eitaa logo
کانال مداحی باسبک عاشقان حضرت زینب(س)
32.3هزار دنبال‌کننده
1.6هزار عکس
1.5هزار ویدیو
810 فایل
ارائه متن و صوت نوحه، روضه، مرثیه و،،،، مدیریت کانال:شعبانپور ─⊱✾♡✾⊰─ https://eitaa.com/joinchat/2115895304C4149e19122 @Asheghane_hazrat_zeynab 💠 اللّٰهمَّ عَجِّلْ لِوَلِیِّكَ ٱلْفَرَجَ 💠 تعرفه تبلیغات این آیدی👇🏼 @kianatv ─┅─⊱✾♡✾⊰─┅─
مشاهده در ایتا
دانلود
زمینه؛ وقت جدایی.mp3
زمان: حجم: 1.38M
علیه‌السلام علیه‌السلام 🔸وقت جدایی🔸 زبان‌حال سیدالشهدا و امام سجاد(علیهماالسلام) در وداع عاشورا بیا پسر عزیزتر از جانم بیا که شده وقت جدایی‌مون بیا روضه‌خون غربت بابا بیا که بگم برات با قلبی خون سلاممو برسون به شیعه‌هام بگو همه گریه کنن برام بگو که من مظلوم کربلام «اِنَ اَبی ماتَ غریبا اِنَ اَبی مَضَیٰ شهیدا وای حسین وای حسین» ــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ ببین شد ادا اجر رسول‌الله تو این دشت غم با نیزه و دشنه به‌جز من و تو، تُو خیمه مردی نیست شدن همه کشته با لبِ تشنه عزیز من از کی بگم برات؟ عباسمو کشتن پای فرات حالا دیگه تنها شده بابات «اِنَ اَبی ماتَ غریبا اِنَ اَبی مَضَیٰ شهیدا وای حسین وای حسین» ــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ تویی همۀ دار و ندار من تویی وارث غربت من بابا تویی تکیه‌گاه اهل‌بیت من تویی همه هستی‌شون توی غم‌ها تو ملجأی واسه اهل حرم گریه کنید واسه غربت هم روضه بخون با اشک و آه و غم «اِنَ اَبی ماتَ غریبا اِنَ اَبی مَضَیٰ شهیدا وای حسین وای حسین» ✍🏻
. دلم خوش است که عمری به پای گل، زارم مباد آنکه برون افکنی ز گلزارم چگونه یار بخوانم ترا که می بینم تو خوب تر ز گل و من کم از خارم دو قطره اشک خجالت، هزار کوه گناه کرامتی که همین است جنس بازارم محبت تو نیاید ز سینه ام بیرون اگر کشند به تیغ و کِشند بر دارم به چشم پادشهان ناز می کند پایم که خاک راه غلامان حضرت یارم به حشر هم که برانی مرا ز خویش، هنوز از اینکه نام تو بردم به تو بدهکارم پر از توام به تهی دستی ام نگاه مکن مگو هیچ ندارم، ببین ترا دارم من و محبت تو حیف حیف حیف از تو من و زیارت تو، خواب یا که بیدارم؟ شراره ای بزن از سوز خویش بر جگرم کز این شراره بسوزد تمام آتارم به نام عشق تو یک عمر سوختم، مگذار دوباره روز قیامت برند در نارم منم غلام غلام سیاه تو میثم که بر سرشک بود سبز، نخل پر بارم .................. . یه دنیا آهم آقا من بی پناهم آقا الهی اشکام صرف غم تو بشه همیشه تو همه عالم هیشکی برا من حسین نمیشه دل پر از مضمون عاشقونه آقا پرنده ای به صحن جمکرون آقا که بیقرار صاحب الزمان آقا جوونی ما به فدات حسین جان مارو ببر به کربلات حسین جان تو اربعین الهی که بشینیم یه گوشه از صحن سرات حسین جان حسین آقام ای آقام قلبم پر از خون آقا شدم پشیمون آقا راهو نبندی به من اگرچه راهت رو بستم دلم رو نشکن اگرچه از تو من دل شکستم سجیتکم الکرم شنیدم آقا با صفاتر از این حرم ندیدم آقا مهر تو رو با جون دل خریدم حالا که من عاشق سینه چاکم باید که از مردن نباشه باکم دست منو بگیر و پا گیرم کن تو آسمونی و منم به خاکم حسین آقام ای آقام ............ لبهای تو مگر چقدر سنگ خورده است؟ قاری من چقدر صدایت عوض شده تشریف تو به دست همه سنگ داده است اوضاع شهر کوفه برایت عوض شده تو آن حسین لحظه گودال نیستی بالای نیزه حال و هوایت عوض شده وقتی ز روبرو به سرت می کنم نگاه احساس می کنم که نمایت عوض شده جا باز کرده حنجره ات روی نیزه ها در روز چند مرتبه جایت عوض شده طرز نشستن مژه هایت به روی چشم ای نور چشم من به فدایت عوض شده ما بعد از این سپاه تو هستیم یا حسین جنگی دگر شده شهدایت عوض شده تو باز هم پیمبر در حال خدمتی با فرق این که شکل هدایت عوض شده هلال من به فدای رخ نورانیت چه می‌شود شنوم صدای قرآنیت با نگاهی عاشقانه تو شکستی خطبه‌ام را نهضتت را جاودانه می‌نمایم گل زهرا یا حبیبی یا حسین‌جان، یا حبیبی یا حسین‌جان سه‌ساله‌ات روی پای من مکان کرده است به اشک خود درد مخفیش نهان کرده است کن تکلم با تبسم که دلش بود اسیرت شود آرام گل گمنام به نوای دل‌پذیرت یا حبیبی یا حسین‌جان، یا حبیبی یا حسین‌جان .👇
Mohjat.NetNamahang Mehrabon Abalfazl 1404 Ataie [Mohjat_Net].mp3
زمان: حجم: 1.43M
دور از حرم یه مدته خواب به چشمم نمیاد دلم بهونه گیر شده دلم فقط تو رو میخواد خوب میفهمی حالمو آخه خودت خوردی زمین همیشه دردامو میگم به جوون ام البنین دیگه کارد رسیده به استخون ابالفضل خودت از اشکام دردامو بخون ابالفضل به خدا دیگه من خستم از این و اون ابالفضل مهربون ابالفضل تو دادی آبرو و آبرو دارت نبودم حلالم کن اگه گرمی بازارت نبودم یه کاری کن برام خیلی وقت جزو لیست زوارت نبودم آه ابوفاضل آه ابوفاضل **** همیشه دنیا به دلم یه جایی پشت پا زده از همه بهتر میدونی چیا به روزم اومده ردم نکردی وقتی که همه ازم خسته شدن بغیر باب تو همه درا به روم بسته شدن هوامو داشتی بیشتر از کس و کارم ابالفضل اگه ولم کنی خدایی بیچارم ابالفضل من از حال خودم بهتر خبر دارم ابالفضل گرفتارم ابالفضل قبول دارم یه جاهای به بی راهه کشیدم بدی کردم ولی از تو بجز خوبی ندیدم دیگه خسته شدم غیر از شما جون عزیزت من بریدم آه ابوفاضل آه ابوفاضل مهربون ابالفضل 1404 .
. از مصیباتِ شام باید مُرد از غمی ناتمام باید مُرد بر سرِ ما از آنچه آمده است در ورودیِ شام باید مُرد پشتِ دروازه صبح تا شب، کس برنمی‌داشت گام باید مرد از غمِ ناگزیرِ ماندَن با... مردمی بَد کلام باید مرد خارجی خوانده‌اند، عترت را جای عرض سلام، باید مرد در تکاپوی جشنواره‌ی شوم وسطِ ازدحام باید مرد در میانِ همه تعارفها از شراب و طعام باید مرد رقصِ رجاله‌ها حرم را کشت بینِ اهلِ حرام باید مرد سنگباران که جای خود، فحش از کوی و بازار و بام باید مرد آستین‌های پاره کافی نیست بر حجابی تمام باید مرد هم ز شرمِ حجابِ رفته ز دست هم ز شرمِ امام باید مرد بس علی را دهند، بد دشنام گشت بی احترام باید مرد از بلای عظیمِ کفر و نفاق در خواص و عوام باید مردم از فریبِ هزارها اخبار با چنین صید و دام باید مرد وای از مجلسِ شراب و قمار وای از بذل جام باید پیشِ رَاسِ بریده، از باده می‌گرفتند کام باید مرد آه ناموسِ فاطمه، تهمت! از سوی سرخ فام باید مرد گریه‌ی خون نمی‌شود مرهم تا رسد انتقام باید مرد ✍ .
. فَابکِ عَلی' رقیه، که او را چه بد زدند فَابکِ عَلی' رقیه، که بر او لگد زدند منزل به منزل عاطفه اَش غرق آه شد هر جا رسید کعبِ نِئی سدّ راه شد وقتی شبیهِ مادر سادات شد مفید از بسکه ضربه خورد، چو او قامتش خمید کوچک ولی بزرگِ حرم شد، ز داغ و درد تاثیرِ اوست، بیشتر از صد هزار مَرد از بسکه دید محنت و غمهای عالمین شد پیر راهِ قافله زینب و حسین حالا که اینهمه اثرش جاودانه شد مانند فاطمه به تنش تازیانه شد تا گفت یاعلی، کتکی خورد بیشتر یافاطمه که گفت، چَکی خورد بیشتر هر بار، ذکرِ یااَبَتا یاحسین گفت سیلی جواب او شد و بَد ناسزا شِنفت خسته نشد از اینهمه دردی که میچشید خسته شد از کنایه‌ی زشتی که میشنید مویی که بارها دلِ باباش، آب شد در دستِ زجر، گیسوی پُر پیچ و تاب شد از فَرطِ ضربه ها، که دهانش بخون نشست دندان و لَثّه‌ها و زبانش بخون نشست لَحنَش ز لَحنِ فاطمه زینت گرفته بود شیرین زبانِ قافله، لُکنَت گرفته بود برگشته بود، لهجه‌ی بابایی گفتنَش داداشی است، عاشقِ لالایی گفتنَش بر نیزه رَاسِ کودکِ شش ماهه را که دید غَش کرد و طفل، شیوه‌ی لالایی اَش ندید در آخرِ مسیر، شد از یک پدیده شاد بابا ز نیزه خم شد و یکباره بوسه داد این بوسه را دوباره سحر در خرابه دید وقتی سری، به دیده‌ی تر در خرابه دید بعد از یکی دو دردِ دل، انگار جان گرفت در آخرین نفَس، لبِ بابا نشان گرفت لب های پاره پاره، به اشکش که شُسته شد چشمانِ خسته اَش به پدر بود و بسته شد ✍ .
. با این‌همه دِلواپسی و ناله و زاری ترسم همه این است، که در موسمِ یاری گردم ز تو و یاری اَت، ای یار فراری باز از سرِ اِکرام، تو منَّت بگذاری انگار نه انگار که از من گله داری هربار که گفتم برسان درکِ حضورم بی‌شک تو همین دور و بری، من ز تو دورم از نزدِ تو راحت شده بسیار، عبورم شاید برسد با تو همان لحظه قراری انگار نه انگار که از من گله داری هر طفل، به بابای خودش کرد غریبی گم شد ز رَه و، رفت بدامان رقیبی باید بِهَراسیم ز هر، دام و فریب با اینکه کنم اشک تُرا این‌همه جاری انگار نه انگار که از من گله داری گه سوی گنه، گاه بدنبال ثوابم بی آنکه بدانم ز ثوابم ز عِقابم زیر نظر توست حسابم وَ کتابم هرچند زِ من دلخوشی، ای یار نداری انگار نه انگار که از من گله داری ای قامتِ مولائی تو، قبله‌ی جانم ای سایه‌ی زهرائی تو، امن و امانم ای شیوه‌ی آقائی تو، تاب و توانم کی گفته غلام تو ندارد کس و کاری انگار نه انگار که از من گله داری راهم بدهی از کرم و لطفِ عجیبت در محفلِ ماتمکده‌ی جدِّ غریبت ای جان بفدای تو و چشمانِ نجیبت تا کی به رویم بابِ کرم، باز گذاری انگار نه انگار که از من گله داری در همرهیِ قافله‌ی کرب و بلایت اشکم دهی از همدمیِ صبح و مسایت همناله کنی نوکرِ خود را به نوایت بر دیده‌ام از روضه دهی ابر بهاری انگار نه انگار که از من گله داری هربار که گفتم سخن از معجر زینب یا سنگِ رَهِ کوفی و زخمِ سر زینب یا مسخره‌ی شامی و چشمِ تر زینب خون گریه‌ی تو داد مرا، گریه و زاری انگار نه انگار که از من گله داری وقتی که برای تو، ز مظلومه بخوانم یا روضه‌ای از عمه‌ی مضروبه بخوانم یا گوشه‌ای از روضه‌ی مکشوفه بخوانم از درد، نمانَد به دِلت تاب و قراری انگار نه انگار که از من گله داری روزیکه قدومِ تو بسوی حرم آید ای‌کاش که روی تو به چشم ترم آید امید که بر پای تو جان و سرم آید گر در سپهَت از شهدایم بشماری انگار نه انگار که از من گله داری ✍ .
. عطر ظهور می‌رسد، از نفس حسینیان درک حضور می‌رسد، از نفس حسینیان کرده امامِ اربعین، باز قیام در زمین نفخه‌ی صور می‌رسد از نفس حسینیان جاده به جاده صف به صف، قافله آید از نجف عشق و شعور می‌رسد از نفس حسینیان راهِ نجف به کربلا، راهِ رسیدن به خدا برگ عبور می‌رسد از نفس حسینیان موکب عاشقان بپاست، یاد گرسنگان رواست رزقِ وفور می‌رسد از نفس حسینیان لعلِ لبانِ تشنه را، همسفرانِ تشنه را جامِ طهور می‌رسد از نفس حسینیان سینه‌زنانِ کربلا، بر غم و درد مبتلا نوحه و شور می‌رسد از نفس حسینیان کرب و بلا قیامتیست، گِردِ حرم اقامتیست شورِ نشور می‌رسد از نفس حسینیان □ □ □ یادِ شرر به خیمه‌گاه، یادِ گذر ز قتلگاه ذکرِ عبور می‌رسد از نفس حسینیان یادِ عبور کاروان، یاد حجابِ بانوان وقتِ مرور می‌رسد از نفس حسینیان عطرِ حضورِ فاطمه، پخش شده به علقمه نامِ غیور می‌رسد از نفس حسینیان هر که کند مسیر طِی، یاد کند ز رَاس و نِی جلوه‌ی نور می‌رسد از نفس حسینیان یادِ سرِ بریده و بانوی قد خمیده و بوی تنور می‌رسد از نفس حسینیان هم قدَمانِ قافله، پای همه پُر آبله روضه‌ی حور می‌رسد از قدم حسینیان یاد خرابه تازه شد، داغِ سه‌ساله تازه شد گریه وفور می‌رسد از نفس حسینیان نیمه شب و اسارت و گمشده و جسارت و ناله چه‌جور می‌رسد از نفس حسینیان تا که فتاد دختری، یاورِ اوست مادری آه ز دور می‌رسد از نفس حسینیان دختِ یتیمِ دربدر، گفت مرا بِبَر پدر با تو سرور می‌رسد از نفس حسینیان گریه‌ی زینبِ حزین، ناله‌ی زین العابدین اشکِ غرور می‌رسد از نفس حسینیان زیر شعاعِ ماهتاب، کاخِ یزید شد خراب حق به صبور می‌رسد از نفس حسینیان ✍ .
. امیرالمؤمنین در هوایت بیقرارم۲ یاحسین سر ز خاکت برندارم۲ یاحسین نوکریت افتخارم۲ یاحسین ای روزگار ای روزگار من کجا و این شورشین مادری کرد زهرا گذاشت دست منو تو دست حسین حالا اهل عالم بدونید من از حسین دم میزنم آی عاقلا با روضه عجینه،زندگی و جون و تنم اُنظر علینا یاحسین آب بابای بچگیمه۲یاعلی شور و حال زندگیمه۲یاعلی روح و جان بندگیمه۲یاعلی آب و خاک دنیانبود دریا نبود و علی بود روح مسیحا نبودو موسی نبود و علی بود حضرت سلیمان نبی،نگین انگشترش نمیشه اینکه فاتح خیبر کسی،منکرش نمیشه اُنظر علینا یا علی ✍ .👇👇