#مدح_حضرت_خدیجه (س)
#روضه_حضرت_خدیجه (س)
#سبک_روضه
#گریز_به_روضه_حضرت_زهرا (س)
با نوای کربلایی سیدرضا نریمانی
ـــــــــــــــــــــــــــــــــــ
#کانال_متن_روضه_مجمع_الذاکرین
دلم میخواست امشب اشک چشمم را خبر میکرد
دلم میخواست دستم خاک عالم را به سر میکرد
دلم میخواست امشب پایم از ماندن حذر میکرد
به قبرستانِ دلگیر ابوطالب سفر میکرد
دلم میخواست خیس از گریههای ابرها باشم
دلم میخواست امشب زائر آن قبرها باشم
بهشتی باز هم از جنس خاکی نازنین آنجاست
مزار پارههای قلب ختمالمرسلین آنجاست
یقینا قطعهای از جنت حق در زمین آنجاست
چرا که مرقد خاکی ام البنین آنجاست
شدم سرمست از شهدی که شیرین کرد کامم را
به بانویم خدیجه عرض کردم تا سلامم را
سلام ای مادر اسلام، ای خانوم، ای بانو
سلام ای بیقرارت چارده معصوم، ای بانو
سلام ای سنگ خارا در کفت چون موم، ای بانو
سلام ای مظهر یا حَیّ و یا قَیّوم، ای بانو
تو حی و زنده خواهی ماند تا وقتی که دین زنده است
تو قیومی و با تو پرچم اسلام پاینده است
الا یا کاشفالکَربِ محمد سیب لبخندت
سلامت داده جبرائیل از سوی خداوندت
به جنت هاجر و حوا و مریم آرزومندت
تو را کافیست بشناسیم از اوصاف فرزندت
جز اینکه خواجهی لولاک، احمد همسرت باشد
گواه عصمتت این بس که زهرا دخترت باشد
الا ای یاد تو آرامش پیغمبر مکه
الا ای تربت تو قبلهگاه دیگر مکه
الا ای سایهی دست کریمت بر سر مکه
یتیمان تو از راه آمدند ای مادر مکه
قرار دل، دلم را عاری از هر بیقراری کن
کریمه باز مهمان آمده پس سفرهداری کن
میان بستر افتادی و باری مانده بر دوشت
پر از فریاد بیتابیست بر لبهای خاموشت
صدای گریهای گویا طنین افکنده در گوشت
ببین زهراست که بیتاب افتاده در آغوشت
نگاهت حس تلخ لحظههای واپسین دارد
وصیتهایت امشب حرفهایی آتشین دارد
گمانم در نگاه دخترت آزار میبینی
و داری خانهای با آتش بسیار میبینی
کسی را آشنا بین در و دیوار می بینی
میان پهلوی گل تیزی یک خار میبینی
ببین که دستهای تازیانه میرود سویش
همینکه دخترت افتاد در افتاد بر رویش
*شاعر: #محمد_بیابانی
ــــــــــــــــــ
#خروج_از_مکه
#حضرت_مسلم_بن_عقیل_ع
#مرحوم_استاد_عابد
بخش ۱
از حرم ، قبلهء اربابِ نیاز
رَخت بر بست سوی کعبهء راز
بود آنگه که منا و عرفات
شایقِ جلوهء آن پرتوِ ذات
رفت و بُرد از حرم آن نورِ هدا
روحِ تسبیح و مناجات و دعا
بود در قلبِ مواقف تب و سوز
از مناجاتِ شهِ عشق ، هنوز
شورِ دیرینهء آن مظهرِ عشق
بود هر گوشه نماینگرِ عشق
سنگهای جَبلُ الرَّحمه به گوش
بشنود باز مگر بانگِ سروش
بود پژواکِ دعای عرفات
منعکس در همه اطراف و جهات
آسمان سقف و زمین فرش آنجا
خلوتی خوش به نیایش ، به دعا
مُحرمان جمله در آن خلوتگاه
اشک بر دیده و بر لبها آه
جملگی شمع صفت می سوزند
تا مگر محفلِ دل افروزند
لیک او داشت هوای دگری
سوزِ او بود ز جای دگری
هر نفس گر که خدایا می کرد
دوست از دوست تمنّا می کرد
آه اینک دگر آن آوا نیست
مَحرمِ بیت و حرم آنجا نیست
داشت عرفانِ صفایش عرفات
بود مشتاقِ لقایش عرفات
لیک او بود روان در رهِ عشق
طالبِ جذبهء قربانگهِ عشق
مکّه پُر بود ز نجوای حسین
جلوه ای داشت ز نورِ حرمین
حسرتِ او به دلِ حِجر و حَجَر
جمله را شعله به جان ، تَف به جگر
بود چشمی حَجر از بهرِ نگاه
تا کند سِیرِ تجلّای اِلاه
شب به آفاق در آویخته چنگ
هست اقطارِ حرم غالیه رنگ
در افق ماه به صدها تشویش
در نهم شب به نهم جلوهء خویش
شاهدِ غیبتِ خوشیدِ ولاست
در پیِ بدرقهء میرِ هداست
هر طرف راحله اش در تک و پوست
ماه فانوس کشِ محفلِ اوست
کرده اندر رهِ او فرشِ تراب
سیمگون پرتوِ خود را مهتاب
رخت بربست پیِ هَدمِ ستم
از حرم پادشهِ حِلّ و حرم
شبِ تودیعِ شه اندر بطحاست
کوفه را نیز در آن شب غوغاست
کوفه را کوفه مگر کرب و بلاست
بر سغیرِ شهِ دین عاشوراست
کوفیان عهدِ وفا بشکستند
قلبِ ایمان و دیانت خستند
شبِ میثاق همه وارفتند
هِشته دین از پیِ دنیا رفتند
مسلم آن آئینهء سلم و رضا
پیکِ اسلام و منادیّ وفا
بی کس و یاور و تنها و غریب
نه انیس و نه جلیس و نه حبیب
کوفه طوفان زده همچون دریا
چارسو دشمنو مسلم تنها
غربت و بی کسی و تنهایی
مردمک را نه دگر کارآیی
پیکِ باد هست همان هم نفسش
غیرِ او نیست دگر هیچکَسش
خواهدش حاملِ پیغام کند
دل ز همدردیش آرام کند
باد ، ای نامه رسانِ غربا
رو ز من گو به سلطانِ ولا
که نیاید سوی این شهر و دیار
روی از کوفه بتابد ، زینهار
باز گوی از منِ بیکس با شاه
کاِی فروزنده ز تو انجم و ماه
ای جهان از گلِ رویت گلشن
ای به قربانِ تو صدها چون من
ای تو آئینهء حُسنِ ازلی
ای تو دلبندِ نبی ، جان ِعلی
ای ز تو هستی عالم بر جا
جانِ زهرا ، سوی این شهر میا
کوفه را نیست نشانی ز وفا
همه جا حیله و رنگ است و ریا
جمله دلباختهء سیم و زرند
دین فروشند که دنیا بخرند
روی برتافته از قرآنند
گر چه در ظاهر ، قرآن خوانند
حق ز باطل نشناسند دگر
این بوَد شرطِ عبودیّتِ زر
سوی اربابِ دِرَم سوی نیاز
قبله نشناخته خوانند نماز
ای تو در کنزِ ولا گوهرِ پاک
نیست شایسته ات این تیره مغاک
راستی حیف بود نورِ اِلاه
تابد ار در دل این چاهِ سیاه
من اگر بیکس و بی یارایم
با گلِ زخمِ جهان آرایم
سر دهم شورِ تو را در کونین
عالَمی پُر کنم از صیتِ حسین
ادامه دارد 🔽🔽🔽
#حضرت_رقیه_سلام_الله_علیها
#حضرت_رقیه_شهادت
بود در شهر شام از حسین دختری
آسیه فطرتی، فاطمه منظری
تالی مریمی، ثانی هاجری
عفّت کردگار، عصمت اکبری
لب چو لعل بدخش، رخ عقیق یمن
او سه ساله ولی عقل چلساله داشت
با چهل ساله عقل روی چون لاله داشت
هاله برده ز رخ، رخ چو گل ژاله داشت
لاله روی او همچو مه هاله داشت
ژاله آری نکوست، بر گل نسترن
شد رقیّه ز باب نام دلجوی او
نار طورکلیم، آتش روی او
همچو خیر النساء، خصلت و خوی او
کس ندیده است و چون چشم جادوی او
نرگسی در ختا، آهویی در ختن
گرچه اندر نظر طفل بود و صغیر
گر چه می آمدی از لبش بوی شیر
لیک چون وی ندید چشم گردون پیر
دختری با کمال، اختری بی نظیر
شوخ و شیرین کلام، خوب و نیکو سخن
از نجوم زمین تا نجوم سما
دید در هجر او تربیت ماسوی
قره العین شاه، نور چشم هدا
هم ز امرش روان، هم ز حکمش بپا
عزم گردون پیر نظم دهر کهن
بر عموها مدام زینت دوش بود
عمّه ها را تمام زیب آغوش بود
خواهران را لبش چشمه نوش بود
خردیش را خرد حلقه در گوش بود
از ظهور ذکا، وز وفور فتن
بس که نشو و نما با پدر کرده بود
روی دامان او، از و پرورده بود
بابش اندر سفر همره آورده بود
پیش گفتار او، بنده پرورده بود
از ازل شیخ و شاب تا ابد مرد و زن
دیده در کودکی، سرد و گرم جهان
خورده بر ماه رخ سیلی ناکسان
کتف و کرده هدف، بر سنان سنان
در خرابه چه جغد ساخته آشیان
یا چه یعقوب و در کنج بیت الحزن
از یتیمی فلک کار او ساخته
رنگ و رخساره را از عطش باخته
از فراق پدر گشته چون فاخته
بانگ کوکوی او، شورش انداخته
در زمین و زمان از بلا و محن
داغ تبخاله را پای وی پایدار
طوق و درگردنش از رسن استوار
وز طپانچه بُدَش ارغوانی عذار
گریه طوفان نوح، ناله صوت هزار
نه قرارش بجان، نی توانش به تن
در خرابه سکون ساخته در کرب
شور اَیْنَ أبی؟ کار او روز و شب
شامگاهان به رنج، روزها در تعب
ای عجب ای سپهر از تو ثمّ العجب
تا کجا دون نواز شرمی از خویشتن
قدری انصاف و کن آخر از هرزه گرد
عترت مصطفی وینقدر داغ و درد
شد زنانشان اسیر یا که شد کشته مرد
آخر این بیگناه طفل بیکس چه کرد
تا که شد مبتلا اینقدر در فتن
در خرابه شبی خفته و خواب دید
آفتابی به خواب رفت و مهتاب دید
آنچه از بهر وی بود و نایاب دید
یعنی اندر به خواب طلعت باب دید
جای در شاخ سرو کرده برگ سمن
شاهزاده به شه مدّتی راز داشت
با پدر او بهرراه دمساز داشت
ناگهانش ز خواب بخت بد باز داشت
آن زمان با غمش چرخ و دمساز داشت
گشت و بیدار و ماند شکوه اش در دهن
در سراغ پدر کرد و آن مستمند
باز و چون عندلیب آه و افغان بلند
عرش را همچه فرش در تزلزل فکند
ساخت چون نی بلند ناله از بندو بند
جامه جان ز نو چاک و زد در بدن
زد درآن شب به شام برق آهش علم
سوخت برحال خویش جان اهل حرم
باز اهل حرم ریخت از غم به هم
گشته هریک ز هم چاره جو بهر غم
اُمّ کلثوم را زینب ممتحن
ناله وی رسید چون به گوش یزید
کرد بهرش روان رأس شاه شهید
آن یتیم غریب چون سر شاه دید
زد به سر دست غم وز دل آهی کشید
همچو ((صامت)) پرید مرغ روحش ز تن
#صامت_بروجردی
بیجا دل از آلام قیامت نگران است
بیجا سخن از آتش دوزخ به میان است
ما را نبود واهمه از نعره ی نیران
ما را چه به جائی که فقط جای بدان است
در قلب فلک که رگی از نور الهیست
بر گفته ما تا که جهان هست نشان است
گفتم که بگو فاش مرامت به من ای دل
گفتای بده مژده که ماه رمضان است
سود است چو سودای خیالت همه برخیز
کین جا نرسد آنکه به دنبال زیان است
برخیز بیارای دلت را که در این ماه
آیینه ی آیین خداوند عیان است
از فیض بهاری که نهفته است به فضلش
اوراق گناهان همه چون برگ خزان است
هر آنکه یکی قدر بداند شب قدرش
از دست قضا تا دم آخر درامان است
با آب خوش دیده وضو کن همه لحظه
هر لحظه در این بادیه چون وقت اذان است
ماهی که همه رحمت و غفران اللهی
در مدحت رحمانیش این بس که در آن است
گویم چه من پست ز افیاض بلندش
*چیزی که عیان است چه حاجت به بیان است*
گفتم ز همین مه سخنی گفت که دلپاک
هر آنچه خدا گفته از این ماه همان است
گزارش صوتی:
بامداحی:
#حاج_حامد_مهدی_خانی
🗓 دوشنبه 14اسفند ماه ۱۴۰۲
🕤 ساعت۲۰:۳۰
قرائت زیارت عاشورا و قرائت قرآن
🕘 ساعت ۲۱ مدیحه سرایی
🕙 ساعت ۲۲ اتمام جلسه
🔸#هیئت_صاحب_الزمان_عج
مکان : مسجد امام حسین(علیه السلام) کوی فرهنگ
حاج حامدمهدیخانی0تک0.mp3
7.78M
🎧 #زمینه
🔊 خوشبختی اینه که هوامو داری
🎤 #حاج_حامد_مهدیخانی
●━━━━━━───────
⇆ㅤ ◁ㅤㅤ❚❚ㅤㅤ▷ㅤㅤ ↻
🔸️#هیئت_صاحب_الزمان_عج
حاج حامدمهدیخانی0سنگین0.mp3
10.84M
🎧 #سنگین_ترکی
🔊 ای گوزلریمین نوری غرق محنیم قارداش
🎤 #حاج_حامد_مهدیخانی
●━━━━━━───────
⇆ㅤ ◁ㅤㅤ❚❚ㅤㅤ▷ㅤㅤ ↻
🔸️#هیئت_صاحب_الزمان_عج
حاج حامدمهدیخانی0شور0.mp3
7.64M
🎧 #شور
🔊 شاهی و دختر شاهی
🎤 #حاج_حامد_مهدیخانی
●━━━━━━───────
⇆ㅤ ◁ㅤㅤ❚❚ㅤㅤ▷ㅤㅤ ↻
🔸️#هیئت_صاحب_الزمان_عج
a8fc8834-d1db-4e7a-a0c6-610774abed28.mp3
2.2M
.
#شور
#میلاد_حضرت_علی_اکبر ۱۴۰۲
نغمهپرداز و شاعر بند اول:
#صادق_نجم
شاعر بند دوم و سوم:
#امیر_طاهری
اجرا: #کربلایی_امین_قدیم 🎤
🔻بند اول
هر کی تو رو داره چرا، اسیر دست غم بشه
مثل حسن محاله که، از کرم تو کم بشه
چطور میشه تُو یه نفر، اینهمه خوبی جم بشه
با پیمبر صدای تو، بخدا مو نمیزنه
میمیره واسه تو حسین، تا که میری رو مأذنه
اینهمه آقایی؛ والا ایوالله داره
چه قد و بالایی؛ والا ایوالله داره
نوۀ زهرایی و، جلوۀ مولایی و
اینقدر زیبایی؛ والا ایوالله داره
🔻بند دوم
مدینه با حضور تو، مثل گل سرسبده
شبیهِ جدّت آقاییت، برا همه زبونزده
هر کسی که تو رو دیده، گفته که این محمده
علی بن حسینی و، تُو دلا مِهر تو نشست
همۀ شاعرا شدن، واسه مَدحت قلم به دست
این دل دریاییت؛ والا ایوالله داره
بخدا شیداییت؛ والا ایوالله داره
ملجأ هر مرد و زن، کرمت مثل حسن
شور عاشوراییت؛ والا ایوالله داره
🔻بند سوم
به هر دری زدن نشد، که روبرو نشن باهات
دشمنا موندن چه کنن، با غضب توی نگات
وقتی که یاعلی میگی، سرا میفتن سر رات
سه تا روحه تُو یک بدن، که شده لشگر حسین
رسول الله و مرتضی، با علیاکبر حسین
نعرۀ تکبیرت / والا ایوالله داره
هوهوی شمشیرت / والا ایوالله داره
یه تنه لشکر شدی / حیدر حیدر شدی
رزم مثل شیرت / والا ایوالله داره
#کارگاه_خوشدل
.
#سرود
#میلاد_حضرت_رقیه سلام_الله_علیها
#مدینه_شده_پرازنوره_خداوند
✨بند اول✨
مدینه شده پر از نوره خداوند
آقامون حسین شده صاحب فرزند
از جنان دادن به ارباب یه هدیه
از سوی حق رسیده بی بی رقیه
نخل ولا ثمر داد با خُلق و خوی زهرا
دل میبرد ز عمه با عطر و بوی زهرا
🌷بی بی جانم رقیه🌷
🦋🦋🦋
✨بند دوم✨
غنچه ای واشده از گلشن طاها
غرق شادی و شعف خونه ی مولا
شد شکوفا زینته تمومه دنیا
از قدومش عالمین شده مصفا
داره توی نگاهش جلوه ی مرتضایی
وقتی میزنه لبخند میشه چه تماشایی
🌷بی بی جانم رقیه🌷
🦋🦋🦋
✨بند سوم✨
لطفه حق دوباره باز شاملمونه
که رقیه باعثه جنونمونه
از ازل شدم غلام و خاک راهش
زنده ام من به امیده یک نگاهش
دعوت نما بیآیم حریم با صفایت
هستم یه عمره زیره دینه لطف وعطایت
🌷بی بی جانم رقیه🌷
🦋🦋🦋
✨بند چهارم✨
ای هميشه تکیه گاهم یارقیه
بوده ای پشت و پناهم یارقیه
می باره روی سره ما کرمه تو
بطلب تاکه بیآیم به حرمه تو
کرب و بلائیم کن ، نوره دوعین ارباب
بی بی جان یارقیه،غلام سیاتو دریاب
🌷بی بی جانم رقیه🌷
✏️:#الیاس_محمدشاهی✍
.👇
.
#شور_نوکری
#ذاکر #مداح #خادم
خیره امواتم این سینه زنی و گریه
میرسه قطعا به روحشون این هدیه
یادشون هستم تو روضه ی رقیه
فیض ببرن اونایی که نوکری کردن
فیض ببرن اونایی که یاحسین گفتن
فیض ببرن به ما نوکری رو یاد دادن
یه روزی هم میاد که ما میریم
محتاج گفتنِ یه حسین میشیم
حسرت میخوریم نداره فایده
پس تا میتونیم حسین حسین میگیم
یا حسین ع
واسه ما هم هست تاریکیه قبرُ وحشت
واسه ما میشه روزی این روضه ها حسرت
یاد کنیم تا که یادمون کنن تو هیات
فيض ببرن مادرایی که شهید دادن
فیض ببرن شهیدامون که برات مردن
فیض ببرن پیرغلامات که دیگه نیستن
شکر خدا توفیق اینو داریم
اسم تو رو ما به زبون میاریم
با چشایی که حرمت رو دیدن
تو روضه ها از غم تو میباریم
یاحسین ع
#شهیده
👇
.
#شور
کاش بارون بودم،روز عاشورا میباریدم
یاکبوتر بودم، سایه بون سر بی سر بودم
کاش بودم کربلا تیر بهت کمتر میخورد
یا به حلقوم من تیر جای اصغر میخورد
کاش بودم قتلگاه نیزه میخوردم جای تو
مثل جون وزهیر منم میمردم پای تو
پیراهنت کجاست حسین،کفن نزاشتن بمونه
پیاده ها سواره ها، بدن نزاشتن بمونه
ای غریب مادر یااباعبدالله
ای شهید بی سر یااباعبدالله
کاش ابری بودم،میگرفتم جلوی خورشیدو
کاش تربت بودم،میپوشوندم پیکر توحیدو
کاش پرچم بودم،خودمو مینداختم رو پیکرت
کاش مرهم بودم برای زخم پاهای دخترت
بدنم جای تو کاش زیر مرکب میرفت
نمیزاشتم سنان به خیمه ی زینب میرفت
کاش به جا رقیه خار میرفتش پای من
کاش به جا ابوالفضل قطع میشد دستهای من
گلزارت و آتیش زدن، چمن نزاشتن بمونه
تاحرف حق زدی حسین، دهن نزاشتن بمونه
پیاده ها سواره ها بدن نزاشتن بمونه
پیراهنت کجاست،کفن نزاشتن بمونه
ای شهید بی سر یااباعبدالله
شعروسبک کربلائی #محسن_داداشی
👇
4_5922427097053140012.mp3
28.35M
#کربلایی_محسن_داداشی
کاش بارون بودم
.
#سرود
#میلاد_حضرت_رقیه
#ای_کسی_که
✅بند اول
ای کَسی که توی خونه ت داری دختر
بشنو این روایت از شخص پیمبر
ثواب یکسال عبادت و توو هر روز
ملائک مینوسن برات توو دفتر
.....
در رحمته خدا . روی شیعه وا شده
اومده رقیه و دنیا با صفا شده
علی اکبر میخونه . توی گوشش لالایی
میگه نازی خواهرم هستی مثل بابایی
.....
آسمون خندونه
غصه ها سرگردونه
اومده لیلی دلهای دله دیوونه
دُر نایاب اومد
قبله ی مهتاب اومد
بزنید کف همگی دختر ارباب اومد
ای جانم رقیه جان(س)
۰۰۰۰۰۰
✅بنددوم
دوباره یه فاطمه روی زمینه
که توو آغوش عموش مثل نگینه
اونقده شیرین که از همین حالا
اون که میمیره براش ام بنینه
......
صدهزار تا حاتمن پای قنداقش گداش
کائنات و جبرئیل سائل یه نیم نگاش
پشت در ملائکه همگی صف کشیدن
منتظرن بگیرن همه عیدی از باباش
......
دلبر و محشرِ
نمونه ی کوثرِ
خم ابروهاش میگه که نوه ی حیدره
میده ما رو سامون
وقتی که هستیم حیرون
باب حاجات همس بی بی رقیه خاتون
ای جانم رقیه جان
#سیدناصر_اسماعیل_نسب
#مجید_مرادزاده
.👇
.
#سرود
#میلاد_حضرت_رقیه #سوره_ی_کوثر_ز_ره_رسیده
#سبک_دل_دیوونه_غزل_میخونه
✅بند اول
سوره ی کوثر ز ره رسیده
ثانیه مادر ز ره رسیده
چشم و چراغه خونه ی ارباب
سوگلیه دردونه ی ارباب
شادی شده مهمونه دلها
ریسه بندون شده عرش اعلا
اومده معدنه جود و سخا
💠خوش اومدی بی بی جان رقیه💠
✅بند دوم
بیته مولا امشب پره نوره
بر پا بساطه شادی و شوره
دخته ثارالله اومد به دنیا
جلوه ی حیدر شده هویدا
ای گُله خوش رنگ و بو رقیه
فاطمه ای خُلق و خو رقیه
زینته دوشه عمو رقیه
💠خوش اومدی بی بی جان رقیه💠
✅بند سوم
مفتخرم به گدای کویت
دستم درازه همیشه سویت
عشقت عجین در آب و گِله من
اسمته رافعه هر مشکله من
بابه حاجاته جهان رقیه
عمه ی صاحب زمان رقیه
نامه تو آروم جان رقیه
💠خوش اومدی بی بی جان رقیه💠
✏️:#الیاس_محمدشاهی
.👇
Shab10Moharram1393[12].mp3
6.21M
#زمینه | یا لیتنا کنا معک
#حاج_امیر_عباسی
ای کاش بودم کربلا
همراهت ای خون خدا
میشد سرم از تن جدا
میرفت و روی نیزه ها
ای زینت دوش نبی
روی زمین جای تو نیست
این خار و خاشاک زمین
منزل و ماوای تو نیست
یا لیتنا کنا معک
با لاله ها همسنگریم
مدیون آل حیدریم
هم عاشق پیر خمین
هم جان نثار رهبریم
یا لیتنا کنا معک
ما با ولایت زنده ایم
تا زنده ایم رزمنده ایم
یادِ بسیجی های عشق
در مکتب زهرا بخیر
#شهدا
.
#میلاد_حضرت_رقیه
#سرود
#ولادت_حضرت_رقیه_سلام_الله_علیها
#کربلایی_محسن_محمدی_پناه 🎤
بازم دلها دلها شد مست و شیدا
شده شهر شهر مدینه غوغا
حسین داره داره داره میخنده
روی دستش انگار خوابیده زهرا
گل در اومد امشب غصه سر اومد امشب
بازم انگار دوباره کوثر اومد امشب
از تو آسمونا اومد یه ماه زیبا
نمک سفره ی حسین اومد به دنیا
یا رقیه جانم، جانم رقیه جانم
______________
دردونه اومده، یک دونه اومده
دختر نگو بگو خاتون محشر
اومد با قدماش با برق تو نگاش
خنده رو لبای عباس و اکبر
___________
مثه بارون بارون صاف و زلاله
به این دختر، دختر عالم می باله
همه کوهها کوهها اگه طلاشن
میشن گرد و خاک پای سه ساله
دختر نمونه است، آره چراغ خونه است
دومی نداره تکه یکی یه دونه است
کسی نیست قرینه ش هم رنگ با زمینه ش
عباس و که میبینه میپّره تو سینه ش
یا رقیه جانم ، جانم رقیه جانم
دردونه اومده....
_____________
گل ناز ناز باغ باباشه
مثه صوت صوت زهرا صداشه
مثه دوتا برق ستاره تو شب
لای گیسو برق گوشواره هاشه
میبره دلا رو دلای با خدا رو
می ندازه همیشه جانماز بابا رو
داره اصل و ریشه بی بدله همیشه
توی چادر نماز یه پارچه خانوم میشه
یا رقیه جانم ، جانم رقیه جانم
#حاج_مجتبی_صمدی_شهاب ✍
.👇
6)sorod-haftegi-14021212.mp3
15.99M
#سرود
🎵 «بازم دلها دلها شد مست و شیدا، شده شهرِ شهرِ مدینه غوغا»
🎤 کربلایی محسن محمدیپناه
💠 جشن میلاد حضرت رقیه(سلاماللهعلیها)
🗓 شنبه ۱۲ اسفندماه ۱۴۰۲
.
#شور
#میلاد_حضرت_رقیه
#شور_امام_علی_علیه_السلام
#کربلایی_محسن_محمدی_پناه 🎤
تو بگو عشق من میگم رقیه
میره قلبم با یه ذکر سه ساله
تو بگو دل سر برات میارم
دست ازت بردارم دیگه محاله
محشره رقیه
بهترین اسم دختره رقیه
خودش یک تنه لشکره رقیه
به ما ها میگن نوکر رقیه
تاج داری بانو
پرچمداری بانو
تنها دلیل ذوق علمداری بانو
شاهکاری بانو
با وقاری بانو
ارث از بابا بزرگته کراری بانو
یا رقیه(ع)
______________
داره حیدر روو سرامون سایه
می طپه دلهای همه براتو
خاک پایه حیدر کرارم
عاشق دیدارم شدم گداتو
من گدای حیدر
من و یه دل مبتلای حیدر
آرامش منه نوای حیدر
می زنه دل من برای حیدر
سرداره حیدر
تک سواره حیدر
ریشه ی ظلم و کنده ذوالفقار حیدر
دلداره حیدر
شهریاره حیدر
شاهای عالمن ایل و تبار حیدر
علی مولا.....
______________
تا قیامت ولی اللهی تو
اسداللهی تو حیدر کرار
به خدا که میشه دشمن رسوا
هر جا باشه مولا علی علمدار
پهلوونه حیدر
شاه زمین و آسمونه حیدر
ذکر بانوی بی نشونه حیدر
همه میرن و باز می مونه حیدر
مولامه حیدر
مقتدامه حیدر
من زنده ام با رحمت مدام حیدر
آقامه حیدر
من غلام حیدر
غیرت دارم تا زنده ام به نام حیدر
شاعر بند اول:#علی_رضایی
شاعر بند دوم و سوم:
#محمد_حسین_رحیمیان
👇