.
#زمینه
#شام_عاشورا
#شعر_و_نغمه_احسان_تبریزیان
#شام_غریبان_امام_حسین
_
باور نمی کنم هنوز /رفتی عزیز برادرم
رفتی و من حالا داداش/میون خیل لشگرم
رفتی و حرم سوخت
رفتی و پرم سوخت
رفتی و سرم سوخت
سایه ی سرم خداحافظ
گل مادرم خداحافظ
_
یادم نمیره ای داداش/ لحظه ی آخره تو رو
نفس نفس زدن هاتو/ صدای مادر تو رو
تو گودال رسید و ...
حالم رو ندید و ...
خنجر رو کشید و ...
دست و پا زدی زیر خنجر
بمیرم برات، شه بی سر
سرت به روی نیزه و / تن تو زیر مرکباس
بمیره خواهرت داداش/ سرت یه جا تنت یه جاس
می بینی امیرم!
بعد تو اسیرم
کاش می شد بمیرم
میخواد دستامو ببنده شمر
به اشک چشام می خنده شمر
______
.👇
.
#زمزمه #زمینه
#شب_دوم_محرم
#سبک_سفارش_ها_مادر_کرده_بمن
_________
دارم میسوزم از تاب و تبت
که انا للهِ روی لبت
بدون تو میمیره زینبت
حسین جانم
آه ای جانم
ای امیدم نشه زینب/ ناامید اینجا ای کاش
سینه سوزه حتی فکر/ دوریِ از تو داداش
یکمی هم تو به فکر/ دل این بچه ها باش
میبینی تو خیمه اضطرابو
میبینی دلشوره ربابو
الهی تشنه نمونه اصغر
الهی دشمن نبنده آبو
________________
سفارش ها مادر کرده به من
بهم داده یه کهنه پیرهن
شنیدم اینجا میشی بی کفن
بمیرم من
آه ای جانم
وای از اون لحظه که دورت/حلقهی دشمن باشه
زینبت جون میده وقتی/که سر تو دعواشه
وای اگر به خیمه ما/پای دشمنهات واشه
نباشی خیمه میره به غارت
نباشی زینب میره اسارت
دور از چشای تو و اباالفضل
به دخترات هم میشه جسارت
______________
منم زینب ناموس مرتضی
ندیدن سایم رو هم هیچ کجا
الهی اینجا بین دشمنا
نمونم من
آه ای جانم
آه و حسرت داغ غربت/ میشینه روی قلبم
تو بگو که من چجوری/ سر کنم با این ماتم
میشه ناموس تو داداش/ همسفر با نامحرم
از کوفه تا شام نگاه اغیار
سیلی و دشنام کوچه و بازار
سه ساله داره قافله ما
نداره اینقدر طاقت آزار
_______________________
🔻#کار_گروه_نوحه_گوشه_عشاق_اصفهان
👇
.
#زمزمه #زمینه
#حضرت_مسلم علیه السلام
#شب_اول_محرم
شاعر : #داود_رحیمی ✍
#سبک_سفارش_ها_مادر_کرده_بمن
____________
برا مسلم این غم خیلی بده
که اون دستی که بش سیلی زده
به استقبال زینب اومده،
دلش خونه
تا اون نامرد
دستشو بست، گفت حسین جان خواهرت رو برگردون
سیلی که خورد، ناله زد گفت، دخترت رو برگردون
تشنه موند و، گفت رباب و، اصغرت رو برگردون
اینا از آلِ، علی بیزارن
داغ علی روو، دلت میذارن
خولی و شمر و سنان ملعون
نقشه برای سر تو دارن
###
شنیده مسلم درد حیدر و
خودش زود رفت وا کرد اون در و
نزد هیچ کس پشت در طوعه رو، بمیرم من
حمله کردن
مرد جنگه، کم نیاورد، روبهروی اون لشکر
اما مسلم، رو زمین زد، یاد اون روز حیدر
اون روزی که، تو مدینه، حیدر و کشت میخ در
غربت حیدر، که مادر و کشت
سیلی به مادر، زد حیدر و کشت
تیر سه شعبه، میخه دره که
علی و زهرا، و بچه رو کشت
####
خبر مسلم اومد محضرش
تا که گفتن چی اومد به سرش
حسین پرسید از حال دخترش، بمیرم من
گریه کرد و
شد فراموش داغ بابا روی پای ثارالله
من بمیرم واسه حال دخترای ثارالله
گریه کردن سیلی خوردن تو عزای ثارالله
چی بگم از این، رسم زمونه؟
غم رقیه، دل میسوزونه
یتیم ارباب، مونده و رسمه
یتیم نوازی ، با تازیونه
_______________________
#کار_گروه_نوحه_گوشه_عشاق_اصفهان
.👇
.
#زمزمه یا #زمینه #دهه_محرم
#حضرت_رقیه سلام الله علیها
#شب_سوم_محرم
شاعر: #محسن_ناصحی ✍
#سبک_سفارش_ها_مادر_کرده_بمن
________________
تو موهات سوخته مثل موی من
کبوده چهره ت مثل روی من
شکست ابروت مثل ابروی من /
ببین بابا
دیدی بابا
بین راه از ناقه وقتی روی خاکا افتادم
ناله ی وا غربتا از عمق سینه سر دادم
بسکه محکم زد توو گوشم درد پا رفت از یادم
گوشوارم و برد فدا سر تو
خیلی غما دیده دختر تو
بخواد میبخشم النگوهام و
ازش می گیرم انگشترت و
###
ماها رو می بردن با اشک و آه
میون نامحرم ها یک سپاه
ما رو می کشتن مردم با نگاه / ببین بابا
دیدی بابا
دشمنت هر چی منو زد محکم اما ایستادم
تازیونه زد به بازوم یاد زهرا افتادم
حفظ معجر درد من بود پای این غم جون دادم
کنج خرابه خسته و تنهام
بدم میاد از کوفه و از شام
کنار میام با درد و غم اما
قلبم و سوزوند اون همه دشنام
_______________________
#کارگروه_نوحه_گوشه_عشاق_اصفهان
مشابه سبک زیر خوانده میشود
👇
.
#زمزمه یا #زمینه
#طفلان_حضرت_زینب
#شب_چهارم_محرم
شاعر: #صادق_میرصالحیان
نغمه: با یارب یارب...
#سبک_سفارش_ها_مادر_کرده_بمن
_____________
یه عمره زینب می خونه حسین
که جونش بسته به جون حسین
دو تا گل داره قربون حسین
عشق زینب
حسین من
عمر زینب به فدای ترک روی لبهات
قد و بالای پسرهام به فدای قد رعنات
سهم زینب داغه اما تا ابد میمونم پات
ای عمر زینب ای هست زینب
به بودن تو دل بسته زینب
شرمنده داداش بیشتر نداشتم
این بر می اومد از دست زینب
____
چه جنگی کردین فرزندای من
بجنگید مادر حتی جای من
نترسید واسه اشکای من
برید مادر
آه ای مادر
دیدی آخر هرچی داشتم به پای عشقم دادم
داغ فرزند دیدم اما مثه تو رو پام ایستادم
واسه داداش، جون که هیچی دو گل نوجوون دادم
آه ای حسینم فدا سر تو
فدای زخمای پیکر تو
سر اگر از بچه هام بریدن
نبینه داغت رو خواهر تو
_______________________
#کارگروه_نوحه_گوشه_عشاق_اصفهان
مشابه سبک زیر خوانده میشود
👇
.
#زمزمه یا #زمینه
#حضرت_عبدالله (ع)
#شب_پنجم_محرم
شاعر: #علیرضا_محمدی
نغمه: با یارب یارب..
#سبک_سفارش_ها_مادر_کرده_بمن
----------------------------
نشسته عمه بغضی تو گلوم
مگه من مُردم تنهاشه عموم
مثه قاسم بوده این آرزوم/
برم میدون
کاش می مُردم
نمیدیدم/نیزه دارُ/که میره سمت گودال
نمی دیدم/جلو چشمام/بدنش میشه پامال
غرقِ در خون/روی خاکا/صد دفعه رفته از حال
میون گودال/توو ازدحامی
شدی اسیره/یه مشت حرامی
جلوی چشمات/ آبُ زمین ریخت
همون که فهمید/تو تشنه کامی
---------------------------
نشون میدم مرد میدونمو
میریزم پای عشقت خونمو
منم تو راهت میدم جونمو/عمو جونم
کاش می مُردم
نمی دیدم/ته گودال/روتنت پا می زارن
نمی دیدم/پیرهنت را/ از تنت در میارن
نمی دیدم/عمامه ت را/ از سرت بر میدارن
یا
کاش می مُردم
نمی دیدم/نانجیبی/نیزه تو پهلوت کرده
نمی دیدم/شمرُ وقتی/پنجه شو تو موت کرده
نمی دیدم/ جلو چشمام /یکی زیر و روت کرده)
عمو بمیرم/که نیمه جونی
رو خاک صحرا/غرق به خونی
سرم بشه کاش/فدا سرت تا
یه ذره بیشتر/زنده بمونی
_______________________
#کارگروه_نوحه_گوشه_عشاق_اصفهان
مشابه سبک زیر خوانده میشود
.👇
.
#زمزمه یا #زمینه
#حضرت_قاسم علیه السلام
#شب_ششم_محرم
شاعر : #داوود_رحیمی
نغمه: با یارب یارب....
#سبک_سفارش_ها_مادر_کرده_بمن
_____________________
گلم زوده واسه پرپر شدن
شکستی بدجور آینهی حسن
میپاشی بیشتر دست و پا نزن،
عموجونم
با هر سرفه
خون می ریزه، از لب تو، آغوشم غرق خون شد
پیکرت با، سنگ و تیر و، نیزهها گل بارون شد
گفتی ابنالمجتبایی، هر چی که شد از اون شد
سر تو ریختن، با بغض و کینه
تقاص عشق علی همینه
به تو رسیده، ارث از مدینه
سر شکسته، خس خس سینه
####
بمیرم درد بیحد میکشی
نفسهاتو خیلی بد میکشی
زیر سم اسبا قد میکشی، عموجونم
قاسم قاسم
من گمت کردم میونه، نیزه های این لشکر
آه و نالهت، گم شده تو، سرصدای این لشکر
مونده روی، پیکر تو، رد پای این لشکر
دور تو جمعن، هزار تا قاتل
بهم میخندن، یه مشت ارازل
برا تنفس، خوردی به مشکل
پر از هلالی، ای ماه کامل
_______________________
#کارگروه_نوحه_گوشه_عشاق_اصفهان
👇
.
#زمزمه یا #زمینه
#حضرت_علی_اصغر علیه السلام
#شب_هفتم_محرم
شاعر : #میلاد_باربازی
نغمه: با یارب یارب....
#سبک_سفارش_ها_مادر_کرده_بمن
___________________
عزیز بابا ای جونم فدات
چقدر دلتنگم واسه خنده هات
چقدر آرومی قربون صدات
علی جونم
حالا دیگه، تشنه نیستی، خواب خوابی،روی دستم بابایی
تورو تشییع میکنم من غریبونه تنهایی/ذکر تشییع تن تو، علی لالا لالالایی
لالا علی جون، زخمت رو قربون
از حنجر تو،هنوز میاد خون
____
چه بی اندازه شد دردم علی/ پر از خون شد دست سردم علی/ چه جوری خیمه برگردم علی، علی جونم
بین خیمه، چشم به راهه،مادرتو،داره دیر میشه بابا
خیلی راه نیست ،اما انگار ،جونی نیست تو این پاها
چه کنم من،که غریبم،بین این دشت و صحرا
غمم تو سینه،فقط همینه/ که حنجرت رو ،رباب نبینه
_______________________
#کارگروه_نوحه_گوشه_عشاق_اصفهان
مشابه سبک زیر خوانده میشود
👇
.
#زمزمه یا #زمینه
#حضرت_علی_اکبر (علیه السلام)
شاعر: #علی_اصغر_شاهسنایی
نغمه: با یارب یارب....
#سبک_سفارش_ها_مادر_کرده_بمن
____________________
شنیدم فریادت رو اومدم
شبیه مرغ پر کنده شدم
کنارجسم تو زانوزدم
علی جانم
آه ای بابا
سخته اما هرجوری شد خودمو می رسونم
جون میدم با دیدن تو پسر نیمه جونم
روی زانو خودمو تا بدنت می کشونم
تواربا اربا شدی وبابا
کنارجسمت می افتم ازپا
مگه چجوری تورو زدن که
هرقسمت ازتو افتاده یک جا
########
شبیه تسبیح ازهم جدا
تنت پاشیده زیردست وپا
نمیشه جمعت کرد روو یک عبا علی جانم
آه ای بابا
پیش جسم تیکه تیکت مثل بارون میبارم
نیزه هارو دونه دونه ازتنت برمیدارم
لخته لخته خونو ازتو دهنت درمیارم
زدن تو رو با کینه ی حیدر
یکی بودیو شدی یه لشگر
علیِّ اکبر بودی و رفتی
شدی هزارتا علیِ اصغر
########
دچار آه وفریادم نکن
اسیرداغ اولادم نکن
پاشوبابا دشمن شادم نکن علی جانم
آه ای بابا
صورتم روو صورت تو تاکه اومد جون دادم
هلهله شد بین دشمن تا به هق هق افتادم
نیزه خورده پهلوی تو مادراومد به یادم
بازم یه کوچه پراز اراذل
بازم یه مقتول هزارتا قاتل
شکسته پهلوت شکسته بازوت
پاشو که کارم خورده به مشکل
_______________________
#کار_گروه_نوحه_گوشه_عشاق_اصفهان
#شب_هشتم_محرم
مشابه سبک زیر خوانده میشود
.👇
.
#زمزمه یا #زمینه
#حضرت_عباس علیه السلام
#سبک_سفارش_ها_مادر_کرده_بمن
سه شعبه راه چشماتو که بست
غم عالم توو قلب من نشست
تا دیدم افتادی پشتم شکست.
ابالفضلم
خیلی سخته
من ببینم/پیکر تو/روی خاکا افتاده
دستای تو/هر کدومش/توی صحرا افتاده
خواهر من/تا تورو دید/ دیدم از پا افتاده
فرق سرت رو/شکسته دیدم
از این زمونه/دیگه بریدم
پاشو ببین که/بهم میخندن
نگم براتون/چیا شنیدم
.....
شکسته ابروت ای جونم فدات
نمونده دیگه جونی توو صدات
نزن حرف رفتن رو با نگات/ابالفضلم
ای علمدار
جون داداش/میشه پاشی/علمت رو برداری
بی تو توو این/دشت و صحرا/ندارم دیگه یاری
داری میری/اما بازم/یاد طفل شیرخواری
همه توو خیمه/ چشم انتظارن
دخترا خیلی/ دلهره دارن
دیگه میدونن/برنمیگردی
گوشواره هاشونو در میارن
.....
نمونده چیزی از بال و پرت
مثه مادر زخمی شد پیکرت
رسیده زهرا بالای سرت /با قد خم
اومد مادر
دیدی یا نه/جای سیلی /که روی صورت داره
دیدی یا نه /دیده هاشو/که از اون سیلی تاره
دیدی یا نه/چادرش رو/جای پای اغیاره
اما ندیدی/حقشو خوردن
تو خونه ما /هجوم آوردن
یه عده نامرد/درو سوزوندن
با دست بسته/بابارو بردن
_______________________
#کار_گروه_نوحه_گوشه_عشاق_اصفهان
#شب_نهم_محرم
مشابه سبک زیر خوانده میشود
.👇
.
#زمزمه یا #زمینه
#شب_عاشورا
#شب_دهم_محرم
شاعر : #محسن_ناصحی
نغمه: با یارب یارب.....
#سبک_سفارش_ها_مادر_کرده_بمن
______________
شب آخر شد زینب با حسین
نشست و رو لب داره یا حسین
توو فکره این خواهر اما حسین /
یه غم داره
یک غم داره
ظهر فردا بین دشمن خواهرش تنها میشه
خیمه فردا میشه غارت ، توو حرم غوغا میشه
بین گودال بر سر پیراهنش دعوا میشه
دل حسین خون برای خواهر
زینبه دلخون برا برادر
یکی دلش خون برای حنجر
یکی دلش خون برای معجر
####
کنار خیمه تنها نیمه شب
قدم زد سقا خیلی با ادب
شده زینب اما غرق تب / یه غم داره
یک غم داره
تشنگیه اهل خیمه میشه داغ آب آور
ظهر فردا میره سقا خیمه میشه بی یاور
پیش چشم خیمه میشه بی علمدار این لشگر
عجب شبی شد برای سقا
چه اشکی داره چشای سقا
تشنگی اهل خیمه فردا
نوشته میشه به پای سقا
_______________________
#کارگروه_نوحه_گوشه_عشاق_اصفهان
مشابه سبک زیر خوانده میشود
.👇
🌾🌾🌾🌾🌾
#روضه حضرت عباس(ع)
#گریز امام صادق(ع)
#کاربرد سفره حضرت اباالفضل (ع)
بسم الله الرحمن
یا رحمن یا رحیم
اَلسَّلامُ عَلَیْکَ یا اَباعَبْدِاللهِ، وَعَلَى الاَْرْواحِ الَّتى حَلَّتْ بِفِنآئِکَ، عَلَیْکَ مِنّى سَلامُ اللهِ اَبَداً ما بَقیتُ وَبَقِىَ اللَّیْلُ وَالنَّهارُ، وَلا جَعَلَهُ اللهُ آخِرَ الْعَهْدِ مِنّى لِزِیارَتِکُمْ، اَلسَّلامُ عَلَى الْحُسَیْنِ، وَعَلى عَلِىِّ بْنِ الْحُسَیْنِ، وَعَلى اَوْلادِ الْحُسَیْنِ، وَعَلى اَصْحابِ الْحُسَیْنِ
⬅️دلها را روانه کنیم بین الحرمین کنار حرم با صفا اقا ابوالفضل آه حاجت مندان آه مریض دارها آه گرفتارها که درگوشه ای ازاین مجلس نشسته ای بانوی محترمی که حاجت داشتی برای آقا اباالفضل سفر پهن نمودی انشالا به هرنیتی این کاررا انجام دادی به حق مادرش ام البنین حاجت روا بشیدمی دونم آقا اباالفضل هیچ کس رادست خالی رد نمی کند شفای همه مریضها انشالا همه اموات فیض ببرند الخصوص اموات بانوی محترم حالا دلت اماده شد بریم کربلا
السلام علیک یا ابوالفضل العباس یا قمربنی هاشم
♦️بارگاه با صفای در کربلا دارد ابوالفضل
♦️تاقیامت عاشقان بی ریا دارد ابوالفضل
♦️هر که ازصدق وصفا بنمودرو درخانه او
♦️دیدازراه وفا جو روسخا داردابوالفضل
♦️گر دوای دردخواهی روکن درخانه او
♦️ازبرای در بی درمان شفا دارد ابالفضل
♦️تالب شط فرات آمد ولی لب تشنه برگشت
♦️همت مردانگی بین تا کجا دارد ابوالفضل
♦️قربان مرامت قربان ادبت قربان حرم و بارگاهت یا ابوالفضل
♦️یادم امدآن زمانی که حسین باچشم گریان
♦️دید درخون غوطه ورقدو رسا دارد ابوالفضل
⬅️آقا ابوالفضل درروز عاشورا صدا زد حسین جان برادر
برادر درخون تپیده ات را دریاب
انشالا خدا کنه کسی درمجلس ما نباشه که داغ برادر دیده باشه
صدای ابوالفضل به گوش امام حسین رسید آمد کنار بدن پاره پاره برادر دید برادر دست دربدن ندارد تیر به چشم برادر اصابت کرده فرق ابوالفضل تا به ابرو شکسته امام حسین صدا زد ..
عباسم برادر آیا وصیتی دارید ..
صدا زد چرا برادر سه وصیت دارم
⬅️وصیت اول برادرجان خون ازچشمم پاک کن تا یک بار دیگرتو برادرم.. راببینم حسین جان یک بار دیگر عزیز زهرا راببینم..
⬅️وصیت دوم تا زنده هستم مرا به خیمه مبر برادرجان چون به سکینه ات وعده آب دادم..
🔸مرا به خیمه مبر تا که حالتی دارم
🔸چراکه ز روی سکینه خجالتی دارم
🔸سکینه اب طلب کرد وپاره شد جگرم
🔸نشد که قطزه ابی برای او ببرم..
⬅️اما وصیت سوم برادر حسین جان
سلام من را به خواهرم زینب برسان
بگو زینب جان وقتی رفتی مدینه سلام من را به مادر چشم انتظارم ام البنین برسان انشاالله هیچ مادری را چشم انتظار فرزند نکنه..
یادشهدا امام شهدا درگذشتگان جمع حاضر کسانی که دربین من شما بودند حالا جایشان خالی ازاین مجلس محفل فیض ببرنداما امشب شب شهادت امام صادق (ع)است انشاالله بانوی محترم که سفره اباالفضل گرفته
به آبروی قمر بنی هاشم وامام صادق حاجت روا بشه روضه امام صادق بخونم همه اموات الخصوص اموات بانوی محترم فیض ببرد
اما به امام صادق عرض کنیم
آقا جان! منصور سه بار بر روی شما شمشیر کشیده شد. ولی دیگر چوب خیزران به لب و دندان شما نخورد
اما عزیزان عزداران شب شهادته
منصور انگوری را به زهر آلوده کرده بود، و بدین وسیله به امام صادق (ع) زهر خورانید و آن حضرت را مسموم کرد، و به شهادت رسانید. امام هفتم بدن بابا را غسل داد، نماز خواند، تشییع جنازه ی با شکوهی در مدینه برگزار شد. شاگردان امام صادق (ع) شال غزا به گردن انداخته بودند. همه اشک می ریختند و به سر وسینه می زدند. و وا اماما می گفتند. امام هفتم (ع) بدن بابا را غسل داد، و کفن کرد و نماز خواند. بدن امام را با احترام به خاک سپردند. امام «لا یوم کیومک یا ابا عبدالله» یا امام صادق (ع) شما را زهر دادند، و مظلومانه شهید کردند. اما بعد شهادت، کسی با بدن شما کاری نداشت. ولی قربان آن آقایی که بدنش روی خاک گرم کربلا بود. ده نفر آماده شدند. اسب های خود را نعل تازه بستند، و نازنین بدن پسر فاطمه (ع) را زیر سم اسبان قرار دادند.
حسین آرام جانم..حسین روح روانم
علي لعنة الله علي القوم الظالمين و سيعلم الذين ظلموا اي منقلب ينقلبون
التماس دعا
#شب_دوم_محرم
#روضه_ورود_به_کربلا
متن روضه 1
🔸الهی بهر قربانی به درگاهت سر آوردم
🔸نه تنها سر برایت بلكه از سر بهتر آوردم
شب دوم محرمه...
یواش یواش کاروان ابی عبدالله به کربلا نزدیک میشه...
مثل فردایی...
روز دوم محرم...
وقتی کاروان به سرزمین کربلا رسیدن
ابی عبدالله فرمود...
نام این سرزمین چیه؟
عرضه داشتند آقا...
به این سرزمین قاضریه میگن...
آقا فرمود آیا این سرزمین...
نام دیگه ای هم داره یا نه؟...
بله آقا جان...
به این سرزمین نینوا هم میگن...
یکی یکی اسم ها رو گفتند...
اما ابی عبدالله هنوز به اسمی که میخواد نرسیده...
حضرت فرمودند آیا نام دیگه ای هم داره یانه؟...
آقا... به این سرزمین...
کربلا هم میگن...
تا نام کربلا رو شنید... صدا زد...
اللَّهُمَّ إِنِّي أَعُوذُ بِكَ مِنَ الْكَرْبِ وَ الْبَلَاءِ
(خدایا به تو پناه مىبرم از اندوه و بلا)
اینجا همون سرزمینیه که...
جدم رسول خدا بهم خبر داده بود...
انْزِلُوا هَاهُنَا مَحَطُّ رِحَالِنَا وَ مَسْفَکُ دِمَائِنَا
از مرکبهاتون پیاده بشید همینجا منزلگه ماست...
اینجا همون جاییکه خون ما رو میریزند...
وَ هُنَا مَحَلُّ قُبُورِنَا
(لهوف ص 116)
اینجا محل دفن ماست
🔸بار بگشائید کاینجا از عذاب
🔸میشود لبها کبود از قحط آب
مردم... اینجا همونجاییکه...
دستهای عباسم رو قطع میکنند...
اینجا همونجاییکه علی اکبرم قطعه قطعه میکنند...
اینجا همونجاییکه علی اصغرمو با تیر سه شعبه پرپر میکنند...
🔸یَا دَهْرُ أُفٍّ لَکَ مِنْ خَلِیلٍ
🔸کَمْ لَکَ بِالْإِشْرَاقِ وَ الْأَصِیلِ
نميدونم وقتی خانم زینب کبری فهمید به کربلا رسیدند...
چه حالی پیدا کرد...
اومد کنار برادر صدا زد حسین جان...
نمی دونم چرا وقتی به این سرزمین رسیدیم...
دنیایی از غم به دلم نشسته...
برادر جان حسین...
اینجا چه سرزمینیه؟...
🔸خواهرم اینجا زمین کربلاست
آماده ای بگم یا نه...
امشب برات کربلات رو از آقا بگیری...
🔸خواهرم اینجا زمین کربلاست
🔸این زمین غصه و درد و بلاست
🔸خواهرم اینجا اسیرت میکنند
آماده باش زینبم...
🔸خواهرم اینجا اسیرت میکنند
🔸در همین ده روز پیرت میکنند
زینبم... طاقت داری بگم یا نه...
🔸می برن اینجا گلو و حنجرم
🔸پیش تو بر روی نی، آید سرم
یکدفعه صدای ناله ی خانم زینب کبری بلند شد...
چی میگی برادر...
جلوی من حرف از مردن میزنی...
مگه نمیدونی...
زینب بدون تو میمیره...
ابی عبدلله خواهر رو آروم کرد...
اصلا هر کجا زینب بی تاب میشد...
ابی عبدالله خواهر رو آروم میکرد...
دلداریش میداد...
اینجا یک جایی بود که زینبش رو آروم کرد...
🔻گریز
یک جای دیگه هم روز عاشورا...
وقتی ابی عبدلله ميخواست بره میدان...
دید خواهر خیلی بی تابی میکنه...
هی دور برادر میگرده...
میگه حسین...
میخواهی بری میدان...
زینبت رو تنها بگذاری...
تو یادگار مادرمی...
من بدون تو میمیرم حسین...
خدا.. اگه دست ولایت حسین نبود...
زینب کربلا جان میداد...
صدا زد... خواهرم...
انقده بی تابی نکن...
من میرم میدان...
اما تا صدای تکبیر منو میشنوی بدون هنوز زنده ام...
مبادا صبرت رو از دست بدی خواهر...
خدا به داد دل زینب برسه از اون لحظه ای که دیگه...
صدای تکبیر برادر رو نشنید...
بی تاب شده زینب...
هی توی خیمه میشینه رو زمین...
بلند ميشه...
میگه حسین...
چرا دیگه صدای تکبیرت نمیاد داداش...
چیزی نگذشت صدای ذوالجناح رو شنید...
تا فهمید ذوالجناح برگشته...
اما حسین نیومده...
دیگه طاقت نیاورد...
دوان دوان...
به سمت گودی قتلگاه...
(حالا میخواهی ناله بزنی بسم الله...)
از بالای بلندی یک نگاه کرد...
دید دور بدن برادر رو گرفتند...
یک نفر با سنگ میزنه...
یک نفر با نیزه میزنه...
جلو چشمانش برادر رو قطعه قطعه کردند...
یک نفر هم خنجر گرفته...
داره میره به سمت حسین...
من ميگم شاید اینجا هم ابی عبدلله به فکر زینبه...
اشاره کرده باشه...
ارجعی...
زینبم برگرد... نبینی خواهر...
🔸سوی خیمه برگرد، خواهر حزینم
🔸تا به زیر خنجر، ننگری چنینم
🔸رو به خیمه خواهر، تا که خود نبینی
🔸وقت جان سپردن، آه آتشینم
(و سَیعلَمُ الّذینَ ظَلَموا أَی مَنقَلَبٍ ینقَلِبونَ. سوره: شعراء آیه: 227)