.
#حضرت_زهرا_زمینه
من گدای مادر ارباب
سرم فدای مادر ارباب
زندگیمو میذارم والله
منم به پای مادر ارباب
دنیامو میسازی، با گوشه نگات
مادری کن واسم، مثل بچه هات
می میرم من آخر، پای روضه هات
به تو دل بستن شیرینه
چقد این سفره رنگینه
با تو دنیا و عقبامون
خدایی مادر تضمینه
سیدتی یا فاطمه
فاطمه اِی مادر شیعه
تویی همیشه یاور شیعه
سایه ی تو مادر سادات
برا همیشه س رو سر شیعه
چادر تو مادر، سر پناهمه
محبتت بی بی، تکیه گاهمه
دعاتون تا محشر، نور راهمه
پناه قلب هر نوکر
نگاهت امّید آخر
اجازه داده مهرت که
صدات کردم مادر، مادر
سیدتی یا فاطمه
#وحید_محمدی✍
#زمینه #فاطمیه
.👇
.
#حضرت_زهرا_شور
#زمزمه #زمینه
با من اگر که دشمنید ؛ خونَمو آتیش بزنید
چرا دیگه همسرم رو میزنید
با من اگر که دشمنید ؛ درِ خونَم رو بشکنید
چرا دیگه همسرم رو میزنید
ای وای ای وای فاطمهم رو کشتن
........
با من اگر که دشمنید ؛ بیاید خودم رو بزنید
چرا دیگه همسرم رو میزنید
با من اگر که دشمنید ؛ دست خودم رو بشکنید
چرا دیگه همسرم رو میزنید
ای وای ای وای فاطمهم رو کشتن
.........
آتیش به قلبم میزنید ؛ زهرامو پیشم میزنید
بی حیاها چرا باهم میزنید
با تازیونه میزنید ؛ با غلافم میزنید
بی حیاها چرا باهم میزنید
ای وای ای وای فاطمهم رو کشتن
.......
نفس نفس میزنه و ؛ زخمی کنارِ قفسه
باز برای شوهرش دلواپسه
همه دیدن که بی کسه ؛ یکی نگفت دیگه بسه
یه جوری زدن به خونَهش نرسه
ای وای ای وای فاطمهم رو کشتن
......
دود همه خونه رو گرفت ؛ آتیش به موی سر گرفت
نفس فاطمه پشتِ در گرفت
پهلوش با لگد شکست ؛ سینهش به میخِ در گرفت
زینبش دو دستش و به سر گرفت
ای وای ای وای مادرم رو کشتن
......
دومی بی هوا میزد ؛ با بغضِ مرتضی میزد
یه زنِ حامله روچرا میزد
مادر ناله ها میزد ؛ فضه رو صدا میزد
وسط شعله ها دست و پا میزد
ای وای ای وای مادرم رو کشتن
......
تو کوچه راه مارو بست ؛ مردک بی حیای پست
دستش و بالا که برد دلم شکست
امان از اون ضربتِ دست ؛ غم به روی دلم نشست
یه سیلی زد دو تا گوشواره شکست
ای وای ای وای مادرم رو کشتن
#عبدالحسین✍
#فاطمیه
.👇
.
#نوحه
#حضرت_زهرا_نوحه
پناه بی پناه من ، همدم اشک و آه من
میان این همه دشمن ، فقط تویی سپاه من
ای دم ، تو ذوالفقار علی
فاطمه ، بمان کنار علی
یازهرا ، یازهرا یا زهرا.....
نظر کن این چشم تر را ، شرر مزن این جگر را
بپوش چهره ات اما ، مپوش رخت سفر را
ای قدت ، قیامتم فاطمه
رحم کن ، به غربتم فاطمه
یازهرا ، یازهرا یازهرا
فدای شرم و حیایت ، فدای صبر و سکوتت
چه آمده بر سرت که ، خنده کنی به تابوتت
تو گفتی ، همیشه یار منی
پس چرا ، حرف کفن میزنی
یازهرا ، یازهرا ، یازهرا.....
ببین که قلب حسینت ، ز غصه گشته مالامال
برو ولی وعده ما ، کرببلا دم گودال
بیا باز ، شانه به مویش بزن
بوسه بر ، زخم گلویش بزن
یازهرا ، یازهرا یازهرا
#علی_سلطانی ✍
#زبانحال_مولا #فاطمیه
.👇
.
#حضرت_زهرا
السلام علیکِ یا اُم الائمه و النُجبَاء
ــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ
خانه پر از دود است و کوچه ازدحام است
این خانه وحی است و جای احترام است
جمع اراذل آن طرف گرم هیاهو
در بینشان قحطی احساس و مرام است
از بار شیشه بی خبر بودند! باشد
شعله چرا گِرد گل خیرالانام است؟
در را مگر با ضربه پا میگشایند
یا سیلی محکم زدن جای سلام است؟
در با شتاب آن لگد افتاد و انگار
در آن کشاکش کار شش ماهه تمام است
فضه بیا بین ذغال و دود و آتش
جز تو کنار فاطمه بودن حرام است
یک مادر و داغ گلی شش ماهه در خون
تنها گریز روضه من یک کلام است
تیر سه شعبه کربلا، میخ در اینجا
اینها بساط روضههای صبح و شام است
ــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ
#فاطمیه
#نصیر_حسنی
.
.
#فاطمیه
#امام_زمان
می خوانم از سوز جگر اقا ببخشید
از غصه شد خاکم به سر اقا ببخشید
با هیزم و اتش به قصد کشت ابلیس
شد سوی جنت حمله ور اقا ببخشید
راه نجاتی پشت در پیدا نمی کرد
هر قدر می زد بال و پر اقا ببخشید
سینه سپر امد به یاری علی
اه از ان لگد تا شد سپر اقا ببخشید
در کنده شد از جا و بار شیشه اش ریخت
در زیر پای چل نفر اقا ببخشید
هم ریشه های رو سری هم پیروهن سوخت
از شعله های روی در اقا ببخشید
در خانه اش بر اولین مظلوم عالم
بی حرمتی شد اینقدر اقا ببخشید
پای برهنه بی عبا با دست بسته
در کوچه ها با چشم تر اقا ببخشید
هر قدر میزد هر کسی با هر سلاحی
میزد مغیره بیشتر اقا ببخشید
با هم تبانی کرده اند انگار از پیش
میخ در و تیر سپر اقا ببخشید
امروز مادر سینه اش شد خورد از در
از نعل ها فردا پسر اقا ببخشید
شاعر ؟
.
.
#حضرت_زهرا
#نوحه و #زمزمه #واحد
ای شکسته تر از این دل من
بی تو ویران شود منزل من
دیده وا کن که اشکم ببینی
گرد من لشکر غم ببینی
الوداع الوداع فاطمه جان
بهر تو ای خدایت ستوده
خانه ام جای امنی نبوده
درب آتش گرفته گواه است
آشیانم تو را قتلگاه است
الوداع..............
آتش افتاده در خرمن من
ای خدا شد خزان گلشن من
چه کنم ، رفتنی گشته زهرا
ای اجل ، با گلم کن مدارا
الوداع..............
#فاطمیه
#شهادت_حضرت_زهرا
#میثم_مومنی_نژاد ✍
.........................
.
14 _یا زهرا س
نوحه و زمزمه و واحد
آب کوثر بیاور ای اسما
تا بشویم تن پاک زهرا
خون کند گریه پیراهن او
کن تو آهسته پهلو به پهلو
الوداع الوداع فاطمه جان
.......
بغض غم در گلوی حسن بود
روی دست حسینش کفن بود
زخم مادر شده چشم خونبار
سر نهاده علی روی دیوار
الوداع............
پر شده خانه از عطر کافور
میدهد غسل، علی سوره ی نور
گریه های غریبانه سخت است
نیمه شب غسل پروانه سخت است
الوداع.........
#واحد_فاطمیه
#شهادت_حضرت_زهرا
#میثم_مومنی_نژاد ✍
👇
.
#شهادت_حضرت_زهرا
#نوحه #واحد #زمزمه
آخرین غسل و پیراهن او
گوید از خون زخم تن او
کنج این خانه تابوت مادر
خبر آورده از رفتن او
آه گل ما پر پر شد
آه لحظه ی آخر شد
آه رفتنی مادر شد
آه الواع یا زهرا
گریه های غریبانه سخت است
ماتم مرگ پروانه سخت است
در و دیوار خانه گواه است
بی تو ماندن در این خانه سخت است
آه دل ما بی قرار
آه خانه ات سوگوار
آه دخترت خانه دار
آه الوداع یا زهرا
#فاطمیه
#شهادت_حضرت_زهرا
#میثم_مومنی_نژاد ✍
#شام_غریبان_حضرت_زهرا
👇
.
#شب_امام_حسن مجتبی علیه السلام
سبک : خمیده خمیده رسیدم به تو
غم من عجین با غم مادرِ
منم قتلگاهم کنار درِ
هزار بار بمیرم بازم زنده شم
محال که اون کوچه یادم برِ
خدا شاهده که عذابه برام
میاد تا مغیره جلوی چشام
بمیرم که اون روز خودم میدیدم
میزد مادرم رو به پیش بابام
یادم نمیره دست بسته
غلاف و بازوی شکسته
جوری زد مادر رو که در خون نشسته
من از داغ اون روز شدم نیمه جون
که هیزم آوردن در خونمون
چی اومد سر ما خدا میدونه
بپرسید ز مسمار غرق به خون
با گریه میدیم توی شعله ها
فقط مادرم گفت که فضه بیا
یه جوری زمین خورد به پیش همه
که بابا رو جسمش کشیده عبا
چیجوری از این غم نمیرم
زانو هامو بغل میگیرم
تو جوونی موهام سپید شد
که پیرم
#امام_حسن
#میثم_مومنی_نژاد ✍
.
.
#زمزمه
#فاطمیه
#زبانحال_مولا امیرالمؤمنین
به سبک خمیده خمیده رسیدم به تو
خدایا خدایا چی اومد سرم
صداشو بلند کرد سرِ همسرم
با چشمای گریون کشیدم خودم
عبامو روی پیکرِ همسرم
عبامو کشیدم رو جسمی کبود
که افتاده بود بین آتیش و دود
الهی بمیرم که زهرای من
توی خونه ی من لگد خورده بود
پشت در صداشو شنیدم
نفس نفس هاشو شنیدم
ناله ی یا فضه بیا شو شنیدم
میون مدینه پیچید این سخن
که افتاده لرزه به زانوی من
نمیشه کسی باورش این خبر
جلو چشم من همسرم رو زدن
چرا تازیانه به کوثر زدن
تویِ خونه سیلی به مادر زدن
به رخسار زهرا جسارت یعنی
که سیلی به روی پیمبر زدن
کوه غیرت بودم شکستم
همه دیدن شد بسته دستم
فاتح خیبر بودم از پا نشستم
#هجوم_به_بیت_وحی
#شهادت_حضرت_زهرا
#حضرت_زهرا
#میثم_مومنی_نژاد ✍
👇
.
#فاطمیه
#زبانحال_حضرت_زهرا
#سخت_شده
لحظه های آخر😭
حیدر بِنِگر که بودنم سخت شده
با این همه درد، ماندنم سخت شده
از بس که نمانده نا دگر در تن من
بر روی زمین نشستنم سخت شده
شرمنده که پیش تو زمینگیر شدم
در پای تو هم پاشدنم سخت شده
از همسر رو گرفته ات، خرده مگیر
با روی کبود، دیدنم سخت شده
اندوه گران فاطمه غربت توست
بر داغ تو غصّه خوردنم سخت شده
دشمن به بهانه ی عیادت آمد
بر دشمن من نمردنم سخت شده
از فضّه کمک گرفته ام پیش عدو
چرخاندن کلّ گردنم ،سخت شده😭
با این همه زخم در تنم، آه؛ علی
با دست تو غسل دادنم سخت شده
ای محرم بی کس و غریبم،حیدر
در قبر ،نهادن تنم سخت شده
✍علی مهدوی نسب(عبدالمحسن)
.
.
#مناجات با #امام_زمان عج در #فاطمیه
چرا ای ماهِ زیبا رویِ بی همتا ، نمی آیی؟
چرا ای یوسف گم گشته زهرا ، نمی آیی؟
بیا از پشت ابرِ غیبت ای خورشیدِ حق بیرون
بگو با من تو ای پنهان ترین پیدا ، نمی آیی؟
دوباره فاطمیه آمد ای آقا ، بیا برگرد
طناب افتاده دور گردنِ مولا ، نمی آیی؟
عزا برپا نمودیم و به در چشمانمان خشکید
مگر در مجلس انسیه الحورا ، نمی آیی؟
بیا از چادر مادر ، غبار کوچه را بردار
ببین بر روی چادر مانده رد پا ، نمی آیی؟
#امام_زمان_عج_و_فاطمیه #مناجات_با_امام_زمان #یونس_وصالی ✍
.
.
#فاطمیه
جهنم است بهشتی که جز عذاب ندارد
که جز عذاب ندارد دلی که تاب ندارد
چگونه آنکه زنش بر زمین نخورده بفهمد؟
که گاه غُصهی یک مرد احتساب ندارد
سوالِ اینکه چه بوده گناهِ مادرِ سادات
درست مثل سلامِ علی جواب ندارد
چه انتظاری از اعجازِ دربِ سوخته داری؟
گلی که له شده در زیرِ پا، گلاب ندارد
گُلی که میخ، در آتش گرفته پیرهنش را
میانِ مُردن و پژمردن انتخاب ندارد
همین که بوی تو پیچید ای عصارهی یاسین
سویِ تو خادمه کاری به جز شتاب ندارد
بگو به آنکه تو را زد به قصدِ قُرب در اینجا
دگر شنیدنِ فریادِ زن ثواب ندارد
به آنکسی که لگد زد، بگو که سینهی گندم
میانِ شعله دگر تابِ آسیاب ندارد
در آن میانه که قنفذ به ما بلند بخندد
مغیره از زدنت هیچ اجتناب ندارد
تمامِ شهر چنین که تو را زدند حسابی
حساب کردم و دیدم کسی حساب ندارد
غرورِ من سرِ دستِ شکستهی تو شکسته
وگرنه دستِ علی غُصهی طناب ندارد
شبی که سیلیِ شلاق سرمه ریخت به چشمت
از آن به بعد نگاهِ تو میلِ خواب ندارد
کم است دندهای از پهلویت وگرنه عزیزم
ز جا بلند شدن اینهمه عذاب ندارد
کجا برم غمِ ناموس و درد دل به که گویم؟
کسی شبیه دلم خانهی خراب ندارد
از آن جمال، همین چند استخوانِ شکسته
به جز جلالتِ یک اسم بین قاب ندارد
به خاکِ خونیِ کوچه قسم که هیچ امیدی
به ماندنِ تو بدین وضع، بوتراب ندارد
فرات، مهریهات بود، ای دریغ که سهمی
از آن، حسین به قدرِ دو قطره آب ندارد
اگرچه سوخته بعد از حسین صورتش، اما
گلایه مادرِ اصغر از آفتاب ندارد
به بیکسیِ حسن گریه میکنی دمِ آخر
که همسری به وفاداریِ رباب ندارد
#ظهیر_مومنی ✍
.
.
#زمزمه
#نوحه
#فاطمیه
#زبانحال_حضرت_زهرا
#زبانحال_حضرت_زینب
مادر:
نازنين دختر من نور چشم تر من
تو گل حیدری و همه جا یاور من
بنشین دخترکم شانه کنم موی تو را
تا ببوسم دم آخـر رخ نیکوی تو را
وای علی وای علی(2)
دختر :
نازنين مادر من سایه ات بر سر من
نیمه ی شب تو چرا میروی از بر من
ای عزیز دل من از چه تو پر بسته شدی
مثل بابای غریبم ز همه خسته شدی
وای علی وای علی(2)
مادر:
گل دردانه تویی شمع و پروانه تویی
بعد من زینب من بانوی خانه تویی
ذات حق خوانده تو را زینت بابا باشی
بعد من در همه جا یاور مولا باشی
وای علی وای علی(2)
دختر :
ای طرفدار علی بهترین یار علی
بعد تو زار شود به خدا کار علی
بیت الاحزان شود از بعد تو این خانه ما
میرود شور و صفا از در کاشانه ی ما
وای علی وای علی(2)
مادر:
من زمین گیر شدم از جهان سیر شدم
در جوانی تو ببین چقدر پیر شدم
من که در راه علی هستی خود را دادم
عاقبت بهر ولایت به زمین افتادم
وای علی وای علی(2)
#سبک_گل_مینوی_علی
یوسف حق پرست اشتهاردی(غریب)
.👇
.
🏴 #فاطمیه ۱۴۰۳
#زمینه مدح #حضرت_زهرا
#احسان_نرگسی ✍
〰️〰️〰️〰️〰️〰️
مادر / نفسش اعجازه
چادر خاکی شو / رو سرم می ندازه
مادر / دوای هر درده
قیامت دنبالِ / نوکراش می گرده
حضرت مادر
زیر پر چادرتن این همه نوکر
با تو تماشایی تره صحنه ی محشر
حضرت مادر
بارون رحمتی - من مثل یک کویر
ای مادر حسن - دست من رو بگیر
امنا فاطمه ۴
〰️〰️〰️〰️〰️〰️
مادر / ضربان حیدر
سوامون کن توی / شلوغیِ محشر
شأنت / فوق هر ادراکه
پسرت ارباب / همه ی افلاکه
دل بی قراره
حاجت اگه داری بیا رد خور نداره
جز تو کدوم عشقی برا من موندگاره
دل بی قراره
بارون رحمتی - من مثل یک کویر
ای مادر حسن - دست من رو بگیر
امنا فاطمه ۴
〰️〰️〰️〰️〰️〰️
مادر / چرا چشمات تاره
چش زینب سمتِ / خونِ رو دیواره
مادر / چِقَدِ دلتنگی
با چهل تا مردِ / بی حیا می جنگی
افتادی از پا
آخرشم با لگدش کَنْدْ درو از جا
افتادی توی کوچه ها یکه و تنها
افتادی از پا
هیزم آوردن و - در رو آتیش زدن
افتادی رو زمین - پیش چشم حسن
امنا فاطمه ۴
.👇
در چشم مردم رتبه ی حیدر عوض شد
بعد از پیمبر شهر پیغمبر عوض شد
تاوان فتح قلعه را آخر گرفتند
لشکر همان لشکر فقط خیبر عوض شد
هجمه که آمد یا علی میگفت اما
با سقط بچه ناله ی مادر عوض شد
وقتی صدا زد فضه را زینب به خود گفت
چی شد که جای خادم و دختر عوض شد
در رو به داخل باز میشد قبلا اما
پا خورد و پا خورد و جهت آخر عوض شد
تا میخ شد همدست با دود و فرو رفت
شکل تنفس کردنش دیگر عوض شد
از خانه دنبال علی تا کوچه ها رفت
میدان عوض شد لاجرم سنگر عوض شد
هی قنفذ آمد هی مغیره این زد آن زد
دائم فقط جای بد و بدتر عوض شد
یک بار دست و سینه و پهلو شکستند
صدبار رنگ صورت حیدر عوض شد
شمشیر چون بالا سر مولا گرفتند
روضه به سمت حنجر و خنجر عوض شد
🔸روضه
#حضرت_زهرا
#حاج_منصور_ارضی
شب 1 فاطمیه اول 1402
Sh 01 Fatemieh Aval 1402 Arzi [Mohjat_Net] (2).mp3
1.63M
#حضرت_زهرا
#حاج_منصور_ارضی
شب 1 فاطمیه اول 1402
مه غم آمده در آسمان فاطمیه
رسیده باز صدای اذان فاطمیه
سیاهی دل ما را به این سیاه عزا
بیا ببخش امام زمان فاطمیه
مرا ببخش برای همه گناهانم
قسم به روی کبود جوان فاطمیه
هنوز شهر مدینه غبارآلود است
بیا و شرح بده داستان فاطمیه
بگو همیشه علی با حقیقت است
بگو ولایت است همه آرمان فاطمیه
بیا قدم بزن آقا به خاک مادری ات
برای تولیت آستان فاطمیه
تمام آرزوی ما زیارت زهراست
نشان بده حرم بی نشان فاطمیه
نگاه کن که نگاهم به اشک محتاج است
بیا و روضه بخوان روضه خوان فاطمیه
دعا بکن که در این فاطمیه جان بدهم
برای بانوی قامت کمان فاطمیه
شنیده ام نفس مادرت در آتش سوخت
شنیده ام ز غم بی امان فاطمیه
شنیده ام که در آتش نفس نفس میزد
گل شکسته ی چون ارغوان فاطمیه
🔸مناجات؛ روضه
#حضرت_زهرا
#امام_زمان
#حاج_محمدرضا_طاهری
شب 1 فاطمیه اول 1402
|⇦•سایه ی سوختن خیمه...
#روضه و توسل به حضرت زهرا سلام الله علیها اجرا شده به نفس کربلایی علی پیله وران •✾•
"السَّلاَمُ عَلَيْكِ أَيَّتُهَا الصِّدِّيقَةُ الشَّهِيدَةُ
السَّلاَمُ عَلَيْكِ أَيَّتُهَا الْمُضْطَهَدَةُ الْمَقْهُورَةُ"
ذکر و وردم مدام فاطمه است
افتخارم ز نامِ؛ فاطمه است
شیعه گی مذهب است و مکتب ماست
به خدا این مرامِ فاطمه است
*از فاطمه یاد گرفتیم که شیعه و محب امیرالمومنین باشیم *
جبرییلی که عرش کشور اوست
درمدینه غلام فاطمه است
نی عجب گر محدثه باشد
وحی مُنزل کلام فاطمه است
ایها الناس علی ولی شماست
تا ابد این پیامِ فاطمه است
عاقبت در خلافت مهدی
چرخ گردون به کام فاطمه است
*چه خبر شد مدینه، روز روشن زدن دختر پیغمبرو..*
سایه ی سوختن خیمه به دیوار افتاد
گذر زینب از این کوچه به بازار افتاد
*یعنی هر اتفاقی افتاد از سقیفه شد"إِذَا کُتِبَ الْکِتَابُ قُتِلَ الْحُسَین" حواسمون باشه از کجا بوده..*
تا که با نعره ی یک سنگدل آیینه شکست
شیشه ای خرد شد و از سر دیوار افتاد
* گریه فاطمیه متفاوته با گریه ی محرم و صفره..خودشون فرمودن. امام صادق فرمود: خدا رحمت کنه کسی رو که برا مادر ما بلند بلند گریه کنه..چرا امام معصوم این حرف و میزنه؟ شاید یک دلیلش اینه که مادرشون جوون بوده جوون مرگ شده برا جوون باید بلند گریه کرد.از کجا این حرف و میزنی؟ ببینید کربلا دو سه جا نوشتن امام حسین "فبکا بکائا عالیا"
یعنی ابا عبدالله بلند بلند گریه کرده. اولین جایی که بلند گریه کرده بالاسر علی اکبرشه، بالاسر جوانشه.. عبارت اینه "فجلس علی التراب" رو خاک نشست یجوری گریه کرد.صداش به خیمه ها رسید. برا همین خواهرش از خیمه ها بیرون دوید هی میگفت خدایا برادرم از دستم رفت یعنی چی ؟ فعل امام برا من و تو حجته اگه ابی عبدالله بلند گریه کرده برا جوونش یعنی برا مادر جوون امام حسین باید بلند بلند گریه کرد..*
پای آتش به در خانه گلها واشد
غنچه ای سوخت به پهلوی گلی خار افتاد
کینه و بغض و حسد دست که دادن به هم
دست مادر وسط معرکه از کار افتاد
عمر گهواره به بوسیدن محسن نرسید
قرعه ی چوب به تابوتِ تن یار افتاد
میخ شمشیر شد و نیزه شد و خنجر شد
میخ تیری شد و در چَشم علمدار افتاد
*بی بی تا رسید جلو در مسجد دید یک شخصیت نامردی مثل خالدابن ولید شمشیر گرفته بالا سر علی. گفت اگه رها نکنید میرم کنار قبر بابام پیراهن بابامو رو سرم میندازم نفرینتون میکنم. فضه میگه خانوم برگشت خانه.. نشست کنار قبر پیغمبر تو حجره فرمود: بیار پیراهن بابامو.. علی تنهاست. هنوز فاطمه نفرین نکرده سلمان میگه ستونهای مسجد میلرزید از رو زمین کنده شد. بیت الاحزان محدث قمی میگه طوری این ستونها بالا رفت که یکنفر میتونست از زیرش رد بشه. تا این اوضاع شروع شد امیر عالم نگاه به سلمان کرد فرمود: یا سلمان! خودتو برسون به زهرا بگو علی گفته صبر کن. سلمان رسید فاطمه آرام شد. امیرالمومنین هم برگشت. اما تو کتاب الاسرار نوشتن وقتی مولا برگشت همه لباسش پاره پاره شده بود.
امیرالمومنین تو اون درگیریهای کوچه یقه امیرالمومنین پاره شده بود این لباس خودشو حائل میکرد فاطمه رو نزنن ..اره میخوام یک جمله بگم لباس علی تو اون گیر و دار پاره پاره شد. اما ننوشتن لباسش با خنجر و نیزه پاره پاره بشه. حسینش تو گودال انقدر تیر و نیزه به بدنش زدن لباسش پاره پاره شد.خواهرش اومد کنار گودال صدا زد.."یَومٌ عَلیٰ صَدرِ المصطفیٰ. وَ یَومٌ عَلیٰ وَجهِ الثَّریٰ"
«به قصد فرج دستت و بیار بالا سه مرتبه بگو یا حسین....»
#روضه_حضرت_زهرا_سلام_الله_علیها
#کربلایی_علی_پیله_وران
#فاطمیه
┅═┄⊰༻↭༺⊱┄═┅
ارائه متن و صوت نوحه، روضه، مرثیه و،،،،
مدیریت کانال:شعبانپور
@Haram75
─⊱✾♡✾⊰─
https://eitaa.com/joinchat/2115895304C4149e19122
@Asheghane_hazrat_zeynab
💠 اللّٰهمَّ عَجِّلْ لِوَلِیِّكَ ٱلْفَرَجَ 💠
تعرفه تبلیغات این آیدی👇🏼
@kianatv
─┅─⊱✾♡✾⊰─┅─