eitaa logo
کانال مداحی باسبک عاشقان حضرت زینب(س)
32.3هزار دنبال‌کننده
1.6هزار عکس
1.5هزار ویدیو
812 فایل
ارائه متن و صوت نوحه، روضه، مرثیه و،،،، مدیریت کانال:شعبانپور ─⊱✾♡✾⊰─ https://eitaa.com/joinchat/2115895304C4149e19122 @Asheghane_hazrat_zeynab 💠 اللّٰهمَّ عَجِّلْ لِوَلِیِّكَ ٱلْفَرَجَ 💠 تعرفه تبلیغات این آیدی👇🏼 @kianatv ─┅─⊱✾♡✾⊰─┅─
مشاهده در ایتا
دانلود
"رجزخوانی در محرم حسینی" بنویسید که فتحِ دگری، در راه است فتح این‌بار، بدستِ قدَری در راه است بنویسید که شیطان بزرگ است به رَجم که فروپاشیِ فرعون تری در راه است بعدِ نابودیِ صهیون، همه آماده‌ی رزم که به اربابِ سَخیفَش، سقَری در راه است گذر از فتنه‌ی دجّال، جگر می‌خواهد با علمدارِ محرم، جگری در راه است مُتمَسِّک، چو بنامِ اَبی عَبدِاللّهیم از اَباالفضل، یقیناً نظری در راه است شک نداریم که در، روضه‌ی ارباب حسین بعد از این سینه‌زنی‌ها، خبری در راه است عاشقانش، نَه تنی و نَه سری می‌خواهند مرگِ مردانِ خدا را، هنری در راه است پای دل می‌طلبد، تا که نبینی خود را گذر از جان و جهان را سفری در راه است راه نزدیک کن از، پرچمِ لبَّیک حسین آری از راهِ میان‌بُر، گذری در راه است پرچمِ مِشکیِ ما، طبق روایات همان... پرچمی هست، که با آن ظفری در راه است سِپرِ ماست اِمامی، که خودش بی‌سِپر است بعدِ یافاطمه، دفعِ خطری در راه است یاعلی گویان، در جبهه، به خط باید زد که ز سلطان نجف، دفعِ شری در راه است به ولی‌نعمتِ خود،،، تا به رضا می‌نازیم ز خراسان، مددِ بیشتری در راه است وسطِ معرکه هم، تیغِ بیان می‌خواهد رجزِ زینبیون را، اثری در راه است گوشِ دل، باز کن و صوتِ حجازی بشِنو یا لِثاراتِ لبِ دادگری در راه است □ □ □ رو به سجاده و تسبیح و مناجات بیار شبِ تاریکِ شما را، سحری در راه است با تَضرُّع دلِ شب. ناله و زاری بایست که اجابت، ز پیِ چشم تری در راه است روضه‌ی مَشک بخوان و مدد از اَشک بگیر که به رهبر، مدد راهبری در راه است رفت کفِّین ز کف، مَشک به دندان بگرفت گفت بی‌دست بجنگم، که سری در راه است یااَخا گفت و به صورت، به زمین خورد، که دید قد کمان مادری از دردسری در راه است تیر۱۴۰۴/محرم۱۴۴۷ .
. به‌قصدکشت‌زد...سیلی‌و‌مشت‌زد داشتم‌راه‌می‌رفتم‌که‌باپا‌از‌پشت‌زد راستی‌بابا‌مریض‌یعنی‌چی؟ حرفای‌تند‌و‌تیز‌یعنی‌چی؟ همش‌سه‌سالمه‌نمی‌دونم میشه‌بگی‌کنیز‌یعنی‌چی؟ شنیدی‌دختری‌بگه‌موهام‌درد‌می‌کنه؟ دیدی‌سه‌ساله‌ای‌رو‌بگه‌پام‌درد‌می‌کنه؟ غریبه‌نیستی‌بابا‌همه‌جام‌درد‌می‌کنه! لکنت‌زبونم‌و‌دید بهم‌می‌گفت‌حالا‌بگو‌بابابابا؛می‌خندید خواب‌از‌چشَم‌گرفت‌خودش‌راحت‌گرفت‌و‌خوابید خیلی‌بهم‌می‌خندید من‌الذی‌ایتمنی‌؟بابابابا هی‌میزدبابا...تا‌هق‌هق‌کردم اینقد‌ترسیدم‌تاکه‌آخردق‌کردم راستی‌بابا‌شکست‌یعنی‌چی؟ سیلیِ‌بادو‌دست‌یعنی‌چی؟ همش‌سه‌سالمه‌نمی‌دونم ارازلای‌مست‌یعنی‌چی؟ تامیرم‌پیششون‌صورتم‌و‌چنگ‌میزنن میگن‌یه‌گوشه‌وایسا‌و‌بهم‌سنگ‌میزنن اومدیم‌ماسفریا‌اومدیم‌جنگ؟میزنن (اومدیم‌مسافرت‌یااومدیم‌جنگ؟‌میزنن) ندید‌لباس‌سیام‌و حرمله‌رو‌نشون‌می‌داد‌می‌گفت‌ببین‌بابام‌و جلوخودم‌نشون‌می‌داد‌بهم‌النگوهام‌و ندیدلباس‌سیام‌و من‌الذی‌ایتمنی‌؟بابابابا ✍‌شاعر: - •تعجیل‌درامر‌فرج‌صلوات• .👇
به قصد کشت زد.pdf
حجم: 145.2K
📝متن‌آماده‌چاپ‌‌- به قصد کشت زد
. غزل اول جلسه ای روز عاشق شدن غریبیِ ایّام بودن است حیرانی و بدون سرانجام بودن است مقصود کعبه کرب و بلا رفتن است و بس این حجّ واقعی و در اِحرام بودن است بوسه اگر که لب ، نزند بر ضریح یار معنی دور بودن و ناکام بودن است پُخته شدن ز سوز جگر میشود نصیب چشم بدون اشک همان خام بودن است *خاموش شد چراغ ، نرو که مسیر حق با یار خویش ماندن و همگام بودن است دنیا طلب اگر که شدی *اِبن حُرِ شوی کاین مرزِ خاص بودنت از عام بودن است اینجا برای دیده شدن نوکری نکن جلوه گری به وادی گمنام بودن است در این مسیر چون *حُججی ها قدم بنه که راه وصل غرق در آلام بودن است واقف مگر نبود به احکام ذبح ، شمر این ادّعایِ خادم اسلام بودن است!؟ از پشت سر برید و به او آب هم نداد این روضه داغ سینه ، در اِبهام بودن است با قتل صبر و زجر کُشی شد جدا سرش این شرح مرغ بِسملِ در دام بودن است * اشاره به خاموش کردن چراغ به فرمان امام در شب عاشورا * عبیدالله ابن حرّ جعفی که دعوت امام را نپذیرفت * شهید حججی مدافع حرم مجتبی صمدی شهاب .
. اول جلسه ای دل که عاشق بشود واله و سر گردان است چشم هم در پِیِ این عشق فقط گریان است راه تسکین فراق و غم و محنت اشک است دل که خشکید فقط چارهء آن باران است حلقهء روضهء ارباب بُوَد عرش خدا هر چه فیض است در این دایرهء امکان است شاه و رعیت درِ این خانه همه مُحترمند نوکر این حرم عشق خودش سلطان است این سخن را سرِ بازار محبّت بزنید هر کَسی شد سگِ دربار حسین انسان است کربلا یک کلمه هست ولی در معنا شرح آن باطن آیات همه قرآن است شرح بی تابی زینب شب عاشورا چیست که از این مصرعِ غم بر لب عالم جان است باید امشب به سر و سینه زنان دَم بدهیم امشبی را شه دین در حرمش مهمان است ولی افسوس قرار است ببیند زینب صبح فردا بدنش زیر سُمِ اسبان است بدنش هیچ چه سازد که ببیند به درخت سر بُبریدهء یار است که آویزان است لطمه اینجاست روا، هر که غروب فردا موی زینب بِکِشد پست تر از حیوان است مجتبی صمدی شهاب محرم .
. غزل اول جلسه ای شب هشتم حضرت علی اکبر علیه السلام هر کَس به کربلا نرود میکند ضرر شاید نداشته ز معانی حق خبر صدها کلام حضرت صادق چنین بُود دوری مکن ز فیض فراعقل این سفر این راه پُر نشیب رسد تا خودِ خدا عرش خداست خانهء خورشید وآن قمر ارباب اگر اراده کند بنده می شوی ظلمت کنار میرود و میشوی سحر پا پس نکش اگر به حرم راه دادنت با سر برو ، نمان که نیفتی تو در خطر آنقدر گریه کن که تورا هم دهند راه پا بر زمین بکوب در این خانه پشتِ در کربُ بلاست خانهء اَمنی که صاحبش آن کِشتی نجات خدا هست بر بشر به مادرش بگو که تو را دعوتت کند باشد دعای فاطمه والله مُعتبر امّا اگر شدی شب جمعه تو زائرش روضه نخوان کنار پدر از غمِ پسر بابا کنار نعش علی خورد بر زمین جانش به روی لب شد و اُفتاد مُحتضر گفت ای عزیز من تو چرا تکّه تکّه ای شد پاره پاره از غم تو از پدر جگر باید که جسم پرپر تو در عبا نهم گویی که ضربه خورده ای از هر که در گُذر این لخته خون اگر بگذارد ببوسمت گر چه نمانده از لب پُر خون تو اثر برخیز عمّه را ببر از بین این سپاه تا کم کنند بر قد و بر قامتش نظر مجتبی صمدی شهاب .
. اول جلسه ای شب هفتم (ع) عجب حال خوشی در روضه ها هست به قدر وسعت عالم صفا هست در این شهر سیه رو بین روضه نفس تنگی نمیگیری هوا هست به دور هم جمعند عاشقان و به قدر وُسع عشق است و وفا هست حرم را در حسینیه ببینید به هر جا روضه باشد کربلا هست سگ کهف حریم کربلا شو فنای جای دگر اینجا بقا هست اگر داری مریض لا علاجی بیا روضه بیا دارالشّفا هست به این خانه بیا تا که ببینی سر این سُفره شاه است و گدا هست خضاب دیگران رنگی ندارد در این وادی زخون آری حنا هست اگر با گوش دل، دل داده باشی صدای گریهء یک آشنا هست هزار و چار صد سال است مهدی(عج) عزادار غمِ خون خدا هست روایت از امام صادق(ع) آمد که گریه بهر جدّم کیمیا هست خدا این اشک را از ما نگیرد که هر چه خیر از حال بُکا هست بخوان ای روضه خوان تا که بگرییم برای تشنه ای که سر جدا هست به لطف مادرش زهرا همیشه میان روضه ها آب و غذا هست اگر چه آب مهر مادرش بود ولی شرح غمش پُر ماجرا هست به منّت بهر طفلش آب خواهد ز قومی که تماما اشقیا هست پدر فریاد زد رحمی به طفلم اگر یک مرد در بین شما هست ... بگیرد طفل من سیراب سازد اگر یک ذرّه ای لطف و عطا هست به جای آب تیر آمد چه تیری که بهر صید زخمش بی دوا هست چه تیری اُستخوان حلق بشکست چنین ذبح عظیمی در کجا هست؟ علی را تا نبیند مادر او چه جایی بهتر از زیر عبا هست به حیرانی بابا خنده کردند بگو آیا که یک ذره حیا هست الهی مادرش اصلا نبیند سرِ ششماهه در طشت طلا هست مجتبی صمدی شهاب ✍ .
. اول جلسه ای شب ششم محرم در بین روضه ایم و به ما شد عنایتی جز گریه بر حسین نداریم عادتی ما وارثان گریه ء آدم شدیم پس داریم تا ابد به خلائق شرافتی این افتخار ماست که در زیر آسمان فرموده فاطمه که به روضه تو دعوتی در نامه ء عمل چه هراسی است روز حشر که غیر آه و گریه نباشد عبادتی این اشکها دوای تمامیِ زخم هاست اشکی ببار تا که نماند جراحتی جز مهر و لطف چیز دگر ما ندیده ایم در این بساط شامل خیر و محبّتی این خانه ، خانه ایست که جُونِ سیاه رو گردد سفید رو و شود دُرِّ قیمتی آقای خانه بر سر هر چه شهید رفت بهتر از این کجاست چنین اُوج عزّتی این خانه ایست مرگ عسل میشود در آن بر کام هر که کرد ز جانان حمایتی قاسم اگر به معرکه آمد اراده بود تا که حسن به جلوه نماید قیامتی قاسم به معرکه رُخِ بابا سفید کرد اَزرق دو نیمه شد چه خروشی چه هیبتی پایش نمیرسید اگر بر رکاب اسب شد قد کشیده مثل عمو بعدِ ساعتی با نعل ها زبس به رُخش بوسه ها نشست دیگر چه چهره ای چه جمالی چه صورتی بالا سرش صدای شکستن زیاد بود شد کربلا مدینه که دارد حکایتی..‌ مجتبی صمدی شهاب . . شکر خدا که نور ولایت به ما رسید الطاف خاندان کرامت به ما رسید وقتی برای خون خدا نوحه خوان شدیم بالاترین مقام عبادت به ما رسید اسلام را محرم او زنده کرده است این نکته هم ز پیر طریقت به ما رسید روز ازل که موسِم تقسیم رزق بود از آن میانه، ذکر مصیبت به ما رسید اشکی چکید و این دل تیره شفا گرفت تا قطره ای ز زمزم تربت به ما رسید ذکر لبان ما صف محشر بوَد: حسین بعد از هزار سال که نوبت به ما رسید ما نوکران فاطمه ایم و عجب مدار روزی اگر مقام شفاعت به ما رسید مَستیم ما ز بادۀ "احلی من العَسل" اینگونه شد که شهد شهادت به ما رسید از نالۀ یتیم حسن زیر سمّ اسب راز وفا و عزّت و غیرت به ما رسید شاعر: عباس احمدی .
. دارم به داغ اعظم تو گریه می‌کنم بر اسم روی پرچم تو گریه می‌کنم با قدسیان و خیل ملائک نشسته‌ام بر پیکر معظم تو گریه می‌کنم با غربتی که در دل من پا گرفته است در خیمه‌گاه ماتم تو گریه می‌کنم هم پای طبل و سنچ و علم سینه می‌زنم مانند زینب از غم تو گریه می‌کنم با مادرت که قامتش از غم کمان شده با روضه‌های هر دم تو گریه می‌کنم افتادی از فرس به روی خاک و تا ابد بر غربت مجسم تو گریه می‌کنم ای بوریا نشینِ زمینِ پر از بلا با ماتم محرم تو گریه می‌کنم حالا کنار پرچم سرخ عزای تو دارم به داغ اعظم تو گریه می‌کنم .
. فرماندهی از تو، همیشه کار از من سرمایه از تو، گرمیِ بازار از من خوبی همیشه از کریمان است آقا بخشیدن از تو، توبه و اِقرار از من در به دری سرمنشأ عاشق شدن بود باید بسازی میثم تمار از من نذر تو بودم از ازل ای کشته ی اشک تو امر کن رفتن به روی دار از من چون حُر به درگاهت پناه آوردم آقا حالا بیا و درگذر این بار از من شش گوشه ات خواب مرا پُر کرده هرشب تعبیرش از تو، حال و روزِ زار از من کرببلایت را که دیدم مادرم گفت دارالشفایت ساخت یک بیمار از من داغ حرم این روزها بیچاره ام کرد برخواسته آه و فغان بسیار از من در روضه هایت خِیر دیدم، بعد از این هم هم روضه، هم یک چشمِ گوهربار از من از ناقه که افتاد، با لکنت زبان گفت ای زجر لاکردار، دست بردار از من رضاباقریان✍ .
. از این فراق این روزها فریاد خواهم کرد گریه شبیهِ حضرت سجاد خواهم کرد اینجا گرفته بغضِ من، یک روز می آیم آنجا صدایم را کمی آزاد خواهم کرد نفسَم مرا از کربلایت دور کرد آقا از این به بعد کمتر ز نفسم یاد خواهم کرد از ما گذشت و کربلایی ها همه رفتند جامانده ام از کاروان، بیداد خواهم کرد این اربعین توفیق از من صلب شد آقا در سینه ام کرببلا ایجاد خواهم کرد هرکس که رفته کربلا زیر لبش گفته قبر تو را یا مجتبی، آباد خواهم کرد شکرخدا همسایه ی شاه خراسانم سجده بر این نعمت که آقا داد خواهم کرد گریه بر آن آقا که پیشِ خواهرش زینب با نیزه از زین بر زمین افتاد خواهم کرد رضاباقریان .