•𓆩🌤𓆪•
.
.
•• #صبحونه ••
💕
زندگــے
ارزش دویـدن داره🏃🏻♂
حتـے
با ڪفشهاے پـاره👟✋🏻
.
.
𓆩صُبْحیعنےحِسِخوبِعاشقے𓆪
http://Eitaa.com/asheghaneh_halal
•𓆩🌤𓆪•
•𓆩📿𓆪•
.
.
•• #پابوس ••
«عَنْ أبى جَعْفَر عليه السلام: قالَ: تَبَسُّمُ الرَّجُلِ فِى وَجْهِ اَخيهِ حَسَنَةٌ وَ صَرْفُهُ القَذا عَنهُ حَسَنَةٌ وَ ما عُبِدَاللّه ُ بِشَى ءٍ اَحَبُّ اِلَيْهِ مِنْ اِدْخالِ السُّرُورِ عَلى المُؤمِنِ.»
🖇امام باقر عليه السلام فرمود: 💚
لبخند انسان به چهره برادرش حسنه و كار نيك است و دور كردن خار و خاشاك و رنج و گرفتارى از برادر دينى حسنه است و خداوند به چيزى بهتر از شاد كردن مؤمن عبادت نشده است.✨☺️
منبع:مصادقة الأخوان، ص 52✍
.
.
𓆩خواندهويانَخواندهبهپٰابوسْآمدهام𓆪
Eitaa.com/asheghaneh_halal
•𓆩📿𓆪•
•𓆩🌿𓆪•
.
.
•• #مجردانه ••
قلبم اندازهی پرندهها بود،
منی که تو را به وسعت ِآسمان دوست داشتم...☁️🤍
.
.
𓆩عاشقےباشڪهگویندبهدریازدورفت𓆪
Eitaa.com/asheghaneh_halal
•𓆩🌿𓆪•
•𓆩🪴𓆪•
.
.
•• #همسفرانه ••
تنها #تو یے
که مےکشےام
سمت زنــ🫀ـــدگے
#نجمه_زارع
#زندگیبیحسینمعناندارد
#دربندکسیباشکهدربندحسیناست
.
.
𓆩خویشرادرعاشقےرسواےعالمساختم𓆪
Eitaa.com/asheghaneh_halal
•𓆩🪴𓆪•
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
•𓆩🧵𓆪•
.
.
•• #چه_جالب ••
گل گلی جان 🌸
دسـت بـہ ڪار شـو 🪡
و
بـا یـہ ذره خـلاقــیــت🤌🏻
شـلـواراتو خوشگــل ڪن👖💙
.
.
𓆩حالِخونھباتوخوبھبآنوےِخونھ𓆪
Eitaa.com/asheghaneh_halal
.
.
•𓆩🧵𓆪•
•𓆩🙍♂𓆪•
.
.
•• #منو_مجردی ••
💬 دیروز جابجایی داشتیم
کارگر که اومد برا اسبابکشی مون،
اول گفت ساید دارین؟
گفتیم نه، یه لبخند ملیح زد☺️
بعد گفت گاوصندوق دارین؟
بازم گفتیم نه، چشماشم خندید👀
بعد تا اومد بالا چشمش به کارتنموزیهای
پر کتاب افتاد، بغض راه گلوشو بست😩
.
•📨• #ارسالے_ڪاربران • 971 •
#سوتے_ندید "شما و مجردیتون" رو بفرستین
•📬• @Daricheh_Khadem
.
.
𓆩مجردییعنی،مجردی𓆪
Eitaa.com/asheghaneh_halal
•𓆩🤦♂𓆪
daafad2761792712298b03b8d99a7dbb26449020-144p_۲۴۰۹۲۰۲۳.mp3
23.36M
•𓆩📼𓆪•
.
.
•• #ثمینه ••
در عصبانت دنبال پاسخ نباشیم!
گـــــاهی سکــــوت بهتـــــــرین
پـاســخ هسـت🤫💥
#کنترل_خشم_و_مدیریت_استرس
#دکتر_سعید_عزیزی
#جلسه_دوم
.
.
𓆩چهعاشقانهناممراآوازمیڪنے𓆪
Eitaa.com/asheghaneh_halal
•𓆩📼𓆪•
•𓆩🪁𓆪•
.
.
•• #پشتڪ ••
دو چشمت از عسل لبریز و لبهایت شکـر دارد
بیا، هرچند میگویند :
شیرینی ضـرر دارد . . 🍯😅
.
.
𓆩رنگو روےتازهبگیـر𓆪
Eitaa.com/asheghaneh_halal
•𓆩🪁𓆪•
•𓆩🪞𓆪•
.
.
•• #ویتامینه ••
وقتی میخواید برای همسرتون نوشیدنی بیارید🥤
میتونید رو چند تا تکه کاغذ حالا به شکلهای مختلف کلمه های محبت آمیز بنویسید📝
و در اخر به زیر لیوان بچسبونید 😍
و طوری قرار بدید که مشخص نشه😜 وقتی همسرتون لیوانو برداره و یهو ببینه😁 سوپرایز میشه😍
یه نمونش تو همین عکس☝️
#ایده_غافلگیری
.
.
𓆩چشممستیارمنمیخانہمیریزدبهم𓆪
Eitaa.com/Asheghaneh_Halal
•𓆩🪞𓆪•
•𓆩💞𓆪•
.
.
•• #عشقینه ••
#مسیحای_عشق
#قسمت_شصتوهفت
انگشتر را درمیآورم و داخل انگشتم میکنم . .
ناخودآگاه دستم را بالا میبرم و نقش "حسین" روی انگشتر را میبوسم.
چشمانم را میبندم
و با نفس عمیقی بوی خوش و رایحهی دل انگیز انگشتر را میبلعم.
چشمهایم را باز میکنم و صورت مهربان عمو را میبینم.
ناخودآگاه بغلش میکنم و مدام میگویم:
مرسی عمو، ممنون .
این عالیه، خیلی قشنگه.
عمو با لبخند نگاهم میکند:
همیشه زیر سایهی حسین و خدای حسین باشی عزیزدلم
- عمو، جبران کل اون شانزده سال،
یه جا دراومد .
حاضرم تا آخر عمرم کادو نگیرم ولی
این، ( انگشتر را نشانش میدهم ) همیشه پیشم باشه.
نگاهم باز به آقاسیاوش میخورد، آرام میگوید:
مبارکتون باشه نیکی خانم
نمیدانم چرا، ولی حس میکنم با شنیدن نامم، از زبان او، دلم هری میریزد . . . خدایا، چرا؟؟
**.
صدای برخورد قطرات باران با شیشه،
آهنگ آرام بخشی مینوازد.
اشک هایم را پاک میکنم،
آفتاب در حجاب را میبندم.
دامن بلندم را مرتب میکنم و از روی مبل بلند میشوم.
به طرف آشپزخانه میروم.
برای خودم و عمو چایی میریزم و ظرف کیک را روی میز میگذارم، عمو در
آستانه ظاهر میشود،
نگاهی به چای و کیک روی میز میاندازد و موبایلش را به طرفم میگیرد:
مامانته
موبایل را با ذوق از او میگیرم، دلم برایشان تنگ شده اما، زندگی در کنار عمو لذت بخشتر است.
عمو پشت میز مینشیند،نگاهی به خوراکیها میکند و دستهایش را بهم میمالد:
به به
لبخند میزنم و موبایل را جلوی گوشم میگیرم
- سلام مامان
+ سالم نیکی جان، خوبی؟
- ممنون، شما خوبین؟ بابا خوبن؟
+ خوبیم ما، ممنون.
چه خبرا؟ اوضاع چطوره؟
- عالــــی، از این بهتر نمیشه.
عمو با نگاه اشاره میکند که خیال مامان را راحت کنم.
ادامه میدهم
- اممم......میدونین مامان؟
اینجا، من آزادِ آزادم
✨لینڪ قسمت اول👇
https://eitaa.com/Asheghaneh_Halal/83012
.
.
•🖌• بہقلم: #فاطمه_نظری
.
.
𓆩مرجعبهروزترینرمانها𓆪
Eitaa.com/asheghaneh_halal
•𓆩💞𓆪•
•𓆩💞𓆪•
.
.
•• #عشقینه ••
#مسیحای_عشق
#قسمت_شصتوهشت
+ دیدی بهت گفتم.
میدونستم.
مامان و من، آزادی را در استقلال پوشش میبینیم،
اینکه هرلباسی که دوست داریم بپوشیم. اما لباس مورد نظر مامان کجا، لباس مورد پسند من کجا؟!
من آزادم اینجا، تا حجابم را حفظ کنم، استقلالی که مامان و بابا، سلب کرده بودند.
عمو سریع روی برگهای چیزهایی مینویسد و به دستم میدهد، نوشتههایش را میخوانم:
بگو دیروز رفتیم اون کالب
میگویم:
راستی مامان، اون کالب بودا،
همیشه تو تلویزیون نشون میداد خوانندههای مشهور میرن
توش، با عمو دیروز اونجا بودیم.
+ واقــعا؟؟
چقدر عالی،
دست عمو درد نکنه، کنسرتها رم با هم برید، باشه؟
- چشم
+ همون روزی که وحید زنگ زد حال و احوال کنه
و مشکلات تو رو فهمید، من با خودم گفتم این آدم میتونه نیکی رو به من برگردونه.
آخه خودش پیشنهاد داد یه مدت بری اونجا،
دستش درد نکنه
- حق با شماست
+ میگم بابا بهت زنگ بزنه، الان گوشی رو بده به عمو
- سلام برسونید، خداحافظ
+ خدافظ
موبایل را به عمو میدهم:
مامان میخواد با شما صحبت کنه
عمو موبایل را میگیرد:
- سلام
- بله خیالتون راحت...
- نه بابا به این زودیا که نمیتونم، بذارین یه کم پیش من بمونه دیگه
- اختیار دارین
- خواهش میکنم، انجام وظیفه بود
- ممنون، خجالتم ندین، میدونین که نیکی رو چقدر دوست دارم.
- نه بابا این حرفا رو نزنید،
هرچی بخواد، خودم نوکرش هستم.
- سلامت باشین، به داداش سالم برسونین، قربان شما
✨لینڪ قسمت اول👇
https://eitaa.com/Asheghaneh_Halal/83012
.
.
•🖌• بہقلم: #فاطمه_نظری
.
.
𓆩مرجعبهروزترینرمانها𓆪
Eitaa.com/asheghaneh_halal
•𓆩💞𓆪•
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
•𓆩🌙𓆪•
.
•• #آقامونه ••
🎞 چشم آسمونی تو
اهل روضه حسینه🥀
.
•✋🏻 #لبیک_یا_خامنه_اے
•🧡 #سلامتےامامخامنهاےصلوات
•🚩 #محرم | #امام_حسین
•📲 بازنشر: #صدقهٔجاریه
•🖇 #نگارهٔ «1430»
.
𓆩خوشترازنقشتودرعالمتصویرنبود𓆪
Eitaa.com/asheghaneh_halal
•𓆩🌙𓆪•
•𓆩🌤𓆪•
.
.
•• #صبحونه ••
شنبـہ رو دوسـت دارم 🙂
شنبـہ
شروع يـهـ هفتهے جـدیـده🎈
براے ادامه دوسـت داشتن تــو💞
.
𓆩صُبْحیعنےحِسِخوبِعاشقے𓆪
http://Eitaa.com/asheghaneh_halal
•𓆩🌤𓆪•
•𓆩💌𓆪•
.
.
•• #مجردانه ••
قبل از خواستگاری حتما
معیار ها و خط قرمز هایی
که خیلی براتون مهمه رو مشخص کنید
منظورم اون چیزاییه که اگه زیر پا
گذاشته بشن شما رو عذاب میدن
و توی انتخاب یار و همسفر آیندهتون
حواستون به این موضوع باشه..☺️
.
.
𓆩ازتوبهیڪاشارتازمابهسردویدن𓆪
Eitaa.com/asheghaneh_halal
•𓆩💌𓆪•
•𓆩🪴𓆪•
.
.
•• #همسفرانه ••
به
«دوست داشتنت» مشغولم💚
و این زیــــباتـرین
دل مشــغولے
«دنیاست»
#محمد_خسروابادی
.
𓆩خویشرادرعاشقےرسواےعالمساختم𓆪
Eitaa.com/asheghaneh_halal
•𓆩🪴𓆪•
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
•𓆩🍵𓆪•
.
.
•• #چه_جالب ••
۵ طعـم دهـنده مفید چـاے☕️
اضافـہ کردن انواع چاشنی بـہ چاے
عـلاوه بر خوشعطـر و طـعم ڪردنش باعث میشـہ خاصیت آنتـے اکسیدانی چای چند برابر شه🤌🏻🍵💚
.
.
𓆩حالِخونھباتوخوبھبآنوےِخونھ𓆪
Eitaa.com/asheghaneh_halal
.
.
•𓆩🍵𓆪•
•𓆩🧕𓆪•
.
.
•• #منو_مامانم ••
💬 مامانا عذرخواهی نمیکنن
به جاش گوشتهای خورشتمونو
بیشتر میریزن😋🧕
.
.
•📨• #ارسالے_ڪاربران • 972 •
#سوتے_ندید "شما و مامانتون" رو بفرستین
•📬• @Daricheh_Khadem
.
.
𓆩بامامان،حالدلمخوبه𓆪
Eitaa.com/asheghaneh_halal
•𓆩🧕𓆪
•𓆩🪴𓆪•
.
.
•• #همسفرانه ••
بر امید بویِ تو ، یا پرتوی از روی تو
روز در باغم چو گل شب در شبستانم چو شمع🥲
#جامی
.
.
𓆩خویشرادرعاشقےرسواےعالمساختم𓆪
Eitaa.com/asheghaneh_halal
•𓆩🪴𓆪•
•𓆩🪁𓆪•
.
.
•• #پشتڪ ••
قلبم اندازهی پرندهها بود،
منی که تو را به وسعت آسمان دوست داشتم.🫀🕊
- ایلهان برک
.
.
𓆩رنگو روےتازهبگیـر𓆪
Eitaa.com/asheghaneh_halal
•𓆩🪁𓆪•
•𓆩🪞𓆪•
.
.
•• #ویتامینه ••
خانوم گل🌸
هر وقت از رفتار همسرتان ناراحت شدید👇
در اولین قدم خودتان را آرام کنید 💞
👈وقتی هردو عصبانی 😡باشید، هیچ موضوعی حل نمی شود ❌
بلکه....
حریمهای بین شما شکسته می شود💔
و حرفهایی می زنید در عصبانیت که امکان جبران نمی باشد🥺
.
𓆩چشممستیارمنمیخانہمیریزدبهم𓆪
Eitaa.com/Asheghaneh_Halal
•𓆩🪞𓆪•
•𓆩🖤𓆪•
.
.
•• #قرار_عاشقی••
پناهِ خستگی هامون✨️
روزِ پنجم چله زیارت عاشورا!
.
.
𓆩پنجرهِفولادِرضابراتِکربَلامیدھ𓆪
Eitaa.com/asheghaneh_halal
•𓆩🖤𓆪
•𓆩💞𓆪•
.
.
•• #عشقینه ••
#مسیحای_عشق
#قسمت_شصتونه
- خداحافظ
عمو تماس را قطع میکند، نگاهم میکند و نفسش را با صدا بیرون میدهد . . .
میخندم:
طفلک چه ذوقی کرد.
عمو میخندد:
اینجوری بهتره، بزار خیالشون راحت باشه. راستی مدرست هم جور شد!
- جدی؟
+ بله، عمو وحیدت رو دست کم گرفتی؟
- اون که عمــــرا، مرسی عمو.
بابت همه چی ممنون
★
کمی از شیرکاکائو را سر میکشم و به چشم های گرد شدهی فاطمه خیره میشوم.
خندهام میگیرد، صورت گرد و گندمیاش،
وقتی تعجب میکند بامزه میشود.
- چیه؟
چرا اینطوری نگام میکنی؟
+ یعنی تو یكسال بدون مامان و بابات موندی اونجا؟
- یكسال نه.
کمتر شد، فک کنم...اممم...آره نُه ماه شد،
تو این مدت با هم تماس تصویری
داشتیم،
ولی دلم براشون خیلی تنگ شد.
+ اونجا مدرسه میرفتی؟
- آره مدرسهی ایرانیها.
+ چه جالب...
مشغول خوردن میشود، یک دفعه انگار چیزی یادش افتاده،میگوید:
راستی نیکی شما سال تحویل کجا میرین؟
- مـــا؟
پارسال و پیارسال که خونهی خودمون بودیم.
سال قبلش که من ایران نبودم،سالهای
قبلشم یا مهمونی بودیم یا مهمون داشتیم. شما چی؟
+ مــا چند بار مشهد بودیم،
چند بار خونه مامان بزرگم اینا بودیم،
ولی امسال، بازم جمع میشیم
خونه مامان بزرگم،
به هرحال اولین سالیه که تنها شده.
روز سوم، چهارم عید، میخوایم بریم
امامزاده صالح و شاه عبدالعظیم ...
- واقعا؟؟
+ آره اگه خدا بخواد،
تو هم اگه بخوای میتونی باهامون بیای.
- من؟
نه بابا، من مزاحمتون نمیشم!
✨لینڪ قسمت اول👇
https://eitaa.com/Asheghaneh_Halal/83012
.
.
•🖌• بہقلم: #فاطمه_نظری
.
.
𓆩مرجعبهروزترینرمانها𓆪
Eitaa.com/asheghaneh_halal
•𓆩💞𓆪•
•𓆩💞𓆪•
.
.
•• #عشقینه ••
#مسیحای_عشق
#قسمت_هفتاد
+ مزاحمت چیه، مامان و بابام گفتن.
من بهشون گفتم تو دوس داری بری زیارت، گفتن خب با هم میریم امامزاده .
- فکر نمیکنم فاطمه، مامان و بابام اجازه بدن
+ بگو بهشون شاید اجازه دادن
- نمیدونم، ولی کاش میشد..
دستم را به گرمی میگیرد
+ میشه، من میدونم...
★
کتابهای روی میزم را مرتب میکنم،فکرم میرود سراغ حرفهای فاطمه،کاش مامان و بابا اجازه بدهند..
بعد از برگشتنم از لندن، وقتی دیدند تیرشان به سنگ خورده و من، محکمتر از قبل روی حرفهایم پافشاری کردم،
حساس شدهاند.
دلم نمیخواهد به فاطمه هم ظنین شوند،
او تنها دوست من است، البته بعد از عمو!
باید در فرصت مناسب، خواهش کنم که اجازه بدهند.
صدای مامان، از پشت در، میآید و مرا از خیالات بیرون میکشد.
- نیکـــــی... نیکی ...
بیا پایین کارت دارم
+ چشم
بلند میشوم، چه کاری با من دارد؟
کتاب تست جغرافیا را داخل کتابخانهام جا میدهم.
دستی به موهایم میکشم و با ذکر [ بسم
اللّه ] از اتاق خارج میشوم.
دلشوره،در جانم میدود.
از پله ها پایین میروم و وارد هـال میشوم. مامان روی مبل تک نفره شبیه ملکهها نشسته، سلام میدهم.
به جای جواب سلام با دست اشاره میکند، رو به رویش بنشینم.
آب دهانم را قورت میدهم و مینشینم.
دستهایش را در هم قفل میکند و حرف هایش آغاز میشود:
ببین نیکی،
من نمیفهمم یه دفعه چیشد که تو از اون دختر کوچولوی معصوم، تبدیل شدی به اینی که الان هستی.
مامانِ خوب من، گذشتهی پر گناهم را عروسک معصوم میبیند
و الانم را اژدهایی دوسر!
خندهام میگیرد
✨لینڪ قسمت اول👇
https://eitaa.com/Asheghaneh_Halal/83012
.
.
•🖌• بہقلم: #فاطمه_نظری
.
.
𓆩مرجعبهروزترینرمانها𓆪
Eitaa.com/asheghaneh_halal
•𓆩💞𓆪•
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
•𓆩🌙𓆪•
.
•• #آقامونه ••
🎞 وقتی حاج مهدی رسولی
از علمدار انقلاب میگه...💚
.
•✋🏻 #لبیک_یا_خامنه_اے
•🧡 #سلامتےامامخامنهاےصلوات
•🚩 #محرم | #امام_حسین
•📲 بازنشر: #صدقهٔجاریه
•🖇 #نگارهٔ «1431»
.
𓆩خوشترازنقشتودرعالمتصویرنبود𓆪
Eitaa.com/asheghaneh_halal
•𓆩🌙𓆪•
•𓆩🌤𓆪•
.
.
•• #صبحونه ••
بعضــے صبحها ڪـہ
از خـواب پا میـشـے🪁
با خودت فڪـر میڪـنـے🧠🌱
”نمیـتونم از پسـش بر بیام”🥵
و بعـد تو دلت میـخندے😃
چـون یاد تمام صبحهـایی میـفتــے
ڪـہ این فـڪر رو داشـتـے …😇💛
✍🏻متـن ڪـتابی از چارلز بوکوفسکـے
.
.
𓆩صُبْحیعنےحِسِخوبِعاشقے𓆪
http://Eitaa.com/asheghaneh_halal
•𓆩🌤𓆪•