.
#واحد_سنگین
#شب_ششم_محرم
#حضرت_قاسم
__
شبا شبای عشقه و شوره
شبای عهد و پیمونه با تو
هوامون و تو داشته باش آقا
امروز و ما میایم و فردا تو
دلم میخواد که توو هوات باشم
پر بزنم بشم فدای تو
یا لااقل اگه نشد آقا
دق بکنم با روضه های تو
گره زده گناه به کار من
توو زندگیم یه راه حل میخوام
تشنه ی دیدار توام آقا
منم شیرین تر از عسل می خوام
#####
دلم یه روضه خواس شبِ شیشُم
دلم به کربلا شده عازم
تو که دوبخشه اسم شیرینت
چرا هجا هجا شدی قاسم
شبیه مجتبایی و دشمن
عقده ی بابات و به دل داره
خدا به خیر کنه داره سمتت
بارون تیر و نیزه می باره
بوی مدینه کربلا اومد
حسن غریبه بچه شم بیشتر
روی سینه ت که پا گذاشت اون اسب
یهو چی شد که داد زدی مادر
####
زره نبود ولی کفن داری
فدات بشم شدی مث بابات
بذار نگات کنم دم آخر
حسن شدی با این قد و بالات
کفن شده برات لباس جنگ
زره برات نمیشه اندازه
بابات و کوچه زد زمین ، حالا
دشمن برات یه کوچه می سازه
بغض جمل تو سینه شون پُر بود
اسباشونم به جنگت آوُردند
کشیده شدت قدت ، ببین اسبا
تو رو به کل کربلا بردند
شاعران:
#محسن_ناصحی
#محمد_کاروان
ــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ
🔻مشابه سبک زیر خوانده میشود
.👇
.
#واحد_سنگین
#شب_هشتم_محرم
#حضرت_علی_اکبر علیه_السلام
__
بند اول :
موذن حرم میری میدون
شبه پیمبرم میری میدون
نمیشه باورم جلو چشمام
علی اکبرم میری میدون
برو که دست حق به همراته
پشت سرت دعای باباته
برو ولی بدون که تا میدون
نگاه من به قد و بالاته
یه رحمی کن به اشک بابا تو
آهسته تر بردار قدم هاتو
دارم اون لحظه ای را می بینم
که روی خاکا میکشی پا تو
بند دوم :
به هر طرف تنت رو میبینم
این جسم پرپرت رو میبینم
به هر کجا که رو کنم علی
یه عضو پیکرت رو میبینم
نگاه آخرت رو میبینم
حالت مضطرت رو میبینم
یاد بابام علی میوفتم تا
زخمای رو سرت رو میبینم
میبینمت که غرق خون شدی
اسیر دست این و اون شدی
رنگ از رخت پریده اکبرم
شبیه برگای خزون شدی
بند سوم :
یه عده بی حیا تو را کشتند
با سنگ و با عصا تو را کشتند
یه عده هم به قصد قربت و
رضایت خدا تو را کشتند
به زیر دست و پا تو را کشتند
با نیزه بی هوا تو را کشتند
همین که گفتی اسمتو علی
با بغض مرتضی تو را کشتند
تو را زدند یه جور که پا نشی
یه جوری که برام عصا نشی
بگو چه جور مرتبت کنم
که بیش از این جدا جدا نشی
#شاعر
#علیرضا_محمدی
ــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ
🔻مشابه سبک زیر خوانده میشود
.👇
.
#حضرت_عباس
#واحد_سنگین
#شب_نهم_محرم
#سنگین_حضرت_ابالفضل
____
تا از توو دست تو عَلَم افتاد
دیدم با گریه خواهرم افتاد
نگم براتو از زن و بچه ام..
چه اضطرابی تو حرم افتاد
پاشو ببین رقیه گریونه
سکینه بیقرار و دل خونه
چشم انتظار نشستن و ذکر
رو لبهاشون فقط عموجونه
پاشو قدم بزن علمدارم
نگاهی کن به من علمدارم
پاشو نزار که دشمنا حالا
تا خیمه ها برن علمدارم
سقای دشت کربلا عباس/دستت شده از تن جدا عباس
....
هنوز برام یه لشکری داداش
هنوز یل دلاوری داداش
پاشو یه بار دیگه علم بردار
هنوز امید خواهری داداش
تیر سه شعبه خورده تو چشمات
نمیتونی بایستی روی پات
نمیشه باورم داری میری
باید خدافظی کنم باهات.!
داغ تو زندگیمو درهم کرد
بدجوری این قد منو خم کرد
دیدم که بعد رفتنت زینب
دوباره معجرش رو محکم کرد
سقای دشت کربلا عباس/دستت شده از تن جدا عباس
....
تو علقمه پیچیده بوی یاس
بالاسرتو حضرت زهراس
بهم بگو تا مادرو دیدی
چی بینتون گذشت داداش عباس
تو گفتی که چیشد توی میدون
کشیدنت تورو به خاک و خون
یا گفته مادرم که توو کوچه
یه سیلی خورد و شد حسن گریون
تو گفتی از دلت که شد مضطر
از این که بی کسه دیگه خواهر
یا گفته مادر از آتیشی که
یه روزی گُر گرفته پشت در
(یا گفته مادر از هجومی که
آوُردن عده ای به پشت در)
مادر مهربون من زهرا/مادر قد کمون من زهرا
#شاعر
#روح_الله_پیدایی
ــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ
مشابه سبک زیر خوانده میشود
.👇
.
#واحد_سنگین
#شب_دهم_محرم
#شب_عاشورا
___
با گریه خیمه گاه و می بینم
با غصه ذوالجناح رو می بینم
با گریه صورتت رو می بوسم
با غصه قتلگاه و می بینم
یه عده بی حیا رو می بینم
فرار بچه ها رو می بینم
همین که خیره به سرت میشم
یه خنجر از قفا رو می بینم
می بینمت به مشکل افتادی
به زیر پای قاتل افتادی
جلو چشای من به خاک و خون
شبیه مرغ بِسمِل افتادی
.....................
آب آورت رو میبری میدون
گل پسرت رو میبری میدون
اُمِّ وهب حالم و میدونه
کی خواهرت رو میبری میدون
خدا میدونه خوب می جنگم
شمشیر نشد با چوب می جنگم
میگم که دختر علی هستم
از صبح تا غروب، می جنگم
فدای غصه خوردنت داداش
غریب گیر آوردنت داداش
برات بمیر که ته گودال
به زور نیزه بردنت داداش
.................
آخه اینا چی میخوان از جوونت
فدای موهای پریشونت
هنوز که خیزرون نیاوردن
بگو چرا شکسته دندونت
فدای این نگاه مظلومت
از آب هم کردن محرومت
تو رو خدا نگو أنا العطشان
با نیزه میزنن تو حلقومت
داره چه غوغایی به پا میشه
دم غروب کربلا میشه
و الشِّمرُ جالسٌ علی صَدره
داره سرت جدا میشه
ــــ
#شاعر
#محمد_اسداللهی
ــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ
🔻مشابه سبک زیر خوانده میشود
.👇
.
#محرم_۱۴۰۴
#واحد_سنگین(سبک ثابت ده شب)
#شب_هفتم_محرم
بند1⃣(امام زمانی ثابت ده شب)
یابن الحسن تویی دوای دردم
اشکمو نذر فرج تو کردم
لحظه به لحظه با غمت میسوزم
روضه به روضه دنبالت میگردم
تو این محرم، چی میشه محرمت بشم
تو این محرم، چی میشه همدمت بشم
تو این محرم، فدایی غمت بشم
تو این محرم
اونکه دلت میخواد بشه ای کاش
معرفتم زیاد بشه ای کاش
نوکری در خونهت آقا
برام یه اعتقاد بشه ای کاش
عجل علی ظهورک مولا
بند2⃣
شکفته غنچهی گلوت عزیزم
صدات رسیده به سکوت عزیزم
طعم سه شعبه رو چشیدی مادر
تو هم درست مثل عموت عزیزم
کاش نمیدیدم، سرت به مو بنده علی
کاش نمیدیدم، حرمله میخنده علی
کاش نمیدیدم، باباتو شرمنده علی
کاش نمیدیدم
آروم گرفتی ای گلم حالا
رو دستای بابات بخواب لالا
دنبال تو اومدن ای ماهم
فرشته ها از عالم بالا
علی اصغر ای گل مادر
بند3⃣
توی دلم بذر غمت رو کاشتم
چه آرزوهایی واسه تو داشتم
تموم هستی رباب تو بودی
هستیمو پشت خیمه جا گذاشتم
آرزو داشتم، حرف بزنی یکم برام
آرزو داشتم، بزرگ بشی جلو چشام
آرزو داشتم، یه عمر بمونی تو باهام
آرزو داشتم
داغ تو راحتم نمیزاره
از دل من خدا خبر داره
تو همهی دنیای من بودی
از تو برام مونده یه گهواره
علی اصغر ای گل مادر
شعر و نغمه: #محمدجواد_ابوتراب_زاده
مشابه سبک زیر خوانده میشود
👇
کربلایی محسن محمدیپناه7)vahed sangin-moharam1404-shab2-14040406.mp3
زمان:
حجم:
10.52M
#واحد_سنگین
🔘 اوضاع خرابه یا صاحبالزمان، دنیای بی تو عذابه الغوث و الامان
🎤 کربلایی محسن محمدیپناه
▪️ #شب_دوم_محرم
🗓 جمعه ۶ تیرماه ۱۴۰۴
هیئت انصار ولایت دارالعباده یزد
.
#شب_سوم_محرم
#واحد_سنگین
#کربلایی_محسن_محمدی_پناه
من از اینجور سفر رفتن دیگه بیزار بیزارم
سر زخمی و خونیمو شبا رو خاک میذارم
خودت گفتی تو این کوفه علی یار یتیما بود
به جای اون همه خوبی بگو این پاسخ ما بود؟
خیالت تخت جمع کردم همه هوش و حواسم رو
توی لشکر هنوز هیشکی ندیده التماسم رو
بابا دیشب کتک خوردم ولی رو پام وایسادم
بهش گفتم اگه بازم کتک داری من آمادهام
اگه خسته بشه مشتش، لگد پر میکنه جاشو
چشام تار میبینه خوبه، نمیبینم اداهاشو
ولی راستش بابا دندهم ، شکسته، خیلی درد داره
تا میره خوب بشه بازم سنان میاد نمیذاره
درِ گوشی بگم بابا ، بابا و دختریم دیگه
گمونم خوب نشه پهلوم ...نمیدونم سنان میگه...
سنان میگه که با نیزه زدم تو پهلوی بابات
کجا مونده تنت میخوام ببینم خوب شده زخمات
میدونی بزم می رفتم؟! نگو که بی خبر بودی ...
خبر دارم تو هم بودی توی اون تشت زر بودی
چوبی که رو لبت میزد از اون چوبای محکم بود
میدونم دردشو آخه ، از اون چوبا که خوردم بود
شاعر: #رضا_شریفی ✍
👇
کربلایی محسن محمدیپناه7)vahed sangin-moharam1404-shab3-14040407.mp3
زمان:
حجم:
18.99M
#واحد_سنگین
🔘 از اینجور سفر رفتن دیگه بیزار بیزارم، سر زخمی و خونیمو شبا رو خاک میذارم
🎤 کربلایی محسن محمدیپناه
▪️ شب سوم دهه اول محرم
🗓 شنبه ۷ تیرماه ۱۴۰۴
.
🏴 #زمزمه یا #واحد_سنگین ایام اسارت آل الله مصیبت #حضرت_زینب سلام الله علیها
#زمزمه_اسارت آل_الله
#واحد_اسارت آل_الله
#قرآن_روی_نیزه_ها
🏴بند اول
قرآنِ روی نیزه ها،صوتت چه دلنشین است
آرام قلب زینب و،سُکینه این طنین است
پشت سرت می آیم و،در سوگ تو نشستم
باشد گواه غربتم،اینجا دو دست بستم
با خطبه هایم،یار تو هستم
غمخوار من غمخوار تو هستم
سالار من پا کار تو هستم
حسین من ای شهید مظلوم
🏴بند دوم
دارد نگاهت میکِشد،من را به سوی نیزه
صحرا به صحرا میروم،در جستجوی نیزه
کرده غمت آشفته ام،ای مه جبین برادر
شد آرزویم بوسه ای،بر آن بریده حنجر
هر جا روی من،با تو میایم
که گفته از تو،اخا جدایم
با غربت کوفه آشنایم
حسین من ای شهید مظلوم
🏴بند سوم
از طعنه های دشمن و،سنگ جفا چه گویم
از شهر نامردی و از،نامحرما چه گویم
با حال خسته آمدم،در کوچه های کوفه
با سلسله من رد شدم،از کوچه های کوفه
بر گریه ی من،خندیدن اینجا
بر طبل شادی،کوبیدن اینا
اُف بر تو دنیا،اُف بر تو دنیا
حسین من ای شهید مظلوم
#اسارت
#بعد_از_شهادت_امام_حسین
✍️🎶کربلایی امیرحسین سلطانی
👇
.
🏴 #زمزمه یا #واحد_سنگین روضه ای شهادت امام زین العابدین علیه السلام
#زمزمه_امام_سجاد
#واحد_امام_سجاد
#بایاد_کربلاچهل_سال
🏴بند اول
با یاد کربلا چهل سال گریه کردم گریه کردم
از سال ۶۱ من هر سال گریه کردم گریه کردم
دیدم سر بریده رو نی گریه کردم گریه کردم
با یاد شام و مجلس مِی گریه کردم گریه کردم
افتادم آخر از نفس
میسوزم از زهر جفا
جون میدم آخر از غمه
کوفه و شام و کربلا
بعد یه عمری گریه من
راحت میشم از غصه ها
راحت میشم از غصه ی
مصائب شام بلا
واویلتا واویلتا
🏴بند دوم
یاد غروب غم فراوان گریه کردم گریه کردم
یاد تن صد چاک عریان گریه کردم گریه کردم
دیدم هجومی نابهنگام گریه کردم گریه کردم
از کربلا تا کوفه و شام گریه کردم گریه کردم
دارم منم روی تنم
از تازیانه ها نشون
شد قامتم از بار غم
شبیه عمه ها کمون
من هم شنیدم حرف بد
از شمر پست و حرمله
مونده هنوز رو دست و پام
رد طناب و سلسله
واویلتا واویلتا
🏴بند سوم
تا اینکه رفتم بین اغیار گریه کردم گریه کردم
تا رد شدم از کوچه بازار گریه کردم گریه کردم
اونجا نگاهه هرزه دیدم گریه کردم گریه کردم
حرف کنیزو تا شنیدم گریه کردم گریه کردم
دارم هنوزم من گله
از شامیای بی حیا
از پا نشستم تا سر
بابامو دیدم زیر پا
جون دادم اونجا که یزید
بی حرمتی میکرد به ما
بازی میکرد با خیزران
با لب و دندون بابا
واویلتا واویلتا
#شهادت_امام_سجاد
✍️🎶کربلایی امیرحسین سلطانی
👇
.
🏴 #واحد_سنگین ایام #اسارت آل الله مصیبت #حضرت_زینب سلام الله علیها
#واحد_اسارت_آل_الله
#مسیر_کوفه_تابه_شام
🏴بند اول
مسیر کوفه تا به شام،مسیر غربته
منزل به منزل خواهرت،اسیر غربته
میخوام ببوسمت ولی،دوره ازم سرت
میبوسه جای من نسیم،فدات شه خواهرت
میکنه آرومم داداش،قرآن حنجرت
دو نیمه شد داداشی،این دل خواهر تو
یه دل تو کربلاته،کنار پیکر تو
یه دل تو راه شامِ،پشت سر سر تو
داداش حسین مظلوم
🏴بند دوم
نگاهه شوم حرمله،از روی عادته
حرفایی که میزنه شمر،همش جسارته
هر جا که از تو دور میشم،میریزن رو سرم
اونقده من رو میزنن،کبود شه پیکرم
من نگرانم داداشی،برای معجرم
دارم میفتم از پا،بسکه پی ات دویدم
اگه نگات نباشه،میدونی که بریدم
من از اینا داداشی،حرفای بد شنیدم
داداش حسین مظلوم
🎤 کربلایی محمد ابراهیمی
✍️🎵کربلایی امیرحسین سلطانی
.👇