.
#حضرت_زهرا
السلام علیکِ یا اُم الائمه و النُجبَاء
ــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ
خانه پر از دود است و کوچه ازدحام است
این خانه وحی است و جای احترام است
جمع اراذل آن طرف گرم هیاهو
در بینشان قحطی احساس و مرام است
از بار شیشه بی خبر بودند! باشد
شعله چرا گِرد گل خیرالانام است؟
در را مگر با ضربه پا میگشایند
یا سیلی محکم زدن جای سلام است؟
در با شتاب آن لگد افتاد و انگار
در آن کشاکش کار شش ماهه تمام است
فضه بیا بین ذغال و دود و آتش
جز تو کنار فاطمه بودن حرام است
یک مادر و داغ گلی شش ماهه در خون
تنها گریز روضه من یک کلام است
تیر سه شعبه کربلا، میخ در اینجا
اینها بساط روضههای صبح و شام است
ــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ
#فاطمیه
#نصیر_حسنی
.
.
#فاطمیه
#امام_زمان
می خوانم از سوز جگر اقا ببخشید
از غصه شد خاکم به سر اقا ببخشید
با هیزم و اتش به قصد کشت ابلیس
شد سوی جنت حمله ور اقا ببخشید
راه نجاتی پشت در پیدا نمی کرد
هر قدر می زد بال و پر اقا ببخشید
سینه سپر امد به یاری علی
اه از ان لگد تا شد سپر اقا ببخشید
در کنده شد از جا و بار شیشه اش ریخت
در زیر پای چل نفر اقا ببخشید
هم ریشه های رو سری هم پیروهن سوخت
از شعله های روی در اقا ببخشید
در خانه اش بر اولین مظلوم عالم
بی حرمتی شد اینقدر اقا ببخشید
پای برهنه بی عبا با دست بسته
در کوچه ها با چشم تر اقا ببخشید
هر قدر میزد هر کسی با هر سلاحی
میزد مغیره بیشتر اقا ببخشید
با هم تبانی کرده اند انگار از پیش
میخ در و تیر سپر اقا ببخشید
امروز مادر سینه اش شد خورد از در
از نعل ها فردا پسر اقا ببخشید
شاعر ؟
.
.
#حضرت_زهرا
#نوحه و #زمزمه #واحد
ای شکسته تر از این دل من
بی تو ویران شود منزل من
دیده وا کن که اشکم ببینی
گرد من لشکر غم ببینی
الوداع الوداع فاطمه جان
بهر تو ای خدایت ستوده
خانه ام جای امنی نبوده
درب آتش گرفته گواه است
آشیانم تو را قتلگاه است
الوداع..............
آتش افتاده در خرمن من
ای خدا شد خزان گلشن من
چه کنم ، رفتنی گشته زهرا
ای اجل ، با گلم کن مدارا
الوداع..............
#فاطمیه
#شهادت_حضرت_زهرا
#میثم_مومنی_نژاد ✍
.........................
.
14 _یا زهرا س
نوحه و زمزمه و واحد
آب کوثر بیاور ای اسما
تا بشویم تن پاک زهرا
خون کند گریه پیراهن او
کن تو آهسته پهلو به پهلو
الوداع الوداع فاطمه جان
.......
بغض غم در گلوی حسن بود
روی دست حسینش کفن بود
زخم مادر شده چشم خونبار
سر نهاده علی روی دیوار
الوداع............
پر شده خانه از عطر کافور
میدهد غسل، علی سوره ی نور
گریه های غریبانه سخت است
نیمه شب غسل پروانه سخت است
الوداع.........
#واحد_فاطمیه
#شهادت_حضرت_زهرا
#میثم_مومنی_نژاد ✍
👇
.
#شهادت_حضرت_زهرا
#نوحه #واحد #زمزمه
آخرین غسل و پیراهن او
گوید از خون زخم تن او
کنج این خانه تابوت مادر
خبر آورده از رفتن او
آه گل ما پر پر شد
آه لحظه ی آخر شد
آه رفتنی مادر شد
آه الواع یا زهرا
گریه های غریبانه سخت است
ماتم مرگ پروانه سخت است
در و دیوار خانه گواه است
بی تو ماندن در این خانه سخت است
آه دل ما بی قرار
آه خانه ات سوگوار
آه دخترت خانه دار
آه الوداع یا زهرا
#فاطمیه
#شهادت_حضرت_زهرا
#میثم_مومنی_نژاد ✍
#شام_غریبان_حضرت_زهرا
👇
.
#شب_امام_حسن مجتبی علیه السلام
سبک : خمیده خمیده رسیدم به تو
غم من عجین با غم مادرِ
منم قتلگاهم کنار درِ
هزار بار بمیرم بازم زنده شم
محال که اون کوچه یادم برِ
خدا شاهده که عذابه برام
میاد تا مغیره جلوی چشام
بمیرم که اون روز خودم میدیدم
میزد مادرم رو به پیش بابام
یادم نمیره دست بسته
غلاف و بازوی شکسته
جوری زد مادر رو که در خون نشسته
من از داغ اون روز شدم نیمه جون
که هیزم آوردن در خونمون
چی اومد سر ما خدا میدونه
بپرسید ز مسمار غرق به خون
با گریه میدیم توی شعله ها
فقط مادرم گفت که فضه بیا
یه جوری زمین خورد به پیش همه
که بابا رو جسمش کشیده عبا
چیجوری از این غم نمیرم
زانو هامو بغل میگیرم
تو جوونی موهام سپید شد
که پیرم
#امام_حسن
#میثم_مومنی_نژاد ✍
.
.
#زمزمه
#فاطمیه
#زبانحال_مولا امیرالمؤمنین
به سبک خمیده خمیده رسیدم به تو
خدایا خدایا چی اومد سرم
صداشو بلند کرد سرِ همسرم
با چشمای گریون کشیدم خودم
عبامو روی پیکرِ همسرم
عبامو کشیدم رو جسمی کبود
که افتاده بود بین آتیش و دود
الهی بمیرم که زهرای من
توی خونه ی من لگد خورده بود
پشت در صداشو شنیدم
نفس نفس هاشو شنیدم
ناله ی یا فضه بیا شو شنیدم
میون مدینه پیچید این سخن
که افتاده لرزه به زانوی من
نمیشه کسی باورش این خبر
جلو چشم من همسرم رو زدن
چرا تازیانه به کوثر زدن
تویِ خونه سیلی به مادر زدن
به رخسار زهرا جسارت یعنی
که سیلی به روی پیمبر زدن
کوه غیرت بودم شکستم
همه دیدن شد بسته دستم
فاتح خیبر بودم از پا نشستم
#هجوم_به_بیت_وحی
#شهادت_حضرت_زهرا
#حضرت_زهرا
#میثم_مومنی_نژاد ✍
👇
.
#فاطمیه
#زبانحال_حضرت_زهرا
#سخت_شده
لحظه های آخر😭
حیدر بِنِگر که بودنم سخت شده
با این همه درد، ماندنم سخت شده
از بس که نمانده نا دگر در تن من
بر روی زمین نشستنم سخت شده
شرمنده که پیش تو زمینگیر شدم
در پای تو هم پاشدنم سخت شده
از همسر رو گرفته ات، خرده مگیر
با روی کبود، دیدنم سخت شده
اندوه گران فاطمه غربت توست
بر داغ تو غصّه خوردنم سخت شده
دشمن به بهانه ی عیادت آمد
بر دشمن من نمردنم سخت شده
از فضّه کمک گرفته ام پیش عدو
چرخاندن کلّ گردنم ،سخت شده😭
با این همه زخم در تنم، آه؛ علی
با دست تو غسل دادنم سخت شده
ای محرم بی کس و غریبم،حیدر
در قبر ،نهادن تنم سخت شده
✍علی مهدوی نسب(عبدالمحسن)
.