eitaa logo
کانال مداحی باسبک عاشقان حضرت زینب(س)
32.3هزار دنبال‌کننده
1.6هزار عکس
1.5هزار ویدیو
810 فایل
ارائه متن و صوت نوحه، روضه، مرثیه و،،،، مدیریت کانال:شعبانپور ─⊱✾♡✾⊰─ https://eitaa.com/joinchat/2115895304C4149e19122 @Asheghane_hazrat_zeynab 💠 اللّٰهمَّ عَجِّلْ لِوَلِیِّكَ ٱلْفَرَجَ 💠 تعرفه تبلیغات این آیدی👇🏼 @kianatv ─┅─⊱✾♡✾⊰─┅─
مشاهده در ایتا
دانلود
گلچین اشعار نوحه های ترکی جدیدوقدیم @golchin_nohe_torki مدیریت کانال:شعبان پور تعرفه وتبلیغات این آیدی👇🏼 @kianatv https://eitaa.com/joinchat/3622307073C2b2e99c8fa ---⊱✾♡✾⊰---
. گریه و روضه به پا بود اگر می دید آب چون دلش سوخت پس از پر زدن طفل رباب دید بین غل و زنجیر عقب قافله اش‌ روی گهوارهء نی چشم علی رفته به خواب پیش رویش گلویی بود که صد رشته شده وقتی از حرمله آنروز کشیدند حساب گریه می کرد به احوال تن بی کفنی که پی اش نیزه و سنگ همه می شد پرتاب به ترکهای لبی تشنه هجوم آوردند نعل دَه اسب که بودند همه پابه رکاب تب او بیشتر از شعلهء آتش می شد از نوامیس خدا تا که ربودند نقاب عمه اش دست به معجر به زمین می خورد و داد می زد بگریزید ز خیمه به شتاب چقدر کوفه به دختر بچه ها سخت گذشت زینت گردن شان بود فقط ردّ طناب وسط کوچه و بازار یهودی ها وای ! سنگ اندازی مردم به زنان هم شد باب آخرش خواهر او بین کنیزان هم رفت وسط غائلهء شام ، در آن بزم شراب بدتر از آن غل و زنجیر ، به زنجیر کشید روح او را غضب و طعنهء مردان خراب مرثیه منم که غم بی‌ امان دیده ام قد عمه‌ ام را کمان دیده ام منم آنکه از غم دلم سوخته به بازار ، عمامه‌ ام سوخته منم آنکه داغ پدر دیده ام روی نیزه هفتاد سر دیده ام بلا را کران تا کران دیده‌ام سنان دیده ام ، ساربان دیده ام دلم را پُر از درد و غم ساختند روی جسم او اسب‌ ها تاختند چهل سال قلب من آشفته است یهودی به من ناسزا گفته است نگو حرفی از شیرخواره به من به من حرفی از گاهواره مزن که دیدم رباب ، آتشین ناله بود به او آب دادند اما چه سود که او طاقت آب خوردن نداشت دگر حاجتی غیر مُردن نداشت چهل سال آهم به افلاک رفت رقیه گرسنه زیر خاک رفت .
4_6046369115797460792.ogg
زمان: حجم: 2.84M
چل ساله که دارم برات با گریه و ناله میمیرم فرصت نشد تو کربلا راحت برا روضه بگیرم آه نرفته یاد من بودی تو مظلوما غریبا عریان و بی سر شد رها تنت بدست نا نجیبا عریان شدی ، ذبیح عطشان شدی رو نی پریشان شدی ، ای پدرجان من پیر شدم ، بسته به زنجیر شدم رفتی زمین گیر ، ای پدر جان من روضه هام ناموسیه لعنت به شهر شام نامرد رفتم محله یهود هر کی رسید ما رو کتک زد آه از این درد و بلا پیشم شده حرف کنیزی گفتم یزید میشه روی سر بابام شراب نریزی شیپور زدن ، ماها هر جور زدن تو مجلس سور زدن ، سخته گریه عمامه سوخت ،  سرم که سوخت جامه سوخت این غصه  همرامه سوخت ، آخ رقیه حالا دیگه دارم میرم آه ای مدینه شهر غم‌ها الهی هیشکی نبینی غمی که دیدم منه تنها تنها ترین مردی که بود با قافله همراه زنها سخته ببینی ناموست گیر افتاده میون مردا آه ای خدا ، صبوری تا کی خدا تو مجلس می خدا ، من که مردم افطارم اشک ، حماسه و کارم اشک گلایه ها دارم اشک ، کم آوردم غم هست من ، با دستای بسته من رقیه رو دست من ،  جون سپرده شد بی  کفن ، خاک شده با پیرهن رقیه ای وای من   ،  سیلی خورده
لطفا در ایتا مطلب را دنبال کنید
مشاهده در پیام رسان ایتا
عجب خاطراتی ، عجب روضه هایی عجب روزگاری ، عجب کربلایی رو دستم گرفتم ، تنِ بی سرش رو زدم حنجرش رو ، عجب بوسه هایی خودم اینجام ولیکن دلم هنوز مونده توی قتلگاه گذاشتم تو دلِ بوریا تنِ بابامو با اشک و آه الهی نصیبِ کسی ، غمای دلِ من نشه تنِ بی سر و بوریا ، یقین آدمو میکُشه (غریب دو عالم حسین) ◾️◾️◾️◾️◾️◾️◾️◾️ نبردم ز یادم ، جسارات شامو شکستن هزار بار ، دل عمه هامو تا اینکه بیفته ، زیر دست و پاها هدف میگرفتن ، رو نیزه بابامو به دستای همه سلسله کف پاها پر از آبله تو کوچه سنگمون میزدن همه با شادی و هلهله زدن تازیونه همه ، به زنهای آل رسول به همدیگه تو کوچه ها ، میگفتن که نذرت قبول (غریب دو عالم حسین) ◾️◾️◾️◾️◾️◾️◾️◾️ دلم خیلی تنگِ ، برای رقیه تو گوشم میپیچه ، صدای رقیه بمیرم برا اون ، تنِ پر جراحت که دیوار می شد ، عصای رقیه جراحت رو جراحت شده کبودی رو کبودی تنش شبیهِ یاسِ شیرِ خدا با سیلی و لگد کشتنش خدا جای سالم نبود ، بروی همه پیکرش سه ساله ولی قد کمون ، بمیره براش مادرش (غریب دو عالم حسین)
عمری به دل غم دارم....m4a
حجم: 5.87M
عمری به دل غم دارم ، چشمای پر نم دارم داغ محرم دارم ، واویلتا مونده به لب فریادم ، اصلا نمیره یادم صد مرتبه جون دادم ، واویلتا من با یاد ماجرای کرببلا گریه می کنم برای کرببلا مشکی پوشم از عزای کرببلا ای وای ، نرفته یادم ازدحام بین گودالو ای وای ، هلهله و خنده ی کوفیای خوشحالو ای وای ، مصیبت تموم دنیا رو یه جا دیدم ای وای ، خودم تن بابامو بین بوریا چیدم «ای وای ، کرببلا» ◾️◾️◾️◾️◾️ دل بیقرار و خستم ، چند ساله گریون هستم مونده هنوز رو دستم ، رد طناب بستن همه دستارو ، دیدم غم دنیا رو با زور کشوندن ما رو ، بزم شراب ای وای از جسارت چوب خیزرون ای وای از لبایی که شد غرق به خون انگار رو‌سرم خراب میشد آسمون ای وای ، نمیبرم از خاطرم مصیبت شامو ای وای ، هدف گرفتن همه با هم سر بابامو ای وای ، نرفته یادم آتیش و سنگ روی بامو ای وای ، هلهله و خنده ی دشمنای اسلامو «ای وای ، کرببلا»
زمینه؛ وقت جدایی.mp3
زمان: حجم: 1.38M
علیه‌السلام علیه‌السلام 🔸وقت جدایی🔸 زبان‌حال سیدالشهدا و امام سجاد(علیهماالسلام) در وداع عاشورا بیا پسر عزیزتر از جانم بیا که شده وقت جدایی‌مون بیا روضه‌خون غربت بابا بیا که بگم برات با قلبی خون سلاممو برسون به شیعه‌هام بگو همه گریه کنن برام بگو که من مظلوم کربلام «اِنَ اَبی ماتَ غریبا اِنَ اَبی مَضَیٰ شهیدا وای حسین وای حسین» ــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ ببین شد ادا اجر رسول‌الله تو این دشت غم با نیزه و دشنه به‌جز من و تو، تُو خیمه مردی نیست شدن همه کشته با لبِ تشنه عزیز من از کی بگم برات؟ عباسمو کشتن پای فرات حالا دیگه تنها شده بابات «اِنَ اَبی ماتَ غریبا اِنَ اَبی مَضَیٰ شهیدا وای حسین وای حسین» ــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ تویی همۀ دار و ندار من تویی وارث غربت من بابا تویی تکیه‌گاه اهل‌بیت من تویی همه هستی‌شون توی غم‌ها تو ملجأی واسه اهل حرم گریه کنید واسه غربت هم روضه بخون با اشک و آه و غم «اِنَ اَبی ماتَ غریبا اِنَ اَبی مَضَیٰ شهیدا وای حسین وای حسین» ✍🏻
. دلم خوش است که عمری به پای گل، زارم مباد آنکه برون افکنی ز گلزارم چگونه یار بخوانم ترا که می بینم تو خوب تر ز گل و من کم از خارم دو قطره اشک خجالت، هزار کوه گناه کرامتی که همین است جنس بازارم محبت تو نیاید ز سینه ام بیرون اگر کشند به تیغ و کِشند بر دارم به چشم پادشهان ناز می کند پایم که خاک راه غلامان حضرت یارم به حشر هم که برانی مرا ز خویش، هنوز از اینکه نام تو بردم به تو بدهکارم پر از توام به تهی دستی ام نگاه مکن مگو هیچ ندارم، ببین ترا دارم من و محبت تو حیف حیف حیف از تو من و زیارت تو، خواب یا که بیدارم؟ شراره ای بزن از سوز خویش بر جگرم کز این شراره بسوزد تمام آتارم به نام عشق تو یک عمر سوختم، مگذار دوباره روز قیامت برند در نارم منم غلام غلام سیاه تو میثم که بر سرشک بود سبز، نخل پر بارم .................. . یه دنیا آهم آقا من بی پناهم آقا الهی اشکام صرف غم تو بشه همیشه تو همه عالم هیشکی برا من حسین نمیشه دل پر از مضمون عاشقونه آقا پرنده ای به صحن جمکرون آقا که بیقرار صاحب الزمان آقا جوونی ما به فدات حسین جان مارو ببر به کربلات حسین جان تو اربعین الهی که بشینیم یه گوشه از صحن سرات حسین جان حسین آقام ای آقام قلبم پر از خون آقا شدم پشیمون آقا راهو نبندی به من اگرچه راهت رو بستم دلم رو نشکن اگرچه از تو من دل شکستم سجیتکم الکرم شنیدم آقا با صفاتر از این حرم ندیدم آقا مهر تو رو با جون دل خریدم حالا که من عاشق سینه چاکم باید که از مردن نباشه باکم دست منو بگیر و پا گیرم کن تو آسمونی و منم به خاکم حسین آقام ای آقام ............ لبهای تو مگر چقدر سنگ خورده است؟ قاری من چقدر صدایت عوض شده تشریف تو به دست همه سنگ داده است اوضاع شهر کوفه برایت عوض شده تو آن حسین لحظه گودال نیستی بالای نیزه حال و هوایت عوض شده وقتی ز روبرو به سرت می کنم نگاه احساس می کنم که نمایت عوض شده جا باز کرده حنجره ات روی نیزه ها در روز چند مرتبه جایت عوض شده طرز نشستن مژه هایت به روی چشم ای نور چشم من به فدایت عوض شده ما بعد از این سپاه تو هستیم یا حسین جنگی دگر شده شهدایت عوض شده تو باز هم پیمبر در حال خدمتی با فرق این که شکل هدایت عوض شده هلال من به فدای رخ نورانیت چه می‌شود شنوم صدای قرآنیت با نگاهی عاشقانه تو شکستی خطبه‌ام را نهضتت را جاودانه می‌نمایم گل زهرا یا حبیبی یا حسین‌جان، یا حبیبی یا حسین‌جان سه‌ساله‌ات روی پای من مکان کرده است به اشک خود درد مخفیش نهان کرده است کن تکلم با تبسم که دلش بود اسیرت شود آرام گل گمنام به نوای دل‌پذیرت یا حبیبی یا حسین‌جان، یا حبیبی یا حسین‌جان .👇
Mohjat.NetNamahang Mehrabon Abalfazl 1404 Ataie [Mohjat_Net].mp3
زمان: حجم: 1.43M
دور از حرم یه مدته خواب به چشمم نمیاد دلم بهونه گیر شده دلم فقط تو رو میخواد خوب میفهمی حالمو آخه خودت خوردی زمین همیشه دردامو میگم به جوون ام البنین دیگه کارد رسیده به استخون ابالفضل خودت از اشکام دردامو بخون ابالفضل به خدا دیگه من خستم از این و اون ابالفضل مهربون ابالفضل تو دادی آبرو و آبرو دارت نبودم حلالم کن اگه گرمی بازارت نبودم یه کاری کن برام خیلی وقت جزو لیست زوارت نبودم آه ابوفاضل آه ابوفاضل **** همیشه دنیا به دلم یه جایی پشت پا زده از همه بهتر میدونی چیا به روزم اومده ردم نکردی وقتی که همه ازم خسته شدن بغیر باب تو همه درا به روم بسته شدن هوامو داشتی بیشتر از کس و کارم ابالفضل اگه ولم کنی خدایی بیچارم ابالفضل من از حال خودم بهتر خبر دارم ابالفضل گرفتارم ابالفضل قبول دارم یه جاهای به بی راهه کشیدم بدی کردم ولی از تو بجز خوبی ندیدم دیگه خسته شدم غیر از شما جون عزیزت من بریدم آه ابوفاضل آه ابوفاضل مهربون ابالفضل 1404 .
. از مصیباتِ شام باید مُرد از غمی ناتمام باید مُرد بر سرِ ما از آنچه آمده است در ورودیِ شام باید مُرد پشتِ دروازه صبح تا شب، کس برنمی‌داشت گام باید مرد از غمِ ناگزیرِ ماندَن با... مردمی بَد کلام باید مرد خارجی خوانده‌اند، عترت را جای عرض سلام، باید مرد در تکاپوی جشنواره‌ی شوم وسطِ ازدحام باید مرد در میانِ همه تعارفها از شراب و طعام باید مرد رقصِ رجاله‌ها حرم را کشت بینِ اهلِ حرام باید مرد سنگباران که جای خود، فحش از کوی و بازار و بام باید مرد آستین‌های پاره کافی نیست بر حجابی تمام باید مرد هم ز شرمِ حجابِ رفته ز دست هم ز شرمِ امام باید مرد بس علی را دهند، بد دشنام گشت بی احترام باید مرد از بلای عظیمِ کفر و نفاق در خواص و عوام باید مردم از فریبِ هزارها اخبار با چنین صید و دام باید مرد وای از مجلسِ شراب و قمار وای از بذل جام باید پیشِ رَاسِ بریده، از باده می‌گرفتند کام باید مرد آه ناموسِ فاطمه، تهمت! از سوی سرخ فام باید مرد گریه‌ی خون نمی‌شود مرهم تا رسد انتقام باید مرد ✍ .
. فَابکِ عَلی' رقیه، که او را چه بد زدند فَابکِ عَلی' رقیه، که بر او لگد زدند منزل به منزل عاطفه اَش غرق آه شد هر جا رسید کعبِ نِئی سدّ راه شد وقتی شبیهِ مادر سادات شد مفید از بسکه ضربه خورد، چو او قامتش خمید کوچک ولی بزرگِ حرم شد، ز داغ و درد تاثیرِ اوست، بیشتر از صد هزار مَرد از بسکه دید محنت و غمهای عالمین شد پیر راهِ قافله زینب و حسین حالا که اینهمه اثرش جاودانه شد مانند فاطمه به تنش تازیانه شد تا گفت یاعلی، کتکی خورد بیشتر یافاطمه که گفت، چَکی خورد بیشتر هر بار، ذکرِ یااَبَتا یاحسین گفت سیلی جواب او شد و بَد ناسزا شِنفت خسته نشد از اینهمه دردی که میچشید خسته شد از کنایه‌ی زشتی که میشنید مویی که بارها دلِ باباش، آب شد در دستِ زجر، گیسوی پُر پیچ و تاب شد از فَرطِ ضربه ها، که دهانش بخون نشست دندان و لَثّه‌ها و زبانش بخون نشست لَحنَش ز لَحنِ فاطمه زینت گرفته بود شیرین زبانِ قافله، لُکنَت گرفته بود برگشته بود، لهجه‌ی بابایی گفتنَش داداشی است، عاشقِ لالایی گفتنَش بر نیزه رَاسِ کودکِ شش ماهه را که دید غَش کرد و طفل، شیوه‌ی لالایی اَش ندید در آخرِ مسیر، شد از یک پدیده شاد بابا ز نیزه خم شد و یکباره بوسه داد این بوسه را دوباره سحر در خرابه دید وقتی سری، به دیده‌ی تر در خرابه دید بعد از یکی دو دردِ دل، انگار جان گرفت در آخرین نفَس، لبِ بابا نشان گرفت لب های پاره پاره، به اشکش که شُسته شد چشمانِ خسته اَش به پدر بود و بسته شد ✍ .
. با این‌همه دِلواپسی و ناله و زاری ترسم همه این است، که در موسمِ یاری گردم ز تو و یاری اَت، ای یار فراری باز از سرِ اِکرام، تو منَّت بگذاری انگار نه انگار که از من گله داری هربار که گفتم برسان درکِ حضورم بی‌شک تو همین دور و بری، من ز تو دورم از نزدِ تو راحت شده بسیار، عبورم شاید برسد با تو همان لحظه قراری انگار نه انگار که از من گله داری هر طفل، به بابای خودش کرد غریبی گم شد ز رَه و، رفت بدامان رقیبی باید بِهَراسیم ز هر، دام و فریب با اینکه کنم اشک تُرا این‌همه جاری انگار نه انگار که از من گله داری گه سوی گنه، گاه بدنبال ثوابم بی آنکه بدانم ز ثوابم ز عِقابم زیر نظر توست حسابم وَ کتابم هرچند زِ من دلخوشی، ای یار نداری انگار نه انگار که از من گله داری ای قامتِ مولائی تو، قبله‌ی جانم ای سایه‌ی زهرائی تو، امن و امانم ای شیوه‌ی آقائی تو، تاب و توانم کی گفته غلام تو ندارد کس و کاری انگار نه انگار که از من گله داری راهم بدهی از کرم و لطفِ عجیبت در محفلِ ماتمکده‌ی جدِّ غریبت ای جان بفدای تو و چشمانِ نجیبت تا کی به رویم بابِ کرم، باز گذاری انگار نه انگار که از من گله داری در همرهیِ قافله‌ی کرب و بلایت اشکم دهی از همدمیِ صبح و مسایت همناله کنی نوکرِ خود را به نوایت بر دیده‌ام از روضه دهی ابر بهاری انگار نه انگار که از من گله داری هربار که گفتم سخن از معجر زینب یا سنگِ رَهِ کوفی و زخمِ سر زینب یا مسخره‌ی شامی و چشمِ تر زینب خون گریه‌ی تو داد مرا، گریه و زاری انگار نه انگار که از من گله داری وقتی که برای تو، ز مظلومه بخوانم یا روضه‌ای از عمه‌ی مضروبه بخوانم یا گوشه‌ای از روضه‌ی مکشوفه بخوانم از درد، نمانَد به دِلت تاب و قراری انگار نه انگار که از من گله داری روزیکه قدومِ تو بسوی حرم آید ای‌کاش که روی تو به چشم ترم آید امید که بر پای تو جان و سرم آید گر در سپهَت از شهدایم بشماری انگار نه انگار که از من گله داری ✍ .