.
#مقاومت_اسلامی
صلابت تو عجب باصفاست ای ایران
شکوه دیدنی اَت کیمیاست ای ایران
ز یک هجومِ دلیرانه ی سپاهِ غیور
به قعر، هیمنه ی آمریکاست ای ایران
دوباره مهد دلیران سفیر مهدی شد
سپاهِ روح خدا با خداست ای ایران
سلامِ ماست به دریا دلان مان تقدیم
درود ما همه حمد و ثناست ای ایران
امامِ امتِ ما سید خراسانی است
کسی که هدیه به ما از رضاست ای ایران
برای ملتِ تو ارمغانِ پیروزی
عمل به دغدغه ی مقتداست ای ایران
اگر علیِ زمان، مردِ جنگ احزاب است
دعای حضرتِ خیرالنساست ای ایران
تمام کفر، به جنگ تمام حق آمد
و دید یاور ما هل اتاست ای ایران
قرینِ خفتِ پی در پی است استکبار
وقار پرچمِ تو کبریاست ای ایران
رود ز صفحه ی این روزگار اسرائیل
که انتقامِ شهیدان ماست ای ایران
قسم به خونِ سلیمانی و ابومهدی
عزیز فاطمه نزدیکِ ماست ای ایران
بُتِ فساد شود ریشه کن اگر ز جهان...
از این دیار به عالم، سزاست ای ایران
طلایه دار سپاهِ امامِ عصر و زمان
سپاه و ارتشِ خون خداست ای ایران
شده سراسرِ عالم، بسیجِ حزب الله
ندای صبحِ فرج آشناست ای ایران
اگر ندای لِثارات سر دهد مهدی
امامِ کعبه در آغوشِ ماست ای ایران
#محمود_ژولیده ✍
.
#یا_حسین_ادرکنی
"رجزخوانی در محرم حسینی"
بنویسید که فتحِ دگری، در راه است
فتح اینبار، بدستِ قدَری در راه است
بنویسید که شیطان بزرگ است به رَجم
که فروپاشیِ فرعون تری در راه است
بعدِ نابودیِ صهیون، همه آمادهی رزم
که به اربابِ سَخیفَش، سقَری در راه است
گذر از فتنهی دجّال، جگر میخواهد
با علمدارِ محرم، جگری در راه است
مُتمَسِّک، چو بنامِ اَبی عَبدِاللّهیم
از اَباالفضل، یقیناً نظری در راه است
شک نداریم که در، روضهی ارباب حسین
بعد از این سینهزنیها، خبری در راه است
عاشقانش، نَه تنی و نَه سری میخواهند
مرگِ مردانِ خدا را، هنری در راه است
پای دل میطلبد، تا که نبینی خود را
گذر از جان و جهان را سفری در راه است
راه نزدیک کن از، پرچمِ لبَّیک حسین
آری از راهِ میانبُر، گذری در راه است
پرچمِ مِشکیِ ما، طبق روایات همان...
پرچمی هست، که با آن ظفری در راه است
سِپرِ ماست اِمامی، که خودش بیسِپر است
بعدِ یافاطمه، دفعِ خطری در راه است
یاعلی گویان، در جبهه، به خط باید زد
که ز سلطان نجف، دفعِ شری در راه است
به ولینعمتِ خود،،، تا به رضا مینازیم
ز خراسان، مددِ بیشتری در راه است
وسطِ معرکه هم، تیغِ بیان میخواهد
رجزِ زینبیون را، اثری در راه است
گوشِ دل، باز کن و صوتِ حجازی بشِنو
یا لِثاراتِ لبِ دادگری در راه است
□ □ □
رو به سجاده و تسبیح و مناجات بیار
شبِ تاریکِ شما را، سحری در راه است
با تَضرُّع دلِ شب. ناله و زاری بایست
که اجابت، ز پیِ چشم تری در راه است
روضهی مَشک بخوان و مدد از اَشک بگیر
که به رهبر، مدد راهبری در راه است
رفت کفِّین ز کف، مَشک به دندان بگرفت
گفت بیدست بجنگم، که سری در راه است
یااَخا گفت و به صورت، به زمین خورد، که دید
قد کمان مادری از دردسری در راه است
#محمود_ژولیده ✍
#مقاومت_اسلامی
#ایران_حسین_تا_ابد_پیروز_است
تیر۱۴۰۴/محرم۱۴۴۷
.
#ورود_کاروان_به_کربلا
قدری به سینه آه برایم بیاورید
پیراهن سیاه برایم بیاورید
اخبار بین راه برایم بیاورید
تربت ز قتلگاه برایم بیاورید
دارد حسین میرود انگار کربلا
دارد دل رسول خدا میشود مذاب
میریزد اشک روضه ز چشم ابوتراب
شد نوحههای فاطمه هم نالۀ رباب
کودک چقدر میخورد از نهر آب، آب
دارد عجیب قصۀ غمبار، کربلا
گریان توست مادر تو ای حسین من
بر نیزه میرود سر تو ای حسین من
گردد اسیر، خواهر تو ای حسین من
گردد یتیم، دختر تو ای حسین من
تا شام و کوفه همره اغیار، کربلا
عباس من! تو دور و بر کاروان بمان
همراه زینب و کمک بانوان بمان
پشت و پناه لشگر و پیر و جوان بمان
پیش حسین من به تمام توان بمان
بی تو نداشت سید و سالار، کربلا
این قافله به سوی شهادت روانه است
شبنامههای مردم کوفه بهانه است
از غربت حسین هزاران نشانه است
در انتظار زینب من تازیانه است
زینب کجا و کوچه و بازار، کربلا
✍ #محمود_ژولیده
.
#شب_دهم_محرم
#روضه_شب_عاشورا
بگیر عباس جان، مهلت ز دشمن در شب آخر
که دارم احتیاجِ خلوتی با حضرتِ داور
در این بحبوحهی لشکرکشی، نجواست ترجیحم
که من مشتاقِ قرآن و نماز و ذکر و تسبیحم
دلم تنگِ مناجات است و با محبوبِ خود بودن
که این دنیا نمیاَرزد، به یک ارزن برای من
یقین دارم که امشب، در مناجاتم شبی دارم
که فردا در دلِ این دشت، مضطر زینبی دارم
شبی دارم پر از شور و پر از اشک و پر از احساس
که فردا میرود از دستِ طفلانِ حرم عباس
هزاران حرف دارم بهرِ فردایم، به جانانم
نه اکبر زنده میماند، نه قاسم، نه جوانانم
برای شِکوه از مردم، خدا را گفتگو دارم
در این صحرا، پیِ خارِ مغیلان جستجو دارم
ز گودالی، که اطرافِ حرم آماده میسازم
به گودالی، که فردا پیشِ رو دارم بپردازم
خدا را عهد میبندم، که ترکِ سر شود کارم
که در گودال هم، دست از وصالش برنمیدارم
به اشک و مویه و ناله، پیِ دلدار میگردم
به عشقِ خالقم، آمادهی دیدار میگردم
وجودم تشنهی دیدار و نیزه تشنهی کامم
به خنجر میسپارم حنجر و اعضا و اندامم
یقین دارم پس از من، حمله میگردد مباح اینجا
جسارت بر حریمِ خیمه، میگردد مباح اینجا
چه دستانی که از سیلی شود پر، بعدِ من فردا
چه احکامی که میگردد تمسخر، بعدِ من فردا
چه طفلانی که میگردند، آواره در این صحرا
چه اوضاعی، که غارت هست و گهواره در این صحرا
در آن هنگامه که، وقتِ فرارِ این یتیمان است
بهای گوشواره، بیشتر از گوش طفلان است
نه فردا در حرم سقا، نه حرفِ قحطیِ آب است
اگرچه آب آزاد است فردا، شیر نایاب است
رباب از اشکِ خود امشب، کند سیراب فرزندش
که فردا نیست در آغوشِ او، قنداقِ دلبندش
در این سو عدهای احوالِ یاران را عوض کردند
در آن سو عدهای هم، نعلِ اسبان را عوض کردند
#شب_عاشورا
#محمود_ژولیده ✍
.
.
#مقاومت_اسلامی
#یا_حسین_ادرکنی
"رجزخوانی در محرم حسینی"
بنویسید که فتحِ دگری، در راه است
فتح اینبار، بدستِ قدَری در راه است
بنویسید که شیطان بزرگ است به رَجم
که فروپاشیِ فرعون تری در راه است
بعدِ نابودیِ صهیون، همه آمادهی رزم
که به اربابِ سَخیفَش، سقَری در راه است
گذر از فتنهی دجّال، جگر میخواهد
با علمدارِ محرم، جگری در راه است
مُتمَسِّک، چو بنامِ اَبی عَبدِاللّهیم
از اَباالفضل، یقیناً نظری در راه است
شک نداریم که در، روضهی ارباب حسین
بعد از این سینهزنیها، خبری در راه است
عاشقانش، نَه تنی و نَه سری میخواهند
مرگِ مردانِ خدا را، هنری در راه است
پای دل میطلبد، تا که نبینی خود را
گذر از جان و جهان را سفری در راه است
راه نزدیک کن از، پرچمِ لبَّیک حسین
آری از راهِ میانبُر، گذری در راه است
پرچمِ مِشکیِ ما، طبق روایات همان...
پرچمی هست، که با آن ظفری در راه است
سِپرِ ماست اِمامی، که خودش بیسِپر است
بعدِ یافاطمه، دفعِ خطری در راه است
یاعلی گویان، در جبهه، به خط باید زد
که ز سلطان نجف، دفعِ شری در راه است
به ولینعمتِ خود،،، تا به رضا مینازیم
ز خراسان، مددِ بیشتری در راه است
وسطِ معرکه هم، تیغِ بیان میخواهد
رجزِ زینبیون را، اثری در راه است
گوشِ دل، باز کن و صوتِ حجازی بشِنو
یا لِثاراتِ لبِ دادگری در راه است
□ □ □
رو به سجاده و تسبیح و مناجات بیار
شبِ تاریکِ شما را، سحری در راه است
با تَضرُّع دلِ شب. ناله و زاری بایست
که اجابت، ز پیِ چشم تری در راه است
روضهی مَشک بخوان و مدد از اَشک بگیر
که به رهبر، مدد راهبری در راه است
رفت کفِّین ز کف، مَشک به دندان بگرفت
گفت بیدست بجنگم، که سری در راه است
یااَخا گفت و به صورت، به زمین خورد، که دید
قد کمان مادری از دردسری در راه است
#امام_حسین
#محمود_ژولیده ✍
تیر۱۴۰۴/محرم۱۴۴۷
.
.
#نوحه
#دروازه_کوفه
نیزه نیزه شد جای ثارُالله
زینب زینب گشته اسیرُالله
راسِ شاه عطشان
شد قاری قرآن
مظلوم ای حسین جان(۴)
کوفه کوفه چون میدان جنگ است
سرها سرها نشانه ی سنگ است
آه از دل زینب
شد جان او بر لب
مظلوم ای حسین جان(۴)
طفلت طفلت بر ناقه بیتاب است
بنگر بنگر قلبش ز غم آب است
بر او ترحم کن
با او تکلم کن
مظلوم ای حسین جان(۴)
راهم راهم چون به اینجا افتاد
کوفه کوفه بر ما تصدق داد
آه از اهانتها
باران تهمتها
مظلوم ای حسین جان(۴)
#محمود_ژولیده ✍
👇
.
#حضرت_زینب
اَلسلامُ عَلی' قلبِ زینبِ الصَّبور ولِسانَهَا الشَّکور
ایرانِ فاطمی، همه غمخوار زینبند
این ملتِ حسینی، علمدار زینبند
زینب اگر نبود، جهادی نداشتیم
قرآن و دین، نتیجهی پیکار زینبند
فرماندهانِ ما، همه شاگردِ مکتبش
رزمندگانِ ما، همه انصار زینبند
مائیم اگر، مطیعِ امامینِ انقلاب
آنان مطیعِ سید و سالار زینبند
بنیان گذاشت، اصلِ ولایت فقیه را
آلِ رسول، شاهدِ اسرار زینبند
از صبر و شکرِ اوست، به گودال قتلگاه
اجساد، در تحیّرِ دیدار زینبند
بر زینُالعابدین، چو سِپر شد به خیمهگاه
دیگر اَئمه، حیدرِ کرار زینبند
پیغمبران، مطیعِ فرامینِ حضرتش
والله اولیاء، هوادار زینبند
بعد از حسین، قافله سالارِ عشق اوست
اهلِ حریم و اهلِ حرم، یار زینبند
دستی، به نورِ معجرِ زینب نمیرسد
تا بانوان، حجاب نگهدار زینبند
هفتاد و دو شهید و اسیرانِ اهلبیت
مرهونِ خطبههای دُرَربار زینبند
در کوفه، صوتِ حیدریاَش انقلاب کرد
عشاق، محوِ نطقِ گهربار زینبند
□ □ □
رأسالحسین را، به سرِ نیزه دید و گفت:
نامردمانِ هیز، در آزار زینبند
زد آنچنان، به چوبهی محمل سرش، که خلق...
حیران هنوز، از سرِ خونبار زینبند
از کربلا و کوفه و شام و مدینه، تا...
امروز اهل درد، عزادار زینبند
بیاِذنِ او، کسی به شفاعت نمیرسد
محشر تمامِ خلق، گرفتار زینبند
آنانکه میدهند، خدا را به او قسم
روز ظهورِ یار، فداکار زینبند
#یا_زینب_کبری_ادرکنی
تیرماه۱۴۰۴/محرم۱۴۴۷
#محمود_ژولیده ✍
.
بابا پس از تو عمریست، با گریه خو کنم من
چیزی نمانده از اشک، با خون وضو کنم من
آئینه ای ز مقتل، مانده به پیش رویم
تنها ترا میانِ آن جستجو کنم من
یعقوب کربلایم، از یوسفم خبر نیست
ای پاره پیرهن با تو گفتگو کنم من
از هیجده شهیدم، عمامه ای فقط ماند
هر روز دیده را با آن روبرو کنم من
از غصۀ اسارت، وز داغِ عمه هایم
با اشکِ نیمه شب این، غم شستشو کنم من
خونِ دلی که خوردم از شامِ بی مروّت
با چه زبان توان این سِرِّ مگو کنم من
یک بی حیا چنان بَد، تهمت به عمه ام زد
حتی اِبا ز شرح آن زشت خو کنم من
با خود خرابه ای در سینه ز شام دارم
سجاده را خرابات، دل را سبو کنم من
بالاترین عبادت، بوسه ز حنجرت بود
با خویش نوحه ها زان حالِ نکو کنم من
رفتی و عمه هم رفت، من ماندم و مصائب
هم یاد تو دمادم، هم یاد او کنم من
در دورۀ اسارت دیدم دو صد جسارت
آلامِ خویش تسکین، با ذکرِ هو کنم من
از زخمِ ساق و گردن، هرگز گِله ندارم
کِی شرحِ غربتِ خود را مو به مو کنم من
از آن هزارو نهصد زخمی که بر تنت بود
هر روز یک جراحت از تو رفو کنم من
از روضه های سختت، دل پاره پاره گردد
هر دم که باز یادِ پاره گلو کنم من
با تربتِ تو اصلاً خو کرده این مشامم
از خاکِ قتلگاهت، عطرِ تو بو کنم من
ای روزگارِ شادی دیدار تا قیامت
جز ناله چاره ای نیست، با روضه خو کنم من
روزی هزار رکعت خوانم نماز صبر و...
هر بار در سجودم، لعنِ عدو کنم من
دنیا ندارد اصلاً ظرفیتِ غمِ تو
اسرارِ روضه اَت را، در حشر رو کنم من
#شعر_شهادت_حضرت_امام_سجاد_ع
#محمود_ژولیده
.
#دروازه_ساعات
#روضه_ورود_به_شام
از مصیباتِ شام باید مُرد
از غمی ناتمام باید مُرد
بر سرِ ما از آنچه آمده است
در ورودیِ شام باید مُرد
پشتِ دروازه صبح تا شب، کس
برنمیداشت گام باید مرد
از غمِ ناگزیرِ ماندَن با...
مردمی بَد کلام باید مرد
خارجی خواندهاند، عترت را
جای عرض سلام، باید مرد
در تکاپوی جشنوارهی شوم
وسطِ ازدحام باید مرد
در میانِ همه تعارفها
از شراب و طعام باید مرد
رقصِ رجالهها حرم را کشت
بینِ اهلِ حرام باید مرد
سنگباران که جای خود، فحش از
کوی و بازار و بام باید مرد
آستینهای پاره کافی نیست
بر حجابی تمام باید مرد
هم ز شرمِ حجابِ رفته ز دست
هم ز شرمِ امام باید مرد
بس علی را دهند، بد دشنام
گشت بی احترام باید مرد
از بلای عظیمِ کفر و نفاق
در خواص و عوام باید مردم
از فریبِ هزارها اخبار
با چنین صید و دام باید مرد
وای از مجلسِ شراب و قمار
وای از بذل جام باید
پیشِ رَاسِ بریده، از باده
میگرفتند کام باید مرد
آه ناموسِ فاطمه، تهمت!
از سوی سرخ فام باید مرد
گریهی خون نمیشود مرهم
تا رسد انتقام باید مرد
#شام #اسارت
#محمود_ژولیده ✍
.
.
#حضرت_رقیه_سلام_الله_علیها
فَابکِ عَلی' رقیه، که او را چه بد زدند
فَابکِ عَلی' رقیه، که بر او لگد زدند
منزل به منزل عاطفه اَش غرق آه شد
هر جا رسید کعبِ نِئی سدّ راه شد
وقتی شبیهِ مادر سادات شد مفید
از بسکه ضربه خورد، چو او قامتش خمید
کوچک ولی بزرگِ حرم شد، ز داغ و درد
تاثیرِ اوست، بیشتر از صد هزار مَرد
از بسکه دید محنت و غمهای عالمین
شد پیر راهِ قافله زینب و حسین
حالا که اینهمه اثرش جاودانه شد
مانند فاطمه به تنش تازیانه شد
تا گفت یاعلی، کتکی خورد بیشتر
یافاطمه که گفت، چَکی خورد بیشتر
هر بار، ذکرِ یااَبَتا یاحسین گفت
سیلی جواب او شد و بَد ناسزا شِنفت
خسته نشد از اینهمه دردی که میچشید
خسته شد از کنایهی زشتی که میشنید
مویی که بارها دلِ باباش، آب شد
در دستِ زجر، گیسوی پُر پیچ و تاب شد
از فَرطِ ضربه ها، که دهانش بخون نشست
دندان و لَثّهها و زبانش بخون نشست
لَحنَش ز لَحنِ فاطمه زینت گرفته بود
شیرین زبانِ قافله، لُکنَت گرفته بود
برگشته بود، لهجهی بابایی گفتنَش
داداشی است، عاشقِ لالایی گفتنَش
بر نیزه رَاسِ کودکِ شش ماهه را که دید
غَش کرد و طفل، شیوهی لالایی اَش ندید
در آخرِ مسیر، شد از یک پدیده شاد
بابا ز نیزه خم شد و یکباره بوسه داد
این بوسه را دوباره سحر در خرابه دید
وقتی سری، به دیدهی تر در خرابه دید
بعد از یکی دو دردِ دل، انگار جان گرفت
در آخرین نفَس، لبِ بابا نشان گرفت
لب های پاره پاره، به اشکش که شُسته شد
چشمانِ خسته اَش به پدر بود و بسته شد
#شب_سوم_محرم #حضرت_رقیه
#پنجم_صفر
#محمود_ژولیده ✍
.
.
#مناجات_با_امام_زمان
با اینهمه دِلواپسی و ناله و زاری
ترسم همه این است، که در موسمِ یاری
گردم ز تو و یاری اَت، ای یار فراری
باز از سرِ اِکرام، تو منَّت بگذاری
انگار نه انگار که از من گله داری
هربار که گفتم برسان درکِ حضورم
بیشک تو همین دور و بری، من ز تو دورم
از نزدِ تو راحت شده بسیار، عبورم
شاید برسد با تو همان لحظه قراری
انگار نه انگار که از من گله داری
هر طفل، به بابای خودش کرد غریبی
گم شد ز رَه و، رفت بدامان رقیبی
باید بِهَراسیم ز هر، دام و فریب
با اینکه کنم اشک تُرا اینهمه جاری
انگار نه انگار که از من گله داری
گه سوی گنه، گاه بدنبال ثوابم
بی آنکه بدانم ز ثوابم ز عِقابم
زیر نظر توست حسابم وَ کتابم
هرچند زِ من دلخوشی، ای یار نداری
انگار نه انگار که از من گله داری
ای قامتِ مولائی تو، قبلهی جانم
ای سایهی زهرائی تو، امن و امانم
ای شیوهی آقائی تو، تاب و توانم
کی گفته غلام تو ندارد کس و کاری
انگار نه انگار که از من گله داری
راهم بدهی از کرم و لطفِ عجیبت
در محفلِ ماتمکدهی جدِّ غریبت
ای جان بفدای تو و چشمانِ نجیبت
تا کی به رویم بابِ کرم، باز گذاری
انگار نه انگار که از من گله داری
در همرهیِ قافلهی کرب و بلایت
اشکم دهی از همدمیِ صبح و مسایت
همناله کنی نوکرِ خود را به نوایت
بر دیدهام از روضه دهی ابر بهاری
انگار نه انگار که از من گله داری
هربار که گفتم سخن از معجر زینب
یا سنگِ رَهِ کوفی و زخمِ سر زینب
یا مسخرهی شامی و چشمِ تر زینب
خون گریهی تو داد مرا، گریه و زاری
انگار نه انگار که از من گله داری
وقتی که برای تو، ز مظلومه بخوانم
یا روضهای از عمهی مضروبه بخوانم
یا گوشهای از روضهی مکشوفه بخوانم
از درد، نمانَد به دِلت تاب و قراری
انگار نه انگار که از من گله داری
روزیکه قدومِ تو بسوی حرم آید
ایکاش که روی تو به چشم ترم آید
امید که بر پای تو جان و سرم آید
گر در سپهَت از شهدایم بشماری
انگار نه انگار که از من گله داری
#امام_زمان
#محمود_ژولیده ✍
.
.
#مشایه
#یا_حسین_علیه_السلام_ادرکنی
عطر ظهور میرسد، از نفس حسینیان
درک حضور میرسد، از نفس حسینیان
کرده امامِ اربعین، باز قیام در زمین
نفخهی صور میرسد از نفس حسینیان
جاده به جاده صف به صف، قافله آید از نجف
عشق و شعور میرسد از نفس حسینیان
راهِ نجف به کربلا، راهِ رسیدن به خدا
برگ عبور میرسد از نفس حسینیان
موکب عاشقان بپاست، یاد گرسنگان رواست
رزقِ وفور میرسد از نفس حسینیان
لعلِ لبانِ تشنه را، همسفرانِ تشنه را
جامِ طهور میرسد از نفس حسینیان
سینهزنانِ کربلا، بر غم و درد مبتلا
نوحه و شور میرسد از نفس حسینیان
کرب و بلا قیامتیست، گِردِ حرم اقامتیست
شورِ نشور میرسد از نفس حسینیان
□ □ □
یادِ شرر به خیمهگاه، یادِ گذر ز قتلگاه
ذکرِ عبور میرسد از نفس حسینیان
یادِ عبور کاروان، یاد حجابِ بانوان
وقتِ مرور میرسد از نفس حسینیان
عطرِ حضورِ فاطمه، پخش شده به علقمه
نامِ غیور میرسد از نفس حسینیان
هر که کند مسیر طِی، یاد کند ز رَاس و نِی
جلوهی نور میرسد از نفس حسینیان
یادِ سرِ بریده و بانوی قد خمیده و
بوی تنور میرسد از نفس حسینیان
هم قدَمانِ قافله، پای همه پُر آبله
روضهی حور میرسد از قدم حسینیان
یاد خرابه تازه شد، داغِ سهساله تازه شد
گریه وفور میرسد از نفس حسینیان
نیمه شب و اسارت و گمشده و جسارت و
ناله چهجور میرسد از نفس حسینیان
تا که فتاد دختری، یاورِ اوست مادری
آه ز دور میرسد از نفس حسینیان
دختِ یتیمِ دربدر، گفت مرا بِبَر پدر
با تو سرور میرسد از نفس حسینیان
گریهی زینبِ حزین، نالهی زین العابدین
اشکِ غرور میرسد از نفس حسینیان
زیر شعاعِ ماهتاب، کاخِ یزید شد خراب
حق به صبور میرسد از نفس حسینیان
#امام_حسین #اربعین
#محمود_ژولیده ✍
.