه که منا و عرفات
شایقِ جلوهء آن پرتوِ ذات
رفت و بُرد از حرم آن نورِ هدا
روحِ تسبیح و مناجات و دعا
بود در قلبِ مواقف تب و سوز
از مناجاتِ شهِ عشق ، هنوز
شورِ دیرینهء آن مظهرِ عشق
بود هر گوشه نماینگرِ عشق
سنگهای جَبلُ الرَّحمه به گوش
بشنود باز مگر بانگِ سروش
بود پژواکِ دعای عرفات
منعکس در همه اطراف و جهات
آسمان سقف و زمین فرش آنجا
خلوتی خوش به نیایش ، به دعا
مُحرمان جمله در آن خلوتگاه
اشک بر دیده و بر لبها آه
جملگی شمع صفت می سوزند
تا مگر محفلِ دل افروزند
لیک او داشت هوای دگری
سوزِ او بود ز جای دگری
هر نفس گر که خدایا می کرد
دوست از دوست تمنّا می کرد
آه اینک دگر آن آوا نیست
مَحرمِ بیت و حرم آنجا نیست
داشت عرفانِ صفایش عرفات
بود مشتاقِ لقایش عرفات
لیک او بود روان در رهِ عشق
طالبِ جذبهء قربانگهِ عشق
مکّه پُر بود ز نجوای حسین
جلوه ای داشت ز نورِ حرمین
حسرتِ او به دلِ حِجر و حَجَر
جمله را شعله به جان ، تَف به جگر
بود چشمی حَجر از بهرِ نگاه
تا کند سِیرِ تجلّای اِلاه
شب به آفاق در آویخته چنگ
هست اقطارِ حرم غالیه رنگ
در افق ماه به صدها تشویش
در نهم شب به نهم جلوهء خویش
شاهدِ غیبتِ خوشیدِ ولاست
در پیِ بدرقهء میرِ هداست
هر طرف راحله اش در تک و پوست
ماه فانوس کشِ محفلِ اوست
کرده اندر رهِ او فرشِ تراب
سیمگون پرتوِ خود را مهتاب
رخت بربست پیِ هَدمِ ستم
از حرم پادشهِ حِلّ و حرم
شبِ تودیعِ شه اندر بطحاست
کوفه را نیز در آن شب غوغاست
کوفه را کوفه مگر کرب و بلاست
بر سغیرِ شهِ دین عاشوراست
کوفیان عهدِ وفا بشکستند
قلبِ ایمان و دیانت خستند
شبِ میثاق همه وارفتند
هِشته دین از پیِ دنیا رفتند
مسلم آن آئینهء سلم و رضا
پیکِ اسلام و منادیّ وفا
بی کس و یاور و تنها و غریب
نه انیس و نه جلیس و نه حبیب
کوفه طوفان زده همچون دریا
چارسو دشمنو مسلم تنها
غربت و بی کسی و تنهایی
مردمک را نه دگر کارآیی
پیکِ باد هست همان هم نفسش
غیرِ او نیست دگر هیچکَسش
خواهدش حاملِ پیغام کند
دل ز همدردیش آرام کند
باد ، ای نامه رسانِ غربا
رو ز من گو به سلطانِ ولا
که نیاید سوی این شهر و دیار
روی از کوفه بتابد ، زینهار
باز گوی از منِ بیکس با شاه
کاِی فروزنده ز تو انجم و ماه
ای جهان از گلِ رویت گلشن
ای به قربانِ تو صدها چون من
ای تو آئینهء حُسنِ ازلی
ای تو دلبندِ نبی ، جان ِعلی
ای ز تو هستی عالم بر جا
جانِ زهرا ، سوی این شهر میا
کوفه را نیست نشانی ز وفا
همه جا حیله و رنگ است و ریا
جمله دلباختهء سیم و زرند
دین فروشند که دنیا بخرند
روی برتافته از قرآنند
گر چه در ظاهر ، قرآن خوانند
حق ز باطل نشناسند دگر
این بوَد شرطِ عبودیّتِ زر
سوی اربابِ دِرَم سوی نیاز
قبله نشناخته خوانند نماز
ای تو در کنزِ ولا گوهرِ پاک
نیست شایسته ات این تیره مغاک
راستی حیف بود نورِ اِلاه
تابد ار در دل این چاهِ سیاه
من اگر بیکس و بی یارایم
با گلِ زخمِ جهان آرایم
سر دهم شورِ تو را در کونین
عالَمی پُر کنم از صیتِ حسین
ادامه دارد 🔽🔽🔽
#حضرت_رقیه_سلام_الله_علیها
#حضرت_رقیه_شهادت
بود در شهر شام از حسین دختری
آسیه فطرتی، فاطمه منظری
تالی مریمی، ثانی هاجری
عفّت کردگار، عصمت اکبری
لب چو لعل بدخش، رخ عقیق یمن
او سه ساله ولی عقل چلساله داشت
با چهل ساله عقل روی چون لاله داشت
هاله برده ز رخ، رخ چو گل ژاله داشت
لاله روی او همچو مه هاله داشت
ژاله آری نکوست، بر گل نسترن
شد رقیّه ز باب نام دلجوی او
نار طورکلیم، آتش روی او
همچو خیر النساء، خصلت و خوی او
کس ندیده است و چون چشم جادوی او
نرگسی در ختا، آهویی در ختن
گرچه اندر نظر طفل بود و صغیر
گر چه می آمدی از لبش بوی شیر
لیک چون وی ندید چشم گردون پیر
دختری با کمال، اختری بی نظیر
شوخ و شیرین کلام، خوب و نیکو سخن
از نجوم زمین تا نجوم سما
دید در هجر او تربیت ماسوی
قره العین شاه، نور چشم هدا
هم ز امرش روان، هم ز حکمش بپا
عزم گردون پیر نظم دهر کهن
بر عموها مدام زینت دوش بود
عمّه ها را تمام زیب آغوش بود
خواهران را لبش چشمه نوش بود
خردیش را خرد حلقه در گوش بود
از ظهور ذکا، وز وفور فتن
بس که نشو و نما با پدر کرده بود
روی دامان او، از و پرورده بود
بابش اندر سفر همره آورده بود
پیش گفتار او، بنده پرورده بود
از ازل شیخ و شاب تا ابد مرد و زن
دیده در کودکی، سرد و گرم جهان
خورده بر ماه رخ سیلی ناکسان
کتف و کرده هدف، بر سنان سنان
در خرابه چه جغد ساخته آشیان
یا چه یعقوب و در کنج بیت الحزن
از یتیمی فلک کار او ساخته
رنگ و رخساره را از عطش باخته
از فراق پدر گشته چون فاخته
بانگ کوکوی او، شورش انداخته
در زمین و زمان از بلا و محن
داغ تبخاله را پای وی پایدار
طوق و درگردنش از رسن استوار
وز طپانچه بُدَش ارغوانی عذار
گریه طوفان نوح، ناله صوت هزار
نه قرارش بجان، نی توانش به تن
در خرابه سکون ساخته در کرب
شور اَیْنَ أبی؟ کار او روز و شب
شامگاهان به رنج، روزها در تعب
ای عجب ای سپهر از تو ثمّ العجب
تا کجا دون نواز شرمی از خویشتن
قدری انصاف و کن آخر از هرزه گرد
عترت مصطفی وینقدر داغ و درد
شد زنانشان اسیر یا که شد کشته مرد
آخر این بیگناه طفل بیکس چه کرد
تا که شد مبتلا اینقدر در فتن
در خرابه شبی خفته و خواب دید
آفتابی به خواب رفت و مهتاب دید
آنچه از بهر وی بود و نایاب دید
یعنی اندر به خواب طلعت باب دید
جای در شاخ سرو کرده برگ سمن
شاهزاده به شه مدّتی راز داشت
با پدر او بهرراه دمساز داشت
ناگهانش ز خواب بخت بد باز داشت
آن زمان با غمش چرخ و دمساز داشت
گشت و بیدار و ماند شکوه اش در دهن
در سراغ پدر کرد و آن مستمند
باز و چون عندلیب آه و افغان بلند
عرش را همچه فرش در تزلزل فکند
ساخت چون نی بلند ناله از بندو بند
جامه جان ز نو چاک و زد در بدن
زد درآن شب به شام برق آهش علم
سوخت برحال خویش جان اهل حرم
باز اهل حرم ریخت از غم به هم
گشته هریک ز هم چاره جو بهر غم
اُمّ کلثوم را زینب ممتحن
ناله وی رسید چون به گوش یزید
کرد بهرش روان رأس شاه شهید
آن یتیم غریب چون سر شاه دید
زد به سر دست غم وز دل آهی کشید
همچو ((صامت)) پرید مرغ روحش ز تن
#صامت_بروجردی
بیجا دل از آلام قیامت نگران است
بیجا سخن از آتش دوزخ به میان است
ما را نبود واهمه از نعره ی نیران
ما را چه به جائی که فقط جای بدان است
در قلب فلک که رگی از نور الهیست
بر گفته ما تا که جهان هست نشان است
گفتم که بگو فاش مرامت به من ای دل
گفتای بده مژده که ماه رمضان است
سود است چو سودای خیالت همه برخیز
کین جا نرسد آنکه به دنبال زیان است
برخیز بیارای دلت را که در این ماه
آیینه ی آیین خداوند عیان است
از فیض بهاری که نهفته است به فضلش
اوراق گناهان همه چون برگ خزان است
هر آنکه یکی قدر بداند شب قدرش
از دست قضا تا دم آخر درامان است
با آب خوش دیده وضو کن همه لحظه
هر لحظه در این بادیه چون وقت اذان است
ماهی که همه رحمت و غفران اللهی
در مدحت رحمانیش این بس که در آن است
گویم چه من پست ز افیاض بلندش
*چیزی که عیان است چه حاجت به بیان است*
گفتم ز همین مه سخنی گفت که دلپاک
هر آنچه خدا گفته از این ماه همان است
گزارش صوتی:
بامداحی:
#حاج_حامد_مهدی_خانی
🗓 دوشنبه 14اسفند ماه ۱۴۰۲
🕤 ساعت۲۰:۳۰
قرائت زیارت عاشورا و قرائت قرآن
🕘 ساعت ۲۱ مدیحه سرایی
🕙 ساعت ۲۲ اتمام جلسه
🔸#هیئت_صاحب_الزمان_عج
مکان : مسجد امام حسین(علیه السلام) کوی فرهنگ
حاج حامدمهدیخانی0تک0.mp3
7.78M
🎧 #زمینه
🔊 خوشبختی اینه که هوامو داری
🎤 #حاج_حامد_مهدیخانی
●━━━━━━───────
⇆ㅤ ◁ㅤㅤ❚❚ㅤㅤ▷ㅤㅤ ↻
🔸️#هیئت_صاحب_الزمان_عج
حاج حامدمهدیخانی0سنگین0.mp3
10.84M
🎧 #سنگین_ترکی
🔊 ای گوزلریمین نوری غرق محنیم قارداش
🎤 #حاج_حامد_مهدیخانی
●━━━━━━───────
⇆ㅤ ◁ㅤㅤ❚❚ㅤㅤ▷ㅤㅤ ↻
🔸️#هیئت_صاحب_الزمان_عج
حاج حامدمهدیخانی0شور0.mp3
7.64M
🎧 #شور
🔊 شاهی و دختر شاهی
🎤 #حاج_حامد_مهدیخانی
●━━━━━━───────
⇆ㅤ ◁ㅤㅤ❚❚ㅤㅤ▷ㅤㅤ ↻
🔸️#هیئت_صاحب_الزمان_عج
a8fc8834-d1db-4e7a-a0c6-610774abed28.mp3
2.2M
.
#شور
#میلاد_حضرت_علی_اکبر ۱۴۰۲
نغمهپرداز و شاعر بند اول:
#صادق_نجم
شاعر بند دوم و سوم:
#امیر_طاهری
اجرا: #کربلایی_امین_قدیم 🎤
🔻بند اول
هر کی تو رو داره چرا، اسیر دست غم بشه
مثل حسن محاله که، از کرم تو کم بشه
چطور میشه تُو یه نفر، اینهمه خوبی جم بشه
با پیمبر صدای تو، بخدا مو نمیزنه
میمیره واسه تو حسین، تا که میری رو مأذنه
اینهمه آقایی؛ والا ایوالله داره
چه قد و بالایی؛ والا ایوالله داره
نوۀ زهرایی و، جلوۀ مولایی و
اینقدر زیبایی؛ والا ایوالله داره
🔻بند دوم
مدینه با حضور تو، مثل گل سرسبده
شبیهِ جدّت آقاییت، برا همه زبونزده
هر کسی که تو رو دیده، گفته که این محمده
علی بن حسینی و، تُو دلا مِهر تو نشست
همۀ شاعرا شدن، واسه مَدحت قلم به دست
این دل دریاییت؛ والا ایوالله داره
بخدا شیداییت؛ والا ایوالله داره
ملجأ هر مرد و زن، کرمت مثل حسن
شور عاشوراییت؛ والا ایوالله داره
🔻بند سوم
به هر دری زدن نشد، که روبرو نشن باهات
دشمنا موندن چه کنن، با غضب توی نگات
وقتی که یاعلی میگی، سرا میفتن سر رات
سه تا روحه تُو یک بدن، که شده لشگر حسین
رسول الله و مرتضی، با علیاکبر حسین
نعرۀ تکبیرت / والا ایوالله داره
هوهوی شمشیرت / والا ایوالله داره
یه تنه لشکر شدی / حیدر حیدر شدی
رزم مثل شیرت / والا ایوالله داره
#کارگاه_خوشدل